اعلام جلسه دهه اول کربلایی جواد مقدم


ادامه مطلب


[ چهارشنبه 30 مهر 1393  ] [ 1:15 AM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (0) ]

بحارالانوار، دایرة المعارف شیعی

 

فرهنگ اسلامی به عنوان یک فرهنگ و تمدن کامل و جامع، تمام نیازهای یک تمدن تمام عیار را در خود دارد. از آنجا که تمدن اسلامی یک تمدن مبتنی بر دین است، بنا بر این، وجود سخت افزارهای تمدن ساز از جمله دایرة المعارف‌هایی که احادیث را به عنوان یکی از منابع تمدن ساز دینی در خود گردآوری و دسته بندی کرده باشند، از اولویت و اهمیت فراوان برخوردارند. دانشمندان اسلامی چه در شیعه و چه اهل سنت، از همین باب به جوامع دایرة المعارفی حدیثی اهتمام تام داشته‌اند.

این وضعیت در ایران دوران صفوی که برای اولین بار مذهب تشیع به عنوان مذهب رسمی استقرار یافته بود، از اهمیت بالایی برخوردار بود و پیدایش کتاب سترگ و دایرةالمعارفی چون بحار الانوار مجلسی در چنین فضایی روی داد.

«ایران بعد از مغول، از دانش‌های نقلی بیشتر فاصله گرفت؛ به طوری که طی سه قرن، علوم نقلی دینی در ایران، چه شیعی و چه سنی، از جایگاهی برخوردار نبود. در مقابل، دانش‌های عقلی مانند فلسفه و کلام و تصوف و نیز ادبیات، بر فضای فکری ایران حاکم شد. این وضعیت در تمامی سرزمین‌های فارسی زبان جریان داشت. درست در انتهای این دوره، یک دولت جدیدی در ایران بر سرکار آمد که ریشه در تصوف خانقاهی داشت و آن دولت صفوی بود. گرایش این دولت به تشیع، آن را از سایر جریان‌های صوفی و حتی کلام و عقلی جدا کرد و به سمت و سوی معارف شیعی سوق داد.»

دوره صفوی آغازی است برای رشد نگاهی نو به دین و تعریفی جدید از دین برای نظارتش بر جامعه و تفسیرش از مسائل مختلف فردی و اجتماعی با توجه به در دسترس نبودن متون شیعی در آغاز این دوره و پس از رسمیت مذهب امامی در ایران، حرکتی فعال برای تهیه کتاب، با هدف تقویت تشیع از آغاز عصر صفوی پدید آمد. این حرکت مراحل مختلفی را پشت سر نهاد و سیاست اصلی آن احیای کتاب‌های پیشین و بازیافت آن‌ها بود. سیاست فرهنگی یاد شده در علوم مختلف دینی دنبال شد؛ اما به دلیل فقر در حدیث از یک سو و نیاز مبرم به آن از سوی دیگر، در اینجا مشکل بیشتر و تلاش چشمگیرتر بود.

البته این فقر در علوم فلسفی و کلامی ضرورتی نداشت. در علم فقه به آرامی دنبال شد، اما در موضوع حدیث، مسئله بسیار حساس و جدی و اساسی بود. در این دوره، شیعه الزاما می‌بایست به همه بحران‌ها و مسائل مطرح پاسخ قانع کننده‌ای که طبعا دینی هم بود، ارائه می‌داد. از آنجا که تشیع با جامعه تسنن فاصله داشت و در این زمان رودرروی آن قرار گرفته و بنیاد دولت جدید تنها بر پایه تشیع بود، می‌بایست پاسخ‌ها تنها پاسخ‌های شیعی می‌بود.

این پاسخ‌ها باید از دل احادیث بیرون بیاید و رنگ سنی نداشته باشد. تمایز میان شیعه و سنی نه به قرآن است که هر دو می‌پذیرند، بلکه به حدیث است. بنابراین تمامی تلاش‌ها روی این نکته متمرکز می‌شود که کتب حدیث کهن زنده شود، احادیث بسط یابد و شرح و تفصیل داده شود. این امر سبب شد که یکبار دیگر، مانند قرون نخستین هجری، نگارش آثار دایرة المعارفی حدیثی آغاز شود. این بار، دایره نگاه وسیع‌تر بود؛ برای مثال چندین کتاب حدیثی مفصل در تفسیر قرآن نوشته شد که از آن جمله می‌توان به نورالثقلین، البرهان و الصافی که در نیمه اخیر عصر صفوی نوشته شد، اشاره کرد.

علاوه بر آن، کتاب حدیثی مفصل الوافی از فیض کاشانی و وسائل الشیعه از شیخ حر عاملی و نیز عوالم العلوم، کاری شبیه بحارالانوار از مرحوم شیخ عبداللّه بحرانی در همین دوره به انجام می‌رسد. همه این‌ها در گستره‌ای است که رشد اخباری‌گری پدید آورده و این خود معلول افراطی است که در مقابل دوره گذشته در جریان تحکّم کلام ایجاد شده و به علاوه، دلایل دیگری هم به آن کمک کرده است.

