• English / العربیة / French  



  • ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:41 AM   |  

     

     


     

     


     

     


     

     


     

     


       

      صفحه خانگي خود كنید !   ایمیل به مدیر !   اضافه کردن به علاقه مندیها !   سال89،کـــار و همت مضــاعف

       



    ستارگان ورزشی مانند جاناتان استنگر و استیو اسمیت می توانند نکاتی را درباره عملکرد شخصی به دنیای کسب و کار ارایه دهند.

    ستارگان ورزشی مانند جاناتان استنگر و استیو اسمیت می توانند نکاتی را درباره عملکرد شخصی به دنیای کسب و کار ارایه دهند.

    در پایان هرسال وقتی که فرم ارزشیابی عملکرد را دریافت می نماییم مروری بر میزان فعالیتمان در ۱۲ ماه گذشته می کنیم احتمالا شما هم مانند من توجه کرده اید که میزان عملکردتان افزایش یافته است یا نه؟

    به میزانی که انتظارات عملکردی افزایش می یابد ضروری است عملکرد افراد نیز افزایش یابد و نمره ارزشیابی که استحقاق آن را دارید کسب کنید. ما می خواهیم با در میان گذاشتن درس های کلیدی از دنیای ورزش به شما کمک کنیم تا بتوانید آنها را در مورد نقش خودتان بکار ببندید.

    ● کنترل موارد قابل کنترل

    هر چه قدر فشار برای انجام کاری بیشتر شود میزان شکست نیز افزایش می یابد.شرایط فشار می تواند باعث شود افراد سردرگم شده ، ندانند چه کاری انجام دهند . توانایی حفظ امور در این شرایط ضروری است .در چنین شرایطی اغلب محیط است که افراد را کنترل می کند بجای اینکه افراد محیط را کنترل کنند.در ورزش ، ضرب المثلی وجود دارد که می گوید موارد قابل کنترل را کنترل کنید.این گفته در زندگی واقعی توسط استیون بردبری اسکیت باز سرعت استرالیایی بکار گرفته شده است. بردبری در مسابقات فاینال شهر لیک سالت مقام بدست آورد وقتیکه مارک گاگنان از بازی حذف شد ،در مسابقه نهایی او در جایگاه آخر قرار داشت اما بخاطر افت رقبایش پیروز شد. او با علم به اینکه نمی تواند نتیجه مسابقه را کنترل کند عملکرد خود را با تمرکز بر آموزش ، تجربه ، افکار و مسابقه اش تحت کنترل درآورد.

    او در مصاحبه ای پس از کسب مدال طلا گفت:" واضح است که من سریعترین اسکیت باز نبودم . من فکر نمی کردم مدال بگیرم درست در یک و نیم دقیقه پایان مسابقه بود که من برنده شدم من پیروزی را مدیون یک دهه تلاش سخت هستم ." این تلاش مربوط به نجات یافتن او از دو حادثه مرگبار می باشد. در سال۱۹۹۴ در مونترال در طول مسابقه تیغه کف کفش یک اسکیت باز ساق پایش را می برد و او ۴ لیتر خون از دست می دهد و در سال ۲۰۰۰ ،گردنش در تمرین می شکند و او نزدیک به شش هفته برای تجدید و احیای روحیه بستری می شود.

    ● حالا چطور این موضوع قابل تعمیم است؟

    هر وقت که با شرایط فشار مواجه می شوید از خودتان سئوال کنید چه چیزهایی را می توانید کنترل کنید؟ مهم این است که حداقل به دو مسئله توجه داشته باشید اول اینکه شما می توانید عملکرد خودتان را کنترل کنید ثانیا شما نمی توانید نتیجه را کنترل کنید . البته ممکن است شما حداکثر توانایی تان را بکار بگیرید و روشی را طی کنید که به نتیجه دلخواه برسید.

    سخن مشهوری از حضرت موسی (ع) است که می فرماید در خصوص چیزهایی که ورای کنترل شماست نگرانی بروز ندهید چرا که وقتی چیزی خارج از کنترل شما باشد نگرانی سودی ندارد .

    یک تکه کاغذ سفید بردارید و فهرست همه مواردی را که بر نتیجه عملکرد شما تاثیر دارد بنویسید سپس مواردی که خارج از کنترل شماست ،حذف کنید .حالا شما با فهرست مواردی روبرو هستید که می توانید در مقابل آن پاسخگو باشید.

    بر روی یک طیف به خودتان در خصوص هر یک از موارد قابل کنترل مشخص شده از یک تا ده نمره بدهید و تمام توان خود را بکاربگیرید تا نمره شما تا حد امکان به ده نزدیک شود. این شیوه بیشترین شانس را به شما می دهد که عملکردتان را در حد رده جهانی بالا ببرید

    ● تقابل نقاط قوت و نقاط ضعف

    اگر می خواهید به نقطه اوج ترقی در عملکرد تان به عنوان انسان ویا نقش حرفه ای تان در کسب و کار برسید باید ۹۰ درصد از زمان را بر نقاط قوت تان تمرکز کنید در حالیکه نقاط ضعف تان فقط ۱۰ درصد از زمان را باید به خود اختصاص بدهد.نقاط قوت شما مواردی است که نشان می دهد شما چه کسی هستید . با شناسایی نقاط ضعف ،نقاط قوتتان را تا رده جهانی ارتقا بدهید. بسیاری از ستاره های ورزشی این شیوه را بکار بسته اند.

