مرتبط با:همت و کار مضاعف در کار و کارآفرینی و کسب کار
بخشهای قابل توجهی از جمعیت فعال
كشور دارای شم قوی در امور فنی هستند و آمادگی مناسبی را جهت ایجاد و
اداره بنگاههای تولید كالا و خدمات،داشته و همچنان در اختیار دارند و
فینفسه پتانسیل كارآفرینی را به شكلی كه اخیرا سعی در ترویج آن میگردد.
در بخشهای وسیعی از جامعه میتوان یافت.
شاهد این مدعا، اقبال وسیع گروههای مردمی است،
كه در پی جرقه یك ایده شغلی خواه خدماتی و خواه تولیدی، صورت میگیرد.
علاقمندی عمومی به كسب و كارهائی كه در حیطه بازار رقابت كامل قرار دارند
موید این امر است كه روحیه كارآفرینی وجود دارد ولی برای فعلیت یافتن ملموس
آفرینش كار و فرصتهای شغلی در جامعه باید به حل مشكلاتی به مراتب مهمتر
از آموزش نگرش كارآفرینی همت نمود.
وفور كارخانجات نساجی در سنوات گذشته یا تولید
فرش ماشینی، پفك، ماكارونی، رب گوجه و غیره در سالهائی نزدیكتر بیانگر
میزان بالای تمایل به كارآفرینی در كشور میباشد. اما چرا تجلی اهتمام
هموطنان در عرصه آفرینش مشاغل در حیطه ابتكار و نوآوری كه آینده ابهام
آلودتر ولی موثرتری دارند اینقدر كم رنگ جلوه مینماید؟ در پاسخ جامع به
این پرسش میتوان به پارامترهای تاثیرگذاری بشرح ذیل اشاره نمود:
۱) كیفیت پائین عملیات ترویج كارآفرینی
۲) بازخورد نامناسب به كارآفرینان با سابقه و به
تبع آن، بازخورد نامناسب به افرادی كه در مراحل ابتدائی كارآفرینی هستند.
۳) عدم اطلاعرسانی صحیح راجع به مشاغل
۴) ضعف قدرت تكنولوژیكی و مدیریتی
۵) كم توجهی به علم بازاریابی و معطوف بودن
نگاهها به بازار محدود داخلی
۶) ضعف عملكرد بخش آموزش (در سطوح مختلف) در
انگیزش و ترغیب جوانان به پذیرش ریسك كارآفرینی
۱) كیفیت پائین عملیات ترویج كارآفرینی
رویكرد ترویج نگرش كارآفرینی كه اخیرا مورد اقبال
بخشهای مختلف آموزشی دولتی و غیردولتی قرار گرفته قبل از اینكه اثربخشی
را هدف گرفته باشد بیشتر به رفع تكلیف مشابهت داشته و یا ایجادكننده زمینه
كسب و كار و درآمد برای ترویج كنندگان بوده است!
تاكنون در محتوی سمینارها و همایشهای انجام شده
با موضوعیت كارآفرینی، بیشتر به نقل مبانی تئوریك از مراجع خارجی و
غیرملموس اكتفا نمودهاند و عموما مسئله آفرینش كار و حرفه در سطح مدیریت
عملیاتی و اجرائی، بدون بنیان فكری بومی و واقعگرایانه، همچنان به عنوان یك
معضل خودنمائی می نماید. مشكلاتی نظیر عدم فرهنگ مشاركت و تمایل به
تكروی، تغیرات مداوم در سطح مدیران مسئول و بالطبع ایجاد سكته در روند
تحركات موجود، از جمله موارد تشدید كننده این امر میباشد. در این میان
تزریق منابع مالی دولتی نیز به تنهائی بدون تعیین استراتژی مشخص و مورد
تائید كارشناسان، نمیتواند كارساز باشد.
این تسهیلات براحتی میتواند از مسیر خود خارج
شده و در نقض اهداف و روح اصلی طرح، به رانت تبدیل گردد و با گردش در دیگر
بخشهای اقتصادی زودبازده و كم زحمت، علاوه بر ظلم بر تولید و آفرینش مشاغل
مولد و پایدار، موجبات افزایش نرخ تورم و تحمل فشارهای مضاعف را بر پیكر
كیف مشاغل موجود، فراهم آورد.
۲) بازخورد نامناسب به كارآفرینان با سابقه و به
تبع آنّ بازخورد نامناسب به افرادی كه در مراحل ابتدائی كارآفرینی هستند
كارآفرینان سابق و فعلی را میتوان در دو دسته:
الف) متعهد به ارزشهای اجتماعی و ب) غیرمتعهد، جای داد و بخش متعهد را نیز
بدو دسته موفق و شكست خورده یا ناموفق تقسیم كرد.
الف) افراد موفق و متعهد به غیر از قدرتهای
درونی و روحی روانی، موفقیت خود را مرهون عناصر تاثیرگذار بیرونی متعددی
میدانند كه از آن جمله میتوان به موارد ذیل اشاره نمود:
۱) انتخاب صحیح خط یا خطوط فعالیت (كه میتواند
سهوا اتفاق افتاده باشد و یا با كار كارشناسانه و اخذ مشاوره صحیح)
۲) قرار گرفتن گردش بازار در جهت منافع فرد
۳) چگونگی عبور از موانع متعدد بوروكراسی
دستگاههای دولتی ذیربط ( كه در شرایط عادی سالهای بسیاری از عمر كارآفرین
را مصروف خود مینماید)
۴) بهرهمندی از امكانات مالی مناسب جهت تامین
بودجههای مورد نیاز
ب) واژه كارآفرینان غیرمتعهد را به افرادی
میتوان اطلاق نمود كه موفقیت خود را در سایه روابط ناسالم و رانت، جستجو و
تثبیت نمودهاند.
متاسفانه بخش افراد ناموفق (بدلائل زیادی از جمله
مواردی كه قبلا ذكر گریدد) و همینطور توفیق یافتههای متكی به روابط، كه
بخش اعظم جامعه كارآفرینان حاضر را تشكیل میدهند، زمینهساز بازخوردهای
نامناسب و منفی به دیگر آحاد اجتماع میگردند.
بازخوردهائی كه با توجه به شخصیت مخاطبین،
كاركردهای خاص و منفی خود را خواهند داشت كه اولا تخدیركننده بخش فعال و
دارای پتانسیلهای كار و تلاش بوده و ثانیا تشجیع كننده متعرضان به حقوق
جامع میگردد.
شایان ذكر است كه راهكار برون رفت از این دور
باطل محتاج حمایت و دستگیری زحمتكشانی است كه با مختصر التفات مسئولین
ذیربط، قابلیت تمیز دادن را دارا هستند.
۳) عدم اطلاعرسانی صحیح راجع به مشاغل
به غیر از توجه به جنبه درآمد یك شغل كه در بیشتر
مردم عمومیت دارد و صرف نظر از تخصص و مهارت مورد نیاز هر شغل، بطور
طبیعی، تمایلات شغلی هر فرد، از منظر طبقهبندی كلی نسبت به فرد دیگر
متمایز بوده و هر فرد استعدادهای نهان و آشكاری در ایجاد و اداره كردن بعضی
از مشاغل را دارا میباشد. بدیهی است اگر این افراد نتوانند دسترسی به
اطلاعات مربوط به شغل موردنظر خود را داشته باشند قدرت انتخاب محدودی را
فراروی خود میبیننند و عموما جذب مشاغلی میگردند كه در سطح جامعه بصورت
شاخص و موفق حضور دارند.
مشاغل مذكور عموما كم زحمت و پربازده هستند و یا
حداقل اینطور به مخاطب القا مینمایند، هر چند كه با اندكی دقت میتوان
دریافت كه پس زمینه این نوع مشاغل محدود نیز زحمات شبانه روزی، تحمل و
استقامت در بربر ناملایمات شغلی، تعهد به اجتماع و اهتمام به خوشنامی و
غیره میباشد كه سالهای بسیاری را به خود اختصاص دادهاند.
اگر چه افرادی كه جذب این مشاغل میگردند، ناگزیر
و خواه ناخواه وارد گردونه اجابت این نوع نیازهای شغل میگردند و توفیق
نهائی آنها منوط به گذراندن این دوره میباشد ولی قدر مسلم ورود تعداد
زیادی از افراد به یك شغل موجبات ركود و ورشكستگی دسته جمعی را فراهم
مینماید، بطوریكه عملا اشتغال و فعالیت این خیل عظیم هیچگونه تغیر مثبتی
در تولید ناخالص ملی نداشته و عملا این نیروهای فعال بصورت خنثی و بلااثر
در مقدرات كشور عمل میكند. یكی از راههای حل این معضل، اهتمام به
ترتیباتی است كه عدالت خبری در بیان ویژگیهای عمده مشاغل متنوع رعایت شود.
ذكر پارامترهای تاثیرگذار یك شغل در اداره كردن و
ترسیم چشمانداز آینده، به متقاضیان كار، كمك شایانی به قدرت انتخاب این
افراد مینماید كه از آن جمله میتوان به مواردی كه در ذیل آمده اشاره
نمود.
سرمایهگذاری لازم، تخصص و مهارت
لازم،توانائیهای جسمی و روحی لازم، گردش مالی مربوطه، راهبردهای تولید و
بازاریابی، میزان سود مورد انتظار و حتی زمانی را كه برای رسیدن به موفقیت
نسبی در شغل باید تحمل كرد.
۴) ضعف قدرت تكنولوژیكی و مدیریتی
اگر بخشهای تولیدی كلان را كه با پشتوانه
طرحریزی جامع اولیه و تزریق بودجههای مناسب چه در بخش دولتی و چه خصوصی
بوجود آمدهاند را از صنعت كشور مستثنی نمائیم، غالب صنایع فعال در عرصه
تولید، یا كارگاه كوچكی بودهاند كه در اثر مرور ایام توسعه یافته و به
اشكال كارخانههای فعلی ممتجلی گردیدهاند و یا بوسیله علاقمندی مالك یا
مالكین آنها و صرف انرژی، خلاقیت، نوآوری و از خودگذشتگی و بدون بهره بردن
كامل از دانش فنی مربوطه ایجاد شدهاند.
اگر چه تعدادی از این صنایع بعد از كسب قدرت مالی
مبادرت به انتقال دانش فنی و گسترش قدرت علمی خود نمودهاند ولی طیف
وسیعتری از آنها همچنان بدون استفاده از روشهای كارآمد و بهنگام و با
بهرهوری مختصر، ادامه كار میدهند.
به نقیصه تكنولوژیك میتوان ضعف حاكم بر ساختار
مدیریتی را نیز افزود: ضعفی كه بر سالهای فكری اداره صنایع كشور حاكم
میباشد به مراتب بیشتر از كمبود سختافزار، آزاردهنده میباشد، چرا كه این
ضعف در واقع بهرهدهی امكانات و تجهیزات موجود را نیز به شدت كاهش
میدهد.چرائی عدم اقبال اهالی صنعت نسبت به استفاده از علوم روز به دو دسته
عمده برمیگردد:
۱) ضعف بنیه مالی كه قدرت هر گونه تحقیقات و
اصلاحات و تحمل هزینههای آنرا زیر سوال میبرد.
۲) عدم آگاهی مدیران به مواهب ملموس تحقیقات و
اصلاحات ساختاری و تاثیر مثبت آنها در ارزش افزوده و بازگشت سود بیشتر.
وزارت كار و امور اجتماعی اخیرا با طرح ایجاد
خوشههای صنعتی نوید بخش همت دولت در حل این معضلات میباشد اما چارهجوئی
برای صنایع موجود در گروه ایجاد شركتهای واسط میباشد كه وظیفه انعكاس و
انتقال نیازهای صنعت را به مراكز پژوهشی از جمله دانشگاهها داشته باشند و
همچنین مسئولیت اجرای طرحهای تحقیقاتی موردنظر و اداره كردن آنها را به
عهده داشته باشند و صد البته اگر هزینههای این شركتهای واسط از منابع
دولتی تامین گردد، میتوان به توفیق آنها امیدوار بود.
۵) كم توجهی به علم بازاریابی و معطوف بودن
نگاهها به بازار محدود داخلی
بعد از ظهور انقلاب اسلامی و بخصوص بروز جنگ
تحمیلی صنایع بسیاری ضرورت حضور یافتند و این ضروررت در بخشهای تولیدی و
مصرفی، نمود بارزی پیدا كرد. تحریم اقتصادی كشور، روی آوردن دلان به احتكار
اجناس، جهتگیری پتانسیلهای تولیدی كشور به سمت نیازهای جنگ و افزایش
مداوم تورم و قیمتهای كالاها هر چند عواملی نامیمون بودند ولی نتیجهای
مثبت به بار آوردند، چرا كه مهمترین نیاز بخش تولید را مهیا نمودند.
صنایع تولیدی بدون دغدغه بازاریابی تمام تلاش خود
را مصروف تولید نمودند و بازار كشور چنان تشنه بود كه حتی بعضی از
توزیعكنندگان سودجو، كالاهای مطلوب مردم را به شرط خرید كالاهای نامطلوب و
حتی غیرضروری، در اختیار ایشان قرار میدادند. در واقع تولیدكنندگان در
مقطع زمانی یادشده ماه عسل خود را طی مینمودند، اما بتدریج با گسترش دایره
رقابت در كیفیت و قیمت كه از رهگذر افزایش تولیدكنندگان و نیز عرضه بیشتر
كالاها و همچنین واردات كالاهای متنوع حاصل گردید، سیر بازار و روابط
مصرفكننده و تولیدكننده، روندی طبیعی و منطقی را در پیش گرفت، به نحوی كه
صنایع نوپا و نابالغ ما كه در شرایط آزمایشگاهی شكل گرفته و فرصت محك خوردن
را در بازار باز جهانی تجربه نكردهاند در حا حاضر بدلیل عدم قدرت رقابت
در كیفیت و قیمت كالا با محصولات ارزان قیمت وارداتی، در معرض اضمحلال قرار
گرفته اند.
شاید بتوان گفت كه زمان حاضر زمان بروز رنسانسی
دیگر در عرصه صنایع ما بوده و معطوف شدن نگاه مدیران صنایع را به خارج از
مرزهای جغرافیائی كشور طلب میكند.
مزایای تغییر جهت نگاه از بازار داخلی به
بازارهای خارجی میتواند زمینهساز ارتقاء كیفیت كالاهای تولیدی، متناسب با
نیازهای بازار جهانی گردد و هم سطح تولید را افزایش دهد كه این امر
میتواند با قرار گرفتن در یك سیكل مستمر شرایط بالندگی صنایع را فراهم
سازد.
مرتبط با:همت و کار مضاعف در کار و
کارآفرینی و کسب کار
عوامل متعددی باعث رشد جمعیت
زنان شاغل شده است؛ کارشناسان جمعیت شناسی، جوان بودن جمعیت کشور را یکی از
دلایل این رشد به حساب می آورند؛ آنها معتقدند که نرخ اشتغال زنان بیشتر
در سنین ۱۸ تا ۲۹ سالگی به وجود می آید .
● بررسی موانع اشتغال زنان از
نگاه کارشناسان
صبح زود است. شهر تازه بیدار شده و مردم آن راه
افتاده اند بروند سر کارهای شان. اتوبوس می ایستد، در ته اتوبوس دیگر
جایگاه زنان خالی نیست تا مردهای خواب آلود از میله جداکننده رد شوند و روی
صندلی آنها چرتی بزنند.
دیگر آن جایگاه کوچک گنجایش حجم زنان شاغل را
ندارد.
از چندین سال قبل با توجه به آمار جمعیت جوان
کشور و آمار فزاینده پذیرفته شدگان دختر در دانشگاه ها، کارشناسان متعددی
وقوع حادثه به اصطلاح سیل هجوم زنان به بازار کار را پیش بینی کرده بودند.
این حضور با نگاه به آمار اشتغال به طور واضح تری نمایان می شود. از میان
سال های ۸۰ تا ۸۳ نرخ مشارکت اقتصادی زنان از ۸۷/۱۱ تا ۴/۱۱ در نوسان بوده
اما ناگهان در سال ۸۴ به ۱/۱۷ درصد افزایش یافته است (مرکز آمار ایران).
عوامل متعددی باعث رشد جمعیت زنان شاغل شده است؛
کارشناسان جمعیت شناسی، جوان بودن جمعیت کشور را یکی از دلایل این رشد به
حساب می آورند؛ آنها معتقدند که نرخ اشتغال زنان بیشتر در سنین ۱۸ تا ۲۹
سالگی به وجود می آید زیرا عواملی همچون ازدواج و تولد فرزند مانع ادامه
کار زن می شود،از عوامل تشدیدکننده دیگر این پارامتر بالا رفتن سن ازدواج
دختران در ایران است. خانم نجمه سادات ۲۵ سال دارد و به صورت پروژه یی با
یک شرکت تحقیقاتی همکاری می کند. او معتقد است اگر بعد از ازدواج همسرش
توانایی تامین نیازهای مادی اش را داشته باشد تمایلی به کارکردن ندارد؛ او
دوست دارد فعالیت های اجتماعی اش را در NGOها و سایر اجتماعاتی که دوست
دارد، پر کند و به خانه و زندگی اش برسد.
بالارفتن سن ازدواج و برهم خوردن میزان تناسب
جمعیتی زنان و مردان در ایران احتمال به تجرد قطعی رسیدن دختران را زیادتر
کرده است. در فاصله سن بلوغ تا ازدواج، دختران سعی می کنند با کارکردن
علاوه بر کمک به اقتصاد خانواده به واسطه ارتباطات کاری و حضور در اجتماع
شانس ازدواج خود را نیز بیشتر کنند.
زهره ۲۲ سال دارد و منشی مطب دکتر است. او می
گوید؛ «پدرم مخالف کارکردن من بود اما بعد از اینکه سه سال متوالی در کنکور
دانشگاه موفق نشدم و در خانه بیکار نشستم به آن رضایت داد.»
از عوامل دیگر افزایش مشارکت زنان برطرف شدن برخی
موانع فرهنگی در جامعه است، این موانع گاهی به علت شرایط اجتماعی برطرف
شده اند و مواردی نیز با فشار و اصرار زنان. زمانی که آقای خاتمی در
دانشگاه تهران در ۱۶ آذرماه سال ۷۷ اعلام کرد که بیش از ۵۱ درصد پذیرفته
شدگان کنکور سراسری سال گذشته دختران و زنان بوده اند، نشانه هایی از حرکت
زنان در کسب فرصت ها و امکانات در عرصه عمومی جامعه مشاهده شد، این رشد و
حرکت روبه جلو باعث شد تا حدودی موانع فرهنگی حضور زنان در اجتماع رفع شود.
اما در این میان عوامل اقتصادی را نیز نمی توان نادیده گرفت.
مینا ۳۳ سال دارد. او در یک مهدکودک مشغول به
کار است و یک پسر ۷ ساله دارد، شوهر او کارگر یکی از کارخانه های اطراف
تهران است. او می گوید؛ «قبل از ازدواج هم کار می کردم اما بعد شوهرم با
کارکردن من مخالفت کرد، چند سال بعد با بزرگ تر شدن پسرم و به وجود آمدن
مشکلات اقتصادی بیشتر او به کارکردن من رضایت داد و حالا با اینکه حقوق
چندانی ندارم اما بالاخره کمک خرج خانواده ام هستم.»
در طول تاریخ زنان همیشه در کنار خانواده خود در
تولید اقتصادی نقش داشته اند، چه در خانواده های روستایی و چه در کارگاه
های سنتی شهری. با جدا شدن محل کار از خانه، زنان به علت وظایفی که برعهده
داشتند مجبور به ماندن در خانه شدند. تا اوایل قرن بیستم میزان اشتغال زنان
در تمام طبقات از آمار پایینی برخوردار بود، اما با شروع جنگ جهانی این
الگو شکست و طی سال های جنگ، زنان بسیاری از کارهایی را انجام دادند که پیش
از آن به عنوان قلمرو انحصاری مردان در نظر گرفته می شد. اما قبل تر از آن
رشد انقلاب صنعتی و پیشرفت تکنولوژی زمینه را برای کار زنان فراهم کرده
بود، کار با ماشین نیاز به قدرت بدنی بالا را از نیروی کار حذف کرده بود و
زنان می توانستند با نظارت و کنترل دقیق ماشین آلات، توانایی های خود را به
کارفرماهای شان نشان دهند.
