تاريخ : شنبه 25 مرداد 1393 | 6:51 PM | نويسنده : سعیدی-بحرینی
والدین باید به نوع ثانویه شبادراری بیش از نوع اولیه آن توجه داشته باشند.
کنترل نکردن ادرار از سوی کودکان، بویژه پس از سه سالگی و بخصوص در شبها از آن اتفاقاتی است که والدین را بشدت نگران میکند. نکته مهم درباره خود کنترلی بر ادرار کودکان آن است که روند بالا رفتن ظرفیت مثانه و قدرت کنترلی آن در کودکان مختلف، متفاوت است. البته نگه داشتن ادرار در کودکانی با مثانه سالم که از نظر مغزی و نخاعی طبیعی باشند، معمولا حدود دو سالگی اتفاق میافتد. یعنی معمولا کودکان دو ساله قادرند طی روز ادرارشان را کنترل کنند، اما توانایی کنترل شبانه آن را ندارند و در مقطع چهار تا پنج سالگی، مراکز عصبی مغزشان این توانایی را به دست میآورد تا انقباضات مثانه را در خواب نیز کنترل کند.
با این حال بسیاری از والدین نسبت به شبادراری کودکانشان در سنین بالاتر احساس نگرانی میکنند و میخواهند بدانند این شرایط موقتی است یا مربوط به بیماری جدی دیگری است.
دکتر امیر ایجادی، فوقتخصص جراحی کلیه در این باره میگوید: شبادراری در کودکان یک نشانه است و لزوما یک بیماری محسوب نمیشود. شبادراری ممکن است جزئی از روند تکامل مثانه باشد که در سه تا پنج سالگی اتفاق بیفتد یا ممکن است نشاندهنده بیماریهای خطرناک دستگاه ادراری یا مغزی ـ نخاعی محسوب شود.
اگر شب اداری سرشتی باشد
بررسیها نشان داده است اگر یکی از والدین در کودکی مبتلا به شبادراری بوده باشد به احتمال 30 درصد و اگر هر دو والد، شبادراری را تجربه کرده باشند به احتمال 70درصد، فرزندشان به این عارضه مبتلا میشود. در چنین شرایطی علت ابتلای کودک به شبادراری، سرشتی محسوب میشود.
به گفته دکتر ایجادی، آنچه در کودکان مبتلا به شبادراری سرشتی اهمیت دارد این است که ابتدا باید بررسی شوند که عفونت ادراری نداشته باشند، چراکه شایعترین علت اختلال رشد در بچهها عفونتهای ادراری است که شناخته نمیشود. به بیان دیگر، شب ادراری علامتی از بیماریهای کلیوی و سیستم ادراری است. پس این مساله ابتدا باید از سوی والدین مورد بررسی قرار بگیرد. ولی شباداری بویژه از نوع سرشتی در کودکی که اختلال رشد، کمخونی و ضعف ندارد خوشخیم تلقی میشود و پس از مدتی خود به خود برطرف میشود.
این اورولوژیست میافزاید: شبادراری در کودکانی که فقط شبها خود را خیس میکنند و طی روز با این مشکل روبهرو نیستند و علائمی از اختلال رشد را نیز بروز نمیدهند، خوشخیم محسوب میشوند، پس والدین نسبت به این نوع شبادراری که با علامتهای دیگری همراه نیست نباید نگران و در پی درمان پزشکی خاصی باشند، چراکه رفع این مشکل با برخورد صبورانه و به دور از تنش بتدریج ممکن است. البته ناگفته نماند گاهی شبادراری ناشی از مشکلات احساسی و عاطفی در کودک است و گاهی حتی در کودکانی که استفاده از دستشویی را بدرستی آموختهاند نیز به دلیل بروز مشکلات عاطفی بروز میکند.
خوابسنگینها، شبادراری دارند
شاید ابتدا باورش منطقی به نظر نرسد، ولی واقعیات علمی نشان داده است کودکانی که به نوعی اختلال خواب مبتلا هستند یعنی خوابشان بسیار سنگین است، شبادراری پیدا میکنند. دکتر ایجادی با اشاره به این موضوع میگوید: این دسته از کودکان با سر و صدای زیاد هم از خواب بلند نمیشوند و اگر پیش از خواب، مایعات زیادی بنوشند قادر نخواهند بود برای ادرار کردن از خواب بلند شوند و به این دلیل خود را در خواب، خیس میکنند. از سوی دیگر بررسیها نشان داده است که بیشفعالی نیز میتواند در بروز شبادراری موثر باشد که این موارد به بررسی و درمانهای روانپزشکی نیاز دارد.
شبادراریهای خطرناک
فراموش نکنید شبادراری به عنوان یک عارضه اولیه، خوشخیم محسوب میشود، اما در صورتی که به عنوان یک عارضه ثانویه مطرح باشد به بررسی دقیق پزشکی از بیماریهای خطرناکتری نیاز دارد. در واقع، در نوع اولیه این عارضه، شبادراری کودکان تا پنج سالگی طبیعی تلقی میشود و تداوم آن پس از این سن نیاز به درمان دارد.
دکتر ایجادی با تاکید بر این که والدین باید به نوع ثانویه شبادراری بیش از نوع اولیه آن توجه داشته باشند، توضیح میدهد: کودکانی که در گذشته شبادراری داشتهاند و این عارضه در آنها رفع شده و پس از مدتی دوباره مبتلا به این مشکل میشوند باید از نظر ابتلا به تومورهای مغزی و ضایعات مغزی و نخاعی مورد بررسی قرار بگیرند. حتی گاهی صرع و تشنج ابتدا خود را با بیاختیاری ادرار و شبادراری بروز میدهد. پس شبادراری ثانویه ممکن است خبر از بیماریهای خطرناک و جدی مغزی نخاعی بدهد.
با این حال بسیاری از والدین نسبت به شبادراری کودکانشان در سنین بالاتر احساس نگرانی میکنند و میخواهند بدانند این شرایط موقتی است یا مربوط به بیماری جدی دیگری است.
دکتر امیر ایجادی، فوقتخصص جراحی کلیه در این باره میگوید: شبادراری در کودکان یک نشانه است و لزوما یک بیماری محسوب نمیشود. شبادراری ممکن است جزئی از روند تکامل مثانه باشد که در سه تا پنج سالگی اتفاق بیفتد یا ممکن است نشاندهنده بیماریهای خطرناک دستگاه ادراری یا مغزی ـ نخاعی محسوب شود.
اگر شب اداری سرشتی باشد
بررسیها نشان داده است اگر یکی از والدین در کودکی مبتلا به شبادراری بوده باشد به احتمال 30 درصد و اگر هر دو والد، شبادراری را تجربه کرده باشند به احتمال 70درصد، فرزندشان به این عارضه مبتلا میشود. در چنین شرایطی علت ابتلای کودک به شبادراری، سرشتی محسوب میشود.
به گفته دکتر ایجادی، آنچه در کودکان مبتلا به شبادراری سرشتی اهمیت دارد این است که ابتدا باید بررسی شوند که عفونت ادراری نداشته باشند، چراکه شایعترین علت اختلال رشد در بچهها عفونتهای ادراری است که شناخته نمیشود. به بیان دیگر، شب ادراری علامتی از بیماریهای کلیوی و سیستم ادراری است. پس این مساله ابتدا باید از سوی والدین مورد بررسی قرار بگیرد. ولی شباداری بویژه از نوع سرشتی در کودکی که اختلال رشد، کمخونی و ضعف ندارد خوشخیم تلقی میشود و پس از مدتی خود به خود برطرف میشود.
این اورولوژیست میافزاید: شبادراری در کودکانی که فقط شبها خود را خیس میکنند و طی روز با این مشکل روبهرو نیستند و علائمی از اختلال رشد را نیز بروز نمیدهند، خوشخیم محسوب میشوند، پس والدین نسبت به این نوع شبادراری که با علامتهای دیگری همراه نیست نباید نگران و در پی درمان پزشکی خاصی باشند، چراکه رفع این مشکل با برخورد صبورانه و به دور از تنش بتدریج ممکن است. البته ناگفته نماند گاهی شبادراری ناشی از مشکلات احساسی و عاطفی در کودک است و گاهی حتی در کودکانی که استفاده از دستشویی را بدرستی آموختهاند نیز به دلیل بروز مشکلات عاطفی بروز میکند.
خوابسنگینها، شبادراری دارند
شاید ابتدا باورش منطقی به نظر نرسد، ولی واقعیات علمی نشان داده است کودکانی که به نوعی اختلال خواب مبتلا هستند یعنی خوابشان بسیار سنگین است، شبادراری پیدا میکنند. دکتر ایجادی با اشاره به این موضوع میگوید: این دسته از کودکان با سر و صدای زیاد هم از خواب بلند نمیشوند و اگر پیش از خواب، مایعات زیادی بنوشند قادر نخواهند بود برای ادرار کردن از خواب بلند شوند و به این دلیل خود را در خواب، خیس میکنند. از سوی دیگر بررسیها نشان داده است که بیشفعالی نیز میتواند در بروز شبادراری موثر باشد که این موارد به بررسی و درمانهای روانپزشکی نیاز دارد.
شبادراریهای خطرناک
فراموش نکنید شبادراری به عنوان یک عارضه اولیه، خوشخیم محسوب میشود، اما در صورتی که به عنوان یک عارضه ثانویه مطرح باشد به بررسی دقیق پزشکی از بیماریهای خطرناکتری نیاز دارد. در واقع، در نوع اولیه این عارضه، شبادراری کودکان تا پنج سالگی طبیعی تلقی میشود و تداوم آن پس از این سن نیاز به درمان دارد.
دکتر ایجادی با تاکید بر این که والدین باید به نوع ثانویه شبادراری بیش از نوع اولیه آن توجه داشته باشند، توضیح میدهد: کودکانی که در گذشته شبادراری داشتهاند و این عارضه در آنها رفع شده و پس از مدتی دوباره مبتلا به این مشکل میشوند باید از نظر ابتلا به تومورهای مغزی و ضایعات مغزی و نخاعی مورد بررسی قرار بگیرند. حتی گاهی صرع و تشنج ابتدا خود را با بیاختیاری ادرار و شبادراری بروز میدهد. پس شبادراری ثانویه ممکن است خبر از بیماریهای خطرناک و جدی مغزی نخاعی بدهد.
ادامه مطلب
تاريخ : شنبه 25 مرداد 1393 | 6:50 PM | نويسنده : سعیدی-بحرینی
سس به عنوان یك چاشنی غذایی خوشمزه جزو اولین مواردی است كه در سبد خرید بسیاری از افراد قرار میگیرد و حتی بسیاری بدون حضور آن در سفره از خوردن نان خالی هم پرهیز میكنند.
تند، شیرین، ترش یا ملس فرقی نمیكند، هركدام طرفداران خودش را دارد و فرموله كردن انواع آن از حرفهها و تخصصهای ارزشمند صنایع غذایی است و برای بسیاری مردم حكم نمك غذا را دارد و هنگام دریافت غذا از رستوران، از این جمله زیاد استفاده میكنند؛ لطفا «سس اضافه».
وقتی نام سس به میان میآید، بسیاری تنها دو نوع آن را از روی رنگ سفید و قرمزی كه دارند، میشناسند و معتقدند كه باید در خوردن آن اعتدال را رعایت كرد، اما واقعیت این است كه سس انواع گوناگونی دارد كه هركدام از آنها سفیر فرهنگی و ذائقهای از گوشه و كنار دنیا هستند. برای ارائه یك تقسیمبندی بهتر میتوان سسها را به 6 دسته با پایه روغنها، رب گوجه فرنگی، كنستانتره میوهها، نشاسته، خامه و ژلاتین تقسیمبندی كرد.
علی میلانی بناب، كارشناس ارشد تغذیه معتقد است سس مایونز از قدیمیترین انواع سس در جهان است و نوعی چاشنی غذایی به شمار میآید كه طرفداران زیادی در سراسر دنیا دارد، اگرچه برای اولین بار این نوع سس را یك سرآشپز فرانسوی تهیه كرد كه دیری نپایید این فرمول سراسر دنیا را فتح كرد.
