وفات يا شهادت پيامبر اعظم صلی الله عليه و آله و سلم
درباره اين موضوع و همچنين در تاريخ شهادت نبي اكرم(ص) در ميان نويسندگان و مورخان اختلاف ميباشد و بعضي از نويسندگان فقط به بيان اين جمله كه مريض، شد و از دنيا رفت اكتفاء كردهاند.
در كتب تاريخي نقل شده است كه يهوديان چندين مرتبه تصميم گرفتند كه پيامبر اكرم(ص) را به شهادت برسانند ولي هر مرتبه پيامبر(ص) توسط جبرييل از اين توطئه آگاه ميشد و يهوديان به مقصود خود نميرسيدند و در پايان جنگ خيبر نيز گروهي از بزرگان قوم يهود زينب دختر حارث را كه از اشراف يهود بود و پدر خود حارث و برادر خود مرحب و شوهر خود سلامَ بن مِشكم را از دست داده بود تحريك كردند تا شايد به مقصود خود كه نابودي رسول خدا(ص) و در نتيجه نابودي دين تازه تأسيس اسلام بود نايل شوند ولي اگر چه اين عمل نيز به شهادت آني و فوري آن حضرت منجر نشد ولي باعث مسموميت آن حضرت گرديد و در نهايت در درازمدت به شهادت آن حضرت انجاميد.
مورخ بزرگ «محمد بن عمر واقدي» در مغازي، واقعه رحلت پيامبر را چنين نقل ميكند:
چون رسول خدا(ص) خيبر را گشود و آرام گرفت، زينب، دختر حارث شروع به پرس و جو كرد كه محمد كدام قسمت گوسفند را بيشتر دوست دارد؟ گفتند: شانه و سردست را. زينب گوسفندي را كشت، و سپس زهر كشندة تبآوري را كه با مشورت يهود فراهم آورده بود به تمام گوشت و مخصوصاً شانه و سردست آن زد و آن را مسموم كرد. چون غروب شد و رسول خدا(ص) به منزل خود آمد متوجّه شد زينب از او پرسيد، كاري داري؟ او گفت: اي ابوالقاسم! هديهاي برايت آوردهام ـ اگر چيزي را به پيامبر(ص) هديه ميكردند از آن ميخوردند و اگر صدقه بود از آن نميخوردند ـ پيامبر(ص) دستور فرمود تا هديه او را گرفتند
در كتب تاريخي نقل شده است كه يهوديان چندين مرتبه تصميم گرفتند كه پيامبر اكرم(ص) را به شهادت برسانند ولي هر مرتبه پيامبر(ص) توسط جبرييل از اين توطئه آگاه ميشد و يهوديان به مقصود خود نميرسيدند و در پايان جنگ خيبر نيز گروهي از بزرگان قوم يهود زينب دختر حارث را كه از اشراف يهود بود و پدر خود حارث و برادر خود مرحب و شوهر خود سلامَ بن مِشكم را از دست داده بود تحريك كردند تا شايد به مقصود خود كه نابودي رسول خدا(ص) و در نتيجه نابودي دين تازه تأسيس اسلام بود نايل شوند ولي اگر چه اين عمل نيز به شهادت آني و فوري آن حضرت منجر نشد ولي باعث مسموميت آن حضرت گرديد و در نهايت در درازمدت به شهادت آن حضرت انجاميد.
مورخ بزرگ «محمد بن عمر واقدي» در مغازي، واقعه رحلت پيامبر را چنين نقل ميكند:
چون رسول خدا(ص) خيبر را گشود و آرام گرفت، زينب، دختر حارث شروع به پرس و جو كرد كه محمد كدام قسمت گوسفند را بيشتر دوست دارد؟ گفتند: شانه و سردست را. زينب گوسفندي را كشت، و سپس زهر كشندة تبآوري را كه با مشورت يهود فراهم آورده بود به تمام گوشت و مخصوصاً شانه و سردست آن زد و آن را مسموم كرد. چون غروب شد و رسول خدا(ص) به منزل خود آمد متوجّه شد زينب از او پرسيد، كاري داري؟ او گفت: اي ابوالقاسم! هديهاي برايت آوردهام ـ اگر چيزي را به پيامبر(ص) هديه ميكردند از آن ميخوردند و اگر صدقه بود از آن نميخوردند ـ پيامبر(ص) دستور فرمود تا هديه او را گرفتند
[ یک شنبه 8 شهریور 1394 ] [ 6:43 PM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات
(0) ]

*
*
*
*
*
روزشمار غدیر
*
سوره قرآن
*
درباره وبلاگ

بزرگترین وبلاگ اطلاعات جامع و کامل معصومین...
شامل موضوعات متنوعی مانند 14 معصوم و خداوند متعال و قرآن کریم،جن و شیطان،کرامات حضرت زهرا س و...
باشد با این اقدام جهت آشنایی بیشتر معصومین (ع) و دین اسلام کرده باشم...
یا علی
آرشیو ماهانه
آرشیو موضوعی
آمار وبلاگ
كل بازديدها : 1681239 نفر
كل مطالب : 1992 عدد
تعداد کل نظرات : 83 عدد
تاریخ ایجاد بلاگ : جمعه 31 خرداد 1392
آخرین بروز رسانی : جمعه 12 خرداد 1396
دیگر امکانات


آخرين مطالب
نویسندگان
پیوندها
طراح قالب: آوازک
[ طراح قالب: آوازک ]