سیده سهام موسوی
![]() |
زندگینامه |
سیده سهام موسوی
نام پدر: - | تاریخ تولد: 1338/00/00 |
محل تولد: شهرنبی شیث-لبنان | تاریخ شهادت: 1371/11/27 |
محل شهادت: کوثربه االیسا | طول مدت حیات: 33 سال |
مزار شهید: - |
زندگینامه
در سال 1959 (1338شمسي) در شهر نبيشيث از توابع شهرستان بعلبک در استان بقاع لبنان به دنيا آمد. دوران کودکي و نوجواني خود را در اين شهر و در دامان خاندان عالمپرور «موسوي» سپري کرد.
با گذشت زمان حس کرد که علاقه عجيبي به پسرعمويش «سيدعلي» يا همان «سيدعباس» دارد. نظرها و افکارشان شبيه به هم بود. علاقه و نزديکي روح، سرانجام پسرعمو را به خواستگاري دخترعمو فرستاد و «سيده سهام» چهارده ساله پاي سفره عقد «سيدعباس» 21 ساله نشست.
در نجف اشرف اوضاع بر سيدعباس بسيار سخت شده بود. پول کافي براي خريد کتابهاي درسياش را نداشت با اين حال سيده سهام لحظهاي تنهايش نگذاشت. از حلقه ازدواجش گذشت تا هم خير دنيا و آخرت را بيابد و هم گره از کار شوهرش باز شود.
روحيات سيدعباس در سيدهسهام اثر کرده بود. سيدهسهام با اشتياق در کلاس شهيد بنتالهدي صدر در نجف شرکت ميکرد تا از درياي علم اين بانوي نخبه مکتب اهل بيت(ع) سيراب شود. حالا سيدهسهام خودش يک پا حجتالاسلام شده بود.
وقتي رژيم صدام به بهانه مزدوري براي حزب بعث سوري و کمک به نيروهاي انقلابي در ايران، طلاب لبناني را از اين کشور اخراج کرد، سيدعباس و سيدهسهام هم برگشتند لبنان. در لبنان، امام موسيصدر انتظار آنان را ميکشيد. سيدعباس تصميم گرفت با کمک بچههاي لبناني حوزه نجف، مدرسهاي در بعلبک احداث کند. او پيشنهاد آن را به امام محرومان داد و ايشان هم موافقت کرد. البته امام موسي به دليل مشغله بسيار فرصت تدريس را در اين مدرسه که «الامام المنتظر(عج)» نام داشت نيافت. کارهاي حقوقي مدرسه را امام موسي و کارهاي مديريتي را سيدعباس انجام ميداد.
چند وقت بعد، ربوده شدن امام موسي صدر در ليبي ضربه سختي به سيدعباس زد. او عقيده داشت مزدوران استکبار جهاني براي تأمين منافع قدرتهاي مطبوعشان اين کار را کردهاند.
مدتي بعد سيدعباس قسمت خواهران حوزه علميه را تأسيس ميکرد و از همسرش خواست که مديريت آن را بر عهده بگيرد. سيدهسهام هم با توکل به خدا پذيرفت و شد مدير مدرسه علميه خواهران «الزهرا»(س).
کارهاي سيدهسهام که حالا ديگر به اسم «امياسر» ميشناختندش، سطح علم و آگاهي از دين را بين بانوان ساکن بقاع بسيار بالا برد.
وقتي رژيم غاصب صهيونيست به لبنان حمله کرد، سيدعباس در خط مقدم نبرد بود و سيدهسهام مه مادري خوب و شايسته براي فرزندش، هم همسري مقاوم براي مرد زندگيش و هم زني مقاوم در برابر دشمن جلوه کرد. او زنان منطقه را براي دفاع از آرمانهاي شيعه تشويق ميکرد.
وقتي فشار کار بر سيدعباس زياد شد، مجبور شد مديريت حوزه را به دوستانش تحويل دهد؛ اما علي رغم اين مسأله امياسر همچنان سکانداري مدرسه «الزهراء(س)» را بر عهده داشت.
پس از اعلام موجوديت رسمي حزبالله لبنان در شانزدهم فوريه 19855 سيدعباس حوزه فعاليتش را تغيير داد و به عنوان يکي از رهبران حزبالله و مقاومت اسلامي از نزديک شاهد فعاليت نيروهاي مجاهدش عليه غاصبان صهيونيست بود. يک ماه استقرار سيد و امياسر در «طيردبا» در حومه صور، باعث تقويت جوانان مقاوم و احترام آنان به سيدعباس و همينطور علاقه و حس دوستي زنان و دختران جنوبي به امياسر شد. معمولاً برنامه تابستاني امياسر اين بود که تا آغاز سال تحصيلي جديد فرزندانشان در صور ميماندند تا کمک حال سيدعباس باشند.
... چند سال گذشت، سيدعباس موسوي با شايستگي تمام به دبير کلي حزبالله لبنان رسيد. حالا ديگر وقت عروج فرا رسيده بود. امياسر از بيقراري همسر و نورانيت چهرهاش چيزهايي فهميد و نگذاشت سيدعباس در اين ايام نيز تنها باشد. پافشاري او بالاخره کار خودش را کرد. او در حالي که سوار ماشين همسرش بود و پسرش «سيدحسن» را در آغوش داشت، از محل برگزاري مراسم سالگرد شهادت «شيخراغب حرب» برميگشت که با، شليک موشک آتشين هليکوپتر صهيونيستها به ديدار مادرش «فاطمهزهرا(س)» شتافت و در تاریخ 27 بهمن 1371 در منطقه کوثر به االیسا با 33 سال سن به شهادت رسید.
تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از
لوح فشرده کنگره ملی شهدای زن، تاریخ: - / - / - |
ماهنامه طراوت جهاد ، صفحه:71، تاریخ: - /04/1391 |
ویژه نامه سالگرد شهادت سیدعباس موسوی و شیخ راغب حرب، تاریخ: - / - / - |