مرتبه
تاريخ : پنج شنبه 26 اسفند 1395 

بشری تیموری

 
زندگینامه

بشری تیموری

 

نام پدر: کریم تاریخ تولد: 1346/01/01
محل تولد: عراق - بغداد تاریخ شهادت: 1364/03/17
محل شهادت: ایلام طول مدت حیات: 18 سال
مزار شهید: گلزارشهدای روستای گنبد پیرمحمد-شهر ملکشاهی


 

زندگینامه

بشری تیموری فرزند کریم و مریم در روز اول عید در سال 1346 در بغداد به دنیا آمد. وی در دوران کودکی فردی بسیار مهربان و پرجنب و جوش بود. 
بشری به علت نبود امکانات کافی برای تحصیل از نعمت سواد بی بهره ماند. وی وقتی تشکیل زندگی داد بانویی بسیار فداکار برای همسرش و مادری دلسوز برای فرزندش بود که ناگهان دست تقدیر این چنین رقم زد که این مادر جوان در تاریخ 17 خردادماه سال 1364 براثراصابت ترکش دشمن در شهر ایلام در سن 18 سالگی به دیدار معبود شتافت.
مزار این شهیده گرانقدر در گلزار شهدای روستای گنبد پیرمحمد واقع شده است.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / -
پایگاه اطلاع رسانی شهدای زن، تاریخ: - / - / -
لوح فشرده کنگره ملی شهدای زن، تاریخ: - / - / -


ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : پنج شنبه 26 اسفند 1395 

نسرین تیمساری

 
زندگینامه

نسرین تیمساری

 

نام پدر: صادق تاریخ تولد: 1346/04/15
محل تولد: ایران - لرستان - بروجرد - قلعه میرزاعلی تاریخ شهادت: 1366/12/20
محل شهادت: بروجرد طول مدت حیات: 20 سال
مزار شهید: گلزارشهدای روستای قلعه میرزاعلی-لرستان


 

زندگینامه

پانزدهم تیرماه سال 1346 در روستای قلعه میرزاعلی از توابع شهرستان بروجرد در میان خانواده ای مسلمان و متدین به دنیا آمد. درس را تا پایان دوره ابتدایی ادامه داد. 
بانوی عزیز و فهمیده نسرین تیمساری دیروز خویش را در آینه صداقت و ایمان می نگریست و آرام و بدون دغدغه و افکار که هرگز روحش در پشت میله های جسمش زندانی نبوده است مسیر پر پیچ و خم این فانی گذرا را پشت سر می گذاشت. مادری که با اشاره چشمانش همه اصول زندگی از جمله دوستیابی و راه سعادت و تکامل را به فرزندان خویش آموخت. 
در حالی که نسرین همچون شمعی در میان کانون گرم خانواده نورافشانی می کرد. زمستان سخت، سوز سرمای خود را بر چهره شهر گسترده بود، که ناگهان در تاریخ 20 اسفندماه سال 1366 انفجار خبیث و عقده ای سکوت سنگین شهر بروجرد را در هم شکست و این بار بالهای پرواز نسرین در 20 سالگی سینه آینه صداقت را شکافت و به پرواز درآمد و به همراه همسر و دو تن از پسرانش که تنها 2 یا 3 ساله بودند به خیل عاشقان حق پیوست. جسم او را در گلزار شهدای روستای قلعه میرزاعلی خاک سپرده شد در حالیکه هنوز هم پاسبان ایمان و صداقت است. بعد از شهادت 2 فرزندش 1 فرزند از او به یادگار ماند.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / -
پایگاه اطلاع رسانی شهدای زن، تاریخ: - / - / -
لوح فشرده کنگره ملی شهدای زن، تاریخ: - / - / -


ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : پنج شنبه 26 اسفند 1395 

خدیجه تیلا

 
زندگینامه

خدیجه تیلا

 

