رازی که آیت الله بهجت در قرآن شخصی خود نوشت

به نقل از عرش، آیت الله العظمی شیخ محمد تقی بهجت در حاشیه قرآن شخصی خود دستور عمل زیبایی را نوشته بودند که در ادامه می خوانید:
هر کس در بین الطلوعین یعنی بین فجر کاذب و فجر صادق ( ۵ دقیقه قبل از اذان صبح تا ۵ دقیقه بعد از اذان) این ذکر را بگوید هر حاجتی داشته باشد برآورده میشود ولو اگر تشرف به خدمت امام زمان (عج) باشد:

صلوات (۱۴ بار)

یا مولای یا صاحب الزمان ادرکنی (۴۰ بار)

صلوات (۱۴ بار)

 


ادامه مطلب


[ دوشنبه 25 اسفند 1393  ] [ 12:25 AM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (0) ]

علت استغفار امامان معصوم

دعا و مناجات و استغفار

پرسش

در نهج البلاغه آمده است که علی با پروردگارش مناجات می کرد و این دعا را می خواند: «اللهم اغفر لی ما أنت أعلم به منی، فإن عدت فعد علیّ بالمغفرة، اللهم اغفرلی ما وأیت من نفسی و لم تجد له وفاء عندی، اللهم اغفر لی ما تقربت به إلیک بلسانی ثم ألفه قلبی، اللهم اغفر لی رمزات الألحاظ و سقطات الألفا1 و سهوات الجنان و هفوات اللسان».

«بار خدایا آنچه در مورد من که تو بدان از من آگاهتری را بیامرز، اگر باز مرتکب گناه شدم باز مرا بیامرز، بارخدایا وعده هایی که با خودم کرده ام و به آن وفا نکرده ام مرا بیامرز، بار خدایا اگر با زبان خود به تو خودم را نزدیک کرده ام و دلم با آن مخالفت نموده مرا ببخش، بارخدایا نگاه ها و سخنان بیهوده و اشتباهات مرا ببخش».

او دعا می کند که خداوند گناهانش از قبیل فراموشی و خطا و غیره را ببخشد، و این با عصمتی که شما ادعا می کنید منافات دارد! پس اگر امام علی (علیه السلام) معصوم است پس استغفار او در مناجات ها چه معنی دارد؟

پاسخ:

یکی از صفات پیامبران و ائمه (علیهم السلام) و شخص امام علی(علیه السلام)، «عصمت» است. عصمت ملکه ای علمی و عملی است که انسان را از جهل، خطا، سهو، نسیان و مغالطه در اندیشه و تفکر نگه می دارد؛ بنابراین، معصوم، هم در بخش علم، از فهم ناصحیح به دور است و هم در بخش عمل، محفوظ از کار ناروا است. [1] به همین دلیل است که این حضرات لیاقت و شایستگی مقام والای امامت را داشتند و به این مقام منصوب شدند.

ائمه طاهرین (علیه السلام) عصاره نظام آفرینش و مظهر هدایت خدایند؛ نه تنها کار، گفتار و سکوت آنان هدایت است که میزان هدایتند و با این میزان، ضلالت و گمراهی و ایمان و کفر مشخص می شود. از این رو، سخن و سیره ایشان برای هرکسی و هر سالک به سوی خدا، حجت و دلیل است؛ زیرا آنان معصوم اند و در سیره معصوم(علیه السلام) هیچ گونه شائبه گمراهی و گناه نیست و این مطلبی است که با ادله نقلی و عقلی در جای خودش ثابت شده است. [2]

«پیامبران و امامان – که سلام خدا بر آنان باد- همواره در یاد خدا به سر می بردند و در بالاترین مراتب قرب الاهی ره می سپردند و پیوسته در این اندیشه بودند که مبادا لحظه ای از یاد او غافل گردند. پس هرگاه اندکی از این مرتبه بالا پائین تر می آمدند و از سر نیاز به اموری همچون خوردن و آشامیدن، حلّ و فصل مسائل اجتماعی روی می آوردند، این را گناهی بزرگ برای خویش می شمردند. استغفار و توبه آنان نیز از چنین اعمالی بوده است»

اما این که در دعاهای رسیده از اهل بیت (علیهم السلام) می بینیم که آنها از خداوند طلب آمرزش می کنند و یا خود را گناهکار می دانند؛ مثلاً امیرالمۆمنین (علیهم السلام) در مناجاتش می فرماید: «پروردگارا در آن حالی که غفلت مرا گرفته است ای کاش می دانستم حالم چگونه است؟ آیا از من رویگردانی یا به من نظر داری؟»؛ نه بواسطه این است که معصوم گناه می کند، بلکه باید گفت غفلت دارای مراتبی است، آن مرتبه ای که مربوط به معصوم است، ما عاجز از ادراک آن هستیم زیرا وقتی که امام معصوم سرگرم خوراک خوردن یا سخن گفتن با این و آن است، با آن توجه تامّی که در نماز دارد، یکسان نیست و این کمبود را برای خود، غفلت و ذنب می شمارد و از آن طلب آمرزش می نماید. و این به خاطر عظمت مقام و دوام عبودیت و ادب تام آنان است که در برخی از حالات که لازمه مقام بشری است میسّر نمی شده .

