شفاي دست شير خدا

 
سيد عبدالکريم بن طاوس نقل کرد از محمد بن عليّ شيباني که گفت، من در کودکي با پدر و عمو حسينم بطور پنهاني در شب بزيارت قبر آقا اميرالمؤمنين علي (ع) رفتيم. (در آن روزها دور قبر حضرت سنگهاي سياه گذاشته بودند و بناي درستي نداشت). خودمان را بقبر شريف حضرت نزديک کرده و هر کدام مشغول بقرآن و نماز و زيارت شديم.

ناگهان ديدم شيري قوي هيکل و درنده و بزرگ بطرف ما مي آيد از ترس از دور قبر کم کم دور شديم ديدم که اين شير درنده خود را بقبر آقا علي (ع) نزديک کرد و دست مجروح خود را بقبر ماليد.

يک نفرمان نزديک شير رفت ديد تعرضي از جانب آن حيوان نمي شود. آمد ما را خبردار کرد که ترسي نداشته باشيد اين شير براي زيارت و شفاي پايش متوسل بقبر حضرت شده، ترس ما ريخت و ما هم نزديک شير رفتيم، ديدم آن حيوان زبان بسته نزديک قبر آقا علي (ع) هي دارد دست خود را به قبر شريف آقا مي مالد و ناله مي کند يکساعت بهمين منوال بود و شفا يافت، يک وقت ديدم شير برگشت و رفت.

اي قربان تو اي کسي که پناه گاه همه هستي.

 

هر چه ره طي مي کنم ورد زبانم يا عليست
بلبل آسا سوي گل آه وفغانم يا عليست

 

اي پناه دل، شه مردان علي مولاي دين
هرکجا افتم ز پا تاب و توانم يا عليست

 

پاي صبرم بشکند گر سنگ محنت در جهان
خم نگردد قامتم چون قوت جانم عليست

 

هرکجا دم مي زنم از عشق تو اي نازنين
شور و غوغاي تو و آه و فغانم يا عليست

 





[ پنج شنبه 25 دی 1393  ] [ 2:05 AM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (0) ]