    دیوید بکام هنوز در نزد بسیاری به عنوان بزرگترین بازیکن فوتبال در زمان خودش مورد احترام است .در بررسی دقیق تر او نقاط ضعف کلیدی بسیاری دارد. او بازیکنی است با این استعداد که قادر است توپ را در هر جای زمین که لازم باشد شوت کند و در ضربات آزاد در مقابل صف بازیکنان حریف با پاس دادن به بازیکن هم تیمی خود توپ را گل کند. به عبارت دیگر گفته می شود که این بازیکن فاقد قدرت و مهارت لازم در پرتاب توپ و همچنین تکل کردن می باشد.

    دیوید بر نقاط قوتش تمرکز کرده است چیزی که او را از بقیه در ۹۰ درصد از زمان متمایز می کند.به همین دلیل است که او به عنوان بزرگترین فوتبالیست شناخته شده است اگر او بر چیزهایی تمرکز می کرد که نمی توانست به خوبی از پس آن برآید احتمالا به این میزان از شهرت دست نمی یافت.

    مثال خوب دیگر یوسین بولت دارنده رکورد جهانی و المپیک در دوسرعت ۱۰۰ و ۲۰۰ متر می باشد. برای قهرمان دوسرعت طبیعی است که در هر ثانیه بر گام هایش تمرکز کند تعداد گام ها همراه با طول آنها حرکت موزونی را ایجاد می کند .تعداد گام های یوسین در هر ثانیه بالا نبود بنابراین او بجای تمرکز بر این نقطه ضعف اش ، بر طول گام هایش تمرکز کرد که برآورد می شود چیزی حدود ۱۳/۲ متر بود.در دو سرعت ۱۰۰ متر رقبایش ۴۴ گام برداشتند در حالیکه او فقط ۴۱ گام برداشت.

    جاناتان ادواردز یکی از تاثیر گذارترین مصادیق در خصوص پارداکس نقاط ضعف در مقابل نقاط قوت می باشد.جاناتان که همواره به عنوان یکی از بهترین ورزشکاران در پرش سه گام شناخته می شود فیزیک بدنش مناسب این رشته ورزشی نبود .در پرش سه گام افراد باید دارای عضلات سفت و قوی باشند درحالیکه جوناتان لاغر و قدبلند فاقد آن بود .او بر سرعت به عنوان یک نقطه قوت کلیدی تمرکز کرد با این اعتقاد که زمان عکس العملش از زمین می تواند نتیجه کار را عوض کند.حق با او بود او بعد از آن پرش حیرت آورش هنوز دارنده رکورد جهانی با ۲۹/۱۸ متر است.

    چطور می توانیم این را در مورد خودمان بکار ببریم؟ آیا شما مانند قهرمانان ورزشی زمان و انرژی تان را صرف نقاط قوتتان می کنید یا کارهایی که بتوانید بهتر انجام بدهید ؟

    از امروز شروع کنید . یکی از اولین کارهایی که باید انجام بدهید این است که از افرادی که در محل کار شما هستند بخواهید نقاط قوتتان را به شما بگویند.از آنها بخواهید جدولی را رسم کنند و در یک ستون نقاط قوت و کارهایی را که شما آنها را بخوبی انجام می دهید ذکر کنند و در یک ستون هم مثال های عملی از نقاط قوت شما را ارایه نمایند .هر زمان که نیاز به افزایش اعتماد به نفس داشتید می توانید به آن رجوع کنید.اگر روی نقاط قوتتان کار کنید، عملکردتان از خوب به عالی ارتقا می یابد.

    ترجمه : فاطمه برخورداری
    کارشناس اشتغال وزارت کار و امور اجتماعی
    خانه کارآفرینان ایران ( www.karafariny.com )
    ستارگان ورزشی مانند جاناتان استنگر و استیو اسمیت می توانند نکاتی را درباره عملکرد شخصی به دنیای کسب و کار ارایه دهند.

    ستارگان ورزشی مانند جاناتان استنگر و استیو اسمیت می توانند نکاتی را درباره عملکرد شخصی به دنیای کسب و کار ارایه دهند.

    در پایان هرسال وقتی که فرم ارزشیابی عملکرد را دریافت می نماییم مروری بر میزان فعالیتمان در ۱۲ ماه گذشته می کنیم احتمالا شما هم مانند من توجه کرده اید که میزان عملکردتان افزایش یافته است یا نه؟

    به میزانی که انتظارات عملکردی افزایش می یابد ضروری است عملکرد افراد نیز افزایش یابد و نمره ارزشیابی که استحقاق آن را دارید کسب کنید. ما می خواهیم با در میان گذاشتن درس های کلیدی از دنیای ورزش به شما کمک کنیم تا بتوانید آنها را در مورد نقش خودتان بکار ببندید.

