تاريخ : چهارشنبه 21 بهمن 1394  | 1:08 PM | نويسنده : سعیدی-بحرینی
اریتم گرهی
Erythema nodosum in a person who had recently had streptococcal pharyngitis
آی‌سی‌دی-۱۰ L52
آی‌سی‌دی-۹ 695.2, 017.1
دادگان بیماری‌ها 4462
مدلاین پلاس 000881
ای‌مدیسین derm/138
سمپ D004893

اریتم گرهی (به انگلیسی: Erythema nodosum) عبارت است از یک بیماری التهابی سلولهای چربی زیر پوست. این بیماری موجب تشکیل ندول (گره)های قرمز و دردناک بر روی پا، خصوصاً ساق پا می‌شود. این بیماری یک پاسخ ایمنی به انواع مختلفی از محرکها است. اریتم ندوزوم، یک راش قرمز، دردناک، در بخش درم پوست و بافت زیر پوستی، که در قسمت قدامی استخوان تیبیای ساق پا ظاهر می‌شود. اریتم ندوزوم یک واکنش افزایش حساسیت است و در نتیجه یک عفونت، بیماری‌های التهابی، یا دارویی ایجاد می‌شود

علت

شایعترین علل عفونی ایجاد کننده ی اریتم ندوزوم، فارنژیت استرپتوکوکی گروه آ ، سل ، یرسینیا و کوکسیدیومایکوزیس است. اریتم ندوزوم می‌تواند اولین تظاهر از یک بیماری التهابی نظیر بیماری التهابی روده ، سارکوئیدوز ، و یا اسپوندیلوآرتروپاتی باشد. اریتم ندوزوم می‌تواند متعاقب مصرف سولفونامیدها، فنی توئین یا داروها ی ضد بارداری خوراکی ایجاد شود. ضایعات می‌تواند از قرمز تا آبی رنگ معمولاً مسطح، ودر موارد شدید می تواند کل سطح ساق پا و به طور نادرتر با در گیری تا انگشتان پا و بازوها همرا ه باشد ضایعات تازه ایجاد شده ممکن است تا چند هفته باقی بمانند. اریتم ندوزوم ممکن است با تب، همراه باشد وباید از سلولیت ، گزش حشره، ترومبوفلبیت و عفونت قارچی پوستی افتراق داده شود.

درمان

اریتم ندوزوم با درمان علت زمینه‌ای بهبود می‌یابد. درمان حمایتی در موارد شدید شامل استراحت در بستر بالا نگه داشتن پاها، استفاده از ضد درد داروهای ضد التهاب غیراستروئیدی می‌باشد.

منابع

پانویس

  • مشارکت‌کنندگان ویکی‌پدیا، «Erythema nodosum»، ویکی‌پدیای انگلیسی، دانشنامهٔ آزاد (بازیابی در ۲۷ ستامبر ۲۰۰۹).
  • NELSON TEXT BOOK OF PEDIATRICS ۲۰۱۱

ادامه مطلب
نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 21 بهمن 1394  | 1:07 PM | نويسنده : سعیدی-بحرینی
ادم ریه
ادم و خیز ریوی همراه افیوژن در هر دو سمت جنب.
آی‌سی‌دی-۱۰ J81
آی‌سی‌دی-۹ 514 518.4
دادگان بیماری‌ها 11017
مدلاین پلاس 000140
ای‌مدیسین med/1955 radio/581
سمپ D011654

اِدِمِ ریه (به انگلیسی: Pulmonary edema) به معنی تجمع آب میان بافتی در ریه می‌باشد. هر چند ادم ریوی در پنومونی نیز دیده می‌شود ولی ادم حاد ریه که به دلیل اختلال در اکسیژن رسانی خون می‌تواند بسیار کشنده نیز باشد بیشتر یک بیماری قلبی عروقی است، مثلاً در نارسایی احتقانی قلب یا به دنبال سکته قلبی . درمان بیشتر با نیتروگلیسیرین، مورفین، اکسیژن، دیورتیک هایی مانند فورزماید و... می‌باشد.

منابع

  • سیسیل مبانی پزشکی درونی. تهران

ادامه مطلب
نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 21 بهمن 1394  | 1:06 PM | نويسنده : سعیدی-بحرینی

اختلالات شخصیت عبارتند از مجموعه اختلال‌های روان شناختی که ویژگی اصلی آن‌ها رفتارهای خشک و غیر قابل انعطاف است. این رفتارها به اشخاص آسیب می‌رساند، چون مانع سازگاری آن‌ها با الزام‌های زندگی روزانه می‌شود و روابط آن‌ها را با دیگران مختل می‌سازد.

محتویات

اختلال شخصیت

شخصیت، بیانگر آن دسته از ویژگی‌های فردی است که شامل الگوهای ثابت فکری، عاطفی و رفتاری است (پروین، جان، 2001، ص3). این تعریف بیانگر آن دسته از ویژگی‌های فردی با ثبات چه در زمینه‌ی فکری، رفتاری یا عاطفی است.

اختلال یا نابهنجاری بر اساس چهار خصیصه تعریف شده است که عبارتند از:

1- پریشانی: تجربه عذاب هیجانی یا جسمانی، در زندگی متداول

2- اختلال: کاهش توانایی فرد در انجام امور روز مره به طوری که نتواند کارهایش را به نحو مطلوب انجام دهد.

3- به مخاطره انداختن خود و دیگران با کارهایی که انجام می‌دهند.

4- لحاظ اجتماعی و فرهنگی غیر قابل قبول باشد.

اشخاصی که به اختلال های شخصیتی دچار هستند، صفات شخصیتی ناسازگارانه دارند و این صفت‌ها آن‌قدر ژرف و عمیق حکاکی شده‌اند که در برابر هرگونه تغییر و دگرگونی مقاومت می‌کنند. در بیشتر مواقع این اشخاص گمان می‌کنند دیگران باید تغییر کنند تا با آن‌ها مطابقت داشته باشند و نه بر عکس. اشخاص مبتلا به اختلال‌های شخصیت خود و دنیا را به گونه‌ای تفسیر می‌کنند که برایشان به شدت ناراحت‌کننده است و یا توانایی آن‌ها را برای زندگی عادی از بین می‌برد. تجربه‌های ناسازگارانهٔ آن‌ها از خودشان و دنیا از کودکی و نوجوانی اغاز می‌شود و به‌تدریج و در همه جا بر زندگی‌شان تأثیر می‌گذارد. اختلال‌های شخصیت انواع مختلف دارد و اندیشه، احساسات، و رفتارهای مورد تجربهٔ شخص بسته به نوع اختلال شخصیت می‌تواند متفاوت باشد. شخصیت می‌تواند سازگار و یا ناسازگار باشد و این ارتباط نزدیکی با «انعطاف‌پذیری» دارد. اختلال شخصیت[۱] یعنی «رفتارهای ناسازگار و انعطاف‌ناپذیر در برخورد با محیط و موقعیت‌ها»

ارتباط سازوکارهای دفاعی در اختلالات شخصیت با افسردگی و اضطراب

دفاع ها در موثرترين حالتِ خود به ويژه در افراد مبتلا به اختلال شخصيت مي توانند اضطراب و افسردگي را به كلي از بين ببرند. پس يكي از دلايل عمده افراد مبتلا به اختلالات شخصيت از تغيير ندادن رفتارشان همين است كه دست كشيدن از هر دفاع يعني بيشتر شدن اضطراب و افسردگي خودآگاهانه آنها. [۲]

طبقه بندی اختلالات

بر اساس DSM-IV-TR ده اختلال شخصیت در سه گروه طبقه‌بندی شده است.