بحارالانوار گل سرسبد این نگره، این تلاش و این تکاپو و در واقع تأمین کننده این هدف است؛ ارائه تفسیری از عالم و آدم، هست‌ها و بایدها از زاویه دید شیعی برای جامعه‌ای که از تسنن عبور کرده، در فضای شیعی تنفس می‌کند. شکل گیری بحارالانوار در فضایی است که هدف اصلی آن ارائه یک تصویر معرفتی کامل برای عالم و آدم، بر اساس متون مقدس شیعی است که پس از یک دوره یک صد و هفتاد ساله از آغاز عصر صفوی به بار نشسته است.(کاوش‌های تازه در باب روزگار صفوی ص 161)

در دریاهای نور

بحارالانوار الجامعه لدرر اخبار الائمة الاطهار، تألیف مرحوم محمد باقر بن محمد تقی بن مقصود علی مجلسی اصفهانی است.(الکنی و الالقاب ج 2 ص 618 و نیز ن. ک: علامه مجلسی) این کتاب بزرگ‌ترین کتاب حدیثی شیعه است که مرحوم مجلسی آن را برای حفظ مواریث حدیثی شیعه که امکان از میان رفتن آن‌ها در حوادث ایام وجود داشته، تالیف نموده است. یکی از خصوصیات مهم کتاب عظیم بحار الانوار، گستردگی دامنه آن در نقل روایات ائمه است.

«به حق می‌توان بحار الانوار را بزرگ‌ترین موسوعه حدیثی شیعه نامید که با تألیف آن، صدها و هزارها حدیث از گزند اتلاف و امحاء و محو و تحریف محفوظ مانده است و در گستره گسترده معارف اسلامی کمتر مبحثی را می‌توان یافت که کتاب بحارالانوار در باب....


ادامه مطلب


[ یک شنبه 27 مهر 1393  ] [ 10:27 PM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (0) ]

تسبيحات حضرت رسول (ص) در روز عرفه :

 

سُبْحانَ الَّذى فِى السَّمآءِ عَرْشُهُ سُبْحانَ الَّذى فِى الاَْرْضِ حُكْمُهُ
منزه است خدايى كه عرش او در آسمان و  فرمان و حكمش در زمين است

 

سُبْحانَ الَّذى فِى الْقُبوُرِ قَضآؤُهُ سُبْحانَ الَّذى فِى الْبَحْرِ سَبيلُهُ
منزه است خدايى كه در گورها قضا و فرمانش جارى است منزه است خدايى كه در دريا راه دارد
سُبْحانَ الَّذى فِى النّارِ سُلْطانُهُ سُبْحانَ الَّذى فِى الْجَنَّةِ رَحْمَتُهُ
منزه است خدايى كه در آتش دوزخ سلطنتش موجود است منزه است خدايى كه در بهشت رحمت او است
سُبْحانَ الَّذى فِى الْقِيمَةِ عَدْلُهُ سُبْحانَ الَّذى رَفَعَ السَّمآءَ
منزه است خدايى كه در قيامت عدل و دادش برپا است منزه است خدايى كه آسمان را بالا برد
سُبْحانَ الَّذى بَسَطَ الاْرْضَ سُبْحانَ الَّذى لا مَلْجَاَ وَلا مَنْجا مِنْهُ اِلاّ اِلَيْهِ
منزه است خدايى كه زمين را گسترد منزه است خدايى كه ملجا و پناهى از او نيست جز بسوى خودش
پس بگو
سُبْحانَ اللّهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ وَلا اِلهَ اِلا اللّهُ وَاللّهُ اَكْبَرُ صد مرتبه
منزه است خدا و حمد از آن خدا است و معبودى جز خدا نيست و خدا بزرگتر از توصيف است
و بخوان توحيد صد مرتبه و آية الكرسى صد مرتبه و صلوات بر محمّد و آل محمّد صد مرتبه و بگو
لااِلهَ اِلا اللّهُ وَحْدَهُ لا شَريكَ لَهُ لَهُ الْمُلْكُ وَ لَهُ الْحَمْدُ يُحْيى وَيُميتُ
معبودى جز خدا نيست يگانه اى كه شريك ندارد پادشاهى خاص او است و از آن او است حمد زنده كند و بميراند
وَيُميتُ وَيُحْيى وَهُوَ حَىُّ لا يَموُتُ بِيَدِهِ الْخَيْرُ وَهُوَ عَلى كُلِّ شَىْءٍ
و بميراند و زنده كند و او است زنده اى كه نميرد هرچه خير است بدست او است و او بر هر چيز
قَديرٌ ده مرتبه اَسْتَغْفِرُ اللّهَ الَّذى لا اِلهَ اِلاّ هُوَ الْحَىُّ الْقَيُّومُ وَاَتوُبُ اِلَيْهِ ده مرتبه
توانا است آمرزش خواهم از خدايى كه معبود بحقى جز او نيست كه زنده و پاينده است و بسويش توبه كنم
يا اَللّهُ ده مرتبه يا رَحْمنُ ده مرتبه يا رَحيمُ ده مرتبه يا بَديعَ السَّمواتِ وَالاْرْضِ يا ذَاالْجَلالِ وَالاِْكْرامِ ده مرتبه يا حَىُّ يا قَيُّومُ ده مرتبه يا حَنّانُ يا مَنّانُ ده مرتبه يا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ ده مرتبه آمينَ ده مرتبه


