کبری تلخابی
![]() |
زندگینامه |
کبری تلخابی
نام پدر: علی اصغر | تاریخ تولد: 1317/04/10 |
محل تولد: ایران - مرکزی - اراک - ضیاآباد | تاریخ شهادت: 1366/05/09 |
محل شهادت: مکه | طول مدت حیات: 49 سال |
مزار شهید: گلزارشهدای امامزاده علی ابن جعفر(ع)-ردیف15-شماره 753-قم |
زندگینامه
دهم تیرماه سال 1317 در روستای«ضیاءآباد» اراک به دنیا آمد. به دلیل نبودن مدرسه در روستا، به مدرسه نرفت. بسیار جوان بود که به عقد«علی تلخابی» درآمد. ثمره ازدواجشان هفت پسر و دو دختر بود. کبری به همسرش که لحاف دوز بود و گاهی برای گذراندن زندگی کشاورزی می کرد،احترام بسیاری می گذاشت. به او رسیدگی می کرد و تا وقتی مردش در منزل بود، کنار او می ماند و این را بر کارهای دیگرش مقدم می دانست.
علی تلخابی از سن 12 سالگی که پدر خود را از دست داده بود، با چوپانی زندگی خود، مادر و سه برادرش را تامین کرده بود. بعد از انقلاب که مردم با کمبود گندم روبه رو بودند، او مثل سال های قبل، خمس مالش را می پرداخت. کبری نگران تامین آذوقه سال بود. اما علی که از کودکی رو پای خود ایستاده بود، او را دلداری می داد.
-خدا بزرگ است، اگر خمس این گندم را ندهیم،مال حرام را به زندگیمان وارد می شود. بچه هایمان این را می خورند و مال حرام، در تربیت آن ها تاثیر می گذارد. کبری که حرف های مردش را منطقی دید، دیگر چیزی نگفت. سال 1356 همگی به قم رفتند. در کانون تظاهرات و فعالیت های انقلابی قرار گرفته بودند. همراه بچه ها در همه برنامه ها و مجالس مذهبی شرکت می کردند.
با شروع جنگ، کبری پسرانش را به دفاع از مرزها تشویق کرد. احمد و ابوالقاسم هر دو به جبهه رفتند. احمد در سال 1361 حین عملیات والفجر مقدماتی در منطقه فکه به شهادت رسید. پس از او ابوالقاسم پس از دومین سالگرد برادرش حین عملیات بدر و در «هورالعظیم» به شهادت رسید.
کبری در تشییع پیکر او پیشاپیش جمعیت گام بر می داشت و شعار می داد:
این گل پرپر ماست
هدیه به رهبر ماست
این گل پرپر از کجا آمده؟
از سفر کرب و بلا آمده.
او می گفت و مردم تکرار می کردند.
همسر کبری پس از شهادت پسرانش، خود را موظف به خدمت دید، گفتند«نرو! دو پسرت شهید شده اند!»
غرورش جریحه دار شد. گفت:«هرکس وظیفه خودش را انجام می دهد و وظیفه من هم بر عهده خودم است.»
خواب دیده بود راه کربلا باز شده، اما او در گروه های عازم کربلا نیست. در نماز جمعه شنید که جبهه به نیرو احتیاج دارد. ثبت نام کرد و چند روز بعد به جبهه رفت. در عملیات والفجر هشت که به آزادسازی شهر فاو منجر شد، به شهادت رسید.
کبری باردار بود که همسرش را از دست داد. در مراسم ختم علی، یکی از اقوام کنار او نشست که تسلیت بگوید.
-دو فرزندت به شهادت رسید؛ کافی نبود که از عاقبت کار بترسی و مانع از رفتن همسرت بشوی؟!
او که برای حفظ ظاهر و برای کوری چشم منافقان صبوری می کرد، با شجاعت جواب داد«من هم می خواهم شهید بشوم. آن وقت که خبر شهادت من را آوردند، می فهمید!»
کف دستش علامت به اضافه کشید.
-این خط و این نشان!
برای کمک به جبهه، از هر چه در خانه داشت، دریغ نمی کرد. نان و برنج به منطقه می فرستاد. در بمباران شهرها بچه هایش به او پیشنهاد دادند که مدتی برای حفظ جانشان به روستا بروند، کبری قبول نکرد.