گروه A افراد عجیب و نامتعارف

گروه B افراد نمایشی-احساساتی و دمدمی

گروه C افراد مضطرب و هراسان

سایر اختلالات شخصیت

جستارهای وابسته

پانویس

  1.  
  • Personality disorder
  •  
  • هارولد کاپلان و بنیامین سادوک، چکیده روانپزشکی بالینی، ترجمه فرزین رضاعی. تهران ارجمند. جلد دوم. صفحه411. ISBN:9789644961762
  •  
  • Paranoid
  •  
  • Schizoid
  •  
  • Schizotypal
  •  
  • Antisocial
  •  
  • Borderline
  •  
  • Histrionic
  •  
  • Narcissistic
  •  
  • Avoident
  •  
  • Obsessive–compulsive
  •  
  • Depressive
  •  
  1. Passive-aggressive

منابع

  • گنجی، مهدی. دکتر حمزه گنجی. زمینه روان‌شناسی اتکینسون و هیلگارد. شابک ‎۹۷۸-۹۴۶-۷۶۰۹-۶۶-۱.
  • نوبهار، منیر؛ کلیات پزشکی

 


ادامه مطلب
نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 21 بهمن 1394  | 1:06 PM | نويسنده : سعیدی-بحرینی
اختلالات سازگاری
آی‌سی‌دی-۱۰ F43.2
آی‌سی‌دی-۹ 309
دادگان بیماری‌ها 33765
مدلاین پلاس 000932
ای‌مدیسین med/3348
سمپ D000275

طبق نظام طبقه‌بندی رفتارهای ناهنجار (کتاب DSM-III-R)، اختلال سازگاری (به انگلیسی: Adjustment disorders) واکنش غیرانطباقی نسبت به یک یا چند عامل استرس‌زای روانی، اجتماعی است که در ضمن ۳ ماه پس از ظاهر شدن عامل تنش زا (استرس‌زا) پدید می‌آید. اختلال سازگاری یک واکنش بیمارگونه در مقابل چیزی است که شخص عادی ممکن است آن را «بدشانسی» بنامد. این اختلال، تشدید یک اختلال روان‌پزشکی که شامل ملاک‌های تشخیصی دیگر باشد نیست.

عامل تنش زا می‌تواند بسیار جزئی باشد مانند یک ضرر مالی کوچک ولی فرد دچار مشکلاتی میشود مانند مشکلات خواب، بی قراری، تحریک پذیری، عصبی بودن، خستگی، اضطراب، از دست دادن تمرکز و منزوی شدن ، عصبی بودن شدید، نگرانی و ناتوانی از حضور در سر کار، مدرسه و یا بودن در کنار دیگران. در تشخیص باید دقت کرد فرد بیماری روانی دیگری نداشته باشد. معمولا چون بیماری گذرا است بدون درمان در طی چند ماه بهبود می‌یابد.

جستارهای وابسته

اختلال شخصیت

منابع

  • روان‌شناسی عمومی (از نظریه تا کاربرد) جلد دوم شابک: ۹۶۴-۶۳۸۹-۰۱-

ادامه مطلب
نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 21 بهمن 1394  | 1:05 PM | نويسنده : سعیدی-بحرینی

تنظیم آب و الکترولیتهای بدن نقش بسیار مهمی در عملکرد صحیح سلولها دارد و اختلالات آنها می‌تواند بسیار خطرناک و حتی کشنده باشد. یونهای متعددی مانند هیدروژن (PH)، سدیم، پتاسیم، کلسیم، فسفات، منیزیم، آهن و ... در خون قابل اندازه گیری هستند.

اندامهای متعددی در تنظیم آب و الکترولیتها دخیل هستند مانند کلیه، ریه، دستگاه گوارش، ریه، غدد عرق و ... البته بخش مهمی از تنظیم آب و الکترولیتها در بدن توسط کلیه انجام می گیرد.

محتویات

اختلالات آب و الکترولیت

اختلالات آب و الکترولیت به معنی افزایش یا کاهش اسیدها و الکترولیتهای مایع میان بافتی و خون هستند . از جمله اختلالات الکترولیتی هیپوناترمی، هایپرناترمی، هایپرکالمی و هیپوکالمی، اسیدوز و آلکالوز می‌باشند.

علاوه بر کلیه عملکرد سایر دستگاهها نیز در تنظیم آب و الکترولیت بدن موثر است مثلا در موارد تنفس سریع ( به دلیل صعود به ارتفاعات یا مسمومیت با آسپیرین ) ما آلکالوز داریم یا در اسهال و استفراغ شدید ما اسیدوز، هیپوکالمی و اختلال آب و الکترولیت داریم.

آزمایشهایی که برای تعیین اسیدوز و آلکالوز به کار می‌روند

تست‌های تشخیص اولیه شامل برررسی گازهای خون و الکترولیت‌ها هستند.

1- گازهای خون: شامل گروهی از تست‌ها است که با همدیگر انجام می‌شوند. PO2 (میزان اکسیژن موجود در خون) و PCO2 (میزان دی‌اکسیدکربن موجود در خون)، که بعد از اندازه‌گیری این دو گاز، میزان بیکربنات (HCO3) خون محاسبه می‌شود.

2- الکترولیت‌ها: اندازه گیری چهار عنصر شامل Na (سدیم)، K (پتاسیم)، CL (کلراید) و بیکربنات (HCO3)، سطح مایعات بدن، غلظت الکترولیت‌ها و بالانس اسید و باز همه با هم مرتبط هستند و هرگونه افزایش یا کاهش هر یک از این چهار عنصر بر روی تعادل PH موثر می‌باشد.

علائم و درمان

علائم این اختلالات با یکدیگر متفاوت بوده و درمان بستگی به نوع اختلال دارد.

