مرتبه
تاريخ : پنج شنبه 5 اسفند 1395 

اعظم السادات الهی دوست

 
زندگینامه

اعظم السادات الهی دوست

 

نام پدر: سیدمرتضی تاریخ تولد: 1332/06/31
محل تولد: ایران - اصفهان - اصفهان تاریخ شهادت: 1366/05/09
محل شهادت: مکه طول مدت حیات: 34 سال
مزار شهید: گلستان شهدای اصفهان


 

زندگینامه

همیشه آروزی شهادت داشتی. وقتی به گلزار شهدا می رفتی می گفتی: «خوش بحال این ها که این جا خوابیده اند» آن روز که عازم سفر بی بازگشت بودی، نمی دانم وقتی به حضور رسیدی و چشمت به پرده سیاه خانه خدا افتاد، سلامم را به معبود رساندی؟ روزی که خبر شهادتت را از رادیو شنیدم. بی اختیار فریاد کشیدم. چقدر سخت بود. آن روز، انگار تعداد روزها و ساعت ها از دستم رفته بود که هنوز اعمال حج را به اتمام نرسانده ای، برای آمدنت لحظه شماری می کردم غافل از این که جسم پاکت در خانه امن خدا به خاک و خون آغشته خواهد شد و تو پرواز کنان در آغوش پروردگارت خواهی شتافت.
اعظم الهی دوست در یک خانواده مذهبی در روز سی و یکم شهریور ماه سال 1332 در اصفهان دیده به جهان گشود. وی فرزند سوم خانواده بود. پدرش روحانی بود. به درس معارف علاقه زیادی داشت. به خواهر و برادرش در درس خواندن کمک می کرد و آن ها را به کتاب خواندن تشویق می نمود. اوقات فراغتش را بیشتر به مطالعه، گلدوزی، خیاطی و بافتنی می گذراند. 
هیچ گاه مسئولیت کاری که قبول کرده بود را به گردن کسی نمی انداخت. در مسافرت ها خیلی فعال بود. اگر کاری از دستش برمی آمد مضایقه نمی کرد. زندگی ساده ای داشت و اعضای خانواده را به ساده زیستن تشویق می کرد. اهل اسراف نبود. اگر در جامعه حقی از کسی پایمال می شود بسیار ناراحت می شد. 
هر وقت به تکیه شهدا می رفت می گفت: «خوش به حال آن هایی که این جا خوابیده اند و خداوند شهادت را نصیبشان کرده است. ای کاش من هم با شهادت از دنیا بروم» نماز اول وقتش ترک نمی شد. بیشتر مواقع به مسجد می رفت و نمازش را به جماعت می خواند. در کارهای خیر پیش قدم بود. زمان انقلاب، در تظاهرات و راهپیمایی ها شرکت می کرد و بزرگترین آرزویش این بود که انقلاب پیروز شود. 
شب ها همراه اعضای خانواده به بالای پشت بام می رفت و شعار الله اکبر سر می داد. اگر می دید کسی طرفدار امام نیست. بسیار ناراحت می شد و سعی می کرد، او را با اهداف انقلاب آشنا کند. همیشه غم خوار، دوست و آشنا بود. در طول زندگی بچه دار نشد. زمانی که اسم شهید و شهدا می آمد شروع به گریه می کرد و می گفت: «چرا من فرزندی ندارم که به جبهه بفرستم؟»
«قبل اینکه به مکه مشرف شود، از همه حلالیت طلبید و به آن ها گفت: «شاید دیگر برنگردم و شما را نبینم» تا این که در درگیری مکه مورخ 9 مرداد ماه سال 1366 در سن 34 سالگی بر اثر خفگی به شهادت رسید.» 
مزارش در گلستان شهدای اصفهان قرار دارد.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / -
پایگاه اطلاع رسانی شهدای زن، تاریخ: - / - / -
کتاب همسفران عشق، صفحه:255، تاریخ: - / - / -
لوح فشرده کنگره ملی شهدای زن، تاریخ: - / - / -



 

ارسال توسط مهدی گلشنی
آرشيو مطالب
پیوندها
طراح قالب

ابزار وبلاگ

قالب وبلاگ