    ● کنترل موارد قابل کنترل

    هر چه قدر فشار برای انجام کاری بیشتر شود میزان شکست نیز افزایش می یابد.شرایط فشار می تواند باعث شود افراد سردرگم شده ، ندانند چه کاری انجام دهند . توانایی حفظ امور در این شرایط ضروری است .در چنین شرایطی اغلب محیط است که افراد را کنترل می کند بجای اینکه افراد محیط را کنترل کنند.در ورزش ، ضرب المثلی وجود دارد که می گوید موارد قابل کنترل را کنترل کنید.این گفته در زندگی واقعی توسط استیون بردبری اسکیت باز سرعت استرالیایی بکار گرفته شده است. بردبری در مسابقات فاینال شهر لیک سالت مقام بدست آورد وقتیکه مارک گاگنان از بازی حذف شد ،در مسابقه نهایی او در جایگاه آخر قرار داشت اما بخاطر افت رقبایش پیروز شد. او با علم به اینکه نمی تواند نتیجه مسابقه را کنترل کند عملکرد خود را با تمرکز بر آموزش ، تجربه ، افکار و مسابقه اش تحت کنترل درآورد.

    او در مصاحبه ای پس از کسب مدال طلا گفت:" واضح است که من سریعترین اسکیت باز نبودم . من فکر نمی کردم مدال بگیرم درست در یک و نیم دقیقه پایان مسابقه بود که من برنده شدم من پیروزی را مدیون یک دهه تلاش سخت هستم ." این تلاش مربوط به نجات یافتن او از دو حادثه مرگبار می باشد. در سال۱۹۹۴ در مونترال در طول مسابقه تیغه کف کفش یک اسکیت باز ساق پایش را می برد و او ۴ لیتر خون از دست می دهد و در سال ۲۰۰۰ ،گردنش در تمرین می شکند و او نزدیک به شش هفته برای تجدید و احیای روحیه بستری می شود.

    ● حالا چطور این موضوع قابل تعمیم است؟

    هر وقت که با شرایط فشار مواجه می شوید از خودتان سئوال کنید چه چیزهایی را می توانید کنترل کنید؟ مهم این است که حداقل به دو مسئله توجه داشته باشید اول اینکه شما می توانید عملکرد خودتان را کنترل کنید ثانیا شما نمی توانید نتیجه را کنترل کنید . البته ممکن است شما حداکثر توانایی تان را بکار بگیرید و روشی را طی کنید که به نتیجه دلخواه برسید.

    سخن مشهوری از حضرت موسی (ع) است که می فرماید در خصوص چیزهایی که ورای کنترل شماست نگرانی بروز ندهید چرا که وقتی چیزی خارج از کنترل شما باشد نگرانی سودی ندارد .

    یک تکه کاغذ سفید بردارید و فهرست همه مواردی را که بر نتیجه عملکرد شما تاثیر دارد بنویسید سپس مواردی که خارج از کنترل شماست ،حذف کنید .حالا شما با فهرست مواردی روبرو هستید که می توانید در مقابل آن پاسخگو باشید.

    بر روی یک طیف به خودتان در خصوص هر یک از موارد قابل کنترل مشخص شده از یک تا ده نمره بدهید و تمام توان خود را بکاربگیرید تا نمره شما تا حد امکان به ده نزدیک شود. این شیوه بیشترین شانس را به شما می دهد که عملکردتان را در حد رده جهانی بالا ببرید

    ● تقابل نقاط قوت و نقاط ضعف

    اگر می خواهید به نقطه اوج ترقی در عملکرد تان به عنوان انسان ویا نقش حرفه ای تان در کسب و کار برسید باید ۹۰ درصد از زمان را بر نقاط قوت تان تمرکز کنید در حالیکه نقاط ضعف تان فقط ۱۰ درصد از زمان را باید به خود اختصاص بدهد.نقاط قوت شما مواردی است که نشان می دهد شما چه کسی هستید . با شناسایی نقاط ضعف ،نقاط قوتتان را تا رده جهانی ارتقا بدهید. بسیاری از ستاره های ورزشی این شیوه را بکار بسته اند.

    دیوید بکام هنوز در نزد بسیاری به عنوان بزرگترین بازیکن فوتبال در زمان خودش مورد احترام است .در بررسی دقیق تر او نقاط ضعف کلیدی بسیاری دارد. او بازیکنی است با این استعداد که قادر است توپ را در هر جای زمین که لازم باشد شوت کند و در ضربات آزاد در مقابل صف بازیکنان حریف با پاس دادن به بازیکن هم تیمی خود توپ را گل کند. به عبارت دیگر گفته می شود که این بازیکن فاقد قدرت و مهارت لازم در پرتاب توپ و همچنین تکل کردن می باشد.

