بخش اول-پدر و مادر امام حسین

مادر :

 وي آن نهال پاک است از سيده نساء العالمين فاطمه زهرا عليها السلام که خداوند اورا به فضل خويش طاهر گردانيد و او را قرار داد تا از ضلالت، هدايت کند و از تفرقه، به جمع باز آورد... او فاطمه زهراست که اخگري از روح پدر و فيضي از نور او دارد و شعاعهايي از هدايتش که وي محل عنايت و توجه او بود و با هاله اي از بزرگداشت و تقدير دربرش گرفت و دوستيش را بر مسلمين فرض کرد تا جزئي از عقيده و دينشان باشد در حالي که فضيلت و جايگاه عظيمش را در اسلام گسترده ساخت تا الگويي براي زنان امتش باشد.
پيامبر صلي الله عليه و آله ارزشها و سجايايش را در نشستهاي عمومي و خصوصي و بر روي منبرش، مورد تکريم قرار داد تا مسلمين آن را حفظ کنند و در گفته هايي که راويان اسلام بر آن اجماع دارند، فرمود:
1 - «خداوند براي خشم تو خشمگين مي شود و براي رضاي تو خشنود
مي گردد...» (1) .
2 - «همانا فاطمه پاره تن من است، مرا مي آزارد آنچه وي را بيازارد و مرا به زحمت مي اندازد، آنچه وي را به زحمت اندازد...» (2) .
3 - «فاطمه، سرور زنان جهانيان است...» (3) .
و ديگر اخباري از نشانه هاي شخصيت حضرت زهرا عليها السلام سخن گفته که وي سرمشق اسلام و نمونه والا براي زنان اين امت است که راه را براي آنها روشن مي سازد، در حسن رفتار و عفت و به دنيا آوردن نسلهايي مهذب... و چه عظيم است برکت وي و چه پرفايده است براي اسلام و در عظمت شأن وي، اين کافي است که «دولت عظيم فاطميه» از نام وي ناميده شده و نيز «جامع الأزهر» از نام او مشتق شده است (4) و براي عظمت دولت فاطمي اين بس که با نام زهرا تبرک شده باشد.

به هر حال، رسول اکرم صلي الله عليه و آله از غيب خبر يافت که بضعه طاهره اش همان است که ثمره پاک از ائمه اهل بيت عليهم السلام جانشينان پيامبر، داعيان حق در زمين، آنان که سنگيني بار رسالت را تحمل خواهند کرد و در راه اصلاح اجتماعي از هر کوشش و سختي رنج خواهند برد، از وي جدا خواهند شد و لذا پيامبر به وي توجهي مبذول داشت و ذرّيه اش را مورد توجه و عنايت قرار داد.

پدر :

وي ثمره علي، پيشواي حق و عدالت در زمين، برادر پيامبر صلي الله عليه و آله و دروازه علم آن حضرت است، کسي که نسبت به وي به منزله هارون از موسي بود و نخستين کسي که به خدا ايمان آورد و پيامبرش را تصديق کرد. سنگيني بار جهاد مقدس را از نخستين فجر دعوت اسلامي بر دوش گرفت و در مواضع هولناک فرورفت و با نيروهاي شرک و الحاد، درگير نبردي هراس انگيز و تنگاتنگ شد تا اينکه اين دين، پاي گرفت با ساعدي قوي از جهاد و کوششهايش، خداوند وي را به هر مکرمتي گرامي داشت و به هر فضيلتي مخصوص گردانيد، وي پدر ائمه طاهرين است که سرچشمه هاي حکمت و نور را در زمين منفجر ساختند.

 

پاورقي :

(1) مستدرک صحيحين 154:3. تهذيب التهذيب 441:12. کنز العمال 674:13 و 111:12. اسد الغابة 522:5. ميزان الاعتدال 535:1. ذخائر العقبي، ص39.
(2) ترمذي، صحيح 656:5. احمد بن حنبل، مسند 571:4 و در صحيح ترمذي است که آن حضرت صلي الله عليه و آله فرمود: «اما دخترم - يعني فاطمه - پاره تن من است، مرا مي رنجاند آنچه او را برنجاند و مرا مي آزارد آنچه وي را بيازارد». و در کنز العمال 111:12 فرمود: «اما فاطمه، شاخه اي از من مي باشد، مرا شادمان مي کند هرچه وي را شاد سازد و به خشم مي آورد مرا آنچه او را خشمگين نمايد».
(3) اسد الغابة 522:5 و در مسند احمد بن حنبل 112:6 فرمود: «فاطمه سرور زنان اين امت است يا زنان جهانيان». و در صحيح بخاري در کتاب بدء الخلق آمده: «آيا راضي نيستي که سرور زنان اهل بهشت يا زنان عالميان باشي؟».
(4) نساء لهن في التاريخ الاسلامي نصيب، ص48.