این سس تركیبی از روغن، تخممرغ، سركه یا آبلیموست كه معمولا طعمدهندههای مختلفی به آن اضافه میشود. شاید باورتان نشود كه هر قاشق از این سس تقریبا معادل همان مقدار روغن انرژی دارد. درست است كه روغن و تخممرغ از مواد غذایی مغذی برای بدن به شمار میروند، ولی غالب بودن روغن در این سس، انرژی زیادی به آن بخشیده است به طوری كه تقریبا هر 100 گرم سس 800 كیلوكالری انرژی دارد و زیادهروی در مصرف آن میتواند باعث چاقی و اضافه وزن شود.
سس قرمز:
افراد زیادی طرفدار سسهای قرمزند و آن را كمكالریتر از سس مایونز میدانند. سس كچاپ كه بسیاری آن را سس گوجه فرنگی مینامند یكی دیگر از انواع سسهاست كه بر پایه رب گوجهفرنگی است. عصاره گوجهفرنگی، سركه، روغن، شكر یا شربت ذرت از تركیبات اصلی این نوع سس است كه البته در انواع مختلف آن سبزیهای گوناگون مانند پیاز، سیر، كرفس و همچنین بسیاری از ادویهها نیز به كار میرود. با نگاهی به تركیبات اولیه این نوع سس میتوان دریافت كه این چاشنی به لحاظ تغذیهای از ارزش خوبی برخوردار است. در هر 100 گرم از این سس تقریبا 400 كیلوكالری انرژی وجود دارد كه البته بسته به فرمولاسیونهای مختلف میتواند متفاوت باشد. با توجه به این كه ماده اولیه و اصلی سس قرمز، گوجه فرنگی است بنابراین تركیب فلاونوئیدی لیكوپن در آن یافت میشود. این ماده جزو تركیبات آنتیاكسیدان است و میتواند با خنثی كردن رادیكالهای آزاد در پیشگیری از بروز برخی سرطانها مانند ریه، پروستات و گوارش موثر باشد. همچنین این تركیب در كاهش تولید كلسترول و مهار اكسیده شدن كلسترول بد و در نتیجه پیشگیری از گرفتگی عروق نیز نقش مفیدی دارد.
افراد زیادی طرفدار سسهای قرمزند و آن را كمكالریتر از سس مایونز میدانند. سس كچاپ كه بسیاری آن را سس گوجه فرنگی مینامند یكی دیگر از انواع سسهاست كه بر پایه رب گوجهفرنگی است. عصاره گوجهفرنگی، سركه، روغن، شكر یا شربت ذرت از تركیبات اصلی این نوع سس است كه البته در انواع مختلف آن سبزیهای گوناگون مانند پیاز، سیر، كرفس و همچنین بسیاری از ادویهها نیز به كار میرود. با نگاهی به تركیبات اولیه این نوع سس میتوان دریافت كه این چاشنی به لحاظ تغذیهای از ارزش خوبی برخوردار است. در هر 100 گرم از این سس تقریبا 400 كیلوكالری انرژی وجود دارد كه البته بسته به فرمولاسیونهای مختلف میتواند متفاوت باشد. با توجه به این كه ماده اولیه و اصلی سس قرمز، گوجه فرنگی است بنابراین تركیب فلاونوئیدی لیكوپن در آن یافت میشود. این ماده جزو تركیبات آنتیاكسیدان است و میتواند با خنثی كردن رادیكالهای آزاد در پیشگیری از بروز برخی سرطانها مانند ریه، پروستات و گوارش موثر باشد. همچنین این تركیب در كاهش تولید كلسترول و مهار اكسیده شدن كلسترول بد و در نتیجه پیشگیری از گرفتگی عروق نیز نقش مفیدی دارد.
سس خردل:
یكی دیگر از انواع سسهای پرطرفدار است. همانطور كه از نام آن پیداست از گیاه خردل در تهیه آن استفاده شده است. دانه خردل سرشار از مادهای مغذی به نام سلنیوم است كه خاصیت ضدالتهابی دارد و به كاهش شدت آسم، بعضی از علایم آرتریت روماتوئید و پیشگیری از بروز پرفشاری خون و سرطان كمك میكند و در كاهش تكرار حملههای میگرنی و جلوگیری از بینظمی خواب در دوران یائسگی مفید است. هر 100 گرم از انواع معمول این سس 70 كیلوكالری انرژی دارد كه بسیار كمتر از انواع دیگر است. درخصوص مصرف این نوع سس نیز باید به محتوای مواد افزودنی آن دقت كرد.
آیا كمكالری بودن سسها واقعیت دارد؟
سسهای كمكالری محصولاتی هستند كه بتازگی با توجه به این كه تعداد زیادی از افراد جامعه نسبت به افزایش وزن حساس شدهاند، وارد بازار شده و مورد استقبال قرار گرفتهاند. در این نوع محصولات سعی شده است میزان روغن مصرفی به مقدار زیادی كاهش یابد و از آنجا كه روغنها در هر گرم 9 كیلوكالری انرژی تولید میكنند، با كاهش مقدار این ماده غذایی محتوای كالری محصول كاهش پیدا میكند، به عنوان مثال استفاده از ماست، نشاسته، آرد و تركیبات ژلاتینی جایگزینهایی هستند كه در این دسته از محصولات مورد استفاده قرار میگیرند. این مواد هم امكان اضافه كردن آب به محصول را افزایش میدهند ـ كه محتوای انرژی به این ترتیب كاهش مییابد ـ و هم به لحاظ كمكالری بودن نسبت به روغن با توجه به این كه تنها 4 كیلوكالری در ماده خشك تولید میكنند، انرژی كمتری به مصرفكننده میرسانند.
واژه افزودنیهای مجاز كه روی برچسب بسیاری از سسها دیده میشود به معنی طبیعی بودن افزودنیهای موجود در محصول نیست
بنابراین بسیاری از شركتها سسهای گوناگونی را از نشاسته، ماست و ژلاتین تهیه میكنند كه این نوع سسها از محتوای كالری كمتری نسبت به سس مایونز برخوردارند. به عنوان یك توصیه كلی میتوان گفت هرچه در تهیه انواع سس از روغن و مواد افزودنی كمتر و سبزیهای بیشتر استفاده شود، بهتر است.
به عنوان مثال سس مایونز كه حاوی كالری بالایی است را میتوان با ماست و سبزیهای معطر تركیب كرد تا همارزش تغذیهای آن بالاتر برود و هم كالری كمتری داشته باشد. برای بهبود ارزش تغذیهای این چاشنیها میتوان از روغنهای زیتون، كنجد و هسته انگور به جای انواع عادی آن در حد اعتدال استفاده كرد. البته نباید از یاد برد كه روغنها از هر نوع كه باشند، محتوای انرژی بالایی هستند و زیادهروی در مصرف آنها میتواند اضافه وزن و چاقی را به همراه داشته باشد.
به عنوان مثال سس مایونز كه حاوی كالری بالایی است را میتوان با ماست و سبزیهای معطر تركیب كرد تا همارزش تغذیهای آن بالاتر برود و هم كالری كمتری داشته باشد. برای بهبود ارزش تغذیهای این چاشنیها میتوان از روغنهای زیتون، كنجد و هسته انگور به جای انواع عادی آن در حد اعتدال استفاده كرد. البته نباید از یاد برد كه روغنها از هر نوع كه باشند، محتوای انرژی بالایی هستند و زیادهروی در مصرف آنها میتواند اضافه وزن و چاقی را به همراه داشته باشد.
سسهای تهیه شده از میوه نیز به لحاظ تغذیهای بسیار ارزشمند هستند. به گفته میلانی بناب، از این سسها میتوان برای مغذی كردن غذای كودكان بویژه آنهایی كه علاقه زیادی به خوردن میوه ندارند، استفاده كرد ولی باید بدانیم كه بسیاری از سسها سدیم بالایی دارند در حالی كه شوری آنها زیاد نیست. بنابراین بیماران مبتلا به فشار خون باید به برچسب سسها بیشتر دقت كرده و تا جای ممكن از انواع تهیه شدهاش در خانه استفاده كنند.
افزودنیهای مجاز یا غیرمجاز
افزودنیهای مجاز، مواد شیمیایی یا غیرشیمیایی هستند كه به عنوان كمك فرآیند یا بهبوددهنده ویژگیهای چشایی، بصری، ماندگاری و فیزیكی به محصول اضافه میشوند. قوامدهندهها، پایداركنندهها، نگهدارندهها، رنگدهندهها و طعمدهندهها از جمله اقلام پرمصرف در صنایع غذایی هستند. البته طبق تحقیقات، فهرست مربوط به افزودنیهای مجاز همه ساله دستخوش تغییراتی میشود و ممكن است تعداد زیادی از فهرست حذف یا اضافه شوند. معمولا مخاطراتی كه به واسطه مصرف این افزودنیها برای سلامت ایجاد میشود به حذف این مواد از چرخه تولید منجر میشوند. به عنوان مثال بنزوات سدیم به عنوان یكی از ضد كپكهای معمول است كه در صنایع تولید سس، رب و نوشابه به كار رفته و با نام اختصاری «E211» روی بستهبندیها مشخص میشود. این تركیب در صورت استفاده مدام و بیرویه میتواند باعث بروز برخی بیماریها همچون سیروز كبدی، پاركینسون و بروز برخی ضایعات در سیستم عصبی شود و به همین دلیل مصرف آن در دستورالعملهای جدید كاهش یافته است.
بنابراین بهتر است كودكانی كه مبتلا به بیشفعالی هستند نیز از انواع سسهایی كه در منزل تهیه و افزودنیهای كمتری دارند، استفاده كنند.
در این میان باید در نظر داشت كه واژه «افزودنیهای مجاز» كه روی در بسیاری از سسها دیده میشود به معنی طبیعی بودن افزودنیهای موجود در محصول نیست و این افزودنیها عموما صنعتی و شیمیایی هستند كه میتوانند در صورت رعایت نشدن تعادل در مصرف، ناراحتیهای كبدی، كلیوی و حتی برخی از سرطانها را ایجاد كنند.
ادامه مطلب
تاريخ : شنبه 25 مرداد 1393 | 6:49 PM | نويسنده : سعیدی-بحرینی
معمولا سسهای آماده دارای مقادیر زیادی شکر و چربی های اشباع هستند.
جالب است بدانید بر خلاف تصورتان مصرف سالاد بدون سس گزینه چندان خوبی نیست و به گفته متخصصان تغذیه بعضی از ویتامینهای موجود در سبزیجات برای جذب در بدن نیاز به چربی دارند. ویتامینهایی مانند A و K برای جذب در بدن نیاز به چربی دارند و قطع کامل مصرف چربی مانع از جذب کامل این ویتامینها می شود.
گفتنی است معمولا سسهای آماده دارای مقادیر زیادی شکر و چربی های اشباع هستند که می توانید به جای این گونه سسها از ترکیب روغن زیتون و سرکه یا آبلیمو برای جذب بالاتر ویتامینها و مزه دار کردن سالاد خود استفاده نمایید.
گفتنی است معمولا سسهای آماده دارای مقادیر زیادی شکر و چربی های اشباع هستند که می توانید به جای این گونه سسها از ترکیب روغن زیتون و سرکه یا آبلیمو برای جذب بالاتر ویتامینها و مزه دار کردن سالاد خود استفاده نمایید.
ادامه مطلب
تاريخ : شنبه 25 مرداد 1393 | 6:47 PM | نويسنده : سعیدی-بحرینی
کیسه صفرا روی سطح زیرین کبد قرار دارد و عمل اصلی آن غلیظ کردن، ذخیره سازی و ترشح بخشی از صفرای تولید شده از سوی کبد است.
وقتی پای سنگ در بدن مطرح میشود، ذهن همه به سمت کلیهها میرود، اما کیسهصفرا نیز از این مشکل مستثنا نیست. سنگ های کیسه صفرا از شایع ترین بیماری های شکم است که درد ناشی از آن در بسیاری موارد، تا سال ها در شخص بروز نمی کند. این بیماری معمولا در افراد چاق و کسانی که در رژیم غذایی شان غذاهای چرب مصرف می کنند یا بسرعت وزنشان را کم می کنند، بیشتر دیده می شود.