    دیوید بر نقاط قوتش تمرکز کرده است چیزی که او را از بقیه در ۹۰ درصد از زمان متمایز می کند.به همین دلیل است که او به عنوان بزرگترین فوتبالیست شناخته شده است اگر او بر چیزهایی تمرکز می کرد که نمی توانست به خوبی از پس آن برآید احتمالا به این میزان از شهرت دست نمی یافت.

    مثال خوب دیگر یوسین بولت دارنده رکورد جهانی و المپیک در دوسرعت ۱۰۰ و ۲۰۰ متر می باشد. برای قهرمان دوسرعت طبیعی است که در هر ثانیه بر گام هایش تمرکز کند تعداد گام ها همراه با طول آنها حرکت موزونی را ایجاد می کند .تعداد گام های یوسین در هر ثانیه بالا نبود بنابراین او بجای تمرکز بر این نقطه ضعف اش ، بر طول گام هایش تمرکز کرد که برآورد می شود چیزی حدود ۱۳/۲ متر بود.در دو سرعت ۱۰۰ متر رقبایش ۴۴ گام برداشتند در حالیکه او فقط ۴۱ گام برداشت.

    جاناتان ادواردز یکی از تاثیر گذارترین مصادیق در خصوص پارداکس نقاط ضعف در مقابل نقاط قوت می باشد.جاناتان که همواره به عنوان یکی از بهترین ورزشکاران در پرش سه گام شناخته می شود فیزیک بدنش مناسب این رشته ورزشی نبود .در پرش سه گام افراد باید دارای عضلات سفت و قوی باشند درحالیکه جوناتان لاغر و قدبلند فاقد آن بود .او بر سرعت به عنوان یک نقطه قوت کلیدی تمرکز کرد با این اعتقاد که زمان عکس العملش از زمین می تواند نتیجه کار را عوض کند.حق با او بود او بعد از آن پرش حیرت آورش هنوز دارنده رکورد جهانی با ۲۹/۱۸ متر است.

    چطور می توانیم این را در مورد خودمان بکار ببریم؟ آیا شما مانند قهرمانان ورزشی زمان و انرژی تان را صرف نقاط قوتتان می کنید یا کارهایی که بتوانید بهتر انجام بدهید ؟

    از امروز شروع کنید . یکی از اولین کارهایی که باید انجام بدهید این است که از افرادی که در محل کار شما هستند بخواهید نقاط قوتتان را به شما بگویند.از آنها بخواهید جدولی را رسم کنند و در یک ستون نقاط قوت و کارهایی را که شما آنها را بخوبی انجام می دهید ذکر کنند و در یک ستون هم مثال های عملی از نقاط قوت شما را ارایه نمایند .هر زمان که نیاز به افزایش اعتماد به نفس داشتید می توانید به آن رجوع کنید.اگر روی نقاط قوتتان کار کنید، عملکردتان از خوب به عالی ارتقا می یابد.

    ترجمه : فاطمه برخورداری
    کارشناس اشتغال وزارت کار و امور اجتماعی
    خانه کارآفرینان ایران ( www.karafariny.com )




    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:41 AM   |  

    سه طبقه پارکینگ در اختیار کارآفرینان

    مرتبط با:همت و کار مضاعف در کارآفرینی و کسب وکار


    بازارهای شهر که نشان از جریان داشتن حیات در جوامعند، بخش جدایی ناپذیر زندگی هر روز مردمان شده اند. چه آن ها که زندگی شان به بازار بستگی دارد و چه آن ها که برای تهیه آنچه می خواهند هرازچندگاهی سراغ بازارها می روند، می دانند بازارها سهم بسیاری در تداوم گردش چرخ اقتصاد دارند.

    بازارهای شهر که نشان از جریان داشتن حیات در جوامعند، بخش جدایی ناپذیر زندگی هر روز مردمان شده اند. چه آن ها که زندگی شان به بازار بستگی دارد و چه آن ها که برای تهیه آنچه می خواهند هرازچندگاهی سراغ بازارها می روند، می دانند بازارها سهم بسیاری در تداوم گردش چرخ اقتصاد دارند. در بعضی از شهرهای ایران، مانند بسیاری از مناطق شمالی، بازارهای روز، مثل شنبه بازار و دوشنبه بازار برپا می شود و در روزهای دیگر هفته خبری از دست فروشان نیست. این بازارها تقریبا تخصصی شده اند. یعنی مثلا اگر شنبه ها روز فروش ماهی است، روزهای دیگر جز در مغازه ها، ماهی، آن هم ماهی تازه پیدا نمی شود. تهران هم از این قاعده مستثنی نیست. جمعه بازار به خاطر تعطیل بودن جمعه و فراغت مردم و راحتی در رفت و آمد، در شهرهای بزرگ، مانند کلان شهر تهران، طرفداران بسیار دارد. البته شاید به خاطر زندگی سخت و صنعتی پایتخت، بازارهای روز، بیشتر جنبه تفریحی یا شغل دوم پیدا کرده باشند. جمعه بازار پارکینگ پروانه، نمونه ای از این بازارروزها است که دیگر دارد به فهرست جاذبه های توریستی تهران افزوده می شود.