لذا این حالت های بشری را برای خود گناه می شمرده اند. و گرنه آنان از هر گناه کبیره و صغیره و مکروه معصومند. [3] معصومین (علیهم السلام) گرچه همواره با ابلیس  و دیگر شیاطین درگیر و در چالش های اخلاقی و معنوی بودند اما به توفیق الاهی هیچ گاه نلغزیدند چنان که قرآن مجید در باره پیامبر می فرماید: «و چیزی نمانده بود که تو را از آن چه به سوی تو وحی کردیم گمراه کنند تا غیر از آن را بر ما ببندی و در آن صورت تو را به دوستی خود بگیرند و اگر تو را استوار نمی داشتیم قطعاً نزدیک بود کمی به سوی آنان متمایل شوی». [4]

گفت غفلت دارای مراتبی است، آن مرتبه ای که مربوط به معصوم است، ما عاجز از ادراک آن هستیم زیرا وقتی که امام معصوم سرگرم خوراک خوردن یا سخن گفتن با این و آن است، با آن توجه تامّی که در نماز دارد، یکسان نیست و این کمبود را برای خود، غفلت و ذنب می شمارد و از آن طلب آمرزش می نماید

بنا بر این گناهی که معصومان (علیهم السلام) راه گریزی از آن ندارند و برای جبران آن ناله سر می دهند، آلودگی به محرّمات الاهی نیست؛ بلکه از آن جهت که هر که در درگاه الاهی مقرب تر است،خداوند معیار سنجش اعمال او را دقیق تر قرار داده و او به خاطر عظمت مقام چیزی را گناه می شمارد که دیگران به سادگی از کنار آن می گذرند. [5] چنان که مرحوم اربلی فرموده است:

«پیامبران و امامان – که سلام خدا بر آنان باد- همواره در یاد خدا به سر می بردند و در بالاترین مراتب قرب الاهی ره می سپردند و پیوسته در این اندیشه بودند که مبادا لحظه ای از یاد او غافل گردند. پس هرگاه اندکی از این مرتبه بالا پائین تر می آمدند و از سر نیاز به اموری همچون خوردن و آشامیدن، حلّ و فصل مسائل اجتماعی روی می آوردند، این را گناهی بزرگ برای خویش می شمردند. استغفار و توبه آنان نیز از چنین اعمالی بوده است.» [6]

 

پی نوشت:

[1]   . جوادی آملی، عبد الله، علی (ع) مظهر اسمای الاهی، ص 107 و 108، مرکز نشر اسراء، چاپ دوم، 1385.

[2]     نک:   سۆال 258 (سایت: 2088).

[3]   . شهید دستغیب، سید عبدالحسین، 1000 سۆال، ص 19، انتشارات ناس.

[4]   . اسراء 73 و 74،   وَ إِن کَادُواْ لَیَفْتِنُونَکَ عَنِ الَّذِى أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ لِتَفْترَِىَ عَلَیْنَا غَیرَْهُ وَ إِذًا لاَّتخََّذُوکَ خَلِیلًا () لَوْ لَا أَن ثَبَّتْنَاکَ لَقَدْ کِدتَّ تَرْکَنُ إِلَیْهِمْ شَیًْا قَلِیلاً؛ تفسیر المیزان، ترجمه موسوی همدانی، محمد باقر، ج 13، ص 238، انتشارت اسلامی؛ اسراء، 73 و 74.

[5]   . تفسیر المیزان، ج 6، ص 366.با اندکی تصرف

[6]   . اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه، ج 3، ص 45، چاپخانه علمیه قم.


ادامه مطلب


[ چهارشنبه 13 اسفند 1393  ] [ 5:01 PM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (0) ]

بلال حبشی و مساله ی خلافت

 

بسم الله الرحمن الرحیم

محمد رسول الله

علی ولی الله

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

بعد از این که خلافت امیرالمومنین علی علیه السلام غصب شد، کسانی که از محور حق خارج نشدند خلافت ابوبکر را قبول نکردند و حاضر به بیعت هم نشدند. یکی از این افراد بلال حبشی موذن رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم بود که از بیعت با غاصبین حق امیرالمومنین علی علیه السلام امتناع ورزید.

در تاریخ این مطلب آمده است که بلال از بیعت با ابوبکر خودداری کرد و به این دلیل عمر او را سرزنش کرد و گفت: این گونه پاداش ابوبکر را می دهی که تو را از بردگی آزاد کرد و اکنون تو با او بیعت نمی کنی؟! بلال پاسخ داد: اگر ابوبکر مرا به خاطر خدا آزاد ساخته است، مرا به خدا واگذار کند؛ ولی اگر از آزاد کردن من هدفی جز این داشته است، آگاه باش که من همین هستم (که می بینی) من با کسی که رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم او را خلیفه قرار نداده است، بیعت نمی کنم، ولی بیعت آن کسی که رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم او را خلیفه قرار داده است ( علی )، تا روز رستاخیز بر گردن ما است. عمر عصبانی شد و به او گفت مدینه را ترک کند، بلال نیز به شام رفت.1

بلال بعد از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم حاضر نشد برای خلفا اذان بگوید2 ، و درخواست آنها را رد کرد و در نتیجه از سوی آنها به شام تبعید شد و در همان جا در دوران خلافت عمر در سال ۱۸ هجری قمری جان به جان آفرین تسلیم کرد.3

براى این شهامت و استقامت بود که امام ششم شیعیان حضرت امام جعفر صادق علیه السلام درباره بلال فرمودند: بلال بنده صالح خدا بود، وى گفت من براى کسى پس از پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم اذان نمى‏گویم، و بر اثر کناره گیرى او از این کار، و روى کار آمدن مؤذن‏هائى که فرمانبردار دستگاه خلافت بودند، یک فصل از اذان (حى على خیرالعمل) حذف شد.4

منابع:

1. قمی، شیخ عباس، سفینة البحار، ج ۱، ص ۳۸۹، چاپ دوم، دارالاسوة، ۱۴۱۶ هـق؛ تفسیر منسوب به امام حسن عسکری علیه السلام، ص ۶۲۲٫

2. شیخ مفید، اختصاص، ص ۷۳، کنگره شیخ مفید، قم، ۱۴۱۳ هـ ق.

