تاريخ : سه شنبه 10 فروردین 1395  | 11:44 AM | نويسنده : سعیدی-بحرینی

غزل شمارهٔ ۹۶

 
حافظ
 

درد ما را نیست درمان الغیاث

هجر ما را نیست پایان الغیاث

دین و دل بردند و قصد جان کنند

الغیاث از جور خوبان الغیاث

در بهای بوسه‌ای جانی طلب

می‌کنند این دلستانان الغیاث

خون ما خوردند این کافردلان

ای مسلمانان چه درمان الغیاث

همچو حافظ روز و شب بی خویشتن

گشته‌ام سوزان و گریان الغیاث

 



نظرات 0