خطاب قرآن به مردان

آيا به نظر نمي رسد لحن اغلب آيات قرآن به مردان است؟ آيا اين موضوع كه اغلب وعده هاي بهشتي(حور و شراب) به مردان است، نوعي تبعيض را به ذهن متبادر نمي كند؟

قرآن كريم در آيات فراوانى تصريح كرده است كه پاداش اخروى و قرب الهى، به جنسيّت مربوط نيست، به ايمان و عمل مربوط است خواه از طرف زن باشد و يا از طرف مرد. قرآن در كنار هر مرد بزرگ و قدّيسى از يك زن بزرگ و قدّيسه ياد مى‏كند. از همسران آدم و ابراهيم و از مادران موسى و عيسى در نهايت تجليل ياد مى‏كند.
اگر همسران نوح و لوط را به عنوان زنانى نا شايسته براى شوهرانشان ذكر مى‏كند، از زن فرعون نيز به عنوان زن بزرگى كه گرفتار مرد پليدى بوده است غفلت نكرده است. گويى قرآن خواسته است در داستانهاى خود توازن را حفظ كند و قهرمانان داستانها و افراد بهشتى و سعادتمند را منحصر به مردان ننمايد، »شهيد) مطهرى، مرتضى؛ نظام حقوق زن در اسلام؛ تهران، انتشارات صدرا، چاپ 27، 1378، ص 118) . اين كه قرآن مى‏فرمايد: « مَن عَملَ صالحا من ذَكرٍ أَوْ أُنثى و هو مؤمن فلنحيينّه حياةً طيّبة»: هر كسى كار شايسته كند چه مرد و چه زن، در صورتى كه مؤمن باشد، قطعا او را با زندگى پاكيزه‏اى حيات مى‏بخشيم، (سوره نحل، آيه 97) . يعنى در رسيدن به حيات طيّب فقط دو چيز نقش دارند: يكى، «حُسن فعلى» به نام عمل صالح و ديگرى «حُسن فاعلى» به نام مؤمن بودن روح، خواه بدن مؤنث باشد يا مذكّر. يا «أنّى لا أضيع عمل عامل منكم من ذكر أو أنثى.
قرآن‏پژوهان، خطاب‏هاى قرآن را به دو دسته تقسيم كرده‏اند:
1. خطاب ويژه مرد يا زن؛ مانند: «وَ الْوالِداتُ يُرْضِعْنَ أَوْلادَهُنَّ...»؛ بقره (2)، آيه 233. و «كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتالُ...»؛ همان، آيه 216..
2. خطاب مشترك كه دو گونه است: گاهى با عنوان فراگيرى مانند واژه «ناس»، «انسان» و «مَنْ» عموم انسان‏ها را خطاب مى‏كند؛ مانند: «يا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذِى خَلَقَكُمْ وَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ»؛ بقره (2)، آيه 21. و «يا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِى خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالاً كَثِيراً وَ نِساءً وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِى تَسائَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحامَ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلَيْكُمْ رَقِيباً»؛ نساء (4)، آيه 1. و... گاهى نيز در ظاهر از لفظ مذكر استفاده مى‏كند؛ ولى اشاره به همگان دارد؛ مثل: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا»؛ همان، آيه 136.، «يا أَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتاب»؛ همان، آيه 47.، «لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِى رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ»؛ احزاب (33)، آيه 21. و... .
درباره شيوه اخير بايد به نكاتى توجه كرد:
يكم. دستورها و معارف قرآنى در مورد مرد و زن يكسان است؛ گرچه صيغه‏هاى آن مذكر است. اين مسئله به جهت قاعده ادبى «تغليب» است. در زبان‏هايى مانند عربى - كه براى مرد و زن، دو گونه فعل (مذكر و مؤنث) وجود دارد در مواردى كه جمع مورد نظر باشد، صيغه مذكر به كار مى‏رود. بنابراين }A«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا»هم شامل زنان مى‏شود و هم مردان. از اين رو تاكنون هيچ مفسر و يا آشنا به زبان و ادبيات، نگفته است كه مجموع خطاب‏هاى قرآن اختصاص به مردان دارد.