ادامه مطلب


[ شنبه 12 مهر 1393  ] [ 11:50 AM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (0) ]

برخي از اعمال شب و روز عرفه:

 

1.احيا و نماز و عبادت در شب عرفه

 

2. دعا در شب عرفه (كه گفته شده است مستجاب مي‌گردد) .

 

3.  زيارت امام حسين (ع) در شب عرفه.

 

4.  غسل.

 

5. روزه روز عرفه (اگر سبب ضعف و مانع از دعا و مناجات نشود) .

 

6. قرائت دعاي عرفه امام حسين عليه السلام (كه بهتر است بعد از نماز عصر باشد) .

 

7. قرائت دعاي عرفه امام سجاد عليه السلام (كه در صحيفه سجاديه موجود است).

 

8. زيارت امام حسين (ع) در روز عرفه.

 

9. زيارت حضرت اباالفضل العباس (س) در روز عرفه .

 

10. اعتراف و اقرار به گناهان.

 

11. دو رکعت نماز که در رکعت اوّل بعد از حمد، سوره  توحيد و در ركعت دوم بعد از حمد، سوره کافرون خوانده مي‌شود. سپس چهار رکعت نماز که در هر رکعت بعد از حمد،پنجاه مرتبه سوره توحيد (اين نماز در واقع همان نماز حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام است) .

 

تذکر : از مشاهده فهرست بالا نترسيد. هر كدام را كه حال و حوصله داريد انجام دهيد. انجام غسل كارساده اي است که جزو كارهاي روزمره ماست؛ فقط بايد نيت غسل عرفه كرد. دو ركعت نماز و بعد خلوت با خدا بيش از 10 دقيقه وقت نمي‌گيرد ولي به دل‌هاي ما صفا و جلا مي‌دهد. فقط بدانيم كه: خداوند بزرگ و كريم است. كيفيت هم معمولا از كميت مهم‌تر است.


ادامه مطلب


[ شنبه 12 مهر 1393  ] [ 11:49 AM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (0) ]