    این جمعه بازار که در روزهای معمول هفته، پذیرای اتومبیل هاست، جمعه ها میزبان صدها فروشنده و هزاران خریداری است که از صبح علی الطلوع تا ۵ عصر به مقاصد متفاوتی به این محل می آیند. پارکینگ در خیابان جمهوری اسلامی، کمی پس از تقاطع چهارراه استانبول و در طرف راست خیابان واقع شده است. کمی جلوتر خیابان لاله زارنوست که جمعه به پارکینگ این بازار تبدیل می شود و اگر صبح کمی دیر بجنبی، پیدا کردن جای پارک مناسب، سخت می شود. از در ورودی پارکینگ، جنب و جوش و هیاهو به استقبال خریداران می آید. شغل های عجیب، پشت سر هم جلب توجه می کنند. گروه های مختلف مردم، که شاید در روزهای معمول، هرگز کنار هم قرار نگیرند، مثل پارچه چهل تکه ای می شوند که چهل نفر مختلف مسئول دوختن آن بوده اند. تمام این تفاوت ها، البته، چشم نواز و اطمینان بخش است؛ اطمینان از اینکه هنوز مردم به گذشته هایشان فکر می کنند.

    جمعه بازار در سه طبقه پارکینگ پروانه برپاست و جالب اینکه هر طبقه هم اجناس خاصی دارد. طبقه اول یا همان ورودی پارکینگ، مخصوص آن هایی است که با هدف خاصی به آنجا آمده اند؛ لاله های قدیمی، دیگ های مسی، انواع تسبیح، گل میخ های فلزی زنگ زده، ظروف عتیقه ایرانی و خارجی، ظرف های بلوری که پیداست از ست افتاده اند، کتاب های قدیمی، دوربین های آنالوگ کار کرده، رادیو و گرامافون. این مجموعه طوری کنار هم جمع شده که هر کس، با هر گذشته و از هر قشری از جامعه، گوشه ای از خاطراتش را در میان این توده اجناس به ظاهر بی قواره پیدا می کند. از روبه روی بساط هر فروشنده که می گذری، تقریبا امکان ندارد صدای حسرت آمیز خریداران را نشنوی که به یاد گذشته شان افتاده اند و از اینکه خاطره هایشان را با قیمت گران به آن ها پیشنهاد می کنند، افسوس نخورند.

    از بلندگوی پارکینگ مدام شنیده می شود که غرفه داران برای تهیه قبض به دفتر پارکینگ مراجعه کنند. بالای هر غرفه، (البته منظور از غرفه همان بساطی است که روی زمین پهن می شود)، یک شماره است که هویت آن غرفه محسوب می شود. بر گردن هر غرفه دار هم یک کارت شناسایی آویخته شده است که البته نشانه خوبی است؛ یعنی این فروشنده ها سر و سامان یافته اند و سازمانی هست که مدیریت آن ها را بر عهده داشته باشد. اجاره هر غرفه باید هفتگی پرداخت شود. مدیریت جمعه بازار، به خاطر افزایش درخواست اجاره جا در پارکینگ، همین اواخر طبقه سوم را هم به مجموعه اضافه کرده است. متقاضیان باید در فهرست انتظار قرار بگیرند. جالب است که نه غرفه داران و نه مدیران پارکینگ قیمت حقیقی اجاره را نمی گویند. ما هم بیشتر اصرار نمی کنیم و راهمان را می رویم. عکاسی و فیلم برداری بدون کسب اجازه کتبی از مدیران، ممکن نیست. یعنی حتما باید مجوز داشت. با تعجب می پرسند: «چه می نویسی؟» برای راحتی خیالشان می گوییم: «یادداشت».

    طیف متنوع اجناس ارائه شده در بازار، حقیقتا باورنکردنی است؛ در گوشه ای از طبقه اول، دست نوشته های قدیمی، عکس های خانوادگی سیاه و سفید و دود گرفته و دم و دستگاه فال گیری و رمالی، توجه خیلی ها را جلب کرده است. فروشنده می گوید کافی است عکس قدیمی زرد شده باشد و روی یک تکه مقوای کهنه، در یک قاب رنگ و رو رفته گذاشته شده باشد، خیلی زود فروخته می شود. از دیگر نکات جالب در مورد این پارکینگ شغل های حاشیه ای است که در کنار فروشندگی ایجاد شده است؛ در هر طبقه یک آمبولانس و ۲ متصدی دیده می شود. آب فروش و گاری دار و متصدی پیچ کردن گم شده ها و ماموران پلیس محسوس و نامحسوس و البته دست فروش های بی جا و مکان. نکته جالب در مورد این دستفروش ها این است که بدون پرداخت اجاره غرفه، چند قلم از اجناسشان را در راهروهایی که به طبقات منتهی می شود، در دست می گیرند و بدون حتی یک کلمه تبلیغ، راه می افتند و قیمت اجناسشان هم از غرفه دارها ارزان تر است. یکی دیگر از شغل های جانبی این پارکینگ، بازاریابی است. انگار فروشنده ها اینجا هم از دست بازاریابان در امان نیستند.