3. شیخ طوسی، رجال، ص ۲۷، انتشارات جامعه مدرسین، قم، ۱۴۱۵ هـ ق.

4. من لایحضره الفقیه، کتاب صلوة، باب ۱۶، حدیث ۹٫
 
اللهم عجل لولیک الفرج
 
یا علی

 


ادامه مطلب


[ یک شنبه 26 بهمن 1393  ] [ 12:00 AM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (0) ]

چرا ما شیعه ها نماز را سه وقت می خوانیم

 

دلایل شیعه برای جایز بودن خواندن نماز در سه وقت آیات و روایات در این زمینه است. هرچند قرآن کریم در موارد متعددی از اصل وجوب نماز بحث کرده وبه جزئیات نپرداخته است؛ ولی در مورد اوقات نماز می فرماید: نماز را از زوال خورشید (هنگام ظهر) تا نهایت تاریکی شب ( نیمه شب‏) برپا دار؛ و همچنین قرآن فجر (نماز صبح) را؛ چرا که قرآن فجر، مشهود (فرشتگان شب و روز) است [i] بنابراین در قرآن کریم سه وقت برای نماز ذکر شده است نه پنج وقت

 

اما روایات در روایتی آمده است که پیامبر اکرم (ص) بین نماز ظهر و عصر جمع کرد. و همینطور بین نماز مغرب و عشاء.از او در این مورد پرسیدند فرمود: اینگونه عمل کردم تا حرج و مشقت بر امتم نباشد

 

امام صادق علیه السلام می‏فرماید: هنگامی که خورشید به حد زوال رسید وقت نماز ظهر وعصر فرا می‏رسد؛ جز آنکه نماز ظهر قبل از نماز عصر انجام می‏گیرد. آنگاه تو آزادی که آن دو را در هر وقتی خواستی بخوانی تا زمانی که خورشید غروب کند. در روایات اهل سنت نیز روایاتی وجود دارد که مطلب بالا را تأیید می کند.


ادامه مطلب


[ پنج شنبه 23 بهمن 1393  ] [ 4:14 PM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (0) ]

آهای بی حجاب...


ادامه مطلب


[ سه شنبه 7 بهمن 1393  ] [ 12:56 PM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (0) ]

نفت ارزون تر از نوشابه و باز حاجی حاجی مکه ؟!

 

نفت را ارزانتر از نوشابه می فروشیم !!

.

oil-is-cheaper-than-soda (1)

.
در حال حاضر، قیمت هر بشکه نفت ایران حداکثر ۶۰ دلار است

(عملاً با محاسبه هزینه حمل برای خریدار،

رقم کمتر است ولی حداکثر را در نظر می گیریم)،

اگر هر دلار را ۳۵۰۰تومان (قیمت بازار آزاد و نه مبادله ای) محاسبه کنیم،

قیمت هر بشکه نفت ۲۱۰،۰۰۰تومان می شود

و با تقسیم آن به ظرفیت هر بشکه نفت که ۱۵۹لیتر است

به رقم ۱۳۲۰تومان برای هر لیتر نفت می رسیم.

.
هم اکنون در ایران برای خرید یک نوشابه خانواده ۱.۵لیتری باید ۲۰۰۰تومان بپردازیم

یعنی هر ۱۳۳۳تومان برای هر لیتر نوشابه!!!!

.

به اعتقاد بسیاری از تحلیل گران اقتصادی ، اقدامی که عربستان برای کاهش قیمت نفت

به آن دست زده است ، چندین برابر بیشتر از تحریم های بین المللی سه سال پیش میتواند

به اقتصاد ایران خسارت وارد کند…!

در حالی که رییس جمهوری ایران این روزها بشدت در سخنرانی هایش از این اقدام

کشورهای حوزه خلیج فارس به ویژه عربستان

انتقاد میکند و این کار را خیانت کشورهای همسایه میداند

متاسفانه !!!شکلک-متن.shabhayetanhayi (13)

باز هم شاهد افزایش سفرهای زیارتی حج تمتع و حج عمره به عربستان هستیم

.

در روزگاری که بشر به لطف تکامل اخلاقی توانسته

به این درک و فهم برسدکه خدا همان ندای وجدان انسان است

و هیچ عبادتی بالاتر و نیکو تر از کمک به همنوع و دستگیری افراد نیازمند نیست

چــرا یک ایرانی به علت بی خبری و جهل و ابتلا به روحیات تظاهر و ریاکاری

سالانه میلیاردها دلار به بهانه زیارت کعبه

کمک مالی به اقتصاد عربستان میکند؟؟!!

.

oil-is-cheaper-than-soda (2)

.

یک منبع مالی بزرگ که بدون شک در این اوضاع بد اقتصادی کشور

میتوانست مرهمی باشد بر وضعیت نامناسب بسیاری از خانواده های ایرانی

که براستی این روزها بسیاریشون تمام هم و غمشان

دست و پنجه نرم کردن با گرسنگی فرزندشان است…

افسوس که همچین ثروتی به دامان کشوری میرود که علنا

با پایین آوردن عامدانه قیمت نفت ، کمر به همت فروپاشی اقتصاد ایران بسته…!

.

شاید درک این مطلب در این طنز تلخ بهتر نمایان باشد که :

.

عربستان داره قیمت نفت رو مفت میفروشه تا ایران با کاهش درآمد نفتی به مشکل بخوره

اونوقت ایران هم در تلافی درخواست ویزای بیشتر برای حجاج کرده

شکلک-متن.shabhayetanhayi (13)خیلی هم عالی!!!شکلک ناراحت(shabhayetanhayi.ir) (29)

.