کیسه صفرا روی سطح زیرین کبد قرار دارد و عمل اصلی آن غلیظ کردن، ذخیره سازی و ترشح بخشی از صفرای تولید شده از سوی کبد است که ترکیبی از اسیدهای چرب، کلسترول، نمک های صفراوی و مواد زاید حاصل از تجزیه گلبول های قرمز خون است. در واقع ترشح صفرا به هضم و جذب چربی ها و ویتامین های محلول در چربی کمک می کند. حال اگر مسیر عبور صفرا از مجاری صفراوی به دلایلی بسته شود قسمتی از آن در کیسه صفرا ذخیره می شود و ممکن است با گذشت زمان، کریستال هایی را ایجاد کند که در واقع هسته اولیه سنگ های کلسترولی یا سنگ کیسه صفرا را تشکیل می دهد.
فراموش نکنید که هرگونه اختلال در روند تخلیه صفرا به داخل روده که معمولا بعد از خوردن غذاهای چرب صورت می گیرد باعث بروز اختلال در هضم و جذب چربی ها و ویتامین های محلول در چربی می شود.
البته دکتر محمد جعفر فره وش، متخصص گوارش تاکید می کند: در بسیاری از موارد، سنگ های ایجاد شده در کیسه صفرا جابه جا می شود و تا سال ها ایجاد درد و مشکل برای بیمار نمی کند. به بیان دیگر سنگ کیسه صفرا در بیشتر موارد، تا سال ها بدون درد است و فقط از طریق سونوگرافی یا سی تی اسکن قابل تشخیص است. در چنین مواردی نیز نیاز به انجام اقدام خاصی برای بیمار نیست.
این متخصص می افزاید: بروز درد شدید در قسمت راست و بالای شکم که در برخی موارد به پشت نیز انتشار می یابد نشان دهنده آن است که سنگ های کلسترولی مسیر خروج صفرا را بسته و باعث افزایش فشار در کیسه صفرا شده است.
چاق ها در دام بیماری سنگ کیسه صفرا
همان طور که گفته شد چاقی و اضافه وزن از عوامل اصلی بروز سنگ های کیسه صفراست. همچنین استفاده از رژیم های غذایی سخت و کاهش وزن سریع، احتمال تشکیل سنگ صفرا را افزایش می دهند. به این دلیل همواره تاکید می شود که کاهش وزن زیاد باید از طریق یک روش صحیح و منطقی تغذیه ای و تحرکی، تحت نظر یک متخصص گوارش و با مصرف داروهای کمک کننده به ترشح صفرا صورت بگیرد.
همچنین به گفته دکتر فره وش، کسانی که از قرص های پیشگیری از بارداری استفاده می کنند یا خانم هایی که بارداری های مکرر دارند، بیشتر در خطر بروز این بیماری قرار دارند. همچنین گرسنه ماندن طولانی نیز می تواند خطر بروز سنگ های صفراوی را زیاد کند. به همین دلیل کسانی که سنگ صفراوی دارند، هرگز نباید روزه بگیرند. البته نباید از نقش ژنتیک و سابقه خانوادگی نیز در بروز سنگ های کیسه صفرا غافل شد.
این متخصص گوارش با اشاره به این که گاهی سنگ ها باعث ایجاد التهاب و عفونت کیسه صفرا می شود، می افزاید: بندرت نیز سنگ های ریز ممکن است وارد لوزالمعده (پانکراس) شده و التهاب این عضو را به همراه بیاورد که از طریق سونوگرافی نیز ممکن است قابل تشخیص نباشد و تنها راه تشخیص آن از طریق آندوسکوپی و سونوگرافی است. حتی سونوگرافی از روی شکم در افراد بسیار چاق، فقط در 10 تا 20 درصد موارد می تواند سنگ های مجرای صفرا را نشان دهد.
البته متخصصان تغذیه تاکید می کنند که مصرف زیاد غذاهای چرب، بویژه چربی های حیوانی نیز به عنوان عامل اصلی بروز چاقی و اضافه وزن می تواند احتمال ابتلا به سنگ کیسه صفرا را بیشتر کند.
ادامه زندگی بدون کیسه صفرا
تنها راه درمان سنگ های دردناک کیسه صفرا، جراحی و خروج کیسه صفراست. چرا که بعد از جراحی کیسه صفرا نیز جریان صفرا ادامه می یابد و فقدان این عضو تاثیر کمی روی هضم چربی ها می گذارد.
البته دکتر فره وش درمان های دارویی را در بیماران دچار سنگ های صفراوی کم اثر، پرعارضه و پر هزینه می داند و می گوید: موثرترین روش درمانی در بیماران دچار سنگ های دردناک، انجام جراحی است که بهتر است به شیوه لاپاروسکوپی و از روی شکم انجام شود. در این دسته افراد آنچه پس از جراحی کیسه صفرا اهمیت دارد حفظ وزن متعادل، داشتن فعالیت و تحرکی منظم و خودداری از مصرف غذاهای چرب است.
کیسه صفرا روی سطح زیرین کبد قرار دارد و عمل اصلی آن غلیظ کردن، ذخیره سازی و ترشح بخشی از صفرای تولید شده از سوی کبد است که ترکیبی از اسیدهای چرب، کلسترول، نمک های صفراوی و مواد زاید حاصل از تجزیه گلبول های قرمز خون است. در واقع ترشح صفرا به هضم و جذب چربی ها و ویتامین های محلول در چربی کمک می کند. حال اگر مسیر عبور صفرا از مجاری صفراوی به دلایلی بسته شود قسمتی از آن در کیسه صفرا ذخیره می شود و ممکن است با گذشت زمان، کریستال هایی را ایجاد کند که در واقع هسته اولیه سنگ های کلسترولی یا سنگ کیسه صفرا را تشکیل می دهد.
فراموش نکنید که هرگونه اختلال در روند تخلیه صفرا به داخل روده که معمولا بعد از خوردن غذاهای چرب صورت می گیرد باعث بروز اختلال در هضم و جذب چربی ها و ویتامین های محلول در چربی می شود.
البته دکتر محمد جعفر فره وش، متخصص گوارش تاکید می کند: در بسیاری از موارد، سنگ های ایجاد شده در کیسه صفرا جابه جا می شود و تا سال ها ایجاد درد و مشکل برای بیمار نمی کند. به بیان دیگر سنگ کیسه صفرا در بیشتر موارد، تا سال ها بدون درد است و فقط از طریق سونوگرافی یا سی تی اسکن قابل تشخیص است. در چنین مواردی نیز نیاز به انجام اقدام خاصی برای بیمار نیست.
این متخصص می افزاید: بروز درد شدید در قسمت راست و بالای شکم که در برخی موارد به پشت نیز انتشار می یابد نشان دهنده آن است که سنگ های کلسترولی مسیر خروج صفرا را بسته و باعث افزایش فشار در کیسه صفرا شده است.
چاق ها در دام بیماری سنگ کیسه صفرا
همان طور که گفته شد چاقی و اضافه وزن از عوامل اصلی بروز سنگ های کیسه صفراست. همچنین استفاده از رژیم های غذایی سخت و کاهش وزن سریع، احتمال تشکیل سنگ صفرا را افزایش می دهند. به این دلیل همواره تاکید می شود که کاهش وزن زیاد باید از طریق یک روش صحیح و منطقی تغذیه ای و تحرکی، تحت نظر یک متخصص گوارش و با مصرف داروهای کمک کننده به ترشح صفرا صورت بگیرد.
همچنین به گفته دکتر فره وش، کسانی که از قرص های پیشگیری از بارداری استفاده می کنند یا خانم هایی که بارداری های مکرر دارند، بیشتر در خطر بروز این بیماری قرار دارند. همچنین گرسنه ماندن طولانی نیز می تواند خطر بروز سنگ های صفراوی را زیاد کند. به همین دلیل کسانی که سنگ صفراوی دارند، هرگز نباید روزه بگیرند. البته نباید از نقش ژنتیک و سابقه خانوادگی نیز در بروز سنگ های کیسه صفرا غافل شد.
این متخصص گوارش با اشاره به این که گاهی سنگ ها باعث ایجاد التهاب و عفونت کیسه صفرا می شود، می افزاید: بندرت نیز سنگ های ریز ممکن است وارد لوزالمعده (پانکراس) شده و التهاب این عضو را به همراه بیاورد که از طریق سونوگرافی نیز ممکن است قابل تشخیص نباشد و تنها راه تشخیص آن از طریق آندوسکوپی و سونوگرافی است. حتی سونوگرافی از روی شکم در افراد بسیار چاق، فقط در 10 تا 20 درصد موارد می تواند سنگ های مجرای صفرا را نشان دهد.
البته متخصصان تغذیه تاکید می کنند که مصرف زیاد غذاهای چرب، بویژه چربی های حیوانی نیز به عنوان عامل اصلی بروز چاقی و اضافه وزن می تواند احتمال ابتلا به سنگ کیسه صفرا را بیشتر کند.
ادامه زندگی بدون کیسه صفرا
تنها راه درمان سنگ های دردناک کیسه صفرا، جراحی و خروج کیسه صفراست. چرا که بعد از جراحی کیسه صفرا نیز جریان صفرا ادامه می یابد و فقدان این عضو تاثیر کمی روی هضم چربی ها می گذارد.
البته دکتر فره وش درمان های دارویی را در بیماران دچار سنگ های صفراوی کم اثر، پرعارضه و پر هزینه می داند و می گوید: موثرترین روش درمانی در بیماران دچار سنگ های دردناک، انجام جراحی است که بهتر است به شیوه لاپاروسکوپی و از روی شکم انجام شود. در این دسته افراد آنچه پس از جراحی کیسه صفرا اهمیت دارد حفظ وزن متعادل، داشتن فعالیت و تحرکی منظم و خودداری از مصرف غذاهای چرب است.
ادامه مطلب
تاريخ : شنبه 25 مرداد 1393 | 6:42 PM | نويسنده : سعیدی-بحرینی
پانکراس مسئول تولید هورمون انسولین در بدن است.
یکی از ضروری ترین نیازهای مادر در دوران بارداری، داشتن یک رژیم غذایی سالم و مناسب است تا از افزایش گلوکز و انسولین کودک جلوگیری کند. افزایش گلوکز و انسولین از نشانه های ابتلا به دیابت و سندرم متابولیک هستند. مطالعات نشان می دهند که بر خلاف باور عمومی، مادر باردار لازم نیست به اندازه دو نفر غذا بخورد. کیفیت رژیم غذایی مادر در دوران بارداری نقش مهمی در رشد جنین و همچنین سطح گلوکز و انسولین کودک بعد از تولد ایفا می کند.
بر اساس تحقیقات، رژیم غذایی غنی از چربی در دوران بارداری منجر به دیابت در کودک می شود حتی اگر مادر، مبتلا به دیابت و چاقی نباشد. به این معنی که سطح گلوکز و انسولین خون کودک بالا بوده و مقاومت انسولین نیز در او مشاهده می شود. رژیم غذایی نامناسب مادر، تکامل پانکراس (لوزالمعده) جنین را تحت تاثیر قرار می دهد. پانکراس مسئول تولید هورمون انسولین در بدن است.
از سوی دیگر زمانی که مادر باردار به اندازه کافی مواد غذایی مصرف نکند، ذخایر گلوکز بافت های جنین کاهش می یابند تا مقدار کافی از این قند در اختیار مغز قرار گیرد. این رویداد منجر به کاهش رشد جنین می شود. در صورتی که مادر به میزان کافی انرژی دریافت کند، میانگین وزن نوزاد در هنگام تولد 3.3 تا 3.5 کیلوگرم خواهد بود.