-تا وقتی امام خمینی در جماران است، ما هم از جایمان تکان نمی خوریم. نماز جمعه اش ترک نمی شد. همه بچه ها را هم با خود می برد؛ ریز و درشت. هر وقت راهپیمایی بود، جلوتر از بقیه پرچم دار می شد. اغلب با دخترش فاطمه می رفت.
روز قدس بود و گرما بیداد می کرد. بعد از راهپیمایی به نماز جمعه رفتند. وقتی به خانه برگشتند، درد زایمانش شروع شد و ساعتی بعد پسرش به دنیا آمد. او را حسن نامید. پسری که پدرش را ندیده بود.
پس از آن نیز نوزادش را در آغوش می گرفت و همراه بچه هایش هر جمعه به نماز جمعه می رفت. فاطمه می گوید:«از نماز جمعه بر می گشتیم که قم بمباران شد. روی پل نیروگاه بودیم. مردم به طرف پناهگاه می دویدند. مادرم،حسن را که چندماهه بود، روی دستش بلند کرده بود و فریاد می زد:«الله اکبر!»
با شعارهای او مردم آرامش گرفتند و آنها هم تکبیر می گفتند. خیلی مراعات می کرد که با نامحرم هم کلام نشود. وقتی از تلویزیون برای مصاحبه آمده بودند، گفت:«من مصاحبه نمی کنم. پسرم حرف بزند. هر چه او بگوید، من قبول دارم. حرف من و پسرم یکی است.»
برای سفرحج آماده می شد. حسن یک ساله را به مادربزرگش سپرد. بچه ها دلهره داشتند. گفتند:«مادر مراقب باشید یک وقت توی راهپیمایی برائت از مشرکین شرکت نکنید.»
لبخندزد.
-اتفاقا من در مراسم برائت، پرچم اسلام را دستم می گیرم و جلوتر از همه حرکت می کنم.
در راهپیمایی برائت از مشرکین بین جمعیت شعار می داد که پلیس عربستان به آنان حمله کرد و زنان و مردان زیادی را به شهادت رساند. او نیز در تاریخ 9 مردادماه سال 1366 در سن 49 سالگی به شهادت رسید.
پیکر پاک او را هشتاد روز بعد به وطن بازگرداندند و در گلزار شهدای علی ابن جعفر(ع) قم به خاک سپردند.
تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از
پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / - |
پایگاه اطلاع رسانی شهدای زن، تاریخ: - / - / - |
لوح فشرده کنگره ملی شهدای زن، تاریخ: - / - / - |
ادامه مطلب
هوران تکش
![]() |
زندگینامه |
هوران تکش
نام پدر: طوله شیر | تاریخ تولد: 1342/07/05 |
محل تولد: ایران - ایلام - ملکشاهی - اما | تاریخ شهادت: 1362/11/25 |
محل شهادت: ایلام | طول مدت حیات: 20 سال |
مزار شهید: گلزارشهدای صالح آباد-مهران-ایلام |
زندگینامه
هوران تکش فرزند طوله شیر و نائیله در روز پنجم مهرماه سال 1342 در روستای اما از توابع شهرستان ملکشاهی در خانواده ای مذهبی و متدین دیده به جهان گشود وی با وجود کمبود امکانات توانست تا مقطع دیپلم در رشته علوم تجربی تحصیل کرده و به عنوان کارمند بهداری مشغول به کار شد.
وی هم در کارش بسیار خوش برخورد و مهربان بود تا ناگهان براثر حمله بی رحمانه دشمن بعثی و براثر اصابت ترکش به ناحیه سر در تاریخ 25 بهمن ماه سال 1362 در شهر ایلام در سن 20 سالگی به فیض عظمای شهادت نایل آمد.
مزار این شهید گرانقدر در گلزار شهدای صالح آباد می باشد.
تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از
پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / - |
پایگاه اطلاع رسانی شهدای زن، تاریخ: - / - / - |
لوح فشرده کنگره ملی شهدای زن، تاریخ: - / - / - |
ادامه مطلب
ربابه تقوی کلاهی
![]() |
زندگینامه |
ربابه تقوی کلاهی
نام پدر: جعفر | تاریخ تولد: 1347/00/00 |
محل تولد: ایران - تهران - تهران | تاریخ شهادت: 1357/06/17 |
محل شهادت: خیابان مولوی | طول مدت حیات: 10 سال |
مزار شهید: بهشت زهرا (س) |
زندگینامه
ربابه تقوی سال 1347 در تهران متولد شد. او در سایه پر مهر پدر و مادر از تربیت اسلامی بهره مند شد و برای آینده خویش کوله بار تقوی اندوخت و پای در رکاب علم آموزی نهاد. ربابه که دختری مؤمن بود به انجام فرائض دینی اعتقاد داشت. او با آنکه دانش آموز سال چهارم ابتدایی بود با شروع نهضت انقلاب به مبارزه با قساوت رژیم پرداخت و در تظاهرات هفده شهریور سال 1357 شرکت نمود. اما مزدوران بی رحم رژیم او را در خیابان مولوی هدف گلوله قرار دادند و در دهمین بهار زندگی اش میهمان ملائک نمودند. جسم خونینش در بهشت زهرا به خاک سپرده شد.
تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از
کتاب یادنامه، صفحه:138، تاریخ: - / - / - |
ادامه مطلب
افسانه تقوی
![]() |
زندگینامه |
افسانه تقوی
نام پدر: صیفور | تاریخ تولد: 1341/00/00 |
محل تولد: ایران - لرستان - بروجرد | تاریخ شهادت: 1362/12/05 |
محل شهادت: بروجرد | طول مدت حیات: 21 سال |
مزار شهید: - |
زندگینامه
افسانه در سال 1341 در آغوش مادر جای گرفت. افسانه خواهری به نام محبوبه داشت و هر دو به هم علاقه مند.
دوگل زیبای زندگی که یکی با خنده هایش تبسم زندگی بود و دیگری با صبرش معلم استقامت.
یاس های خوشبویی که شاید بعد از شهادتشان عطردل انگیز نیایششان فاش شد تا همگان بدانند این دو مروارید که در صدف حجابشان ادای تکلیف کردند و به تکامل رسیدند چون دو گوهر تابناک نشان افتخاری برسینه آسمانند.
افسانه در زادگاهش بروجرد در تاریخ 5 اسفند ماه سال 1362 در سن 21 سالگی شهد شیرین شهادت نوشید و آسمانی شد.
تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از
پایگاه اطلاع رسانی شهدای زن، تاریخ: - / - / - |
لوح فشرده کنگره ملی شهدای زن، تاریخ: - / - / - |
ادامه مطلب
اکرم تقوایی
![]() |
زندگینامه |
اکرم تقوایی
نام پدر: امیرقلی | تاریخ تولد: 1362/00/00 |
محل تولد: ایران - تهران - تهران | تاریخ شهادت: 1364/01/07 |
محل شهادت: مشیریه_تهران | طول مدت حیات: 2 سال |
مزار شهید: - |
زندگینامه
اکرم تقوایی متولد سال 1362 است او در تهران دیده به جهان گشود و در آغوش پر مهر مادر جای گرفت. اما هنوز دو سال بیشتر نداشت که هفتمین روز از بهار در سال 1364 در پی بمباران هوایی مناطق مسکونی مشیریه تهران به همراه مادرش (جمیله اسفندیاری) و برادرش احمد تقوایی به شهادت رسید.
تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از
کتاب آینه و شقایق جلد1، صفحه:53، تاریخ: - / - / - |
ادامه مطلب
ثریا تشکیلی
![]() |
زندگینامه |
ثریا تشکیلی
نام پدر: - | تاریخ تولد: 1309/11/21 |
محل تولد: ایران - یزد - یزد | تاریخ شهادت: 1361/04/11 |
محل شهادت: یزد | طول مدت حیات: 52 سال |
مزار شهید: خلدبرین_ یزد |
زندگینامه
در روز بیست و یکم بهمن ماه سال 1309 در شهرستان دارالعباده یزد به دنیا آمد و نامش "ثریا" شد. پدرش در تربیت و پرورش فرزندان پای بند به اصول اسلامی بود؛ لذا ثریا نیز انسانی مومن و معتقد به آیین اسلامی پرورش یافت. وی تحصیلات ابتدایی را به اتمام رساند و پس از رسیدن به سنّ نوجوانی ازدواج کرد. او در زندگی خود الگوی عملی برای فرزندانش بود و کمتر با حرف و کلام به نصیحت آنان می پرداخت. او با شرکت در نماز جماعت، انس با قرآن، خواندن دعا و نیایش سعی می کرد فرزندانش را به مسیر درست هدایت نماید.