نفت ارزون تر از نوشابه و باز حاجی حاجی مکه ؟!شکلک ناراحت(shabhayetanhayi.ir) (45)

.

براستی دیگر وقت آن نرسیده که بیشتر فکر کنیم؟؟

.

خدا در قلبــــ کودکی است که در همسایگی حاجی از فقر ناله میکند

.

و حاجی در بین عرب ها به دنبال خدا میگردد…!شکلک ناراحت(shabhayetanhayi.ir) (30)

.

لطفا تا میتوانید به اشتراک بگذاریدشکلک ناراحت(shabhayetanhayi.ir) (35)

تاشاید جرقه ای باشد بر افکار پوسیده بسیاری از هموطنانمان…

.

liner (32)


ادامه مطلب


[ یک شنبه 5 بهمن 1393  ] [ 10:48 PM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (0) ]

حقیقت اسماء حسنی

 

اسماء الهی

امام صادق(علیه السلام) فرمود: «به خدا سوگند! ما اسماء الحسنى هستیم خداوند عمل کسى را قبول نمی‌کند مگر به معرفت ما».

 

 


حقیقت اسماء حسنی چیست؟

اسماء حسنی به معنی نام‌های نیكو است و مسلماً همه نام‌های خداوند نیكو است و به این ترتیب همه نام‌های الهی را شامل می‌شود، و چنان چه در شأن نزول آیه 110 سوره‌ی اسراء آمده این آیه زمانی نازل شد كه مشركان از پیامبر شنیدند كه می‌گوید: یا اَللهُ یا رَحمانُ! آنها به طعنه گفتند او ما را از پرستش دو معبود نهی می‌كند ولی خودش معبود دیگری را می‌خواند!... در این هنگام آیه نازل شد و پندار تعدد را رد كرد (و فرمود اینها اسماء حسنای خداوند و نام‌های نیكوی مختلفی است كه همه اشاره به ذات واحد حق می‌كند). (مرات العقول، ج2، ص30)

به این ترتیب همه‌ی اینها تعبیرات مختلفی است كه از كمالات بی‌انتهای آن ذات واحد حكایت دارد و به گفته‌ی شاعر:

عِباراتُنا شَتّی وَ حُسنُكَ واحِدٌ وَ كُلٌّ اِلی ذاكَ الجَمالِ یُشیرُ

«تعبیرات ما مختلف است ولی حسن تو یكی بیش نیست.»

«و همه به آن جمال واحد بی‌مثال اشاره می‌كنند».

از تعبیراتی كه در آیات قرآن آمده بر می‌آید كه همه نام‌های او جزء اسماء حسنی است:

وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى فَادْعُوهُ بِها

دلیل آن هم روشن است، زیرا نام‌های خداوند یا از كمال ذات او خبر می‌دهد (مانند عالم و قادر) یا از عدم وجود هر گونه نقص در آن ذات بی‌مثال (مانند قدّوس) و یا حاكی از افعال اوست كه فیض وجود را از جهات مختلف منعكس می‌كند (مانند رحمان و رحیم و خالق مدبر و رازق).

تعبیر آیات فوق كه دلیل بر حصر است نشان می‌دهد كه اسماءِ حسنی مخصوص خداوند است، این به خاطر آن است كه اسماءِ او حاكی از كمالات او است، و می‌دانیم واجب الوجود عین كمال و كمال مطلق است، بنابراین كمال حقیقی از آن او است و غیر او هر چه هست ممكن الوجود است و سر تا پا نیاز و فقر!

این كه قرآن مجید می‌گوید «خدا دارای اسماءِ حسنی است او را به این نام‌ها بخوانید» در حقیقت اشاره به ترك الحاد و تحریف این اسماءِ است به گونه‌ای كه نام‌های خدا را بر بت‌ها نهند، یا اشاره به پرهیز از نام‌هایی است كه مفهوم آن با نقائص آمیخته، و ویژه مخلوقات است، یا این كه منظور اشاره به این است كه تعدد نام‌ها هیچ گونه منافاتی با وحدت ذات پاك او ندارد

 

در اینجا این سوال پیش می‌آید كه در روایات عدد معینی برای اسماءِ حسنی ذكر شده، این نشان می‌دهد كه اسماءِ حسنی توصیفی برای همه نام‌های خداوند نیست، بلكه تنها به قسمتی از این نام‌ها اشاره می‌كند.

در پاسخ این سوال می‌توان گفت: ذكر تعداد معینی از صفات و اسماءِ ممكن است به خاطر اهمیت آنها باشد، نه دلیل بر انحصار، اضافه بر این در بحث‌های آینده نیز خواهد آمد كه بسیاری از اسماءِ الهی شكل شاخه‌های اصلی را دارند، و بقیه از آنها منشعب می‌شود، مثلاً «رازق» (روزی بخش) شاخه‌ای از صفت «رب» (مالك و مدبر) می‌باشد، همچنین اوصافی مانند «محیی» (زنده كننده) و «ممیت» (میراننده) نیز همین گونه است.

بسیار بعید است كه اسماءِ حسنی دارای مفهوم خاصی در شرع (به اصطلاح حقیقه شرعیه) باشد، بلكه همان معنی لغوی (نام‌های نیكو) را بیان می‌كند كه شامل تمام نام‌ها و اوصاف خدا است.