پژوهشگران معتقدند که در حدود نیمی از زنان از رژیم های غذایی با کیفیت پایین پیروی می کنند که سرشار از منابع حیوانی و چربی های اشباع و فاقد کربوهیدرات ها، سبزیجات و منابع گیاهی است. همچنین بیش از یک سوم زنان عادت های غذایی نامناسب داشته و این عادات را در دوران بارداری نیز ترک نمی کنند. لازم است به مادران آگاهی داده شود که در دوران بارداری رژیم غذایی مناسب و سالم داشته باشند که حاوی همه گروه های غذایی به میزان کافی باشد. برای دستیابی به این هدف بهتر است که از یک متخصص تغذیه کمک گرفته شود.
بر اساس تحقیقات، رژیم غذایی غنی از چربی در دوران بارداری منجر به دیابت در کودک می شود حتی اگر مادر، مبتلا به دیابت و چاقی نباشد. به این معنی که سطح گلوکز و انسولین خون کودک بالا بوده و مقاومت انسولین نیز در او مشاهده می شود. رژیم غذایی نامناسب مادر، تکامل پانکراس (لوزالمعده) جنین را تحت تاثیر قرار می دهد. پانکراس مسئول تولید هورمون انسولین در بدن است.
از سوی دیگر زمانی که مادر باردار به اندازه کافی مواد غذایی مصرف نکند، ذخایر گلوکز بافت های جنین کاهش می یابند تا مقدار کافی از این قند در اختیار مغز قرار گیرد. این رویداد منجر به کاهش رشد جنین می شود. در صورتی که مادر به میزان کافی انرژی دریافت کند، میانگین وزن نوزاد در هنگام تولد 3.3 تا 3.5 کیلوگرم خواهد بود.
پژوهشگران معتقدند که در حدود نیمی از زنان از رژیم های غذایی با کیفیت پایین پیروی می کنند که سرشار از منابع حیوانی و چربی های اشباع و فاقد کربوهیدرات ها، سبزیجات و منابع گیاهی است. همچنین بیش از یک سوم زنان عادت های غذایی نامناسب داشته و این عادات را در دوران بارداری نیز ترک نمی کنند. لازم است به مادران آگاهی داده شود که در دوران بارداری رژیم غذایی مناسب و سالم داشته باشند که حاوی همه گروه های غذایی به میزان کافی باشد. برای دستیابی به این هدف بهتر است که از یک متخصص تغذیه کمک گرفته شود.
ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 21 مرداد 1393 | 4:47 PM | نويسنده : سعیدی-بحرینی
اکسیتوسین در پیوند عاشقانه میان همسران و نیز در پیوند عاطفی میان مادر و نوزاد نقش دارد.
یک پژوهش جدید نشان میدهد هورمون «اکسیتوسین» که به نام «هورمون عشق» شناخته میشود، باعث میشود مردان متاهل فاصلهشان را از زنان جذاب، حفظ کنند.
به گزارش لایوساینس، پژوهشگران میگویند بررسی آنها نشان داده اکسیتوسین باعث میشود هنگامی که مردان متاهل با زنی جذاب برخورد میکنند، به اصطلاح «حباب شخصیشان» را گسترش می دهند و به او پیام می دهند: «نزدیک من نیا!» اما مردان مجرد با یا بدون اکسیتوسین به زن زیبای بیگانه جذب میشوند.
پژوهشگران در دانشگاه بن آلمان که این بررسی را انجام داده بودند، میگویند پژوهشهای قبلی روی موشهای قطبی نشان داده بود اکسیتوسین نقشی اساسی در وفاداری میان جفتها در حیوانات دارد اما این بررسی برای اولین بار نشان میدهد وجود اکسیتوسین در انسانها هم باعث تکهمسری میشود.
بررسیهای قبلی نشان دادهاند اکسیتوسین در پیوند عاشقانه میان همسران و نیز در پیوند عاطفی میان مادر و نوزاد نقش دارد. البته این هورمون ممکن است نقشی منفی در روابط میان افراد هم داشته باشد؛ زیرا میتواند باعث شود فرد نسبت به کسانی که آنها را غریبه میشمارد، خوشبینی کمتری داشته باشد و این سوءظن ممکناست در موقعیتهایی باعث بروز پرخاشگری شود.
پژوهشگران آلمانی در این بررسی 86مرد مجرد و متاهل را بهطور تصادفی به 2 گروه تقسیم کردند و به یک گروه با اسپری بینی اکسیتوسین دادند و به گروه دیگر دارونما. سپس یک زن جذاب به این مردان نزدیک میشد. به این مردان گفته شده بود که میتوانند واکنشی نشان ندهند یا هنگامی که فاصله این زن به حدی رسید که احساس ناراحتی کردند، از او بخواهند دیگر به آنها نزدیک نشود و به اصطلاح یک «حباب شخصی» برای خود ایجاد کنند. فرضیه ابتدایی این پژوهشگران این بود که تجویز اکسیتوسین باعث جذب شدن این مردان به این زن میشود اما یافتهها نشان داد بسته به اینکه مردان در رابطه عاشقانه با زن دیگری باشند یا نه، واکنششان به نزدیک شدن این زن زیبا متفاوت است. مردان مجرد و مردانی که دارونما دریافت کرده بودند، نزدیک شدن زن زیبا تا فاصله 50 تا 60 سانتیمتری را تحمل میکردند اما در مردان متاهلی که اکسیتوسین دریافت کرده بودند، این فاصله بیشتر و در حد 70 تا 75 سانتیمتر بود.
به گفته دانشمندان، با توجه به این یافتهها به نظر میرسد که اکسیتوسین باعث وفاداری زوجها و دوام وضعیت تکهمسری میشود.
به گزارش لایوساینس، پژوهشگران میگویند بررسی آنها نشان داده اکسیتوسین باعث میشود هنگامی که مردان متاهل با زنی جذاب برخورد میکنند، به اصطلاح «حباب شخصیشان» را گسترش می دهند و به او پیام می دهند: «نزدیک من نیا!» اما مردان مجرد با یا بدون اکسیتوسین به زن زیبای بیگانه جذب میشوند.
پژوهشگران در دانشگاه بن آلمان که این بررسی را انجام داده بودند، میگویند پژوهشهای قبلی روی موشهای قطبی نشان داده بود اکسیتوسین نقشی اساسی در وفاداری میان جفتها در حیوانات دارد اما این بررسی برای اولین بار نشان میدهد وجود اکسیتوسین در انسانها هم باعث تکهمسری میشود.
بررسیهای قبلی نشان دادهاند اکسیتوسین در پیوند عاشقانه میان همسران و نیز در پیوند عاطفی میان مادر و نوزاد نقش دارد. البته این هورمون ممکن است نقشی منفی در روابط میان افراد هم داشته باشد؛ زیرا میتواند باعث شود فرد نسبت به کسانی که آنها را غریبه میشمارد، خوشبینی کمتری داشته باشد و این سوءظن ممکناست در موقعیتهایی باعث بروز پرخاشگری شود.
پژوهشگران آلمانی در این بررسی 86مرد مجرد و متاهل را بهطور تصادفی به 2 گروه تقسیم کردند و به یک گروه با اسپری بینی اکسیتوسین دادند و به گروه دیگر دارونما. سپس یک زن جذاب به این مردان نزدیک میشد. به این مردان گفته شده بود که میتوانند واکنشی نشان ندهند یا هنگامی که فاصله این زن به حدی رسید که احساس ناراحتی کردند، از او بخواهند دیگر به آنها نزدیک نشود و به اصطلاح یک «حباب شخصی» برای خود ایجاد کنند. فرضیه ابتدایی این پژوهشگران این بود که تجویز اکسیتوسین باعث جذب شدن این مردان به این زن میشود اما یافتهها نشان داد بسته به اینکه مردان در رابطه عاشقانه با زن دیگری باشند یا نه، واکنششان به نزدیک شدن این زن زیبا متفاوت است. مردان مجرد و مردانی که دارونما دریافت کرده بودند، نزدیک شدن زن زیبا تا فاصله 50 تا 60 سانتیمتری را تحمل میکردند اما در مردان متاهلی که اکسیتوسین دریافت کرده بودند، این فاصله بیشتر و در حد 70 تا 75 سانتیمتر بود.
به گفته دانشمندان، با توجه به این یافتهها به نظر میرسد که اکسیتوسین باعث وفاداری زوجها و دوام وضعیت تکهمسری میشود.
ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 21 مرداد 1393 | 4:47 PM | نويسنده : سعیدی-بحرینی
چه بسیارند خانوادههای ایرانی که یک یا دو بچه دارند اما قادرند تا 6 بچه را به درستی، با بهترین شرایط زندگی و تربیتی بزرگ کنند...
شاید یکی از دغدغههای ذهنی زوجهای ناباروری که وقت و هزینه زیادی را صرف بچهدار شدن کردهاند این باشد که نمیشود قبل از ازدواج از قدرت باروری مطلع شد؟ پاسخ به این پرسش آنقدرها هم ساده نیست زیرا بچهدار شدن پدیدهای چندعلتی است و مثلا نمیتوان ناتوانی جنسی یک مرد را قبل از ازدواج او سنجید یا متوجه بسته بودن لولههای رحم یک خانم قبل از ازدواج شد. میپرسید چرا؟ چون نمیشود از رحم یک دخترخانم عکس گرفت و با سونوگرافی هم باز یا بسته بودن لولهها معلوم نمیشود. باید منتظر بمانیم تا او ازدواج کند و بعد از رحم او عکسبرداری کنیم. اما تا حدودی میتوان گفت خانم یا آقا قدرت باروری دارد یا نه.
از آنجا که نیمی از مشکلات ناباروری به مردان و نیمی به خانمها مربوط است، یک آقا میتواند قبل از ازدواج آزمایش اسپرموگرام بدهد تا معلوم شود در مایع منی او اسپرم (سلول جنسی نر) وجود دارد یا نه و آیا اسپرمها قدرت حرکتی مناسب برای بارور کردن تخمک دارند یا ندارند؟ اما بسیاری از آقایان تمایلی ندارند این بررسی را انجام دهند. این آقایان باید بدانند همان اندازه که قدرت باروری خانم مهم است، سلامت سلولهای جنسی آنها هم اهمیت دارد. معمولا آقایان سلامت عمومی و قدرت مردانه و ظاهری خود را ملاک قرار میدهند، به همین دلیل از این نکته غفلت میکنند و به انجام بررسی مردانه تن نمیدهند. یک خانم هم با سونوگرافی از تخمدان و رحم میتواند سلامت قدرت باروری خود را بسنجد و متوجه شود تخمدانهای او سالماند یا نه. البته قاعدگی مرتب یک خانم هم تا حدی میتواند تاییدی بر سلامت دستگاه تناسلی او باشد. البته مبتلایان به تخمدان پلیکیستیک هم میتوانند با دارو تحت کنترل قرار گیرند و بچهدار شوند. پس 80 درصد ماجرا را قبل از ازدواج میتوانیم بفهمیم ولی از 20 درصد باقی نه شما اطلاع دارید، نه پزشکتان.
توصیه من به زوجهای ناباروری که استفاده از روشهای کمک باروری هم برایشان بینتیجه بوده این است که به جای تلف کردن وقت با قوانین سخت و گاهی آزاردهنده پذیرش فرزندخوانده در ایران و طی مراحل اداری آن، از جنین اهدایی استفاده کنند و سریعتر، ارزانتر و آسانتر صاحب فرزند شوند. حتی اگر رحمشان مشکل دارد، از رحم اجارهای کمک بگیرند.
دلم میخواست به جای چنین توصیهای میتوانستم بگویم مانند بسیاری از کسانی که قدرت باروری و خودشان هم یک یا دو بچه دارند و کودکی را هم به فرزندی میپذیرند، عمل کنید؛ اما چه کنم که میدانم قوانین سخت و کاغذبازیهای پذیرش فرزندخوانده در ایران ممکن است خیلیها را پشیمان کند و باعث شود عطای این کار را به لقایش ببخشند. کاش ماجرا سادهتر از این بود تا نه تنها زوجهای نابارور، بلکه افراد مسنتر که بچههایشان را سروسامان دادهاند و حالا تنها هستند هم بتوانند این بچههای بیسرپرست یا بدسرپرست را تحت تکفل بگیرند.
