هر کس الگويي مي خواهد، دنبال نمونه و اسوه اي مي گردد، اما همه در جستن الگو، راه صواب نمي روند. بعضي افراد در عالم هستند که اگر از آنها بپرسيد کدام چهره ذهن شما را به خود متوجه مي کند، مي بينيد که سراغ انسانهاي حقير و کوچک و پستي مي روند که عمرشان به عبوديت هواي نفس گذشته است، تنها هنرشان چيزي است که جز غافلان را خوش نمي آيد و براي عده اي از انسانهاي معمولي عالم، الگو مي شوند. بعضي سراغ سياستمدارها و شخصيت هاي تاريخي و امثال آن مي روند و آنها را الگو قرار مي دهند. زيرکترين انسانها کساني هستند که اولياء الله را الگو قرار مي دهند. چون بزرگترين خصوصيت اولياء الله اين است که تا آن حد شجاع و قوي و مقتدرند که مي توانند امير نفس خود باشند و ذليل نفس خود نشوند. در ميان اين الگوها شاخصهايي است که بلاشک حضرت ابي عبدالله امام حسين(عليه الصلاة والسلام) يکي از بزرگترين شاخصهاست. حقا بايد گفت: که نه فقط ما انسانهاي خاکي حقير و ناقابل، بلکه همه عالم وجود، ارواح اولياء و بزرگان و فرشتگان مقرب، و در تمام اين عوالم تو در توي وجود، که براي ما روشن و آشنا هم نيست، نور مبارک حسين بن علي(عليه السلام) مثل خورشيدي مي درخشد . اگر انسان خود را در پرتو اين نور قرار دهد ، اين کاري بسيار نيکو و پسنديده است.


وقتي نبي اکرم(ص) از دنيا رفت، امام حسين(ع) يک جوان سي و هفت ساله بودند. در دوران اميرالمومنين(ع) هم که دوران آزمايش و تلاش و کار بود، اين مايه مستعد، زير دست آن پدر، مرتب ورز خورده بود و قوي، درخشان و تابناک شده بود. اگر همت يک انسان مثل همت ما باشد، خواهد گفت: که همين مقدار بس است، همين خوب است، با همين خدا را ملاقات کنيم. همت حسيني اين نيست. در دوران حيات مبارک برادرش، که ايشان ماموم آن بزرگوار و امام حسن(ع) امام بودند، ايشان همان حرکت عظيم را ادامه دادند. باز همين طور پيشرفت و انجام وظايف در کنار برادر و اطاعت مطلق از امام زمان است. همه اينها درجه و تعالي است. لحظه لحظه هايش را حساب کنيد. بعد در مقابل شهادت برادر قرار گرفتند، بعد از آن هم زندگي مبارک اين بزرگوار، ده سال ادامه پيدا کرده است- از وقت شهادت امام حسن تا هنگام شهادت خودشان، حدود ده سال و اندکي است- شما ببينيد امام حسين(ع)، در اين ده سال قبل از عاشورا چه مي کردند.



مبارزه با تحريف 


آن عبادت و تضرع، آن توسل و اعتکاف در حرم پيغمبر و آن رياضت معنوي و روحاني، يک طرف قضيه است. از طرف ديگر تلاش آن بزرگوار در نشر علم و معارف و مبارزه با تحريف است. تحريف در آن روز، بزرگترين بلاي معنوي براي اسلام بود که مثل سيلابي از فساد و گنداب، به سمت اذهان جامعه اسلامي سرازيرشده بود. دوراني بود که به شهرهاي اسلامي و کشورها و ملتهاي مسلمان آن روز سفارش مي شد بزرگترين شخصيت اسلام را لعن کنند! اگر کسي متهم مي شد به اين که طرفدار جريان امامت و ولايت اميرالمومنين است، تحت تعقيب قرار مي گرفت.((القتل بالظنة و الاخذ بالتهمة))


در چنين دوراني اين بزرگوار، مثل کوه ايستاد، مثل فولاد پرده هاي تحريف را بريد. کلمات و فرمايشات و خطاب آن بزرگوار به علما، چيزهايي است که بعضي از آنها که در تاريخ مانده است، نشان مي دهد ايشان چه حرکت عظيمي را در اين زمينه داشته اند.


در مقابل فشار يک دنيا ترديد نکرد 


عظمت کار امام حسين(ع) اينجا بود که در مقابل فشار و سنگيني يک دنياي متعرض و مدعي، احساس ترديد نکرد، در حالي که آدمهاي معمولي احساس ترديد مي کنند. آدمهاي فوق معمولي هم احساس ترديد مي کنند. کما اينکه در مدينه عده زيادي صحابه بودندکه آدمهاي باغيرتي بشمار مي رفتند، همان کساني که در مقابل تهاجم مسلم بن عقبه، در قضيه حره ي مدينه – که سال بعد به مدينه حمله کرد و همه را قتل عام کردند- ايستادند، جنگيدند و مبارزه کردند. اما شجاعت ورود در ميدان جنگ، يک مسئله است و شجاعت مواجه شدن با يک دنيا، يک مسئله ديگر است. امام حسين(ع) اين دومي را داشت. براي اين دومي حرکت کرد. حال بعضي مي گويند که امام حسين در صحراي کربلا، تشنه شهيد شد، ولي امام بزرگوار، با اين عزت، حکومت و زندگي کردند، از دنيا رفتند و تشييع شدند. شاخص قضيه اينها نيست. شاخص قضيه مواجه شدن با يک عظمت پوشالي است، که همه چيزها را هم با خود دارد. دشمن حسين(ع) پول داشت، زور، شمشيرزن، مروج، مبلغ و سينه چاک داشت. الان هم همين طور است، کربلا تا آخر دنيا گسترده است. کربلا به مرزهاي آن ميدان چند صد متري محدود نمي شد. الان همان روز است. همه دنياي استکبار و ظلم امروز، با جمهوري اسلامي مواجه است.






 نگاشته شده توسط حسین ترکی در شنبه 28 آذر 1388  ساعت 8:57 PM نظرات 0 | لينک مطلب


Powered By Rasekhoon.net