شایـد هم آمدی، منِ غافل ندیدمت ...

 


ترسم که شعـــر سنگ مزارم این شود
این هـم جمـال یوسف زهـرا ندید و رفت

 

از شهر وعده های تو آرام می رود
آن که تو را ندیده و ناکام می رود


دارد ازین سه شنبه و این جمکران سرد
چشم انتظارِ خسته و گمنام می رود


شاید هم آمدی، منِ غافل ندیدمت ...
از حال ـ این دچار به اوهام ـ می رود

 





[ سه شنبه 18 آذر 1393  ] [ 1:46 PM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (0) ]