دکتر نظام بهرامی کمیل جامعه شناس در مورد تحولات
بازار کار در جهان امروز و ایران می گوید؛ «در جوامع پساصنعتی یا شبکه یی
با توجه به رشد تکنولوژی و ارتباطات، عموماً کارها به شکلی درمی آیند که
دیگر نیاز نیست فرد در محل کار خود حضور داشته باشد، با کمک کامپیوتر و
اینترنت کارها به صورت نیمه وقت و موقتی
در می آیند و حالت شناور پیدا می کنند، پس این
گردش بازار کار به سوی نیمه وقت بودن و موقتی بودن عرصه را برای ورود زنان
مهیا می سازد.»
اما کسانی هستند که مخالف حضور زنان چه در عرصه
تحصیل و چه در عرصه بازار کار هستند، استدلال آنها این است که جامعه برای
آموزش فردفرد خود هزینه می کند که این هزینه سرمایه اجتماعی آن جامعه است.
زنان به نسبت کمتری از مردان بعد از اتمام تحصیلات شان از تخصص خود بهره می
برند، شاید یکی از دلایل سهمیه بندی جنسی برای کنکور همین امر باشد.
خانم تقی پور ۵۵ سال دارد.
او چادرش را روی چانه اش گرفته و در حالی که به
دختران آرایش کرده که در مترو درباره اوضاع و احوال کارشان با هم صحبت می
کنند چشم دوخته، می گوید؛ «زن ها بازار کار را اشغال کرده اند و جا را برای
مردان تنگ تر؛ زن ها حاضرند با حقوق کمتر کارهای بیشتری انجام بدهند و
برای همین دیگر کار گیر مردها نمی آید و پسر من با وجود اینکه مدرک مهندسی
دارد، بیکار مانده است.»
در کشور ما با وجود نرخ بالای بیکاری برای مردان،
هجوم زنان به بازار کار این آمار را تشدید می کند و این امر مسوولان کشور
را در این رابطه با مشکلات بیشتری روبه رو می سازد.از دیگر دلایلی که
مخالفان کار زنان عنوان می کنند، تاثیرات منفی است که کار زنان بر نهاد
خانواده می گذارد. آمارها نشان می دهند که آمار اشتغال زنان با آمار طلاق
از همبستگی مستقیمی برخوردار است، همچنین با میزان باروری و موالید رابطه
عکس دارد.
دکتر بهرامی در این رابطه معتقد است؛ «بالارفتن
نرخ طلاق در میان زنان شاغل به این دلیل است که داشتن درآمد و استقلال
اقتصادی گزینه های بیشتری را برای انتخاب در اختیار زنان شاغل قرار می دهد
که یکی از آنها می تواند طلاق یا عدم ازدواج مصلحتی باشد. » او می گوید؛
«درست است که کار زنان می تواند آن پیوند عاطفی و محیط عاطفی را که مادران
در خانه به وجود می آورند کمتر کند، اما بنا به این دلایل نمی توان زنان را
از حقوق انسانی خویش که حق انتخاب و پیشرفت است، محروم کرد.»
مخالفان دیگر کار زنان، مردان کارگر هستند. عده
یی از آنها معتقدند تن دادن به مزدهای پایین و عدم شرکت در اتحادیه ها و
سندیکاهای کارگری دست کارفرمایان را برای سوءاستفاده و بهره وری ارزان از
کار زنان باز گذاشته است و این آمادگی زنان برای جایگزینی در بازار کار
شرایط را برای مردان دشوار می سازد و باعث شده که مردان قدرت چانه زنی و
مقاومت در برابر کارفرمایان را از دست بدهند.
با تمام این مخالفت ها زنان جای خود را در بازار
کار دنبال می کنند و در مسیر خود با موانع متعددی نیز برخورد می کنند،
اولین مانع پیش روی آنها به دست آوردن مکانی امن و متناسب با حیثیت اجتماعی
آنها است. منصوره کارشناس ارتباطات است اما در فروشگاه دایی خود به امور
اداری و جوابگویی به تلفن ها مشغول است. او می گوید؛ «یک سال تمام به دنبال
کاری مرتبط با رشته تحصیلی ام گشتم اما جدا از مشکلاتی که در پیدا کردن
محیط مطمئن داشتم دستمزد چندانی هم به من تعلق نمی گرفت و مجبور شدم در
کنار خانواده ام به کاری غیرمرتبط با رشته تحصیلی ام مشغول شوم، زیرا اولین
اولویت برای من و خانواده ام کارکردن در محیط امن و مطمئن بود.»سوءاستفاده
جنسی کارفرمایان مرد از کارمندان زن خود مساله یی است که در اکثر کشورهای
دیگر نیز ما شاهد آن هستیم، از رئیس جمهور امریکا گرفته تا رئیس بانک جهانی
درگیر همین مساله بوده اند.
حمیدرضا کائینی وکیل دادگستری در این رابطه می
گوید؛ «آمار مشخصی از شکایات کارکنان زن از کارفرمایان متجاوزشان در دست
نیست.» او معتقد است تعداد بی شماری از این قربانیان اقدام به شکایت نمی
کنند آن هم به دلیل حفظ آبرو و حیثیت، دلایل دیگری هم برای این عدم شکایت
می تواند وجود داشته باشد مثل ترس نسبت به از دست دادن کار، عدم اجازه
خانواده به ادامه فعالیت در هر موسسه دیگری و در اندک مواردی طمع به دست
آوردن جایگاه شغلی بهتر یا پیشرفت کاری.نوع دیگر سوءاستفاده جنسی که از
زنان به عمل می آید استفاده از جذابیت های ظاهری آنان در تبلیغات و جذب
مشتری است.
در کشورهای صنعتی استفاده از تصویر زنان در
تابلوها و فیلم های تبلیغاتی گاهی به حدی می رسد که صدای اعتراض افکار
عمومی را نیز درمی آورد، این در حالی است که در کشورهای غربی این جذابیت ها
به عنوان یک ارزش جا افتاده است و والدین آنجا دختران خود را از کودکی تا
بلوغ در مسابقات زیبایی به نمایش می گذارند.
اما در جامعه ما نیز کارفرمایان بی شماری هستند
که ادعا دارند استفاده از کارمندان زن با ویژگی های فیزیکی خاص، فروش و جذب
مشتری آنان را چندین برابر می کند. داشتن این ویژگی ها برای زنان یکی از
اصلی ترین عوامل کسب شغل و حتی پیشرفت در مسیر شغلی شان می شود.مانع دیگر
اشتغال زنان وجود پیش فرض های غلطی است که در ذهن عامه مردم درباره عدم
وجود توانایی زنان در انجام بعضی امور وجود دارد.
خوشبختانه در حال حاضر اکثریت مردم، زنان را به
عنوان پزشک می پذیرند. اما تا چند دهه قبل این شغل از دید مردم برای زنان
غیرقابل تصور بود، هنوز هم مشاغل بی شماری است که در انجام آن کافرمایان و
مشتریان از اعتماد کردن به یک زن خودداری می کنند. آنها دوست دارند زنان
باز هم مشغول همان مشاغلی شوند که جزء وظایف سنتی آنها در خانه نیز بوده
است، مثل پرستاری، خیاطی، آشپزی، مربی کودک یا در نهایت معلمی.
از مشکلات دیگر زنان توقع انجام کارهای منزل از
سوی خانواده است، هر زنی در هر مرتبه شغلی که باشد از او انتظار می رود در
انجام امور منزل نیز چیزی کم نگذارد و کوشا باشد زیرا در فرهنگ ما این طور
جا افتاده است که وظیفه اصلی یک زن انجام امور منزل است و در صورت انجام
درست این امور اجازه دارد به کار بیرون از خانه بپردازد.
در قوانین هم این نکته به صلاحدید شوهر وانهاده
شده است که اگر او رضایت داشت زن به ادامه فعالیت خود بپردازد و با وجود
این شرایط پیشرفت شغلی زنان به سختی امکان پذیر می شود و اگر هم میسر شود
با ضعیف شدن بنیه زن تحقق می یابد، عموماً زنان شاغل کمتر به پست های
مدیریتی بالا دست راه پیدا می کنند زیرا سلسله مراتب جامعه این راه را برای
آنها نمی گشاید و با وجود این شرایط نمی توان انتظار داشت ما به این زودی
در کابینه دولت شاهد حضور زنان فعال باشیم.
مرتبط با:همت و کار مضاعف در کار و کارآفرینی و کسب کار
بحث در مورد دستمزد روسا در
اروپا از كشوری به كشور دیگر متفاوت است. در فرانسه به نظر میرسد هر گاه
كه اذهان عمومی متوجه مدیران طماع شركتهای گرفتار در مشكلات میشوند، این
موضوع رنگ و بوی جدی به خود میگیرد.
یك فعال اقتصادی سوییسی پیشتاز
مبارزه با دستمزدهای بالای مدیران شده است.
توماس مایندر، رییس ترایبال، یك شركت سوییسی
لوازم آرایش میگوید: «هدف اصلی مبارزات ما دموكراسی بیشتر برای سهامداران
است.» او به مدت چندین ماه به دنبال جمعآوری امضا بود تا خواستار یك رای
ملی برای رد قوانین جاری سوییس شود و شفافیت و قابلیت حسابرسی بیشتری را در
زمینه دستمزدهای مدیران ایجاد كند.
بحثبرانگیزترین شرط از میان ۲۵ بند مندرج در این
درخواست این بود كه سهامداران برای مجموع میزان دستمزد اعضای هیاتمدیره،
هیات نظارت و هیاتمشاور شركتها یك رای مشترك لازمالاجرا صادر كنند.
این اقدام در میان كشورهای اروپایی بیشترین حق
نظردهی را به سهامداران سوییسی اعطا میكند. قوانین انگلستان یك رای
غیرالزامآور را در مورد گزارشهای مربوط به دستمزدها از سال ۲۰۰۳ مطرح
كرده است. در فرانسه هم سهامداران یك رای غیرالزامآور برای هزینه حضور
اعضای هیاتنظارت میدهند. دولتهای هلند و سوئد هم پیشرفتهاند و آرای
الزامآور سهامداران را در مورد گزارش دستمزدها اجباری كردهاند.
اما هیچ یك از این اقدامات برای آقای مایندر كافی
به نظر نمیرسند. او میگوید: «ما میخواهیم سهامداران برای هر سه مجموع
دستمزد حق رای داشته باشند.»
بحث در مورد دستمزد روسا در اروپا از كشوری به
كشور دیگر متفاوت است. در فرانسه به نظر میرسد هر گاه كه اذهان عمومی
متوجه مدیران طماع شركتهای گرفتار در مشكلات میشوند، این موضوع رنگ و بوی
جدی به خود میگیرد. نیكلا ساركوزی، رییسجمهوری جدید فرانسه در نظر دارد،
«چترهای طلایی» مدیران را جمع كند و قوانین جدیدی را در مورد شرایط
سهامداران ارائه دهد. این رویداد پس از آن اتفاق افتاد كه جنجالی بر سر
دستمزد ۵/۸میلیون یورویی (۴/۱۱میلیون دلاری) نوئل فور جیرد، یكی از روسای
پیشین شركت فضایی اییایدیاس، شركت خواهر ایرباس، برپا شد. جیرد كه در پی
بحران تاخیر تحویل هواپیماهای سوپر جمبوی ای ۳۸۰ ایرباس اخراج شد پیش از
آن از سوی پلیس فرانسه به خاطر سوءاستفاده از سهامداران تحت پیگرد و
بازخواست بود.
كشور آلمان در سال ۲۰۰۴ موجی از مخالفت را علیه
طمع مدیران تجربه كرد. این هنگامی بود كه جوزف آكرمان، رییس سوئیسی بانك
آلمان با اتهاماتی از قبیل «سوءاستفاده از اطمینان» مواجه شد. از جرایم
دیگر او به عنوان یك عضو هیات ناظر و كمیته حقوقدهی شركت مخابراتی آلمان،
مانسمان این بود كه با پرداخت پاداش ۵۷میلیون یورویی مدیران این شركت
موافقت كرده بود. به تازگی هیاتهای شركت، دویچه تلكوم و زیمنس كه
بزرگترین شركت مهندسی اروپا محسوب میشود. تصمیم گرفتند به خاطر رنجهایی
كه كاركنان این شركت طی نوسازی آن متحمل شدند، یك یا دو ماه اضافه حقوق
برای آنها در نظر گیرند.
با وجود این، سوئیس تاكنون اقداماتی اینچنین
مردمی (وغیرسوئیسی) را تجربه نكرده است.
اما شرایط به مدد تلاشهای آقای مایندر در حال
تغییر است. او یكسری جلسات عمومی را با شركتهای چندملیتی سوئیس تشكیل داده
و در آن سخنرانیهای كوبنده و بسیار انتقادی ایراد كرده است. او میگوید
رییسان سوئیسی بالاترین دستمزدها را در میان رییسان اروپایی میگیرند.
قوانین مربوط به شفافیت و نظارت بر دستمزدهای مدیران سوئیسی نسبت به سایر
كشورهای اروپایی سهلگیرانهتر و آسانتر است. اگرچه برخی شركتهای این
كشور اطلاعاتی بیشتر از آنچه قوانین سوئیس لازم دانستهاند، ارائه میكنند.
هدف كنونی آقای مایندر بررسی وضعیت مالی رییس
شركت بزرگ دارویی نووارتیس به نام دانیل والسلا است. آقای مایندر ادعا
میكند كه آقای واسلا بیشترین دستمزد را در میان مدیران شركتهای به ثبت
رسیده در اروپا دارا است. در جلسه سالانه سهامداران شركت نووارتیس كه در
اوایل ماه مارس تشكیل شد، آقای مایندر به این نكته اشاره كرد كه آقای واسلا
با دستمزد سالانه ۴۴میلیون فرانك سوئیس (۶/۳۵میلیون دلار) امروز ۳۰برابر
بیشتر از زمانیكه در سال ۱۹۹۶ این سمت را بر عهده گرفت دستمزد میگیرد.
شركت نووارتیس میگوید آقای واسلا سال گذشته دستمزدی ۲۱میلیون فرانكی
میگرفته است. اما آقای مایندر معتقد است با توجه به افزایش ارزش سهام از
این مبلغ هم بیشتر بوده است. بنابراین بر طبق ادعای شركت افزایش دستمزد وی
نسبت به سال گذشته چندان زیاد هم نبوده است. اما روسای سایر شركتهای بزرگ
اروپایی دستمزد كمتری دارند. جارگن استراب از شركت آلمانی بی ای اس اف كه
یك غول در عرصه صنایع شیمیایی است پایه حقوقی معادل ۱۵۰۰۰۰یورو دریافت
میكند.
ولفگانگ میرهابر از شركت لوفتانزا، شركت ملی
هواپیمایی آلمان، ۷۷۰۰۰۰یورو به عنوان پایه حقوق خود دریافت میكند. آقای
مایندر خواستار كاهش دستمزد آقای واسلا تا نصف مبلغ كنونی شده است و گفته
است چتر طلایی كه این مدیر پردرآمد طی پنج سال برای خود گسترده است باید
جمع شود.
شركت نووارتیس اعلام كرده است كسی كه در آینده
جانشین واسلا شود از چنین چتر طلایی محروم خواهد ماند و این دستمزد را به
او نخواهند داد.
آقای مایندر برای موفقیت در تلاشهای خود باید
صدهزار امضا تا ماه مه ۲۰۰۸ جمع كند. پیشنهاد او به همراه این امضاها در
این تاریخ در پارلمان مطرح خواهد شد. سپس سیاستگذاران یا یك لایحه تكمیلی
برای آن ارائه می دهند و یا اجازه میدهند مردم به پیشنهاد آقای مانیدر رای
عمومی دهند.
اگر همه چیز طبق برنامه بزرگ آقای مایندر پیش
رود، سنت دموكراسی مستقیم سوئیس میتواند راه را برای دموكراسی بیشتر برای
سهامداران هموار سازد.
مرتبط با:همت و کار مضاعف در کار و کارآفرینی و کسب کار
كارآفرینی راباید یكی ازضروریات
عصرحاضردانست،عصری كه به جامعه اطلاعاتی وهنگامه ی جهانی شدن موسوم است و
دربردارنده ی پیامدهای مهمی همچون فراگیری تكنولوژیهای نوظهوروتغییروتحولات
شتابناك درعرصه ی مبادلات بشری ورقابت شدید وبیرحمانه درعالم كسب وكارمی
باشد.
كارآفرینی راباید یكی ازضروریات
عصرحاضردانست،عصری كه به جامعه اطلاعاتی وهنگامه ی جهانی شدن موسوم است و
دربردارنده ی پیامدهای مهمی همچون فراگیری تكنولوژیهای نوظهوروتغییروتحولات
شتابناك درعرصه ی مبادلات بشری ورقابت شدید وبیرحمانه درعالم كسب وكارمی
باشد،درچنین فضایی از كارآفرینی به عامل رشدوتوسعه جامعه یاد
میشودونیزبعنوان یكی ازشاخص های مهم وتاثیرگذاردربسیاری اززمینه هاكه مورد
اقبال گسترده جمع كثیری ازنخبگان وصاحب نظران واقع میگردد.این خوددلالت
برتاثیرات عمیق وگسترده آن دربه چالش كشیدن انسان های عصرپست مدرن دارد.مع
الوصف چنین پدیده ارزشمندی بویژه توجه دوگروه ازافرادرابه خودجلب نموده
وازسوی آنان موردمداقه وكنكاش بیشتری واقع گردیده وآنان رابرآن داشته
تاازراه مطالعه ی عمیق تربه جستجوی ابعادپیدا ونهان آن
بپردازندتاازثمرات،نتایج وتبعات آن درراستای خلق ارزش بیشتردرجهت پویایی
وتوانمند سازی وهمچنین رفع معضلات ومشكلات فراروی كاروان پیشرفت انسانیت
عصر حاضربه احسن وجه استفاده نماینداین دوگروه عبارتنداز:
۱) اقتصاددانان وفعالان عرصه های اقتصادی
۲) دانشگاهیان،متولیان عرصه ی تعلیم
وتربیت،دانشگاههاومراكزآموزش عالی
عالمان اقتصادی،آنگاه كه به مسائل مهم موردعلاقه
خودنظیر:اشتغال،بیكاری،عدم توسعه یافتگی ویاپویایی وشكوفایی اقتصادی ونیز
حوزه های نوین اقتصادی همچون:اقتصاد دانش محور،اقتصاداطلاعات،اقتصادوب
محور،اقتصاد توسعه،اقتصادكارآفرینی ومباحثی ازاین دست توجه می كنند،شاید
یكی از مهمترین وجذاب ترین گزینه هاوموارد موردعلاقه ی خودرارقم زده وازآن
بعنوان راهكاركارامد وپرفایده جهت رونق وتوسعه ی اقتصادی وساماندهی به
نابسامانی های اقتصادی وپیامدهای مذموم وناهنجارآن استفاده نمایند.البته
ازاین دیدگاه به كارآفرینی نگریستن نگاه بعید وغریبی نیست،چه آنكه
بسترنخستین مقولات كارآفرینی اقتصادبوده ودرآغاز علمای بزرگ مكاتب اقتصادی
همچون:اسمیت،كانتیلون،باتیست سی،شومپیترو...زودترازدیگران به كارآفرینی
ونقش های بی بدیل آن پی برده بودندوازاین نظرآن دارای سابقه ی درخشان
ودیرینی است حتی تا به امروز كه به رغم تمام تمایلات وگرایشات
نوظهوردردگرعرصه ها وحیطه های دانش بشری به كارآفرینی اقبال نشان داده
شد،همچنان باید اقتصاددانان راصاحبان اصلی این قلمرو دانست كه همواره به
اثرات وتبعات چشمگیر آن بالاخص برای جوامع درحال توسعه توجه دارندچراكه
امروزه مهمترین دغدغه ها وچالشها همجنان ازعواملی نظیر اشتغال ،بهره
وری،رقابت پذیری وتعادل اقتصادی و...اذهان اقتصاددانان را به خودمشغول
نموده است وآنان برآنندتادرچرخه ی فعالیتهای اقتصادی سالم وكارامدباهدف
ایجادارزش افزوده مناسب وارتقای بهره وری كامل وبهینه عوامل كل ازهمه ی
ظرفیتها پتانسیل های بالقوه استفاده نموده تاقادرباشند بااندك هزینه ای
بیشترین فایده وبهره رامستفاد گردیده وفرایند وروند رقابت رابه نفع عوامل
توسعه آفرین تسهیل وتعدیل نموده تاشكاف وتوسعه نیافتگی به سمت رشد وشكوفایی
اقتصادی تغییریابد.
