ازدواج با زینب بنت جحش
پاسخ: در جواب اين سؤال، به مطالب زير توجه فرماييد:
الف) زيد بن حارثه، برده بود و پيامبر اسلام او را آزاد كرد. وقتي كه آن حضرت مبعوث شد، زيد را به اسلام دعوت كرد و او هم پذيرفت. پس از آن كه زيد مسلمان شد، پدرش نزد ابوطالب آمد و گفت: اي ابوطالب به برادرزاده ات بگو: يا زيد را بفروشد و يا اين كه آزاد كند. ابوطالب اين درخواست را به پيامبر رساند. پيامبر اسلام فرمود: زيد آزاد است، هر كجا مي خواهد برود. زيد بن حارثه به همراه پدرش نرفت و ماندن در خدمت پيامبر را ترجيح داد. پدر زيد از اين كه او پيامبر را انتخاب كرد، ناراحت شد و به مردم گفت: اي مردم! گواه باشيد كه از اين لحظه به بعد، زيد پسر من نيست. رسول خدا وقتي اين عمل را از پدر زيد ديد فرمود: اي مردم! بدانيد كه زيد پسر من است و از آن به بعد زيد را زيد بن محمد مي گفتند . پيامبر او را دوست مي داشت و جزو اهل بيت پيامبر به شمار مي رفت .
ب) در آن زمان رسم اين بود كه اشراف زاده ها و صاحبان مقام، با افرادي كه «برده» و يا «آزاد شده» بودند ازدواج نمي كردند. زينب، دختر عمه پيامبر اسلام(ص) و نوه عبدالمطلب بود. اينگونه دخترها اشراف زاده به حساب مي آمدند و زيد بن حارثه برده آزاد شده و پسر خوانده بود. آداب و رسوم آن زمان اجازه نمي داد كه اينگونه جوانان با هم ازدواج كنند. مأموريت اصلي پيامبر هدايت مردم به راه خدا و شكستن سنت ها و آداب جاهلي آن زمان بود. پيامبر اسلام شخصا به منزل دختر عمه اش رفت و از او براي زيد خواستگاري كرد .(1)
وقتي كه پيامبر مسأله خواستگاري را مطرح كرد، در آغاز زينب و برادرش چنين تصور كردند كه پيامبر براي خودش مي خواهد و هر دو هم راضي شدند ؛ ولي وقتي كه فهميدند براي زيد بن حارثه خواستگاري مي كند قبول نكردند و زينب گفت: من از او برترم (2)
در اين باره آيه آمد و اعلام كرد كه هيچ زن و مرد مؤمني حق ندارد در برابر درخواست پيامبر از خود استقلال نشان بدهد (3)
پس از نزول اين آيه زينب و برادرش عبدالله رضايت دادند و زينب همسر زيد شد و به اين ترتيب، يكي از سنت هاي جاهلي و باطل مردم آن زمان، با اين ازدواج باطل شد و مردم فهميدند كه از نظر اسلامي هيچگونه عيبي نيست در اين كه يك اشراف زاده با يك برده آزاد شده ازدواج كند. اين ازدواج دوام نياورد و به طلاق منجر شد. پيامبر اسلام بارها زيد را از طلاق دادن نهي كرد ولي اين دو نتوانستند با هم زندگي كنند و از هم جدا شدند. اين جدايي براي دختر عمه پيامبر بسيار سنگين بود چون طلاق دهنده او به ظاهر يك برده آزاد شده است نه يك انسان شريف گرچه از نظر معنوي زيد داراي مقامات بلندي بود ولي به صورت ظاهر يك برده آزاد شده است. در قرآن آمده است كه پيامبر به زيد فرمود: «امسك عليك زوجك و اتق الله؛ همسر خود را نگهدار و از خدا بترس»(4)
ج) در زمان پيامبر اسلام ، يكي از اين رسم ها ي بجاي مانده جاهلي اين بود كه هيچ كس حق نداشت با زن پسر خوانده اش ازدواج كند. آنان زن پسر خوانده را مانند زن پسر واقعي مي دانستند. حال پيامبر اسلام(ص) بايد اين رسم را نيز لغو مي كرد. او از سوي خدا مأمور شد كه زينب، دختر عمه اش خويش و همسر طلاق گرفته پسر خوانده اش را به همسري بگيرد تا آن رسم باطل از بين برود. پيامبر هم به دستور خدا زينب را براي خود به همسري گرفت و به اين ترتيب آن رسم هم باطل و