منیره ولی زاده
![]() |
زندگینامه |
![]() |
ماشین منیره |
![]() |
منیره خاتون |
![]() |
بابا آمده |
![]() |
صبر |
![]() |
وصیت نامه |
منیره ولی زاده
نام پدر: عبدالحسین | تاریخ تولد: 1360/05/01 |
محل تولد: ایران - ایلام - ایلام | تاریخ شهادت: 1377/04/10 |
محل شهادت: بیمارستان | طول مدت حیات: 17 سال |
مزار شهید: گلزار شهدای صالح آباد |
زندگینامه
منیره ولیزاده در نخستین طلوع آفتاب مردادماه 1360 در شهر ایلام دیده به جهان گشود. از همان آغازین روزهای زندگی طعم تلخ آوارگی را در کنار اعضای خانواده و دیگر مردم مهران تجربه کرد. منیره و خانوادهاش اصالتاً اهل مهران بودند و آن روزها به دلیل شدت بمبارانهای دشمن بعثی به کوههای اطراف ایلام پناه آوردند.
پدرش عبدالحسین پاسدار بود و دائماً در جبهههای جنگ مشغول رزم با دشمن و کمتر خانه بود. منیره دو سال بیشتر نداشت که در اثر بمباران دشمن به سختی مجروح شد و از آن زمان تا پایان عمر روی ویلچر نشست.
سالها رنج و درد ناشی از جراحت را با شکیبایی و آرامش پشتسر گذاشت و سرانجام در تاریخ 10/4/1377 به علت شدت جراحات در سنّ 17 سالگی به شهادت رسید و در گلزار شهدای صالحآباد آرام گرفت.
تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از
کتاب پابه پای شما می دویدم، تاریخ: - / - / - |
ادامه مطلب
ثریا ولی الهی
![]() |
زندگینامه |
ثریا ولی الهی
نام پدر: امیدعلی | تاریخ تولد: 1360/11/13 |
محل تولد: ایران - ایلام - ایلام | تاریخ شهادت: 1364/03/17 |
محل شهادت: - | طول مدت حیات: 4 سال |
مزار شهید: گلزارشهدای گنبدپیرمحمد-ایلام |
زندگینامه
ثریا ولی الهی در تاریخ سیزدهم بهمن ماه سال 1360 در استان ایلام دیده به جهان گشود. پدر وی امیدعلی ولی الهی به وجود این گوهر پاک افتخار نموده است و همواره ایزدمنان را به خاطر این نعمت گران بها سپاس می گفت و آینده ای روشن را برای این گوهر پاک آرزو می نمود و همواره از خداوند می خواست که گوهر ایمان را در وجودش پرورش دهد.
ثریا نیز به نور الهی مزین گشته و روز به روز نورانی تر می شد و پیوسته زمان را به سوی آینده ای روشن سپری می نمود.
اما در همین هنگام بود که خداوند مهربان او را به سوی خود طلبید و این گوهر پاک در تاریخ 17 خردادماه سال 1364 در سن 4 سالگی به مقام والای شهادت نایل گردید.
مزارش در گلزارشهدای گنبد پیرمحمد قرار دارد.
تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از
پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / - |
پایگاه اطلاع رسانی شهدای زن، تاریخ: - / - / - |
لوح فشرده کنگره ملی شهدای زن، تاریخ: - / - / - |
ادامه مطلب
فریده ولی
![]() |
زندگینامه |
فریده ولی
نام پدر: - | تاریخ تولد: 1340/00/00 |
محل تولد: عراق - بغداد | تاریخ شهادت: 1361/05/03 |
محل شهادت: ایلام | طول مدت حیات: 21 سال |
مزار شهید: - |
زندگینامه
فریده در سال 1340 در شهر بغداد کشور عراق به دنیا آمد. روزهای کودکی و نوجوانی را پشت سر گذاشت تا این که در عنفوان جوانی ازدواج کرد و خداوند دو فرزند زیبا به او هدیه داد.
فریده در زمان جنگ تحمیلی در شهر ایلام ساکن بود که یک باره هواپیماهای رژیم بعث به ایران حمله نمود و او در روز سوم مردادماه سال 1361 در سنّ 21 سالگی به شهادت رسید.
تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از
کتاب لاله های افروختنی، صفحه:202، تاریخ: |
ادامه مطلب
عزت وکیلی سهروفیروزانی
![]() |
زندگینامه |
عزت وکیلی سهروفیروزانی
نام پدر: محمدعلی | تاریخ تولد: 1339/02/13 |
محل تولد: ایران - اصفهان - فلاورجان - سهرفیروزان | تاریخ شهادت: 1366/05/09 |
محل شهادت: مکه | طول مدت حیات: 27 سال |
مزار شهید: گلزارشهدای روستای سهرفیروزان-فلاورجان-اصفهان |
زندگینامه
عزت در روز سیزدهم اردیبهشت ماه سال 1339 به دنیا آمد. در روستای سهرفیروزان بزرگ شد. پدرش کشاورز بود.
در نوجوانی ازدواج کرد و صاحب 3 فرزند شد. مادری دلسوز و مهربان بود. دوران انقلاب در راهپیمایی ها شرکت می کرد و در زمان جنگ تحمیلی نیز به همراه سایر زنان روستا جهت خدمت رسانی به پشت جبهه به پخت نان و جمع آوری وسایل مورد نیاز جبهه ها بسیار تلاش می کرد.
او در سال 1366 به زیارت بیت الحرام شتافت و در سن 27 سالگی در مکه مکرمه بر اثر خفگی در روز نهم مرداد ماه هنگام انجام مراسم برائت از مشرکین جان به جان آفرین تسلیم کرد و در گلزار شهدای روستای سهرفیروزان به خاک سپرده شد.
تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از
پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / - |
پایگاه اطلاع رسانی شهدای زن، تاریخ: - / - / - |
کتاب همسفران عشق، صفحه:317، تاریخ: - / - / - |
ادامه مطلب
فاطمه وکیلی سهروفیروزانی
![]() |
زندگینامه |
فاطمه وکیلی سهروفیروزانی
نام پدر: اسمعیل | تاریخ تولد: 1293/12/12 |
محل تولد: ایران - اصفهان - فلاورجان - سهرفیروزان | تاریخ شهادت: 1366/05/09 |
محل شهادت: مکه | طول مدت حیات: 73 سال |
مزار شهید: گلزارشهدای روستای سهرفیروزان-فلاورجان-اصفهان |
زندگینامه
فاطمه در روز دوازدهم اسفند ماه سال 1293 در روستای سهرفیروزان دیده به جهان هستی گشود. پدرش معلم قرآن و مادرش خانه دار بود.
در 15 سالگی ازدواج کرد و صاحب 6 فرزند شد. او به دلایلی از تحصیل علم محروم ماند. در زمان پیروزی انقلاب فعالیت های فرهنگی زیادی داشت و در راهپیمایی ها با جدیت شرکت می کرد.
سال ها بعد به زیارت بیت الله الحرام شتافت و در روز نهم مرداد ماه سال 1366 در سن 73 سالگی در هنگام مراسم برائت از مشرکین شهد شیرین شهادت نوشید.
مزارش در گلزار شهدای روستای سهرفیروزان قرار دارد.
تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از
پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / - |
پایگاه اطلاع رسانی شهدای زن، تاریخ: - / - / - |
کتاب همسفران عشق، صفحه:315، تاریخ: - / - / - |
ادامه مطلب
وفاادریس
![]() |
زندگینامه |
![]() |
شهادت |
وفاادریس
نام پدر: - | تاریخ تولد: 0000/00/00 |
محل تولد: - | تاریخ شهادت: 1379/11/09 |
محل شهادت: قدس | طول مدت حیات: - |
مزار شهید: - |
زندگینامه
وفا ادريس زني از ساکنان اردوگاه «امعري» در «رامالله» در مرکز باختري رود اردن بود. با ارادهاي پولادين دين و اعتقادي راسخ چون کوه و آن هنگام که به دليل مراقبتهاي بسيار ارتش صهيونيستي راه انجام هر گونه عمليات ضداشغالگران بر دلاورمردان فلسطيني بسته شد. وفا مردانه برپا خواست و انجام عمليات استشهادي در قدس اولين زن شهيد، شهادت طلب فلسطيني شد و در تاريخ 28 ژانويه 2001 مصادف با 9 بهمن ماه سال 1379 به شهادت رسيد.
تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از
ماهنامه طراوت جهاد (ويژه نامه کنگره زنان شهيد ايثارگران)، تاریخ: - /04/1391 |
ادامه مطلب
صغری وطن دوست سرمزده
![]() |
زندگینامه |
صغری وطن دوست سرمزده
نام پدر: محمدصادق | تاریخ تولد: 1321/02/05 |
محل تولد: ایران - خراسان - خليل آباد | تاریخ شهادت: 1366/05/09 |
محل شهادت: مکه | طول مدت حیات: 45 سال |
مزار شهید: گلزارشهدای شهیدمدرس-کاشمر-خراسان |
زندگینامه
صغری در روز پنجم اردیبهشت ماه سال 1321 در شهر خلیل آباد به دنیا آمد.
مدت زیادی از شهادت پدر درجبهه نمی گذشت که پسر 13 ساله اش بی تاب رفتن بود. خودش را به هر دری می زد تا به مناطق برود و جای خالی پدرش را پر کند اما همیشه به خاطر سن کم اعزامش نمی کردند.
مادر ماجرا را فهمید دست پسرش را گرفت و به محل اعزام رزمنده ها در شهرستان کاشمر رفتند آنجا مادر رضایتنامه امضا کرد تا حمید نوجوان را با رضایت خودش آماده اعزام به جبهه کند تا جای خالی پدر شهیدش را پرکند.
ماه مبارک رمضان بود مادر حمید به همراه خواهرش از روستا به محل اعزام رزمنده ها آمده بودند تا رزمنده نوجوانشان را بدرقه کنند پس از اعزام به خانه برگشتند. هنوز ساعتی از رسیدنشان به خانه نگذشته بود که در خانه را زدند.
موتورسواری حمید را برگردانده بود و می گفت حمید شما نمی تواند به جبهه برود. وقتی مادر با این مساله مواجه شد دوباره از روستایشان سرمزد به کاشمر بازگشت و رو به مسئولین گفت:"چه کسی می تواند فرزند شهید را به جبهه نبرد؟" من خودم او را لباس پوشاندم و برگه اش را امضا کرده ام من جلو ماشین می ایستم یا فرزندم را که بنا به فرموده امام خمینی (ره) چشم و چراغ ملتند به جبهه اعزام کنید یا از روی جنازه من باید عبور کنید.
این گونه شد که با جانفشانی مادر، حمید نوجوان به جبهه رفت.
آری روزی مادر وظیفه اش را پس از شهادت همسرش فرستادن پسر نوجوانش به جبهه می دانست و زمانی هم که مشرف به سفر حج شده بود وظیفه اش را به امر ولی فقیه خود شرکت در راهپیمایی برائت از مشرکین دانست و حج ابراهیمی خود رابا شهادتش در راه خدا به اتمام رساند.
مادر به دیدار عشق از جوار حرم یارشتافت و آنچه که برای اطرافیان به یادگار گذاشت نام نیک مهربانی و...بود و فرزندان خصلت دائم الوضو بودن مادر را از یاد نخواهند برد.
او در تاریخ 9 مردادماه سال 1366 در سن 45 سالگی به شهادت رسید و در گلزار شهدای شهید مدرس آرام گرفت.
تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از
پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / - |
پایگاه اطلاع رسانی شهدای زن، تاریخ: - / - / - |
لوح فشرده کنگره ملی شهدای زن، تاریخ: - / - / - |
ادامه مطلب
فاطمه ورشابی
![]() |
زندگینامه |
فاطمه ورشابی
نام پدر: مهدی | تاریخ تولد: 1306/10/06 |
محل تولد: ایران - اصفهان - اصفهان | تاریخ شهادت: 1366/05/09 |
محل شهادت: مکه | طول مدت حیات: 60 سال |
مزار شهید: گلستان شهدای اصفهان |
زندگینامه
فاطمه در روز ششم دی ماه سال 1306 در اصفهان به دنیا آمد. سال ها بعد به زیارت بیت الله الحرام شتافت و در مراسم برائت از مشرکین در مکه مکرمه مورخ نهم مرداد ماه سال 1366 در 60 سالگی شهد شیرین شهادت نوشید و در گلستان شهدای اصفهان به خاک سپرده شد.
تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از
پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / - |
پایگاه اطلاع رسانی شهدای زن، تاریخ: - / - / - |
کتاب همسفران عشق، صفحه:175، تاریخ: - / - / - |
ادامه مطلب
کبری وحیدی قزوینی
![]() |
زندگینامه |
کبری وحیدی قزوینی
نام پدر: کاظم | تاریخ تولد: 1329/04/30 |
محل تولد: ایران - قزوین | تاریخ شهادت: 1357/10/11 |
محل شهادت: قزوین | طول مدت حیات: 28 سال |
مزار شهید: امامزاده حسین(ع)-قزوین |
زندگینامه
کبری وحیدی قزوینی یکی از شهیدان استان قزوین است که در سی ام تیرماه سال 1329 در یک خانواده مذهبی و اصیل چشم گشود. او با زیباترین اخلاقی که می توانست برازنده دختری از خانواده مسلمان ایرانی باشد رشد کرد و با بزرگ شدنش، نه تنها جسم بلکه روح متعالی خود را از ناپاکی ها و آلودگی های دنیوی حفظ می کرد. او براستی چشم و چراغ پدر خانواده -کاظم وحیدی قزوینی- بود و امید مادر، با وارد شدن به سن هفت سالگی مثل سایر کودکان به مدرسه رفت و تحصیلات دوره ابتدایی را در دبستان"هفده دی" قزوین با بهترین نمرات به پایان رساند. و برای ادامه تحصیل در مقطع متوسطه رشته"خانه داری" را انتخاب کرد. و توانست مدرک دیپلم خود را از دبیرستان"هجرت" اخذ کند. پس از امام تحصیلات متوسطه به خاطر علاقه ای که به تدریس و تربیت نسل های آینده ساز کشور داشت به استخدام آمورزش و پرورش درآمد و شغل مقدس آموزگاری را برگزید.
از ویژگی های کبری وحیدی علاقه او به هنر بود. او معلمی را هنر می دانست و به راستی در این زمینه هنرمندی واقعی بود. اما در کنار پرورش فکر و روح خود، عشق به مطالعه در ساعات فراغت را فراموش نمی کرد. دستانش هم هنرنمایی می کردند و نقش زیبای احساسات لطیف زنانه را در قالب کارهای هنری از قبیل خیاطی، گلدوزی، بافتنی به یادگار گذاشتند.
او در حفظ حجاب و انجام تکالیف دینی بسیار کوشا بود و دیگران را هم به این موضوع توجه می داد. خانم معلم وحیدی با شروع انقلاب اسلامی همگام با مردم در اعتصابات،تظاهرات و راهپیمایی ها شرکت می کرد. و بدین گونه اعتراض خود را نسبت به ظلم و بیدادگری و خفقان حاکم بر جامعه و سلب آزادی از مردم نشان می داد.
البته این حرکات هم در مسلک تعلیم و تربیت خود نوعی آموزش به دانش آموزانی بود که بعدازظهر ها او را در کنار مادران و پدران خود در صف فشره ملت ایران می دیدند و یاد می گرفتند که برای پاره کردن زنجیر طاغوت و به بند کشیدن سگ بیمار استعمار و استکبار باید با مشت گره کرده وارد عمل شد با فریادهای بلند؛ رویای صاحبان کاخ های سفید و گلستان را پاره کرد.
وحیدی با سخنانی که سر کلاس برای دانش آموزانش می گفت. سخنانی که اگر چه نشنیده ایم و هر چه گشتیم کسی را نیافتیم که برایمان بازگو کند اما می دانیم حرف عزت و شرف و آزادگی ملت و زن مسلمان ایرانی بوده است، دانش آموزانش را تربیت کرد و خود با اعتقاد وعمل به آن فرشی نشینی عرشی صفت شد.