اما نقش غیرقابل انكار،بنیادی وحیاتی دانشگاه ها
وبالاخص دانشگاه جامع علمی-كاربردی بعنوان پرچمدار توسعه كارآفرینی درجامعه
چیست مچگونه تبین میگردد؟
پس از آنكه ثابت شد كارآفرینی بعنوان یك رفتار
قابل آموزش و تسری به همه افراد است و همه افراد می توانند كارآفرینی را
اكتساب نمایند وظایف ومسئولیتهای سنگین این گروه محسوستر
وملموسترگردیدولذادرحوزه های تعلیم وتربیت ودرمراكز متولی امرآموزش تخصصی
ومهارتی نگاه ویژه ای به كارآفرینی وقلمرو وسیع آن بعنوان یك علم میان رشته
ای ونیز چگونگی آموزش اثربخش ونظام مندآن افكنده شد ودانشگاه ها وموسسات
آموزشی درراستای رسالت آموزشی وچارچوبهای تخصصی خود به اهمیت موضوع واقف
گردیده ودراین رابطه نقش راهبری ومشی پیشگامی خودرادرپی گرفته به گونه ای
كه دانشگاهها خاستگاه وپایگاه حقیقی كارآفرینان وافراد تحول طلب ونواندیش
وخلاق عرصه های نوین اجتماع گردیدندوهرروز بیش ازپیش بادرپیش گرفتن متدها
وروش های نوین آموزشی مبتنی بر علوم وفناوری جدید ودرقالب هایی همچون ایجاد
مراكزرشد ،پاركهای علم وفناوری ،خوشه ها و...مامن وموطن اصلی كارآفرینی
گردیده تاتمام هم وغم خودرامصروف آموزش افراد خلاق،نوآور،تلاشگر،تعالی
جووباانگیزه وانرژتیكی نمایندتاازطریق گسیل آنان به جامعه،رویای جامعه
متعالی،كارآفرین،ارزشی وتوفیق گرا رامحقق سازند.
امروزه كارآفرینی درمفهوم جدید وبه اعتبار
پیامدهای ارزشمندخوداقبال گسترده مجامع علمی ودانشگاهی رابا خود همراه
ساخته ومیرود تاباحمایت های بخش های دیگر جامعه مانند بخش صنعت،كسب
وكار،تجارت وبازار به یكی از آرزوهای دیرینه كه همانا همكاری وهماهنگی
دانشگاه وصنعت بعنوان دوبال پرواز واوج گیری شهپر ترقی وپیشرفت جامه عمل
بپوشاند.بنابراین باید كارآفرینی ومتعاقب آن اقبال دانشگاه ها به آن را
مولود خجسته ومیمون دانست كه نقطه تلاقی دوقطب تاثیر گذارجامعه
رابوجودآورده است وازاین رهگذرجامعه صنعتی وتجاری رااز دستاوردهای ارزنده ی
علمی وپژوهشی دانشگاهها كه همواره بعنوان یك خلا راهبردی برپیكر نحیف
ورنجور صنعت میتازید وآن رامی رنجاندمتمتع سازد.تارهاوردهای گرانسنگ فعالان
عرصه های تعلیم وتربیت را وجهه ی همت خود قرارداده وراه برون رفت ازسكون
وركود رابیابد.
ازطرفی دانشگاهها نقش بسیارمهمی درآموزش وترویج
فرهنگ كار وكارآفرینی درجامعه داراهستند وآن ازاین حقیقت بر می آید كه این
مراكز مامن ،پایگاه،جایگاه وخاستگاه تعداد كثیری از انسانهای
فرهیخته،توانمندباانگیزه،جویای نام وتعالی جو هست كه میتوانند بعنوان
سرمایه های انسانی ونقش آفرینان آینده،درصورت دیدن آموزشهای اصولی
كارآفرینی بهمراه فراگیری مهارتهای مرتبط كسب وكار رقم زنندگان واقعی آینده
یك جامعه تلقی گردند.بنابراین بردانشگاه ودانشگاهیان ومتولیان عرصه ی علمی
كشور فرض است تا به این پتانسیل عظیم انسانی وسرشارازانرژی وحرارت بعنوان
یك فرصت بی بدیل نگاه نموده وازتمام ظرفیتها وقابلیتهای موجود درجهت یاددهی
فنون ومهارتهای نوآوری،خلاقیت،ابتكار،ارزش آفرینی وبالاخره شیوه های نوین
كسب وكار استفاده نموده تاجامعه راازنظروجود افراد قابل،توانمند،متخصص
وكارآفرین تضمین وتامین نمایند.
دانشگاهها وحتی آموزش وپرورش عمومی میتوانند
بهترین نقطه برای آغاز خیزش وحركت پرشوری تلقی گردندكه درورای آن
ایجادشكوفایی،توسعه یافتگی،تعالی آفرینی،پویایی وارزش آفرینی باشد.آنان
میتوانند جامعه رادرعصر پرشتاب تغییر وتحول وازراه پرورش عاملان تغییر از
نعمات ودستاوردهای ارزنده وجودكارآفرینان برخوردارسازند.به همین منظور
توصیه میگردد كه درجامعه ی ایرانی نقش ارتباطی دانشگاهها وآموزش وپرورش با
صنعت،اقتصاد،تجارت وكسب وكار وحتی دولت مردان متولی امر اشتغال پررنگ تر
گردیده وازطریق ایجاد شبكه های كارآفرینی نسبت به ایجاد ارزش های
اقتصادیاجتماعی تلاش نمایند دانشگاه كه به تحقیق یكی از استوانه های مهم
درراستای اشاعه ،ترویج ونهادینه ساختن كارآفرینی وفرهنگ متعالی كسب
وكارونیز ایجادكننده نگرش مثبت به آن درجامعه ایرانی میباشدواین موضوع
رادرعرصه عمل نیزبه اثبات رساندلكن شایسته است درمسیرروبه جلوی خویش
ودرراستای اهداف وماموریتهای بنیادین خود مقوله تدریس وآموزش كارآفرینی را
با جدیت هرچه تمامتری پیگیری نموده تا دراذهان عمومی همچنان تداعی دانشگاه
كارآفرین رابنمایدلذاپیشنهاد میگرددعلاوه براینكه درس كارآفرینی درحاشیه
دیده نشودوجزودروس اصلی قلمداد گردد،نسبت به گزینش و تربیت اساتیداین درس
حساسیت نشان داده شودوالزام گرددبه همراه این درس مباحث وموضوعات مرتبط
باكسب وكارنظیر قوانین ومقررات بانكی،ثبت،كار،بیمه،واردات وصادرات،تجارت
وهمچنین نحوه اداره بنگاهها وكسب وكارها آموزش دادهشودضمن آنكه آموزشهای
عملی ومهارتی دركنارآن جدی گرفته شود.
پیشنهاد میگرددازدوره ی جدید دررشته كارآفرینی
دانشجوجذب شود ونسبت به راه اندازی مراكز رشد ونیز كانونهای كارآفرینی در
تمامی دانشگاهاا ایجاد گردد تا متولی كارآفرینی درآن دانشگاه گردیده ونسبت
به برنامه های مربوطه اقدام سریع وعاجل صورت گیرد.
باتوجه به آنچه ذكرآن رفت شایسته است برنامه های
آموزشی وترویجی كارآفرینی موردارزیابی مجددواقع گردیده واولویت های كاری آن
مشخص شودتاآموزش كارآفرینی در دانشگاه به شیوه علمی،اساسی واثربخش اتفاق
افتاده و دانشگاه ازمصادرمهم دراین حوزه تلقی گردیده واصلا جامعه آن را به
این نام وبااین ماموریت بشناسد.
مرتبط با:همت و کار مضاعف در کار و کارآفرینی و کسب کار
کارآفرینان به ندرت فقط یک
پروژه را در زندگیشان هدایت می کنند.در حالی که آنها از یک فعالیت به
فعالیت دیگر حرکت می کنند شبکه ارتباطی شان اهمیت بیشتری در موفقیتشان پیدا
می کند.شخص کارآفرین به ندرت اجازه می دهد که یک فرصت ارتباطی از دست
برود.آنها به نقشی را که دیگر مردم در موفقیت شان دارند اهمیت بسیار می
دهند.
۱) جستجو برای ایده،خدمات یا
محصولی که متفاوت از دیگران باشد.
۲) با یافتن یک ایده،خدمات یا محصول منابع مورد
نیاز برای پیاده کردن آن را تأمین کنیم.
۳) شناخت محیط خارجی
۴) شناخت خود و بینش خود
۵) ایجاد مهارت و توسعه ویژگی ها
۶) محاسبه ریسک ها و نترسیدن از شکست
۷) در نظر گرفتن اهداف
۸) برقراری ارتباط با بینش(دیدگاه)
۹) حمایت مطمئن
۱۰) شبکه ارتباطی
این ده گام،نقاط آغازین برای شخص کارآفرین هستند.
همچنین مسئله دیگری به نام شانس وجود دارد.گفته
می شود که افرادی مثل بیل گیتس یا سر ریچارد برنسون خوش شانس هستند.آیا
واقعاً آنها خوش شانس هستند؟ یا اینکه مطمئن شده اند که در مکان مناسبی و
در زمان مناسب قرار گرفته اند.
چیزی که بیشتر شانس خوانده می شود در حقیقت نتیجه
تحلیل با دقت از جهان و سپس قرار گرفتن در مکان مناسب است.مثلاً حتی برای
بردن یک لاتاری شما اول باید یک بلیط بخرید و در واقع این عملی است که شما
را در موقعیت مناسب قرار می دهد.اشخاص کارآفرین به شانس تکیه نمی کنند بلکه
آنها خود وقایع را به وجود می آورند.
شخص کارآفرین نیازمند است که هر یک از گام های
ذیل را با شرایط خاص خودش وفق دهد.هر موقعیت کاری برای خودش یکتاست و
بنابراین قدم اول به منظور درک محیط خاصی که در آن شخص تمایل به فعالیت
دارد لازم است.این سبب می شود که مهارت های تحلیلی برای شخص کارآفرین بیش
از پیش اهمیت یابد.زیرا،در حالی که ممکن است دیگران به او کمک کنند در
پایان روز تحلیل شخصی اوست که یک بخش نهایی به شمار آمده و تفاوت بین
موفقیت و شکست را آشکار می سازد.
۱) برای یک ایده،خدمات یا محصولی که متفاوت از
دیگران باشد:
اشخاص کارآفرین وقایع را به سمت جلو پیش می
برند.آنها دوست ندارند مانند دیگران باشند.آنها می خواهند که:
▪ همان کار را بکنند ولی به نحوی متفاوت
▪ کاری جدید انجام دهند اما به نحوی متفاوت
▪ کاری جدید انجام دهند اما به روشی پایدار(روشی
که قبلاً ثبت شده است)
▪ کاری جدید انجام دهند و آن را به روش جدیدی
انجام دهند.
در مورد اول اغلب دارای امنیت بیشتری هستند زیرا
یکی از متغیرها از میان برداشته می شود.به عنوان مثال کار کردن با یک روش
متداول و آشنا.
Amazon.com کتاب می فروشد،فعالیتی که صد سال است
انجام می شود.اما به روشی جدید و به واسطه اینترنت.
Ken Bogas ایده های جدیدی برای راه اندازی
رستوران داشت اما آن ها را با یک روش سنتی پیاده کرد و تعدادی از موانع را
از سر راه برداشت.در آن زمان سایت های اینترنتی و اطلاعات تصویری مقوله
کاملاً جدیدی بود و او کار خود را با یک روش جدید یعنی pc شخصی خودش آغاز
نمود.
تفاوت ها همان VSP ها(نقاط یکتایی فروش)هستند و
این چیزی است که مشتری ها به آن عکس العمل نشان می دهند و کارآفرین و
سازمان با هم برای مشتری شناخته می شوند.
۲) با یافتن ایده،خدمات یا محصول برای تأمین
منابع مورد نیاز جهت پیاده سازی آن قدم برداریم:
بسیاری مردم ایده هایی دارند ولی تعداد اندکی از
آنها واقعاً قدم های لازم را برای پیاده کردن آنها بر می دارند که آنها
همان کارآفرینان هستند.
ممکن است چیزهای بسیاری وجود داشته باشد که به
این امر کمک کنند .مانند:
▪ جستجوی شریک
▪ جستجوی سرمایه
▪ ثبت اختراعات
▪ بازاریابی
این لیست از پروژه ای تا پروژه دیگر تغییر می کند
و مهم آن است که شخص وقت بگذارد تا مطمئن شود که به همه چیز ممکن فکر کرده
است.بنابراین ممکن است پیاده کردن برخی از شرایط بالا واگذار شود به شخص
دیگری زیرا ممکن است کاری روتین باشد و فعالیتی کارآفرینانه نباشد.
۳) محیط خارجی را بشناسیم:
شخص کار آفرین لازم است تا رنج وسیعی از عوامل
خارجی را قبل از شروع توسعه در نظر بگیرد. زیرا رسیدگی به این عوامل است که
به فرصت ها و تهدیدهای بالقوه جهت می دهد.
یک Spectacies از عواملی نظیر
اجتماعی،اقتصادی،فرهنگی،تکنولوژیکی،قانونی،محیطی،گمرکی و ... محدوده وسیعی
از عوامل را جهت رسیدگی در دسترس قرار می دهد.
۴) خودتان و بینش خود را بشناسید:
به منظور تحلیل محیط خارجی شخص کارآفرین نیاز
دارد که نقاط قوت و ضعف خود را مورد بررسی قرار دهد.یگر نقاط ضعف شناخته
شوند مشکلاتی که ایجاد می کنند کمتر خواهد بود.برخی از نقاط ضعف کارآفرینان
ضعف های جایز هستند.برای مثال:مقابل یک نیروی مثبت از دست دادن ضعف و قدرت
هر دو ممکن است.انسان های خلاق ممکن است در برقراری ارتباط ضعف داشته
باشند و این ضعف ممکن است سبب شود حتی خلاقیت آنها افت پیدا کند.
در فرموله کردن بینش اطمینان حاصل کنید که قابل
سازماندهی بوده و بتوان آن را به صورتی که بتواند با دیگران ارتباط برقرار
کند تبدیل کرد.
۵) کسب مهارت ها،توسعه ویژگی ها:
اینکه شما در آغاز یک کسب و کار کارآفرینی تمام
مهارت ها و ویژگی های لازم را به طور کامل داشته باشید مد نظر نمی باشد.
بررسی کنید که چه مهارت هایی لازم است و آنها را
کسب کنید.
هرگز نترسید که از دیگران بپرسید کدامشان موفق
بوده اند.بسیاری از آنها دوست دارند به شما کمک کنند.نسبت به برنامه هایی
که اعلام می کنند شما می توانید به سرعت پولدار و یک کارآفرین موفق شوید.
آگاه باشید این امر مستلزم کار سخت و زمان کافی
برای کسب مهارت های پایه ای و راه حل سریع ندارد!
۶) ریسک ها را مورد محاسبه قرار دهید و از شکست
نهراسید.
ریسک ها باید به طور دقیق تحلیل شوند.اگر ریسکی
بقای کارآفرین را به خطر بیاندازد ممکن است ارزش آن را داشته باشد که
پذیرفته شود.برنسون را به یاد آورید که چه طور ریسک تأسیس خطوط هوایی را
برای سال اول پذیرفت.گرچه ممکن بود سرمایه زیادی را از دست بدهد.
شکست ها چیزی هستند که باید از آنها درس آموخت.ما
از خطاهایی که رخ می دهد بیشتر درس می گیریم تا کارهایی که به طور صحیح
انجام می شود.بسیاری از روانشناسان بر این باورند که درجه خاصی از شکست
برای انگیزش و چالش لازم است.اگر همیشه همه چیز به خوبی پیش رود همان قدر
نا امید می شویم که همه چیز همیشه خراب شود.
کلمب یک شکست خورده بود.او هدفش یافتن راهی جدید
به سوی هند بود که منجر به یافتن آمریکا شد.اما هنوز مجسمه او در سر تا سر
جهان وجود دارد.
اگر شخصی واقعاً نمی تواند در مقابل شکست
بایستد،هیچ وقت نمی تواند یک کارآفرین حقیقی شود.ریسک و شکست باید در کار
قرار داده شوند.اگر هیچ ریسکی نباشد هیچ چیز به دست نخواهد آمد.
۷) تعیین اهداف:
هر بینشی احتیاج دارد که تحقق خود را ببیند.این
اهداف به فرآیند طرح ریزی برای پیاده سازی فعالیت های کارآفرینانه کمک
خواهند نمود.
همچنین مهم است درک نماییم که اهداف پویا هستند و
می توانند با محیط تغییر نمایند.اشخاص کارآفرین نباید به خودشان اجازه
بدهند که در بینش خود دچار کوتاه نظری شوند.زیرا ممکن است فرصت های دیگری
نیز وجود داشته باشد.
۸) برقراری ارتباط با بینش:
بینش شخص کارآفرین هر چه باشد،او و اهداف مورد
تأییدش باید با کسانی که با آن درگیر خواهند شد ارتباط برقرار کند.دیگران
ممکن است به اندازه تولید کننده این ایده ها نسبت به آن اشتیاق نداشته
باشند و برای آنها لازم است بینش به طور واضح و دقیق باز شود.
ممکن است کسانی باشند که در طرح های اولیه متوجه
Flaws شوند(Flaw هایی که به دلیل ناچیز بودنشان توسط کارآفرین از قلم
افتاده اند).
باید به این افراد توجه کرد و طرح هایشان راشنید
زیرا ممکن است درست بگویند.مکتوب نمودن بینش به صورت واضح می تواند تمرکز
مفیدی برای افراد ایجاد کند.
۹) اطمینان بخشیدن از جهت حمایت:
کارآفرین نیاز به حمایت دارد.چه به صورت حرفه ای و
چه به صورت داخلی.
حمایت مستمر متصدیان امور
مالی،شرکا،کارمندان،Supplier ها و مشتریان به طور واضح برای موفقیت هر کسب و
کاری حیاتی است.
هر چه زودتر این افراد جزو معتمدان کارآفرین قرار
می گیرند(بدون گشودن اسرار خاص کسب و کار) زودتر می توانند به پروژه وارد
شوند.
در خانواده هم همین طور است.شخص احتیاج دارد که
اطمینان حاصل کند که زمان برای روابط خانوادگی اختصاص داده شده است.برقراری
تعادل بین کار سخت و ساعت های طولانی که فعالیت های کارآفرینی را احتیاج
دارد با تعهدات خانوادگی کاری دشوار است اما باید انجام شود.
اگر شکست اتفاق بیافتد حمایت هم کلاسی ها و به
ویژه خانواده در فرایند شروع مجدد حیاتی خواهد بود.تمام کارآفرینان در برخی
نقاط از شغلشان با شکست مواجه خواهند شد.
۱۰) برقراری شبکه:
کارآفرینان به ندرت فقط یک پروژه را در زندگیشان
هدایت می کنند.در حالی که آنها از یک فعالیت به فعالیت دیگر حرکت می کنند
شبکه ارتباطی شان اهمیت بیشتری در موفقیتشان پیدا می کند.شخص کارآفرین به
ندرت اجازه می دهد که یک فرصت ارتباطی از دست برود.آنها به نقشی را که دیگر
مردم در موفقیت شان دارند اهمیت بسیار می دهند.
شخص کارآفرین احتیاج دارد که برقراری شبکه
ارتباطی را یک فعالیت قبل از کلیه فعالیت ها قرار دهد.این فقط به منظور
ملاقات با افراد نیست بلکه به منظور حفظ ارتباط است و در واقع اهمیت ارتباط
های بعدی به اندازه اولین ملاقات است.
به یاد داشته باشید هیچ کس دوست ندارد که احساس
کند فقط یک وسیله است و کارآفرین فقط به این جهت به آنها علاقه مند است که
آنها کاری می توانند برایش انجام دهند.
کارآفرین موفق با دقت خواهد اندیشید که سایر
افراد از برقراری شبکه چه سودی به دست خواهند آمد.
مرتبط با:همت و کار مضاعف در کار و کارآفرینی و کسب کار
نخستین گام جهت شناخت و تبیین
درست هر مفهوم یا پدیده، ارائه تعریف روشنی از آن است. كارآفرینی مانند
سایر واژههای مطرح در علوم انسانی هنگامی قابل تحلیل و تبیین است كه بتوان
تعاریف روشن و مشخصی از آن ارائه كرد.