در کشورهای دیگر به جنبههای انسانی و اخلاقی فرزندخواندگی آنچنان توجه دارند و مثلا افراد مشهور و متمولی مانند تامکروز و وودیآلن در لیست انتظار میمانند تا نوبتشان شود و بتوانند سرپرستی کودکی را بگیرند اما در ایران متأسفانه اینگونه نیست. کاش به جای این همه سختگیری، دولت این بچههای بیسرپرست و حتی بدسرپرست را که تحت آزار جسمی و روانی والدین خود هستند، ساماندهی میکرد و به افراد اصلح میداد تا از حق در سلامت بزرگ شدن، لذت ببرند. یادم است قدیمترها در همین ایران خودمان صاحبخانه ثروتمند، سرپرستی یکی از بچههای کارگر، آشپز یا کلفت خانه را به عهده میگرفت و بین او و بچههای خودش فرق نمیگذاشت، به او میرسید، غذا و لباسش را تامین میکرد و حتی او را به دانشگاه میفرستاد. شاید حرفهای من در این یادداشت کوتاه و بحث فشرده نگنجد اما واقعا باید رابطه مستقیم بین حقوق کودکان و فرزندخواندگی را شناخت و کاری کرد که از ظرفیت موجود، به بهترین نحو استفاده شود و کیفیت زندگی انسانهایی که به دنیا آمدهاند اما کسی آنها را نمیخواهد یا کسی برای رشد و پرورش آنها هدف و برنامهای ندارد، بالا رود. چه بسیارند خانوادههای ایرانی که یک یا دو بچه دارند اما قادرند تا 6 بچه را به درستی، با بهترین شرایط زندگی و تربیتی بزرگ کنند تا این بچهها مجبور نباشند هر روز از پدر و مادر معتاد خود کتک بخورند، در خیابان مورد آزار قرار بگیرند و زندگیشان نابود شود.
از آنجا که نیمی از مشکلات ناباروری به مردان و نیمی به خانمها مربوط است، یک آقا میتواند قبل از ازدواج آزمایش اسپرموگرام بدهد تا معلوم شود در مایع منی او اسپرم (سلول جنسی نر) وجود دارد یا نه و آیا اسپرمها قدرت حرکتی مناسب برای بارور کردن تخمک دارند یا ندارند؟ اما بسیاری از آقایان تمایلی ندارند این بررسی را انجام دهند. این آقایان باید بدانند همان اندازه که قدرت باروری خانم مهم است، سلامت سلولهای جنسی آنها هم اهمیت دارد. معمولا آقایان سلامت عمومی و قدرت مردانه و ظاهری خود را ملاک قرار میدهند، به همین دلیل از این نکته غفلت میکنند و به انجام بررسی مردانه تن نمیدهند. یک خانم هم با سونوگرافی از تخمدان و رحم میتواند سلامت قدرت باروری خود را بسنجد و متوجه شود تخمدانهای او سالماند یا نه. البته قاعدگی مرتب یک خانم هم تا حدی میتواند تاییدی بر سلامت دستگاه تناسلی او باشد. البته مبتلایان به تخمدان پلیکیستیک هم میتوانند با دارو تحت کنترل قرار گیرند و بچهدار شوند. پس 80 درصد ماجرا را قبل از ازدواج میتوانیم بفهمیم ولی از 20 درصد باقی نه شما اطلاع دارید، نه پزشکتان.
توصیه من به زوجهای ناباروری که استفاده از روشهای کمک باروری هم برایشان بینتیجه بوده این است که به جای تلف کردن وقت با قوانین سخت و گاهی آزاردهنده پذیرش فرزندخوانده در ایران و طی مراحل اداری آن، از جنین اهدایی استفاده کنند و سریعتر، ارزانتر و آسانتر صاحب فرزند شوند. حتی اگر رحمشان مشکل دارد، از رحم اجارهای کمک بگیرند.
دلم میخواست به جای چنین توصیهای میتوانستم بگویم مانند بسیاری از کسانی که قدرت باروری و خودشان هم یک یا دو بچه دارند و کودکی را هم به فرزندی میپذیرند، عمل کنید؛ اما چه کنم که میدانم قوانین سخت و کاغذبازیهای پذیرش فرزندخوانده در ایران ممکن است خیلیها را پشیمان کند و باعث شود عطای این کار را به لقایش ببخشند. کاش ماجرا سادهتر از این بود تا نه تنها زوجهای نابارور، بلکه افراد مسنتر که بچههایشان را سروسامان دادهاند و حالا تنها هستند هم بتوانند این بچههای بیسرپرست یا بدسرپرست را تحت تکفل بگیرند.
در کشورهای دیگر به جنبههای انسانی و اخلاقی فرزندخواندگی آنچنان توجه دارند و مثلا افراد مشهور و متمولی مانند تامکروز و وودیآلن در لیست انتظار میمانند تا نوبتشان شود و بتوانند سرپرستی کودکی را بگیرند اما در ایران متأسفانه اینگونه نیست. کاش به جای این همه سختگیری، دولت این بچههای بیسرپرست و حتی بدسرپرست را که تحت آزار جسمی و روانی والدین خود هستند، ساماندهی میکرد و به افراد اصلح میداد تا از حق در سلامت بزرگ شدن، لذت ببرند. یادم است قدیمترها در همین ایران خودمان صاحبخانه ثروتمند، سرپرستی یکی از بچههای کارگر، آشپز یا کلفت خانه را به عهده میگرفت و بین او و بچههای خودش فرق نمیگذاشت، به او میرسید، غذا و لباسش را تامین میکرد و حتی او را به دانشگاه میفرستاد. شاید حرفهای من در این یادداشت کوتاه و بحث فشرده نگنجد اما واقعا باید رابطه مستقیم بین حقوق کودکان و فرزندخواندگی را شناخت و کاری کرد که از ظرفیت موجود، به بهترین نحو استفاده شود و کیفیت زندگی انسانهایی که به دنیا آمدهاند اما کسی آنها را نمیخواهد یا کسی برای رشد و پرورش آنها هدف و برنامهای ندارد، بالا رود. چه بسیارند خانوادههای ایرانی که یک یا دو بچه دارند اما قادرند تا 6 بچه را به درستی، با بهترین شرایط زندگی و تربیتی بزرگ کنند تا این بچهها مجبور نباشند هر روز از پدر و مادر معتاد خود کتک بخورند، در خیابان مورد آزار قرار بگیرند و زندگیشان نابود شود.
ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 21 مرداد 1393 | 4:46 PM | نويسنده : سعیدی-بحرینی
متاسفانه اشتباهی كه افراد بعد از ایجاد زخم انجام میدهند، استفاده غلط از ضدعفونیكنندههای موضعی است.
«در تاریخچه ترمیم زخمها میتوان پاپیروسهای مصر باستان را در نظر گرفت كه حدود 1650 سال قبل از میلاد مسیح تهیه شده بودند. در این پاپیروسها به 48 نوع زخم كه پزشكان آن زمان آنها را شناخته و تقسیمبندی كردهاند، اشاره شده است.»
این مقدمه ای بر وجود زخم و تلاش انسانها برای درمان آنها از زبان دكتر مهرداد خوانساری، متخصص جراحی عمومی، فلوشیپ لاپاروسكوپی و عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی است که در همین رابطه با ایشان به گفتوگو نشسته ایم.
آقای دکتر! زخمها چند نوع هستند؟
زخم عبارت است از گسیختگی یك اپیتلیوم یا پوشش در هر قسمتی از بدن اعم از پوست، مخاط دستگاه گوارشی و... که براساس نوع زخم در هر قسمتی از بدن، درمانها متفاوت خواهند بود. پس زخمها میتوانند در نقاط مختلفی از بدن چه در ارگانهای داخلی مانند دستگاه گوارش یا در ارگان خارجی مانند پوست ایجاد شوند اما به طوركلی زخمها را به دو نوع حاد و مزمن تقسیمبندی میكنیم.
کمی درباره این زخمها توضیح میدهید؟
بله، برای تعریف زخم حاد و مزمن بهتر است در ابتدا به روند ترمیم یك زخم پس از ایجاد آن بپردازم. هر زخمی 4 مرحله را طی میکند. در اولین ثانیههای ایجاد زخم در بدن روند ترمیم زخم آغاز میشود. به این صورت كه سلولهای التهابی به سمت مركز زخم حركت میكنند و به نوعی آن را مورد حمله قرار میدهند. اینكار با 2 هدف انجام میشود؛ اول پاككردن باكتریها و آلودگیها از محل كه معمولا از روز اول تا روز چهارم زمان میبرد و دوم ترشح واسطههای التهابی كه در مرحله دوم زخم به كار میآید. در واقع روند ترمیم زخم فیزیولوژیك و در عین حال هورمونی است؛ یعنی هم فیزیولوژی طبیعی بدن و هم هورمونها در ترمیم آن نقش دارند.
مرحله دوم معمولا از روز چهارم تا دهم یا دوازدهم بعد از ایجاد زخم طول میكشد. در این مدت سلولهای التهابیای كه وارد حفره زخم شدهاند شروع به تكثیر میكنند تا داربستی تشكیل بدهند و زخم را از آن داربست آکنده کنند تا ترمیم زخم ادامه پیدا کند. مرحله سوم ترمیم زخم از روز دهم تا دوازدهم طول میکشد. در این مرحله حمله سلولها و تكثیر آنها نظم و انضباط خاصی پیدا میكنند. به این صورت كه بدن زوائد را از زخم برداشت میكند و زخم همانند بافتهای اطرافش شكل میگیرد كه اصطلاحا به این مرحله Modeling یا مرحله «تغییر زخم» میگویند.
این عوامل مشابه تجربه همه از زخم است؟
بله، همه ما زخم را تجربه كردهایم و شما دیدهاید كه هر زخمی در ابتدا التهابی دارد که در روز سوم و چهارم كمتر میشود و مقداری برجستگی پیدا میكند و سپس در عرض 6 تا 12 ماه زخم مدل خود را تغییر میدهد تا به بافت همسایه خود نزدیك شود. مرحله آخر برداشت اضافهها از زخم و همان چیزی است كه ما اصطلاحا به آن «جوشگاه» یا «اسکار زخم» میگوییم. جوشگاه به مرور زمان از بین خواهد رفت و به یك بافت طبیعی تبدیل خواهد شد. البته جوشگاه زخم میتواند براساس ژنتیك ادامه پیدا كند و از بین نرود یا به طور كامل محو شود.
اگر هنگام ترمیم زخم اتفاقی بیفتد كه این مراحل پشتسر هم انجام نشود، چه پیامدی خواهد داشت؟
در این صورت زخم حاد به یك زخم مزمن تبدیل میشود که درمانهای خاص خود را میطلبد. به همین دلیل تلاش ما این است كه زخم حاد را در روند ترمیم طبیعی خودش نگه داریم و اجازه ندهیم كه زخم، مزمن شود. زیرا در این صورت مجبوریم از تكنیكهای خاصی استفاده كنیم تا آن را درمان كنیم.
آیا مزمنشدن زخم خطرناك است؟
بله، ممكن است به خاطر وجود یك زخم مزمن عوارض خطرناكی ایجاد شود. زیرا مزمنشدن زخم مسایل ساده زخمها را به مسایل پیچیدهای تبدیل میكند. البته هر زخمی مزمن نمیشود بلكه عواملی وجود دارد كه میتواند زخم حاد را به زخم مزمن تبدیل كند. بسیاری از این عوامل ذاتی هستند و مربوط به خود شخص است اما بیماریهای زمینهای مانند بیماریهایی كه در سیستم ایمنی افراد نقص ایجاد میكنند، مانند بیماریهای كبدی و كلیوی، بیماری دیابت، افرادی كه فقر تغذیهای دارند، افرادی كه شیمیدرمانی میشوند، افرادی كه کورتیکواسترویید مصرف میكنند، موارد خاصی كه در منطقهای كه زخم ایجاد شده است و خونرسانی كافی شریانی یا وریدی ندارند، مانند بیمارانی كه دچار واریسهای مزمن و شدید اندامهای تحتانی هستند كه زخم آنها گاهی حتی به قطع عضو نیز منجر میشود، افرادی كه كمخونی و تصلبشرایین دارند، افرادی كه قطع نخاع هستند یا طولانیمدت در بستر میمانند و دچار زخمهای حادی به نام «زخمبستر» میشوند كه اغلب موارد مزمن میشود و... بنابراین کسانی كه مبتلا به این بیماریها هستند باید بیشتر احتیاط و از زخمشان مراقبت كنند. رسیدگی به موقع و پیشگیری از مزمنشدن زخمها بسیار موثر است هرچند كه در بعضی از افراد نمیتوان از مزمنشدن زخم پیشگیری كرد اما میتوان آن را كنترل نمود.