آیا كتاب بحار الانوار از كتب معتبر شيعه است؟

كتاب‌هاي معتبر حديثي شيعه «كتب اربعه» است و اين كتب اربعه برگرفته از 400 كتاب بنام اصول اربعمأه كه صحابه و تابعين آن را جمع آوري كرده‌اند مي‌باشد. كتب اربعه شامل كتابهاي:
1. الكافي في الاصول و الفروع و الروضه؛ اين كتاب از نخستين جوامع حديثي شيعه است كه در زمان غيبت صغري شكل گرفت و توسط ابوجعفر محمد بن يعقوب كليني، متوفي 328 هـ در سه بخش، اصول، فروع و روضه و مشتمل بر 16199 حديث مي‌باشد.
2. من لا يحضره الفقيه؛ ابوجعفر محمد بن علي بن بابويه قمي، معروف به شيخ صدوق، متوفي (381 هـ) و مشتمل بر 5963 حديث فقهي مي‌باشد.
3. تهذيب الاحكام في شرح المقنعه.
4. الاستبصار في ما اختلف من الاخبار.
اين دو كتاب حديثي تأليف شيخ طائفه ابو جعفر محمد بن حسن طوسي، متوفي (460 هـ) مي‌باشد. تهذيب مشتمل بر 13590 حديث و استبصار مشتمل بر 5511 حديث مي‌باشد.[1]
كتاب «بحار الانوار» توسط علامه مجلسي (متوفي 1110 قمري) در سال (1070 هـ .ق) به مدت 40 سال به رشته تحرير در آمد. نخستين چاپ جلد اول و دوم كتاب در كشور هندوستان در سال 1248 هـ .ق بوده و در سال 1270 هـ .ق در ايران تا 10 جلد به چاپ رسيده است و چاپ‌هاي گوناگوني در طي اين ساليان صورت گرفته که بهترين چاپ اخير بحار، در 110 جلد توسط مؤسسه الوفا، دار احياء التراث العربي، بيروت مي‌باشد.
مهمترين ويژگي اين كتاب اين است كه: 1. به تمامي موضوعات دين پرداخته و آنها را پرورش داده است؛ 2. به جمع آوري احاديث از نسخه‌هاي خطي همت داشته است؛ 3. مطالبي كه در بحار از بعضي از كتابها نقل شده بعدها آن كتابها از بين رفته است؛ 4. علامه مجلسي در نقل احاديث دقت بسياري به خرج مي‌داد و اگر نسخه معتبر و خطي نداشت آن را تذكر مي‌داد و هر حديثي را صحيح مي‌دانست مي‌آورد. امّا بعضي ها قايل هستند كه علامه مجلسي احاديث درست و نادرست را جمع آوري كرده تا از تلف شدن در امان باشند، و در واقع به مانند دائره المعارفي است که انتخاب را به آيندگان سپرده است.
كتاب بحار، همانند هر كتاب ديگري داراي روايات صحيح و معتبر و نيز روايات ضعيف السند مي‌باشد. شايد غير از قرآن كريم، هيچ كتاب ديگري را نتوان ادعا نمود تمام محتواي آن صددرصد صحيح و قطعي مي‌باشند.[2]
علامّه مجلسي دربارة علت نامگذاري اين كتاب به بحار مي‌گويد: چون اين كتاب مشتمل بر همه علوم و حكمت‌ها و اسرار بوده و خواننده را از ساير كتاب‌هاي حديثي بي‌نياز مي‌كند، آن را به «بحار الانوار الجامعة لدرر الاخبار الائمه الاطهار ـ عليهم السّلام ـ يعني؛ درياي نور كه دربردارنده درّها احاديث امامان معصوم ـ عليهم السّلام ـ مي‌باشند، ناميدم.[3]
ايشان هدف از نوشتن اين كتاب را به دسترسي آسان دانش پژوهان به احاديث معصومين، پراكندگي احاديث و تجمع آنها، از بين رفتن كتابها و نسخه‌هاي خطي روايي، گرايش مردم ( به خصوص در اصفهان) به صوفيان و دوري از احاديث معصومين ـ عليهم السّلام ـ و... مي‌داند.
لازم به ذكر است كه اين كتاب، شامل كل روايات معصومين نمي‌باشد و شاهد بر اين مدعا، كتاب مستدرك است كه بعدها نوشته شده است علاوه بر آن علامه مجلسي از كتب مشهور و متواتر و معروف، روايات كمتر نقل كرده است مانند: كتب اربعه، صحيفه سجاديه، نهج البلاغه و... .[4]
امام خميني در توصيف اين كتاب مي‌فرمايد:
كتاب «بحارالانوار» كه تأليف عالم بزرگوار محدث عالي مقام، محمد باقر مجلسي است مجموعه‌اي است كه قريب چهارصد كتاب و رساله كه در حقيقت يك كتاب‌خانه‌اي كوچكي است كه با يك اسم نام برده مي‌شود. صاحب اين كتاب چون ديده كتاب‌هاي بسياري از احاديث است كه به واسطه كوچكي و گذشتن زمان، از دست مي‌رود؛ تمام آن كتاب‌ها را بدون آن كه التزام به صحت آنها داشته باشد در يك مجموعه به اسم بحار الانوار فراهم كرده است.[5]
در نتيجه بايد گفت: بحارالانوار جزء کتب اربعه شيعه نيست ولي مشتمل بر رواياتي که در آن کتب در غير آن آمده، مي باشد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. آشنايي با بحار، احمد عابدي.
2. علم الحديث، دکتر سيد رضا مؤدب.
3. آشنايي با حديث، مهريزي.


[1] . ر.ك: مؤدب، سيد رضا، علم الحديث، قم، انتشارات احسن الحديث، چاپ اول، 1378، ص177.
[2] . ر.ك: عابدي، احمد، آشنايي با بحارالانوار، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، چاپ اول، 1378، ص78ـ278.
[3] . مجلسي، بحارالانوار، بيروت، دار احياء التراث العربي، ج1، ص5.
[4] . بحارالانوار، ج53، مقدمه جناب آقاي شعراني.
[5] . امام خميني، كشف الاسرار، تهران، موسسه نشر آثار امام خميني، ص319.