 

 



 نگاشته شده توسط حسین ترکی در چهارشنبه 24 آذر 1389  ساعت 1:51 AM نظرات 0 | لينک مطلب
عاشورا حدّ عاشقي است
جام جم آنلاين: مي خواهم به چيزهايي سوگند ياد كنم ، كه دل همه را بسوزاند. جگرشان را آتش بزند.قلبشان را به درد آورد، گلويشان را از بغض بفشارد و تنشان را بلرزاند.حد و اندازه عاشقي ، جان باختن است و عاشورا همان روز حد و اندازه عاشقي است.

مي خواهم به همه اتفاقاتي كه در اين روز افتاده است سوگندت دهم مولا جان.
عزيز دل ها! مي خواهم تو را به جان حسين (ع) سوگند دهم كه بيايي.
مي خواهم به روز عاشورا و خاك پاك كربلا سوگند دهم كه ظهور كني.
مهدي جان! مولاي جان ها و دل هاي عاشق ، مي توانم به خون حسين (ع) سوگند دهم، خوني كه خورشيد را سرخگون كرد.تو را به خون ثارلله بيا.

باز عاشورا شد و ياد كربلا؛

معشوق قلب هاي شكسته ! مي توانم به سر مبارك حسين (ع) ، آن دلاور مرد عاشق ، ملتمسانه بخواهم كه بيايي؟!

علمدار كربلا، آن يل كار زار نينوا مانده است. به او هم مي خواهم سوگندت دهم.
به دست هاي بريده از تن او ؛ به مشك هايي كه براي شقايق هاي عاشق در كربلا از علقمه آب پر كرده بود. به تن پاره پاره عباس (ع) كه زير «سم» اسبان اشقيا فتاده بود ، بيا!

اي علي اصغر! دردانه پدر ، مگر مي شود تو را از ياد برد. به تو شش ماهه نازنين ، به گلوي پاره شده غرق در خون ، تشنه لب ، سوگند مي دهم جان جانان را كه بيايد.

مولا جان! مهر ما ، سرور ما ، علي اكبر را بگويم. آن نخستين شهيد كربلا را؟
همان علي اكبر كه رجز خواند ؛ «من علي ، پسر حسين فرزند علي هستم.»
به گلوي تشنه علي اكبر ، به بوسه حسين (ع) بر گونه او سوگند كه بيا.

مي دانم كه دلت خون است هنگام عاشورا ، مي دانم كه ياد نينوا غم جانكاه پدر را به دلت مي نشاند. مي دانم محرم كه مي شود ، اشك مي ريزي ، سينه مي زني در غم پدر ؛ اما مي خواهم بازهم سوگندت دهم. چند عزيز ديگر مانده‌اند.

اين بار به قاسم بن الحسن (ع) ، فرزند كريم اهل بيت ، همان نازنيني كه اباعبدالله هنگام پركشيدنش به او گفت:«فرزند برادر! چقدر بر عموي تو اين حال ناگوار است كه فرياد ككني و عموجان بگويي و نتوانم به حال تو فايده‌اي برسانم.نتوانم به بالين تو بيايم و وقتي كه به بالين تو مي‌آيم كاري از دستم بر نيايد.چقدر بر عموي تو اين حال ناگوار است.»

اكنون عاشوراست. همه رفته اند عاشقانه. زينب (س) و سجاد الائمه با اهل بيت تنها مانده‌اند. به تنهايي زينب (س)،به يتيمي سجاد (ع) ، به غريبي آن دو عزيز در ميان د‍‍ژخيمان خصم ، به دل شكسته آن ها سوگند ، بيا.

... و شقايق شد گل گلگون عاشقان و ما مانديم و اين نشان عشق و شيدايي عاشورايي.

 حد عاشقي جان باختن است و حسين (ع) اين عاشقي را جانانه در عاشورا به جا آورد.

محمد صفري 
جام جم



 نگاشته شده توسط حسین ترکی در چهارشنبه 24 آذر 1389  ساعت 12:26 AM نظرات 0 | لينک مطلب
امام حسين‌ (ع) در كلام اهل تسنن
جام جم آنلاين: مقام و منزلت امام حسين(ع) از منظر پيروان مذهب تشيع چندان پوشيده نيست و رجوع به منابع تاريخي و حديثي شيعي به آساني اين مهم را رخنمون مي‌سازد، اما آنچه درخور تتبع و عنايت بيشتر است مقام و مرتبه حضرت سيدالشهدا در نزد اهل تسنن است كه چندان كه بايد و شايد شناخته شده نيست و بسياري از پيروان ائمه دوازده‌گانه و حتي شمار افزون‌تري از برادران و خواهران اهل تسنن از آنچه در ارج و احترام حسين بن علي(ع) به توسط نامداران اهل تسنن روايت شده است، ناآگاهند.

از آنچه گفته آمد شايد بتوان منظور نگارنده از نگارش اين جستار را دريافت. در حقيقت، راقم اين سطور در پي آن است تا با كاوش در منابع اهل تسنن دريابد ديدگاه آنان نسبت به امام حسين(ع) چگونه است و براي نيل بدين منظور از دو سوي تلاش پيشه خواهد نمود:

الف: كنكاش در منابع حديثي معتبر اهل تسنن.

