زلیخا مجیدی

	زندگینامه

زلیخا مجیدی

زندگینامه

زلیخا در روز اول بهار سال 1321 در روستای اوت امیش از توابع بوکان به دنیا آمد. پدرش محمدرسول حافظ و قاری قرآن و روحانی به نام روستا بود. به دلیل فقر مالی از نعمت سواد بی بهره ماند. چندی بعد به روستای لزگی مهاجرت کرد. آن جا روستاییان در سرما و گرما کار طاقت فرسا انجام می دادند تا ارباب خوب استفاده کند. در 17 سالگی ازدواج کرد و به روستای آلی کند رفت. 
او اهمیت زیادی به خواندن نماز اول وقت می داد به امام (ره) ارادت خاصی داشت و همیشه با سلام و صلوات از او یاد می کرد. با حضور ضدانقلاب در کردستان کلیه تحرکات آن ها را به سپاه پاسداران گزارش می داد و به همین منظور پیوسته به بوکان و میاندوآب در حال تردد بود. 
او در فضای اختناق و خفقان ضدانقلاب از عظمت و حقانیت امام و نظام می گفت. آخرین نماز ظهرش را که خواند گفت: خدایا، ما را به راه راست هدایت نما. خدایا شر این خائنین به وطن را از سر ما کوتاه کن. خدایا تو شاهد هستی که من برای افشای چهره پلید اشرار و ضدانقلاب را که به نام خلق کرد، مردم ستم کشیده کرد را به غل و زنجیر کشیده اند، هر کاری توانستم کردم. 
شب هفتم مهرماه سال 1362 وقتی همه اهالی روستا خواب بودند که مردان مسلح به خانه زلیخا حمله کردند و او را در میان چشمان بهت زده کودکان و همسرش او را ربودند و در بیرون روستا با اصابت 4 گلوله به شهادت رساندند. 
پیکر پاکش را در گلزار شهدای روستای علی کند به خاک سپردند. ضد انقلاب به دلیل ترس از آگاهی مردم حتی از برگزاری مراسم ترحیم این شهیده جلوگیری کرد و مردم را با تهدید از حضور در مراسم ختم دور نمود. 
زلیخا در 41 سالگی بال گشود و 5 فرزند از خود به یادگار گذاشت که کوچکترینش نوزاد بود.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از