ادامه مطلب


[ شنبه 12 مهر 1393  ] [ 12:10 AM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (0) ]

آيا كتاب‌هايي مثل گنج‌هاي معنوي و ... تمام روايات آمده در آن قابل قبول علماي دين است؟

 

پاسخ :
همان گونه كه مي‌دانيد استخراج و استنباط معارف و احكام اسلامي از سه منبع عظيم، قرآن، سنّت، (احاديث و روايات معصومين ـ عليهم السّلام ـ ) و عقل استفاده مي‌شود.[1] از اين ميان قرآن سند متقن و محكمي است كه بدون كم و كاست و به همين صورت فعلي از طرف پروردگار عالم به ما رسيده است، چرا كه قرآن به عنوان معجزه‌اي الهي و با وعدة الهي كه در مورد حفاظت آن داده شده از هر گزندي محافظت مي‌شود.[2]
امّا اين وعده در مورد روايات وجود ندارد و در كتب حديثي، احاديثي كه به دروغ به معصومين ـ عليهم السّلام ـ نسبت داده شده نيز وجود دارد.[3]به همين خاطر در ميان مسلمانان علومي كه در شناخت احاديث درست از نادرست باشد مانند: علم رجال، داريه و ... به وجود آمده است.[4]
امّا بايد به اين نكته توجّه داشت كه رعايت قوانين اين علوم در مواردي ضرورت دارد كه بخواهيم توسط آنها در رابطه با مسائل اعتقادي استدلال كرده و يا به وسيلة آنها پي به احكام شرعي ببريم.[5] اما در غير اين دو مورد اين چنين دقتي براي تشخيص احاديث لازم نيست. مثلاً مواردي كه احاديثي در رابطه با ثواب بعضي اعمال و يا ادعيه و اذكار وارد شده است. در اين گونه موارد مي‌توان با استناد به ادله‌ي تسامح در ادله‌ي سنن به مضمون آنها عمل كرد. با اميد رسيدن به ثواب آنها كه در روايت بيان شده است. اين چنين شخصي (كه طبق روايت عمل كرده) هر چند در واقع آن روايت از معصوم ـ عليه السّلام ـ هم نقل نشده باشد، خداي منّان ثواب و اجر آن عمل را به او خواهد داد.[6]
در اين رابطه از امام صادق ـ عليه السّلام ـ حديثي نقل شده است كه ايشان فرمودند: اگر از طرف پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ براي عمل كردن يك عمل (دعا، نماز و ...) ثوابي (طبق روايات) آمده و نقل شده باشد و شخصي آن را انجام دهد به اميد رسيدن به ثواب، آن شخص به ثواب آن خواهد رسيد، هر چند آن روايت از پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ نقل نشده باشد.[7]از ائمة معصومين ـ عليهم السّلام ـ در مضمون اين روايت، روايات ديگري نيز نقل شده است.[8]
با اين توضيحات بايد گفت: كتاب‌هايي همچون گنجينة معنوي و ... كه از منابع گوناگون استفاده كرده و در مورد اعتقادات و بيان احكام نيست، بلكه كتابي است مشتمل بر ذكر ثواب بعضي ادعيه و نمازها و ... [9] تا وقتي كه جعلي بودن مطالب آن ثابت نشده باشد مي‌توان به مضمون آنها عمل كرد و اميد ثواب آنها را از خداي متعال داشت.
و امّا اينكه از علماء كسي راجع به اعتبار آن مطلبي نوشته باشد يا نه؟ بايد گفت:
از آنجا كه اين كتاب از كتاب‌هايي است كه اخيراً نوشته شده است، روايات آن از منابع و كتب حديثي مختلف مي‌باشد و علماء هم نوعاً راجع به اعتبار منابع و سند روايات عقيدة خود را بيان كرده‌اند، و طبق بيان قبلي كه گفتيم اين چنين احاديثي براي اميد ثواب قابل عمل مي‌باشند، فلذا مي‌توان ادّعا كرد، علماء هم احتمالاً عمل كردن به اين گونه كتب را بي‌اشكال بدانند. البته عمل به آنچه در اين كتب و خصوصاً كتب شريف مفاتيح الجنان وارد شده است؛ اثرات زياد ديگري نيز دارد كه يكي از آنها ايجاد روحية اميد و نشاط و ... است.
نتيجه: اعتبار كتاب گنجينة معنوي و كتبي از اين دست كه در اعتقادات و احكام نيستند، به اين معني است كه عمل به مضمون روايات و احاديث موجود در كتاب به اميد ثواب و اين كه مطلوب پروردگار باشد عمل كردن بدان‌ها جايز است.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. مصباح المنير (در دعا و ...)، آيت الله مشكيني، (مقدمة كتاب).


[1] . ر.ك: علي نقي الحيدري، اصول الاستنباط، دارالكتب الاسلاميه، چاپ چهارم، 1376، ص 287.
[2] . ر.ك: طباطبايي، قرآن در اسلام، دارالكتب الاسلاميه، 1353 ش، ص 18 الي 21.
[3] . ر.ك: نصيري، علي، علم حديث، انتشارات نصايح، چاپ اول، 1381، ص 88 الي 93.
[4] . ر.ك: علم حديث، همان، ص 23 و 24.
[5] . ر.ك: انصاري، مرتضي، فرائد الاصول، مجمع الفكر الاسلامي، چاپ اول، 1377 ش، ج2، ص 153.
[6] . همان، ص 154 الي 158.
[7] . ر.ك: عاملي، حر، وسائل الشيعه، دار احياء التراث العربي، 1391 ق، ج1، ص 60.
[8] . ر.ك: کليني، كافي، ج2، ص 87؛ عدّة الداعي، ص 12.
[9] . ر.ك: کريمي، رضا، گنجينه معنوي، انتشارات نسيم حيات.