ب: جستجو در منابع تاريخي نگارش‌يافته به توسط پيروان مذهب تسنن در سده‌هاي نخستين اسلامي.

نگاهي گذرا و حتي نه‌چندان دقيق به منابع حديثي اهل تسنن و ازجمله صحاح سته و همچنين كتاب‌هاي تاريخي اهل تسنن چون تاريخ طبري، پژوهشگر را بدين باور رهنمون مي‌سازد كه مقام و منزلت حسين بن علي(ع) در مذهب تسنن از فراز و رفعتي والا برخوردار است، اين نكته از آنجا مستفاد مي‌شود كه در منابع اهل تسنن، در منقبت اين امام بزرگوار احاديث به نسبت افزوني از پيامبر اكرم(ص) نقل شده است. روايت‌هاي زير تنها نمونه‌هايي از اين احاديث هستند كه به روشني بيانگر صدق اين مدعا است:

در كتاب‌هاي مسند احمد بن حنبل و صحيح ترمذي به نقل از محدثاني چون ابيهريره، اسامه بن زيد و ابن مسعود روايت شده است كه پيغمبر اسلام فرموده‌اند: حسن و حسين سيد جوانان بهشتند. اين حديث در سنن نسائي نيز به طريقي ديگر نقل شده است: فرشته‌اي از فرشتگان كه پيش از امشب به زمين نيامده بود، از خداي عزوجل اذن خواسته بود بر من سلام كند و به من مژده دهد كه همانا حسن و حسين آقاي جوانان بهشتند و فاطمه سرور بانوان بهشت است.

در كتاب‌هاي اسدالغابه ابناثير، الصواعق المحرقه ابن‌حجر هيتمي، البدايه و النهايه ابنكثير هم ياد شده است كه حضرت محمد(ص) فرموده‌اند حسن و حسين 2 نام از نام‌هاي اهل بهشت است و در دوران جاهليت بر هيچ عربي چنين نام‌هايي نهاده نشده بود. در كتاب صحيح بخاري كه به توسط محمد بن اسماعيل بخاري نگارش‌يافته و ازجمله معتبرترين كتب حديثي اهل تسنن به شمار مي‌آيد نيز روايت شده كه پيامبر اكرم(ص) به همسرش، امسلمه، فرموده است آيا حسين را دوست مي‌داري؟... او را خواهند كشت. اين روايت در كتاب‌هاي ديگر اهل تسنن چون مسند احمد، مقتل‌الحسين خوارزمي، مجمع‌الزوائد نورالدين هيثمي و البدايه و النهايه نيز عينا آمده است. در مسند احمد بن حنبل آمده است كه ام‌سلمه بيان داشته كه پيامبر خاك سرخ‌رنگي به من داد و فرمود: اين خاك از سرزميني است كه حسين به آنجا كشته مي‌شود، هرگاه اين خاك به خون مبدل گرديد بدان كه حسين به قتل رسيده است.... در روايتي از وي آمده كه گفت: روز قتل حسين آن خاك را يافتم، خون گشته بود. كتاب‌هاي تذكره‌الخواص ابن‌جوزي، كنزالعمال ابن‌حسام‌الدين هندي و الطبقات‌الكبري ابن‌سعد نيز روايت‌هاي بسياري درباره امام حسين(ع) را شامل هستند. ازجمله اين روايت‌ها مي‌توان به اين مورد اشاره كرد: امام علي(ع) هنگامي كه به صفين مي‌رفت از كربلا عبور كرد، در برابر نينوا بر كنار فرات دهكده‌اي بود، آنجا توقف كرد و از نام آن سرزمين پرسيد، گفتند كربلا، علي(ع) سخت بگريست چنان كه اشكش بر زمين مي‌ريخت. آن‌گاه فرمود: به حضور رسول افضل(ص) رفتم مي‌گريست، عرض كردم: سبب گريه چيست؟ فرمود: لحظه‌اي پيش جبرئيل نزدم بود و مرا آگاه كرد كه پسرم حسين كشته مي‌شود در كنار فرات در محلي كه آن را كربلا مي‌گويند، آن‌گاه جبرئيل كفي خاك به من داد و آن را به من بويانيد، خودداري نتوانستم كرد و اشك از چشمانم روان گشت.

اين روايت در بسياري ديگر از كتب اهل تسنن به طرقي ديگر نيز نقل شده است. ديگر كتاب‌هاي اهل تسنن چون مناقب ابن‌مغازلي، سنن ابن‌ماجه، نورالابصار شبلنجي، تاريخ دمشق ابن‌عساكر، كفايه‌الطالب ابن يوسف گنجي، تاريخ‌الاسلام شمس‌الدين محمد ذهبي، ينابيع‌الموده قندوزي، صحيح مسلم بن حجاج، المستدرك حاكم نيشابوري، معجم‌الكبير طبراني، تاريخ بغداد خطيب بغدادي و... نيز سرشار از احاديث و روايت‌هاي مرتبط با مقام و منزلت امام حسين(ع) است و ازجمله اين روايت در بسياري از آنها آمده است: ام‌سلمه، رسول خدا(ص) را در خواب ديد كه مي‌گريست و سر و محاسن مباركش خاك‌آلوده بود. گفت از آن حضرت جريان را پرسيدم، فرمود: لحظه‌اي پيش حسين كشته شد. براساس منابع ياد شده چون حضرت امام حسين(ع) به شهادت رسيد، سر مباركش را براي يزيد فرستادند، حاملان سر مبارك در نخستين منزل به شادماني آغاز نوشيدن كردند، هنگامي كه به چنين كاري مشغول بودند دستي از ديوار خانه بر آنها بيرون آمد، با قلمي آهنين و سطري به خون نوشت:

اُثر جوامه قتلوا حسينا / شفاعه جده يومالحساب؟

آيا كسي كه حسين را از راه ستم كشت به روز حشر اميد شفاعتش باشد؟

در معجم‌الكبير طبراني به نقل از عقبه بن عامر آمده است كه پيامبر(ص) فرمود: حسن و حسين 2 شمشير عرشند.

بخاري، ترمذي و ابن‌ماجه نيز از يعلي بن مره نقل نموده‌اند كه پيغمبر اسلام فرموده‌اند: حسين از من است و من از حسين، كسي كه حسين را دوست دارد خداوند هم او را دوست مي‌دارد.

در همين رابطه در حديثي ديگر از رسول بزرگوار اسلام(ص) كه احمد بن حنبل و ابن‌ماجه آن را به روايتي از ابي هريره مستند داشته‌اند آمده است: كسي كه حسن و حسين را دوست بدارد مرا دوست دارد و كسي كه كينه حسن و حسين را داشته باشد كينه مرا دارد.

از آنچه گفته شد ميتوان اذعان داشت كه تعبير سيدناصر حسيني ميبدي، در مقدمه كتاب، مناقب اهل‌بيت از ديدگاه اهل سنت، راست است: اگرچه عالمان شيعي در مناقب اهل بيت پيامبر (و ازجمله منقبت حضرت امام حسين) متفق‌القول و هم‌كلامند و در روزگاران مختلف با قلم و بيان خويش گوياي اين مهم بوده‌اند، اما اين سيره در ميان علماي اهل سنت و جماعت و در هر يك از 4 فرق شافعي، مالكي، حنفي و حنبلي هم از موقعيت ويژهاي برخوردار بوده است.



 نگاشته شده توسط حسین ترکی در یک شنبه 21 آذر 1389  ساعت 12:30 PM نظرات 0 | لينک مطلب

40 معمای عاشورایی


چهل معما در مورد محرم و عاشوراء


چهل معما در مورد عاشوراء و محرم

 

 

ام البنین کیست و چرا به او این لقب را دادند؟

مادر حضرت ابوالفضل (ع) و همسر حضرت علی(ع) . این زن که

نامش فاطمه است از قبیله بنی‌کلاب بود که پس از شهادت حضرت فاطمه

(س) با امام علی (ع) ازدواج کرد و صاحب چهار پسر به نام‌های عباس،

جعفر، عبدالله و عثمان شد. ام‌البنین به معنای مادر پسران است. تمامی


پسران ام البنین در کربلا به شهادت رسیدند.



 نگاشته شده توسط حسین ترکی در جمعه 19 آذر 1389  ساعت 9:58 PM نظرات 1 | لينک مطلب

 



کربلا شگفت‌ترین؛ ژرف ترین و رازناک ترین حادثه عالم است که تاریخ تاکنون به چشم خود دیده است . کربلادیدنی‌ترین منظره هستی است با جلوه‌ها و شگفتی‌های نو به نو که با هر نگاهی، رازی از رازهای‌آن گشوده می‌شود؛ ولی با این وجود هرگز اسرار آن،تمام شدنی نیست .

و عاشورا خواندنی‌ترین کتاب آفرینش است که تا کنون خوانده شده است .
عاشورا غنیمت نیست ؛ قیمت است .
عاشورا ابتدای عشق است در پایانه تشنگی با بادبانی برافراشته از خون.
عاشورا بی‌نوایی نیست؛ جهانی نی است و نوا.
عاشورا غریب نیست در سایه شعله‌ها ؛شمشیر افتاده‌ای‌ست ایستاده‌ در انتهای زمان با لبخندی آشنا.
عاشورا تماشا نیست ؛طاقت است و قیامت غیرت بر قامت زمین .
عاشورا چشم نیست ؛اشک است در رقص آبی آزادگان ،بی حضور باران سرخ تشنگان.
عاشورا شناسنامه من است با نام تو ؛که در خروش خون تو ، شمشیر می شود.
عاشورا زمانه خون و ایثار و اربعین بهانه تبلیغ و پیمان است ، عاشورا روزى است که امام حسین(ع) با تاریخ سخن گفت و اربعین روزى که تاریخ ،پاى درس امام حسین (ع) مى نشیند.
عاشورا روز کشت خون خدا در کویر جامعه ظلم زده و و اربعین آغاز برداشت اولین ثمره آن است . اربعین فرصتى براى اعلام همبستگى با عاشورا است .
و از عاشورا تا اربعین نقطه اوج عشق به امام حسین(ع) است و در این چهل روز، تنها سخن محافل و مجالس اوست، تا در طول عمر انسان بهانه بیدارى ظلم ستیزى باشد.