۱) مقدمه
نخستین گام جهت شناخت و تبیین درست هر مفهوم یا
پدیده، ارائه تعریف روشنی از آن است. كارآفرینی مانند سایر واژههای مطرح
در علوم انسانی هنگامی قابل تحلیل و تبیین است كه بتوان تعاریف روشن و
مشخصی از آن ارائه كرد. در مورد كارآفرینی تعریف واحدی وجود ندارد و از
ابتدای طرح آن در محافل علمی، تعاریف متفاوتی از دیدگاههای گوناگون برای
آن بیان گردیده است. اكنون در عرصه جهانی افراد خلاق، نوآور و مبتكر به
عنوان كارآفرینان منشاء تحولات بزرگی در زمینههای تولیدی و خدماتی
شدهاند كه از آنها به عنوان قهرمانان ملی یاد میشود. طی سالهای ۱۹۶۰ –
۱۹۸۰ در هندوستان، تنها ۵۰۰ مؤسسه كارآفرینی شروع به كار كردهاند، و حتی
شركتهای بزرگ جهانی برای حل مشكلات خود به كارآفرینان روی آوردهاند. در
واقع چرخهای توسعه اقتصادی همواره با توسعه كارآفرینی به حركت در میآیند.
در ایالات متحده هر سال بیش از یك میلیون فعالیت تجاری جدید شروع به كار
میكند. این در حالی است كه در ایران حتی یك مؤسسه كارآفرینی در دهههای
اخیر نداشتهایم. از سوی دیگر تغییر فراگیر روشها و نگرشها طی دو دهه
اخیر، توجه بسیاری را به آموزش و پرورش و نیز جذب و به كارگیری مدیران
كارآفرین سوق داده است. بنابراین از ابتدای دهه ۶۰ توجه بیشتری به
كارآفرینان مبذول شد. توجه به كارآفرینی و ایجاد و توسعه آن علیرغم وجود
بعضی انگیزههای مشخص گام مثبتی در جهت ایجاد فضای مناسب جهت توسعه، افزایش
منابع ملی، كاهش نرخ بیكاری، تعادل ساختاری و توسعه در شهرها و روستاها
خواهد بود.
۲) كارآفرین
واژه كارآفرین از كلمهEntrepreneur (به معنای
متعهد شدن) مشتق شده كه در اصل از زبان فرانسه به دیگر زبانها راه یافته
است. انگلیسیها سه اصطلاح با نامهای ماجراجو، متعهد و كارفرما را در
مورد كارآفرین به كار میبردند. از نظر آنها، كارآفرین كسی است كه متعهد
میشود مخاطرههای یك فعالیت اقتصادی را سازماندهی، اداره و تقبل كند.
در واقع كارآفرین كسی است كه نوآوری خاص داشته
باشد. این نوآوری میتواند در ارائه یك محصول جدید، ارائه یك خدمت جدید، در
طراحی یك فرآیند نوین و یا نوآوری در رضایت مشتری و... باشد.
كارآفرینان در واقع به تغییر به عنوان مقوله
تعیین كننده مینگرند، آنها ارزشها را تغییر میدهند و ماهیت آنها را دچار
تحول میكنند. آنان برای تحقق این ایده، قدرت ریسكپذیری خود را به كار
میگیرند. به درستی تصمیمگیری میكنند و از این رو هر كس به درستی اتخاذ
تصمیم نماید به نوعی كارآفرین تلقی میشود.
از نظر «شومیتر» كارآفرین نیروی محركه و موتور
توسعه اقتصادی است. وی مشخصه كارآفرین را نوآوری میداند. همچنین «جفری
تیمونز» معتقد است كه كارآفرین فردی است كه باعث خلق بینشی ارزشمند از هیچ
میشود.
۳) كارآفرینی
فرآیندی كه بتواند با استفاده از خلاقیت، چیز
نویی را همراه با ارزش جدید با استفاده از زمان، منابع، ریسك و به كارگیری
همراهان بوجود آورد كارآفرینی گویند. كارآفرینی فقط فردی نیست. سازمانی هم
میتواند باشد حتی شركتهای بزرگ اعم از دولتی و خصوصی هم میتوانند به
كارآفرینی دست زنند. امروزه حتی صحبت از دولت كارآفرین به میان آمده است.
به عقیده «ارتوركول» كارآفرینی عبارت است از
فعالیت هدفمند كه شامل یك سری تصمیمات منسجم فرد یا گروهی از افراد برای
ایجاد، توسعه یا حفظ واحد اقتصادی است. «روبرت نشتات» كارآفرینی را قبول
مخاطره، تعقیب فرصتها، ارضای نیازها از طریق نوآوری و تأسیس یك كسب و
كار میداند. از نظر «پیتر دراكر» كارآفرینی یك رفتار میباشد و در واقع
بكاربردن مفاهیم و تكنیكهای مدیریتی، استانداردسازی محصول، بنا نهادن كار
بر پایه آموزش میباشد.
۴) عوامل كلیدی كارآفرینی
شش عامل كلیدی در مورد كارآفرینی وجود دارد كه
عبارتند از:
ـ شناخت هدف
ـ داشتن افق
ـ بكارگیری خلاقیتهای ذهنی
ـ جامعهگرا و جامعهپذیر بودن
ـ شهامت، ابتكار، امیدوار و ریسكپذیر بودن
ـ واقعبینانه برخورد كردن با تفاوت بین
خلاقیتها و فرصتها
۵) ویژگیهای كارآفرینان
تا به حال ویژگی زیادی در خصوص كارآفرینان بیان
شده است. همه كارآفرینان در صفات فردی یكسان نیستند اما ویژگیهای عمومی در
آنها وجود دارد كه عبارتند از:
ـ خلاقیت و نوآوری
ـ هدفگرایی
ـ ریسكپذیری
ـ فرصتگرایی و فرصتشناسی
ـ آیندهنگری و دوراندیشی
ـ انعطافپذیری
ـ اهل كار و عمل
ـ اعتماد به نفس و خودباوری
ـ واقعبینی
۶) مزایا و منافع كارآفرینی
ـ كارآفرینی عامل ترغیب و تشویق سرمایه گذاری
است.
ـ كارآفرینی عامل تحریك و تشویق حس رقابت است.
ـ كارآفرینی عامل تغییر و نوآوری است.
ـ كارآفرینی باعث ایجاد اشتغال میشود.
ـ كارآفرینی كیفیت زندگی را بهبود میبخشد.
ـ كارآفرینی موجب توزیع مناسب درآمد میشود.
بنابر منافع مذكور، امروزه در تمام
سرمایهگذاریهای دنیا سعی بر این است كه مغزهای متفكر صنعتی را شناسایی و
جذب كنند به دلیل اینكه دنیای امروز، جهان علم و تكنولوژی است و ارزش اصلی
تولید در مغز انسانها نهفته است.
۷) نقش كارآفرینی در اشتغال
زمانی كه كارآفرینان یك شغل جدید را شروع میكنند
بالطبع حداقل به یك یا چند نیروی استخدامی نیاز دارند تا كارهای خود را
سامان بخشند. كارآفرینان به علت قابلیت اشتغالزایی كه دارند، به كاهش نرخ
بیكاری كه از اهداف كلان اقتصادی، اجتماعی، دولتها است كمك میكنند.
بنابراین، كارآفرینی میتواند زمینهساز اشتغال نیروی كار باشد و نوآوری
كه در یك فعالیت اقتصادی توسط خود فرد ایجاد میشود منجر به ایجاد اشتغال
در جامعه میشود. بر اساس آخرین نظرسنجی كه تحت عنوان فرهنگ كار و نگاه
ایرانیان در آن انجام شده است فقط ۴۲ درصد از جمعیت ایران خواهان شغلهای
ثابت اداری و یا در چارچوب شغلهای وظیفهگرایی هستند. این در حالی است كه
در سال۲۰۰۰ بیش از۶۲ درصد از جمعیت دنیا اظهار داشتند كه میخواهند دارای
شغل مستقل (فعالیت خوداشتغالی) باشند، ۳۴ درصد از كل جمعیت بالا آماده
پذیرش ریسك به منظور دستیابی به رضایت شغلی متكی بر فعالیتهای فردی تأكید
داشتند. امروزه روحیه كارآفرینی به شدت در میان جمعیت جوان ایران در حال
گسترش است. از طرفی با توجه به شرایط اقتصادی، اجتماعی كشور در حال حاضر،
توجه به كارآفرینی بیش از پیش حائز اهمیت شده است. با عنایت به اعمال
سیاست كاهش تصدیگری دولت و همچنین محدودیتهای سرمایهگذاری در بخش
خصوصی، سوقدهی جوانان و زنان جویای كار به سمت مشاغل كارآفرینی و
خوداشتغالی ضرورت مییابد. مملكتی كه یكی از آغاز كنندگان تمدن بشری بوده
احتیاج به جوانانی دارد كه كانونهای تولید و اشتغال را در جامعه تشكیل
دهند.
۸) آموزش كارآفرینی
پژوهشها نشان میدهد كه مهمترین عامل مؤثر در
حركت كارآفرینی از قوه به فعل، بروز روحیه كارآفرینی در افراد از طریق
آموزش میباشد. سازمان بینالمللی كار (ILO) به منظور ارتقاء كارآفرینی
مدیران صنایع كوچك، برنامههای آموزشی و مشاورهای با عنوان SIYB در
كشورهای مختلف بوجود آورده است. این برنامهها كه عملكرد مؤسسات كوچك
اقتصادی را بهبود میبخشد برحسب توانایی مدیران صنایع كوچك و نوع فعالیت
طراحی شدهاند. قابل توجه است كه با طی دوره SIYB، ۹۰ درصد شركتكنندگان با
اصول اولیه كسب و كار آشنا شدهاند و ۵۰ درصد از كارآفرینان مهارتهای خاص
مدیریتی را فرا گرفتهاند. در حال حاضر ILO در ۷۰ كشور دنیا برنامه SIYB
را كه هدف آن رشد كارآفرینی در صنایع كوچك است به اجرا آورده است.
۹) كارآفرینی در ایران
طی یك دهه از اجرای برنامه SIYB توسط ILO در
كشورهای مختلف جهان، بیش از صد هزار كارآفرین تحت آموزش قرار گرفتهاند. با
استفاده از الگوی SIYB و تجارب ارزندهای كه از اجرای آن بدست آمده و با
توجه به شرایط اقتصاد ایران، چارچوبی برای تشكیل دورههای آموزشی كارآفرینی
در ایران در قالب طرح «ستاد آموزش كارآْفرینی ایران» (SAKA) طراحی و ارائه
شده است. همچنین مؤسسه كار و تأمین اجتماعی با استفاده از منابع
بینالمللی كار (ILO)، طرح آموزش كارآفرینی را در سال ۱۳۶۷ ارائه نمود و
همزمان با تدوین نظام جدید آموزشی، در سال ۱۳۶۸ «كارآفرینی» را به عنوان
یكی از دروس رشته كار و دانش پیشنهاد كرد. در طرح آموزش كارآفرینی تأكید
شده است كه «آموزش برای ایجاد اشتغال با مزد» دیگر تنها راه حل مقابله با
مشكل فزاینده بیكاری نبوده و قلمرو آموزش از فرهنگ «برای دیگران كار كردن»
فراتر رفته است.
وزارت كار و امور اجتماعی نیز در راستای وظایف و
اهداف خود، به كارآفرینی به عنوان یك راهكار مؤثر در ایجاد اشتغال نگریسته و
در این زمینه اقداماتی به عمل آورده است. از جمله اهم این اقدامات میتوان
به برگزاری جشنواره اشتغال و كارآفرینی در مهر ماه سال ۱۳۸۳ اشاره كرد.
این جشنواره كه در تاریخ ۱۴ و ۱۵ مهر ماه سال ۱۳۸۳ در مجموعه فرهنگی ورزشی
وزارت متبوع با همكاری سازمان همیاری اشتغال فارغالتحصیلان برگزار شد،
اهداف زیر را دنبال میكرد:
ـ شناسایی و معرفی طرحها و تلاشگران برگزیده در
حوزه اشتغال و كارآفرینی
ـ ترویج و اشاعه فرهنگ كارآفرینی به منظور ایجاد
اشتغال بیشتر
ـ فراهم ساختن زمینه مناسب برای رقابت سازنده در
این عرصه.
این جشنواره دارای برنامههای آموزشی و ترویجی
نیز بود از جمله سه كارگاه آموزشی در زمینههای:
ـ روش جذب و تأمین سرمایه برای راهاندازی كسب و
كار
ـ روش تهیه طرح كسب و كار
ـ مدیریت توسعه بنگاههای اقتصادی كوچك و متوسط
(SMEs)
ـ همچنین جلسات و نشستهای تخصصی در زمینههای
اخلاق و فرهنگ كار، مشاوره شغلی، حقوق و قوانین كار و ... نیز برگزار شد.
۱۰) تجارب چند كشور جهان
اولین كشوری كه ترویج فرهنگ كارآفرینی را از سطح
دبیرستان شروع كرد ژاپن بود. اولین مؤسسه در توكیو در سال ۱۹۵۶ میلادی آغاز
به كار كرد. در سال ۱۹۵۸ سازمان آموزش و پرورش ژاپن طرحی را برای اشاعه
فرهنگ كارآفرینی تحت عنوان سربازان فداكار اقتصادی ژاپن، پیاده و اجرا كرد.
براساس این طرح از افراد از سطح دبیرستانها به مسئله كارآفرینی پرداخته و
آموزش دیدند كه در حین تحصیل چگونه كار كنند و به دنبال كسب سود باشند و
چگونه كشورشان را از وابستگی صنعتی رهایی دهند. به تدریج مسئله كارآفرینی
در ژاپن به سطح دانشگاهها هم كشیده شد. اكنون در ژاپن بیش از ۲۵۰ مؤسسه
بزرگ كارآفرینی وجود دارد.
بین سالهای ۱۹۷۰ تا ۱۹۹۲ میلادی بیش از ۹۶ درصد
نوآوری صنعتی كه توانست موقعیت ژاپن را در اقتصاد جهانی به یك موقعیت برتر
تبدیل كند توسط كارآفرینان صورت گرفت. البته ناگفته نماند حمایتهای دولت
هم در این زمینه نقش مهمی داشته است.
در انگلستان، دولت به دانشگاهها جهت آموزش و
كارآفرینی یارانههایی میپردازد. در هلند، برای پرسنل SMEها آموزشهای
حرفهای گذاشته شد به طوری كه در سال ۱۹۹۸، ۳۲ درصد از SMEها درگیر آموزش
حرفهای بودهاند. همچنین در ایتالیا، ۸۵۵ دوره كسب و كار برای ۱۰۰۰۰ نفر
شركت كننده در بیش از ۲۰ دانشگاه ارائه شده است.
۱۱) راهكارهای ترویج كارآفرینی
با ضرورت روزافزون نیاز به افراد كارآفرین در
جامعه ما به ویژه بعد از انقلاب و دوران سازندگی كه با رشد صنعت مواجه
هستیم باید تمامی ارگانها با همكاری هم در این زمینه قدم بردارند و هر
كدام نقشی را بر عهده گیرند و نقش دولت در این میان از همه مهمتر است. از
جمله:
ـ تنظیم و تدوین سیاستهای بلند مدت و میان مدت
در خصوص حمایت از فعالیتهای كارآفرینی و كارآْفرینان نوپا.
ـ ترویج فرهنگ كارآفرینی و معرفی كارآفرینان
نمونه از طریق مطبوعات و قدردانی از آنها.
ـ ساختن فیلم و سریال در مورد زندگی كارآفرینان
نمونه و تشویق مردم به سوی كارآفرینی توسط صدا و سیما.
ـ وارد كردن مضامین كارآفرینی در كتابهای درسی
میتواند بذر ایجاد انگیزه كارآفرینی را در كودكان بارور كند.
ـ تبیین شرایط محیطی لازم برای پرورش و رشد
استعدادهای كارآفرینی.
ـ برگزاری سمینار، نشر مقاله و ارائه سخنرانی به
منظور تغییر دانش و معرفت مدیران و سیاستگذاران و كارگزاران مؤسسات.
ـ گسترش فرهنگ كارآفرینی در بخش دولتی و تعاونی.
ـ تدوین دورههای آموزشی بلند مدت در چارچوب
دورههای تحصیلی كارشناسی، كارشناسی ارشد و دكترا در دانشگاهها، ایجاد
مراكز آموزشی ـ مستقل و مراكز آموزشی مدیریت در سطح دبیرستانها و مدارس
راهنمایی و ابتدایی.
ـ حمایتهای دولتی و خصوصی جهت فعالیت بیشتر و
مطلوبتر كارآفرینان.
ـ ایجاد و گسترش صنایع كوچك به منظور بهرهبرداری
از ظرفیتهای خالی اقتصاد كشور.
ـ اصلاح سیاستها و قوانین دست و پاگیر دولتی.
ـ برگزاری جلساتی با حضور كارآفرینان و بیان
مشكلات موجود بر سر راه آنان و ارائه شیوههای مقابله با آن مشكلات.
ـ معرفی یك روز به عنوان روز كارآفرین تا به عمل
آنها ارزش و اعتبار بخشیم. در خاتمه امید آن میرود كه فضای كشور به
گونهای فراهم شود كه كارآفرینان بتوانند رشد نمایند و این امر مستلزم
همكاری نزدیك محافل علمی و مؤسسات اجرایی برای شناسایی و پرورش و توسعه
استعدادهای افراد است تا بتوانیم هر چه بهتر و بیشتر از این ذخایر گرانبها
به نحو احسن استفاده نماییم.
نویسنده : رضوی نعمتاللهی،
اقدسالسادات
مراجع
ماهنامه تدبیر، شماره ۷۷، آبان ۱۳۷۶، كارآفرینی، استراتژی مناسب برای
بهرهوری، از: دكتر محمود احمدپور، صفحات ۳۱-۳۰
ماهنامه تدبیر، شماره ۹۰، بهمن ۱۳۷۷، میزگرد توسعه كارآفرینی، تنگناها و
راهكارها، دكتر محمود احمدپور، دكتر كامبیز طالبی، صفحات ۱۱۴، ۲۱، ۱۹، ۱۷،
۱۴، ۱۳، ۱۲، ۱۱، ۱۰
نشریه كارآفرین، شماره ۸، مرداد ۱۳۸۰، كارآفرینی، از: مصطفی پرخوان
رازلیقی، صفحات ۲۷، ۲۶، ۲۵، ۲۴
نشریه كارآفرین، شماره ۹، مهر و آبان ۱۳۸۰، خلاقیت و كارآفرینی صفحه ۵۸
خود اشتغالی، صدیقه علاءفر، ۱۳۷۹، آموزش كارآفرینی، كارآفرینی در ایران،
صفحات ۸۵، ۸۴، ۸۲، ۸۱
سلسله نشستهای اشتغال و معرفی كارآفرینان نمونه
بررسی تجارب كشورها در زمینه توسعه و ترویج كارآفرینی، مهندس ناهید شیخان،
مهندس حجتاله رضازاده، ۱۳۸۲، صفحات ۸- ۱
توسعه كارآفرینی، استاد دكتر محمود احمدپور، آبان ماه ۱۳۸۲، صفحات ۳۵، ۲۳،
۱۹، ۱۱، ۱۰
كارآفرینی، منافع اجتماعی حاصل از آن، محدودیتها و سیاستها، الهه راستگو،
مرداد ۱۳۸۰، صفحات ۵، ۴، ۳
سمینار آشنایی با كارآفرینی در سازمان پیشرو، تألیف: دكتر كامبیز طالبی،
تیر ماه ۱۳۸۱ (شماره صفحه ذكر نشده است.)
مجموعه مقالات كارآفرینی و فناوریهای پیشرفته، به كوشش مهندس حمید هاشمی،
۱۳۸۲، شامل:
خود كارآفرینی، راهبرد اشتغال برای ورود به قرن ۲۱، سعید فتحی، صفحه ۱۱۹
تحلیل سیستمی از گزینههای تأثیرگذار بر پدیده كارآفرینی، شمسالسادات
زاهدی، صفحات ۱۲۵، ۱۲۴
نقش نظام آموزشی- پژوهشی در توسعه كارآفرینی- كرامتاله اكبری صفحات ۱۷۹،
۱۷۸،۱۷۷، ۱۷۶، ۱۷۵، ۱۷۴، ۱۷۱
كارآفرینی و نقش آن در اقتصاد ملی- ندا فرحبخش- صفحات ۱۸۲، ۱۸۱
آموزش كارآفرینی در ایران، بهزاد لامعی، صفحات ۱۳۵، ۱۳۴، ۱۳۳
مرتبط با:همت و کار مضاعف در کار و کارآفرینی و کسب کار
در سال های اخیر بحث های
فراوانی پیرامون ضرورت حضور زنان در جامعه مطرح شده است. بی تردید تعاونی
های زنان بستر مناسبی است که به دور از تبعیض و با رعایت برابری اعضا و در
پرتو فرهنگ مشارکت عمومی برای اشتغال شایسته زنان تشکیل شده است.