ادامه مطلب


[ شنبه 12 مهر 1393  ] [ 12:07 AM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (0) ]

نويسنده كتاب صحيفه سجاديه


اسناد و انتساب صحيفه كريمه سجاديه به امام سجاد ـ عليه السلام ـ نزد محققين و علماي بزرگ اماميه مانند: نجم‎ الدين، ميرداماد، هبة الله، ميرسيد علي خان، بهاء الدين و... قريب به تواتر است و هيچ شك و ترديد در اين كه كلام امام است نتوان كرد. و اولين نويسنده صحيفه سجاديه را يحيي بن زيد ابن علي السجاد نوشتند لازم به ذكر است. مطالب و دعاهاي امام سجاد ـ عليه السلام ـ در يك كتاب خلاصه نشده است. بلكه صحيفه 2 و 3 و 4 نيز امروز وارد بازار شده است. بديهي است كه امام سجاد دعاهاي زيادي را بيان كرده بود و در لابلاي كتاب ها مخفي مانده كه امروزه با تلاش محققان، گردآوري و چاپ شده است.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. ر.ك: مقدمه كتاب صحيفه سجاديه، ترجمه الهي قمشه اي، انتشارات اسلامي، تهران.
2. ر.ک: مقدمه کتاب صحيفه سجاديه، ترجمه آيت الله مرعشي نجفي.

ادامه مطلب


[ شنبه 12 مهر 1393  ] [ 12:06 AM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (0) ]

اولین حدیث اسلام چیست؟

سنت پس از قرآن، دومین منبع شناخت دین به شمار می آید که تبیین و تفسیر کلیات قرآن را بر عهده دارد. اگر آموزه های قرآن را بر اساس روایت نبوی «إنّما العلم ثلاثة؛ آیة محکمة، أو فریضة عادلة، أو سنة قائمة»[1] علم بر سه دسته است: نشانه ای استوار، یا واجبی میانه، یا سنتی برپا. اگر بخواهیم آن را به سه بخش اساسی عقائد، اخلاق و احکام تقسیم کنیم، نقش بسیار مهم به عهده «سنت» است که دیدگاه های اسلام را در این سه بخش به طور تفصیل بیان می کند.
آنچه از پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ به صورت گفتار ایشان به ما رسیده حدیث نامیده می شود، و مطلبی به عنوان اولین حدیث، در منابع روایی یافت نشد؛ منتهی از پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ کلماتی با عنوان «اولین» نقل شده است که در اینجا به بعضی از آن کلمات اشاره می شود:
1ـ اولین کلام ایشان، قبل از سن دو سالگی و اول زبان باز کردن؛ (درباره توحید):
«لا اله الا الله، قدوساً، قدوساً قد نامت العیون، و الرّحمن لاتاخذه سنة و لانوم»؛ معبودی جز خدای یگانه نیست. پاک است، پاک است، به تحقیق همه چشمها در خوابند در حالی که خدای رحمان را هیچ گاه خواب سبک و سنگین او را فرا نمی­گیرد.[2]
این کلام را جناب خانم «حلیمه» دایه آن حضرت از ایشان نقل کرده اند، در حالی که شب بود و همه خوابیده بودند.
2ـ اولین کلام، بعد از مبعوث شدن به پیامبری؛ (دربارة توحید و نبوت):
خطاب به حضرت خدیجه فرمودند: «قولی لا اله الا الله محمد رسول الله؛[3] بگو: لا اله الا لله و محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ رسول الله»
3ـ اولین کلام، بعد از اظهار و تبلیغ علنی اسلام. (دربارة توحید و نبوت و ترک شرک):
«یا معشر قریش! یا معشر العرب! ادعوکم الی شهادة أن لا اله الا الله و أنّی رسول الله، و آمرکم بخلع الأنداد و ألاصنام.[4]
ای گروه قریش! ای گروه عرب! شما را دعوت می کنم به شهادت دادن به اینکه معبودی جز خدای یگانه نیست، و اینکه من رسول خدا هستم، و شما را امر می کنم به اینکه؛ برای خدا مثل و مانند قایل نشوید، و همه و بت­ها را به دور بریزید (شرک نورزید).
4ـ اولین خطبه ای که (در نماز جمعه) ایراد فرموده اند: (در ستایش خداوند متعال و... ):
«الحمدلله، أحمده و استعینه و استغفره و استهدیه[5] و... » تمام ستایش ها مخصوص خداست، من او را سپاس می گویم و از او طلب یاری و و طلب آمرزش و هدایت می کنم... .
5ـ اولین کلامی که هنگام وارد شدن به شهر مدینه (هنگام هجرت) فرمودند: «ایّها النّاس! اطعموا الطعام! و افشوا السلام! و صلوا الارحام! و صلّوا باللیل و النّاس ینام! تدخلوا الجنة بسلام»؛[6] ای مردم! (به فقیران) اطعام کنید! و سلام را در بین جامعه گسترش بدهید! (به همدیگر سلام کنید) و صله‌ رحم انجام دهید، در شب نماز بخوانید؛ در حالی که مردم همه در خوابند تا با سلامتی وارد بهشت شوید. که در اینجا حضرت روی مسائل اخلاقی تاکید کرده اند.
توجه! از آنجایی که پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ قبل از بعثت هم معصوم می باشد؛ فلذا کلام ایشان در سن طفولیت نیز قابل استناد خواهد بود.
جهت مطالعة بیشتر پیرامون مباحث ذکر شده به منابع مذکور در پاورقی ها مراجعه شود.

