شمس الله شیدایی کماسایی
شمس الله شیدایی کماسایی
نام پدر: صدرالله | تاریخ تولد: 1321/04/13 |
محل تولد: ایران - تهران - شمیران - رستم آباد | تاریخ شهادت: 1360/12/17 |
محل شهادت: خیابان سهروردی-تهران | طول مدت حیات: 39 سال |
مزار شهید: بهشت زهرا(س)-قطعه24-ردیف107-تهران |
زندگینامه
شیدایی در روز سیزدهم تیر ماه سال 1321 در روستای رستم آباد از توابع شمیران دیده به جهان گشود. بعلت فقر مالی تحصیلات ابتدایی را نیمه کاره رها کرد و باتفاق برادرش در یک کارگاه نجاری به کار پرداخت. سپس در کارخانه تریکوبافی به کار مشغول گشت و چندی بعد محل کار خود را تغییر داده و به گل فروشی پرداخت. بیست ساله بود که به سربازی اعزام گردید و پس از پایان خدمت سربازی در شرکت نفت استخدام گردید و در همین زمان نیز ازدواج کرد.
نیازهای شدید خانواده او را مجبور کرد که علاوه بر شرکت نفت بعد از ظهرها نیز به کار بپردازد و شبی نبود که با تنی خسته و خواب آلود به منزل بازنگردد. اما کار سخت باعث نشد که او را از انجام فرایض مذهبی و فعالیت های گسترده اسلامی باز ماند و در همین دوران علاوه بر شرکت در دعای ندبه و کمیل در جلسات منظم مذهبی نیز شرکت می کرد.
شروع انقلاب اسلامی، او را که مسلمانی مشتاق و آماده اجرای فرامین حضرت امام بود را بخود کشید و شهید شیدایی با تمام وجود به نهضت مقدس اسلامی پیوست.
اعلامیه های حضرت امام را تهیه و تکثیر و پخش می نمود و در مبارزه علیه عمال طاغوت تا مرز شهادت پیش می رفت و در تسخیر مراکز رژیم وابسته نقش فعالی داشت.
پس از پیروزی انقلاب در کمیته محل به پاسداری از دستاوردهای انقلاب پرداخت و سپس به شرکت نفت بازگشت و نقش موثری در تشکیل انجمن اسلامی را داشت و شب ها در کمیته به فعالیت ادامه می داد.
با شروع جنگ تحمیلی از طریق شرکت نفت در بسیج سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منطقه 1 ثبت نام کرده و پس از طی کردن دوره آموزشی عازم جبهه در منطقه سوسنگرد و هویزه گردید. در جبهه های ایثار و شهادت، با شجاعت علیه مزدوران بعثی جنگید و پس از اتمام دوره ماموریت به تهران بازگشت. روح پرشور او دوری از جبهه را نتوانست تحمل کند و پس از 15 روز مجدداً عازم جبهه گردید و این بار در جبهه آبادان به مبارزه پرداخت و پس از چندین ماه به تهران بازگشت.
پس از بازگشت برادرش از جبهه مجدداً درخواست عزیمت به دیار عاشقان نمود و این بار به جبهه مریوان عزیمت کرد و در نبرد با کفار بعثی مجروح شد. بمحض پایان یافتن درمان می خواست به خط مقدم عزیمت کند که مجبور شد علیرغم میل باطنی اش به تهران مراجعت کند. در تهران اوقات بی کاریش را در کمک به برادرش در کمیته امداد امام و مهاجرین جنگی می پرداخت و در شورای مرکزی انجمن اسلامی کارکنان صنعت نفت منشاء خدمات شایسته و فراوانی گردید.
صبح روز هفدهم اسفند 1360 شیدایی پس از آن که برادرش را در محل کمیته امداد پیاده می کند عازم محل کار می گردد. در بین راه یکی از واحدهای تروریستی منافقین که در آن ساعت بدنبال قربانی می گشت، اتومبیل حامل او و مهندس عظیمی را در خیابان سهروردی هدف گلوله قرار می دهند.
شیدایی با پیکری مجروح خود را از اتومبیل خارج می کند. مردم حاضر در صحنه او را به بیمارستان می رسانند، لیکن معالجات موثر واقع نشده و برادر شیدایی در سن 39 سالگی جان بر سر عقیده و ایمان می نهد و شهید می گردد.
مزارش در بهشت زهرا(س) قرار دارد.
از او 3 فرزند به یادگار ماند.
تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از
پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / - |
کتاب پیروان حق و باطل، صفحه:100، تاریخ: - / - / - |