ناصر سیفیان
ناصر سیفیان
نام پدر: محمدمهدی | تاریخ تولد: 1338/10/03 |
محل تولد: - | تاریخ شهادت: 1360/06/06 |
محل شهادت: بزرگراه مدرس-تهران | طول مدت حیات: 22 سال |
مزار شهید: بهشت زهرا(س)-قطعه24-ردیف91-شماره29-تهران |
زندگینامه
سوم دی ماه سال 1337 در خانواده ای مسلمان و مذهبی مولودی پا به عرصه زندگی گذاشت که نامش را " ناصر " گذاشتند. یکسال بعد از تولد وی پدرش در حادثه برق گرفتگی به رحمت ایزدی پیوست و چندی بعد هم از محبت و رسیدگی مادر محروم گشت و آنگاه تحت سرپرستی عموی خویش قرار گرفت. دوران کودکی به همین صورت با سختی و مرارت پشت سر گذاشته شد تا این که او به مدرسه راه یافت و در فضای آموزشی توانست تا حدود زیادی مشکلات و ناکامی های زندگی را تحمل یا بعضاً فراموش نماید.
برادر سیفیان تحصیلات خود را تا اخذ مدرک دیپلم ادامه داد و آنگاه به خدمت سربازی رفت. سال دوم سربازی او همزمان با اوج گیری مبارزات یکپارچه مردم علیه رژیم وابسته و ستمگر شاه بود و او به دستور رهبر عظیم الشان انقلاب اسلامی(امام خمینی) از پادگان محل خدمت خود فرار کرد و در صفوف امت حزب الله در صحنه تظاهرات و راهپیمایی ها حضور یافت.
پس از پیروزی انقلاب ناصر به عضویت سپاه پاسداران درآمد تا بتواند تحت پوشش این نهاد اصیل و مردمی در جهت حفظ دست آوردهای انقلاب و تحکیم و گسترش اصول و آرمان های اسلامی در جامعه انقلابی گام های موثری بردارد و منعکس کننده روحیات و فضائل اخلاقی سپاه در جامعه باشد.
سیفیان بعد از شروع جنگ تحمیلی با دشمن بعثی-صهیونیستی چندین بار به جبهه های نبرد حق علیه باطل شتافت و در رزمی بی امان به ستیز با بعثیان کافر پرداخت ولی تقدیر الهی آن بود که صحیح و سالم از خط مقدم به تهران بازگردد و در ایامی که به تازگی از جبهه بازگشته بود...
روز ششم شهریور ماه سال 1360 ساعت 3 بعد از ظهر به همراه دوتن دیگر از برادران همرزم سوار بر موتور سیکلت از مرکز سپاه به طرف کمیته انقلاب اسلامی منطقه یک حرکت می کردند که در میان راه مورد سوء قصد ناجوانمردانه سه تن از منافقین تروریست که سوار بر ماشین ب، ام،و-518 مسروقه بودند، قرار می گیرند که در نتیجه این اقدام وحشیانه و اصابت رگبار گلوله مزدوران به برادر ناصر سیفیان، وی در 22 سالگی در دم به شهادت می رسد و سعید ناطقیان بسیجی همراه وی به سختی مجروح و پس از انتقال به بیمارستان در همان روز به لقاءالله می پیوندد و همراه دیگر که از اقوام شهید سیفیان بود جراحات کمتری برداشته و چندی بعد در اثر معالجه و مراقبت های پزشکی بهبودی خود را باز میابد.
مزارش در بهشت زهرا(س) قرار دارد.
تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از
پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / - |
کتاب پیروان حق و باطل، صفحه:158، تاریخ: - / - / - |
ادامه مطلب
منیر سیف
منیر سیف
نام پدر: ابراهیم | تاریخ تولد: 1338/07/01 |
محل تولد: - | تاریخ شهادت: 1360/06/12 |
محل شهادت: نهاوند | طول مدت حیات: 22 سال |
مزار شهید: گلزارشهدای امامزاده محمد(ص)-همدان |
زندگینامه
منیر در روز اول مهر ماه سال 1338 قدم به عرصه هستی گذارد و در آغوش گرم خانواده اش جای گرفت. او دوران کودکی را در سایه حمایت های مادر و پدر گذراند و دوران نوجوانی را نیز پشت سر نهاد. وی در آغاز جوانی با فردی متدین پیمان مقدس ازدواج بست و به عقدی او درآمد.