چطور از مزمنشدن زخمها جلوگیری كنیم؟
مهمترین مساله پس از ایجاد زخم در تنه یا اندامها حفظ خونسردی و كنترل اوضاع است پس از آن اولین اقدام، كنترل خونریزی است كه میتوان با فشار دست یا با یك پارچه و گاز تمیز آن را كنترل كرد. مرحله دوم پانسمان ساده زخم است كه آن هم كار كنترل خونریزی و درد را انجام میدهد. اگر ناحیهای از بدن با اشیای برنده مانند شیشه بریده شده بود، امكان عمیقبودن زخم زیاد است بنابراین در این موارد بهتر است سریعا به پزشك مراجعه كنید. پزشك با معاینه دقیق، نوع زخم، لبههای آن و وجود جسم خارجی در زخم را بررسی میكند. زیرا یكی از عوامل مهم تبدیل زخمهای حاد به زخمهای مزمن وجود اجسام خارجی در زخم است. در این صورت پزشك با توجه به زخم درمان مناسبی را آغاز میکند تا ترمیم صورت بگیرد و از مزمن شدن آن جلوگیری شود.
نیازی به ضدعفونیكردن زخم نیست؟
متاسفانه اشتباهی كه افراد بعد از ایجاد زخم انجام میدهند، استفاده غلط از ضدعفونیكنندههای موضعی است. ضدعفونیكنندهها كه در منازل اغلب بتادین است به هیچ عنوان نباید داخل حفره زخم ریخته شود بلكه باید آن را اطراف حفره زخم استفاده کرد زیرا بتادین حاوی ید است که به شدت برای سلولهای زایا و ترمیم کننده کشنده است. پس چنانچه در حفره زخم ریخته شود، قطعا باعث تاخیر در ترمیم زخم میشود و متعاقب آن جوشگاه و اسكار بیشتری از زخم به جا میماند. بهترین شستشودهنده زخم، سرم شستشو یا نرمالسالین است. اگر سرم در دسترس نبود میتوان زخم را با آب تمیز شست. سپس آن را پانسمان و به نزدیكترین مركز پزشكی مراجعه كرد.
برای از بین بردن جوشگاه یا اسكار زخمها چه باید كرد؟
در روند ترمیم زخم اصطلاحی تحت عنوان ترمیم بیش از حد داریم که بدن شروع به ساختن بافتهای اضافی در محل زخم میكند. معمولا جوشگاهها به دو واژه جوشگاه «هیپرتروفیك» و جوشگاه «كلویید» تقسیمبندی میشوند. در جوشگاه هیپرتروفیک منطقه زخم پرسلول و روی زخم بزرگ و زبر میشود و ایجاد برجستگی میکند. ایجاد جوشگاه كلویید هم که عوام به آن «گوشت اضافه» میگویند معمولا ذاتی و ژنتیكی است و با برجستگی نرم و بد شکلی پوست در محل زخم همراه است و درمانهای خاص خودش را دارد. بهترین راه برای محو شدن اسكار زخمها مراقبت خوب از زخم و اداره ترمیم درست آن است.
در چه زخمهایی باید واكسن كزاز تزریق كرد؟
با توجه به واكسیناسیون كامل جوانان و نوجوانان در كشور اغلب زخمهایی كه در بدن ایجاد میشود نیازی به واكسن ندارند. در موارد بسیار خاصی كه زخم به شدت له شده و با خاك یا مدفوع آلوده شده است یا زخم لبههای ناهماهنگ دارد چنانچه بیش از 10 سال یا در موارد خاصتر 5 سال از واكسیناسیون فرد گذشته باشد، تزریق واكسن كزاز لازم است. در غیر این صورت نیازی به تزریق واكسن نیست.
این مقدمه ای بر وجود زخم و تلاش انسانها برای درمان آنها از زبان دكتر مهرداد خوانساری، متخصص جراحی عمومی، فلوشیپ لاپاروسكوپی و عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی است که در همین رابطه با ایشان به گفتوگو نشسته ایم.
آقای دکتر! زخمها چند نوع هستند؟
زخم عبارت است از گسیختگی یك اپیتلیوم یا پوشش در هر قسمتی از بدن اعم از پوست، مخاط دستگاه گوارشی و... که براساس نوع زخم در هر قسمتی از بدن، درمانها متفاوت خواهند بود. پس زخمها میتوانند در نقاط مختلفی از بدن چه در ارگانهای داخلی مانند دستگاه گوارش یا در ارگان خارجی مانند پوست ایجاد شوند اما به طوركلی زخمها را به دو نوع حاد و مزمن تقسیمبندی میكنیم.
کمی درباره این زخمها توضیح میدهید؟
بله، برای تعریف زخم حاد و مزمن بهتر است در ابتدا به روند ترمیم یك زخم پس از ایجاد آن بپردازم. هر زخمی 4 مرحله را طی میکند. در اولین ثانیههای ایجاد زخم در بدن روند ترمیم زخم آغاز میشود. به این صورت كه سلولهای التهابی به سمت مركز زخم حركت میكنند و به نوعی آن را مورد حمله قرار میدهند. اینكار با 2 هدف انجام میشود؛ اول پاككردن باكتریها و آلودگیها از محل كه معمولا از روز اول تا روز چهارم زمان میبرد و دوم ترشح واسطههای التهابی كه در مرحله دوم زخم به كار میآید. در واقع روند ترمیم زخم فیزیولوژیك و در عین حال هورمونی است؛ یعنی هم فیزیولوژی طبیعی بدن و هم هورمونها در ترمیم آن نقش دارند.
مرحله دوم معمولا از روز چهارم تا دهم یا دوازدهم بعد از ایجاد زخم طول میكشد. در این مدت سلولهای التهابیای كه وارد حفره زخم شدهاند شروع به تكثیر میكنند تا داربستی تشكیل بدهند و زخم را از آن داربست آکنده کنند تا ترمیم زخم ادامه پیدا کند. مرحله سوم ترمیم زخم از روز دهم تا دوازدهم طول میکشد. در این مرحله حمله سلولها و تكثیر آنها نظم و انضباط خاصی پیدا میكنند. به این صورت كه بدن زوائد را از زخم برداشت میكند و زخم همانند بافتهای اطرافش شكل میگیرد كه اصطلاحا به این مرحله Modeling یا مرحله «تغییر زخم» میگویند.
این عوامل مشابه تجربه همه از زخم است؟
بله، همه ما زخم را تجربه كردهایم و شما دیدهاید كه هر زخمی در ابتدا التهابی دارد که در روز سوم و چهارم كمتر میشود و مقداری برجستگی پیدا میكند و سپس در عرض 6 تا 12 ماه زخم مدل خود را تغییر میدهد تا به بافت همسایه خود نزدیك شود. مرحله آخر برداشت اضافهها از زخم و همان چیزی است كه ما اصطلاحا به آن «جوشگاه» یا «اسکار زخم» میگوییم. جوشگاه به مرور زمان از بین خواهد رفت و به یك بافت طبیعی تبدیل خواهد شد. البته جوشگاه زخم میتواند براساس ژنتیك ادامه پیدا كند و از بین نرود یا به طور كامل محو شود.
اگر هنگام ترمیم زخم اتفاقی بیفتد كه این مراحل پشتسر هم انجام نشود، چه پیامدی خواهد داشت؟
در این صورت زخم حاد به یك زخم مزمن تبدیل میشود که درمانهای خاص خود را میطلبد. به همین دلیل تلاش ما این است كه زخم حاد را در روند ترمیم طبیعی خودش نگه داریم و اجازه ندهیم كه زخم، مزمن شود. زیرا در این صورت مجبوریم از تكنیكهای خاصی استفاده كنیم تا آن را درمان كنیم.
آیا مزمنشدن زخم خطرناك است؟
بله، ممكن است به خاطر وجود یك زخم مزمن عوارض خطرناكی ایجاد شود. زیرا مزمنشدن زخم مسایل ساده زخمها را به مسایل پیچیدهای تبدیل میكند. البته هر زخمی مزمن نمیشود بلكه عواملی وجود دارد كه میتواند زخم حاد را به زخم مزمن تبدیل كند. بسیاری از این عوامل ذاتی هستند و مربوط به خود شخص است اما بیماریهای زمینهای مانند بیماریهایی كه در سیستم ایمنی افراد نقص ایجاد میكنند، مانند بیماریهای كبدی و كلیوی، بیماری دیابت، افرادی كه فقر تغذیهای دارند، افرادی كه شیمیدرمانی میشوند، افرادی كه کورتیکواسترویید مصرف میكنند، موارد خاصی كه در منطقهای كه زخم ایجاد شده است و خونرسانی كافی شریانی یا وریدی ندارند، مانند بیمارانی كه دچار واریسهای مزمن و شدید اندامهای تحتانی هستند كه زخم آنها گاهی حتی به قطع عضو نیز منجر میشود، افرادی كه كمخونی و تصلبشرایین دارند، افرادی كه قطع نخاع هستند یا طولانیمدت در بستر میمانند و دچار زخمهای حادی به نام «زخمبستر» میشوند كه اغلب موارد مزمن میشود و... بنابراین کسانی كه مبتلا به این بیماریها هستند باید بیشتر احتیاط و از زخمشان مراقبت كنند. رسیدگی به موقع و پیشگیری از مزمنشدن زخمها بسیار موثر است هرچند كه در بعضی از افراد نمیتوان از مزمنشدن زخم پیشگیری كرد اما میتوان آن را كنترل نمود.
چطور از مزمنشدن زخمها جلوگیری كنیم؟
مهمترین مساله پس از ایجاد زخم در تنه یا اندامها حفظ خونسردی و كنترل اوضاع است پس از آن اولین اقدام، كنترل خونریزی است كه میتوان با فشار دست یا با یك پارچه و گاز تمیز آن را كنترل كرد. مرحله دوم پانسمان ساده زخم است كه آن هم كار كنترل خونریزی و درد را انجام میدهد. اگر ناحیهای از بدن با اشیای برنده مانند شیشه بریده شده بود، امكان عمیقبودن زخم زیاد است بنابراین در این موارد بهتر است سریعا به پزشك مراجعه كنید. پزشك با معاینه دقیق، نوع زخم، لبههای آن و وجود جسم خارجی در زخم را بررسی میكند. زیرا یكی از عوامل مهم تبدیل زخمهای حاد به زخمهای مزمن وجود اجسام خارجی در زخم است. در این صورت پزشك با توجه به زخم درمان مناسبی را آغاز میکند تا ترمیم صورت بگیرد و از مزمن شدن آن جلوگیری شود.
نیازی به ضدعفونیكردن زخم نیست؟
متاسفانه اشتباهی كه افراد بعد از ایجاد زخم انجام میدهند، استفاده غلط از ضدعفونیكنندههای موضعی است. ضدعفونیكنندهها كه در منازل اغلب بتادین است به هیچ عنوان نباید داخل حفره زخم ریخته شود بلكه باید آن را اطراف حفره زخم استفاده کرد زیرا بتادین حاوی ید است که به شدت برای سلولهای زایا و ترمیم کننده کشنده است. پس چنانچه در حفره زخم ریخته شود، قطعا باعث تاخیر در ترمیم زخم میشود و متعاقب آن جوشگاه و اسكار بیشتری از زخم به جا میماند. بهترین شستشودهنده زخم، سرم شستشو یا نرمالسالین است. اگر سرم در دسترس نبود میتوان زخم را با آب تمیز شست. سپس آن را پانسمان و به نزدیكترین مركز پزشكی مراجعه كرد.