جستارهای وابسته

اسیدوز

تعادل اسید - باز

آلکالوز

منابع

  • سیسیل مبانی طب داخلی. تهران 2004

 


ادامه مطلب
نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 21 بهمن 1394  | 1:04 PM | نويسنده : سعیدی-بحرینی
اختلال وسواسیِ جبری
شستن مکرر دست شناخته‌شده‌ترین علامت یک اختلال وسواس جبری از نوع عملی آن است.
آی‌سی‌دی-۱۰ F42
آی‌سی‌دی-۹ 300.3
دادگان بیماری‌ها ۳۳۷۶۶
مدلاین پلاس 000929
ای‌مدیسین article/۲۸۷۶۸۱
سمپ D009771

اختلال وسواس فکری یا عملی (به انگلیسی: O.C.D)، یک اختلال اضطرابی مزمن است که با اشتغال ذهنی مفرط درمورد نظم و ترتیب و امور جزئی و همچنین کمال‌طلبی همراه است، تا حدی که به از دست دادن انعطاف‌پذیری، صراحت و کارایی می‌انجامد.[۱]

در اختلال وسواسی-فکری عملی افکار وسواس‌گونه و اضطرابآور با وسواس‌های عملی همراه می‌شود. این وسواس‌های عملی کارهایی وسواس‌گونه هستند که شخص برای کوشش در راه کاهش وسواس‌های فکری خود انجام می‌دهد. این کردارها تکراری و کلیشه‌ای و تا اندازه‌ای غیرارادی هستند.[۲] طبق راهنمای تشخیصی و آماری اختلال‌های روانی 5-DSM، اختلال وسواسی -جبری و اختلالات مرتبط شامل اختلال وسواسی- جبری OCD، اختلال بدریخت انگاری بدن، اختلال ذخیره‌سازی، اختلال کندن مو، اختلال خراشیدن پوست، اختلال وسواسی -جبری و اختلالات ناشی از مواد/دارو، اختلال وسواسی-جبری و اختلالات مرتبط ناشی از بیماری طبی، اختلال وسواسی-جبری و اختلالات مرتبط معین دیگر و اختلال وسواسی-جبری و اختلالات مرتبط نامعین می‌باشد.[۳] طبق ملاک‌های [[راهنمای تشخیصی و آماری اختلال‌های روانی برای اختلال وسواسی دوگونه فکری و عملی تعریف می‌شود.

محتویات

ملاک های تشخیصی


A. وجود وسواس های فکر یا عملی یا هر دو
وسواس های فکری :
1. افکار، تمایلات یا تصورات راجعه و پایداری که در دوره ای از اختلال، به شکل مزاحم و ناخواسته تجربه شده و در اکثر افراد موجب اضطراب یا ناراحتی عمده گردند.
2. فرد تلاش می کند این افکار، تمایلات یا تصورات را ندیده گرفته یا سرکوب کند یا با پرداختن به افکار یا فعالیت های دیگر (مثل انجام یک وسواس عملی)، خنثی سازد.
وسواس های عملی:
1. رفتارهای تکراری( نظیر شستن دست، رعایت نظم و ترتیب، وارسی کردن) یا فعالیت های ذهنی ( نظیر دعا کردن، شمردن، تکرار آهسته کلمات در سکوت) که فرد احساس می کند مجبور به اجرای آن ها در پاسخ به یک وسواس فکری و یا بر طبق قوانینی که باید دقیقاً انجام شوند.
2. این اعمال یا فعالیت های ذهنی با هدف پیشگیری یا کاهی اضطراب یا ناراحتی و یا جلوگیری از بعضی از رویدادها و وضعیت های هراس آور صورت می پذیرند؛ با این وجود اعمال و فعالیت های ذهنی مذکور رابطه ی وافع گرایانه ای با آنچه که قرار بوده خنثی یا جلوگیری شوند ندارد یا به وضوح افراطی اند.
B. وسواس های فکری یا عملی وقت گیرند (بیش از یک ساعت در روز) یا موجب ناراحتی قابل توجه یا اختلال در کارکرد های اجتماعی، شغلی یا سایر حوزه های مهم کارکردی می شوند.
[۴]

وسواس شامل احساس، اندیشه یا تصویر ذهنیِ مزاحم است و اجبار شامل رفتاری آگاهانه و عودکننده‌است. ریشه بیماری وسواس اضطراب است و بیماری به دو شکل فکری و عملی بروز می‌کند. چنانچه بیمار در برابر انجام عمل وسواسی مقاومت کند، اضطرابش بیشتر می‌شود. گاهی اوقات کودکان هم دچار وسواس می‌شوند که معمولاً نشانه‌های آن رفتارهای پرخاشگرانه، تکرار کلمات و یا لجبازی با اطرافیان است.[نیازمند منبع]

فرد مبتلا به اختلال وسواس فکری عملی برای کاهش اضطراب خود که ناشی از فکر مزاحم است، فعالیت دیگری انجام می‌دهد که اضطراب او را کاهش دهد که این خود می‌تواند به شدت اختلال کمک کند.[نیازمند منبع]

تحقیقات نشان می‌دهد بین یک تا سه درصد جامعه ممکن است به اختلال وسواس فکری عملی مبتلا باشند.[نیازمند منبع]

وسواس

وسواس عقده، هیجان و یا تکانه‌ای‌ است عصبی (تیک) که به شکلی متوالی برخلاف میل بیمار از شکل ناخودآگاه به صورت خودآگاه در آمده و باعث ایجاد پالس های عصبی خاص می شود تا در او ناراحتی و اضطراب برانگیزد. تا فرد برای رهایی از آن فشار عصبی اقدام به انجام عملی خاص نماید.مثل شستن تکراری دستها و یا شمارش چند باره پول یا کلمات و حروف و ... در جواب چنین حمله یی معمولاً شخص می‌کوشد از آن بگریزد و آن فکر خاص را ، از ذهن خود بیرون کند و یا با عمل و فکر دیگری جایگزین نماید و البته آگاهی دارد که این وسوسه ها مزاحم ذهن او هستند و برخلاف تزریق افکار از خارج تحمیل نمی‌شوند.[۵]

وسواس عملی

وسواس عملی تکانه غیرقابل مقاومتی برای انجام یک عمل غیرمنطقی مانند شستن مکرر، دعای مداوم و غیره است.[۶]

بیماری‌زایی

هرچند دلایل ابتلاء به اختلال وسواس جبری(OCD) کاملاً شناخته‌شده نیست، اما موارد زیر تأثیر زیادی در ابتلاء به این بیماری دارد:[۷]

  1. تغییرات جسمی و بدنی؛
  2. محیط؛
  3. کمبود سروتونین؛
  4. سابقه خانوادگی؛
  5. زندگی پر از استرس.

تأثیرات وسواس (OCD) بر روی زندگی فرد مبتلا

  1. اتلاف وقت
  2. عدم توانایی در تمرکز حواس و ایجاد حواس‌پرتی؛
  3. بازماندن از کارهای اصلی (ازجمله تحصیل علم و مطالعه و درس خواندن و به‌دنبال آن افت تحصیلی)؛
  4. خسته شدن ذهن و بی‌حوصله شدن فرد برای فکر کردن دربارهٔ موضوعات مهم و اساسیِ زندگی و تحصیلی؛
  5. مشکل در برقرای ارتباط و کاهش کیفیت زندگی.[۷]

روان‌کاوی

تشکل واکنشی، ابطال، جداسازی، توجیه عقلی و دلیل‌تراشی مهمترین دفاع‌های روانی هستند که ممکن است منجر به پیدایش وسواس شوند.[۸]

همه‌گیری

 
نقشهٔ پراکندگی اختلال وسواس فکریِ عملیِ سازمان بهداشت جهانی در سال ۲۰۰۲
  • مردان و زنان به یک اندازه ممکن است به اختلال وسواسیِ جبری مبتلا شوند. اما ابتلاء به این اختلال در مردان عمدتاً در سنین پایین‌تری نسبت به زنان روی می‌دهد.[۹]
  • احتمال تطابق در دوقلوهای همسان بالاتر است.