    ● بازاریاب ها در جمعه بازار

    از آنجا که اجاره غرفه در پارکینگ پروانه سخت شده است، خیلی از کاسبان معمولی و بازاریابان مایلند به نحوی، اجناسشان را در معرض دید خریداران بگذارند، به همین دلیل، بازاریاب ها را روانه این جمعه بازار می کنند تا با غرفه دارها سر یک قیمت به تفاهم برسند و با هم همکار شوند.

    عتیقه فروش تلفنی هم از آن موارد خاص بود که در بازار دیدیم. خانمی با تلفن همراهش سراغ فروشنده ها می رفت و بعد از آنکه مشخصات قلم مورد نظرش را می داد، قیمت را می پرسید و بعد به خریدارش که حتی زحمت سر زدن به بازار را به خودش نداده بود، زنگ می زد و اطلاعات می داد. یک هنرمند هم در راهروهای طبقاتی نشسته بود و تار می زد. کارت ویزیتش را به مردم می داد تا اگر می خواستند معلم خصوصی موسیقی شان شود.

    در طبقه دوم، اجناس کمی تخصصی تر می شوند؛ بساط ها میهمانان هفتگی خودشان را دارند و مشتری ها اغلب با هدف خاصی به آنجا می آیند. یک کاشی فروش، با وسواس خاصی، اقلامش را می چید تا از لطمه های ناخواسته رهگذران بی توجه در امان بمانند و تذکر هم می داد که کسی بی توجهی نکند و پایش به این کاشی ها نخورد. بعضی از کاشی ها واقعا قدیمی اند و تاریخی و از مکان خاصی مثل خانه ها و مدرسه های چند صد ساله کنده شده اند. اما بعضی دیگر، آن قدرها هم قدمت ندارند، فقط ظاهرشان غلط انداز است؛ گوشه ها شکسته و رنگ ها از لعاب افتاده اند. خرید کاشی از جمعه بازار کمی تخصصی است.

    ● غرفه ای مخصوص اجناسی آلمانی

    هر غرفه، بو و رنگ و حال و هوای خودش را دارد که همگی خوشایند است. غرفه دارها، با فروشنده های معمولی که در خیابان های شهر مغازه دارند، فرق می کنند. از قیافه و رفتارشان پیداست با توجه به دل بستگی های تخصصی شان است که اجناس بساطشان را انتخاب می کنند. مثلا کسی که لوازم کوهنوردی می فروشد، خودش عاشق این ورزش است و اگر کمی علاقه نشان بدهی، حتی حاضر است خاطرات سال های دورش را هم تعریف کند. بعضی دیگر از غرفه داران هم در خیابان مولوی و میرداماد و… مغازه دارند و به خاطر دل خودشان است که به جمعه بازار می آیند. یکی دیگر از صحنه های باورنکردنی جمعه بازار، دیدن یک آقای آلمانی و مترجمش بود که غرفه داشت و اجناسش را روی زمین پهن کرده بود و می فروخت. مردم بسیاری سر بساط این آقا جمع شده بودند و با تعجب به آنچه پیش رویشان قرار داشت، نگاه می کردند. این آقای آلمانی، صنایع دستی قدیمی، مجسمه، جعبه های چوبی و فلزی بی رنگ، تکه پارچه های رنگی و عروسک هایی را می فروخت که پیدا بود با خودش از آلمان آورده است. یک کلمه هم فارسی بلد نبود و یک ریال هم تخفیف نمی داد و در عوض از مزیت غریبه بودن استفاده می کرد. گردشگرهای خارجی دسته دسته جلوی بساط غرفه دارها ایستاده بودند و با زبان های عجیب، با هم حرف می زدند و خرید می کردند. اکثر غرفه داران هم در حد نیازشان انگلیسی بلد بودند و کارشان را می گذراندند.

    هر چه ساعت به ظهر نزدیک می شد، جمعه بازار شلوغ تر می شد. دم ظهر دیگر صدای متصدی بلندگو را نمی شد تشخیص داد.

    هر طبقه موسیقی خاص خودش را دارد؛ یک طبقه موسیقی قدیمی و اصیل ایرانی و یک طبقه صدای آهنگ «جمعه» فرهاد مهراد. بوی عود و چوب تازه و واکس در هواست و مردم رنگارنگ میان محصولات رنگارنگ گم می شوند. همه، بی توجه به طبقه اجتماعی شان جلوی بساط غرفه ها روی زمین می نشینند تا جنس مورد نظرشان را پیدا کنند. جمعه بازار هم از دست اجناس چینی در امان نیست؛ فروشنده به مشتری می گوید تخفیف ندارد، کریستال اصل چک است، مشتری می خندد و می رود؛ پشت ظرف نوشته است: ساخت چین.