التماس دعا . به اميد زيارت كوي حسين (عليه السلام)




 نگاشته شده توسط حسین ترکی در جمعه 19 آذر 1389  ساعت 9:27 PM نظرات 0 | لينک مطلب





ايستادگي در برابر ظالم

حضرت ابا عبدالله الحسين عليه السلام درمنزلي به نام بيضه خطاب به اصحاب خود و سپاهيان حر، انگيزه قيام خود را لزوم مقابله با حكومت ظالم وجائر مي داند و اظهار مي دارد:

اي مردم! رسول خدا (ص) فرمود: هر كس (مسلماني) سلطان ستمگري را ببيند كه حرام خدا را حلال شمرده و عهد خدا را مي شكند، خلاف سنت رسول خدا رفتار ميكند و در ميان بندگان خدا به گناه و ستم عمل مي كند، ولي او (شخص مسلمان) سكوت اختيار كند ونه از راه كردار و نه از راه گفتار او (سلطان ستمگر) را سرزنش نكند و در مقام انكار و عيب گويي بر نيايد، بر خداوند است كه او (مسلمان سكوت اختيار كرده) را به كيفر و سزاي همان ستمگر (آتش جهنم) محكوم كند.

آگاه باشيد كه اين طائفه ستمگر و حكام جائر بني اميه، پيوسته از شيطان پيروي نموده و طاعت او را بر خود لازم دانستند و اطاعت رحمان را ترك گفتند وزشتي و فساد را ظاهر نمودند و حدود خدا را تعطيل كردند و غنائم و في ء را كه متعلق به همه مسلمين است اختصاص به خود دادند و حرام خدا را حلال شمردند و حلال خدا را حرام شمردند، و من از غير خودم سزاوار ترم (به جلوگيري از اين امور و نهي كردن از آنها و زمام امور مسلمانان را به دست گرفتن، تا به احكام قرآن و سنترسول الله عمل شود)»


نكته مهم خطبه فوق اين مطلب است كه حضرت علاوه بر نهي نمودن و بر حذر داشتن مردم از سكوت در برابر ظلم و ستم (كه محور اصلي خطبه است) براي چندمين بار در سخنان خود به فساد و تباهي حكومت بني اميه و حق امام (ع) بر حاكميت و ولايت مسلمين تاكيد دارد و در حقيقت سه دليل مهم از مجموع دلايل قيام عاشورا در اين خطبه تشريح شده است.
امام (ع) از ابتداي حركت از مكه به سوي كوفه همراهان و اصحاب خود را براي جانفشاني آماده ساخته بود، حضرت در سخنراني مشهوري كه پيش از خروج از مكه ايراد فرمود حاضران را از عزم خود مبني بر ايستادگي مقابل ظلم تا پاي جان باخبر ساخت امام حسين(ع) فرمود:
مرگ همچون گردن بند برگردن دختران جوان كشيده و بسته شده است و من به ديدار نياكان خود مشتاقم آن چنان اشتياقي كه يعقوب به ديدار يوسف داشت.

از قبل براي من قتلگاهي انتخاب شده كه بايد به آنجا برسم. گويا مي بينم بند بند بدنم را گرگ هاي بيابان بين نواويس و كربلا از هم جدا مي كنند و شكم هاي گرسنه خود را سير و انبان هاي خالي خود را پر مي نمايند. از آنچه با قلم تقدير و سرنوشت نوشته شده است، گريزي نيست. ما خاندان رسالت به آنچه موجب رضا و خشنودي حق است راضي هستيم. و در برابر امتحانات و بلاهاي او شكيبا و صابريم و خدا پاداش صابرين را به صورت كامل به ما عنايت خواهد كرد. هرگز پاره هاي تن رسول خدا از او جدا نمي گردد، بلكه در بهشت برين و حظيره القدس گرداگرد او جمع مي شوند، و چشم رسول به ديدار آنها روشن مي شود و وعده او بوسيله خاندانش تحقق مي پذيرد. حال هر يك از شما كه آماده جانبازي و فداكردن خون خويش در راه ما است و خود را براي ديدار خداوند آماده كرده است با ما همسفر شود كه من ان شاءالله صبحگاهان حركت خواهم كرد.»







 نگاشته شده توسط حسین ترکی در جمعه 19 آذر 1389  ساعت 8:34 PM نظرات 0 | لينک مطلب

فساد علني دستگاه حكومت يزيد


يزيد كه جواني ناپخته، شهوتران و هوسباز و بيخرد و خوشگذران و فاقد هرگونه صلاحيتي براي اداره امور مسلمين بود، پس از اينكه به قدرت رسيد به صورت علني تظاهر به فسق و فجور مي كرد و مقدسات و احكام اسلامي را به راحتي زيرپا مي گذاشت. به قدرت رسيدن يزيد زمينه را براي قيام امام حسين(ع) فراهم كرد و جاي هيچ گونه ترديد را باقي نگذاشت.