درمان وسواس

اکثر افرادی که مبتلا به OCD می‌شوند، در مراحل اولیه برخی از علایم این بیماری را به‌طور خفیف تجربه می‌کنند و می‌توان از تشدید علایم در برخی از آنها پیش از آن‌که به‌طور کامل دچار بیماری شوند جلوگیری کرد. درمان اختلال وسواس اجباری ازجمله درمان وسواس فکری شامل سه مرحلهٔ روان‌درمانیِ شناختیِ رفتاری، رفتاردرمانی و دارودرمانی است. درمانهای رفتاری اختلال وسواس اجباری شامل پیشگیری از عادات و رویارویی است. در مرحلهٔ پیشگیری از عادات، یک متخصص به فرد بیمار مبتلا به OCD کمک می‌کند تا در بازه‌های زمانی طولانی و طولانی‌تری از رویارویی با شرایط استرس‌زایی قرار بگیرد که در آن احساس اجبار برای انجام کاری را می‌کند که استرس و اضطراب او را از بین می‌برد. در این شرایط، بیمار اصطلاحاً با خود درگیر می‌شود و هرچه‌قدر که زمان می‌گذرد و او بیشتر به انجام آن کار احساس نیاز می‌کند، او همچنان در مقابل میل وسواسی ایستادگی می‌کند تا مرحله‌ای که دیگر هیچ اجباری برای انجام آن کار خاص احساس نکند.

نمونهٔ جالبی از درمان Exposure and response prevention درمورد بیماری اتفاق افتاد که حساسیت شدیدی به رنگ قرمز داشت. او در منزل خود، هیچ شیء یا وسیله‌ای به رنگ قرمز نگهداری نمی‌کرد و به هیچ وسیلهٔ قرمزرنگی هم دست نمی‌زد. پزشک روانشناس از او درخواست کرد تا گوشی تلفن همراه قرمزرنگش را بردارد و برای مدت ۱۰ دقیقه در دست نگاه دارد. بیمار در ابتدا از این کار خودداری می‌کرد. در مرحلهٔ بعد و وقتی با اجبار پزشک روبه‌رو شد، دست خود را به‌سمت گوشی برد، اما نتوانست آن را لمس کند. پزشک در یک برخوردِ تقریباً خشن، او را وادار کرد تا به گوشی دست بزند. بیمار چشمان خود را بست و به گوشی قرمزرنگ دست زد. در مرحلهٔ بعد، پزشک او را وادار کرد که گوشی را بردارد و در دست نگاه دارد. او گوشی را با زحمتِ فراوان برداشت و پس از لحظه‌ای دوباره روی میز گذاشت، اما براثر اصرار پزشک، مجدداً آن را برداشت و با چشمان بسته، به‌مدت ۱۰ دقیقه در دست نگاه داشت. با گذشت زمان، بیمار کم‌کم به در دست نگاه داشتن گوشی قرمزرنگ عادت کرد و یاد گرفت که چشمان خود را هم باز کند و گوشی قرمزرنگ را بنگرد. این فرایند به‌مدت ۳۰ دقیقه به‌طول انجامید و از همین لحظه بود که بیمار مبتلا به اختلال وسواس اجباری، حساسیت خود به رنگ قرمز را از دست داد، و البته با توجه به اینکه مدتی نیز تحت دارودرمانی بود، تا حدود زیادی بهبود یافت.

به گفتهٔ پژوهشگران و پزشکان، درمان رویارویی و پیشگیری از پاسخ در یک فرایند ۲۰ تا ۹۰ دقیقه‌ای اتفاق می‌افتد و احساس اجبار برای انجام کاری که از اضطراب جلوگیری می‌کند، حداکثر ۹۰ دقیقه به‌طول می‌انجامد؛ در نتیجه بیمار درصورتی‌که بتواند ۹۰ دقیقه در برابر فکر وسواسیِ خود مقاومت کند، بر بخش اعظمی از بیماری خود غلبه کرده‌است.

درمان دارویی برای اختلال وسواس اجباری نیز یکی از مراحل مهم در فرایند بهبودی بیمار است. برای درمان اختلال وسواس اجباری از داروهایی در گروه Selective Serotonin Reuptake Inhibitor (SSRI) استفاده می‌شود. این داروها که اصطلاحاً آنها را مهارکنندهٔ انتخابی بازجذب سروتونین می‌نامیم، مقدار ترشح سروتونین در مغز را افزایش می‌دهند. در مغز بیماران مبتلا به اختلال وسواس اجباری، سروتونین بسیار کمی ترشح می‌شود و یا مقدار ترشح شده توسط عصب‌های پیش سیناپس جذب و نابود می‌شود.

این داروها همان‌طور که از نامشان پیداست، از بازجذب یا دفع سروتونین در مغز جلوگیری می‌کنند. این دفع در محل سیناپس‌ها اتفاق می‌افتد یعنی جایی که سلولهای عصبی (نورون‌ها) به یکدیگر متصل هستند. سروتونین یکی از مواد شیمیایی در مغز است که پیامهای عصبی را از یک نورون به نورون دیگر در طول سیناپس‌ها منتقل می‌کند.

از این داروها در درمان افسردگی، اضطراب و سایر اختلالات خلقی نیز استفاده می‌شود. SSRIها میزان تراکم سروتونین در سیناپس‌ها را افزایش می‌دهند. آنها این کار را با جلوگیری از بازجذب سروتونین در سلول عصبی که یک پالس مغزی را منتقل می‌کند انجام می‌دهند. بازجذب سروتونین عامل پایان یافتن تولید سروتونین جدید است.

از جمله داروهای رایجی که برای درمان اختلال وسواس اجباری تجویز می‌شوند و در گروه SSRIها جای می‌گیرند، می‌توان به فلوکستین (Fluoxtine)، سرترالین (Sertraline)، سیتالوپرام (Citalopram)، پاروکستین (Paroxetine) و اسیتالوپرام (Escitalopram) اشاره کرد. در درمان اختلال وسواس اجباری همچنین از دارویی‌هایی چون اولانزاپین (Olanzapine) و رسپریدون (Respridone) استفاده می‌شود.

این گروه از داروها معمولاً بازخورد بسیار خوبی در درمان اختلال وسواس اجباری می‌دهند و اثرات جانبی بسیار کمی دارند. سردرد، کم‌خوابی، اسهال و هیجان از جمله اثرات جانبی این داروها هستند.

