فرزندان پسر پیامبر(ص)

 

آيا جناب ابراهيم،تنها پسر پيامبر بودند؟
زندگينامه جناب ابراهيم چيست؟

پاسخ: جناب ابراهيم تنها فرزند پسر پيامبر اكرم(ص) نبوده بلكه آنحضرت فرزندان پسرديگري نيز داشته است كه البته آنان نيز در كودكي از دنيا رفته اند.
علامه مجلسي مي نويسد: در اين رابطه گفته شده كه رسول خدا(صلى الله عليه وآله)، سه پسر و چهار دختر داشته است و در ميان همسران او، تنها دو نفر صاحب فرزند شدند؛ از خديجه شش فرزند به نامهاي قاسم، عبداللَّه، ام كلثوم، رقيه، زينب و فاطمه زهرا (س)و از ماريه يك پسر.( بحارالانوار، ج 22، ص 151.)

البته برخى به اشتباه مدعى‏اند كه پيامبر(صلى الله عليه وآله)، از خديجه به جز چهار دختر، چهار پسر به نام‏هاى قاسم، عبداللَّه، طيب و طاهر داشت ولي اين مطلب صحيح نمي باشد و آنحضرت از خديجه تنها دو پسر به نام‏هاى قاسم و عبداللَّه بيشتر نداشت و طيب و طاهر القاب عبداللَّه هستند.(اعلام الورى، ج 1، ص 275.)

اما در مورد زندگينامه جناب ابراهيم

پيامبر گرامي اسلام(ص) در سال ششم هجري تصميم گرفتند رسالت جهاني خويش را اعلام كنند و همه مردم مناطق مختلف جهان را به اسلام دعوت نمايند، و لذا گروهي از مسلمانان را به عنوان نماينده به سوي حاكمان و پادشاهان آن روز جهان اعزام فرمودند و به هر يك نامه اي نوشته و آنان را به اسلام دعوت كردند و اعلام كردند كه اگر مسلمان بشويد سالم مانده و بر حكومت خود ابقاء خواهيد شد مضون همه نامه ها تقريبا همين بود.

در همين راستا حاطب بن ابي بلتعه به سوي مصر حركت كرد تا نامه پيامبر(ص) را به مقوقس حاكم اسكندريه تسليم نمايد. او نامه پيامبر را گرفت و پس از خواندن نامه، آن را در جايگاهي از عاج قرار داد و بر آن مهر زد و به كنيز خود داد تا از آن محاظفت نمايد. سپس با احترام به نامه پيامبر(ص) جواب داد كه: «ما مي دانستيم پيامبري باقي مانده و فرستاده ات را گرامي داشتيم» مقوقس همراه آن نامه دو كنيز براي پيامبراكرم(ص) هديه فرستاد كه يكي ماريه قبطيه بود و ديگري خواهر وي به نام «سيرين» و غلامي نيز به نام جريح را مأمور كرد كه خدمتگزار آنان باشد. حاكم اسكندريه هر چند با ادب و احترام جواب پيامبر را داد و با احترام تمام فرستاده پيامبر(ص) را باز گرداند ولي اسلام را نپذيرفت.

ماريه كه برخي وي را دختر شمعون دانسته اند به دست رسول گرامي(ص) مسلمان شد و حضرت وي را به عنوان هسمر خود برگزيد. ماريه كه شايد بتوان گفت همان نام مريم مي باشد از قبيله «قبطيه» درمصر مي باشد و لذا به «ماريه قبطيه» معروف است.

ماريه قبطيه بسيار مورد توجه و احترام پيغمبر اكرم(ص) بوده، او در جمع همسران رسول اكرم(ص) بعد از حضرت خديجه(ع) دومين خانمي بود كه از آن حضرت صاحب فرزند شد و همين نيز حساسيت زنانه برخي از همسران پيامبر اكرم(ص) را برانگيخت و افرادي مانند عايشه دختر ابوبكر و حفصه دختر عمر آشكارا به وي رشك مي بردند و از سر حسادت به ناروا وي را متهم مي كردند!( براي مطالعه بيشتر رك: الطبقات الكبرى، ج 8 ص 212ـ213؛ المنتخب من كتاب أزواج النبي صلى الله عليه وسلم ، ج 1 ص 57)

به هر حال خداى تعالى از اين كنيز در سال هشتم هجري فرزند پسرى به حضرت محمد(ص)عطا فرمود كه نامش را ابراهيم گذارد، ولى تقديرات الهى در سال نهم، پس از آنكه هيجده ماه از عمر ابراهيم گذشت او را از پيغمبر باز گرفت و مرگش فرا رسيد، گفته شده وفات وي به علت مريضي بوده است اما جزئيات آن ذكر نشده است.

