تکرار لحظه ها
باز هم مرور میکنم آن روزهای رفته را
در کوچه باغهای صداقت قدم زنان
تکرار لحظه های رسیدن در آن حضور
پیوند دستهای غریبانه ی زمان
انگار از آسمان خیالم چه بی فروغ
پرواز میکنی و زمن دور می شوی
با دستهای پر از شوق عاشقی
پر می زنی و فراموش می شوی
چشمان من به تمنای آمدنت
هر روز و شب تو را یاد میکنند
تا باز از آستان خیالم گذر کنی
ای آنکه تو را عشق قلمداد میکنند ...