دوم. اين‏گونه سخن گفتن در ميان انسان‏ها، معمول است و اختصاص به قرآن ندارد؛ به خصوص در مقام قانون‏گذارى، از الفاظ و ضماير مذكر استفاده مى‏شود؛ ولى معناى عموم اراده مى‏گردد.
سوم. خطاب كمتر قرآن به زنان، برخاسته از نگرش آن به رعايت حرمت زنان است و نشان از غيرت خداوند دارد. طبيعى است كه سخن گفتن مؤدبانه و عفيفانه با زنان و كمتر بردن نام آنها، يكى از راه‏هاى حفظ حرمت آنان است.
اين به معناى عقب نگه داشتن نيمى از انسان‏ها نيست؛ زيرا اين‏گونه سخن گفتن، نشانگر نوعى احترام و ارج نهادن به مقام شامخ ايشان است. همين شيوه در ميان خانواده‏هاى محترم و با شخصيت معمول است كه در ميان ديگران، زنان را كمتر به طور مستقيم مورد خطاب قرار مى‏دهند.
گروهى از جمله علامه طباطبايى بر اين عقيده‏اند كه:با دقت و توجه درباره اوصافى كه در قرآن مجيد براى حور بيان گرديده، چنين استفاده مى‏شود كه اوصاف زنانه است نه به موجودى كه آثار و اوصاف مردانه را در بر داشته باشد، به همين جهت به نظر مى‏رسد كه مراد از حور طائفه مونث باشد نه طائفه مذكر، (ترجمه الميزان، ج 18، ص 240 و ج 19، ص 223 و 247). اما اين كه پس پاداش زنان مومن در بهشت چيست؟ در منابع كلامى و روايى چنين آمده كه در روز قيامت، اگر مرد زن مؤمن، اهل بهشت بود همو را اختيار مى‏كند و اگر از اهل جهنم بود مردى را از ميان مردان بهشتى برمى‏گزيند.
شايد فلسفه اين كار اين باشد كه زن برخلاف مرد از نظر طبيعت تعددپذير نيست. به همين جهت مردى را انتخاب مى‏كند. اما گروهى از جمله استاد آيت‏الله‏مكارم شيرازى در مقابل مدعى‏اند كه حورالعين مى‏تواند مذكر هم باشد، براساس اين نظر شايد علت اين كه اوصاف حورى به كار رفته در قرآن بر مؤنث دلالت مى‏كنند نه بر مذكر، به اين جهت بوده است كه گفتگو و محاوره در آن آيات با طائفه مردان مؤمن بوده است نه با زنان مؤمن دنيوى، لذا اسلوب محاوره اقتضا داشت كه چنين اوصافى براى موجودات فوق ذكر شود.
از مضمون برخى آيات و روايات، چنين برمى‏آيد كه مسأله لذت‏هاى جنسى اختصاصى به مردان ندارد؛ بلكه زنان نيز در بهشت مى‏توانند براى خويش شوهرانى دلخواه برگزينند. اصطلاح «حور» نيز اختصاصى به زنان ندارد؛ بلكه حورهاى مذكر نيز در بهشت وجود دارند. براى نمونه به اين حديث توجه كنيد كه از اميرالمؤمنين(ع) روايت شده است كه فرمود: «در بهشت بازارى است كه در آن خريد و فروشى نيست، تنها در آن جا تصوير مردان و زنان وجود دارد. هر كس كه تمايلى به آنان پيدا كند، از همان جا بر او وارد مى‏شود»، (بحار الانوار، ج 1، ص 148). در بهشت هم حوريان بهشتى وجود دارند كه از نعمت‏هاى بهشتى هستند و در دنيا نبوده‏اند.
همچنين، زنان دنيا ـ كه اهل بهشت باشند ـ با زيبايى و شكوهى برتر از حوريان در بهشت حضور دارند؛ چنانچه مايل باشند به شوهران خويش مى‏پيوندند وگرنه هرگونه كه بخواهند عمل مى‏كنند. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاه ها، كد: 2/100109850)

 





[ جمعه 7 شهریور 1393  ] [ 12:35 PM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (0) ]