نام پدر: محمد تاریخ تولد: 1341/00/00
محل تولد: عراق - بغداد تاریخ شهادت: 1364/03/17
محل شهادت: ملکشاهی طول مدت حیات: 23 سال
مزار شهید: گلزارشهدای روستای گنبد پیرمحمد-ملکشاهی-ایلام


 

زندگینامه

خدیجه تیلا فرزند محمد و خان بانو در سال 1341 در شهر بغداد کشور عراق دیده به جهان گشود. وی در دوران کودکی بسیار باهوش و مودب بود متاسفانه به علت نبود امکانات موفق به کسب علم و تحصیل نشد او دوران نوجوانی و جوانی را در شهرستان ملکشاهی گذراند تا اینکه در تاریخ 17 خرداد ماه سال 1364 براثر بمباران هوایی مناطق مسکونی رژیم متجاوز بعث عراق و با اصابت ترکش خمپاره در سن 23 سالگی به درجه رفیع شهادت رسید.
مزار این شهید عزیز در گنبد پیرمحمد ملکشاهی قرار دارد.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / -
پایگاه اطلاع رسانی شهدای زن، تاریخ: - / - / -
لوح فشرده کنگره ملی شهدای زن، تاریخ: - / - / -


ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : پنج شنبه 26 اسفند 1395 

فاطمه تیرزائی

 
زندگینامه

فاطمه تیرزائی

 

نام پدر: حسن تاریخ تولد: 1328/00/00
محل تولد: ایران - آذربایجان شرقی - تبریز تاریخ شهادت: 1366/12/14
محل شهادت: وحیدیه_تهران طول مدت حیات: 38 سال
مزار شهید: -


 

زندگینامه

فاطمه در سال 1328 در شهر تبریز دیده به جهان گشود، مادر با شوق به او فرامین دین اسلام را آموزش داد، فاطمه به دلایلی از آموختن علم محروم شد اما در گذر زندگی الفبای شهادت را به نیکی فرا گرفت او در سال های جوانی با اباذر فرخی ازدواج کرد و صاحب 6 فرزند شد. در همین سال ها به تهران مهاجرت کرد و سرانجام در روز چهاردهم اسفندماه سال 1366 به همراه سه دختر و یک پسرش در وحیدیه تهران مورد هجوم موشک های رژیم عراق قرار گرفت و در سن 38 سالگی به شهادت رسید.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

کتاب آینه و شقایق جلد1، صفحه:57، تاریخ: - / - / -


ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : پنج شنبه 26 اسفند 1395 

روح انگیز تیرانداز

 
زندگینامه

روح انگیز تیرانداز

 

نام پدر: نورعلی تاریخ تولد: 1341/07/01
محل تولد: ایران - کرمانشاه - باختران تاریخ شهادت: 1366/12/27
محل شهادت: کرمانشاه طول مدت حیات: 25 سال
مزار شهید: باغ فردوس-قطعه 1-ردیف 13-شماره 8-کرمانشاه


 

زندگینامه

روح انگیز در روز اول پاییز سال 1341 در آغوش پرمهر مادر جای گرفت و در شهر باختران بزرگ شد. سال ها بعد شغل معلمی را انتخاب کرد تا همچون انبیای الهی چراغ راهی برای کودکان دیار خود باشد و آنها را با علم روز آشنا سازد.
روح انگیز در تاریخ 27 اسفند ماه سال 1366 در کرمانشاه در سن 25 سالگی به شهادت رسید.
آرامگاه ابدی او در باغ فردوس کرمانشاه قرار دارد.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / -
پایگاه اطلاع رسانی شهدای زن، تاریخ: - / - / -
لوح فشرده کنگره ملی شهدای زن، تاریخ: - / - / -


ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : پنج شنبه 26 اسفند 1395 

حاجیه توکلی نژاد

 
زندگینامه

حاجیه توکلی نژاد

 

نام پدر: کرم علی تاریخ تولد: 1339/01/01
محل تولد: ایران - خوزستان - دزفول تاریخ شهادت: 1362/07/08
محل شهادت: دزفول طول مدت حیات: 23 سال
مزار شهید: گلزارشهدای شهیدآباد-خوزستان