برای از بین بردن جوشگاه یا اسكار زخمها چه باید كرد؟
در روند ترمیم زخم اصطلاحی تحت عنوان ترمیم بیش از حد داریم که بدن شروع به ساختن بافتهای اضافی در محل زخم میكند. معمولا جوشگاهها به دو واژه جوشگاه «هیپرتروفیك» و جوشگاه «كلویید» تقسیمبندی میشوند. در جوشگاه هیپرتروفیک منطقه زخم پرسلول و روی زخم بزرگ و زبر میشود و ایجاد برجستگی میکند. ایجاد جوشگاه كلویید هم که عوام به آن «گوشت اضافه» میگویند معمولا ذاتی و ژنتیكی است و با برجستگی نرم و بد شکلی پوست در محل زخم همراه است و درمانهای خاص خودش را دارد. بهترین راه برای محو شدن اسكار زخمها مراقبت خوب از زخم و اداره ترمیم درست آن است.
در چه زخمهایی باید واكسن كزاز تزریق كرد؟
با توجه به واكسیناسیون كامل جوانان و نوجوانان در كشور اغلب زخمهایی كه در بدن ایجاد میشود نیازی به واكسن ندارند. در موارد بسیار خاصی كه زخم به شدت له شده و با خاك یا مدفوع آلوده شده است یا زخم لبههای ناهماهنگ دارد چنانچه بیش از 10 سال یا در موارد خاصتر 5 سال از واكسیناسیون فرد گذشته باشد، تزریق واكسن كزاز لازم است. در غیر این صورت نیازی به تزریق واكسن نیست.
ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 21 مرداد 1393 | 4:45 PM | نويسنده : سعیدی-بحرینی
عموماً دو گروه از اشخاص دچار بیماری ام.اس میشوند: اما چه کسانی ؟
عموماً دو گروه از اشخاص دچار بیماری ام.اس میشوند:
الف -
گروه نخست افرادی هستند فوقالعاده حساس، زودرنج و عصبی و با كمترین ناملایمات از حالت عادی خارج شده و تعادل خود را از دست میدهند.
یكی از عمدهترین علتهای این بیماری، عصبی شدن افراد است كه مهمترین دلیل آن در واقع كمبود مواد غذایی یا مواد معدنی و ویتامینها در بدن و همچنین مواد زائد در سلولها و بافتها است. هرگاه شخص از نظر فیزیولوژی دچال اختلال شود، از نظر سیستم عصبی نیز دچار ناراحتی روحی و روانی خواهد شد و با كمترین برخوردی، عكسالعمل نشان خواهد داد.وقتی كه تعادل املاح معدنی در بدن به هم میخورد، انسان با كمترین برخوردی عصبی میشود و همچنین كار غدد درونریز در بدن مختل میشود. همین امر موجب میشود كه ترشحات طبیعی معده مختل و اسید معده به اندازه دوبرابر حد طبیعی شود
.روزانه معده یك انسان بالغ حدود دو لیتر اسید كلریدریك ترشح میكند كه در هضم غذا نقش اصلی را ایفا میكند. وقتی فردی عصبی میشود، این مقدار اسید به دو برابر حجم واقعی و طبیعی خود میرسد كه در واقع روزانه چهار لیتر اسید معده كه فوقالعاده قوی است، ترشح میشود.
اختلال در غدد درونریز موجب میشود كه سیستم داخلی بدن به هم ریزد و انسان از حالت تعادلی روحی و روانی خارج شود. پس میتوان نتیجه گرفت بهترین راهكار درمانی كه در زمینه پیشگیری از بیماری ام.اس نیز برای این گروه مؤثر خواهد بود، پرهیز از بروز تنش در مناسبات بینفردی و سعی در كنترل احساسات و عواطف شخصی است افراد زودرنج و حساس باید تلاش كنند تا تفسیر خود را از موقعیتهای اجتماعی بهگونهای تغییر دهند تا كمترین فشار روانی بر آنان وارد شود.
ب -
گروه دوم شامل افرادی است كه از نظر ژنتیكی دارای طبع سردی هستند و مدام از غذاهای سرد (غذاهایی با PH اسیدی) به حد وفور استفاده میكنند و علاقه زیادی به خوردن ترشی، سركه، تمر هندی، ماست، قرهقروت و امثال آن دارند. افرادی كه دارای چنین طبعی هستند، اگر در مورد غذای مصرفی روزانه خود دقیق نباشند، بیشتر در معرض بیماری ام.اس قرار میگیرند.
گروه دوم شامل افرادی است كه از نظر ژنتیكی دارای طبع سردی هستند و مدام از غذاهای سرد (غذاهایی با PH اسیدی) به حد وفور استفاده میكنند و علاقه زیادی به خوردن ترشی، سركه، تمر هندی، ماست، قرهقروت و امثال آن دارند. افرادی كه دارای چنین طبعی هستند، اگر در مورد غذای مصرفی روزانه خود دقیق نباشند، بیشتر در معرض بیماری ام.اس قرار میگیرند.
عموماً در بیماران مبتلا به ام.اس، PH خون گرایش به حالت اسیدی دارد و اگر این حالت بر اثر نوع تغذیه تكرار شود، بیمار در معرض حملات مداوم قرار خواهد گرفت و حال بیمار به مرور رو به وخامت خواهد رفت. جالب توجه اینكه این نوع بیماران علاقه وافری به مصرف غذاهای دارای حالت اسیدوز نشان میدهند، مانند: ماست، بستنی، ترشی، تمر هندی، ماهی و امثال آن.
اینگونه بیماران باید از مصرف غذاهای اسیدی دوری جویند تا بدین وسیله از پیشرفت بیماری جلوگیری به عمل آورند. برای پیشگیری از این بیماری در سایر افراد نیز میتوان مصرف متعادل مواد غذایی بهویژه اجتناب از مواد غذایی اسیدی را توصیه كرد.
ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 21 مرداد 1393 | 4:44 PM | نويسنده : سعیدی-بحرینی
تاكنون دلیل خاصی برای بیماری اماس مشخص نشده است.
این یک باور نسبتا شایع است که ام اس بیماری دختران جوان و زیباست. شاید مرور آمار دختران مبتلا به اماس و نسبت 3 به یك دختران و پسرانی كه در سنین جوانی به بیماری «اسكلروز» چندگانه دچار میشوند، یكی از دلایل این تصور عمومی باشد. بر اساس آمار ارائه شده از سوی انجمن اماس ایران حدود 70 هزار نفر در ایران مبتلا به اماس هستند و تنها نزدیك به 20 هزار نفر از آنها در انجمنهای اماس در سراسر كشور ثبت شدهاند كه متاسفانه از میان این بیماران ثبت شده، آمار مبتلایان به اماس در میان دختران و زنان سه برابر مردان است. همین موضوع موجب شده تا این بیماری دلمشغولی بزرگی را در دل بسیاری از دختران جوان به وجود آورد و آنها را دچار این دلواپسی كند كه آیا اماس دیر یا زود سراغ آنها خواهد آمد؟
در این مطلب دكتر مژگان قهاری متخصص بیماریهای مغز و اعصاب، دكتر محمود عابدینی عضو هیات علمی دانشگاه علومپزشكی مازندران و دكتر امیررضا عظیمی متخصص مغز و اعصاب در این باره توضیحاتی را به مخاطبان ارائه میكنند.
این بیماری سیستم عصبیتان را نشانه میگیرد
دیدگاهی درباره ابتلا به بیماری اماس وجود دارد و آن احتمال ابتلا به این بیماری در افرادی است كه به میزان كافی در معرض نور خورشید قرار نمیگیرند و به اصطلاح ویتامین D بدن آنها كم است. دكتر محمود عابدینی، عضو هیات علمی دانشگاه علومپزشكی مازندران در این باره میگوید: «هنوز علت بیماری ام اس نامشخص است. نقش ویتامین D به عنوان علتشناسی بیماری اماس مدنظر پژوهشگران و محققان قرار گرفته اما هنوز به طور كامل اثبات نشده است. بیماری اماس ازجمله بیماریهایی است كه سیستم عصب مركزی بدن را درگیر خود میكند. این سیستم شامل نخاع، مخچه و ساقه مغز است كه با ابتلا به این بیماری دچار ضایعه میشوند.» وی اضافه میكند: «ابتلا به اماس علائم مختلفی دارد كه از میان شایعترین آنها میتوان به گزگز كردن و مورمور شدن اندامها مانند دست و پا اشاره كرد. علاوه بر این، ضعیف شدن بدن، مور مور شدن، تاری دید و دو بینی دنبالهدار از جمله علائم ابتلا به این بیماری است كه خوشبختانه با رسیدگی و دریافت دارو در زمان مناسب قابل كنترل است.»
این بیماری تنها بیماری دختران جوان نیست
از آنجا كه تعداد دختران و زنان مبتلا به اماس در كشور زیاد است، گروهی از مردم تصور میكنند كه این بیماری تنها در میان دختران جوان شایع است، در حالی كه در میان مبتلایان به اماس مردان و كودكان هم وجود دارند. دكتر قهاری در این رابطه میگوید: «اگرچه ابتلا به این بیماری در كودكان كمتر از افراد بالغ است اما كودكانی هستند كه علائم ابتلا به این بیماری را دارند و گاهی با تاری دید این علائم را بروز میدهند. ضمن اینكه شایعترین سن ابتلا به بیماری اماس 18 تا 40 سال است و گاهی افرادی دیده میشوند كه در آستانه 50 سالگی به این بیماری مبتلا میشوند.
شاید هورمونهای زنانه مقصر باشند
به طور كلی در سراسر جهان تعداد زنان مبتلا به بیماری اماس یا اسكلروز چندگانه دو تا دو و نیم برابر مردان است. دكتر مژگان قهاری، متخصص بیماریهای مغز و اعصاب با اشاره به این مطلب میگوید: «البته این رقم در كشور ما به سه تا سهونیم برابر میرسد. به این معنی كه زنان مبتلا به بیماری اماس در ایران سه برابر مردان مبتلا به این بیماری است و ابتلا به اسكلروز چندگانه در میان زنان و دختران شایعتر است. بیماری كه ماهیت آن چندان شناخته شده نیست و نمیتوان به طور قطع مشخص كرد كه چه عاملی در زنان موجب میشود تا آنها نسبت به این بیماری آسیبپذیرتر باشند و احتمال ابتلای آنها به اماس بیشتر شود. با وجود این برخی از دانشمندان و محققان بر این باورند كه شاید تفاوت هورمونهای جنسی در زنان و مردان، موجب شده تا احتمال ابتلا به این بیماری در زنان بیشتر باشد. از طرفی این فرضیه نیز مطرح است كه اماس یك بیماری خودایمنی است و زنان در مقایسه با مردان اکثرا به بیماریهای خودایمنی بیشتری مبتلا میشوند.»
استرس علائم بیماری را تشدید میكند
دكتر قهاری، استرس، اضطراب و قرارگرفتن در محیطهای پرتنش و هیاهو را یكی از عوامل تشدید علائم و وضعیت بیمار میداند. او میگوید: «اینكه برخی از مردم تصور میكنند استرس و حالتهای عصبی موجب ابتلای آنها به بیماری اماس شده، فرضیهایی است كه هنوز درباره آن تحقیقات كاملی صورت نگرفته است. اما نكته این است كه افراد مبتلا به اماس در صورتی كه در این شرایط قرار گیرند احساس میكنند در وضعیت جسمی بدتری قرار دارند. از آنجا كه در بیماری اماس سیستم عصبی آسیب دیده، هدایت عصبی هم مختل میشود و در شرایطی كه بیمار در شرایط بحرانی، عصبی یا در معرض بیماریهای عفونی، تب، هیجان و اضطراب قرار گیرد این علائم تشدید میشود. اما تا امروز تحقیقی در این باره صورت نگرفته كه آیا استرس و اضطراب میتواند عاملی برای ابتلا به این بیماری باشد یا خیر؟ از آنجا كه سن ابتلا به بیماری اماس در گروه سنی 20 تا 40 سال است بررسی این روند كار مشكلی است، چرا كه افرادی كه در این سن قرار دارند ناخودآگاه با مسائل پرحاشیه و استرسزا رو به رو هستند. درس خواندن، وضعیت كاری، وضعیت اقتصادی و مشكلات زندگی روزمره مسائلی است كه غالب مردم بهویژه این گروه سنی را درگیر كرده است. به همین دلیل بررسی این موضوع كه چقدر استرس در شیوع این بیماری موثر است، امكان پذیر نیست.