در سال های اخیر بحث های فراوانی
پیرامون ضرورت حضور زنان در جامعه مطرح شده است. بی تردید تعاونی های زنان
بستر مناسبی است که به دور از تبعیض و با رعایت برابری اعضا و در پرتو
فرهنگ مشارکت عمومی برای اشتغال شایسته زنان تشکیل شده است.
این تعاونی ها بستر مشارکت فعال تر زنان در
فعالیت های توسعه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی را فراهم کرده و تحقق عدالت
اجتماعی را سرعت داده است. تجربه های زنان سایر کشورها در این زمینه نیز
بسیار راهگشا است.
نامدار ترین زن در این زمینه اهل کنیا است. کمیته
جایزه صلح نوبل در نروژ در سال ۲۰۰۴ زنی را از کنیا برگزید که به گفته این
کمیته در برابر رژیم سابق کنیا با جسارت و شجاعت تمام ایستاد و سخن گفت.
ونگاری مات هایی اما قبل از اینکه یک برنده جایزه صلح نوبل محسوب شود، یک
زن موفق در برقراری یک تعاونی برای توانمندسازی زنان کشورش - کنیا - است.
بیشتر زندگی او صرف مبارزه علیه هرگونه تخریب جنگل در کشور خود شده است.
در سال ۱۹۷۷ ونگاری بنیادی به نام کمربند سبز که
اغلب نیز از زنان فقیر روستاهای حومه یی تشکیل شده بود، ایجاد کرد. هدف او
از این کار کمک به این زنان با پرداخت حقوقی به آنها برای کاشتن درخت در
دهکده های شان بود.
ونگاری با این کار هم زنان محروم مناطق روستایی
را توانمند ساخت و اهمیت محیط زیست را برای آنها روشن کرد و هم محیط زیست
کشورش را غنی ساخت. برای ونگاری حفاظت از محیط زیست و حمایت از زنان همواره
با یکدیگر در رابطه بوده است.
همه آن ۳۰ میلیون درخت توسط حدود ۱۰۰ هزار زن در
کنیا کاشته شده است و خود مات هایی نیز به عنوان بانوی درخت شناخته می شود.
بنیاد کمربند سبز او اینک در سراسر دنیا تبدیل به یک الگو شده است.در
مکزیک نیز حضور زنان در بخش تعاونی به توانمندسازی آنها کمک کرده است.
از جمله نمونه های موفق آن می توان به تعاونی
«زنان دنیای جدید» اشاره کرد. زنان مکزیکی که شوهران شان برای کار به
آمریکا رفته بودند صنعت جواهرسازی را در پیش گرفتند. آنها در مغازه های
جواهرفروشی به سختی مشغول به کار و فعالیت شدند و کیفیت جواهرسازی خود را
روز به روز بالاتر بردند.
اکنون زنان این تعاونی و افرادی که در این تعاونی
تعلیم دیده اند شادمان هستند از اینکه می توانند الگویی برای زنان دیگر
باشند تا راه موفقیت را به آنها نشان دهند.
اکنون زنان روستایی مکزیک دارای تخصص جواهرسازی
هستند. «یک زندگی نو ببافید»؛ این عنوان تعاونی موفق زنانه یی است در
هندوستان.
نکته جالب توجه این تعاونی در این است که قابلیت
درآمدسازی آن بالا است و این خود عاملی برای جذب هر چه بیشتر زنان به آن
است، زنانی که اکنون نه تنها بیش از مقدار اندک درآمد قبلی خود درآمد دارند
بلکه اعتماد به نفس و مسوولیت پذیری آنها نیز بالا رفته است.
به یاد داشته باشیم که مهمترین شاخص برای توسعه
فعالیت زنان، مشارکت آنان در تصمیم گیری است و تعاونی این امکان را فراهم
می آورد.
مرتبط با:همت و کار مضاعف در کار و کارآفرینی و کسب کار
بارت ون آرك، مدیرعامل بخش
تحقیقات اقتصادی مركز كانفرنس بورد، معتقد است آمریكای لاتین هنوز نیاز
دارد صنایع متكی بر نیروی كار را به عنوان مكملی برای بخشهای مخابراتی و
معدنی سرمایهبر، توسعه دهد. او در مورد رونق اخیر اقتصادی این ناحیه
میگوید: باید ببینیم آیا در آینده این روند پایدار خواهد ماند یا خیر.
اگر میخواهید در یكی از داغترین
بازارهای كار جهان زندگی كنید، میتوانید به آمریكای جنوبی كوچ كنید.
حداقل این اقدام در پاییز سالجاری میلادی خوب
خواهد بود چون آرژانتین و پرو به قدرتهای قدیمی اقتصادی چون ایالاتمتحده،
كانادا و هنگكنگ میپیوندند و برای فصل سوم سال ۲۰۰۷ در زمره این دسته از
پررونقترین بازارهای كار قرار میگیرند.
در شرایطی كه هردوی این كشورها هنوز راه بسیار
زیادی در پیش دارند تا از رتبه بندی كشورهای فقیر جهان رهایی یابند، دچار
رونق شدهاند و از شرایط سخت دهه ۹۰ میلادی خارج شدهاند. تجارت آزادتر،
سرمایهگذاری بخشخصوصی در صنایع معدنی و مخابراتی، در كنار افزایش قیمت
كالاها كه موجب رونق دلارهای حاصل از صادرات شده است، همه از نشانههایی
هستند كه در این بازارها بیش از پیش به چشم میخورند. رشد اقتصادی كشور پرو
در سال گذشته ۵/۶درصد و رشد اقتصادی آرژانتین در همین سال ۵/۸درصد بود.
جفری جورز، مدیرعامل یك شركت جایابی جهانی به نام
من پاور كه به تازگی روند بیكاری را در سرتاسر جهان مورد تحقیق و بررسی
قرار داده است، میگوید: آمریكای لاتین شروع به یافتن جای پای مناسبی در
عرصه اشتغالزایی كرده است. اما او و برخی دیگر از محققان هشدار دادهاند كه
چرخه اقتصادی این منطقه هنوز برپایه رویدادهای ناخودآگاه میچرخد و نه
تغییراتی برنامهریزی شده و بنیادین.
بارت ون آرك، مدیرعامل بخش تحقیقات اقتصادی مركز
كانفرنس بورد، معتقد است آمریكای لاتین هنوز نیاز دارد صنایع متكی بر نیروی
كار را به عنوان مكملی برای بخشهای مخابراتی و معدنی سرمایهبر، توسعه
دهد. او در مورد رونق اخیر اقتصادی این ناحیه میگوید: باید ببینیم آیا در
آینده این روند پایدار خواهد ماند یا خیر.
ماهنامه مركز من پاور كه «چشمانداز اشتغال
جهانی» نام دارد با نظرسنجی از ۵۰۰۰۰كارفرما در ۲۷كشور جهان، پرو را در
رتبه دو و آرژانتین را در رتبه چهار رشد مشاغل در ماههای جولای تا سپتامبر
قرار داده است. این مركز هر یك از كشورها را براساس تفاضل درصد شركتهایی
كه اعلام كردهاند میخواهند تعداد كاركنان خود را كاهش دهند از درصد
شركتهایی كه قصد افزایش كاركنانشان را دارند، امتیازبندی كرده است. به
عنوان مثال كشوری كه ۷۵درصد كارفرمایان آن قصد افزایش نیروی كار خود را
دارند و ۲۵درصد كارفرمایانش میخواهند از تعداد كاركنانشان بكاهند، امتیاز
۵۰+درصد میگیرد.
كشور پرو امتیاز ۴۸+درصد گرفته است در حالی كه
آرژانتین امتیاز ۳۸+درصد را به خود اختصاص داده است.
توضیح در مورد سایر كشورهای این فهرست بسیار ساده
است: بازارهای آزاد و حداقل مداخله دولت به معنای مشاغل بیشتر در این
كشورها است. از میان ۱۰كشوری كه روشنترین چشمانداز را برای اشتغال خود
رقم زدهاند، شش كشور در فهرست شاخص آزادی اقتصادی مركز هریتیج مشاهده
میشوند. این فهرست راهنمایی است كه این مركز تحقیقات در مورد بازار آزاد،
برای شناسایی كشورهایی كه مالیات كمتر اخذ میكنند و دولت آنها حضور كمتری
در اقتصاد دارد مورد استفاده قرار میدهد.
این شش كشور هنگكنگ، سنگاپور، استرالیا،
ایالاتمتحده، نیوزیلند و كانادا هستند. همه این شش كشور در میان هفت كشوری
هستند كه بنا به اعلام بانك جهانی بالاترین رتبه را در «سهولت انجام
فعالیتهای اقتصادی» به خود اختصاص دادهاند.
اما اروپا در میان فهرست كشورهای اشتغالزای مركز
من پاور حضور ندارد. كشور نروژ به مدد قیمتهای بالای نفت تنها نماینده
اروپا در این فهرست است. این قاره از فقدان بخش پراهمیت خدمات رنج میبرد.
آلمان هم تازه برنامهریزی كرده بود كه در سال گذشته بر صادرات خود
بیافزاید. البته امتیاز ۱۴درصدی آلمان نسبت به امتیاز سال گذشته این كشور
كه یكدرصد بود جهشی قابل توجه را نشان داده است.
پیشبینی میشود كشور ایرلند نیز كه طی سالهای
اخیر موجی از فناوریهای پیشرفته را ارائه كرده است در سال ۲۰۰۷ از مشاغل
خود بكاهد اگرچه كه رشد اشتغالزایی این كشور همچنان مثبت باقی میماند.
در شرایطی كه قیمتهای نفت و فلزات میتواند بار
اقتصاد یك كشور را مدتی به دوش بكشد، رشد اقتصادی با ثبات بستگی به بهبود
اوضاع در بخش فناوریهای پیشرفته و تولیدات دارد.
و این آسیا است كه بیشترین پیشرفت را در این
زمینهها به خود اختصاص داده است و ویتنام و فیلیپین در كنار چین یادآور
این واقعیت هستند كه كارآیی فزاینده در بخش فناوری پیشرفته، كلید افزایش
ثروت و مشاغل در هر كشور است.
● سنگاپور
▪ چشم انداز اشتغال در پاییز آینده: ۵۱+درصد
▪ نرخ بیكاری كنونی: ۳/۹درصد
▪ درآمد سرانه: ۴۷۹۸۲دلار
▪ رشد تولید ناخالص داخلی در سال ۲۰۰۶: ۴/۷درصد
سنگاپور با توجه به اقتصاد بازار آزاد خود كه از
محل صادرات لوازم برقی مبالغ هنگفتی را به دست میآورد در رتبهبندی
كشورهای دارای اقتصاد آزاد مركز هریتیج رتبه دو را به خود اختصاص داده است.
این به معنای آن است كه دولت این كشور تا حدود زیادی اجازه می دهد
فعالیتهای اقتصادی روندعادی خود را طی كند و از مداخله بی مورد در این
روند طبیعی پرهیز میكند.
● پرو
▪ چشم انداز اشتغال در پاییز آینده: ۴۸+درصد
▪ نرخ بیكاری كنونی: ۴/۱۱درصد
▪ درآمد سرانه: ۲۶۰۰دلار
▪ رشد تولید ناخالص داخلی (در ۱۲ماه گذشته): ۵/۶
درصد
روندهای نامنظم اقتصادی برای اقتصادهای كوچك
بسیار عادی هستند حتی برای اقتصاد كوچكی چون پرو كه فقر زیادی در آن به چشم
می خورد. با وجود این اصلاحات بازار آزاد در صنایع با اهمیت معدن و
مخابرات در كنار تنظیم سیاستهای آزادتر تجاری منجر به پیشرفت تدریجی
اقتصاد این كشور شده است. پرو صادركننده سنگهای قیمتی است و رونق در بازار
كالاها و افزایش قیمت آنها باعث افزایش نقدینگی در این كشور شده است.
● هندوستان
▪ چشم انداز اشتغال در پاییز آینده: ۳۹+درصد
▪ نرخ بیكاری كنونی: ۸/۷درصد
▪ درآمد سرانه:۳۶۹۲دلار
▪ رشد تولید ناخالص داخلی در سال ۲۰۰۶: ۵/۸درصد
نرخ رشد دو رقمی در بخشهای خدماتی هندوستان از
جمله هتلها، رستورانها و خدمات مالی و تجاری توانسته است مكمل خوبی برای
رشد ۹درصدی این كشور در بخش تولید باشد و این روند چشم انداز خوبی را برای
اشتغال هندوستان در آینده به تصویر می كشد.
● آرژانتین
▪ چشم انداز اشتغال در پاییز آینده : ۳۸+درصد
▪ نرخ بیكاری كنونی: ۶/۱۰درصد
▪ درآمد سرانه: ۴۵۷۶دلار
▪ رشد تولید ناخالص داخلی در سال ۲۰۰۶: ۵/۸درصد
صادرات كالاها كه این روزها بر قیمت آنها افزوده
شده است، نقدینگی بیشتری را به اقتصاد آرژانتین وارد كرده است. اما هنوز جا
برای تغییرات بنیادین در حوزههایی كه نیازمند نیروی كار زیاد است، وجود
دارد. كارشناسان هشدار دادهاند كه رشد اخیر اقتصادی این كشور شاید تنها
تحولی نسبی نسبت به دهه ۹۰میلادی در این كشور است.
● كانادا
▪ چشم انداز اشتغال در پاییز آینده: ۲۸+درصد
▪ نرخ بیكاری كنونی: ۲/۷درصد
▪ درآمد سرانه: ۳۹۸۳۲دلار
▪ رشد تولید ناخالص داخلی در سال ۲۰۰۶: ۸/۲درصد
به طور كلی اقتصاد و بازار كار كانادا دست در دست
و همپا با اقتصاد و بازار كار ایالات متحده پیش میرود. آمریكا بزرگترین
شریك تجاری این كشور است كه سود بسیار خوبی را عاید آن میكند. منابع طبیعی
چون نفت، چوب درختان و فلزات محور اصلی فعالیتهای اقتصادی امروز كانادا
هستند.
● نروژ
▪ چشمانداز اشتغال در پاییز آینده: ۲۵+درصد
▪ نرخ بیكاری كنونی: ۴/۳درصد
▪ درآمد سرانه: ۶۴۱۶۸دلار
▪ رشد تولید ناخالص داخلی در سال ۲۰۰۶: ۳درصد
چرخه اقتصادی نروژ كاملا وابسته به نفت است و
برای كشوری این چنین وابسته به نفت ثبات اقتصادی در دراز مدت میتواند
چالشی جدی محسوب شود.
● استرالیا
▪ چشمانداز اشتغال در پاییز آینده: ۲۴+درصد
▪ نرخ بیكاری كنونی: ۵/۴درصد
▪ درآمد سرانه: ۵۷۹۸۰دلار
▪ رشد تولید ناخالص داخلی (در ۱۲ ماه گذشته):
۸/۲درصد
بخش خدمات بیش از دو سوم اقتصاد استرالیا را به
خود اختصاص داده است. از هنگامی كه چین به یكی از مشتریان اصلی این كشور
تبدیل شده است، صادرات مواد معدنی و سایر منابع طبیعی استرالیا شاهد رشدی
ناگهانی و زیاد بوده است.
● نیوزیلند
▪ چشمانداز اشتغال در پاییز آینده: ۲۴+درصد
▪ نرخ بیكاری كنونی: ۲/۴درصد
▪ درآمد سرانه: ۴۶۵۹۲دلار
▪ رشد تولید ناخالص داخلی (در ۱۲ ماه گذشته):
۹/۱درصد
نیوزیلند از هنگام استقلالش از انگلیس در دهه ۸۰
میلادی توانست بازار آزادتری را برای خود ایجاد كند. صادرات عمده این كشور
شامل مواد شیمیایی، رایانه و ماشینآلات سنگین است. به علاوه از اواسط دهه
۸۰ میلادی صنعت توریسم این كشور شاهد رشدی سریع بوده است.
● هنگكنگ
▪ چشمانداز اشتغال در پاییز آینده: ۲۳+درصد
▪ نرخ بیكاری كنونی: ۸/۴درصد
▪ درآمد سرانه: ۲۷۶۰۰دلار
▪ رشد تولید ناخالص داخلی (در ۱۲ ماه گذشته):
۹/۵درصد
براساس رتبهبندی مركز هریتیج، اقتصاد هنگكنگ
آزادترین اقتصاد جهان است و به همین دلیل این كشور بیشترین جذابیت را برای
كسب و كار و بازارهای مالی دارد. فضای بینالمللی و فارغ از حمایت صرف از
صنایع داخلی موجب شده است این كشور برای غولهای اقتصادی جهان از جذابیت
زیادی برخوردار شود. از سال ۱۹۸۰ به بعد تولید ناخالص داخلی واقعی این كشور
بیش از ۵۹درصد است.
● ایالات متحده آمریكا
▪ چشمانداز اشتغال در پاییز آینده: ۲۲+درصد
▪ نرخ بیكاری كنونی: ۳/۴درصد
▪ درآمد سرانه: ۴۲۰۱۶دلار
▪ رشد تولید ناخالص داخلی (در ۱۲ ماه گذشته):
۴/۳درصد
اقتصاد ایالات متحده آمریكا كه ۸۰درصد آن را بخش
خدمات به خود اختصاص داده است، همچنان یكی از پرجاذبهترین اقتصادهای جهان
است. اقتصاددانان انتظار دارند به رغم كاهش رشد سود شركتها در سالجاری،
شاهد رشد اشتغال در این كشور باشند.
مرتبط با:همت و کار مضاعف در کار و کارآفرینی و کسب کار
● تحلیلی پیرامون شرایط کنونی
صنوف به مناسبت روز اصناف
جوامع انسانی پس از بسط و توسعه آغازین در نخستین
تقسیم بندی به دو گروه بزرگ دامداری (سیار) و کشاورزی (ساکن) تقسیم شدند و
پس از آن بازرگانان و صنوف از آنها جدا شده اند.
به این اعتبار صنوف سرگذشت تاریخی پرفراز و نشیبی
داشته اند. این تقسیم بندی و جدایی دفعتاً صورت نگرفته است بلکه به تدریج و
طی دوره ها و دوران های طولانی به وجود آمده اند. اگر خط راهنما را در
زمینه مشاغل به سه گروه متمایز از هم تقسیم کنیم، گروه مشاغل اول مستقیماً
با طبیعت و جغرافیا سر و کار پیدا می کند.
مانند کشاورزی، دامداری، ماهیگیری و استخراج از
معادن. گروه مشاغل دوم در محصولات گروه اول تغییر و تحول ایجاد می کند که
آن را در یک نگاه کلی و عام می توان «صنفی و صنعتی» نامگذاری کرد. و گروه
سوم مشاغلی است که جنبه های اول و دوم را ندارند و به خدمات نامگذاری شده
اند. خدمات اعم از خدمات آموزشی، درمانی، فنی، طراحی، فناوری، توزیعی و
نظایر آن است.
از نقطه نظر تاریخی جوامع انسانی به موازات رشد و
توسعه خود، تقسیم مشاغل را به وجود می آورده اند. در ابتدا همه کارها و
مشاغل را باهم انجام می داده اند. یعنی کشاورزان هم خیش خود را می ساختند و
هم داس و هم مسکن و هم لوازم و تجهیزات داخل منازل را و لیکن به مرور زمان
و در سایه پیشرفت و بهره وری بیشتر در کشاورزی دسته ای از آنها امکان
یافتند تا از کار کشاورزی کنده شده و به کار مستقل ساختن ادوات کشاورزی
بپردازند. اینجا نقطه تولد صنوف است.