    بخش دیگری از طبقه دوم پارکینگ اختصاص به لوازم خانه دارد؛ البته نه یخچال و اجاق گاز، بلکه پریز برق و دستگیره و در خانه و قاب پنجره و آئینه و حتی پلاک قدیمی منازل. جر و بحث یکی از غرفه دارها را با کسی که برای او جنس می آورد اتفاقی شنیدیم. غرفه دار از این عصبانی بود که چرا آن یکی به جای پلاک ۵۳، پلاک ۳۵ برای او آورده بود؛ هر کسی دغدغه خودش را دارد. بعضی از فروشنده ها، حدود ساعت ۱۱ که می شود، میان راهروها و غرفه ها راه می افتند تا قیمت اجناس را بدانند و اگر ببینند کسی جنس خودشان را ارزان تر می فروشد، با او بحث می کنند که دارد بازارشان را کساد می کند.

    فروشنده هایی که اجناس قدیمی و عتیقه دارند، برای فروش و جلب اعتماد مشتری از روش های بسیار جالبی استفاده می کنند. از این همه نوآوری حیرت می کنیم. غرفه دارها اجازه ندارند برای جلب نظر رهگذران داد و فریاد راه بیندازند، بلکه در سکوت، مسیر نگاه رهگذران را دنبال می کنند و اگر حس کنند طرف خریدار است، با او صحبت می کنند.

    اکثر غرفه دارها، بعد از سال ها فعالیت، دیگر روان شناس شده اند و راحت می توانند مشتری واقعی را از رهگذر بی هدف تشخیص دهند و اگر من رهگذر بیش از حد جلوی بساطشان بایستم، راحت عذرم را می خواهند؛ خانم اگر خریدار نیستی، اجازه بده بقیه جلو بیایند، آقا شما بفرما جلو. علی اکبر-م، بساط سنگ فروشی دارد. می گوید: «وقتی مشتری خودش سنگ های نیمه قیمتی و قیمتی را می شناسد، لذت می برم. البته جای دیگر هم مغازه دارم ولی تمام هفته را به عشق جمعه ها و جمعه بازار و آدم هایش می گذرانم».

    ● کارآفرینی مادران کودکان کار

    در راهروی منتهی شده به طبقه دوم، غرفه انجمن فرهنگی حمایت از کودکان کار قرار دارد که روبه رویش هم یک پارچه بزرگ زده اند از نقاشی کودکان کار عضو انجمن و جای اثر دستشان و نقاشی هایشان و آرزوهایشان. در این غرفه، انواع ترشی و سبزی خردکرده و خشک شده و شیرینی فروخته می شود که مادران کودکان کار پخته اند. در واقع یکی از وظایف این انجمن، آموزش به مادران و کارآفرینی برای آن هاست تا کودکانشان بتوانند کودکی کنند و درس بخوانند. حمایت از کودکان کار، اقدام بسیار ارزنده ای است، اما یکی از صحنه های تکان دهنده ای که در جمعه بازار دیده می شود، کودکان کم سن و سال افغانی و ترکمنی اند که در غرفه ها کار می کنند یا دم در ورودی پارکینگ ساز می زنند و آواز می خوانند و فال و شال می فروشند و دائم هم باید نگران باشند که مبادا پلیسی از راه برسد و آن ها را متفرق کند.

    شاید این بچه ها روحشان هم از وجود انجمن حمایتی که مخصوص خودشان است، خبر نداشته باشد. هر چه به ساعات پایانی کار جمعه بازار نزدیک تر می شود، جمعیت بیشتر و پیدا کردن جایی برای نشستن سخت تر می شود. مردم دیگر به کارهای حمل بار پناه می برند و با کسب اجازه از صاحبش، لحظه ای روی گاری ها خستگی در می کنند.

    طبقه سوم، مانند بخشی از طبقه دوم، مخصوص منسوجات است. لباس و پارچه و شال و روسری، طرفداران بسیار دارند. خانم ها، از دورترین نقاط تهران برای خرید به این پارکینگ می آیند و سعی می کنند اجناسی بخرند که با آنچه در ویترین های مغازه دیده می شود، تفاوت داشته باشند. بازار فرش و گلیم و گبه و نمد هم داغ است. فرش های اصفهان و نائین و تبریز و قم، روی زمین و دیوار غرفه ها، بسیار چشم نواز است. فروشنده ها هم اغلب محلی همان جایی اند که فرش ها بافته شده اند.

    خلاصه اینکه در پارکینگ پروانه و با مجموعه اجناس رنگارنگش، زمان ایستاده است و رهگذران و مشتری ها، به دنبال گذشته هایشان می گردند و در این میان، اگر کسی دست خالی از پارکینگ بیرون آید، باید به اراده پولادینش به خاطر مقاومت در برابر اجناس خاطره انگیز و متفاوت جمعه بازار، تبریک گفت.