در زمان شکل گیری نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، ثریا یکی از شیفتگان امام خمینی (ره) بود و در راهپیمایی ها شرکت می کرد. پس از شهادت همسرش به تنهایی به تربیت فرزندان همت گماشت تا این که خود نیز به بارگاه الهی فرا خوانده شد.
سرانجام در روز یازدهم تیرماه سال 1361 در نماز جمعه شهر یزد بر اثر انفجار بمب در سنّ 52 سالگی شهد شیرین شهادت نوشید. مزار پاکش در خلد برین یزد قرار دارد. در این روز آیت الله صدوقی نیز به شهادت رسید.
تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از
کتاب شقایق های کویر، صفحه:29، تاریخ: |
ادامه مطلب
زیبا ترکی زاده
![]() |
زندگینامه |
زیبا ترکی زاده
نام پدر: غلام رضا | تاریخ تولد: 1342/09/01 |
محل تولد: ایران - هرمزگان | تاریخ شهادت: 1359/07/07 |
محل شهادت: آبادان | طول مدت حیات: 17 سال |
مزار شهید: بهشت رضا(ع)-آبادان-خوزستان |
زندگینامه
زیبا در روز اول آذرماه سال 1342 در هرمزگان پا به عرصه هستی نهاد.
"خواهرم در سن 13 سالگی با پسرعمویمان ازدواج می کند و شرایط کاری همسرش آنها را مجبور به زندگی در شهر آبادان می کند"
در نخستین روزهای آغاز جنگ تحمیلی در آبادان زندگی می کرد و در روز هفتم مهرماه سال 1359 خواهرم همانند دیگر روزها برای خواندن نماز به مسجد رفته بود که براثر برخورد ترکش ناشی از انفجار خمپاره و موشک هایی که در آن زمان به شهر اصابت می کردند، در هنگام خواندن نماز در سن 17 سالگی به شهادت می رسد.
مزارش در بهشت رضا(ع) شهر آبادان قرار دارد.
پدر و مادرم تا مدت ها از این اتفاق هیچ خبری نداشتند و همسر خواهرم نیز متاسفانه از وضعیت خواهرم هیچ اطلاعی به پدر و مادرم نداد تا اینکه یکی از اهالی روستا که به مناطق جنگی رفته بود خبر شهادت خواهرم رابه اطلاع پدر و مادرم رساند.
تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از
پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / - |
پایگاه اطلاع رسانی شهدای زن، تاریخ: - / - / - |
لوح فشرده کنگره ملی شهدای زن، تاریخ: - / - / - |
ادامه مطلب
گل دوست ترکی
![]() |
زندگینامه |
گل دوست ترکی
نام پدر: علی اصغر | تاریخ تولد: 1334/00/00 |
محل تولد: ایران - همدان - ملایر | تاریخ شهادت: 1365/00/00 |
محل شهادت: جاده همدان | طول مدت حیات: 31 سال |
مزار شهید: گلزار شهداي کرج |
زندگینامه
گلدوست در سال 1334 در شهرستان ملایر(استان همدان) در آغوش پر مهر مادر جای گرفت. چند سالی گذشت و گلدوست تحت تعلیمات عالمانه خانواده بزرگ شد و در سن 15 سالگی ازدواج نمود. آنگاه به شهرستان کرج مهاجرت کرد و در سال 1365 گلدوست در عالم رؤیا خواب دید برادرش از ناحیه دست مجروح شده است صبح روز بعد برای دیدار به همراه همسر و فرزند نوزادش راهی همدان گشت و رؤیای خویش را راستین دید چرا که پزشکان دست برادرش را قطع کرده بودند.
در بازگشت از همدان اتوبوس در پمپ بنزین توقف کرد. همسرش از اتوبوس پیاده شد. دقایقی بعد هواپیماهای دشمن بعثی بر سر آن ها سایه افکند، جمع کثیری از مردم به شهادت رسیدند. همسر گلدوست سریع به سمت اتوبوس برگشت گلدوست در اتوبوس بود و نوزادش در حال مکیدن شیر. اما گلدوست در سن 31 سالگی در سال 1365 به عرش بال گشود. پیکر پاکش را در گلزار شهدای کرج به خاک سپردند. از او هفت فرزند به یادگار ماند.
تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از
کتاب آینه و شقایق جلد1، صفحه:43، تاریخ: - / - / - |
ادامه مطلب
مرضیه ترکستانی
![]() |
زندگینامه |
مرضیه ترکستانی
نام پدر: محمود | تاریخ تولد: 1346/00/00 |
محل تولد: ایران - تهران - تهران | تاریخ شهادت: 1367/01/17 |
محل شهادت: کیانشهر_تهران | طول مدت حیات: 21 سال |
مزار شهید: - |
زندگینامه
سال 1346 سال آغاز زندگی مرضیه در قفس تنگ دنیا بود، شهر تهران میزبان او شد، مرضیه تحت تربیت پدرش محمود رشد کرد و در روز اول پاییز سال 1353 به مدرسه رفت. او توانست با موفقیت تا اخذ مدرک دیپلم تحصیل نماید.
در همین سال ها با علی قدیری ازدواج کرد و صاحب فرزندی به نام مصطفی شد. در روز هفدهم بهار سال 13677 در سن 21 سالگی حمله موشکی عراق خزان زندگی آنان را رقم زد و مرضیه در کیانشهر تهران به همراه همسر و فرزندش به شهادت رسید.
تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از
کتاب آینه و شقایق جلد1، صفحه:54، تاریخ: - / - / - |
ادامه مطلب
فاطمه ترکان ترک آبادی
![]() |
زندگینامه |
![]() |
باران رحمت |
فاطمه ترکان ترک آبادی
نام پدر: علی | تاریخ تولد: 1350/12/10 |
محل تولد: ایران - سیستان و بلوچستان - زاهدان | تاریخ شهادت: 1388/03/10 |
محل شهادت: زاهدان-موسسه مالی اعتباری مهر | طول مدت حیات: 38 سال |
مزار شهید: گلزار شهدای جنگ تحمیلی-یزد |
زندگینامه
فاطمه ترکان در دهم اسفند ماه سال 1350 در شهرستان زاهدان، در خانواده ای متوسط و متدین دیده به جهان گشود. پدرش از کسبه معتمد بازار و مادر بزرگوارش اهل یزد و معلم قرآن بود. در دوران تحصیل دانش آموزی زرنگ، کوشا، باهوش و با استعداد بود و از لحاظ ایمان و اعتقاد و احترام به والدین بین هم سن و سالهایش، الگو و نمونه بود. در سال 1362 و در 19 سالگی ازدواج نمود.
سال 1363 با دیپلم ریاضی در رشته آمار دانشگاه شهید بهشتی تهران پذیرفته شد اما به دلیل داشتن فرزند کوچک انصراف داد.
مدتی به همراه همسر و دو فرزندش زهره و علی در شهر یزد سکونت داشت. ضمن اینکه مادری خوب و همسری دلسوز و مهربان بود به فراگیری هنرهای متعدد از جمله آرایشگری و خیاطی نیز مشغول شد. به دلیل احترام و عشق و علاقه فراوان به پدر و مادرش، به شهر زاهدان بازگشت و به تحصیلات حوزوی در محل مکتب نرجس زاهدان پرداخت همزمان در سال 1357 در رشته نرم افزاری کامپیوتر در دانشگاه جامع تکنولوژی (علمی_کاربردی)زاهدان پذیرفته و با وجود فرزند کوچک مشغول به تحصیل شد. ضمن تحصیل، مربی کامپیوتر خواهران مکتب نرجس نیز بود. بعد از تحصیل مدت 3 سال در هنرستان خدیجه کبری زاهدان به تدریس کامپیوتر پرداخت. به دلیل حس مردم دوستی و ایجاد فضای امن و راحت جهت انجام کارهای بانوان و کمک به دیگران، تصمیم به راه اندازی شعبه خواهران موسسه مالی و اعتباری مهر(موسسه قرض الحسنه بسیجیان سابق)گرفت.
گرچه موانع، مخالفتها و سختیهای بسیاری پیش رو داشت و تنها تکیه گاهش خدای متعال بود، با توکل به خدا و عزم جزم، تلاش مستمر و پیگیری و نامه نگارهای متعدد، بالاخره در سال 1381 موفق به تاسیس شعبه خواهران گردید و سبب ایجاد فضای امن و راحتی برای کارهای بانکی بانوان گشت.
زمزمه های شبانه اش را خدای مهربان می شنید و اشکهایش را چشم های آسمان شاهد بود. سجاده اش عطر عاشقی داشت و سجده هایش را خالصانه تقدیم معبود یکتا می کرد. شاید میان بی قراری های شبانه اش، لبخند خدا را دیده بود.