مطالعه تاریخی شهرهای قدیمی جهان نشان می دهد که
این شهرها در مناطقی مستقر شده اند که جنبه تولیدی، بازرگانی، ارتباطی و
بالاخره مذهبی داشته اند. صنوف خط ممتد ارثیه های فنی، علمی و فرهنگی جوامع
خود به شمار می آیند و بر خلاف طبقات کشاورز و دامدار که منبع تامین غذا،
سرباز و سلحشور برای سلاطین و حکمرانان بودند، صنوف منبع تامین دبیر و
دیوان و تجهیزات برای حکمرانان بوده اند. صنوف سنگ بنای آموزش و فرهنگ
جوامع نیز بوده و همواره از سنن، ارزش ها، هنجارهای فرهنگی و فنی دفاع کرده
اند.
تاریخ صنفی ایران پر است از جنبش ها و مقاومت
هایی که صنوف به وسیله روشنفکران، تحصیلکرده های خود (روحانیون و...) در
مقابل تعدی و زورگویی حاکمان، تجاوز بیگانگان و انحراف ارزش ها به وجود
آورده اند. انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی با طلایه داران صنفی و رهبری
روحانیون دو فراز بلند این جنبش ها هستند.
به لحاظ فرهنگی، سیاسی و اقتصادی صنوف نقش
فزاینده ای پیدا می کنند و جایگاه برجسته تری نسبت به گذشته خواهند یافت.با
نگاهی اجمالی به تاریخ درمی یابیم که در پنج هزار سال پیش فقط پنج رشته
شغلی مجزا از هم وجود داشته است و در دو هزار سال پیش فقط پنجاه رشته شغلی
مجزا از هم و در پانصد سال پیش فقط دویست رشته شغلی و در آغاز هزاره سوم
میلادی پانزده هزار رشته شغلی مجزا در کنار یازده هزار رشته تحصیلی و
آموزشی با درسنامه های فنی - حرفه ای قابل یادگیری وجود داشته است.
روش های یادگیری و مهارت آموزی هم به روش استاد -
شاگردی بوده است و نسل به نسل، صدها سال به صدها سال، روش یادگیری و تولید
و حرفه و مهارت آموزی تغییر نکرده است. به عبارت دیگر عمر ماندگاری و ثبات
یک شغل و حرفه تا پانصد سال پیش، بیش از هزار سال بوده است و لیکن از
پانصد سال پیش تا اول قرن ۲۰ به صد سال و از اول قرن ۲۰ تا نیمه قرن ۲۰ به
پنجاه سال و تا اول هزاره سوم به ۲۰ سال و امروزه به کمتر از ده سال تقلیل
یافته است.سرمایه لازم برای راه اندازی یک شغل و یک حرفه به ارزش افزوده
تولیدی یک عمر یک شاغل نیاز داشته است. به عبارت دیگر ارزش افزوده ای که یک
فرد شاغل صنفی در طول یک عمر ایجاد می کرده است لازم بوده تا یک واحد صنفی
را راه اندازی کند. امروزه این نسبت در کشور ما به ده سال تقلیل یافته
است.
مولفه های لازم برای شکل گیری یک واحد صنفی یا یک
مجموعه صنفی در ادوار تاریخی گوناگون و در شرایط اجتماعی و جوامع گوناگون
تفاوت داشته است؛ مهارت و استادی که به شیوه استاد - شاگردی و عمدتاً در
درون خانواده و نسل به نسل فراگرفته می شد و انتقال می یافت، ادوات و
تجهیزات که توسط خود واحد صنفی و استاد ساخته و نگهداری و طی دوران ها
اصلاح و تکمیل می شد و روش ها و فنون تولید یا به اصطلاح امروزی تکنولوژی
تولید (فناوری) ثابت و بدون تغییر می ماندند. جا و مکان یا همان مغازه و
کارگاه که معمولاً در دست مالکان شهرها بوده اند و به صورت امتیاز موقت در
اختیار صاحبان صنف گذاشته می شد.
مناسبات درون مغازه یا کارگاه همان مناسبات
استاد - شاگردی بوده است که بیشتر جنبه پدرسالارانه داشته و مناسبات بیرونی
کارگاه با مردم یعنی فروش محصولات و خدمات هم بیشتر به صورت جنسی یا
پایاپای و سفارشی و دیداری بوده است و در بعضی قسمت ها که محصول و تولید به
صورت انبوه بوده، در بازار های هفتگی به فروش می رفته است. اینها ویژگی
های اصناف بوده اند که طی هزاران سال ثابت مانده اند. تا اینکه عصر جدید
یعنی عصر صنعتی فرا رسیده است. امروزه بیشتر تولیدات و محصولات به وسیله
صنایع تولید می شوند. ۲۵ تا ۳۰ درصد کارگاه ها و بنگاه های کشورهای صنعتی
را صنایع بزرگ تشکیل می دهند؛ اما این آمار در کشور ما ۲تا ۳ درصد است.
صنعت امروزه تمام عرصه ها و حوزه های زندگی را
دربرگرفته است. نباید تصور شود که صنعت فقط جنبه تولیدی و شیئی یا به
اصطلاح امروزی ها، جنبه سخت افزاری دارد. صنعت همه جنبه های زندگی فردی و
جمعی را شامل می شود. مثلاً صنعت خدمات بیمه ای، صنعت خدمات بانکداری، صنعت
خدمات آموزشی، صنعت خدمات درمانی، صنعت خدمات حمل ونقل، صنعت خدمات
توریستی و... صنعت یعنی هدفمند، سازمانمند، برنامه مند، صنعت یعنی سیستمی
دیدن، صنعت یعنی پیش بینی آینده، صنعت یعنی اینکه همواره برای هرکار و روش و
تولید راه بهتر و کاراتری وجود دارد.
از این نقطه نظر و نگاه، جامعه ما به ویژه جامعه
صنفی ما راه درازی دارد تا ساختار و بافت صنعتی پیدا کند. صنعت و سنت جفت
هم هستند، سنت ارثیه هزاران ساله است، صنعت روش و فنون نوین و عاقلانه و
هشیارانه برای حل مسائل و مشکلات است. جامعه ما با عمر هزاران ساله خود
ارثیه ای غنی در زمینه فنی و حرفه ای و هم در زمینه فرهنگی، ارزشی برای ما
به ارث گذاشته است.ضرورت دارد یک بار دیگر نظری به داشته های صنفی خود
بیفکنیم و با تکیه بر توان ملی و صنفی خود، راه روشن تقدیر و فردا را در
پیش بگیریم تا به بزرگترین آرمان و آرزوی ملی مان که همانا پیشرفت و توسعه
همه جانبه است، جامه عمل بپوشانیم.
اول؛ صنوف هم اکنون یکصد و چهل رشته شغلی را با
نزدیک هزار رسته حرفه ای دربرمی گیرد از رسته های قدیمی و سنتی لحاف دوزی
گرفته تا رسته های مدرن و نوی رایانه ها.در این رسته ها و رشته های شغلی
بیش از دو میلیون واحد صنفی با تراکم اشتغال از یک نفر تا ده نفر و میانگین
سه نفر فعال هستند و یکصد و پنجاه هزار میلیارد تومان از سرمایه گذاری
کشور را به خود اختصاص داده اند.
در حوزه صنفی، ۲۵ درصد سرمایه گذاری کشور، ۳۰
درصد اشتغال و ۱۷ درصد تولید ناخالص ملی فراهم آمده است. ارزش افزوده هر
فرد شاغل در حوزه صنفی یک و نیم برابر ارزش افزوده هر فرد شاغل در کشاورزی و
نصف ارزش افزوده هر فرد شاغل در صنعت است (ارزش افزوده کشاورزی ۲۴۰۰ دلار،
صنوف ۳۶۰۰ و صنعت ۷۲۰۰ دلار است) که تقریباً ده برابر از کشورهای پیشرفته
کمتر و نصف میانگین جهانی در هر سه حوزه است.
به لحاظ تشکل های صنفی این مجموعه عظیم در ۲۸۰
مجمع و ۵۸۰۰ اتحادیه و یک شورای سراسری صنفی شکل گرفته است.دوم؛ صنوف در
شرایط کنونی، ویژگی های متناقضی دارند، از یک سو بار صنعت را به دوش می
کشند، یعنی در شرایط فقدان یک ساختار صنعتی متناسب، کافی و پوشش دهنده،
آنها نقش صنعتی را ایفا می کنند.
اگر صنعت را آن وجه از تولید کالا و خدمات
انبوهی بدانیم که تحت شرایط تکنولوژی و فناوری و تاسیساتی، سرمایه مالی و
پولی به تولید انبوه و استاندارد و یکنواخت و برای شرایط اقتصادی -
جغرافیایی و بازاری گسترده می پردازند، چنین صنعتی به جز در برخی بخش های
تولیدی در کشور ما هنوز شکل نگرفته است و در حال شکل گیری است.
در این شرایط این واحدهای تولیدی صنفی هستند که
بنا بر مقتضیات و امکانات محدود خود دست به تولید استاندارد و انبوه محدود
می زنند و حداکثر پاسخگوی بخش معینی از نیازهای محلی و منطقه ای خود هستند.
حوزه های شغلی صنوف عمدتاً شامل حوزه مربوط به
ساختمان (در و پنجره - کابینت - موزائیک - کاشی- سنگ- کولر - قیرگونی و
...)، پوشاک (کت و شلوار- پیراهن - مانتو - لباس های زنانه و...)،خوراک
(نانوایی ها - قنادی ها - شکرریزی ها و...)، حمل ونقل (وانت - تاکسی بار
و...)،مکانیک (خدمات فنی - ماشینی - ساخت برخی قطعات و ...)، الکترونیک
(خدمات فنی برقی و ساخت برخی قطعات الکترونیک...)، چاپ (لیتوگراف - نشر
و...) و طلا، جواهر و زیورآلات می شود. ویژگی کار و تولید در این بخش ها به
گونه ای است که یا در سطح و اندازه و قامت صنایع قابلیت حضور و فعالیت را
ندارند و یا توان و پتانسیل حضور و انبوه سازی آن را ندارند.
در حوزه پوشاک که مربوط به دوخت و دوز و لباس ها
است زمینه تولید انبوه و استاندارد تا حدودی فراهم شده است و لیکن نداشتن
چشم انداز روشن و نبود حمایت های لازم در زمینه طراحی مدل و سیستمی بودن و
نیز سایر پشتیبانی های حمایتی از یک طرف و حضور قانونی و غیرقانونی رقبا و
تعرفه ای از طرف دیگر مانع این خیزش می شود و هم اکنون در این حوزه مبارزه و
مساله مرگ و بقا در جریان است.
به لحاظ تاریخی باید حتی المقدور از تمرکز دوری
جویند و همانند بسیاری از کشورها کارها را به قطعه قطعه تبدیل کنند و قطعات
را به بخش های دیگر قطعه ساز بدهند. امروزه این کار در بسیاری از کشورها
معمول شده و از لحاظ اقتصادی مقرون به صرفه نیز است.
اکنون عصر کوچک زیباست به متن آمده است. همانند
داستان تایلور. این عمل به عدالت اجتماعی هم نزدیک تر است. امری که در
کشورهای صنعتی واقع شده و این اتفاق در کشور ما به وقوع نپیوسته است. به
عبارت دیگر سازواره صنعتی در کشور ما هنوز سازواره اندام وار و ارگانیک
ندارد که به موجب آن صنعت و تولید و کشاورزی و خدمات در کشور شکل و شمایل
حیاتی و بومی پیدا کرده باشند و این شاید به این معنی باشد که صنعت تاکنون
در کشور ما از پلان و طرح و برنامه معینی پیروی نکرده است و به صورت دیمی و
خودبه خودی و از سر تصادف و باری به هر جهت پیش برده شده است.
علی فاضلی
رئیس سابق شورای اصناف کشور و مجمع امور صنفی تولیدی تهران
مرتبط با:همت و کار مضاعف در کار و کارآفرینی و کسب کار
نمیدانم چرا ما ایرانیها
همیشه میخواهیم ثابت كنیم كه میلیاردرها پولشان را از راههای سالم به دست
نیاوردهاند. حتما شنیدهاید كه میگویند: طرف تا دیروز چیزی نداشت، اما
امروز میلیاردر شده است.
نمیدانم چرا ما ایرانیها همیشه
میخواهیم ثابت كنیم كه میلیاردرها پولشان را از راههای سالم به دست
نیاوردهاند. حتما شنیدهاید كه میگویند: طرف تا دیروز چیزی نداشت، اما
امروز میلیاردر شده است.
با حقوق كارمندی كه كسی میلیاردر نمیشود. یا
میگویند: «یارو زرنگ بود. بار خودش را بست.» زجرآور است كه مردم به این
راحتی در مورد دارایی و ثروت افراد صحبت میكنند بدون اینكه بدانند آنها
چقدر وقت و انرژی صرف تولید ثروت كردهاند.
ما ایرانیها در این مورد از ضعفی فرهنگی رنج
میبریم كه ریشه در راحتطلبی ما دارد.
دوستی دارم كه در سالهای نهچندان دور، دور
میدان قزوین میایستاده است تا او را به عنوان خمیرگیر نانوایی استخدام
كنند. «محمود بابایی» كه در اصل گنابادی است، روزگاری به هوای كسب درآمد و
استفاده از فرصتهای پایتخت، در قالب یك جوان مهاجر، ترك وطن میكند و پس
از تحمل چند ماه آوارگی و بیخانمانی، به عنوان كارگر خمیرگیر نانوایی،
وارد بازار كار میشود.
چند ماه پس از كار در نانواییهای مختلف تهران،
در یك نانوایی كوچك در حاشیه جنوب تهران به كار مشغول میشود. محمود
میگوید: «شبها در همان نانوایی میخوابیدم و روزها كار میكردم.
نزدیكیهای نانوایی، كشتارگاهی بود كه میگفتند غیربهداشتی است اما با این
حال در آن گاوها و گوسفندهای زیادی ذبح میشد.»
محمود بابایی كه آدم كنجكاوی است، متوجه میشود
كه قصابها، روده و معده و نرینگی گاوها و گوسفندها را دور میریزند، اما
هر روز وانتباری میآید و همه دورریختنیهای كشتارگاه را با خود میبرد.
خمیرگیر جوان نانوایی كنجكاو میشود و میخواهد بداند، دورریختنیهای
كشتارگاه به كجا برده میشود. به این ترتیب، او یك روز وانتبار را تعقیب
میكند و متوجه میشود كه رودهها و بیضههای دورریخته شده در سردخانهای
جمعآوری میشود.
دوست ما نزدیكتر میرود متوجه میشود كه افراد
زیادی هستند كه هر روز، دورریختنیهای گاوها و گوسفندها را از كشتارگاههای
مختلف جمعآوری میكنند و به سردخانه میآورند و بعد در مقابل، پول خوبی
از مدیر سردخانه دریافت میكنند. محمود متوجه میشود كه این كار صرفه
اقتصادی قابلتوجهی دارد.
رانندگان وانتبارها بدون اینكه پولی پرداخت
كنند، مواد دورریختنی گاوها و گوسفندها را بار میزنند و چند ساعت بعد آنها
را به یك سردخانه میفروشند. برای كارگر جوان نانوایی این نكته اهمیت دارد
كه بداند رودهها و بیضههای دورریخته شده، پس از تحویل به سردخانه چه
سرنوشتی پیدا میكنند.
به همین دلیل او تحقیق میكند و متوجه میشود كه
دورریختنیهای دامها و طیور، پس از اینكه به طور كامل تمیز شد، نمكسوده و
ضدعفونی شده و پس از آن به كشورهای آسیایی جنوبی شرقی و چین صادر میشود.
این موضوع برای كارگر جوان نانوایی بسیار جالبتوجه و درخور تفكر قلمداد
میشود و او پس از مدتها فكر و اندیشه، تصمیم میگیرد كار در نانوایی را
رها كند و وارد كاری شود كه بسیار بدبو و پردردسر است.
او با تلاش زیاد، در ابتدای كار وانتبار كوچكی
میخرد و پس از هفتهها تحقیق موفق میشود كشتارگاهی پیدا كند كه رودهها و
بیضهها و نرینگی دامهایش را دور میریزد. او با صاحبان كشتارگاه صحبت
میكند و آنها را متقاعد میكند كه اجازه بدهند او، دورریختنیها را از
كشتارگاه دور كند و به این ترتیب، محمود بابایی وارد كاری میشود كه بدبو،
كثیف و دردسرساز است. پس از مدتی، او موفق میشود به سرمایهای دست پیدا
كند كه پیش از آن دسترسی به آن خیلی سخت بود.
مدتی بعد، او چند وانتبار میخرد و چند راننده
استخدام میكند تا دورریختنیهای كشتارگاههای اطراف تهران را برایش
جمعآوری كنند. به این ترتیب او سردخانهای احداث میكند و موفق میشود یك
پایانه صادراتی برای فروش روده، معده، بیضه، نرینگی و دیگر دورریختنیهای
دامها و طیور ایجاد كند.
به این ترتیب جوان فقیر گنابادی موفق میشود در
عرض پنج سال، از بدبوترین و كثیفترین شغل دنیا، پول و ثروت تولید كند.
موادی كه او موفق میشود به چین و دیگر كشورهای آسیای جنوب شرقی صادر كند،
در حقیقت ضایعات ذبح شرعی دام و طیور در ایران است كه هیچ ارزش اقتصادی
ندارد، اما چینیها از این مواد استفادههای دارویی، خوراكی و صنعتی
میكنند.
آنها از روده دامها برای تولید نخهای بخیه
پزشكی استفاده میكنند و پودر نرینگی و بیضه دامها را هم برای ایجاد تحرك
در قوای جنسی استفاده میكنند. در حال حاضر محمود بابایی یك میلیاردر است و
احتمالا بچهمحلهای او پس از اینكه دیدهاند او با یك ماشین «پرادو» به
دوستان قدیمیاش سر زده است، پشت سر او گفتهاند: «قاچاقفروشی كرده است
وگر نه چه كسی میتوانست چند ساله میلیاردر شود.» به نظر شما دوستان محمود
راست میگویند؟
مرتبط با:همت و کار مضاعف در کار و کارآفرینی و کسب کار
اینکه خاستگاه تعیین حداقل حقوق
از کجاست و چرا باید برای حقوق و دستمزد حداقلی تعیین کرد برمی گردد به
تحولات اجتماعی و اقتصادی که طی بیش از یک قرن گذشته بازار کار شاهد آن
بوده است. مساله بیکاری و اشتغال یکی از اساسی ترین عوامل تعیین کننده در
این خصوص بوده است.
مساله تعیین حداقل دستمزد برای
کارگران همواره یکی از مقولات مهم و مجادله برانگیز در عرصه کار و تامین
اجتماعی بوده است. طی دو سال گذشته این موضوع از حساسیت بیشتری برخوردار
شده است که ناشی از اعلام دولت مبنی بر تعیین ۲۰۰ هزار تومان به عنوان
حداقل حقوق برای کارمندان دولت و بازنشستگان کشوری و لشگری بوده است.
اگرچه تعیین مبلغ فوق برای بازنشستگان تامین
اجتماعی به صراحت بیان نشده ولی این قشر از بازنشستگان که حدود یک میلیون و
۲۰۰ هزار نفر را در برمی گیرند همواره خواستار تعمیم آن به کلیه
بازنشستگان بوده اند.
● خاستگاه تاریخی
اینکه خاستگاه تعیین حداقل حقوق از کجاست و چرا
باید برای حقوق و دستمزد حداقلی تعیین کرد برمی گردد به تحولات اجتماعی و
اقتصادی که طی بیش از یک قرن گذشته بازار کار شاهد آن بوده است. مساله
بیکاری و اشتغال یکی از اساسی ترین عوامل تعیین کننده در این خصوص بوده
است.
در شرایطی که نرخ بیکاری بالا است معمولاً رقابت
برای یافتن کار افزایش می یابد و این امر باعث می شود بیکاران از روی
استیصال با حقوق ناچیز تن به کار دهند و این روند تا آنجا پیش خواهد رفت که
فقر در بین خانواده های کارگران بیش از پیش توسعه خواهد یافت. برای
جلوگیری از این وضع دولت ها معمولاً با تصویب قوانین و مقرراتی به تعیین
حداقل دستمزد کارگران اقدام می کنند.چنین اقدامی در اکثر کشورها مرسوم است و
راهکاری است که از طریق آن می توان تا حدودی از تضییع حقوق قشر کارگر
جلوگیری به عمل آورد.