 

زندگینامه

حاجیه در یکم فروردین ماه سال 1339 در دزفول به دنیا آمد و با قدوم مبارکش چشم و چراغ خانه شد. 
علاقه پدر و مادرش به وی بر آن شد تا الفبای کودکی را با محبت به ائمه اطهار (ع) آموخته و تا پایان دوره ابتدایی به تحصیل پرداخت.
وی سرانجام در روز 8 مهر ماه سال 1362 در منطقه دزفول در سن 23 سالگی در خون خود غلطید و به شهادت رسید. 
پیکر پاکش پس از تشییع باشکوه در گلزار شهدای شهیدآباد واقع در خوزستان به خاک سپرده شد تا مزارش مامنی امن برای خانواده و همسر باشد.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / -
پایگاه اطلاع رسانی شهدای زن، تاریخ: - / - / -
لوح فشرده کنگره ملی شهدای زن، تاریخ: - / - / -


ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : پنج شنبه 26 اسفند 1395 

شهلا تورث

 
زندگینامه

شهلا تورث

 

نام پدر: هوشنگ تاریخ تولد: 1338/02/02
محل تولد: ایران - همدان - ملایر تاریخ شهادت: 1365/10/28
محل شهادت: ملایر طول مدت حیات: 27 سال
مزار شهید: گلزارشهدای شمس آباد-ملایر-همدان


 

زندگینامه

شهلا در روز دوم اردیبهشت ماه سال 1338 به دنیا آمد و در شهرستان ملایر بزرگ شد. 
با اتمام تحصیلات در آموزش و پرورش استخدام شد و به عنوان معلم مشغول به کار گشت.
شهلا در تاریخ 28 دی ماه سال 1365 در سن 27 سالگی در ملایر در جریان حوادث جنگ تحمیلی شهد شیرین شهادت نوشید.
مزارش در گلزار شهدای شمس آباد ملایر قرار دارد.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / -
پایگاه اطلاع رسانی شهدای زن، تاریخ: - / - / -
لوح فشرده کنگره ملی شهدای زن، تاریخ: - / - / -


ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : پنج شنبه 26 اسفند 1395 

کبری تلخابی

 
زندگینامه

کبری تلخابی

 

نام پدر: علی اصغر تاریخ تولد: 1317/04/10
محل تولد: ایران - مرکزی - اراک - ضیاآباد تاریخ شهادت: 1366/05/09
محل شهادت: مکه طول مدت حیات: 49 سال
مزار شهید: گلزارشهدای امامزاده علی ابن جعفر(ع)-ردیف15-شماره 753-قم


 