پولدارها ام اس میگیرند؟
در گذشته احتمال ابتلا به اماس در كودكان و اعضای خانوادههایی كه در جوامع مرفه زندگی میكردند، بیشتر بود. دكتر قهاری در این زمینه میگوید: «این دیدگاه وجود داشت كه این گروه از كودكان به دلیل مراقبت بهداشتی دقیقتر كمتر به بیماریهای عفونی مبتلا میشدند و این شاید عاملی بود تا بیماریهای خودایمنی مانند اماس در بزرگسالی در این كودكان شایع باشد و در مقابل كودكانی كه از طبقه اجتماعی پایینتری بودند به این دلیل كه در كوچه و بازار بازی میكردند و احتمال ابتلای آنها به بیماریهای عفونی مختلف در كودكی بیشتر بود، احتمال كمتری برای ابتلا به بیماری اماس داشتند.» وی اضافه میكند: «البته این فرضیه چندان قطعی نیست، چراكه طی سالهای اخیر بیمارانی كه توسط مراكز اماس در شهرهای مختلف ثبت شدهاند از تمامی گروههای اقتصادی و طبقات اجتماعی بودهاند، بنابراین نمیتوان به طور فرضیه این موضوع را مطرح كرد.»
آیا اماس معضل طبقات بالای جامعه است؟
دکتر امیررضا عظیمی، متخصص مغز و اعصاب با اشاره به این مطلب كه تاكنون دلیل خاصی برای بیماری اماس مشخص نشده میگوید: «اماس یك بیماری چند فاكتوری است و عوامل محیطی، ژنتیك و ویروسها میتوانند در ابتلا به آن موثر باشند. اما نكته این است كه حتی نوع این عوامل محیطی كه میتواند در ابتلا به این بیماری موثر باشد هنوز مشخص نشده است. در سالهای اخیر بحث ابتلا به ویروس EBV مطرح شد كه میتواند یكی از دلایل ابتلا به اماس باشد اما این موضوع هنوز ثبت نشده است. نظریه كمبود ویتامین D نیز یكی از مواردی است كه در ابتلا به اماس طرح شده است و حتی تحقیقی در ایالاتمتحده روی سربازان صورت گرفته و مشخص شده در نمونه خونی سربازانی كه بعد از سربازی به اماس مبتلا شدهاند، سطح ویتامین D پایینتری نسبت به افراد سالم داشتند.»
این متخصص مغز و اعصاب اضافه میكند: «یكی دیگر از نتایج مطالعاتی كه درباره بیماری اماس صورت گرفته، این است كه معمولا بیماری اماس در افرادی كه از نظر اجتماعی و اقتصادی به طبقه بالای جامعه تعلق دارند بیشتر است. نتایج این تحقیقات نشان میدهد ابتلا به اماس معضل طبقات پایین یا كارگری نیست و افراد تحصیلكرده و متعلق به طبقه بالای جامعه بیشتر در معرض این بیماری هستند. اگرچه هنوز دلایل اصلی و كاملی برای این مورد ذكر نشده است.»
در این مطلب دكتر مژگان قهاری متخصص بیماریهای مغز و اعصاب، دكتر محمود عابدینی عضو هیات علمی دانشگاه علومپزشكی مازندران و دكتر امیررضا عظیمی متخصص مغز و اعصاب در این باره توضیحاتی را به مخاطبان ارائه میكنند.
این بیماری سیستم عصبیتان را نشانه میگیرد
دیدگاهی درباره ابتلا به بیماری اماس وجود دارد و آن احتمال ابتلا به این بیماری در افرادی است كه به میزان كافی در معرض نور خورشید قرار نمیگیرند و به اصطلاح ویتامین D بدن آنها كم است. دكتر محمود عابدینی، عضو هیات علمی دانشگاه علومپزشكی مازندران در این باره میگوید: «هنوز علت بیماری ام اس نامشخص است. نقش ویتامین D به عنوان علتشناسی بیماری اماس مدنظر پژوهشگران و محققان قرار گرفته اما هنوز به طور كامل اثبات نشده است. بیماری اماس ازجمله بیماریهایی است كه سیستم عصب مركزی بدن را درگیر خود میكند. این سیستم شامل نخاع، مخچه و ساقه مغز است كه با ابتلا به این بیماری دچار ضایعه میشوند.» وی اضافه میكند: «ابتلا به اماس علائم مختلفی دارد كه از میان شایعترین آنها میتوان به گزگز كردن و مورمور شدن اندامها مانند دست و پا اشاره كرد. علاوه بر این، ضعیف شدن بدن، مور مور شدن، تاری دید و دو بینی دنبالهدار از جمله علائم ابتلا به این بیماری است كه خوشبختانه با رسیدگی و دریافت دارو در زمان مناسب قابل كنترل است.»
این بیماری تنها بیماری دختران جوان نیست
از آنجا كه تعداد دختران و زنان مبتلا به اماس در كشور زیاد است، گروهی از مردم تصور میكنند كه این بیماری تنها در میان دختران جوان شایع است، در حالی كه در میان مبتلایان به اماس مردان و كودكان هم وجود دارند. دكتر قهاری در این رابطه میگوید: «اگرچه ابتلا به این بیماری در كودكان كمتر از افراد بالغ است اما كودكانی هستند كه علائم ابتلا به این بیماری را دارند و گاهی با تاری دید این علائم را بروز میدهند. ضمن اینكه شایعترین سن ابتلا به بیماری اماس 18 تا 40 سال است و گاهی افرادی دیده میشوند كه در آستانه 50 سالگی به این بیماری مبتلا میشوند.
شاید هورمونهای زنانه مقصر باشند
به طور كلی در سراسر جهان تعداد زنان مبتلا به بیماری اماس یا اسكلروز چندگانه دو تا دو و نیم برابر مردان است. دكتر مژگان قهاری، متخصص بیماریهای مغز و اعصاب با اشاره به این مطلب میگوید: «البته این رقم در كشور ما به سه تا سهونیم برابر میرسد. به این معنی كه زنان مبتلا به بیماری اماس در ایران سه برابر مردان مبتلا به این بیماری است و ابتلا به اسكلروز چندگانه در میان زنان و دختران شایعتر است. بیماری كه ماهیت آن چندان شناخته شده نیست و نمیتوان به طور قطع مشخص كرد كه چه عاملی در زنان موجب میشود تا آنها نسبت به این بیماری آسیبپذیرتر باشند و احتمال ابتلای آنها به اماس بیشتر شود. با وجود این برخی از دانشمندان و محققان بر این باورند كه شاید تفاوت هورمونهای جنسی در زنان و مردان، موجب شده تا احتمال ابتلا به این بیماری در زنان بیشتر باشد. از طرفی این فرضیه نیز مطرح است كه اماس یك بیماری خودایمنی است و زنان در مقایسه با مردان اکثرا به بیماریهای خودایمنی بیشتری مبتلا میشوند.»
استرس علائم بیماری را تشدید میكند
دكتر قهاری، استرس، اضطراب و قرارگرفتن در محیطهای پرتنش و هیاهو را یكی از عوامل تشدید علائم و وضعیت بیمار میداند. او میگوید: «اینكه برخی از مردم تصور میكنند استرس و حالتهای عصبی موجب ابتلای آنها به بیماری اماس شده، فرضیهایی است كه هنوز درباره آن تحقیقات كاملی صورت نگرفته است. اما نكته این است كه افراد مبتلا به اماس در صورتی كه در این شرایط قرار گیرند احساس میكنند در وضعیت جسمی بدتری قرار دارند. از آنجا كه در بیماری اماس سیستم عصبی آسیب دیده، هدایت عصبی هم مختل میشود و در شرایطی كه بیمار در شرایط بحرانی، عصبی یا در معرض بیماریهای عفونی، تب، هیجان و اضطراب قرار گیرد این علائم تشدید میشود. اما تا امروز تحقیقی در این باره صورت نگرفته كه آیا استرس و اضطراب میتواند عاملی برای ابتلا به این بیماری باشد یا خیر؟ از آنجا كه سن ابتلا به بیماری اماس در گروه سنی 20 تا 40 سال است بررسی این روند كار مشكلی است، چرا كه افرادی كه در این سن قرار دارند ناخودآگاه با مسائل پرحاشیه و استرسزا رو به رو هستند. درس خواندن، وضعیت كاری، وضعیت اقتصادی و مشكلات زندگی روزمره مسائلی است كه غالب مردم بهویژه این گروه سنی را درگیر كرده است. به همین دلیل بررسی این موضوع كه چقدر استرس در شیوع این بیماری موثر است، امكان پذیر نیست.
پولدارها ام اس میگیرند؟
در گذشته احتمال ابتلا به اماس در كودكان و اعضای خانوادههایی كه در جوامع مرفه زندگی میكردند، بیشتر بود. دكتر قهاری در این زمینه میگوید: «این دیدگاه وجود داشت كه این گروه از كودكان به دلیل مراقبت بهداشتی دقیقتر كمتر به بیماریهای عفونی مبتلا میشدند و این شاید عاملی بود تا بیماریهای خودایمنی مانند اماس در بزرگسالی در این كودكان شایع باشد و در مقابل كودكانی كه از طبقه اجتماعی پایینتری بودند به این دلیل كه در كوچه و بازار بازی میكردند و احتمال ابتلای آنها به بیماریهای عفونی مختلف در كودكی بیشتر بود، احتمال كمتری برای ابتلا به بیماری اماس داشتند.» وی اضافه میكند: «البته این فرضیه چندان قطعی نیست، چراكه طی سالهای اخیر بیمارانی كه توسط مراكز اماس در شهرهای مختلف ثبت شدهاند از تمامی گروههای اقتصادی و طبقات اجتماعی بودهاند، بنابراین نمیتوان به طور فرضیه این موضوع را مطرح كرد.»
آیا اماس معضل طبقات بالای جامعه است؟
دکتر امیررضا عظیمی، متخصص مغز و اعصاب با اشاره به این مطلب كه تاكنون دلیل خاصی برای بیماری اماس مشخص نشده میگوید: «اماس یك بیماری چند فاكتوری است و عوامل محیطی، ژنتیك و ویروسها میتوانند در ابتلا به آن موثر باشند. اما نكته این است كه حتی نوع این عوامل محیطی كه میتواند در ابتلا به این بیماری موثر باشد هنوز مشخص نشده است. در سالهای اخیر بحث ابتلا به ویروس EBV مطرح شد كه میتواند یكی از دلایل ابتلا به اماس باشد اما این موضوع هنوز ثبت نشده است. نظریه كمبود ویتامین D نیز یكی از مواردی است كه در ابتلا به اماس طرح شده است و حتی تحقیقی در ایالاتمتحده روی سربازان صورت گرفته و مشخص شده در نمونه خونی سربازانی كه بعد از سربازی به اماس مبتلا شدهاند، سطح ویتامین D پایینتری نسبت به افراد سالم داشتند.»
این متخصص مغز و اعصاب اضافه میكند: «یكی دیگر از نتایج مطالعاتی كه درباره بیماری اماس صورت گرفته، این است كه معمولا بیماری اماس در افرادی كه از نظر اجتماعی و اقتصادی به طبقه بالای جامعه تعلق دارند بیشتر است. نتایج این تحقیقات نشان میدهد ابتلا به اماس معضل طبقات پایین یا كارگری نیست و افراد تحصیلكرده و متعلق به طبقه بالای جامعه بیشتر در معرض این بیماری هستند. اگرچه هنوز دلایل اصلی و كاملی برای این مورد ذكر نشده است.»
ادامه مطلب