لغو شد. قرآن مي گويد: «فَلَمَّا قَضَى زَيْدٌ مِّنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاكَهَا لِكَيْ لَا يَكُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ حَرَجٌ فِي أَزْوَاجِ أَدْعِيَائِهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَرًا : وقتي كه زيد بهره خود از همسرش را برد و طلاق داد ما او را به همسري تو درآورديم تا مؤمنان درباره همسران طلاق داده شده پسر خوانده هايشان در سختي نباشند»(5)
اين آيه نشان مي دهد كه ازدواج پيامبر با زينب به دستور خدا بوده است تا آن رسم باطل جاهلي از بين برود و بفهمند كه انسان مي تواند با همسر طلاق گرفته پسر خوانده اش ازدواج كند و همسر پسر خوانده؛ مانند پسر واقعي نيست. پيامبر اسلام(ص) با اين ازدواج علاوه بر اين كه آن سنت باطل عرب را از بين برد، مشكل زينب را هم حل كرد چون زينب افتخار مي كرد كه به همسري پيامبردر آمده است؛ در حالي كه ديگران رغبتي با ازدواج با او نشان نمي دادند و مي گفتند كه او زن يك برده آزاد شده است و ازدواج انسان هاي شريف با اينگونه طلاق داده شده ها، رسم نبود!
د) از سوي دشمنان اسلام درباره ازدواج پيامبر با زينب مطالب افسانه اي زيادي مطرح شده است و هدف آنان كوبيدن شخصيت پيامبر اسلام است و اگر كسي پيامبر اسلام را بشناسد به باطل بودن آن مطالب پي مي برد. برخي نوشته اند كه پيامبر براي پرسش از احوال زيد به خانه او آمد. همين كه در را باز كرد چشمش به زينب افتاد. پيامبر با ديدن جمال زينب گفت: «سبحان الله خالق النور تبارك الله احسن الخالقين» اين جمله را دليلي بر علاقه قلبي پيامبر به زينب دانسته اند ولي اين روايت، افسانه و ساختگي است و شواهدي، افسانه بودن آن را نشان مي دهد. اولا، زينب دختر عمه پيامبر بود و در محيط خانوادگي، با پيامبر بزرگ شده بود. چنين نبود كه پيامبر زينب را نديده باشد و براي اولين بار در خانه زيد ديده باشد. پيامبر اسلام(ص) خودش زينب را براي زيد خواستگاري كرده بود. نه جمال زينب از پيامبر مخفي بود و نه مشكلي براي ازدواج پيامبر با زينب وجود داشت. اصلا زينب نمي خواست با زيد ازدواج كند و خيلي هم علاقه داشت كه همسر پيامبر شود و حتي آن لحظات اول كه براي زيد خواستگاري مي شد، زينب فكر كرد پيامبر براي خودش خواستگاري مي كند و خيلي هم خوشحال شد ولي بعد فهميد كه براي زيد خواستگاري مي كنند و اول قبول نكرد ولي با آمدن آيه قرآن پذيرفت. پس اين نادرست است كه گفته شود پيامبر از جمال و كمال زينب بي خبر بود. ثانيا، وقتي كه زيد براي طلاق زينب نزد پيامبر آمد و مشورت خواست، پيامبر او را از طلاق منع كرد. اين نشان مي دهد كه آن داستان ساختگي است وگرنه نهي نمي كرد. ثالثا، قرآن به صراحت هدف اين ازدواج را كوبيدن سنت جاهلي معرفي مي كند نه دلباختگي پيامبر به زينب(6)
براي آگاهي بيشتر درباره ازدواج هاي پيامبر ر.ك:
1. همسران رسول خدا، عقيقي بخشايشي ازدواج النبي، دكتر موسي شاهين
2. زنان پيامبر، عماد زاده
3. نگرشي كوتاه به زندگي پيامبر اسلام، مؤسسه در راه حق
4. نساء النبي و اولاده، محمد جواد السعيدي
پي نوشت:
1. سبحاني ، فروغ ابديت، ص 521 .
2. طباطبايي، الميزان، ج 16، ص 326، بحث روايي؛ مكارم، تفسير نمونه، ج 17، ص 316.
3. احزاب، آيه 36.
4. احزاب، آيه 36.
5. احزاب، آيه 37.
6. تفسير نمونه، ج 17، ص 325.