اگرچه فکر تعیین حداقل مزد، یعنی دستمزدی که هیچ
کارگری نباید کمتر از آن دریافت کند به تدریج در اوایل قرن بیستم پدیدار شد
ولی نخستین تلاش در زمینه روش های تعیین حداقل دستمزد مقاوله نامه شماره
۲۶ (مصوب ۱۹۲۸) سازمان بین المللی کار است که در ماده دو آن به دولت ها
توصیه می کند پس از ارزیابی حداقل نیازهای کارگران، ضمن مشورت با سازمان
های کارگری و کارفرمایی به تعیین حداقل حقوق مبادرت ورزند. در مقاوله نامه
شماره ۱۳۱ (مصوب ۱۹۷۰) سازمان مذکور نیز کشورهای عضو متعهد شده اند که
سیستمی برای حداقل مزد ایجاد کنند که کلیه گروه های مزدبگیر بتوانند از
حداقل معیشت و حمایت لازم برخوردار شوند.
● تعیین حداقل دستمزد در ایران
در مصوبات قانون کار در سال های ۱۳۲۵ ، ۱۳۲۸ و
۱۳۳۷ به طور مشابهی به تعیین حداقل حقوق برای کارگران تاکید شده است. تنها
اختلاف در مرجع تعیین حداقل حقوق بوده است که بعضاً دولت ها به تنهایی یا
با مشارکت نمایندگان کارفرمایان و کارگران آن را وضع می کرده اند.در مواد
۴۱ تا ۴۴ قانون کار ۱۳۶۹ که اکنون در حال اجرا است به موضوع حداقل دستمزد
اشاره شده است. در این مواد مرجع تعیین حداقل دستمزد و شاخص ها و معیارهای
لازم برای تعیین آن مشخص شده است.
شورای عالی کار که متشکل از نمایندگان دولت،
کارگران و کارفرمایان است، وظیفه تعیین حداقل مزد سالیانه را برعهده دارد
که براساس نرخ تورمی که از طرف بانک مرکزی اعلام می شود و همچنین توجه به
تامین یک زندگی متوسط یک خانوار که تعداد اعضای آن توسط مراجع رسمی تعیین
می شود محاسبه و اعلام می شود. بر این اساس حداقل مزد باید به گونه ای
تنظیم شود که ضمن پوشش تورم سالیانه حد مکفی یک زندگی را برای یک خانواده
تامین کند. در حال حاضر کارشناسان براساس شاخص موالید و سیاست های دولت در
این زمینه، معیار نفرات یک خانواده متوسط را چهار نفر در نظر می گیرند.
اگرچه در مواد قانونی فوق ملاحظات سیاسی، اجتماعی
و اقتصادی به عنوان مبنایی برای تعیین حداقل حقوق لحاظ نشده است ولی
معمولاً این جنبه از عوامل غیررسمی و نامحسوس تاثیر قابل توجهی در تعیین
حداقل حقوق ها داشته و دارد.برای تعیین حداقل دستمزد عموماً دو عامل دیگر
را نیز در نظر می گیرند، شاخص هزینه های زندگی (نرخ کالاها و خدمات) در
نقاط مختلف کشور و نوع کار، حرفه و صنعتی که فرد در آن مشغول به کار است.
بر این اساس ممکن است برای نقاط مختلف دستمزدهای
متفاوتی تعیین شود یا برای برخی از کارها و صنایع که هزینه های بیشتری از
نظر خوراک، لباس و مسائل بهداشتی و درمانی به کارگر تحمیل می کند حداقل
حقوق از افزایش بیشتری برخوردار باشد. البته در قانون کار ایران اگرچه به
تعیین حداقل حقوق براساس نقاط مختلف کشور و صنایع مختلف تاکید شده است ولی
در حال حاضر تنها یک رقم به عنوان حداقل دستمزد کارگر عادی برای کلیه نقاط و
صنایع تعیین می شود.در خصوص بازنشستگان قضیه تا حدودی متفاوت است.
به این معنا که برخی از معیارهای فوق برای تعیین
حداقل مستمری بازنشستگان پس از بازنشستگی فرد رنگ می بازد. مانند ملاحظات
سیاسی در عدم تحمیل هزینه به صنایع و کارخانجات کشور یا توجه به صنایع و
حرف مختلف.
در خصوص قشر بازنشسته به نظر می رسد شاخص و معیار
هزینه های زندگی اصل اساسی و اولیه در تعیین حداقل حقوق باشد. باید بررسی
شود یک بازنشسته با چه میزان مستمری می تواند به زندگی بدون دغدغه خود
ادامه دهد. بنابراین پیشنهادی که در این خصوص می توان ارائه داد آن است که
برای هر یک (کارگران و بازنشستگان) حداقل حقوق و دستمزدی مجزا تعیین کرد.
مرتبط با:همت و کار مضاعف در کار و کارآفرینی و کسب کار
اگر یك زن بتواند این تفاوت
دستمزد را از بین ببرد و در بعضی از تخصصها بیش از همكار مرد خود دستمزد
دریافت كند، آیا این كتاب میتواند برای مردها هم مفید باشد؟ خوب شاید در
یادگیری فواید ایجاد تعادل در كار و زندگی مفید باشد.
وارن فارل، برای سومین بار به
عنوان رییس سازمان ملی زنان انتخاب شد. وی همچون سایر مردها معترض این
واقعیت است كه در ازای هر یك دلاری كه مردها درآمد دارند، زنها در همان
شغل و موقعیت مشابه ۵۹سنت به دست میآورند. او از خود میپرسد چرا چهل سال
پس از تصویب قانون برابری حقوق و مزایا، هنوز هم زنان سختكوش كمتر از
مردان در همان شغل، مزد دریافت میكنند. آخرین كتاب وی اشاره میكند كه این
به دلیل تبعیض جنسیای كه شایع است نیست بلكه بیشتر به خاطر آینده شغلیای
است كه زنان (و مردان) انتخاب میكنند.
طبق آخرین آمار سازمان شهری ایالات متحده، زنها
در ازای هر یك دلاری كه مردها كسب میكنند، ۸۰سنت حقوق دریافت میكنند و
«فارل» در نمودار نشان میدهد كه میتواند كارخانهای تاسیس نماید كاملا
زنانه و به كار تولید بپردازد به طوری كه هزینه آن در جایی كه محصول تولید
شده توسط مردها یك دلار میشود، محصول كارخانه آنها ۸۰سنت هزینه داشته
باشد. پس از ۳سال تحقیق اداره آمار سرشماری آمریكا، وی دریافت كه زنان
میتوانند این فاصله دستمزد را از بین ببرند.كتاب وی چندین ماه در بازار به
فروش رسید. زمانی كه جنجالها شروع به فروكش نمود، مردم متوجه گفتههای
فارل شدند. صرفنظر از عنوان، محتوای كتاب وی برای زنان نوشته شده است.
وی میگوید كه زنان عموما شغلهایی را انتخاب
میكنند كه بتوانند بین زندگی خانوادگی و محیط كارشان توازنی برقرار كنند.
او همچنین مثالهایی ملموس و واقعی درباره مردان در انتخاب شغل ارائه نموده
است، در مورد مردانی كه شغلهایی انتخاب میكنند كه درآمد بیشتری نسبت به
سایر مردها داشته باشد (تفاوت درآمد میان مردهای مجرد و متاهل بسیار زیادتر
از تفاوت درآمد مردان و زنان است). وی همچنین به زنها پیشنهاد میكند كه
اگر در پی كسب فرصتهای برابر با مردان هستند چگونه سعی كنند كه درآمدشان
را از مردان همشغل و همسطح خود بالاتر ببرند.
تبعیض وجود دارد.
فارل میگوید: «نمیتوانم بگویم كه در استخدام،
ترفیع و تشویق و دستمزد زنها تبعیضی وجود ندارد. مطالعات بسیاری وجود دارد
كه در بسیاری موارد مانند قد كوتاه یا وزن بالا، نژاد، قوم و مذهب بین
زنان و مردان تبعیض وجود داشته است.
كتاب فارل، ثابت میكند كه انتخاب شغل در میزان
تفاوت دستمزد زنان و مردان نقشی اساسی دارد و به جای اینكه به زنان در مورد
فاصله سخن بگوید به آنها مسیر از بین بردن فاصله را میآموزد.
● چرا زنها نمیتوانند شبیه مردها باشند؟
فارل عقیده دارد كه «جواب این سوال در فدا كردن
برخی چیزها است. شما حقوق بیشتر دریافت میكنید اما درعوض خانواده را فدای
پول میكنید». تحقیقات وی نشان میدهد كه شغلهایی كه دستمزد بالاتری دارند
مستلزم رفتوآمد زیاد، به خطر انداختن امنیت، مسافرتهای پی در پی،
ساعتهای طولانی كار و سایر عوامل است كه درصد بیشتری از مردها به این گونه
مشاغل گرایش دارند تا زنها.
این كتاب ۲۵فرصت شغلی كه مردان و زنان برای خود
ایجاد میكنند را معرفی میكند. در هر كدام از این ۲۵شغل، نویسنده راهی را
معرفی نمودهاست كه زنان بتوانند پول بیشتری نسبت به مردها به دست آورند و
برای راههای خود دلایل علمی معرفی مینماید. اتحادیه مدیریت ایالات متحده،
این فهرست را از كتاب فارل گرفته و در ۸جمله راهنما برای زنانی كه
میخواهند از مردها حقوق بیشتری دریافت كنند تنظیم نموده است.فارل اظهار
میدارد كه این كتاب تنها بیانكننده این مطلب نیست كه آیا فاصله بین
دستمزد زن و مرد وجود دارد یا خیر، بلكه راهنماییهایی هم كرده است تا زنان
زندگی بهتری داشته باشند. جالب اینكه ۹۰فرصت شغلی وجود دارد كه زنها بیش
از مردها میتوانند دستمزد كسب كنند و ۳۵شغل وجود دارد كه به زنها حقوق
بیشتری نسبت به مردها تعلق میگیرد.
● چرا مردها نمیتوانند مثل زنها باشند؟
حال این سوال مطرح است كه اگر یك زن بتواند این
تفاوت دستمزد را از بین ببرد و در بعضی از تخصصها بیش از همكار مرد خود
دستمزد دریافت كند، آیا این كتاب میتواند برای مردها هم مفید باشد؟ خوب
شاید در یادگیری فواید ایجاد تعادل در كار و زندگی مفید باشد.
لازم است همه افراد شاغل بین زمانی كه برای كار
صرف میكنند و زمانی كه برای زندگیشان میگذرانند تعادل برقرار كنند. ممكن
است همیشه شغل ما، دلخواه نباشد، با این حال همه ما باید سعی كنیم شغلی
برای خود پیدا كنیم كه خیلی هم غیرقابل تحمل نباشد.
فارل میگوید: «زنها و مردها به زندگیشان فكر
میكنند اما زنها میگویند: «من به چه چیزی احتیاج دارم؟ آیا من پول
بیشتری احتیاج دارم یا زمان بیشتری؟» اما زنها آنقدر باهوش هستند كه
بگویند: «من زمان بیشتری احتیاج دارم». پس زنها در ایجاد تعادل در
زندگیشان از مردها جلوترند و مردها باید این را از زنها یاد بگیرند».
ما هر روز در حال تصمیمگیری هستیم، پس سعی كنید
تصمیماتی بگیرید كه به صلاح شما است نه به صلاح دیگران.
روزنامه دنیای اقتصاد
اگر یك زن بتواند این تفاوت
دستمزد را از بین ببرد و در بعضی از تخصصها بیش از همكار مرد خود دستمزد
دریافت كند، آیا این كتاب میتواند برای مردها هم مفید باشد؟ خوب شاید در
یادگیری فواید ایجاد تعادل در كار و زندگی مفید باشد.
وارن فارل، برای سومین بار به
عنوان رییس سازمان ملی زنان انتخاب شد. وی همچون سایر مردها معترض این
واقعیت است كه در ازای هر یك دلاری كه مردها درآمد دارند، زنها در همان
شغل و موقعیت مشابه ۵۹سنت به دست میآورند. او از خود میپرسد چرا چهل سال
پس از تصویب قانون برابری حقوق و مزایا، هنوز هم زنان سختكوش كمتر از
مردان در همان شغل، مزد دریافت میكنند. آخرین كتاب وی اشاره میكند كه این
به دلیل تبعیض جنسیای كه شایع است نیست بلكه بیشتر به خاطر آینده شغلیای
است كه زنان (و مردان) انتخاب میكنند.
طبق آخرین آمار سازمان شهری ایالات متحده، زنها
در ازای هر یك دلاری كه مردها كسب میكنند، ۸۰سنت حقوق دریافت میكنند و
«فارل» در نمودار نشان میدهد كه میتواند كارخانهای تاسیس نماید كاملا
زنانه و به كار تولید بپردازد به طوری كه هزینه آن در جایی كه محصول تولید
شده توسط مردها یك دلار میشود، محصول كارخانه آنها ۸۰سنت هزینه داشته
باشد. پس از ۳سال تحقیق اداره آمار سرشماری آمریكا، وی دریافت كه زنان
میتوانند این فاصله دستمزد را از بین ببرند.كتاب وی چندین ماه در بازار به
فروش رسید. زمانی كه جنجالها شروع به فروكش نمود، مردم متوجه گفتههای
فارل شدند. صرفنظر از عنوان، محتوای كتاب وی برای زنان نوشته شده است.
وی میگوید كه زنان عموما شغلهایی را انتخاب
میكنند كه بتوانند بین زندگی خانوادگی و محیط كارشان توازنی برقرار كنند.
او همچنین مثالهایی ملموس و واقعی درباره مردان در انتخاب شغل ارائه نموده
است، در مورد مردانی كه شغلهایی انتخاب میكنند كه درآمد بیشتری نسبت به
سایر مردها داشته باشد (تفاوت درآمد میان مردهای مجرد و متاهل بسیار زیادتر
از تفاوت درآمد مردان و زنان است). وی همچنین به زنها پیشنهاد میكند كه
اگر در پی كسب فرصتهای برابر با مردان هستند چگونه سعی كنند كه درآمدشان
را از مردان همشغل و همسطح خود بالاتر ببرند.
تبعیض وجود دارد.
فارل میگوید: «نمیتوانم بگویم كه در استخدام،
ترفیع و تشویق و دستمزد زنها تبعیضی وجود ندارد. مطالعات بسیاری وجود دارد
كه در بسیاری موارد مانند قد كوتاه یا وزن بالا، نژاد، قوم و مذهب بین
زنان و مردان تبعیض وجود داشته است.
كتاب فارل، ثابت میكند كه انتخاب شغل در میزان
تفاوت دستمزد زنان و مردان نقشی اساسی دارد و به جای اینكه به زنان در مورد
فاصله سخن بگوید به آنها مسیر از بین بردن فاصله را میآموزد.
● چرا زنها نمیتوانند شبیه مردها باشند؟
فارل عقیده دارد كه «جواب این سوال در فدا كردن
برخی چیزها است. شما حقوق بیشتر دریافت میكنید اما درعوض خانواده را فدای
پول میكنید». تحقیقات وی نشان میدهد كه شغلهایی كه دستمزد بالاتری دارند
مستلزم رفتوآمد زیاد، به خطر انداختن امنیت، مسافرتهای پی در پی،
ساعتهای طولانی كار و سایر عوامل است كه درصد بیشتری از مردها به این گونه
مشاغل گرایش دارند تا زنها.
این كتاب ۲۵فرصت شغلی كه مردان و زنان برای خود
ایجاد میكنند را معرفی میكند. در هر كدام از این ۲۵شغل، نویسنده راهی را
معرفی نمودهاست كه زنان بتوانند پول بیشتری نسبت به مردها به دست آورند و
برای راههای خود دلایل علمی معرفی مینماید. اتحادیه مدیریت ایالات متحده،
این فهرست را از كتاب فارل گرفته و در ۸جمله راهنما برای زنانی كه
میخواهند از مردها حقوق بیشتری دریافت كنند تنظیم نموده است.فارل اظهار
میدارد كه این كتاب تنها بیانكننده این مطلب نیست كه آیا فاصله بین
دستمزد زن و مرد وجود دارد یا خیر، بلكه راهنماییهایی هم كرده است تا زنان
زندگی بهتری داشته باشند. جالب اینكه ۹۰فرصت شغلی وجود دارد كه زنها بیش
از مردها میتوانند دستمزد كسب كنند و ۳۵شغل وجود دارد كه به زنها حقوق
بیشتری نسبت به مردها تعلق میگیرد.
● چرا مردها نمیتوانند مثل زنها باشند؟
حال این سوال مطرح است كه اگر یك زن بتواند این
تفاوت دستمزد را از بین ببرد و در بعضی از تخصصها بیش از همكار مرد خود
دستمزد دریافت كند، آیا این كتاب میتواند برای مردها هم مفید باشد؟ خوب
شاید در یادگیری فواید ایجاد تعادل در كار و زندگی مفید باشد.
لازم است همه افراد شاغل بین زمانی كه برای كار
صرف میكنند و زمانی كه برای زندگیشان میگذرانند تعادل برقرار كنند. ممكن
است همیشه شغل ما، دلخواه نباشد، با این حال همه ما باید سعی كنیم شغلی
برای خود پیدا كنیم كه خیلی هم غیرقابل تحمل نباشد.
فارل میگوید: «زنها و مردها به زندگیشان فكر
میكنند اما زنها میگویند: «من به چه چیزی احتیاج دارم؟ آیا من پول
بیشتری احتیاج دارم یا زمان بیشتری؟» اما زنها آنقدر باهوش هستند كه
بگویند: «من زمان بیشتری احتیاج دارم». پس زنها در ایجاد تعادل در
زندگیشان از مردها جلوترند و مردها باید این را از زنها یاد بگیرند».
ما هر روز در حال تصمیمگیری هستیم، پس سعی كنید
تصمیماتی بگیرید كه به صلاح شما است نه به صلاح دیگران.
مرتبط با:همت و کار مضاعف در کار و کارآفرینی و کسب کار
یکی از بزرگترین چالشهای کارآفرینان و شاید مهمترین مانع
آنها برای راهاندازی کسبوکارشان، کمبود منابع مالی برای تامین نیازهای
سرمایهای است. این مقاله با فهرست كردن روشهای گوناگون تامین مالی تلاش
دارد به معرفی جامعی از این منابع پرداخته و توانمندیها و نارساییهای هر
روش را تا حد امکان به طور مشروح معرفی كند. شایان ذکر است که گرچه برخی از
منابع تامین مالی که در این مقاله معرفی خواهند شد، تاکنون در ایران رایج
نبوده است، اما ذکر آنها میتواند چشمانداز روشنی را برای استفاده از این
ابزارها فراهم سازد و فعالان عرصههای مختلف را از ماهیت آنها آگاه سازد.
● مقدمه
به دست آوردن وجوه مورد نیاز برای راهاندازی
کسبوکارها، همواره به عنوان یک چالش برای کارآفرینان مطرح بوده است.
فرایند به دست آوردن وجوه مورد نیاز ممکن است ماهها به طول انجامد و
کارآفرینان را از حرفه مدیریت کسبوکارها منصرف كند. از سوی دیگر، بدون
تامین مالی کافی، کسبوکارهای نوپا هرگز به موفقیت نخواهند رسید. کمبود
سرمایهگذاری عاملی موثر در شکست بسیاری از کسبوکارهاست، با این حال به
دلیل نرخ بالای مرگ و میر کسبوکارهای کوچک جدید، موسسات مالی تمایل چندانی
به قرض دادن وجوه یا سرمایهگذاری در آنها ندارند. فقدان سرمایه کافی،
کسبوکار نوپا را با رها ساختن بر بنیان مالی ضعیف، مستعد شکست خواهد كرد.
سرمایهای که کارآفرینان برای راهاندازی
کسبوکارهایشان نیاز دارند، کاملا همراه با ریسک است، چرا که سرمایهگذاران
در این کسبوکارهای نوپا در قبال امکان دستیابی به پاداشهای چشمگیر
(سودسرمایهای) باید برای احتمال از دست دادن کل سرمایه تزریق شده خود
آماده باشند.
● منابع تامین مالی کارآفرینان
طیف گستردهای از منابع تامین مالی (با
امکانپذیری و هزینههای گوناگون)، در دسترس کارآفرینان قرار دارد و روشهای
متفاوتی برای طبقهبندی آنها پیشنهاد شده است.در یک طبقهبندی از این
منابع، دیکینز و فریل (۲۰۰۳) منابع مالی شرکتهای کارآفرینی را به دو دسته
درونی و برونی بخشبندی كردهاند. [۳] در گزارشی که توسط شرکت مالی «امکو»
ارائه شده است، منابع مالی به سه دسته منابع سهام (حقوق صاحبان سهام)،
منابع بدهی (استقراض) و دیگر منابع دستهبندی شده بودند.[۸] در یک
تقسیمبندی دیگر، کاردلو (۱۹۹۹) منابع مالی در دسترس کارآفرینان را به دو
دسته تقسیم كرده است: منابع غیررسمی و منابع رسمی. [۲] در این مقاله با
تلفیق تقسیمبندیهای فوق، منابع به چهار دسته تقسیم شده است.
