فرشته باخویش
فرشته باخویش
نام پدر: محمد | تاریخ تولد: 1329/03/04 |
محل تولد: ایران - کردستان - مریوان - خشکین | تاریخ شهادت: 1366/05/31 |
محل شهادت: روستای مرگ | طول مدت حیات: 37 سال |
مزار شهید: گلزارشهدای روستای مرگ-کردستان |
زندگینامه
روز چهارم خردادماه سال 1329 در یکی از روستاهای شهرستان مریوان به نام(خشکین) در یک خانواده مذهبی دیده به جهان گشود. آموختن علم را در 7 سالگی آغاز کرد و تا پایان دوره ابتدایی درس خواند.
پدرش حاج محمد و مادرش آفتاب نام داشت. دوران کودکی و نوجوانی را با پدر و مادری عارف و دانا به پایان می رساند تا به سن ازدواج می رسد. با یک روحانی با تقوا ازدواج می کند ثمره این ازدواج 2 دختر و 3 پسر می باشد. آنان زندگی مشتر ک خود را با متواضعیت زیاد در مریوان ادامه می دهند.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و شروع جنگ تحمیلی با پیشنهاد سپاه و اطلاعات همراه با خانواده به عراق مهاجرت می کنند و فعالیت های سیاسی خود را در حدود چهار سال در عراق ادامه میدهند. همسرش اخبار و اطلاعات را توسط یک درجه دار عراقی که اهل تشیع و از طرفداران حضرت امام خمینی(ره) بود، جمع آوری می کرد. به ایشان می رساند که موقعیت شما در خطر است و اگر به ایران باز نگردید، حتما توسط رژیم بعثی دستگیر می شوید و بعد از شنیدن این موضوع در سال 1363 به ایران برمی گردند. و در شهرستان مریوان اقامت می کنند. بعد از اینکه شهرستان مریوان توسط هواپیماهای رژیم بعثی بمباران می شود به یکی از روستاها در نزدیکی سه راه حزب الله آواره می شوند.
همسرشان در آنجا مغازه الکتریکی باز می کند و توسط مردم به عنوان امام جمعه ی آن محل انتخاب می شود. فرشته نیز در کنار شغل مقدس مادری و همسرداری به مردم محروم و آواره که در اثر بمباران دشمن مصدوم شده اند، کمک های اولیه را انجام می دهد و خودش به بیمارستان می برد. و با وجود آوارگی دست از فعالیت های سیاسی خود برنداشته و به انقلاب کمک می کرد.
اغلب برادران رزمنده گروهای ضربت را به خانه دعوت و همسرش نیز در خطبه های نماز جمعه مردم را با نظام جمهوری اسلامی و ویژگی هایش آشنا می کرد و آنان را از پیوستن به گروهک های فاسد و کمونیست برحذر می دارد.
رفتار این زن و شوهر باعث کینه و برافروختن آتش خشم منافقین کوردل می شود. فعالیت های او را به گروهک ملحد کومله گزارش می کنند. تا اینکه یک شب مورخه 31مردادماه سال 1366 ساعت 11/5 شب شخصی در خانه شان را به صدا در می آورد و از آنان درخواست کمک می کند و خانواده فکر می کنند که از اهالی روستا است که از آنان کمک می خواهد. فرشته در را می گشاید و با دو نفر مرد مسلح مواجه می شود و به ایشان می گویند: منزل ملا احمد مردوخی این جاست؟ که وی جواب می دهد بله! چه کارش دارید؟ می گویند: شوهرت را صدا کن کارش داریم. و ایشان همسرش را بیدار می کند و گروهک ها شروع به فحش دادن و ناسزا گفتن به فرشته می کنند و می گویند که شماها سینه تان را برای جمهوری اسلامی سپر بلا کرده اید و مانند دو کوه بزرگ سد راه ما شده اید و بعد از آن فرشته و همسرش را از منزل خارج کرده و فرزندانش را تهدید به مرگ پدر و مادرشان می کنند، و آنها را می برند.
خادم مسجد هم فردای آن شب پیکر پاک فرشته را نزدیک منزلش پیدا می کند که قلب پاکش را هدف گلوله قرار داده بود و حکم اعدام ایشان را به پیراهنش سنجاق کرده بودند. و همسرش نیز چندماهی در اسارت ضد انقلاب بود.
با پرداخت جریمه نقدی 500000 ریال آزاد کردند. و فرشته در سن 37 سالگی آسمانی شد و هم اکنون پیکر پاکش را در روستای(مرگ) در نزدیکی سه راه حزب الله در خاک آرمیده است.
تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از
پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / - |
پایگاه اطلاع رسانی شهدای زن، تاریخ: - / - / - |
لوح فشرده کنگره ملی شهدای زن، تاریخ: - / - / - |