براي روشن شدن دلايل و علل قيام امام حسين(ع) مي توان به بيانات و تقريرات آن حضرت در مقاطع مختلف رجوع كرد.

امتناع از بيعت با خليفه فاسق

يزيد در نامه اي به وليد بن عتبه فرماندار مدينه از او مي خواهد كه از امام حسين(ع) براي وي بيعت بگيرد و
در غير اينصورت سر از بدن حسين(ع) جدا كند. حضرت در پاسخ به خواسته وليد گفت: ما از خاندان نبوت و رسالتيم، خانداني كه خانه آنها محل رفت و آمد فرشتگان است و خداوند به خاطر ما همه چيز را آغاز كرد و همه چيز را پايان مي بخشد. اما يزيد، مردي فاسق و شرابخوار و قاتل است و آشكارا جنايت و گناه مي كند و مثل من با مثل او بيعت نخواهد كرد.

امام حسين(ع) درجاي ديگر هنگامي كه مروان از حضرت مي خواهد تا با يزيد بيعت كند، در پاسخ به وي مي فرمايد:


ديگر بايد بر اسلام سلام داد (و بايد با آن وداع كرد) زيرا امت دچار زمامداري همانند يزيد گرديده است! و من از جدم رسول خدا(ص) شنيدم كه مي فرمود: خلافت بر خاندان ابوسفيان حرام است.


 نگاشته شده توسط حسین ترکی در جمعه 19 آذر 1389  ساعت 8:28 PM نظرات 0 | لينک مطلب


چرا سيدالشهداء(ع) در دوره معاويه قيام نكرد ؟

«امام حسين(ع) اگر در زمان معاويه قيام مي كرد، معاويه مي توانست از پيمان صلحي كه با امام حسن(ع) امضاء كرده بود، براي متهم ساختن امام حسين(ع) بهره برداري كند، زيرا همه مردم مي دانستند كه امام حسن و امام حسين(ع) متعهد شده اند تا زماني كه معاويه زنده است سكوت كنند.

البته لازم به يادآوري است كه امام حسين(ع) معاهده با معاويه را پيماني لازم الوفاء نمي دانست، زيرا اين عهدنامه تحت فشار و اجبار و در شرايطي صورت گرفته بود كه بحث و گفت و گو فايده اي نداشت، به علاوه معاويه خود آن را نقض كرده بود و محترم نمي شمرد. اما با وضعيت آن روز جامعه اسلامي اگر امام حسين(ع) عليه معاويه قيام مسلحانه مي كرد، معاويه مي توانست از آن به عنوان يك شورش غير موجه و برخلاف مفاد پيمان سوء استفاده كند.

عامل ديگري كه مانع قيام حضرت در زمان معاويه بود، ظاهرسازيهاي اين خليفه اموي است. اگر چه معاويه عملاً اسلام را تحريف كرده بود، اما اين مطلب را به خوبي درك مي كرد كه چون به نام دين و خلافت اسلامي حكومت مي كند، بايد به اعمال خود رنگ ديني داده و مردم را فريب بدهد.

با اين حال امام حسين(ع) به رغم موانعي كه ذكر شد در دوره حكومت معاويه نيز چندين بار به صورت علني در برابر رفتارهاي اين حاكم جائر بني اميه ايستاد و مبارزه كرد.

معاويه در اواخر عمر خود كوشيد تا با بيعت گرفتن از بزرگاني همچون حسين بن علي(ع)و ابن عباس مسئله وليعهدي يزيد را تثبيت كند، وي در ديداري كه باامام حسين(ع) در مدينه داشت اين مسئله را مطرح كرد كه حضرت در سخناني به شدت با آن مخالفت كرده و با برشمردن خصوصيات زشت يزيد، وي را فاقد صلاحيت حكومت مي داند.

از ديگر اقدامات حضرت در برابر معاويه، سخنراني افشاگرانه در مراسم حج است. دراين خطبه كه يك يا دو سال پيش از مرگ معاويه و در حضور بزرگاني از صحابه و تابعين ايراد شده است، امام(ع) اينچنين در برابر معاويه موضع مي گيرد:

«... ديديد كه اين مرد زورگو و ستمگر (معاويه) با ما و شيعيان ما چه كرد؟ من در اينجا مطالبي را با شما در ميان مي گذارم، اگر درست بود آنرا تصديق و اگر دروغ بود تكذيب كنيد. سخنان مرا بشنويد و گفتار مرا بنويسيد،

وقتي كه به شهرها و ميان قبايل خود برگشتيد با افراد مورد اطمينان و اعتماد در ميان بگذاريد و آنان را به رهبري ما دعوت كنيد، زيرا مي ترسم اين موضوع (رهبري امت توسط اهل بيت) به دست فراموشي سپرده شود و حق نابود و مغلوب گردد.»