زمانی که مردم علیه شاه معدوم به اعتراض می پرداختند، منیر نیز فعالانه به خیابان ها می رفت و علیه رژیم پهلوی شعار می داد. او برای بازگشت امام خمینی (ره) خیرات نذر کرده بود و عاشقانه انقلاب و امام امت (ره) را حمایت می کرد. پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی وی به کارهای فرهنگی پرداخت و در بسیج به فعالیت های تربیتی و قرآنی مشغول شد.
در همان زمان منافقین با ارسال چند نامه وی را در صورت ادامه حمایت از انقلاب و امام (ره) تهدید به ترور کردند. اما منیر با بی توجهی روز به روز بیشتر به پشتیبانی از امام امت (ره) می پرداخت. در تاریخ 12 شهریور ماه سال 1360 زمانی که پدر و تنها برادرش برای مبارزه علیه نیروهای بعثی در جبهه ها مشغول مبارزه بودند و منیر به همراه مادر و خواهرانش در خانه خود در شهر نهاوند مهیای آماده کردن شام بودند، در همان زمان منافقین کوردل درب منزل را زدند، وقتی منیر برای باز کردن درب به حیاط رفته بود، آن ها نارنجکی را به داخل خانه پرتاب کردند. او شجاعانه و فداکارانه برای نجات جان خانواده، خود را روی نارنجک انداخت و در حالی که نوعروسی 22 ساله بود به مقام والای شهادت رسید. پیکرش را در گلزار شهدای امامزاده محمد (ع) واقع در همدان به خاک سپردند.
تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از
پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / - |
پایگاه اطلاع رسانی هابیلیان، تاریخ: - / - / - |
لوح فشرده هابیلیان(خانواده شهدای ترور کشور)، تاریخ: - / - / - |
ادامه مطلب
احمد سیرجانی
احمد سیرجانی
نام پدر: محمدعلی | تاریخ تولد: 1341/01/01 |
محل تولد: ایران - خراسان - ملک آباد | تاریخ شهادت: 1363/11/01 |
محل شهادت: مشهد | طول مدت حیات: 22 سال |
مزار شهید: بهشت رضا(ع)-خراسان |
زندگینامه
احمد سیرجانی در اولین روز از بهار سال ۱۳۴۱ در خانواده ای مذهبی در ملک آباد استان خراسان متولد شد. در ابتدای طفولیت به همراه پدرش در جلسات مذهبی از قبیل جلسات قرآن، روضه خوانی و عزاداری اباعبدالله(ع) شرکت فعال داشت.
شرکت در تظاهرات و سخنرانی ها را یک واجب شرعی می دانست و به آن عمل می کرد، به ویژه علاقه بسیار شدیدی نسبت به امام(ره) داشت و همیشه به گوش به فرمان پیام ها و اعلامیه های امام امت بود.
سیرجانی در سال ۱۳۶۰ ازدواج کرد و برای دفاع از میهن و شرکت در جبهه های دفاع مقدس به انجام خدمت نظام وظیفه رفت و پس از دو سال خدمت و شرکت در بسیاری از عملیات ها در جبهه ها دوران سربازی را در اوایل سال ۱۳۶۳ به پایان رساند و پس از خدمت به استخدام اداره کشاورزی بخش موسسه رازی (سرم سازی) مشهد درآمد و در ضمن اوقات بیکاری خود را در کنار منزل در مغازه کوچکی مشغول خیاطی بود.
سرانجام در تاریخ 1 بهمن 1363 ساعت ۹ صبح در حین کار خیاطی در همان مغازه به طرز ناجوانمردانه ای به دست منافقین کوردل در سن 22 سالگی در مشهد به شهادت رسید.
مزار پاکش در بهشت رضا(ع) می باشد.
تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از
پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / - |
پایگاه اطلاع رسانی هابیلیان، تاریخ: - / - / - |
لوح فشرده هابیلیان(خانواده شهدای ترور کشور)، تاریخ: - / - / - |
ادامه مطلب
سیدعباس سیددارابی
سیدعباس سیددارابی
نام پدر: سیدجلال | تاریخ تولد: 1318/06/24 |
محل تولد: ایران - اصفهان - کاشان | تاریخ شهادت: 1361/03/19 |
محل شهادت: میدان قزوین-تهران | طول مدت حیات: 43 سال |
مزار شهید: بهشت زهرا(س)-قطعه26-ردیف39-شماره37-تهران |
زندگینامه
سيدعباس سيددارابي در 24 شهريور ماه سال 1318 در خانوادهاي مذهبي در شهرستان کاشان ديده به جهان گشود و تحصيلات خود را تا کلاس ششم ابتدايي در زادگاهش ادامه داد. پس از اتمام تحصيلات ابتدايي به کار مشغول شد و در سال 1336 به اتفاق خانوادهاش به تهران عزيمت نمود. جواني پرشور و فعال بود و در سايه کار و کوشش توانست مغازه تريکوفروشي کوچکي در حوالي ميدان قزوين دائر نمايد و با شرافت و پاکدامني به کسب بپردازد.
مبارزهاش عليه رژيم سفاک پهلوي از چند سال قبل از پيروزي انقلاب اسلامي آغاز شد. در آن سالها به طور مخفيانه فعاليت کرده و در پيريزي انقلاب پرشکوه امت مسلمان تلاش مينمود. با ظهور اولين نشانههاي حرکت گسترده مردم فعاليتهايش را علني ساخت و به انتشار و پخش نوارها، پوسترها و اعلاميههاي حضرت امام اقدام کرد و آنچنان بيمحابا در انجام اين وظايف ميکوشيد که بارها از جانب مزدوران رژيم سلطنتي تهديد شد و منزل و مغازهاش تحت نظر قرار گرفت. به علت اين قبيل پيگردها، براي شرکت در تظاهرات پرشکوه امت مسلمان و از جمله سيل خروشان ملت در راهپيمايي تاريخساز تاسوعا و عاشوراي 1357، مجبور شد مخفيانه خانه را ترک و از محلي که تحت نظر نبود به صفوف فشرده راهپيمايان بپيوندد.
پس از پيروزي انقلاب بر ابعاد فعاليتهايش افزود و ضمن حضور فعال در مسجد استاد مطهري عليرغم کار روزانه، در امر تقسيم مواد غذايي به مردم نيز شرکت داشت و از هر فرصتي براي خدمت به امت شهيدپرور استفاده ميکرد. بارها ميشد که شبها خسته و کوفته به خانه بازميگشت و با رويي گشاده ميگفت "براي رضاي خدا کار ميکنم و گرچه در جبههها نميجنگم ليکن در پشت جبهه شايد وسيلهاي باشم براي پشت گرمي جواناني که جان خويش را در طبق اخلاص گذاشتهاند". هم زمان با گسترش دسيسههاي ايادي استکبار جهاني و به خصوص منافقين در حراست از ثمرات خون شهيدان به مقابله با آنها برخاست و ضمن افشاي ماهيت پليد اين خودفروختگان در جهت ريشهکن ساختن اين آفات استعماري فعاليت ميکرد.
سيددارابي نيز چون بسياري ديگر از رهروان طريق حق و پيروان خط ولايت فقيه از جانب منافقين کوردل به مرگ تهديد شده بود، ليکن با توکل به خدا نه تنها هراسي به دل راه نميداد بلکه از آنجا که شهادت را قريبالوقوع ميديد بر فعاليتهايش ميافزود تا توشهاي پربارتر براي سفر آخرت مهيا نمايد. عاقبت در روز نوزدهم خرداد 1361، دو نفر از تروريستهاي منافق با شناسايي قبلي به مغازه وي در میدان قزوين تهران رفتند و ناجوانمردانه از پشت وي را که مشغول کار بود مورد هدف گلولههاي آمريکايي خود قرار دادند و همانگونه که دزدانه آمده بودند، دزدانه نيز گريختند. عباس در 43 سالگي راهي ديار شهادت شد و پيکرش در قطعه 26 بهشت زهرا(س) آرميد.
تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از
پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / - |
کتاب پيروان حق و باطل جلد4 ، صفحه:154، تاریخ: - / - / - |
ادامه مطلب