مسعود عیسی وند
مسعود عیسی وند
نام پدر: عقیل | تاریخ تولد: 1343/09/25 |
محل تولد: ایران - تهران - تهران | تاریخ شهادت: 1360/06/29 |
محل شهادت: تقاطع خیابان سهروردی واستادمطهری | طول مدت حیات: 17 سال |
مزار شهید: بهشت زهرا(س)-قطعه24-ردیف95-تهران |
زندگینامه
در روز بیست و پنجم آذر ماه سال 1343 در خیابان پامنار تهران در خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشود. از همان کودکی دارای هوش، نجابت و سادگی فوق العاده ای بود و تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را با موفقیت به پایان رساند. در ابتدای ورود به دبیرستان با مسائل سیاسی اسلام آشنا شد و با پاگیری نهضت شکوهمند مردم مسلمان ایران با تمام قوا به آن پیوست و در اکثر راهپیمایی ها و تظاهرات فعالانه شرکت داشت.
با به ثمر رسیدن انقلاب به انجمن اسلامی مدرسه اش پیوست و علی رغم سنگینی این مسئولیت به خوبی از عهده آن برمی آمد و علاوه بر آن در فعالیت های تبلیغاتی نیز شرکت می جست. او فرمان امامش را که فرموده بودند:«مسجد سنگر است، سنگرها را حفظ کنید» همواره در مد نظر داشت و علاوه بر خدمت در مساجد، کوشش فراوانی در استحکام بخشیدن هر چه بیشتر رابطه مسجد و مدرسه، این دو سنگر جدا ناپذیر انجام می داد.
در ایام تعطیل، روزها را به همراه پدرش کار می کرد و بعد بی آن که خستگی ناشی از یک روز کار مانعش شود به مسجد می رفت و تا پاسی از شب به پاسداری از محراب خون و شهادت و میعادگاه عاشقان الله می پرداخت. در رسانیدن پیام انقلاب کوشا بود و به مناسبت های مختلف منجمله سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی یا افشاء جنایات و دسائس گروهک های ضد انقلابی و عوامل استکبار جهانی در کردستان اقدام به برگزاری نمایشگاه در خیابان و دبیرستان می نمود و در افشاء دشمنان اسلام از هیچ فعالیتی فروگذار نبود.
او در ادمه مبارزه اش به بسیج مستضعفین پیوست و در صفوف این لشگر الهی شور و شوقی وصف ناپذیر داشت و مشتاقانه انتظار روزی را می کشید که به جبهه های نبرد حق علیه باطل اعزام شود و در آن دیار شهادت و ایمان در کنار برادران رزمنده اش بر مزدوران بعثی بتازد و پرچم ظفرمند اسلام را بر قله پیروزی به اهتزار درآورد.
از یک هفته قبل از شروع مراسم هفته جنگ، مسعود شبانه روز در تدارک برپایی نمایشگاهی به این مناسبت بود و می خواست با هر چه باشکوه تر برگزار نمودن آن بخش کوچکی از دین خود را نسبت به سپاهیان اسلام ادا نماید و می گفت «این نمایشگاه را باید بسیار باشکوه برگزار کرد» و چنین نیز شد.
شب 29 شهریور ماه 1360 او تا پاسی از نیمه شب به پاسداری از مسجد مشغول بود و با وجود خستگی زیاد، سحرگاه آخرین طلوع خورشید زندگانی اش با شور و شوق به نمایشگاهی که به مناسبت هفته جنگ به اتفاق همرزمانش بر پا کرده بودند رفت و تا بعد از ظهر آن روز در محل حضور داشت و به سوالات مردم پاسخ می داد و از رشادت و از خودگذشتگی رزمندگان می گفت. غروب آن روز، غروب خونین این ستاره پرفروز آسمان اسلام بود. منافقین سیاه دل و تبهکار در خدمت به اربابان آمریکایی خود مسلحانه به نمایشگاه هجوم آوردندو مسعود و یارانش را هدف گرفتند و این گل نوشکفته در 17 سالگی در خون خود پرپر شد.
مزارش در بهشت زهرا(س) قرار دارد.
تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از
پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / - |
کتاب پیروان حق و باطل، صفحه:84، تاریخ: - / - / - |