سخناني كه حضرت دراين خطبه مطرح مي كند اگر چه در زمان معاويه است اما در حقيقت مي تواند موضع امام(ع) را در برابر حاكم اموي مشخص كند، زيرا حضرت صريحاً حكومت را حق خود و اهل بيت ذكر مي كند.

اقدام ديگر امام(ع) در دوره معاويه ضبط اموال كاروان بيت المالي بود كه از يمن به سوي شام حركت مي كرد. حضرت اموال ضبط شده بيت المال را ميان مستمندان تقسيم كرد و در نامه اي به معاويه از سياست هاي وي به شدت انتقاد كرد.

به هرحال دوران معاويه به پايان مي رسد و با روي كارآمدن يزيد وضع تغيير مي كند. قيام و نهضت عظيم امام حسين(ع) در دوره اي آغاز مي شود كه يزيد به حكومت رسيده و با ارايه چهره اي زشت، شرايط خاصي را ايجاد كرده است.
مرحوم شيخ مفيد(ره) در كتاب ارشاد وضعيت پس از مرگ معاويه را اينگونه توصيف مي كند:

«پس از مرگ معاويه و پايان دوره سازشي كه اجازه نمي داد امام حسين(ع) اظهار امامت نمايد و پرده از روي كار ولايت خود بردارد، حسين(ع) به اندازه اي كه ممكن بود اظهار دعوت كرد و هر وقتي كه موقعيتي به دست مي آورد حق الهي خود را براي آنها كه بي خبر بودند آشكار مي ساخت، تا اينكه ياراني پيدا كرد و بعداز اين مردم را به جهاد در راه خدا دعوت نمود و خود را براي قتال با دشمنان حق آماده ساخت...»






 نگاشته شده توسط حسین ترکی در جمعه 19 آذر 1389  ساعت 8:26 PM نظرات 0 | لينک مطلب


علل قيام عاشورا از زبان امام حسين(ع)

باني قيام عاشورا حضرت اباعبدالله الحسين(ع)است.
ضمن گراميداشت نام و ياد شهداي كربلا و فرستادن درود فراوان بر روح سترگ حضرت امام حسين(ع) مطلب را با هم از نظر مي گذرانيم:


اهميت دلايل شكل گيري نهضت

قيام امام حسين(ع) داراي ابعاد مختلفي است كه در اين ميان زمينه ها و دلايل شكل گيري اين نهضت عظيم از اهميت ويژه اي برخوردار است. تبيين علت هاي قيام عاشورا همواره الهام بخش مسلمانان و به ويژه شيعيان در اعصار متمادي بوده است.


براي بررسي دلايل قيام حضرت سيدالشهدا(ع) بايستي ويژ گي هاي دوره امامت آن حضرت مورد توجه قرار گيرد، آنچه مسلم است دوران امامت حسين بن علي(ع) را مي توان به دو بخش: دوره حاكميت معاويه و حكومت يزيد تقسيم كرد.


«در حقيقت در زمان امام حسين(ع) انحراف از اصول و موازين اسلام كه پس از رحلت رسول خدا(ص)آغاز و در زمان عثمان خليفه سوم گسترش يافته بود به اوج خود رسيد.

در اين دوره معاويه كه سالها به عنوان استاندار در منطقه شام حكومت كرده و موقعيت خود را كاملاً تثبيت نموده، به نام خليفه مسلمين سرنوشت و مقدرات كشور اسلامي را در دست گرفته و حزب اموي را بر امت اسلام مسلط ساخته بود.»




 نگاشته شده توسط حسین ترکی در جمعه 19 آذر 1389  ساعت 8:25 PM نظرات 0 | لينک مطلب



مختصري از زندگينامه امام حسين ( عليه السلام)

نام : حسين (سومين امام كه به امر خداوند تعيين شده است )
كنيه: ابو عبد اللّه
لقب: خامس آل عبا، سبط، شهيد، وفى ، زكى
پدر: حضرت على بن ابى طالب (ع )
مادر: حضرت فاطمه (س )
تاريخ ولادت: شنبه سوم شعبان ، سال چهارم هجرى
مكان ولادت: مدينه
مدت عمر: 57 سال
علت شهادت: پس از روى كار آمدن يزيد، امام كه او را نالايق ميدانست تن به ذلت بيعت و سازش با او را نداد و براى افشاى او به فرمان خدا از مدينه به مكه و سپس به طرف كوفه و كربلا حركت كردند و همراه با ياران خود با لب تشنه توسط دشمنان اسلام شهيد شدند.
قاتل : صالح بن وهب مزنى ، سنان بن انس و شمر بن ذى الجوشن ، (لعنت خدا بر آنها)
زمان شهادت: جمعه دهم محرم ، سال 61 هجرى
مكان شهادت و دفن : كربلا
شش سال از دوران كودكى را در زمان حيات پر بركت رسول خدا (ص ) سپرى نمود. او شجاعترين امت حضرت محمد (ص ) بود و شجاعت حضرت محمد (ص ) و حضرت على (ع ) در ايشان جمع بود.

