سهام خیام

	زندگینامه
	شهادت
	سخن شهید

سهام خیام

زندگینامه

سهام در روز بیست و پنجم بهمن ماه سال 1347 در یکی از محله های هویزه دیده به جهان هستی گشود. از همان اوان کودکی دختری باهوش و زرنگ بود و آثار و اندیشه و فراست در سیمای معصومش حکایت از روح بلند او داشت. در 7 سالگی به مدرسه رفت و دوره ی ابتدایی را در مدرسه ی حضرت زینب (س) به پایان رساند. کلاس اول راهنمایی ثبت نام کرد اما به دلیل آغاز جنگ تحمیلی و اشغال شهر هویزه نتوانست ادامه ی تحصیل دهد و به مدرسه نرفت. 12 بهار بیشتر از عمرش نگذشته بود که نسبت به مسایل داخل و خارج کشور احساس مسئولیت می کرد. 
سهام سرانجام در روز چهارم مهرماه سال 1359 در حالی که برای دفاع از زادگاهش به سمت دشمن بعثی با دستان کوچکش سنگ پرت می کرد و شعار می داد، بر اثر اصابت گلوله به سر در 12 سالگی، جان به جان آفرین تسلیم کرد و خونش خاک هويزه را گلگون کرد. 
مزار پاکش در گلزار شهدای ابراهیم خلیل خوزستان قرار دارد.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

مریم خورانی محمدی

	زندگینامه

مریم خورانی محمدی

زندگینامه

مریم خورانی محمدی سال 1303 در شهرستان ایوان چشم به جهان گشود. او همان جا متولّد شد؛ پرورش یافت و ازدواج کرد. روزها و ماه ها از پی هم گذشت و او با تمام وجود در خدمت خانواده اش بود تا این که جنگ تحمیلی مرگ را مهمان خانه های مردمی کرد که در نزدیک مرزهای غرب کشور زندگی می کردند. 
در حالی که 62 سال سن داشت، در سال 1365 بر اثر بمباران هوایی شهرستان ایوان توسط ارتش بعث عراق به شهادت رسید و در جوار حق سکنی گزید. 

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

ماهیه خوش رو

	زندگینامه

ماهیه خوش رو

زندگینامه

ماهیه خوش رو در هفدهم خرداد سال 1330 در حوالی شهر ایلام دیده به جهان گشود. دوران کودکی و نوجوانی را در خانواده ای مذهبی که به شغل دامداری و کشاورزی مشغول بودند سپری نمود. حاصل ازدواج ایشان یک پسر و 4 دختر شد. با توجه به فوت همسر، این مادر فداکار از کوچترین تلاش و فعالیتی جهت تربیت سالم و درست فرزندان کوتاهی ننمود بطوریکه فرزندان ایشان با تربیت صحیح و اسلامی بزرگ شده و هرکدام در بین اقوام و جامعه دارای جایگاه اجتماعی و اخلاقی مناسب قرار گرفتند.
نقش و تلاش پدران و مادران این شهید معظم در بزرگ نمودن فرزندان و رساندن آنان به جایگاه شایسته زبانزد عموم می باشد. تلاش شبانه روزی و طاعات و عبادات و دعاهای این مادر مهربان و سخت کوش در یاد و خاطره فرزندان و اقوام و دوستان تا ابد زنده است.
دست تقدیر، این مادر مهربان را در تاریخ 28 تیر 1361 بر اثر بمباران وحشیانه دشمن بعثی به شهر ایلام او را به دیار ابدی روانه ساخت. تا زینب گونه (س) یاد و خاطره اش تا ابد زنده و جاوید بماند.
پیکر پاک بانوی 31 ساله را در گلزارشهدای شهر صالح آباد به خاک سپردند.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