جستارهای وابسته

منابع

  1.  
  • کاپلان، ص ۱۸۱
  •  
  • World Health Organisation (ICD-10 Version:2010)، بازدید سپتامبر ۲۰۱۲.
  •  
  • انجمن روان پزشکی آمریکا. راهنمای تشخیصی و آماری اختلال‌های روانی 5-DSM. ترجمهٔ فرزین رضایی، علی فخرایی، آتوسا فرمند، علی نیلوفری، ژانت هاشمی آذر، فرهاد شاملو. تهران: ارجمند. 253. شابک ‎۴-۳۸۷-۲۰۰–۶۰۰-۹۷۸.
  •  
  • راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی- ویرایش پنجم، انجمن روان پزشکی آمریکا، ترجمه دکتر فرزین رضاعی و همکاران، انتشارات ارجمند، سال 1393
  •  
  • کاپلان، ص ۳۱
  •  
  • کاپلان، ص ۲۶
  •  
  • «بیماری وسواس و درمان آن». راستینه.
  •  
  • کاپلان، ص ۸۲
  •  

هارولد کاپلان و بنیامین سادوک. چکیدهٔ روانپزشکی بالینی. نصرت‌الله پورافکاری. چاپ سوم. تهران: آزاده، پائیز ۱۳۷۷. شابک ‎۳-۲-۹۰۰۵۳-۹۶۴.

کارل هافمن، مارک ورنوری، جودیت ورنوری. روان‌شناسی عمومی (از نظریه تا کاربرد). ج. ۲. ترجمهٔ مهران منصوری و همکاران. ارسباران، ۱۳۸۱. شابک ‎۵–۰۱-۶۳۸۹–۹۶۴.

 


ادامه مطلب
نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 21 بهمن 1394  | 1:03 PM | نويسنده : سعیدی-بحرینی
وحشت‌زدگی
«جیغ» اثر نقاش نروژی، ادوارد مونک (۱۸۹۳). وی دچار بیماری وحشت‌زدگی بود.
آی‌سی‌دی-۱۰ F41.0
آی‌سی‌دی-۹ 300.01
سمپ D016584

وَحشَت‌زَدِگی یا حمله هراس (به انگلیسی: Panic attack) که پانیک اَتَک هم گفته می‌شود نوعی بیماری روانی از گروه اختلالات اضطرابی است که با هجوم ناگهانیِ وحشت به بیمار و ترس شخص از وقوع مجدد آن‌ها مشخص می‌شود. این حملات، که معمولاً بیش از چند دقیقه طول نمی‌کشند، با علایمی چون تپش قلب، عرق کردن، احساس تنگی و فشردگی در قفسهٔ سینه، لرزش، احساس ازدست‌دادن تعادل یا گیجی همراه است. این علایم آنقدر گسترده هستند که افراد فکر می‌کنند دچار سکتهٔ قلبی شده‌اند و می‌ترسند که بمیرند.

این حملات به‌صورت بسیار اتفاقی و طوری رخ می‌دهند که عامل تحریک‌کنندهٔ اصلی مشخص نیست. افراد مبتلا به این نوع اضطراب اغلب جوان هستند.

جستارهای وابسته

داروهای موردنیاز نام ژنریک گروه نام ژنریک به انگلیسی نام تجاری تشخیص ایمی‌پرامین TCA Imipramine Tofranil اختلال پانیک، اختلال اضطراب فراگیر

کلومیپرامین TCA Clomipramine Anafranil اختلال وسواس فکری-عملی

فنلزین MAOI Phenelzine Nardil اختلال پانیک، جمع‌هراسی

ترانیل سیپرومین MAOI Tranylcypromine Parnate اختلال پانیک، هراس اجتماعی

ایزوکربوکسازید MAOI Isocarboxazid Marplan اختلال پانیک، جمع‌هراسی

بوپروپیون DRI Bupropion Zyban اختلال پانیک،

سرترالین SSRI Sertraline Zoloft اختلال پانیک، اختلال اضطراب فراگیر

منابع


ادامه مطلب
نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 21 بهمن 1394  | 1:03 PM | نويسنده : سعیدی-بحرینی
اختلال کم‌توجهی - بیش‌فعالی
کودک دچار ADHD بیشتر از هم‌سالان خود در حل تکالیف مدرسه مشکل دارد.
آی‌سی‌دی-۱۰ F90
آی‌سی‌دی-۹ 314.00, 314.01
اُمیم 143465
دادگان بیماری‌ها 6158
مدلاین پلاس 001551
ای‌مدیسین med/3103 ped/177
پیشنت پلاس اختلال کم‌توجهی - بیش‌فعالی
سمپ D001289

اختلال کم‌توجّهی - بیش‌فعالی (به انگلیسی: Attention-deficit hyperactivity disorder)(به صورت مخفف: ADHD) یک اختلال رفتاری رشدی است. معمولاً کودک توانایی دقّت و تمرکز بر روی یک موضوع را نداشته، یادگیری در او کند است و کودک از فعّالیّت بدنی غیر معمول و بسیار بالا برخوردار است. این اختلال با فقدان توجه، فعّالیت بیش‌ازحد، رفتارهای تکانشی، یا ترکیبی از این موارد همراه است. هر کودکی با شک ADHD باید به دقت تحت نظر یک پزشک معاینه گردد. بسیاری از این کودکان، یک یا چند اختلال رفتاری دیگر نیز دارند. همچنین ممکن است یک مشکل روانی مانند افسردگی یا اختلال دوقطبی داشته باشند.[۱]

ADHD شایعترین اختلال رفتاری در سنین کودکی و بلوغ است، و حدود ۳٪ تا ۵٪ کودکان قبل از هفت سالگی به آن مبتلا می‌شوند. این عارضه بیشتر در دوران ابتدایی مدرسه برای کودکان و در هنگام بلوغ رخ می‌دهد و با افزایش سن بسیاری از بیماران بهتر می‌شوند.

محتویات

علت‌ها

علت بیشتر مبتلایان به عارضه بیش فعالی هنوز روشن نیست ولی گمان می‌رود که جزو بیماریهای چند عاملی با ریشه ژنتیکی و محیط در ارتباط باشد.[۲][۳] درمورد علت تروما و عفونت مغزی البته قطعی‌بودن علت وجود دارد.[۲] عامل ژنتیکی این عارضه بیشتر در پدران کودکانی که دچار بیش فعالی هستند وجود دارد اما عوامل محیطی نیز بر افزایش شدت این عارضه بسیار موثر هستند. این اختلال به میزان دو تا چهار برابر در پسران نسبت به دختران شایعتر است. اگر در دوران نوزادی یعنی چهار هفته اول تولد، کودک با مشکل تغذیه و یا بهداشتی، روانی مواجه باشد[نیازمند منبع] و یا اگر مادر در دوران بارداری سیگار یا الکل مصرف کند، این کودکان بیشتر در معرض خطر بیش فعالی قرار دارند.[نیازمند منبع]

میزان اختلال

در ایالات متحده آمریکا، حدود ۱۱٪ دانش‌آموزان به این بیماری مبتلا هستند.[۴]

علائم

۳ علامت برای این بیماری وجود دارد:[۵]

  1. کم توجهی (یا کم دقتی)
  2. بیش فعالیتی (یا فزون کنشی)
  3. رفتارهایی که انگیزه آنی دارند و بدون فکر قبلی انجام داده می‌شوند

رفتار کودک معمولاً همراه با پرتحرکی، بی‌توجهی و رفتارهای ناگهانی است. این رفتارها از قبیل انجام کارها به طور نیمه کاره، عدم تلاش ذهنی برای انجام تکالیف، فعالیت و تحرک بدنی بسیار بالا حتی زمانی که مشغول بازی نیستند، گم کردن پی در پی وسایل شخصی، نداشتن تمرکز و دقت بالا در انجام کارها می‌باشد. در دوران مدرسه ممکن است بروز اختلالات یادگیری خصوصاً اختلال در خواندن و نوشتن را داشته باشیم.

