نگاشته شده توسط محمدصادق قاسمي پنج شنبه 21 آبان 1388 ساعت 1:40 PM
کتیبه های هخامنشی
میراث مکتوب شاهان هخامنشی از کوروش کبیر تا داریوش سوم، کتیبه های پادشاهی و نیز هزاران لوحی است که در پرسپولیس یافت شده اند . اگر چه باستان شناسان برای بازسازی رویدادهای تاریخی 2 قرن حکمرانی هخامنشیان، چیزی به جز این اسناد در دست ندارند . اما وجود منابع دیگر تاریخی که در خارج از حوزه قلمرو امپراطور هخامنشی یافت شده اند، کمک بسیاری برای نگارش کتب تاریخی کرده است . این منابع شامل اسنادی است که در ایالاتی نظیر بین النهرین و مصر به دست آمده اند و نیز نوشته های مورخان کلاسیک مانند هرودت،استرابون ، سقیاس و جانشینان آنان در این زمینه منابع خوبی به شمار می روند، این وجود نمی توان اهمیت کتیبه های هخامنشی را نادیده گرفت . این کتیبه هاکه اغلب به دستور داریوش ،خشایار و اردشیر روی لوح یا سنگ به رشته تحریر درآمده اند ،نکات جالبی را در خصوص تاریخ باستانی خاورمیانه در خود پنهان دارند.
کتیبه های پادشاهی
آنچه که در خصوص کتیبه های پادشاهی هخامنشیان در همان گام نخست جلب توجه می کند ، تنوع محتوایی و جنس اشیایی است که این کتیبه ها روی آنها حک شده اند. غالب این کتیبه ها به سه زبان رسمی و رایج امپراطوری هخامنشی یعنی پارسی باستان، عیلامی و بابلی نوشته شده اند. برخی از این کتیبه ها برای شناسایی نقش برجسته ها و یا محل ها نوشته شده اند و نام و عنوان پادشاه محتوای اصلی آنها را تشکیل می دهد. نمونه هایی از این کتیبههای ساده روی دیوارها و نقش برجسته های کاخ های کوروش و داریوش اول در پاسارگاد و تخت جمشید و نیز مهرها و برخی گلدان ها دیده می شود. این کتیبه ها کمک می کنند تا باستان شناسان بتوانند بناهایی را که کتیبه ها بر روی آنها نوشته شده اند، شناسایی کنند . به عنوان مثال با قرایت کتیبه اردشیر دوم در شوش که روی پایه ستون ها حک شده است به خوبی می توان نام آپادانا را در آن مشاهده کرد و یا کتیبهای که روی دروازه ورودی کاخ به دستور خشایار نوشته شده است ، مؤید این مطلب است که داریوش آن را بنا نهاده است.
تعداد اندکی از کتیبه ها توضیحات بیشتری را به خواننده ارایه می دهند. به عنوان مثال در الواح مکشوفه از پی بنای کاخ های شوش نام تمامی ملت هایی که در ساخت بنا مشارکت داشته اند و نیز محل اصلی که مواد اولیه تزیینات کاخ ها از آنجا آورده شده،نوشته شده است. برخی از این کتیبه ها به موضوعات فکری ،اخلاقی و مذهبی اشاره می کنند ،نظیر کتیبه روی آرامگاه داریوش در نقش رستم یا الواح مکشوفه از پی بنای کاخ خشایار در تخت جمشید .
اما مهم ترین کتیبه هخامنشی از نظر تاریخی و نیز بلندترین آنها، خط نبشته داریوش بر دیواره کوه بیستون است. کتیبه بیستون بسیاری از رویدادها و کارهای داریوش اول را در نخستین سال های حکمرانی اش که مشکل ترین سال ها حکومت وی نیز بود،به طور دقیق روایت می کند. این کتیبه عناصر تاریخی کافی برای بازسازی تاریخ هخامنشیان را داراست.
به واقع با وجود فراوانی منابع بین النهرینی،مصری، یونانی و لاتین نمی توان با تکیه بر آنها نسب شناسی کاملی از خاندان هخامنشی از هخامنش تا داریوش را به دست آورد. برای این منظور متن کتیبه بیستون فرصت مناسبی را در اختیار مورخ قرار می دهد که در آن شاه شاهان نوشته بلند خود را با تایید مجدد رابطه اش با خاندان سلطنتی پارسیان آغاز می کند و به تدریج اخلاف خود را نام می برد: و یشتاسپ آرشام آریارمنه ، چیش پش و هخامنش. این نسب شناسی به دلایل مختلف مدت های طولانی مورد ایراد قرار گرفته بود. زیرا در این فهرست نام دو نفر از شاهان هخامنشی که پیش از داریوش حکومت می کردند یعنی کوروش کبیر و کمبوجیه اول به چشم نمی خورد.