مرگ وى حضرت محمد (ص)را سخت داغدار كرد بدانسان كه در فقدان او گريست و اين چند جمله را كه امام صادق(ع)از آن حضرت روايت كرده است در مرگ او بر زبان آورد:

تدمع العين و يحزن القلب و لا نقول ما يسخط الرب، و انا بك يا ابراهيم لمحزونون) فروع كافى، ج 1، ص 55.)

چشم گريان، و دل محزون و اندوهناك است ولى سخنى كه موجب خشم پروردگار گردد بر زبان جارى نخواهم ساخت، اما بدان اى ابراهيم كه ما در فقدان و مرگ تو اندوهناك و محزون هستيم.

و چون برخى به آن حضرت اعتراض كردند كه اى رسول خدا مگر تو ما را از گريه نهى نكردى؟ فرمود: نه، من نگفتم در مرگ عزيزانتان گريه نكنيد، زيرا گريه نشانه ترحم و مهربانى است و كسى كه دلش به حال ديگران نسوزد و مهر و محبت نداشته باشد مورد رحمت الهى قرار نخواهد گرفت.

آنچه من گفته‏ام اين است كه در سوگ و فقدان عزيزان خود فرياد نزنيد و صورت خود را مخراشيد و گريبان چاك نزنيد و از سخنانى كه نشانه اعتراض و نارضايتى از داست‏خوددارى كنيد.( سيره حلبيه، ج 3، صص 347 و 348)

«و بدين ترتيب پاسخ افرادى را كه در طول قرنهاى بعدى نيز به گريه كنندگان در مصيبت اندوه‏بار فرزندان ديگر آن حضرت چون حضرت سيد الشهداء(ع)و ديگر شهداى واقعه طف و غيره اشكال گرفته‏اند نيز بيان فرمود».

به هر ترتيب رسول خدا(ص)دستور داد تا ابراهيم را غسل داده حنوط و كفن كنند سپس جنازه او را برداشته به قبرستان بقيع آوردند و در جايى كه اكنون به نام‏«قبر ابراهيم‏»معروف است دفن كردند.

در تواريخ آمده است: در آن روز كه ابراهيم از دنيا رفت‏خورشيد گرفت و مردم مدينه گفتند: خورشيد به خاطر مرگ ابراهيم گرفته است!

رسول خدا(ص)براى رفع اين اشتباه و مبارزه با اين موهومات و خرافات به منبر رفت و مردم را مخاطب ساخته فرمود:

«ايها الناس ان الشمس و القمر آيتان من آيات الله يجريان بامره، مطيعان له، لا ينكسف لموت احد و لا لحياته، فاذا انكسفا او احدهما صلوا»

اى مردم همانا خورشيد و ماه دو نشانه از نشانه‏هاى قدرت حق تعالى هستند كه تحت اراده و فرمان او هستند و براى مرگ و حيات كسى نمى‏گيرند و هر زمان ديديد آن دو يا يكى از آنها گرفت نماز بگزاريد.

و بدين ترتيب اين موهوم و خرافه را از ذهن آنها بيرون برد - با اينكه در ظاهر اين سخن به نفع آن حضرت بود - و اگر يك مرد سياسى به معناى روز و دنيا طلبى بود مى‏توانست از اين انديشه موهوم به نفع خود بهره‏بردارى كند و آيندگان نيز هر گونه مى‏خواهند قضاوت كنند!چنانكه رفتار مردان سياست‏به معناى روز و منطق آنها چنين است .

‏براى اطلاع بيشتر به كتابهاى بحار الانوار(ج 79، ص 103)و سيرة المصطفى(صص 482 به بعد)مراجعه نماييد .

 





[ چهارشنبه 5 شهریور 1393  ] [ 1:07 AM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (0) ]