معمولا این کودکان با افزایش سن بهتر می شوند . البته بهبودی قبل از دوازده سالگی بعید است ولی بین سنین دوازده تا بیست سالگی اکثریت موارد مبتلا به این اختلال بهبود می یابند . در پانزده تا بیست درصد موارد علائم تا بزرگسالی باقی می ماند . افراد مبتلا به این اختلال در بزرگسالی علائم مربوط به پرتحرکی را ندارند بلکه بیشتر بی قراری دارند؛ تکانه ای عمل می کنند و اختلال توجه و تمرکز نشان می دهند.

طبقه‌بندی

ADHD در طبقه‌بندی رفتارهای نا هنجار به سه دستهٔ زیر تقسیم می‌شود:[۶][۷]

1. ADHD-I یا ADHD به طور برجسته بی‌توجه (قبلاً ADHD-H نامیده می‌شد یا اختلال نقص توجه بدون بیش‌فعالی)

2. ADHD-HI یا ADHD به طور برجسته پرتحرکی/تکانشی (رفتارهای ناگهانی)

3. ADHD-C یا ADHD ترکیبی (قبلاً ADHD+H نامیده می‌شد یا اختلال نقص توجه همراه با بیش‌فعالی)

میزان شیوع

معمولاً منظور از ADHD نوع ترکیبی آن (بیش فعالی + نقص توجه) می‌باشد. نوع ترکیبی ADHD شایع‌ترین نوع یافت شده آن در کودکی است.درجه شیوع نرخ ترکیبی ۲ تا ۱۰ درصد حتی بیشتر برای کودکان آمریکاست.[۸] در تحقیقی که در اردیبهشت ماه ۱۳۸۵ در شیراز برای شیوع نقص توجه در بین ۱۳۱۱ کودک دبستانی انجام گرفت؛ تعداد ۱۱۱ نفر(۸/۵ درصد) دارای اختلال ترکیبی۶۸ نفر(٪۵/۲) دارای اختلال نقص توجه، ۶۶ نفر (۵٪) دارای اختلال بیش فعالی و تکانشگری بودند. مقایسه فراوانی بروز اختلال نقص توجه، بیش فعالی و تکانشگری و اختلال ترکیبی در گروه‌های سنی مختلف در جدول ۳ نشان داده شده‌است. در گروه‌های سنی ۷ و ۱۱ ساله بروز اختلال ترکیبی بیش از سایر گروه‌ها بود اما بروز بیش‌فعالی و تکانشگری در ۸ سالگی افزایش و سپس پس از ۸ سالگی کاهش داشت. بروزاختلال نقص توجه در ۱۱ سالگی افزایش نشان داد.[۹] یک تحقیق جالب در کانادا نشان داد که میزان ماکزیمم ADHD در بعضی سالها برای پسران بین ۶ تا ۹ سال بالا و برای سنین ۱۴تا ۱۵ سال پایین است؛ اگرچه میزان بروز ADHD در پسرها ۹ درصد است. در مقابل این میزان برای دختران ۳ درصد می‌باشد.(۱۹۸۹) کودکان با ADHD نوع بی‌توجه خیلی دیرتر و در سال‌های آخر دبستان برای تشخیص راهنمایی می‌شوند. در این نوع دختران شایع‌ترند.(۱/۴ درصد پسران، ۱/۳ درصد دختران).
Chae Kim و Noh در سال ۲۰۰۳ در کره متوجه شدند که ۹/۴ درصد از کودکان سرآمد مورد مطالعه‌شان دارای ADHD هستند. همچنین در مرکز گسترش سرآمدها در دنور حدود ۱۰ درصد از ۳۰۰۰ سرآمد مورد مطالعه تشخیص ADHD داشتند. هرچند آمار دقیقی در این مورد وجود ندارد اما تعداد قابل توجهی از کودکان سرآمد با ADHD وجود دارد.[۱۰]

نقش ژنتیک

ADHD به صورت فامیلی ظاهر می‌شود. عوامل ارثی محکمی در مطالعهٔ خانواده‌ها، دوقلوهای همسان و غیرهمسان پیدا شد.(۱۹۹۲ و ۱۹۹۷). در یک مطالعهٔ استرالیایی بین ۱۹۳۸ خانواده با دوقلو مشخص شد که اگر یکی از دوقلوها ADHD داشته باشد، در همسان ۸۲ درصد و در غیرهمسان ۳۸ درصد برادر یا خواهر او هم داراست.[۱۱]

درمان

روش درمان این بیماری می تواند روان درمانی و یا دارویی به تنهایی و یا ترکیبی از اقدامات دارویی با اقدامات روان‌درمانی باشد. درمان دارویی ADHD براساس داروهای محرک عصبی و غیر محرک استوار است. از جمله داروهای محرک داروی متیل فنیدیت (با نام تجاری قرص ریتالین) و دگزامفتامین است. داروهای غیرمحرک مانند آتوموکستین (مهارکننده بازجذب نوراپینفرین) و داروهای MAOIs می‌باشند.

درمان‌های غیردارویی این بیماری عبارتند از کاردرمانی، گفتار درمانی و درمان شناختی رفتاری، خانواده درمانی، مداخله در مدرسه، آموزش مهارتهای اجتماعی ، آموزش مدیریت والدین و نوروفیدبک[۱۲] است.

راهکارهایی برای والدین

برای کودک برنامه ریزی کنید.کودک مبتلا به این اختلال در محدوده ی قوانین بهترین عملکرد را دارد. برای هر روز از قبل برنامه ریزی کنید و این برنامه را در جایی که کودک بتواند ببیند آویزان کنید. هرچه این برنامه دقیق تر باشد،محدودیت های بیشتری برای کودک ایجاد می کند تا بهتر رفتارش را کنترل کند.

محیط را ساده و ساکت کنید. در محیط شلوغ،کودک شما به راحتی تمرکزش را از دست می دهد و تحریک پذیر می شود به طور کلی سرو صدای خانه را کم کنید.

