اجمالی از عقاید وهابیت
استدلال به ظاهر بعضی از آیات و روایات
در پیروی از ابن تیمیه و با استدلال به ظاهر بعضی از آیات و روایات، اعضا و جوارح برای باری تعالی اثبات میكنند. آلوسی (از طرفداران سرسخت وهابیت) میگوید:
«وهابیها میگویند: روز قیامت، خدا به صحرای محشر میآید؛ زیرا خود او فرموده است: «وَ جَاءَ رَبُّكَ وَ الْمَلَكُ صَفّاً صَفّاً» (40) و خداوند به هر یك از آفریده هایش هر طور كه بخواهد نزدیك میشود؛ همچنان كه خود او فرموده است: «نَحْنُ اَقْرَبُ اِلَیهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ» (41) آنان، به موجب آیه «بَلْ یدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ» (42) دو دست و از ظاهر آیه «وَ اصْنَعِ الْفُلْكَ بِاَعْینِنَا» (43) دو چشم و از آیه «فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ» (44) صورت و چهره برای خدا اثبات میكنند.» (45)
ابن عبد الوهاب در كتاب «التوحید» برای اثبات انگشتان برای خدا روایتی را از ابن مسعود نقل میكند:
«دانشمندی یهودی به حضور پیامبرصلی الله علیه وآله عرض كرد:ای محمد! ما [در كتابهای خویش] دریافتیم كه [روز قیامت] خداوند تمام آسمانها را بر یك انگشت، زمینها را بر یك انگشت و درختها را بر یك انگشت، آب را بر یك انگشت، خاك را بر یك انگشت و دیگر آفریدهها را بر یك انگشت قرار داده و میفرماید: «تنها من پادشاهم.» پیامبرصلی الله علیه وآله [ضمن تصدیق این گفته] خندید؛ به گونهای كه دندان مباركشان نمایان گشت. سپس این آیه مباركه را تلاوت فرمود: «وَ مَا قَدَروُا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ وَ الْاَرْضُ جَمِیعاً قَبْضَتُهُ یوْمَ الْقِیامَةِ»؛ (46) «و خدا را آن چنان كه باید [به بزرگی] نشناخته اند و حال آنكه روز قیامت زمین یكسره در قبضه [قدرت] اوست...» (47)
وی پس از نقل روایتهای متعدد در جهت اثبات اعضا و جهت برای خداوند، از مجموع آن نتیجه میگیرد كه:
«رسول خداصلی الله علیه وآله گفتههای دانشمند یهودی را با تبسم تأیید كرد. و این حدیث بر اثبات دست برای خداوند صراحت دارد.» (48)
پاسخ به این گونه شبهات، در كتب اعتقادی به تفصیل بیان شده است و خلاصه آن، این است كه اگر برای باری تعالی، جهت و مكان در نظر بگیریم، او را محدود به مكان كرده ایم كه با ویژگی عدم محدودیت خداوند متعال، تناقض دارد و اگر برای او، اجزائی از قبیل دست و پا و چشم و صورت قائل شویم، او را مركب دانسته ایم و هر مركبی به اجزاء خود نیاز دارد كه این امر با ویژگی عدم نیاز حق تعالی منافات دارد.
برخی اعمالی كه از نظر مسلمانان بی اشكال و حتی مستحب و ثواب است، به نظر وهابیها، شرك و موجب خروج از دین است، مانند:
جهت مشاهده ادامه به ادامه مطلب بروید...
. هر گونه نذر كردن برای غیر خدا و پناه بردن و استغاثه به غیر خدا و خواندن غیر خدا، شرك است. (49)
2. دورترین امور به شرع آن است كه كسی حاجت خود را از میت طلب كند؛ چنان كه بیشتر مردم چنین هستند. این عمل از نوع عبادت بتهاست كه مشركان انجام میدهند.