خداوند در تربت ايشان شفا، و در داخل حرم امام حسين (ع ) استجابت دعا را قرار داده است . پيامبر (ص ) در حقش فرمود: احب اللّه مَن احب حسينا يعنى : خداوند دوست ميدارد كسى را كه حسين را دوست بدارد.

پيامبر(ص ) در حق او و برادر گرامى اش امام حسن (ع ) فرمود: دو فرزند من حسن و حسين پيشوايان امت مى باشند خواه زمام امور به دست بگيرند و يا نگيرند.

پس از شهادت امام حسن (ع ) در سال 50 هجرى ، امام حسين (ع ) عهده دار امر امامت گرديد. معاويه پس از بيست سال حكومت ظالمانه و قتل و كشتار شيعيان به ويژه، در سال 60 هجرى مرد و بر خلاف قرارداد صلح با امام حسن(ع)، پسرش يزيد را به جاى خود قرار داد. يزيد فردى فاسد و شرابخوار و مخالف با اسلام بود. او علناً مقدسات اسلامى را زير پا مى گذاشت و آشكارا شراب مى خورد. امام حسين عليه السلام از همان آغاز كار با او به مخالفت برخاست .
يزيد نامه اى به حاكم مدينه نوشت و به او دستور داد كه از امام حسين (ع ) براى يزيد بيعت بگيرد و اگر حاضر نشد او را به قتل برساند. امام (ع ) كه حاضر به بيعت كردن با يزيد نبود با خانواده خود از مدينه به مكه رفتند. در اين هنگام مردم كوفه كه از مرگ معاويه با خبر شده بودند نامه هاى زيادى براى امام حسين (ع ) نوشتند و از او خواستند تا به عراق و كوفه بيايد. امام حسين (ع ) نيز مسلم بن عقيل را به كوفه فرستاد. ابتدا هزاران نفر از مردم كوفه با مسلم بن عقيل همراه شدند. اما با ورود عبيداللّه بن زياد كه از طرف يزيد به حكومت كوفه گمارده شده بود و بسيار حيله گر و بى رحم بود، مردم كوفه فريب اقدامات او را خورده و پيمان شكنى كردند و مسلم را تنها گذاشتند.

در نتيجه عبيداللّه ، مسلم بن عقيل را دستگير نموده و به شهادت رسانيد. هنگامى كه در ابتدا مردم كوفه با مسلم بيعت كردند، مسلم نامه اى به امام حسين (ع ) نوشت و به ايشان اطلاع داد كه به كوفه بيايد. امام حسين (ع ) با خانواده و ياران خود به طرف كوفه حركت كرد و در نزديكى كوفه بود كه خبر پيمان شكنى مردم كوفه و شهادت مسلم را آوردند. عبيداللّه بن زياد كه با شهادت مسلم بر اوضاع كوفه تسلط پيدا كرده بود حر بن يزيد رياحى را براى زير نظر گرفتن امام حسين (ع ) و همراهانش فرستاد. و سپس عمر بن سعد را با سى هزار نفر به كربلا اعزام نمود. او به عمر بن سعد وعده داده بود كه اگر امام حسين (ع ) را به شهادت برساند او را حاكم رى خواهد كرد.

عمر بن سعد كه به طمع حكومت رى به كربلا آمده بود از هيچ ستمى فروگذار نكرد. دستور داد امام حسين (ع ) و يارانش را محاصره كنند و آب را بر روى آنان ببندند. ياران امام حسين (ع ) كه از شجاع ترين افراد بودند روز دهم محرم (عاشورا) در حالى كه بيش از 72 تن نبودند يكى پس از ديگرى در دفاع از امام زمان خود يعنى امام حسين (ع ) با عزت و آزادگى به شهادت رسيدند. حر بن يزيد رياحى نيز كه ستمگرى سپاه عمر سعد و حقانيت امام حسين (ع ) را مشاهده كرد به سپاه امام پيوست و به شهادت رسيد.

واقعه كربلا گرچه از نظر زمان كوتاه بود و تنها يكروز از صبح تا عصر به طول انجاميد اما لحظه لحظه آن درس شهامت و ايثار و فدا كارى ، ايمان و اعتقاد و اخلاص بود. واقعه كربلا دانشگاهى است كه از طفل شيرخوار تا پيرمرد محاسن سفيدش به بشريت درس آزادگى مى آموزد.

خون هاى مطهر امام حسين (ع ) و يارانش به اسلام حيات تازه بخشيد و زمينه سرنگون شدن دودمان فاسد اموى را فراهم آورد.

امام حسين عليه السلام روز دهم محرم سال 61 هجرى ، در سن 57 سالگى در كربلا به شهادت رسيد. مرقد ايشان و برادر فداكارش اباالفضل و فرزندان و يارانش در شهر كربلا در عراق قرار دارد






 نگاشته شده توسط حسین ترکی در جمعه 19 آذر 1389  ساعت 8:23 PM نظرات 0 | لينک مطلب


  • تعداد صفحات :11
  •    
  • 1  
  • 2  
  • 3  
  • 4  
  • 5  
  • 6  
  • 7  
  • 8  
  • 9  
  • 10  
  • >  
Powered By Rasekhoon.net