او در یازدهمین روز از دیماه سال 1357 در سن 28 سالگی در آخرین راهپیمایی خود در قزوین در حالی که مشت گره کرده اش رو به خاندان پهلوی داشت با سفیر یک تیری رها شده از دژخیم پهلوی که بر قلبش،خانه معبودش نشست ،به گلستان لاله های انقلاب اسلامی پیوست.
پیکر پاکش را در امامزاده حسین(ع) قزوین به خاک سپردند.
تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از
پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / - |
پایگاه اطلاع رسانی شهدای زن، تاریخ: - / - / - |
لوح فشرده کنگره ملی شهدای زن، تاریخ: - / - / - |
ادامه مطلب
طیبه واعظی دهنوی
![]() |
زندگینامه |
![]() |
شهادت |
طیبه واعظی دهنوی
نام پدر: - | تاریخ تولد: 1336/00/00 |
محل تولد: ایران - قم - قم | تاریخ شهادت: 1356/03/03 |
محل شهادت: زندان | طول مدت حیات: 20 سال |
مزار شهید: بهشت زهرا (س) تهران قطعه 39 |
زندگینامه
طیبه در سال 1336 در خانواده ای روحانی و متدین به دنیا آمد. روزهای کودکی اش در شهر قم سپری شد و از 6 سالگی عشق امام (ره) در دلش ریشه دواند. با دستگیری امام (ره) نیت کرد 8 روز روزه بگیرد. برای سلامتی ایشان ؛ بارها روزه گرفت به نیت سلامتی امام ...
هفت ساله که شد نتوانست به خاطر موقعیت مدارس دوره شاهنشاهی از امکانات مدرسه استفاده کند . لذا در مکتب خانه قرائت قرآن و دعا را فرا گرفت . کمی که بزرگتر شد قالی بافی یاد گرفت. درآمد کار روزانه اش را برای خرید جهیزیه کنار گذاشت و درآمد کار شبانه اش را که چهار تومان بود، برای امام (ره) نگه داشت.
طیبه در سن 14 سالگی (سال 1350) با پسرخاله اش ابراهیم ازدواج کرد . ابراهیم معلم بود و مبارز، به همین علت طیبه نیز همراه و همقدم او شد. آنها ابتدا عضو گروه مجاهدین خلق بودند اما بعد از کمونیست شدن این گروه از آنها جدا شده و گروه مهدیون که خط مشی اسلامی داشت را بنیان نهادند .
طیبه قرآن نیز تدریس می کرد. مدتی بعد از ازدواجشان خداوند مهدی را به آنها هدیه داد. برادرش مرتضی نیز با خواهر ابراهیم ازدواج کرد و هرچهار نفر علیه استبداد پهلوی به مبارزه برخاستند و مخفیانه با نامهای مستعار زندگی می کردند .
واعظی و همسرش به علت تعقیب و گریزهای ساواک در تبریز ساکن شدند و در تاریخ 26 اسفند ماه 1355 خانه ای را در این شهر اجاره کردند. اما روز سی ام فروردين ماه سال 1356 در پی دستگیری یکی از اعضای گروه، یکی از گشت های بازرسی به ابراهیم مشکوک شد و او را دستگیر کردند. به دنبال آن طیبه دستگیر شد و مرتضی برادرش و همسرش فاطمه نیز در درگیری به شهادت رسیدند . طیبه و ابراهیم به ساواک تهران منتقل شدند. مهدی را با نام دیگر به پرورشگاه انتقال دادند ، اما طیبه و ابراهیم بر اثر شکنجه های مأمورین رژیم پهلوی جان به جان آفرین تسلیم کردند.
طیبه در سن 20 سالگی پس از تحمل مصائب بسیار در روز سوم خرداد سال 1356 مهمان ضیافت الهی گشت. مزار پاکش در قطعه 39 بهشت زهرا (س) قرار دارد.
تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از
کتاب کفش های جامانده در ساحل، تاریخ: - / - / - |
ادامه مطلب