بهترين گلزن تاريخ رقابت هاي ليگ برتر ديشب مهمان برنامه ماه عسل بود. رضا عنايتي در اين برنامه از مشکلات ويژه دوران کودکي تا پيش از ورود به رشته فوتبال حرف زد. همه گفته هاي او در اين برنامه را مي توانيد در زير بخوانيد:
- من در خانواده بسيار پرجمعيتي بزرگ شدم. آن وقت ها شبيه حالا نبود و خانواده ها تنها از بچه هاي شان مي خواستند مهندس و يا دکتر شوند. فوتبال جايي در نگاه والدين نداشت و من در کودکي هر شب که از تمرين برمي گشتم خودم را براي کتک خوردن آماده مي کردم.
-از نوجواني دست فروشي مي کردم. يادم مي آيد بستني يخي(آلاسکا) مي فروختم. يکي از بهترين دست فروش هاي بازار رضا هم بودم. در بازار از خيلي ها زرنگ تر بودم.
يک خاطره جالب از آن روزها هست که يادم نمي رود. يک روز 15 جفت جوراب همراهم بود که به محض ورود به بازار توسط مامورهاي شهرداري مصادره شد. آن ها همه جوراب هايم را گرفتند و هر چه التماس کردم و گفتم من را بدون جنس ها به خانه راه نمي دهند فايده اي نداشت. آن ها همه وسايل دستفروش ها را جمع کردند و ريختند توي يک گوني و در يک مغازه گذاشتند و رفتند تا نماز بخوانند. من که در همه مدت دنبال شان بودم نفس نفس زنان وارد مغازه شدم و به صاحب مغازه گفتم از طرف مامروها آماده ام که جنس ها را ببرم. گوني را گرفتم و با يک دربست به خانه رفتم و تا يک ماه مشغول فروش ان جنس ها شدم!
-کم کم بزرگ شدم و رفتم خدمت. در آن زمان هيچ کاري نداشتم. يک روز يکي از دوستانم مرا به تيم شرکت فرش معرفي کرد و در مرخصي سربازي براي تيم آن ها بازي کردم و هفت هشت گل زدم. بعد از آن مسابقه مديرعامل شرکت به من گفت بعد از سربازي به اين کارخانه بيا تا استخدام شوي. اين براي من بسيار خوشحال کننده بود. حالا ديگر کار پيدا کرده بودم. يک کار سخت. من دو سال آنجا بودم.
هرگز نااميد نشدم. بحث فوتباليست شدن در برنامه زندگي من نبود و اتفاقات باعث شد من به اين راه برسم. من تا 22 سالگي اصلا طرفدار هيچ تيمي نبودم و اصلا فوتبال نمي ديدم اما وقتي به فينال مسابقات کارگري رفتم اکبر ميثاقيان که آمده بود جايزه ها را بدهد من را به ابومسلم دعوت کرد. البته آن انتقال در آن زمان شکل نگرفت. من به آدونيس خراسان رفتم و با استاد فکري کار کردم. او به من گفت که تو بازيکن خوبي هستي اما دهاتي فوتبال بازي مي کني! بايد بين کار و يا تمرين يکي ار انتخاب مي کردم. من فوتبال را انتخاب کردم در حالي که حقوق آن ماهي 10 هزار تومان بود و در کارخانه 40 هزار تومان به من حقوق مي داند.
هر چه از فوتبال گرفتم حق ام بوده. از اين بيشتر هم نمي خواهم!