این كه قرآن مجید می‌گوید «خدا دارای اسماءِ حسنی است او را به این نام‌ها بخوانید» در حقیقت اشاره به ترك الحاد و تحریف این اسماءِ است به گونه‌ای كه نام‌های خدا را بر بت‌ها نهند، یا اشاره به پرهیز از نام‌هایی است كه مفهوم آن با نقائص آمیخته، و ویژه مخلوقات است، یا این كه منظور اشاره به این است كه تعدد نام‌ها هیچ گونه منافاتی با وحدت ذات پاك او ندارد، چرا كه تعدد نام‌ها ناشی از اختلاف زاویه دید ما نسبت به آن كمال مطلق است، گاه از دریچه آگاهی او بر همه چیز نگاه می‌كنیم و می‌گوییم «عالم» است، و گاه از دریچه توانایی او بر هر كار و می‌گوییم «قادر» است.

به هر حال همه قرائن نشان می‌دهد كه تمام اسماء خدا اسماءِ حسنی است، هر چند بخشی از آن دارای اهمیت ویژه و خاصی است.

یک سوال: اسمای حسنای الهی از نگاه ائمه اطهار(علیهم السلام) کدامند؟

1. دسته‌ای از روایات، ائمه اطهار(علیهم السلام) را مصداق اسماء الحسنی می‌دانند:

امام صادق(علیه السلام) فرمود: «به خدا سوگند! ما اسماء الحسنى هستیم خداوند عمل کسى را قبول نمی‌کند مگر به معرفت ما».[1]

امام رضا(علیه السلام) فرمود: «هر گاه براى شما سختى و مشکلى پیش آمد از ما استعانت و یاری بجوئید و به ‌وسیله ما از خداوند رفع مشکلات خود را بخواهید. همان‌طور که خداوند متعال می‌فرماید: وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى‏ فَادْعُوهُ بِها[2]».[3]

در شأن نزول آیه 110 سوره‌ی اسراء آمده این آیه زمانی نازل شد كه مشركان از پیامبر شنیدند كه می‌گوید: یا اَللهُ یا رَحمانُ! آنها به طعنه گفتند او ما را از پرستش دو معبود نهی می‌كند ولی خودش معبود دیگری را می‌خواند!... در این هنگام آیه نازل شد و پندار تعدد را رد كرد (و فرمود اینها اسماء حسنای خداوند و نام‌های نیكوی مختلفی است كه همه اشاره به ذات واحد حق می‌كند)

 

2. دسته‌ای دیگر از روایات برخی اسمای الهی را مصداق اسماء الحسنی می‌دانند؛ مانند روایت زیر:

امام صادق(علیه السلام) فرمود: «خداى تبارک و تعالى اسمى آفرید که صداى حرفى ندارد، به لفظ ادا نشود تن و کالبد ندارد، به تشبیه توصیف نشود، به رنگى آمیخته نیست، أبعاد و اضلاع ندارد، حدود و اطراف از او دور گشته، حسّ توهّم‌کننده به او دست نیابد، نهان است بی‌پرده، خدا آن‌را یک کلمه تمام قرار داد داراى چهار جزء مقارن که هیچ‌یک پیش از دیگرى نیست، سپس سه اسم آن‌را که مخلوقات به آن نیاز داشتند آشکار ساخت و یک اسم آن‌را پنهان داشت و آن همان اسم مکنون و مخزون است، و آن سه اسمى که آشکار گشت ظاهرشان «اللَّه» تبارک و تعالى است، و خداى سبحان براى هر اسمى از این اسما چهار رکن مسخّر فرمود که جمعاً دوازده رکن می‌شود، سپس در برابر هر رکنى سی اسم که به آنها منسوبند آفرید که آنها عبارتند از: «الرَّحْمنُ الرَّحِیمُ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ الْخالِقُ الْبارِئُ الْمُصَوِّرُ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ الْعَلِیمُ الْخَبِیرُ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ الْحَکِیمُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ الْمُقْتَدِرُ الْقَادِرُ السَّلامُ الْمُۆْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْبَارِئُ الْمُنْشِئُ الْبَدِیعُ الرَّفِیعُ الْجَلِیلُ الْکَرِیمُ الرَّازِقُ الْمُحْیِی الْمُمِیتُ الْبَاعِثُ الْوَارِث»‏، می‌باشد. این نام‌ها با اسماء الحُسنى تا سیصد و شصت اسم کامل شود و فروع این سه اسم می‌باشند و آن سه ارکانند. آن یک اسم مکنون و مخزون که به سبب این اسماء سه‌گانه پنهان شده، این فرموده خدای تعالی است: «قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمنَ أَیًّا ما تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى‏»؛[4] بگو «الله» را بخوانید یا «رحمان» را بخوانید هر کدام را که بخوانید نام‌هاى نیکو از اوست».[5]

البته هیچ منافاتی میان این دو دسته از روایات نیست؛ زیرا ائمه اطهار(علیهم السلام) نیز مصداقی از اسما و صفات الهی هستند.

گفتنی است؛ اسمای حسنای الهی توسط علما – به زبان‌های عربی و فارسی- شرح هم داده شده‌اند.[7]

 

پی نوشت ها:

[1]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محمد، ج ‏1، ص 143 - 144

[2]. اعراف، 180: «و براى خدا، نام‌هاى نیک است خدا را به آن (نام‌ها) بخوانید!...».

[3]. شیخ مفید، الاختصاص، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، محرمی زرندی، محمود، ص 252

[4]. اسراء، 110.

[5]. الکافی، ج ‏1، ص 112.

