تاريخ : سه شنبه 11 اسفند 1394  | 10:28 AM | نويسنده : سعیدی-بحرینی

به نام خداوند بخشنده بخشايشگر

(روز رستاخيز) روزى است كه مسلما واقع مى‏شود! (1)

چه روز واقع شدنى! (2)

و تو چه مى‏دانى آن روز واقع شدنى چيست؟! (3)

قوم «ثمود» و «عاد» عذاب كوبنده الهى را انكار كردند (و نتيجه شومش را ديدند)! (4)

اما قوم «ثمود» با عذابى سركش هلاك شدند! (5)

و اما قوم «عاد» با تندبادى طغيانگر و سرد و پرصدا به هلاكت رسيدند، (6)

(خداوند) اين تندباد بنيان‏كن را هفت شب و هشت روز پى در پى بر آنها مسلط ساخت، (و اگر آنجا بودى) مى‏ديدى كه آن قوم همچون تنه‏هاى پوسيده و تو خالى درختان نخل در ميان اين تند باد روى زمين افتاده و هلاك شده‏اند! (7)

آيا كسى از آنها را باقى مى‏بينى؟! (8)

و فرعون و كسانى كه پيش از او بودند و همچنين اهل شهرهاى زير و رو شده (قوم لوط) مرتكب گناهان بزرگ شدند، (9)

و با فرستاده پروردگارشان مخالفت كردند؛ و خداوند (نيز) آنها را به عذاب شديدى گرفتار ساخت! (10)

و هنگامى كه آب طغيان كرد، ما شما را سوار بر كشتى كرديم، (11)

تا آن را وسيله تذكرى براى شما قرار دهيم و گوشهاى شنوا آن را دريابد و بفهمد. (12)

به محض اينكه يك بار در «صور» دميده شود، (13)

و زمين و كوه‏ها از جا برداشته شوند و يكباره در هم كوبيده و متلاشى گردند، (14)

در آن روز «واقعه عظيم‏» روى مى‏دهد، (15)

و آسمان از هم مى‏شكافد و سست مى‏گردد و فرومى‏ريزد! (16)

فرشتگان در اطراف آسمان قرارمى‏گيرند (و براى انجام ماموريتها آماده مى‏شوند)؛ و آن روز عرش پروردگارت را هشت فرشته بر فراز همه آنها حمل مى‏كنند! (17)

در آن روز همگى به پيشگاه خدا عرضه مى‏شويد و چيزى از كارهاى شما پنهان نمى‏ماند! (18)

پس كسى كه نامه اعمالش را به دست راستش دهند (از شدت شادى و مباهات) فرياد مى‏زند كه: «(اى اهل محشر!) نامه اعمال مرا بگيريد و بخوانيد! (19)

من يقين داشتم كه (قيامتى در كار است و) به حساب اعمالم مى‏رسم!» (20)

او در يك زندگى (كاملا) رضايتبخش قرار خواهد داشت، (21)

در بهشتى عالى، (22)

كه ميوه هايش در دسترس است! (23)

(و به آنان گفته مى‏شود:) بخوريد و بياشاميد گوارا در برابر اعمالى كه در ايام گذشته انجام داديد! (24)

اما كسى كه نامه اعمالش را به دست چپش بدهند مى‏گويد: «اى كاش هرگز نامه اعمالم را به من نمى‏دادند. (25)

و نمى‏دانستم حساب من چيست! (26)

اى كاش مرگم فرا مى‏رسيد! (27)

مال و ثروتم هرگز مرا بى‏نياز نكرد، (28)

قدرت من نيز از دست رفت!» (29)

او را بگيريد و دربند و زنجيرش كنيد! (30)

سپس او را در دوزخ بيفكنيد! (31)

بعد او را به زنجيرى كه هفتاد ذراع است ببنديد؛ (32)

چرا كه او هرگز به خداوند بزرگ ايمان نمى‏آورد، (33)

و هرگز مردم را بر اطعام مستمندان تشويق نمى‏نمود؛ (34)

از اين رو امروز هم در اينجا يار مهربانى ندارد، (35)

و نه طعامى، جز از چرك و خون! (36)

غذايى كه جز خطاكاران آن را نمى‏خورند! (37)

سوگند به آنچه مى‏بينيد، (38)

و آنچه نمى‏بينيد، (39)

كه اين قرآن گفتار رسول بزرگوارى است، (40)

و گفته شاعرى نيست، اما كمتر ايمان مى‏آوريد! (41)

و نه گفته كاهنى، هر چند كمتر متذكر مى‏شويد! (42)

كلامى است كه از سوى پروردگار عالميان نازل شده است! (43)

اگر او سخنى دروغ بر ما مى‏بست، (44)

ما او را با قدرت مى‏گرفتيم، (45)

سپس رگ قلبش را قطع مى‏كرديم، (46)

و هيچ كس از شما نمى‏توانست از (مجازات) او مانع شود! (47)

و آن مسلما تذكرى براى پرهيزگاران است! (48)

و ما مى‏دانيم كه بعضى از شما (آن را) تكذيب مى‏كنيد! (49)

و آن مايه حسرت كافران است! (50)

و آن يقين خالص است! (51)

حال كه چنين است به نام پروردگار بزرگت تسبيح گوى! (52)



نظرات 0