آموزش تماس چشمی به کودک.وجه مشترک این گونه کودکان این است که نمی توانند برای مدت طولانی به کسی که در حال صحبت است نگاه کنند.از این بازی استفاده کنید تا مهارت تماس چشمی را در کودک ایجاد کنید: بازی “نگاهتو برنگردون”، بدین ترتیب است که شما و کودکتان به چشمان یکدیگر خیره شوید.هر کس زودتر خسته شد و نگاهش را برگرداند بازنده است.زمان خیره شدن را ثبت کنید و هر بار که کودک بتواند نگاهش را بیشتر ثابت نگه دارد،او را تحسین کنید.

استفاده از ساعت زنگ دار. برای افزایش مدت زمانی که کودک می تواند آرام بنشیند از این وسیله استفاده کنید.از کودک بخواهید بکوشد تا ساعت را شکست دهد. اگر می خواهد تکلیف مدرسه اش را در زمان کوتاهتری تمام کند،از او بخواهید یک هدف زمانی تعیین کند.برای نمونه: “این درس را در ظرف 5 دقیقه خواهم خواند” سپس به او بگویید ساعت را روی 5 دقیقه تنظیم و خودش را ملزم کند که 5 دقیقه بنشیند و آن درس را تمام کند.هر بار که موفق به انجام این کار شد،می تواند یک مرحله جلوتر برود و هدف بعدی اش را تعیین کند و بدین ترتیب،زمان درس خواندن و یا انجام تکالیفش را افزایش دهد.در هر مرحله او را تشویق نمایید.

آموزش تسلط بر خود. به کودک بیاموزید که رفتارش را با گفتار شفاهی کنترل کند. وقتی او همراه شماست شروع به انجام کاری بکنید و مدام با خود با صدای بلند چنین حرف بزنید : ” باید حواسم به کاری که دارم می کنم جمع باشه.” به کودک بیاموزیده ابتدا با صدای بلند با خودش صحبت کند و سپس آرام و بی صدا. استفاده از گروهها مشاوره ای برای آموزشهای لازم در این زمینه میتواند راهگشا باشد.

سینما

جستارهای وابسته

منابع

  1.  
  • مشارکت‌کنندگان ویکی‌پدیا، «ADHD»، ویکی‌پدیای انگلیسی، دانشنامهٔ آزاد (بازیابی در ۲۹ سپتامبر ۲۰۰۹).

پیوند به بیرون

 


ادامه مطلب
نظرات 0

اختلال عاطفی فصلی (به انگلیسی: Seasonal affective disorder) (با نام اختصاری SADافسردگی زمستانی یا افسردگی تابستانی نوعی افسردگی تلقی می‌شد که در آن فردی که در اکثر اوقات سال از شرایط روحی نرمال برخوردار است در زمستان یا تابستان دچار عوارض افسردگی می‌شود.[۱] این اختلال برای اولین بار به طور رسمی توسط نورمَن روزنتهال و همکارانش در مؤسسه ملی بهداشت روان ایالات متحده آمریکا توصیف شد.[۲][۳]

در حال حاضر، بر اساس راهنمای تشخیصی و آماری اختلال‌های روانی اختلال عاطفی فصلی دیگر به عنوان یک اختلال ویژه طبقه‌بندی نمی‌شود بلکه اختلال شخصی که از این افسردگی رنج می‌برد به عنوان الگوی فصلی در اختلال افسردگی اساسی که در مواقع خاصی از سال روی می‌دهد و در باقی اوقات سال نرمال است، تشخیص داده می‌شود.[۴]

اگرچه متخصصان در ابتدا در مورد وجود این اختلال شک داشتند اما امروزه این اختلال به عنوان یک اختلال رایج شناخته می‌شود. در آمریکا، نرخ شیوع این اختلال ۱٫۴درصد در فلوریدا و ۹٫۷درصد در نیوهمپشایر است.[۵]

بر اساس نوشته‌های کتابخانه ملی پزشکی ایالات متحده آمریکا، با تغییر فصل برخی دچار تغییر جدی در شرایط روحی خود می‌شوند. آن‌ها ممکن است زیاد بخوابند، انرژی کمی داشته باشند و احساس افسردگی کنند. معمولاً این نشانه‌ها که می‌توانند جدی هم باشند، با تغییر فصل از بین می‌روند.[۶] شرایط بیماری در تابستان می‌توانند با اضطراب شدید همراه باشند.[۷]

راه‌های مداوای متفاوتی برای درمان نوع کلاسیک (زمستانی) اختلال عاطفی فصلی وجود دارد. به طور مثال می‌توان از نوردرمانی با نور خورشید یا نور روشن، داروهای ضدافسردگی، رفتاردرمانی شناختی، تزریق هوای یونش‌شده، و تجویز هورمون ملاتونین نام برد.[۸]

محتویات

علائم و نشانه‌ها

اختلال دوقطبی

عوامل

تشنج پرخاش گري يكي از عوامل افسردگي است

تشخیص

==پاتوفیزیولوژی==l

==کنترل==jh

همه‌گیرشناسی

کشورهای شمال اروپا

کشورهای دیگر

تاریخچه

همچنین ببینید

پانویس

  1.  
  1. "Properly Timed Light, Melatonin Lift Winter Depression by Syncing Rhythms" (Science Update). National Institute of Mental Health. May 1, 2006. Retrieved August 30, 2009.

 

منابع

  • مشارکت‌کنندگان ویکی‌پدیا، «Seasonal_affective_disorder»، ویکی‌پدیای انگلیسی، دانشنامهٔ آزاد (بازیابی در ۳۰ ژانویه ۲۰۱۴).

 

 


ادامه مطلب
نظرات 0

 


افراد مبتلا به اختلال شخصيت نمايشی (به انگلیسی: (Histrionic personality disorder (HPD ) تحريك پذير و هيجانی‌اند و رفتاری پررنگ و لعاب، نمايشی و برونگرايانه دارند. اما علی‌رغم رفتار متظاهرانه و پر زرق و برقی كه دارند، اغلب نمی‌توانند دلبستگی عميقی را به مدت طولانی حفظ كنند.[۱] این بیماران، خود را همتای برترین ستاره‌های سینما می‌دانند و همواره ستاره متظاهر مجلس بوده، و با دلربایی، جذابیت‌های ظاهری، و اغواگری و عشوه‌گری می‌کوشند در کانون توجه باشند. آنان هیجان‌ها و روابطی پر‌شور، ولی در عین حال سطحی و پیوسته در حال تغییر دارند. آنان با فخر فروشی درباره داشتن سهام سازمان‌های بزرگ یا مهارت‌های ورزشی، می‌کوشند توجه دیگران را به خود جلب کنند. علایق و نگرش‌های آنان به‌ سهولت تحت تأثیر دیگران یا نقشی که هم‌اکنون ایفا می‌کنند، قرار می‌گیرد. آنان به سرعت، روابط صمیمانه پرشوری را برقرار می‌کنند، ولی به سرعت خسته شده و احساس می‌کنند که قدر‌شناسی کافی از آنان به عمل نیامده است.[۲]