فرآوری: آمنه اسفندیاری 

بخش اعتقادات شیعه تبیان

 


منابع:

آیت الله مكارم شیرازی- با تلخیص از پیام قرآن، ج4، ص41

اندیشه قم

اسلام کوئیست


ادامه مطلب


[ شنبه 4 بهمن 1393  ] [ 8:42 PM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (0) ]

سفیانی کیست؟


ظهور «سفیانی» همانند ظهور «دجّال» نیز در بسیاری از منابع حدیث شیعه و اهل تسنّن به عنوان یکی از نشانه های ظهور مصلح بزرگ جهانی، و یا به عنوان یکی از حوادث آخر زمان، آمده است. [1]

گرچه از بعضی روایات بر می آید که «سفیانی» شخص معیّنی از آل ابوسفیان و فرزندان او است; ولی از پاره ای دیگر استفاده می شود که سفیانی منحصر به یک فرد نبوده بلکه اشاره به صفات و برنامه های مشخصی است که در طول تاریخ افراد زیادی مظهر آن بوده اند.

از جمله در روایتی از امام علی بن الحسین(علیه السلام) نقل شده:

«امر السّفیانی حتم من اللّه ولایکون قائم الاّ بسفیانی» [2]؛ ظهور سفیانی از مسائل حتمی و مسلّم است: و در برابر هر قیام کننده ای یک سفیانی وجود دارد!»

از این حدیث بخوبی روشن می شود که سفیانی جنبه «توصیفی» دارد نه «شخصی» و اوصاف او همان برنامه ها و ویژگیهای او است و نیز استفاده می شود که در برابر هر مرد انقلابی و مصلح راستین یک (یا چند) سفیانی قد علم خواهد کرد.

در حدیث دیگری از امام صادق(علیه السلام) می خوانیم:

«انا و آل ابی سفیان اهل بیتین تعادینا فی الله: قلنا صدق الله و قالوا کذب الله: قاتل ابوسفیان رسول الله(صلی الله علیه وآله وسلم) و قاتل معاویة علی بن ابی طالب(علیه السلام) و قاتل یزید بن معاویة الحسین بن علی(علیه السلام) و السّفیانی یقاتل القائم[3]؛ ما و خاندان ابوسفیان دو خاندانیم که در مورد برنامه های الهی با هم مخالفت داریم: ما گفته های پروردگار را تصدیق کرده ایم و آنها تکذیب کردند. ابوسفیان با رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) مبارزه کرد; و معاویه با علی بن ابیطالب(علیه السلام); و یزید با حسین بن علی(علیه السلام); و سفیانی با امام قائم مبارزه خواهد کرد.» .

مخالفت سرسختانه سفیانی با اسلام ـ چنان که گفتیم ـ به همین دلیل بود که اسلام تمام پایه هایی را که شخصیّت جهنمی او بر آن قرار داشت ویران می کرد; لذا از هیچگونه تلاش و کوشش برای خفه کردن انقلاب اسلام فرو گذار نکرد. امّا سرانجام در جریان فتح مکّه آخرین سنگر قدرتش فرو ریخت و برای همیشه به کنار رفت و گوشه نشین شد; هر چند دست از تحریکات پنهانی برنداشت

ابوسفیان که سر سلسله سفیانی ها بود مشخّصات زیر را داشت:

1ـ سرمایه داری بود که از طریق غارتگری و غصب حقوق دیگران و ربا خواری و مانند آن به نوایی رسیده بود.

2ـ قدرتمندی بود که از طرق شیطانی کسب نفوذ و قدرت نموده، نقش رهبری احزاب جاهلی را در مکّه و اطراف آن برعهده داشت; و همه شخصیّتش در این دو خلاصه می شد.

پیش از ظهور اسلام برای خود ریاست و حکومتی قابل ملاحظه داشت، امّا پس از ظهور اسلام همه ارکان قدرتش متزلزل گردید، چرا که اسلام دشمن سرسخت همانها بود که قدرت شیطانی ابوسفیانها بر آن قرار داشت; و جای تعجّب نیست که او دشمن شماره یک اسلام شد.

3ـ او مظهر نظام ظالمانه جامعه طبقاتی مکه به شمار می رفت و حمایت بی دریغش از بت و بت پرستی نیز به همین خاطر بود; زیرا بتها بهترین وسیله برای «نفاق افکندن و حکومت کردن» و «تحمیق و تخدیر توده های به زنجیر کشده» و در نتیجه تحکیم پایه های قدرت ابوسفیانها بودند.

مخالفت سرسختانه سفیانی با اسلام ـ چنان که گفتیم ـ به همین دلیل بود که اسلام تمام پایه هایی را که شخصیّت جهنمی او بر آن قرار داشت ویران می کرد; لذا از هیچگونه تلاش و کوشش برای خفه کردن انقلاب اسلام فرو گذار نکرد. امّا سرانجام در جریان فتح مکّه آخرین سنگر قدرتش فرو ریخت و برای همیشه به کنار رفت و گوشه نشین شد; هر چند دست از تحریکات پنهانی برنداشت.

او تمام این صفات را ـ از طریق تربیت و توارث ـ به فرزندش معاویه و از او به نوه اش یزید منتقل ساخت، و آن دو نیز برنامه های پدر را ـ منتها در شکل دیگر ـ تعقیب کردند هر چند سرانجام با ناکامی مواجه گشتند.

ابوسفیان یک مرد به تمام معنی ارتجاعی بود که از جنبش انقلابی پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم)سخت بیمناک بود; چرا که اسلام طرحی همه جانبه برای دگرگون ساختن آن جامعه عقب افتاده، و به تمام معنی فاسد داشت; طرحی که با اجرای آن محلّی برای زالوهایی همچون ابوسفیان و دار و دسته اش باقی نمی ماند.