ـ این چهار دسته عبارتند از:
۱) منابع خصوصی تامین مالی؛
۲) منابع تامین مالی از طریق بدهی (استقراض)؛
۳) منابع تامین مالی از طریق سرمایه (حقوق صاحبان
سهام)؛
۴) منابع داخلی تامین مالی.
در ادامه هر یک از این منابع به گونهای تفصیلی
مورد بحث قرار خواهد گرفت.
۱) منابع خصوصی تامین مالی:
اولین منبعی که کارآفرینان جهت تامین وجوه
موردنیاز برای راهاندازی کسبوکارهایشان، به آن رجوع میکنند، منابع خصوصی
است. برای این گروه محاسبات ریسک و بازده، به مانند دیگر گروههادارای
اولویت نخست نیست.
▪ منابع شخصی (پس اندازهای شخصی):
نخستین جایی که یک کارآفرین در جستجوی پول به
سراغ آن میرود، منابع مالی شخصی اوست. این منبع ارزانترین منبع مالی در
دسترس است. ظاهرا کارآفرینان منافع خودکفایی را مشاهده نمودهاند،
بهطوریکه رایجترین منبع تامین وجوه سرمایهای که برای کسبوکارهای کوچک
به کار میرود، از محل صندوق شخصی کارآفرینان تامین میشود.
▪ دوستان و بستگان:
پس از صرف وجوه شخصی، کارآفرین به دوستان و
بستگانی روی میآورد که ممکن است تمایل داشته باشند تا در کسبوکار او
سرمایهگذاری کنند. به دلیل روابط آنها با کارآفرین، احتمال زیادی وجود
دارد که این افراد سرمایهگذاری كنند. آنها اغلب صبورتر از دیگر
سرمایهگذاران هستند. با وجود این انتظارات غیرواقعگرایانه یا ریسکهای
درست درکنشده، از خطرهای این سرمایهگذاریهای خانوادگی است. برای پرهیز از
چنین مسائلی کارآفرینان باید صادقانه فرصت سرمایهگذاری و ریسکهای آن را
معرفی کنند تا در صورت شکست، دوستان و بستگان را با خود بیگانه نسازند.
[۱۰]
۲) منابع تامین مالی از طریق بدهی (استقراض)
تامین مالی از طریق بدهی شامل وجوهی است که
مالکان کسبوکارهای کوچک استقراض كردهاند و باید به همراه بهره آن را
بازپرداخت کنند. بسیاری ازکارآفرینان به نوعی از سرمایه ناشی از بدهی
(استقراض) برای راهاندازی شرکتهای خود بهره میبرند. اگرچه وجوه قرض گرفته
شده به کارآفرین این اجازه را میدهد که مالکیت کامل شرکت را در اختیار
داشته باشد، با این حال او باید بدهی ایجاد شده در ترازنامه را تعهد كند و
به همین ترتیب آن را به همراه بهره متعلق به آن، در آینده بازپرداخت كند.
افزون بر این، به دلیل ریسک بیشتر کسبوکارهای کوچک، آنها باید نرخ بهره
بیشتری را نیز پرداخت كنند. با وجود این، هزینههای تامین مالی از طریق
استقراض اغلب پایینتر از تامین مالی از طریق سهام بوده و برخلاف تامین
مالی از طریق سهام متضمن رقیق شدن مالکیت کارآفرینان در شرکت نیست.
کارآفرین که بر جستجوی تامین مالی از طریق
استقراض است، به سرعت با دامنه گستردهای از گزینههای اعتباری روبرو
میشود. در ادامه منابع تامین مالی از طریق بدهی (استقراض) مرور خواهد شد.
▪ بانکهای تجاری
بانکهای تجاری بیشترین تعداد و بیشترین تنوع
وامهای کسبوکارهای کوچک را ارائه میکنند. مالکان کسبوکارها، بانکها را
به عنوان اولین قرضدهندگان مدنظر قرار میدهند. بانکها غالبا در
فعالیتهای اعطای وام خود محافظهکارانه عمل میکنند و ترجیح میدهند تا در
هنگام تخصیص وامهای خود به کسبوکارهای کوچک، آنها را به شرکتهای درحال
فعالیت اعطا كنند تا به یک شرکت نوپای با ریسک بالا. چنانچه بانکی در
اعطای وام خود به یک شرکت دچار اشتباه شود، ترجیح میدهد که جریان وجوه نقد
کافی برای بازپرداخت وام موجود باشد. نخستین پرسشی که هنگام ارزیابی طرح
کسبوکار کارآفرینان در ذهن بیشتر بانکداران نقش میبندد این است که «آیا
این کسبوکار قادر به ایجاد وجوه نقد کافی برای بازپرداخت وامی هست که
دریافت كرده است ؟» گرچه بانکها برای تضمین وامهایشان بر وثیقه متکی هستند
ولی آنچه بازپرداخت وام را در موعد مقرر تضمین میکند جریان نقد کافی شرکت
است. از سوی دیگر، تهیه وثایق و راکد گذاردن آن نیز برای شرکتها
هزینههایی را در بردارد. [۰۱]
▪ وام های کوتاهمدت:
وامهای کوتاهمدت که برای کمتر از یکسال در نظر
گرفته شدهاند، رایجترین نوع وامهای تجاری اعطاء شده به بنگاههای کوچک
است. این وجوه نوعا برای پرکردن حساب سرمایه در گردش برای تامین مالی خرید
موجودی بیشتر، بالا بردن برونداد (محصول)، تامین مالی فروش اعتباری و یا
بهرهگیری از تنزیل نقدی به کار میرود. این وام هنگامی بازپرداخت میشود
که موجودی به وجوه نقد تبدیل شود.
▪ وامهای میانمدت و بلندمدت:
وامهای میانمدت و بلندمدت برای مدت یکسال یا
بیشتر ارائه میگردد و معمولا در افزایش سرمایه ثابت به کار میرود.
بانکها این وامها را برای راهاندازی و آغاز بهکار یک کسبوکار، ساخت یک
کارخانه، خرید املاک و تجهیزات و تامین وجوه برای دیگر سرمایهگذاریهای
بلندمدت اعطا میکنند. بازپرداخت این وام معمولا ماهیانه یا فصلی تعیین
میشود.
▪ خطهای اعتباری و اعتبارات اسنادی:
یک خط اعتباری به منظور حفظ جریان نقدی مثبت،
وجوه کوتاهمدتی را به شرکت ارائه میکند، سپس هنگامی که در مراحل بعد شرکت
توانست مبالغ مورد نظر را به دست آورد، این وام بازپرداخت میگردد. یک
مزیت خط اعتباری این است که تا زمانی که وجوه، بازپس گرفته نشود بهرهای به
آن تعلق نمیگیرد، در حالی که در زمان نیاز جریان نقدی این خط فورا در
دسترس واقع میگردد. [۷] اعتبار اسنادی نیز میتواند در هنگام معامله با یک
توزیعکننده جدید که ممکن است از نظر اعتباری شرکت دارای تضمین کافی
نباشد، به کار گرفته شود. در چنین زمانی بانک میتواند با ارائه یک اعتبار
اسنادی، پرداخت به شرکت را ضمانت كند. [۷]
▪ وامدهندگان به پشتوانه دارایی (وام رهنی):
وامدهندگان به پشتوانه دارایی، این امکان را
برای کسبوکارهای کوچک فراهم میسازند تا وجوهی را از طریق وثیقه گذاردن
داراییهای بعضا بیکار خود (حسابهای دریافتنی، موجودیها، تجهیزات ثابت و...)
قرض بگیرند. حتی شرکتهای غیرسودده که صورتهای مالی آنها نمیتواند
متصدیان وام را برای پرداخت وامهای رایج متقاعد کند، میتوانند وامهای با
پشتوانه دارایی را دریافت کنند. چنین شرکتهایی که جریان نقدی ضعیف دارند
اما از لحاظ دارایی غنی هستند از این طریق میتوانند از داراییهای
نابهرهور خود برای تامین مالی توسعه شرکت و یا عبور از بحرانهای مالی
استفاده كنند.
▪ اعتبار تجاری:
فروشندگان و عرضهكنندگان معمولاً خرید مواد
اولیه و قطعات شرکتها را به مدت ۳۰ تا ۹۰ روز یا بیشتر با نرخ بهره معین
تامین مالی میكنند.
▪ عرضهكنندگان تجهیزات:
بیشتر فروشندگان تجهیزات از طریق ارائه تسهیلات
خرید، مالكان کسبوکارها را تشویق میكنند تا تجهیزات مورد نیاز خود را از
آنان خریداری كنند. این روش تامین مالی تا حدود زیادی مشابه اعتبار تجاری
است. معمولاً فروشندگان تجهیزات، یك شرایط اعتباری منطقی با پرداخت منصفانه
كه در طول عمر تجهیزات به طورمتعادل تقسیط شده باشد را پیشنهاد میكنند.
▪ شرکتهای تامین مالی تجاری:
شرکتهای تامین مالی تجاری انواع مشابهی از وامهای
بانکی را در اختیار قرار میگذارند و معمولاً ریسك بیشتری را نیز نسبت به
رقیبان محافظهكارشان، در پرتفوی وامهایشان تقبل میكنند. این شرکتها
معمولاَ گزینههای اعتباری بسیاری را همانند بانکهای تجاری پیشنهاد
میكنند، با وجود این به دلیل اینكه وامهای آنها دربردارنده ریسك بیشتری
است، شرکتهای تامین مالی تجاری نرخ بهره بیشتری را نسبت به بانکهای تجاری
درخواست میكنند.
▪ مؤسسات وام و پسانداز:(S&Ls)
تخصص موسسات وام و پسانداز در ارائه وامهایی
برای داراییهای واقعی است. علاوه بر نقش سنتی آنها در ارائه وامهای رهنی
برای مسکن، این موسسات منابع مالی را برای داراییهای تجاری و صنعتی نیز
ارائه میكنند. در یك وام نوعی تجاری یا صنعتی، مؤسسات وام و پسانداز تا
۸۰ درصد از ارزش دارایی را با برنامه زمانی بازپرداخت تا ۳۰ سال قرض
خواهند داد.
▪ کارگزاریها:
در برخی کشورها کارگزاریها نیز در زمره شرکتهای
وامدهنده جای میگیرند و بسیاری از آنها وامهایی را در نرخهای کمتر از نرخ
بهره بانکی به مشتریانشان ارائه میدهند. این وامهای پوششی، نرخهای بهره
کمتری دارند، چراکه از پشتیبانی وثیقههایی - سهام و اوراق قرضه موجود در
پرتفولیوی مشتری- برخوردارند که باکیفیت و باتوان نقدشوندگی بالا هستند.
نرخ بهره تعیین شده بستگی به نرخی دارد که کارگزار خود برای وام گرفتن آن
مبالغ پرداخته است.
▪ شرکتهای بیمه:
در دیگر کشورها برای بسیاری از كارآفرینان،
شرکتهای بیمه عمر میتوانند منبع مهم دستیابی به سرمایه کسبوکار تلقی
شوند. شرکتهای بیمه دو نوع اساسی وام را ارائه میكنند. وامهای
بیمهنامهای و وامهای رهنی. وامهای بیمهنامهای بر پایه مبالغی ایجاد شده
است كه از طریق حق بیمه پرداخت میشود. این وامها توسط بهترین نوع
وثیقهها تضمین میشوند (پول نقدی كه مالك کسبوکار قبلاً و از طریق حق
بیمه پرداخته است). اساساً شركت بیمه پول شخص كارآفرین را به خود او قرض
میدهد و به دلیل آنكه قاعدتا با هیچ ریسك نكولی مواجه نمیشود، این وامها
در نرخ بهرههای مطلوب ارائه میشوند. شرکتهای بیمه همچنین وامهای رهنی
بلندمدتی را برای خرید داراییهای واقعی ارائه كردهاند. این نوع وامها بر
پایه ارزش دارایی واقعی خریداری شده، قرار گرفتهاند. شرکتهای بیمه تا ۷۵
یا ۸۰ درصد از ارزش املاك و مستغلات را پوشش میدهند و به شركت اجازه
میدهند تا جدول زمانی بازپرداخت بیش از ۲۵ یا ۳۰ سال را بر عهده گیرد.
▪ اتحادیههای اعتباری :
اتحادیههای اعتباری كه تحت مالكیت اعضای خود
قرار دارند، شناختهشدهترین مؤسسات برای ارائه وامهای مصرفی و خودرو به
شمار میروند. با وجود این اكنون بسیاری از آنها خواهان آن هستند كه وجوهی
را برای راهاندازی کسبوکارها به اعضای خود قرض دهند. اتحادیههای
اعتباری وام خود را به هر شخصی ارائه نمیدهند، بلكه جهت واجدالشرایط شدن
برای دریافت وام، یك كارآفرین میبایستی به عضویت یك اتحادیه اعتباری
درآید.
▪ اوراق قرضه
اوراق قرضه غالباً به عنوان منبع شناخته شده
تامین مالی برای شرکتهای بزرگ محسوب میشوند. گرچه کسبوکارهای كوچكتر
كاندیدای مناسبی برای صدور اوراق قرضه نیستند، با وجود این برخی از شرکتهای
كوچك هنگامی كه با پاسخ منفی دیگر قرضدهندگان مواجه میشوند، اوراق قرضه
را منبعی مناسب برای تامین وجوه مورد نیاز خود مییابند.
مرتبط با:همت و کار مضاعف در کار و کارآفرینی و کسب کار
پول می تواند علت اصلی تمام
ورشكستگی ها در تجارت باشد. صاحبان كسب و كارهای كوچك باید تخمین بزنند كه
به چه مقدار پول نیاز دارند تا بتوانند كار خود را راه اندازی كنند. آن را
خوب اداره كرده و سپس در سطح خوبی نگه دارند و به عنوان یك شركت بازرگانی
موفق خود را مطرح كنند.
شاهد ورشكستگی و پایان تجارت یك
شركت بودن، بسیار سخت است. ۱۰ دلیل اصلی ورشكستگی در كسب و كارهای كوچك به
شرح زیر است :
۱) فقدان سرمایه كافی
پول می تواند علت اصلی تمام ورشكستگی ها در تجارت
باشد. صاحبان كسب و كارهای كوچك باید تخمین بزنند كه به چه مقدار پول نیاز
دارند تا بتوانند كار خود را راه اندازی كنند. آن را خوب اداره كرده و سپس
در سطح خوبی نگه دارند و به عنوان یك شركت بازرگانی موفق خود را مطرح
كنند.
نورمن اسكاربورو استاد تجارت در كالج
Presbyterian در كارولینای جنوبی می گوید:
"زمانی كه سرمایه كافی ندارید و با فقدان سرمایه
روبرو می شوید، این موضوع می تواند خود شروع یك حركت مارپیچی نزولی باشد كه
شما نمی توانید از آن جلوگیری كنید."
۲) به جریان انداختن ضعیف نقدینگی
هنگامی كه نقدینگی نتواند هزینه ها و دیگر مخارج
را جبران كند، حتی مشاغلی كه مراحل نخستین رشد خود را طی كرده اند، نیز
سقوط می كنند.
مراقب نرخ سوخته (rate burn) باشید. این اصطلاح
را شركتهای دات كام ابداع كرده اند برای آگاهی از اینكه چه مقدار از
نقدینگی به هدر رفته یا به اصطلاح سوخت شده است، اسكاربورو می گوید :
"نقدینگی تنها چیزی است كه واقعا ارزش دارد."
۳) برنامه ریزی نامناسب و ناكافی
عدم برنامه ریزی صحیح در واقع، علت مشكلاتی از
قبیل فقدان سرمایه كافی و جریان انداختن ضعیف نقدینگی است.
باید یك برنامه كاری منسجم را با در نظر گرفتن
تمام امور مالی، بازاریابی، رشد و دیگر موارد خاص در نظر بگیرید. می تواند
بسیار زمان بر باشد، زیرا یك برنامه ریزی صحیح و مناسب هفته ها یا ماهها
تلاش نیاز دارد. عقاید و نظرات شما زمانی كارساز خواهد بود كه با برنامه
ریزی صحیح جلو بروید. در غیر این صورت در آخر كار، سرمایه شما به هدر خواهد
رفت.
۴) در نظر نگرفتن رقابت
نظرات منحصر بفرد را بندرت می توان یافت. بسیار
مهم است كه بتوانید بهره برداری لازم را از كار خود بنمایید.
اسكاربورو می گوید : "بسیاری از صاحبان تجارت،
كسب و كار خود را مشابه و همانند دیگران انجام می دهند. اطمینان حاصل كنید
كه در كار شما چیزی منحصر بفرد و متفاوت از دیگر رقبا وجود دارد."
۵) بازاریابی ضعیف
آیا مشتریان شما از فعالیتها و كیفیت كالای شما
رضایت لازم را دارند ؟ ضروری است كه استراتژی بازاریابی خود را توسعه دهید
تا دریابید كه چه كسانی و به چه علتی مشتریان شما هستند. اطمینان حاصل كنید
كه استراتژی بازاریابی شما، مشتریان بیشتری را به سوی شما جذب می كند و به
این ترتیب، شما را از دیگر رقبا متمایز خواهد كرد.
۶) نداشتن انعطاف پذیری لازم
صاحبان كسب و كارهای كوچك می دانند كه یك رقیب
بزرگتر با میزان نقدینگی بالاتر و تعداد كارمندان بیشتر، می تواند رقیبی
بسیار جدی برای آنها باشد. هرگز فراموش نكنید كه انعطاف پذیر باشید. كالا،
روند فعالیت و بازاریابی خود را به گونه ای تطبیق دهید كه بتوانید با رقبای
بزرگ رقابت كنید.
۷) نادیده گرفتن قدم بعدی
اجازه ندهید روند حركت كاری شما كند و آهسته شود
مطمئن شوید كه شما و كارمندانتان بر روی حمایت و دادن خدمات به مشتری،
تأكید لازم را می كنید.
۸) سعی در انجام دادن تمام امور بطور كامل و بی
عیب و نقص
اكثر بازرگانان از ذكاوت لازم برای كار و تجارت
برخوردارند. اما اداره كردن یك كسب و كار كوچك، پیچیدگیهای خاص خود را
دارد. سعی نكنید كه همه كارها را خودتان انجام دهید و بخواهید كه تمام
كارها كامل و بدون نقص انجام شود. اگر می خواهید دانش و آگاهی خود را در
مورد كارتان افزایش دهید، كتابهای تخصصی در این زمینه را بخوانید و حتما با
یك كتابدار خوب مشورت كنید.
هنگام پیش آمدن مشكلات حقوقی، به جای تكیه بر
دانش شخصی خود، سعی كنید از یك وكیل مجرب كمك بگیرید. توصیه می شود یك وكیل
وارد به امور تجارت و بازرگانی برای امور حقوقی شركت خود داشته باشید.
۹) رئیس در حد عالی، كارمندان در حد معمولی
نمونه هایی از ورشكستگی برخی از شركتها حاكی از
این است كه چگونه یك كسب و كار موفق و منسجم كه صاحب آن بسیار آگاه و علاقه
مند به شغل خود است و معلومات وی در زمینه كاری اش در سطح عالی است، با
داشتن كاركنانی بی تجربه و بی انگیزه می تواند سقوط كند و دچار ورشكستگی
شود. اطمینان حاصل كنید كه حتما كاركنان شما هم از دانش و مهارتهای لازم
برخوردار هستند.
۱۰) رشد كنترل نشده
یك تجارت كوچك كه خیلی ساده و سریع رشد می كند،
می تواند موجبات ورشكستگی خود را فراهم آورد.
اگر تولید كالای شما همگام با تقاضای لازم در
بازار نباشد، رشدی كه شما به عنوان صاحب تجارت توقع دارید و از آن خشنود
هستید، می تواند موجودیت تجارت و سرمایه شما را تهدید كند. سعی كنید به رشد
مورد نظر و پیش بینی شده در برنامه های خود برسید. اطمینان حاصل كنید كه
هرگز كنترل رشد تجارت و كسب و كارتان از دستتان خارج نشود.