زندگینامه

دهم تیرماه سال 1317 در روستای«ضیاءآباد» اراک به دنیا آمد. به دلیل نبودن مدرسه در روستا، به مدرسه نرفت. بسیار جوان بود که به عقد«علی تلخابی» درآمد. ثمره ازدواجشان هفت پسر و دو دختر بود. کبری به همسرش که لحاف دوز بود و گاهی برای گذراندن زندگی کشاورزی می کرد،احترام بسیاری می گذاشت. به او رسیدگی می کرد و تا وقتی مردش در منزل بود، کنار او می ماند و این را بر کارهای دیگرش مقدم می دانست.
علی تلخابی از سن 12 سالگی که پدر خود را از دست داده بود، با چوپانی زندگی خود، مادر و سه برادرش را تامین کرده بود. بعد از انقلاب که مردم با کمبود گندم روبه رو بودند، او مثل سال های قبل، خمس مالش را می پرداخت. کبری نگران تامین آذوقه سال بود. اما علی که از کودکی رو پای خود ایستاده بود، او را دلداری می داد.
-خدا بزرگ است، اگر خمس این گندم را ندهیم،مال حرام را به زندگیمان وارد می شود. بچه هایمان این را می خورند و مال حرام، در تربیت آن ها تاثیر می گذارد. کبری که حرف های مردش را منطقی دید، دیگر چیزی نگفت. سال 1356 همگی به قم رفتند. در کانون تظاهرات و فعالیت های انقلابی قرار گرفته بودند. همراه بچه ها در همه برنامه ها و مجالس مذهبی شرکت می کردند.
با شروع جنگ، کبری پسرانش را به دفاع از مرزها تشویق کرد. احمد و ابوالقاسم هر دو به جبهه رفتند. احمد در سال 1361 حین عملیات والفجر مقدماتی در منطقه فکه به شهادت رسید. پس از او ابوالقاسم پس از دومین سالگرد برادرش حین عملیات بدر و در «هورالعظیم» به شهادت رسید.
کبری در تشییع پیکر او پیشاپیش جمعیت گام بر می داشت و شعار می داد:
این گل پرپر ماست
هدیه به رهبر ماست
این گل پرپر از کجا آمده؟
از سفر کرب و بلا آمده. 
او می گفت و مردم تکرار می کردند. 
همسر کبری پس از شهادت پسرانش، خود را موظف به خدمت دید، گفتند«نرو! دو پسرت شهید شده اند!» 
غرورش جریحه دار شد. گفت:«هرکس وظیفه خودش را انجام می دهد و وظیفه من هم بر عهده خودم است.» 
خواب دیده بود راه کربلا باز شده، اما او در گروه های عازم کربلا نیست. در نماز جمعه شنید که جبهه به نیرو احتیاج دارد. ثبت نام کرد و چند روز بعد به جبهه رفت. در عملیات والفجر هشت که به آزادسازی شهر فاو منجر شد، به شهادت رسید. 
کبری باردار بود که همسرش را از دست داد. در مراسم ختم علی، یکی از اقوام کنار او نشست که تسلیت بگوید. 
-دو فرزندت به شهادت رسید؛ کافی نبود که از عاقبت کار بترسی و مانع از رفتن همسرت بشوی؟!
او که برای حفظ ظاهر و برای کوری چشم منافقان صبوری می کرد، با شجاعت جواب داد«من هم می خواهم شهید بشوم. آن وقت که خبر شهادت من را آوردند، می فهمید!» 
کف دستش علامت به اضافه کشید. 
-این خط و این نشان! 
برای کمک به جبهه، از هر چه در خانه داشت، دریغ نمی کرد. نان و برنج به منطقه می فرستاد. در بمباران شهرها بچه هایش به او پیشنهاد دادند که مدتی برای حفظ جانشان به روستا بروند، کبری قبول نکرد. 
-تا وقتی امام خمینی در جماران است، ما هم از جایمان تکان نمی خوریم. نماز جمعه اش ترک نمی شد. همه بچه ها را هم با خود می برد؛ ریز و درشت. هر وقت راهپیمایی بود، جلوتر از بقیه پرچم دار می شد. اغلب با دخترش فاطمه می رفت. 
روز قدس بود و گرما بیداد می کرد. بعد از راهپیمایی به نماز جمعه رفتند. وقتی به خانه برگشتند، درد زایمانش شروع شد و ساعتی بعد پسرش به دنیا آمد. او را حسن نامید. پسری که پدرش را ندیده بود. 
پس از آن نیز نوزادش را در آغوش می گرفت و همراه بچه هایش هر جمعه به نماز جمعه می رفت. فاطمه می گوید:«از نماز جمعه بر می گشتیم که قم بمباران شد. روی پل نیروگاه بودیم. مردم به طرف پناهگاه می دویدند. مادرم،حسن را که چندماهه بود، روی دستش بلند کرده بود و فریاد می زد:«الله اکبر!»
با شعارهای او مردم آرامش گرفتند و آنها هم تکبیر می گفتند. خیلی مراعات می کرد که با نامحرم هم کلام نشود. وقتی از تلویزیون برای مصاحبه آمده بودند، گفت:«من مصاحبه نمی کنم. پسرم حرف بزند. هر چه او بگوید، من قبول دارم. حرف من و پسرم یکی است.» 
برای سفرحج آماده می شد. حسن یک ساله را به مادربزرگش سپرد. بچه ها دلهره داشتند. گفتند:«مادر مراقب باشید یک وقت توی راهپیمایی برائت از مشرکین شرکت نکنید.» 
لبخندزد. 
-اتفاقا من در مراسم برائت، پرچم اسلام را دستم می گیرم و جلوتر از همه حرکت می کنم. 
در راهپیمایی برائت از مشرکین بین جمعیت شعار می داد که پلیس عربستان به آنان حمله کرد و زنان و مردان زیادی را به شهادت رساند. او نیز در تاریخ 9 مردادماه سال 1366 در سن 49 سالگی به شهادت رسید.
پیکر پاک او را هشتاد روز بعد به وطن بازگرداندند و در گلزار شهدای علی ابن جعفر(ع) قم به خاک سپردند.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / -
پایگاه اطلاع رسانی شهدای زن، تاریخ: - / - / -
لوح فشرده کنگره ملی شهدای زن، تاریخ: - / - / -


ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : پنج شنبه 26 اسفند 1395 

هوران تکش

 
زندگینامه

هوران تکش

 

نام پدر: طوله شیر تاریخ تولد: 1342/07/05
محل تولد: ایران - ایلام - ملکشاهی - اما تاریخ شهادت: 1362/11/25
محل شهادت: ایلام طول مدت حیات: 20 سال
مزار شهید: گلزارشهدای صالح آباد-مهران-ایلام


 

زندگینامه

هوران تکش فرزند طوله شیر و نائیله در روز پنجم مهرماه سال 1342 در روستای اما از توابع شهرستان ملکشاهی در خانواده ای مذهبی و متدین دیده به جهان گشود وی با وجود کمبود امکانات توانست تا مقطع دیپلم در رشته علوم تجربی تحصیل کرده و به عنوان کارمند بهداری مشغول به کار شد.
وی هم در کارش بسیار خوش برخورد و مهربان بود تا ناگهان براثر حمله بی رحمانه دشمن بعثی و براثر اصابت ترکش به ناحیه سر در تاریخ 25 بهمن ماه سال 1362 در شهر ایلام در سن 20 سالگی به فیض عظمای شهادت نایل آمد.
مزار این شهید گرانقدر در گلزار شهدای صالح آباد می باشد.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / -
پایگاه اطلاع رسانی شهدای زن، تاریخ: - / - / -
لوح فشرده کنگره ملی شهدای زن، تاریخ: - / - / -


ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : چهارشنبه 25 اسفند 1395 

 ربابه تقوی کلاهی

 
زندگینامه

ربابه تقوی کلاهی

 

نام پدر: جعفر تاریخ تولد: 1347/00/00
محل تولد: ایران - تهران - تهران تاریخ شهادت: 1357/06/17
محل شهادت: خیابان مولوی طول مدت حیات: 10 سال
مزار شهید: بهشت زهرا (س)


 

زندگینامه

ربابه تقوی سال 1347 در تهران متولد شد. او در سایه پر مهر پدر و مادر از تربیت اسلامی بهره مند شد و برای آینده خویش کوله بار تقوی اندوخت و پای در رکاب علم آموزی نهاد. ربابه که دختری مؤمن بود به انجام فرائض دینی اعتقاد داشت. او با آنکه دانش آموز سال چهارم ابتدایی بود با شروع نهضت انقلاب به مبارزه با قساوت رژیم پرداخت و در تظاهرات هفده شهریور سال 1357 شرکت نمود. اما مزدوران بی رحم رژیم او را در خیابان مولوی هدف گلوله قرار دادند و در دهمین بهار زندگی اش میهمان ملائک نمودند. جسم خونینش در بهشت زهرا به خاک سپرده شد.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

کتاب یادنامه، صفحه:138، تاریخ: - / - / -


ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
(تعداد کل صفحات:19)      [1]   [2]   [3]   [4]   [5]   [6]   [7]   [8]   [9]   [10]   [>]  

آرشيو مطالب
پیوندها
طراح قالب

ابزار وبلاگ

قالب وبلاگ