و از این جا می توانیم درک کنیم چرا فرزندان و اعقاب او کوشش داشتند رشته های اسلام را پاره کنند و مردم را به آئینهای جاهلی باز گردانند، هر چند در زیر چرخهای آن سرانجام خرد شدند; ولی به هر حال، ضربه های سنگینی بر پیشرفت اسلام و مسلمین وارد ساختند.

در برابر قیام مصلح بزرگ جهانی «مهدی» نیز «سفیانی» یا سفیانیها قرار خواهند داشت که با قدرت جهنّمی شان سعی دارند در مسیر انقلاب راستین مهدی وقفه ایجاد کنند; زمان را به عقب برگردانند یا لااقل متوقّف سازند; از بیداری و برچیده شدن نظامهای ظالمانه طبقاتی به نفع استثمار کنندگان جلوگیری کنند.

تفاوتی که «سفیانی» با «دجّال» دارد شاید بیشتر در این است که دجّال از طریق حیله و تزویر و فریب، برنامه های شیطانی خود را پیاده می کند، امّا سفیانی از طریق استفاده از قدرت تخریبی وسیع خود این کار را انجام می دهد; همانگونه که در اخبار آمده است که او نقاط آبادی از روی زمین را زیر پرچم خود قرار خواهد داد. [4] که نظیر آن را در حکومت ابوسفیان و معاویه و یزید در تاریخ خوانده ایم.

هیچ مانعی ندارد که سفیانی آخر الزمان که در برابر مصلح بزرگ جهانی «مهدی» قیام می کند از نواده های ابوسفیان باشد و شجره نامه و نسبش به او منتهی گردد، همانطور که در اخبار آمده است; ولی مهمتر از مسأله نسب این است که برنامه های او و صفات و مشخّصات و تلاشها و کوششهایش همه مانند ابوسفیان است و روشی همسان او دارد.

این «سفیانی» مانند همه ابوسفیانها و همه سفیانی های دیگر، سرانجام در برابر جنبش انقلاب جهانی مهدی (علیه السلام) به زانو در خواهد آمد و تلاشها و کوششها و نقشه هایش نقش بر آب خواهد شد.

از همه مهمتر آن است که باید مردم «دجّالها» و «سفیانی ها» را بشناسانند. این سفیانی ها گذشته از نشانه هایی که قبلا گفتیم نشانه دیگری نیز دارند که نمونه اش در تاریخ اسلام به روشنی دیده می شود، و آن این که:

صلحا و شایستگان را از صحنه اجتماع کنار می زنند و افراد ناصالح و مطرود را به جای آنها قرار می دهند.

تفاوتی که «سفیانی» با «دجّال» دارد شاید بیشتر در این است که دجّال از طریق حیله و تزویر و فریب، برنامه های شیطانی خود را پیاده می کند، امّا سفیانی از طریق استفاده از قدرت تخریبی وسیع خود این کار را انجام می دهد; همانگونه که در اخبار آمده است که او نقاط آبادی از روی زمین را زیر پرچم خود قرار خواهد داد

«بیت المال» را ـ چنانکه در حکومت دودمان ابوسفیان آمده ـ میان حواشی و طرفداران خود تقسیم می کنند; طرفدار انواع تبعیضها، تحمیق ها و پراکندگیها هستند و با این مشخّصات می توان آنها را شناخت و شناساند.

«دجّالها» صفوف ضدّ انقلابی مرموز را تشکیل می دهند، و «سفیانی ها» صفوف ضدّ انقلابی آشکارا، و هر دو، در واقع یک موضع دارند در دو چهره مختلف، و تا صفوف آنها در هم شکسته نشود تضمینی برای «پیشرفت» و «بقای» انقلاب نیست.

میان شیعه معروف است که او از اولاد عنبسه پسر ابوسفیان است و شاید از این رو آن را عیینه دانسته اند که کلمه عیینه در روایت با عنبسه اشتباه شده است. و در روایتی دیگر که شیخ طوسی آن را روایت کرده است وی را از فرزندان عتبه پسر ابوسفیان یاد می کند.

فرزندان ابوسفیان پنج نفرند: عتبه، معاویه، یزید، عنبسه و حنظله. [5]

«دجّالها» صفوف ضدّ انقلابی مرموز را تشکیل می دهند، و «سفیانی ها» صفوف ضدّ انقلابی آشکارا، و هر دو، در واقع یک موضع دارند در دو چهره مختلف، و تا صفوف آنها در هم شکسته نشود تضمینی برای «پیشرفت» و «بقای» انقلاب نیست
ولی در یکی از نامه های امیرمؤ منان(علیه السلام) به معاویه، بطور صریح آمده است که سفیانی از فرزندان معاویه است.

«ای معاویه، مردی از فرزندان تو، بدخوی و ملعون و سبک مغز و ستمکار و واژگون دل و سختگیر و عصبانی است. خداوند رحمت و مهر را از قلب او برده است دائی های او همچون سگ خون آشام اند. گوئیا من، هم اینک او را می بینم اگر می خواستم او را نام می بردم و توصیف می کردم که او پسری چند ساله است، لشکری به سوی مدینه گسیل می دارد. آنها وارد مدینه می شوند و بیش از اندازه دست به کشتار و فحشاء می زنند در این حال مردی پاک و پرهیزکار از آنها فرار می کند، کسی که زمین را از عدل و داد سرشار خواهد ساخت همانگونه که از ظلم و ستم لبریز شده است و من نام او را می دانم و می دانم که در آن روز چند سال دارد و نشانه اش چیست.»

از امام باقر(علیه السلام) نقل شده است که فرمود: «او از فرزندان خالد پسر یزید پسر ابوسفیان است». [6] و ممکن است جدش عنبسه یا عتبه یا عیینه یا یزید از نسل معاویه پسر ابوسفیان باشد که در این صورت اشتباه، برطرف می شود.