پی‌نوشت‌ها:
[1] . ر.ک: محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، تحقیق علی اکبر غفاری، دارالکتب الاسلامیه، چاپ سوم، 1388ق، ج1، ص32، ح1؛ برای آگاهی بیشتر از تبیین این روایت ر.ک: شرح اصول کافی از صدرالمتالهین، ج2، ص37.
[2] . ر.ک: مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، موسسة الوفاء، 1404ق، ج15، ص391.
[3] . ر.ک: محمد بن شهر آشوب، المناقب، قم، انتشارات علامه، 1379ق، ج1، ص46.
[4] . ر.ک: بحارالانوار، همان، ج18، ص180.
[5] . ر.ک: ابی هلال، الاوائل، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، 1407ق، ص76.
[6] . ر.ک: الاوائل، همان، ص81.

ادامه مطلب


[ شنبه 12 مهر 1393  ] [ 12:01 AM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (0) ]

حضرت حمزه سیدالشهدا (ع)

آيا اطّلاعي در مورد ازدواج حضرت حمزه در دسترس هست، كه آيا ايشان ازدواج كردند يا نه؟ آيا همسر و فرزند نداشت؟ زيرا پس از جنگ احد، نقل شده كه پيامبر صلّي الله عليه و آله و سلّم فرمودند كه عمويم كسي را ندارد كه برايش سوگواري كند.