محتویات

تشخيص

بيماران مبتلا به اختلال شخصيت نمايشی در مصاحبه، كلا همكاری خوبی دارند و مشتاق‌اند كه تاريخچه خود را با جزئيات كامل ارائه دهند. در صحبت كردن آنها، ژست‌ها و تاكيدها و مكث‌های نمايشی شايع است. لغزش‌های زبانی در گفتار آنها زياد است و زبانی پر زرق‌و‌برق و پر رنگ‌ولعاب دارند. اظهار نظرهای عاطفی در آنها شايع است، اما اگر مجبورشان كنيد كه وجود احساس خاصی ( مثل خشم، اندوه، و خواستهای جنسی) را در خود قبول كنند ابراز تعجب، نارضايتی، يا انكار می‌كنند. از معاينه شناختی آنها معمولا نتايج طبيعی بدست می‌آيد، جز اينكه در تكاليف مربوط به تمركز يا رياضيات ممكن است پافشاری نشان ندهند و با كمال تعجب، موضوعات عاطفی را هم خيلی زود از ياد می‌برند.[۱]

ملاك هاي DSM-IV-TR در مورد اختلال شخصيت نمايشي

احساساتی بودن و توجه طلبی مفرط به صورت الگویی نافذ و فراگیر که از اوایل بزرگسالی شروع شده باشد و در زمینه های مختلف تظاهر یابد،‌ که علامت اش وجود لااقل پنج تا از موارد زیر است:

  1. در موقعیت هایی که مرکز توجه نیست ،‌ناراحت باشد و در رنج و مشقت به سر برد.
  2. مشخصه تعاملش با دیگران،‌رفتار نامتناسب به صورت اغواگری جنسی یا تحریک کنندگی جنسی باشد.
  3. ابراز احساساتش به سرعت تغییر کند و سطحی باشد.
  4. همواره از ظاهر جسمی خود برای جلب توجه دیگران استفاده کند.
  5. سبک تکلمش به نحوه افراطی مبتنی بر حدس و گمان و فاقد جزئیات باشد.
  6. خود نما و نمایشی باشد و در ابراز احساسات مبالغه کند.
  7. القا پذیر باشد،‌ یعنی به راحتی تحت تأثیر افراد یا موقعیت ها قرار گیرد.
  8. روابط را خودمانی تر از آنچه واقعاً هستند، بپندارد.[۳]

خصايص بالينی

بيماران مبتلا به اختلال شخصيت نمايشی، رفتار توجه طلبانه بسيار زيادی از خود نشان می‌دهند. آنها در افكار و احساسات خود اغلب مبالغه می‌كنند و هر چيز ساده‌ای را مهم‌تر از آنچه در واقع هست، جلوه می‌دهند. اگر كانون توجه واقع نشوند يا تحسين و تاييد نشوند، تندخو می‌شوند، می‌زنند زير گريه، و ديگران را ملامت می‌كنند و به آنها افتراهای ناروا می‌زنند. رفتار اغواگرانه در اين گونه بيماران، از هر جنسی كه باشند، شايع است. پرداختن به تخيلات جنسی در مورد افرادی كه با آنها رابطه دارند، در اينها شايع است، منتها اين تخيلات را هميشه بر زبان نمی‌آورند و به عوض اين كه از نظر جنسی پرخاشگر باشند، عشوه‌گر و اهل لاس زدن هستند. اين بيماران ممكن است به كژكاری روانی-جنسی مبتلا باشند: زنهای نمايشی ممكن است آنورگاسمی داشته باشند و مردهای نمايشی هم ممكن است دچار ناتوانی جنسی باشند. برای آنكه مطمئن شوند نزد جنس مخالف جاذبه دارند، ممكن است تكانه‌های جنسی خود را به عمل درآورند. نياز آنها به مطمئن ساختن خود تمامی ندارد، با اين حال، روابط آنها اغلب سطحی است و ممكن است افرادی مغرور، غرق در خود و دمدمی مزاج باشند. نيازهای بسيار شديد آنها به وابستگی باعث می‌شود كه زود به هر كس اعتماد كنند و خيلی راحت بشود فريبشان داد. دفاع‌های عمده بيماران دچار اختلال شخصيت نمايشی، واپس‌زنی و تجزيه است. در نتيجه دفاع اول از فهم احساسات واقعی خود عاجزاند و در نتيجه دفاع دوم نمی‌توانند انگيزه‌هاي خود را توضيح دهند. اين افراد اگر تحت فشار روانی قرار گيرند، حس واقعيت سنجی‌شان به راحتی مختل می‌شود. [۱]

تشخيص افتراقی

افتراق نهادن ميان اختلال شخصيت نمايشی و اختلال شخصيت مرزی، دشوار است. البته اقدام به خودكشی، ابهام در هويت، و حملات گذرای روانپريشی، در اختلال شخصيت مرزی محتمل‌تر است. اگرچه می‌شود در يك بيمار هر دو تشخيص مذكور را هم مطرح كرد، اما بالينگر بايد بتواند اين دو را از هم تفكيك كند. اختلال جسمانی سازی يا سندروم بريكه نيز ممكن است همزمان با اختلال شخصيت نمايشی پيدا شود. برای بيماران مبتلا به اختلال روانپريشی گذرا و اختلالات تجزيه‌ای، می‌شود تشخيص اختلال شخصيت نمايشی را نيز همزمان مطرح كرد.[۳]

سير و پيش‌آگاهی

با بالا رفتن سن علايم كمتری در بيماران مبتلا به اختلال شخصيت نمايشی ديده می‌شود، اما از آنجا كه انرژی اين بيماران نيز با افزايش سن كمتر می‌شود، تفاوتی كه در علايم آنها ديده می‌شود ممكن است ظاهری باشد، نه واقعی. اين بيماران، افرادی هيجان طلب هستند و ممكن است با قانون درگير شوند و به سوء مصرف مواد روی آورند، يا لاابالی گری كنند. [۳]

درمان

روان‌درمانی

بيماران دچار اختلال شخصيت نمايشی اغلب از احساسات واقعی خود بی‌خبرند؛ لذا تبيين احساسات درونی آنها فرايند درمانی مهمی است. روان‌درمانی مبتنی بر روانكاوی، چه به صورت گروهی و چه به صورت فردی، شايد درمان انتخابی اختلال شخصيت نمايشی باشد.[۳] طرحواره درمانی بری درمان اختلال شخصیت نمایشی کاربرد دارد. این درمان نیاز به حداقل 18 ماه و حداکثر 36 ماه جلسات درمانی هفتگی دارد. این درمان توسط یانگ طراحی شده است <http://www.sciencedirect.com/science/article/pii/S0005791605000303#>

دارودرمانی

برای برخی علايم می‌شود از دارودرمانی هم به صورت کمکی استفاده كرد ( مثل استفاده از داروهای ضد افسردگی برای افسردگی و علايم جسمی، داروهای ضداضطراب برای اضطراب و داروهای ضدروان‌پريشی برای مسخ واقعيت و خطاهای ادراكی).[۳]

منابع

  1.  

 

 


ادامه مطلب
نظرات 0

تعداد کل صفحات : :: 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 >