امام صادق علیه السلام فرمودند:
معنای آیهی «اهداناالصراط المستقیم» (خدایا ما را به راه راست هدایت فرما) این است که خدایا ما را به صراط مستقیم آشنا فرما؛ ما را به راهی هدایت کن که به دوستی و محبتت منتهی میشود و به بهشتت میرساند. ما را هدایت فرما که از هواهای نفس خود پیروی نکنیم تا به هلاکت نیفتیم. هر کس از هوای نفس خود پیروی کند، شبیه مردی است که مدتی بود در میان مردم مشهور به دیانت و تقوی شده بود تا اینکه به فکر افتادم او را ببینم.
یک روز به طور ناشناس نزد او رفتم. دیدم ارادتمندان او دورش را گرفتهاند و غلغلهای برپاست. اولین چیزی که نظرم را جلب کرد، اطوارها و حرکات عوامفریبانهی او بود. او عاقبت از مردم جدا شد و به تنهایی به راه افتاد و من آهسته به دنبالش حرکت کردم.
طولی نکشید که جلوی دکان نانوایی ایستاد و همین که چشم صاحب دکان را دور دید، دو قرص نان برداشت و زیر لباسش مخفی کرد و راه افتاد. با خودم گفتم شاید پول نان را قبلاً داده یا بعداً خواهد داد.
بعد دیدم جلوی بساط انار فروشی ایستاد و تا چشم فروشنده را دور دید، دو دانه انار برداشت و باز زیر لباسش پنهان کرد.
با خود گفتم آخر این مرد چه نیازی به دزدی دارد. به هر حال دنبالش رفتم تا نزد شخص مفلوک و بیماری رسید و نانها و انارها را به او داد و رفت.
وقتی راه افتاد، خودم را به او رساندم و پرسیدم:«آوازهات را شنیده بودم و دوست داشتم تو را ببینم، ولی کارهای عجیبی از تو دیدم که فکرم را مشغول کرده است. برایم توضیح ده تا آسوده شوم.»
به من گفت:«قبل از هر چیز به من بگو کیستی؟»
گفتم:«از فرزندان آدم هستم؛ از امت محمد صلّی الله علیه و آله و سلّم.»
به من گفت:«خودت را بیشتر معرفی کن.»
گفتم:«از اهل بیت رسول خدا هستم.»
پرسید:«از کدام شهری؟»
گفتم:«مدینه »
گفت:«نکند تو جعفر بن محمد هستی. »
گفتم:«بله.»
گفت:«البته تو فرزند رسول خدایی و دارای شرافت نسب هستی، اما افسوس که این قدر جاهل و نادانی!»
گفتم:«چه جهالتی از من دیدی؟!»
گفت: «همین سوالی که میکنی، دلالت بر نادانی تو دارد و معلوم میشود یک حساب ساده دینی را نمیتوانی درک کنی. مگر نمیدانی که خداوند در قرآن میفرماید:«من جاء بالحسنه فله عشر امثالها» (هر کار نیکی، ده برابر پاداش دارد.) و از آن طرف میفرماید: «مَن جَاء بِالسَّيِّئَةِ فَلاَ يُجْزَى إِلاَّ مِثْلَهَا» (هرکار بد فقط یک برابر کیفر دارد.) مجموع کارهای بد من چهارتاست:دزدیدن دو قرص نان و دو انار، ولی همینها را در راه خدا دادم که چهار برابر میشود. پس کارهای خوبم میشود چهل تا و اگر کارهای بدم را از آن کم کنی، سی و شش کار خوب باقی میماند.»
به او گفتم:« مادرت به عزایت بنشیند! تو به کتاب خدا جاهل هستی نه من! مگر این آیه را نشنیدهای که:« انما یتقبل الله من المتقین» (خدا فقط عمل پرهیزکاران را میپذیرد.) تو چهار عمل بد داشتی: دزدیدن دو نان و دو انار؛ و آنها را بدون اجازه صاحبش بخشیدی و با این کار، چهار گناه دیگر مرتکب شدی که مجموعاً میشود هشت گناه. هیچ کار خوبی هم نداشتهای.»
همان طور که هاج و واج نگاهم میکرد، از او جدا شدم.»
آن گاه امام صادق فرمود:«این گونه تفسیرها و توجیههای جاهلانه در امور دینی سبب میشود عدهای گمراه شوند و دیگران را هم گمراه نمایند.»
مآخذ : دانشنامه رشد
برخی اصلاحات : نما
نما
کلمات کلیدی :