اینكه كسی خداوند را به واسطه میت بخواند [یعنی میت را واسطه قرار دهد و حاجت خود را از خداوند طلب كند] ، این عمل با اجماع علما [ی وهابی] ، بدعت است. (50)
3. توسل به میت و طلب حاجت از او همان چیزی است كه بت پرستان در زمان جاهلیت انجام میدادند. (51)
4. كسی كه [به خاطر وضع شغلی و كسب و كار خویش، مانند: صناعت، صیادی و...] نمازش را تا غروب آفتاب تأخیر بیندازد، قتل چنین كسی به اجماع علما، واجب است. (52)
5. به اجماع علما، استلام (دست مالیدن) قبور انبیا و غیر اینها [یعنی اولیا و ائمه معصومین علیهم السلام] و مسح (تبرك) آن و نماز خواندن و دعا كردن نزد این قبور جایز نیست؛ زیرا این عمل باعث شرك و عبادت بتهاست. (53)
6. مسافرت برای زیارت مزار انبیا و صالحان، بدعت است. هیچ یك از صحابه و تابعین این عمل را انجام نمیدادند و رسول خداصلی الله علیه وآله درباره زیارت قبور انبیا و صالحان هیچ گونه امری نفرموده است و هیچ یك از ائمه مسلمین، زیارت قبور انبیا را مستحب نمیدانند. پس هر كس به این امر اعتقاد داشته باشد و به زیارت قبور انبیا و صالحان برود، مخالف سنت رسول خداصلی الله علیه وآله عمل كرده است. (54)
7. نماز خواندن در مساجدی كه بر قبور انبیا و صالحان بنا شده است، جایز نیست و بنای مسجد بر قبور حرام است. (55)
بدین ترتیب، به طور كلی اصول فكری و اعتقادی وهابیت را در پنج محور زیر میتوان خلاصه كرد:
1. اعتقاد به جسمانیت و رؤیت حسی خداوند و اثبات جهت برای ذات حق تعالی؛
2. وسعت دادن به دایره كفر و شرك؛
3. عادی جلوه دادن مقامات پیامبران و اولیا و كاستن از جایگاه و مقام آن بزرگواران؛
4. انكار فضایل مسلّم اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام؛
5. تكفیر مسلمانان.
محمد بن عبد الوهاب در رساله «كشف الشبهات» بارها مسلمانان را مشرك، كافر، بت پرست، مرتد، منافق، منكر توحید، دشمن توحید، دشمنان خدا، اهل باطل، نادان و شیاطین خوانده است. وی تصریح میكند كه مشركان زمان ما (مسلمانان) غلیظتر از مشركان و بت پرستان گذشته اند؛ چون مشركان گذشته در حال رفاه، شرك میورزیدند و هنگام گرفتاری اخلاص میورزیدند؛ ولی مشركان زمان ما در هر دو حالت به خدا شرك میورزند. (56)
مهمترین تكیه كلام وهابیها چهار چیز است: كفر؛ شرك؛ كذب؛ بدعت. اگر كسی تنها واژههای كفر و شرك آنها را جمع آوری كند، كتابی از واژه كفر و شرك را جمع آوری میكند. هر جا مسلمانان در پاسخ آنها با روایتی، استدلالشان را محكوم كردند، پاسخی كه بیشتر از هر استدلالی به آن تكیه كرده اند، بیان عبارت «كذب است، كذب» بوده است. آنان هر روایتی را كه با عقیده آنها مطابقت نداشته باشد، تكذیب میكنند.
كوتاه سخن اینكه وهابیها به دنبال این عقاید افراطی بی محتوا و خشك، به تلویح یا تصریح، خود و پیروانشان را موحد و مسلمان میشمرند و دیگر گروههای مسلمان را مشرك و كافر قلمداد میكنند. از این رو، كشتار آنها را جایز و اموالشان را نیز حلال میشمارند.
پاورقــــــــــــــــــــی
1) النهایة فی غریب الحدیث و الأثر، ابن اثیر جزری، قم، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، چهارم، 1376 ش، ج 2، ص 390.
2) وهابیان، علی اصغر فقیهی، قم، مؤسسه اسماعیلیان،دوم، 1364 ش، صص 23 - 25.
3) ر. ك: تاریخ المذاهب الاسلامیة، محمد بن ابوزهره، قاهرة، دار الفكر العربی، ص 311.
4) ر. ك: وهابیان، ص 26.
5) الكامل فی التاریخ، ابن اثیر جزری، بیروت، دار احیاء التراث العربی، اول، 1408 ق، ج 6، ص 248.
6) ر. ك: وهابیان، ص 29.