هیچکس نمی دانست روزی خدا، میان شعله های آتش، مظلومانه، جاییکه زمان برای ساختنش اشک می ریخت، لبخندش را به بندهای آسمانی اش، نشان خواهد داد.
در سال 1382 در رشته کارشناسی حسابداری دانشگاه آزاد اسلامی واحد زاهدان پذیرفته شد همزمان با 2 فرزند مشغول به تحصیل شد.
شاید کمتر کسی بتواند چنین سخت کوشانه با وجود 2 فرزند و کاری سنگین به تحصیل هم بپردازد، دانشجوی نمونه با نمرات عالی.
لحظه هایی می شد که جای خالی مادر، سکوت را مهمان ثانیه ها می کرد اما با وجود تمام مسئولیتها، حتی لحظه ای از فرزندان و خانواده اش غافل نمی شد.
از خودش می گذشت تا زندگی خانواده اش بهتر و بهتر باشد. رابطه اش با فرزندان فراتر از رابطه مادر با فرزند بود، حتی در سخت ترین شرایط با جان و دل پای حرف بچه ها می نشست و همراهیشان میکرد.
مردم داری، مسئولیت پذیری، سختکوشی، فعالیت، عشق به تحصیل و پیشرفت از جمله ویژگیهای بارز بود.
توکل او به خدا دین داری عشق به اهل بیت، توسل به ائمه علی الخصوص امام زمان (عج) در تمامی لحظات زندگی همراهش بود. فعالیتهای او عبارتند از:
سال 1384 تا 1386 رئیس شعبه خواهران موسسه مالی اعتباری مهر
دبیر کامپیوتر هنرستان خدیجه کبری زاهدان
مربی کامپیوتر مکتب نرجس
مسئول صندوق رای پنجمین دوره انتخابات مجلس
مسئول صندوق رای ششمین دوره انتخابات مجلس
ناظر هشتمین دوره انتخابات مجلس
مدیر ستاد بازسازی عتبات عالیات استان سیستان و بلوچستان
رئیس شعبه مرکزی موسسه مالی و اعتباری مهر
ایشان از اعضای فعال و پیگیر بسیج بوده و در تمامی کلاسها، دوره ها و برنامه های مربوط به شرکت فعالانه داشته است:
آموزش نظامی اعضای ارتش 20 میلیونی
آموزش مقدماتی بسیج
آموزش تکمیلی بسیج
آموزش طرح معرفت بسیجیان
آموزش بدو خدمت
حوزه مقاومت بسیج نرجس خاتون گردان 501 الزهرا
روز یکشنبه مورخ 10 خرداد ماه سال 1388 فاطمه ترکان به همراه 5 نفر از همکاران به نامهای شهید علی شاقوزائی، شهید سرگری، شهید حسینی ملا شاهی، شهید مسعود لشکری و شهید بولاغ مشغول انجام امور همشهریان بودند که متوجه شلوغی و صدای تیراندازی در اطراف می شوند.
ساعت 12.30 چند تن از طلاب مسجد مکی زاهدان(مسجد ضرار) واقع در جنب موسسه بیرون آمده و در مقابل موسسه تجمع کردند و بعد از تجمع باسنگ و اشیاء سخت شیشه های موسسه را شکسته و با خودرو جلوی درب موسسه را بستند و وحشیانه به داخل موسسه هجوم آوردند.
ابتدا تیراندازی نموده و بعد گازهای اشک آور دودزا و فلج کننده به داخل موسسه پرتاب نمودند و با بی رحمی تمام موسسه را به همراه 6 نفر از شیعیان علی (ع) به آتش کشیدند و فاطمه در سن 38 سالگی به شهادت رسید.
بعد از آتش زدن، زنهای سنگ دلشان با هلهله به شادی پرداختند و این چون تیری بر قلب خانواده ها بود. آتش موسسه زمانی توسط نیروهای محترم آتش نشانی خاموش شد که دیگر چیزی از آنجا باقی نمانده بود و تمامی ظالمان از صحنه فرار نموده بودند. مظلومانه و بی دفاع، در مقابل هزاران چشم، در آتش ظلم دشمن دوست نما و ظاهرا مسلمان به شهادت رسیدند.
مزارش در گلزار شهدای جنگ تحمیلی یزد قرار دارد.
تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از
پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / - |
پایگاه اطلاع رسانی شهدای زن، تاریخ: - / - / - |
لوح فشرده کنگره ملی شهدای زن، تاریخ: - / - / - |
ادامه مطلب