انیس خوش قدم حسن کیاده

	زندگینامه

انیس خوش قدم حسن کیاده

زندگینامه

انیس خوش قدم حسن کیاده متولد چهارم مهرماه سال 1321 از توابع لاهیجان و فرزند سوم خانواده بود. و در فضای آکنده به اهل بیت(ع) ایمان به خدا رشد کرد و تا پایان دوره ابتدایی به تحصیل پرداخت. همسر وی ولی الله حقانی که در سال 1359 به شهادت رسید، فردی با شخصیت، مومن و با فرهنگی متعالی بود . ثمره ازدواجشان چهار فرزند بود واین زوج در تفاهم و علاقمندی کامل به انجام امور خیر همت داشتند. 
انیس خوشقدم در روز شهادت خود پذیرای میهمانان امام رضا(ع) بود از سوی دیگر بسیار دلش می خواست که در راهپیمایی شرکت کند از این رو کارهای خانه را انجام داد و به همراه پسر 11 ساله و میهمانانش به زیارت حضرت رضا(ع) رفت. به هنگام بازگشت به مهمانانش گفت: "شما به منزل من بروید و من بعدا می آیم". اما آن ها قبول نکردند و همه در راهپیمایی شرکت کردند. وی در نزدیک حرم با تیراندازی سرباران مزدور شاه مورد هدف قرار گرفت و در تاریخ 17 شهریور 1357 در سن 36 سالگی به شهادت رسید. پیکر پاکش را در بهشت رضا(ع) به خاک سپردند. 
او با اقوام و همسایگان بسیار صمیمی و مهربان بود وهمه مجذوب صفا و میهمان نوازی او بودند. برای زیر دستان خود بسیار فداکار بود و از هیچ تلاشی در جهت رسیدگی به آنان دریغ نداشت. هرگز با تندی و عصبانیت مطلبی را بیان نمی کرد. بلکه سعی داشت با راستی و صداقت صحبت کند و در زندگی صبور و خوشرو باشد. 
در تربیت فرزندان نیز از هیچ کوششی دریغ نمی کرد او با تشویق و نظارت دقیق، بچه ها را در فراگیری مسائل عبادی و انجام کارهای خوب یاری می کرد. 
در انجام کارها دقیق و منظم بود و اگر بچه ها وظایف خود را به موقع انجام نمی دادند.می گفت: "این کار زمانش الان است و اگر بعدا انجام شود فایده زیادی ندارد." به دید و بازدید و تقدیم هدیه به فامیل مقید بود و همیشه حریم بین خود و دوستانش را حفظ می کرد. مقید به نماز اول وقت و روزه مستحبی بود و تا آن جا که می توانست در مجالس روضه شرکت می کرد. به حجاب کامل اهمیت می داد و با خوشرویی دیگران را امر به معرف می نمود. هم چنین دیگران را برای کمک به یکدیگر تشویق می کرد. و نسبت به حلال بودن مال بسیار حساس بود.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

اعظم خوشنویسان

	زندگینامه

اعظم خوشنویسان

زندگینامه

اعظم خوشنویسان در روز اول پاییز سال 1341 در رباط گلپایگان به دنیا آمد. دوران تحصیل را تا مقطع دیپلم ادامه داد. 
در سال 1363 با آقای حسینی ازدواج نمود. از ابتدای زندگی مشترکشان سعی می کرد، خرج های بیهوده و اضافی نداشته باشد. هیچ وقت بدون اجازه همسرش کاری را انجام نمی داد یا جایی نمی رفت. در زندگی خیلی گذشت داشت. 
وی معلم افتخاری نهضت سواد آموزی محله بود. سپس در بسیج ثبت نام کرد و به مدت 66 ماه همراه فرزند خردسالش برای آموزش به تهران رفت. 
پس از پایان دوره در حوزه بسیج خواهران مشغول کار شد. وی در همه کارها با همسرش مشورت می کرد و با هر وسیله ای که می توانست او را در زندگی همراهی می کرد. 
برای خرید خانه طلاهایش را فروخت و با حقوقی که از بسیج می گرفت خرج خانه و بچه ها را می داد و در محل کار، بر خورد خوبی با مردم داشت و باعث جذب نیروهای بسیج می شد. 
در اکثر مواقع به خاطر کار زیاد دیر به منزل می آمد. ولی نمی گذاشت کار منزل و رسیدگی به بچه ها عقب بیفتد. 
در روز دهم شهریور ماه سال 13788 به همراه جمعی از بسیجیان در خط آتش قرار می گیرد. که اصابت یکی از تیرها به ایشان وی را در سن 37 سالگی به فیض شهادت می رساند. 
پیکر پاک و مطهرش در رباط ابولان به خاک سپرده شد. 
جان بهر خدا دادیم، تا زنده شما باشید
بر خاک مزارما، یک دم به دعا باشید. 
یک روز اگر آیید بر خاک مزار ما
قرآن خدا خوانید، مشغول دعا باشید.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

بسنه خوبانی

	زندگینامه

بسنه خوبانی

زندگینامه

بسنه خوباني در هفتم دي ماه 1339 ديده به جهان گشود. به 20 سالگي که رسيد دشمن بعثي آهنگ تجاوز به ايران نمود و بسنه در جريان حمله‌ي هوايي دشمن به انديمشک در بيست ‌و يکم مهر 1359 به شهادت رسيد و در قطعه قديم گلزار شهداي انديمشک آرميد.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