وانگهی بسیاری از آشورشناسان کوروش ،پادشاه انشان Anshan و بنیانگذار سلسله هخامنشیان را با شخص دیگری هم اسم او که پادشاه پارسوماش Parsumash بود، با هم اشتباه گرفته اند. همین مسأله موجب شده است که مفسران کتیبه نسبت به محتوای کتیبه داریوش با شک و تردید نگاه کنند و او را غاصب پادشاهی هخامنشیان بدانند که با نوشتن این کتیبه سعی داشته است برای مشروعیت بخشیدن به حکومت خود از نگاه آیندگان ، شجرنامه خود را دست کاری کند. سر آخر این که چون کوروش عنوان پادشاه انشان، شهری در نزدیکی پرسپولیس را نیز داشت این مسأله مورد تأیید قرار گرفته است که وی نمی توانسته است به طور همزمان دو عنوان پادشاهی یکی در انشان و دیگری در پارس داشته باشد. به واقع با تحلیل کلی تمامی منابع می توان به این شکل نتیجه گرفت . در ربع قرن نخست قرن ششم ق.م چیش پشپسر هخامنش حکمرانی پارس را به پسر بزرگترش آریارامنه اعطا کرد در حالی که پسر کوچکترش،کوروش اول به حکمرانی انشان منصوب شد. پس از مرگ آریارامنه ، پسر وی آرشام جایگزین وی شد ولی پس از کوروش اول پسرش کمبوجیه اول و پس از او نیز پسر وی کوروش دوم جانشین او شد. این رویدادها در اواسط قرن ششم قبل از میلاد به وقوع پیوست . در این دوران،کوروش توانست مادها را به تبیعت خود در آورد و به افتخار و ثروت دست یابد. آنچه که به نظر واقعی تر می رسد این است که پادشاه پارس، ارشام،تبعیت از فاتح جدید را پذیرفت . و به این ترتیب پادشاهی پارس به پسر کوچکتر آریا رامنه منتقل شد. مدتی بعد کوروش بخش های بزرگی از مناطق خاورمیانه را به تصرف خود در آورد. بعد از او نیز کمبوجیه دوم راه فتوحات پدرش را ادامه داد و بر گستره امپراطوری هخامنشی افزود. کمبوجیه در بازگشت از مصر به طور اتفاقی فوت کرد ـ برخی دلیل مرگ وی را بیماری و برخی دیگر توطئه اطرافیان می دانند اما مسلم است که وی در مسیر بازگشت از مصر مرده است ولی دلیل آن تا کنون مکتوم باقی مانده است.(مترجم م )
پس از مرگ کمبوجیه دوم کسی وارث پادشاهی هخامنشیان نبود. ولی از شاخه دیگر تاج سلطنتی به آرشام یا پسرش ویشتاسب پدر داریوش می رسید. آنچه که به نظر واقعی می رسد این است که داریوش در زمان حیات پدر و پدر بزرگش، با موافقت آنها، حکومت را به دست گرفت. چرا که در زمان ساخت کاخ داریوش در شوش در اوایل حکمرانی وی ، بر اساس اطلاعات الواح مکشوفه از پی بناها، این دو زنده بودند . اگر داریوش حکومت را به دست گرفت ،شاید به این دلیل باشد که او جوانتر و پر انرژی تر از آنها بوده است و از استعداد خوبی برای پادشاهی برخوردار بود؛ پادشاهی بر امپراطوری که به گفته خود وی از سکاها در آن سوی سغد تا اتیوپی و از هند تا سارد (Sardes) گسترده شده بود.
الواح اقتصادی
هزاران لوح اقتصادی مکشوفه از تخت جمشید که مطالبی در مورد تدارکات و تأمین آذوقه در بار و نیروهای اجرایی در آنها نوشته شده است بسیاری از ویژگی های منحصر به فرد تاریخ باستان خاورمیانه را معرفی می کنند. نخست این که شکل بیضوی این الواح که سمت چب آنها صاف است،خاص این الواح است که در هیچ کجای دیگر نمونه های مشابه آن یافت نشده است. همچنین این الواح رسی حول گره یک ریسمان ساخته شده اند که از دو منتهی الیه قسمت صاف لوح خارج می شوند به گونه ای که می توان آنها را به یک چوب افقی آویزان کرد. به نظر می رسد که این شکل ساختن لوح ها و قرار دادن ریسمان برای تسهیل مراجعه مکرر به بایگانی الواح بوده است و به این صورت نگهداری می شدند. سرانجام این که غالب این لوایح دوتایی هستند. به عنوان مثال لو ح نامه ای که در تخت جمشید یافت شده است به نظر می رسد که هرگز به مقصد نرسیده است اما نامه اصلی که واقعا به مقصد ارسال شده است به زبانی بابلی بر روی پوست نوشته شده بود . آن چه که در تخت جمشید پیدا شده است هفت نامه فرستاده شده است که به زبان عیلامی بر روی رس نوشته شده است. در بسیاری از این نامه ها ،چیزی تحت عنوان « ضمیمه نامه » پیش بینی شده بود. که به طور ضمنی اطلاعاتی در مورد عملکرد سیستم اداری پیچیده دربار هخامنشیان به دست می دهد. یکی از نمونه های کامل این ضمیمه ها به این صورت می باشد.«x فرمانی را که y اعلام کرده است ،نوشته است پس از این که x جفت z را دریافت کرد » به عبارتی دیگر کارمندی به نام x به زبان عیلامی و بر روی لوحی رسی ، فرمانی را که پادشاه ، دبیر یا مقام عالی رتبه به طور شفاهی یا به زبان پارسی باستان صادر کرده است ،ثبت کرده است پس از این که کارمند x جفت نامه ارسال شده توسط مترجم یعنی کارمند z را دریافت کرد . این مسأله مستلزم این است که 2 جفت از یک سند در بایگانی نگهداری می شود: لوح رسی به زبان عیلامی و پوست نوشته به زبان بابلی است.
نظرات 1