سعید ناطقیان
سعید ناطقیان
نام پدر: محمدمهدی | تاریخ تولد: 1341/03/23 |
محل تولد: ایران - تهران - شمیران | تاریخ شهادت: 1360/06/06 |
محل شهادت: بیمارستان لبافی نژاد-تهران | طول مدت حیات: 19 سال |
مزار شهید: امامزاده علی اکبر چیذر(ع)-تهران |
زندگینامه
بیست و سوم خرداد ماه سال 1341 در یک خانواده متوسط در شمیران به دنیا آمد و از کودکی تحت تعلیم و تربیت مادرش قرار گرفت، و با فرایض اسلامی آشنا شد. او با خواندن نماز و روزه گرفتن وشرکت در مجالس مذهبی از نوجوانی خو گرفت و با عشق آل الله(ع) پرورش یافت.
پس از طی دوران تحصیلات ابتدایی و دوره اول متوسطه به هنرستان صنعتی راه یافت و در رشته برق به ادامه تحصیل پرداخت.
همزمان با روزهای پرشکوه پیروزی انقلاب اسلامی با شور و اشتیاق فراوان به پاسداری در محله مسکونی خود اقدام نمود تا در حد توان خویش حریم مسلمین را از گزند عوامل حکومت نظامی و مزدوران محفوظ نگهدارد و سهم و دین خود را نسبت به انقلاب و مردم ادا کند.
وی در راهپیمایی ها و مراسم و سخنرانی های مختلفی که در جهت آشنایی مردم با آرمان ها و ارزش های انقلاب اسلامی برگزار می شد شرکت می نمود و با علاقه خاصی به پیام ها و رهنمودهای امام امت گوش فرا می داد و در جهت اجرای دستورات و تاکیدات رهبری انقلاب گام برمی داشت.
سعید اوایل سال 1359 مدتی کمتر از دو ماه در دام منافقین افتاد و تحت تاثیر وسوسه های شیطانی آنان قرار گرفت ولی از آن جا که خانواده اش با اتکا به رهنمودهای پیامبر گونه امام، به موقع درصدد ارشاد وی برآمدند در عین حال او هم جوانی پاک و سلیم النفس و خوش اخلاق بود جلوی این انحراف مهلک در همان زمان گرفته شد و او توانست مجدداً به دامان پرمهر وعطوفت اسلام عزیز بازگردد و از انحراف گذشته اش توبه نماید.
همزمان با فرمان امام امت مبنی بر بسیج 20 میلیونی و تشکیل ستادهای مقاومت در سراسر کشور، شهید ناطقیان نیز به کسوت یک بسیجی رزمنده در این مدرسه عشق حضور یافت و در خدمت مردم و انقلاب به کار و تلاش پرداخت و در ضمن فعالیت در بسیج به منظور تکمیل دوره هنرستان به ادامه تحصیل مشغول گردید.
برادر سعید جوانی مخلص، فداکار، پرتلاش و بی باک بود. او از ابتدای تابستان علاوه بر خدمت در بسیج، دوره کلاس های ایدئولوژی و تجدیدی را در کانون محقق اسلامی "مهماندوست" می گذراند و در نظر داشت بلافاصله پس از پایان امتحانات، خود را به جبهه های مقدم نبرد با کفار بعثی برساند ولی در عین حال هیچ گاه در پشت جبهه نیز بیکار نماند و پس از فتنه منافقین و بنی صدر در جهت شناسایی و معرفی عوامل جنایتکار جبهه متحد ضدانقلاب و مزدوران استکبار جهانی برآمد.
او دو آرزو بیشتر نداشت یکی شرفیابی به حضور امام و دیگری شهادت در راه خدا، که در ایام ماه مبارک رمضان به همراه یکی از معلمین خود توفیق انجام سیم کشی محل دیدار امام امت در حسینیه جماران را یافت و با دست بوسی امید مستضعفان جهان به یکی از آرزوهای قلبی خود دست یافت. اما آرزوی دوم...
عصر روز ششم شهریور ماه سال 1360 ساعت 3 بعدازظهر سه تن از برادران از جمله برادر سعید برای انجام ماموریتی به سمت کمیته منطقه یک در حال حرکت بودند که در میان راه بزرگراه مدرس مورد سوء قصد ناجوانمردانه منافقین قرار می گیرند که در نتیجه برادر پاسدار ناصر سیفان که همراه برادر سعید بود در دم به شهادت می رسد و سومین برادر زخم های مختصری برمی دارد. اما سعید در جریان این ترور وحشیانه جراحات سختی برداشته و توسط مردم و نیروهای انتظامی به بیمارستان شهدا و سپس مرتضی لبافی نژاد منتقل می شود که بعد از 6 ساعت با وجود تلاش و کوشش پزشکان معالج، در اطاق عمل در سن 19 سالگی به شرف شهادت نایل می آید.
مزارش در امامزاده علی اکبر(ع) چیذر قرار دارد.
تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از
پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / - |
کتاب پیروان حق و باطل، صفحه:162، تاریخ: - / - / - |