کبری آمد
![]() |
زندگینامه |
کبری آمد
نام پدر: یوسف | تاریخ تولد: 1348/01/04 |
محل تولد: ایران - فارس - شیراز | تاریخ شهادت: 1365/11/29 |
محل شهادت: شیراز | طول مدت حیات: 17 سال |
مزار شهید: گلزارشهدای دالرحمه-قطعه12-ردیف4-شماره6-شیراز-فارس |
زندگینامه
وقتی نسیم امید، سرود استقامت را به گوش فردا می رساند و خانه ای ساده و باصفا به شور و شادی سبز می شد، نوزادی به نام «کبری» در تاریخ 4 فروردین ماه سال 1348 در شیراز متولد می شود و مادری شیردل و پدری تلاشگر پرورش او را برعهده می گیرند.
وی تا پایان 5 سالگی در دامان پاک مادر رشد می کند، اما پس از آن، از این نعمت خدادادی محروم می شود و یک سال بعد نیز پدرش به رحمت ایزدی می پیوندد و کانون گرم خانواده به سردی و سختی می گراید؛ اما احسان انسانی خیرخواه و سخاوتمند که می پذیرد هزینه و معیشت خانواده ی چهارنفری آنها را تامین کند، بار دیگر نشاط و طراوت به زندگی شان باز می گردد و برادر بزرگ نقش پدر و کبری وظیفه ی مادری را بر عهده می گیرد و با تکیه بر اعتماد به نفس، به آینده ی روشن، دل می بندد.
کبری خدمت خالصانه اش را ادامه می دهد و نسیم آرامش و آسایش را به خانواده جاری می کند و در انجام وظایفش به گونه ی پیش می رود که حتی از تحصیل و فراگرفتن علم و دانش نیز باز می ماند؛ اما دیگر اعضای خانواده با گام نهادن به مدرسه، به تحصیل می پردازند و او نیز از آنان حمایت و پشتیبانی می کند.
به زودی برادر بزرگ او نیز با کار و تلاش، مخارج و هزینه های زندگی را تهیه می کند و کبری که باغ دلش به بوی خوش قناعت، معطر شده بود، با مهارت و براساس درآمدشان، توازن و تعادلی را در دخل و خرج به وجود می آورد.
کبری نه تنها در زمینه های اقتصاد خانواده به بهترین وجه عمل می کند، بلکه در حفظ و مراقبت از برادران و خواهران خود، در مواقع بیماری ها، مهربانی اش را به اوج می رساند و بر بستر بیماری آنان می نشیند و با اشک های زلال خود، بر دردشان مرهم می گذارد.
مهر و محبت صادقانه ی او نسبت به دیگران تا بدان جا می رسد که حتی به عروس همسایه خود نیز یاری می رساند و درس عزتمندانه زیستن و راه و روش خانه داری را به او می آموزد.
کبری به رغم سن و سال کمش و محروم بودن از نعمت سواد، تلاش می کرد اعضای خانواده را در محور و مداردین و خصلت های پسندیده ی انسانی قرار دهد و آنان را به همدلی و مهربانی دعوت کند.
درخانواده، بارنج و محنت فراوان، نقش مادری را ایفا می نمود و همین امر سبب شده بود که از تحصیل سواد و دانش باز بماند؛ اما او هرگز از این مسئولیت سخنی به میان نمی آورد و گله و شکایتی ابراز نمی کرد.
تا اینکه یکی از کارکنان نهضت سوادآموزی به منزل کبری مراجعه می کند و نامش را در کلاس سوادآموزی به ثبت می رساند، چنان شور و شوقی در دل و جانش جوانه می زند، که برادران و خواهرش از شادی و شادابی او به وجد و سرور می آیند و وی را به آموختن و فرا گرفتن سواد تشویق و ترغیب می کنند و به یاری اش می شتابند.
آتش جنگ تحمیلی عراق شعله ور بود و دلاور مردان غیرتمند وطن اسلامی به مبارزه و ایثارگری خود ادامه می دادند و مردم شهرهای میهن اسلامی، زیر باران بمب و موشک دشمن متجاوز، به مقاومت و استقامت می پرداختند.
هربار که هواپیماهای دشمن، با پرواز شوم خود به حریم هوایی شیراز وارد می شدند، کبری با شهد صلوات کام خود را شیرین می کرد و از اضطراب و تشویش خود و دیگران می کاست و از اعضای خانواده مواظبت و محافظت می کرد و آنان را از رفتن به مکان های ناامن باز می داشت.
اینک کبری چنان با عزت نفس، توانایی و مهربانی وظیفه و نقش مادری خود را به انجام می رساند که همه ی اعضای خانواده نظر او را می پذیرفتند و بر انجامش تاکید می ورزیدند.
روز 29 بهمن ماه سال 1365،کبری چون دیگر روزها، پس از آن که غذای طبخ شده و مطبوع را برسر سفره می آورد، عازم کلاس های نهضت سوادآموزی می شود.
او دفتر و کتاب را می گشاید و برآن الف قامت دوست می نگارد و کلمه ی "امام" را با دل و دیده و دست معنا می کند. هواپیماها که آمده بودند. بمب های سیاهشان را برماه و ماهتاب و نور و روشنایی فرو بریزند، می آیند و کلاس درس را به درد و آتش و خاک و خاکستر می کشانند و کبری در تلالو تلاوت و قرائت در سن 17 سالگی به شهادت می رسد و در بهشت برین الهی جای می گیرد.
مزارش در گلزار شهدای دارالرحمه قرار دارد.
تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از
پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / - |
پایگاه اطلاع رسانی شهدای زن، تاریخ: - / - / - |
لوح فشرده کنگره ملی شهدای زن، تاریخ: - / - / - |