از امام باقر(علیه السلام) روایت شده است که فرمود:

«اگر سفیانی را مشاهده کنی، در واقع پلیدترین مردم را دیده ای. وی دارای رنگی بور و سرخ و کبود است، هرگز سر به بندگی خدا فرو نیاورده مکه و مدینه را ندیده است می گوید: پروردگارا انتقام من با آتش ‍ است.» [7]

موارد فوق نشانه هایی از سفیانی بود.

پی نوشت ها:

(1) بحارالانوار/ ج 53/ص 182، 190، 192، 206، 208، 209

(2) بحارالانوار/ ج 52/ص182

(3) بحارالانوار/ ج 52/ص 190

(4) بحارالانوار/ ج 52/ ص26

(5) بحارالانوار/ ج 52/ص212

(6) نسخه خطی ابن حماد/ ص75

(7) بحارالانوار/ج52/ص354


ادامه مطلب


[ پنج شنبه 13 آذر 1393  ] [ 12:11 AM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (0) ]

يماني كيست ؟

 

پرسش : يماني كيست و چه نقشي در زمينه ظهور ايفا مي كند ؟

او شخصی است که در آخرالزمان خروج می کند. در اخبار آخرالزمان و علائم ظهور حضرت مهدی (ع) مکرر از آن نام برده شده است و در روایت منقول از امام باقر (ع) خطاب به شیعه چنین آمده که: سفیانی و خراسانی و یمانی همزمان خروج می کنند و پرچم او در میان پرچم هایی باشد که در آن زمان برافراشته می گردد. وی بیش از همه به راه حق هدایت می کند، زیرا وی به یار شما (بقیه الله) دعوت می نماید و چون خروج کند، بر هر مسلمانی است که به وی بپیوندد و برکسی جائز نباشد، از فرمان او سر بتابد و هر کس از اطاعت وی سرپیچی کند، اهل دوزخ است؛ چه او مردم را به راه حق و صراط مستقیم می خواند. [1]
در بخش نشانه های ظهور، خروج یمانی از روشن ترین علائم است که بیش از چهارده ماه فاصله با ظهور آن حضرت نخواهد داشت. [2] و در حدیثی آمده است: یمانی از شیعیان امیرالمؤمنین (ع) است. [3]

وی فرماندهی نظامی است که با سپاهی از طرف «یمن» قیام می کند و به سوی عراق می آید؛ چنانکه سفیانی نیز همزمان خراسانی، چنین می کند. خراسانی نیز فرماندهی نظامی است که از ایران به عراق حمله خواهد کرد و با سفیانی شورشگر به نبرد خواهد پرداخت.
امام صادق (ع) فرمودند:
«خروج سه تن: خراسانی و سفیانی و یمانی در یک سال، در یک ماه و در یک روز واقع خواهد شد. [4] در این سه، هدایتگرتر از یمانی نیست که او به حق فرا می خواند.» [5]

--------------------------------------------------------------------------------

[1] سفینه البحار (به نقل از معارف و معاریف، ج 10، ص 617)
[2] روزگار رهایی، ج 2، ص 1023
[3] غیبه نعمانی، ص 163؛ بحارالانوار، ج 52، ص 75

[4] مراد حرکت آن ها به سوی عراق است
[5] بحارالانوار 52: 210، به نقل از کتاب الغیبه، طوسی ره

 


ادامه مطلب


[ پنج شنبه 13 آذر 1393  ] [ 12:08 AM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (0) ]

شیخ مفید


 



شیخ مفید یکی از مشاهیر علما و مراجع بزرگ شیعه در عصر خویش بود و از آغاز زندگی با قرآن و کتب دینی انس داشت. او از نوجوانی سال‌ها از مکتب، شیخ صدوق، ابو غالب الزراری و ابن جنید بهره مند بود و در سایه کوشش و تحقیقات خود به مقام علمی و سمت استادی نایل آمد.
در عصر مفید، بغداد مرکز علوم اسلامی بود و در پایگاه خلفای عباسی، فقه مذاهب مختلف تدریس می شد و در کنار مکاتیب، مکتب شیخ مفید جلوه خاصی داشته و از رونق بیشتری برخوردار بود. مفید در عصر خودش از مبتکران علم کلام و فقه استدلالی به شمار می رفت. امام زمان(عج) درباره او ضمن توقیعی خطاب به وی می فرماید: «شیخ السدید و مولی الرشید الاخ الولی الناصر لنا...».
شیخ طوسی درباره او می گوید: «ابو عبدالله مفید، معروف به ابن معلم، از متکلمان طایفه امامیه است که در فقه و کلام بر همه مقدم، فکرش عالی و حاضر جواب بود. ریاست شیعه در آن زمان به وی منتهی می شد».

آثار[ویرایش]



نجاشی ۱۷۱ جلد کتاب از تالیفات شیخ را ذکر کرده است که اسامی برخی ازآنها به این ترتیب است:

← فقه
المقنعه
الفرائض الشرعیه
احکام النسا.

← اصول
مختصر التذکرة بأصول الفقه

← علوم قرآنی
الکلام فی دلائل القرآن
وجوه اعجاز القرآن
النصره فی فضل القرآن
البیان فی تـالـیف القرآن

← تاریخ
مسار الشیعه فی مختصر تواریخ الشریعة
الارشاد
الجمل

← علم کلام و عقائد
اوائل الـمقالات
نقض فضیله المعتزله
الافصاح
الایضاح
الارکان. [۵]


ادامه مطلب


[ یک شنبه 9 آذر 1393  ] [ 1:14 PM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (0) ]