عمر: امیرالمومنین از من و از ابی بکر به خلافت، اولی و سزاوارتر بود

 

عمر علیه اللعنة: امیرالمومنین علیه السلام از من و از ابی بکر به خلافت، اولی و سزاوارتر بود.

در روایتی از ابن عباس وارد شده است که:

كنت أسیر مع عمر بن الخطاب فی لیله، و عمر علی بغل و انا علی فرس، فقرأ آیه فیها ذكر علی بن ابی طالب فقال:

أما و الله یا بنی عبد المطلب لقد كان علی فیكم أولی بهذا الأمر منی و من أبی بكر ...

(الی ان قال)و الله ما نقطع امرا دونه، و لا نعمل شیئا حتی نستأذنه.

راغب،المحاضرات، ج 7، ص. 213

در یكی از شبها من و عمر بن خطاب سیر می كردیم (همسفر بودیم) و عمر بر قاطر و من بر اسب بودم، پس آیه ای قرائت شد كه در آن آیه نام علی بن ابی طالب یاد آوری می شد. پس (عمر بن خطاب) گفت:

آگاه باشید به خدا سوگند ای فرزندان عبد المطلب، به تحقیق كه علی در میان شما سزاوارترین است به این امر (خلافت) از من و ابو بكر ...

(تا آنكه گفت): به خدا سوگند هیچ كاری را بدون او تمام نمی كنم. و عملی بدون اجازه او انجام نمی دهم.

اولا: در این قضیه هیچ تردیدی نیست که در هر امری آن فردی که "اولی" و "سزاوارتر" است می تواند مسئولیت آن امر را به عهده بگیرد و آنگونه که شایسته و بایسته است از عهده برآید.

ثانیا: اعتراف عمر علیه اللعنة نشان می دهد که به برتری امیرالمومنین علیه السلام بر خود و بر ابی بکر کاملا واقف و عالم بوده است. لذا از روی جهل و فراموشی یا خطا و... خود را مقدم نکرده، بلکه در عین  اینکه می دانسته امیرالمومنین علیه السلام "اولی" هستند و از روی علم به برتری ایشان خود را مقدم کرد.

ثالثا: اما آنچه که اهمیت دارد این مطلب است که ابی بکر و عمر (علیهمااللعنة) خود را در چه امری مقدم کردند؟! آیا در امر جزئی و کوچکی که قابل عفو باشد؟! یا در امری که سرنوشت اسلام را تا قام قیامت مشخص خواهد کرد؟ آیا امر خلافت مساله ای بود که تقدیم و تأخیر افراد آن هم از روی علم چندان مهم نباشد؟! خلافت و امامتی که خداوند در مورد آن می فرماید:

وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا

و خداوند متعال در جواب خلیل خود حضرت ابراهیم علیه السلام که عرض می کنند آیا از ذریه من هم امام خواهد بود، بدون هیچ تاملی پاسخ می فرماید:

قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ

و همچنین امر تعیین خلافت را به خود نسبت می دهد که:

وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلاَئِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الأَرْضِ خَلِيفَةً

کسی که خود را در امری که مستقیم مربوط به خداست و حتی پیامبری چون ابراهیم خلیل هم نمی تواند در آن دخالتی داشته باشد؛ مقدم می کند و خود را به عنوان خلفیه رسول خدا می خواند و سبب این همه اختلاف و گمراهی در امت می شود، کافر محض است.





[ جمعه 10 بهمن 1393  ] [ 12:16 AM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (0) ]