 نورسته خواجی

	زندگینامه

نورسته خواجی

زندگینامه

نورسته خواجی ، فرزند کاظم ، درروز یازدهم مهرماه سال 1311 در قریه «گِراش» در حومه شهرستان «لار» در استان فارس در خانواده ای متوسط و مذهبی به دنیا آمد .
نورسته ؛ در دامان پر مهر مادری مومنه رشد یافت .
او از دوران نوجوانی در منزل پدر درکنار مادر و خواهرش به خانه داري مي پرداخت.
در سال 1332 در سن 21 سالگی ازدواج نمود که ثمره آن 5 فرزند ( 3 پسر و 2 دختر ) می باشد .
این بانوی شهیده در سال 1342 به همراه شوهر و فرزندان به شیراز مهاجرت نمود .
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل بسیج مستضعفین ؛ به عضویت بسیج خواهران مسجد قائم شیراز درآمد .
وی نماینده بسیج در انجمن اولیاء و مربیان در آموزش و پرورش بود .
در سال 1361 برای حج تمتع ثبت نام نمود که در سال 1366 عازم این سفر آسمانی شد .
آن حاجیه شهیده در کاروان شماره 17373 عازم سفر بیت الله الحرام شد .
حج تمتع سال 13666 برای زائران ایرانی رنگ و بوی تازه ای داشت . بوی شهادت مکه مکرمه را فرا گرفته بود و این رزمنده مجاهد افتخار شهادت در بیت الله الحرام را یافت .
او در روز جمعه نهم مرداد ماه سال 13666 در حالی که فریاد بلند ( الله اکبر ) سر می داد در خیابان عدن ، نزدیک مسجد سهله بر اثر اصابت ضربات بسیار زیاد باتوم شرطه های قتل سعودی به شدت مجروح و دچار خونریزی شدید شد که در آن شرایط خاص که جلادان وهابی امکان مداوای مجروحین و اعزام آنها به بیمارستان ها را نمی دادند، در سن 55 سالگی به فیض شهادت رسید و در گلزار شهدای لار آرام گرفت.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

سمیه خواجه زاده

	زندگینامه

سمیه خواجه زاده

زندگینامه

سميه خواجه‌زاده در سي ‌و يکم خرداد سال 1358 ديده به جهان گشود. 7 ساله بود و دلي پرشور داشت وقتي در بيست‌ونهم دي 1365 حمله‌ي هوايي دشمن بعثي زمين و آسمان مسجدسليمان را در هم پيچيد و سميه در خاک و خون شد. پيکر کوچک او را در قطعه‌ي قديم گلزار شهداي انديمشک به خاک سپردند.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

الهام خواجه تاش

	زندگینامه

الهام خواجه تاش

زندگینامه

الهام در سال 1364 در تهران متولد شد، کودکی که شیرین زبانی و نگاه های معصومانه اش نشاط را برای اهل خانه به ارمغان آورد. هنوز سه سال بیشتر نداشت که در روز بیست و نهم فروردین ماه سال 1367 هواپیماهای عراق بر فراز تهران سایه انداخت. الهام 3 ساله در آغوش مادرش(شهیده مریم مصیبی) به همراه برادرش(شهید افشین) و خواهرش(شهيده اعظم) بر اثر بمباران هوايي به آسمان بال گشود.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

طیبه خواجه

	زندگینامه

طیبه خواجه

زندگینامه

خانه محمدکاظم در شهر تهران در سال 1342 با ولادت طیبه شور و حالی تازه گرفت.از آنجايي که خانواده طیبه مذهبی بودند او از همان کودکی با اسلام آشنا شد و در هفتمین خزان زندگی وارد مدرسه گشت.او در کنار تحصیل در اوقات فراغت خیاطی می کرد.با آغاز انقلاب اسلامی این دوشیزه به همراه خانواده خود به خیل سربازان امام (ره) پیوست.و به مبارزه علیه رژیم مزدور پهلوی پرداخت. طیبه که در این زمان تا دوره راهنمایی تحصیل کرده بود سرانجام در تاریخ 22 بهمن 1357 در سن 15 سالگی در جریان کمک به مجروحان در خیابان لشگر گلوله مزدوران به او اصابت نمود و به دیدار حق تعالی شتافت.مزار این خواهر شهید در بهشت زهرا(س) واقع است.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از