پاسخ: در منابع آمده است كه رسول خدا سال هفتم هجرت براي حج وارد شهر مكه شد . پس از انجام حج آن حضرت آماده شد كه از مكه خارج شود. در اين حال، دختر حمزه او را صدا كرد : عمو عمو و پشت سر پيامبر به راه افتاد. علي عليه السلام دختر حمزه را آورد و به حضرت زهرا فرمود: اين دختر عموي توست كه بسيار جايگاه بلندي دارد. سپس حضرت علي او را با خود راهي ساخت. بين علي عليه السلام , جعفر بن ابي طالب و زيد بن حارثه براي سرپرستي دختر حمزه ، بحث شد و هر كدام مي خواستند او را نزد خود پرورش دهند. علي ( ع ) فرمود : من او را آورده ام و او دختر عموي من است پس بايد من از او سرپرستي كنم. جعفر گفت : او دختر عموي من است و خاله او همسر من است ، پس بر من سزاوار تر است كه او را تحت تكفل خود قرار دهم. زيد گفت : او پسر برادر من است پس بايد پرورشش با من باشد. هر سه نزد رسول ا لله رفتند تا او داوري كند. حضرت او را به جعفر سپرد و فرمود: خاله در حكم مادر است. سپس رسول الله به علي ( ع ) فرمود: تو از من و من از توام و به جعفر فرمود: « تو از لحاظ شباهت ظاهري و اخلاقي بسيار به من شبيه هستي » و به زيد فرمود: تو برادر ما و دوست وياور ما هستي» . [1]. اين دختر عماره نام داشت و مادرش سلمي بنت عميس بود . حضرت علي در مكه از پيامبرپرسيده بود : آيا دختر عمويمان حمزه را بين مشركين تنها و يتيم رها كنيم؟ حضرت رسول ، علي (ع) را از آوردن دختر حمزه نهي نكرد. علي نيز دختر حمزه را با خود از مكه خارج كرد.[2] به دنبال اين جريان ، زيد به سخن آمده و درخواست سرپرستي او را نموده و خود را سزاوراترين به اين كار معرفي كرد. بعضي اسم اين دختر را « امة الله » , بعضي « ام ابيها» و بعضي « امامه » گفته اند. [3] مقريزي مي گويد: اين مجادله ها هنگامي بود كه به مدينه نزديك شدند. اما حضرت علي به ايشان گفت: من او را از دست مشركان نجات دادم و نسب شما نسبت به او، از فاميلي و خويشاوندي من نسبت به او بالاتر نيست[4]. گفت شده رسول الله دختر حمزه به ازدواج سلمه بن ابي سلمه درآورد . سلمه بن ابي سلمه پسر ام سلمه همسر پيامبر از پدرش، ابي سلمه بود.[5] ابن حجر آورده است: سرپرستي دختر تا هنگامي كه جعفر زنده بود با او بود . پس از شهادت جعفر او وصيت كرد كه دختر را به علي (ع) بسپارند. دختر حمزه مدتي نزد حضرت علي بود تا آنگاه كه به سن بلوغ رسيد . [6].
شيخ طوسى و ابن عبدالبر و ابن اثير آورده اند كه خوله دختر ثامر انصارى همسر حمزه است و از زنان صحابى رسول خدا و راوى حديث از آن حضرت است.( رياحين الشريعه ج 3 ص 408) اين مي رساند كه حمزه همسر ديگري به نام خوله هم داشت .
كنيه حمزه را ابو عماره و ابو يعلي گفته اند .. ( دائره المعارف تشيع ج 6 ص 520 )اين مي رساند كه حمزه پسري به نام يعلي داشته است .
-----------------------------------------------------------------------------------------------------
[1] - ترجمه آزاد از : البداية و النهاية ،ابن كثير، بيروت : دارالفكر ، 1407، ج 4 ص 234.تاريخ الاسلام ، ذهبي ج 2 ، ص 467 ؛ سبل الهدي ،صالحي شامي ج 15 ص 196 ؛ بهجة المحافل و بغية الاماثل ج1 ص 379 ؛ مسند احمد ، ج 1 ص 115 ؛صحيح بخاري ، بخاري ،دارالفكر ، 1401، ج 3 ص [2] - اسدالغابة،ابن اثير، بيروت : دارالفكر ، 1409، ج 6 199 1[3] - انساب الاشراف ،بلاذري، تحقيق محمد حميدالله ، مصر: دار المعارف، ج 4 ص 283 [4] - امتاع الاسماء، مقريزي، تحقيق محمد عبدالحميد النميسي ، بيروت : دارالكتب العلميه ، چاپ اول ، 1420،ج 1 ص 333 [5] - دلائل النبوة ، بيهقي ،تحقيق عبدالمعطي ، قلعجي ، بيروت: دارالكتب العلميه ، چاپ اول ، 1405، ج 4 ص 340 . [6] - فتح الباري ، ابن حجر ، بيروت : دارالمعرفه ، بي تا ، ج 7 ص 391.
[2] - اسدالغابة،ابن اثير، بيروت : دارالفكر ، 1409، ج 6 ص 199
[3] - انساب الاشراف ،بلاذري، تحقيق محمد حميدالله ، مصر: دار المعارف، ج 4 ص 283
[4] - امتاع الاسماء، مقريزي، تحقيق محمد عبدالحميد النميسي ، بيروت : دارالكتب العلميه ، چاپ اول ، 1420،ج 1 ص 333 .
[5] - دلائل النبوة ، بيهقي ،تحقيق عبدالمعطي ، قلعجي ، بيروت: دارالكتب العلميه ، چاپ اول ، 1405، ج 4 ص 340 .
[6] - فتح الباري ، ابن حجر ، بيروت : دارالمعرفه ، بي تا ، ج 7 ص 391.


ادامه مطلب


[ شنبه 29 شهریور 1393  ] [ 4:54 PM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (0) ]

سلمان فارسي

 

متاسفانه حس ايران دوستي و ايران پرستي گاهي اوقات انسان را آنچنان افراطي و نژاد پرست مي كند كه چشم به روي تمامي واقعيات بسته و تنها به اين فكر مي كند كه چرا بايد به ايران حمله مي شد. نمونه آن همين مطالب است كه ذكر كرديد و كمك كردن سلمان در فتح ايران را نوعي خيانت يك ايراني به وطنش به حساب آورده ايد.
هر چند ما با لشكر كشيهاي خلفا بعد از رحلت پيامبر اكرم به شدت مخالف هستيم و دليل اصلي ما هم غصب خلافت توسط خلفاي غاصب و نيز شركت نكردن اميرالمومنين علي عليه السلام و فرزندانش در اين جنگها و فتوحات است اما با اين حال از آنجايي كه اميرالمومنين به بعضي از ياران با وفايش اجازه شركت در اين جنگها را به علت منحرف نشدن بسياري از مردم داده بود ما نيز معتقديم كه شركت كردن امثال سلمان فارسي در فتح ايران نه تنها خيانت نبوده بلكه بزرگترين خدمت به ايرانيان در طول تاريخ از سوي سلمان فارسي بوده است.
اگر خوب دقت كنيم مي بينيم كه افرادي چون سلمان فارسي با حضورشان در...

جهت خواندن بیشتر به ادامه مطلب بروید...


ادامه مطلب


[ شنبه 29 شهریور 1393  ] [ 4:53 PM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (0) ]