    ثمین نبی‌پور
    مرجع: سایت فارغ التحصیلان
    خانه کارآفرینان ایران ( www.karafariny.com )



    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:41 AM   |  

    سه طبقه پارکینگ در اختیار کارآفرینان

    مرتبط با:همت و کار مضاعف در کارآفرینی و کسب وکار


    بازارهای شهر که نشان از جریان داشتن حیات در جوامعند، بخش جدایی ناپذیر زندگی هر روز مردمان شده اند. چه آن ها که زندگی شان به بازار بستگی دارد و چه آن ها که برای تهیه آنچه می خواهند هرازچندگاهی سراغ بازارها می روند، می دانند بازارها سهم بسیاری در تداوم گردش چرخ اقتصاد دارند.

    بازارهای شهر که نشان از جریان داشتن حیات در جوامعند، بخش جدایی ناپذیر زندگی هر روز مردمان شده اند. چه آن ها که زندگی شان به بازار بستگی دارد و چه آن ها که برای تهیه آنچه می خواهند هرازچندگاهی سراغ بازارها می روند، می دانند بازارها سهم بسیاری در تداوم گردش چرخ اقتصاد دارند. در بعضی از شهرهای ایران، مانند بسیاری از مناطق شمالی، بازارهای روز، مثل شنبه بازار و دوشنبه بازار برپا می شود و در روزهای دیگر هفته خبری از دست فروشان نیست. این بازارها تقریبا تخصصی شده اند. یعنی مثلا اگر شنبه ها روز فروش ماهی است، روزهای دیگر جز در مغازه ها، ماهی، آن هم ماهی تازه پیدا نمی شود. تهران هم از این قاعده مستثنی نیست. جمعه بازار به خاطر تعطیل بودن جمعه و فراغت مردم و راحتی در رفت و آمد، در شهرهای بزرگ، مانند کلان شهر تهران، طرفداران بسیار دارد. البته شاید به خاطر زندگی سخت و صنعتی پایتخت، بازارهای روز، بیشتر جنبه تفریحی یا شغل دوم پیدا کرده باشند. جمعه بازار پارکینگ پروانه، نمونه ای از این بازارروزها است که دیگر دارد به فهرست جاذبه های توریستی تهران افزوده می شود.

    این جمعه بازار که در روزهای معمول هفته، پذیرای اتومبیل هاست، جمعه ها میزبان صدها فروشنده و هزاران خریداری است که از صبح علی الطلوع تا ۵ عصر به مقاصد متفاوتی به این محل می آیند. پارکینگ در خیابان جمهوری اسلامی، کمی پس از تقاطع چهارراه استانبول و در طرف راست خیابان واقع شده است. کمی جلوتر خیابان لاله زارنوست که جمعه به پارکینگ این بازار تبدیل می شود و اگر صبح کمی دیر بجنبی، پیدا کردن جای پارک مناسب، سخت می شود. از در ورودی پارکینگ، جنب و جوش و هیاهو به استقبال خریداران می آید. شغل های عجیب، پشت سر هم جلب توجه می کنند. گروه های مختلف مردم، که شاید در روزهای معمول، هرگز کنار هم قرار نگیرند، مثل پارچه چهل تکه ای می شوند که چهل نفر مختلف مسئول دوختن آن بوده اند. تمام این تفاوت ها، البته، چشم نواز و اطمینان بخش است؛ اطمینان از اینکه هنوز مردم به گذشته هایشان فکر می کنند.

    جمعه بازار در سه طبقه پارکینگ پروانه برپاست و جالب اینکه هر طبقه هم اجناس خاصی دارد. طبقه اول یا همان ورودی پارکینگ، مخصوص آن هایی است که با هدف خاصی به آنجا آمده اند؛ لاله های قدیمی، دیگ های مسی، انواع تسبیح، گل میخ های فلزی زنگ زده، ظروف عتیقه ایرانی و خارجی، ظرف های بلوری که پیداست از ست افتاده اند، کتاب های قدیمی، دوربین های آنالوگ کار کرده، رادیو و گرامافون. این مجموعه طوری کنار هم جمع شده که هر کس، با هر گذشته و از هر قشری از جامعه، گوشه ای از خاطراتش را در میان این توده اجناس به ظاهر بی قواره پیدا می کند. از روبه روی بساط هر فروشنده که می گذری، تقریبا امکان ندارد صدای حسرت آمیز خریداران را نشنوی که به یاد گذشته شان افتاده اند و از اینکه خاطره هایشان را با قیمت گران به آن ها پیشنهاد می کنند، افسوس نخورند.

    از بلندگوی پارکینگ مدام شنیده می شود که غرفه داران برای تهیه قبض به دفتر پارکینگ مراجعه کنند. بالای هر غرفه، (البته منظور از غرفه همان بساطی است که روی زمین پهن می شود)، یک شماره است که هویت آن غرفه محسوب می شود. بر گردن هر غرفه دار هم یک کارت شناسایی آویخته شده است که البته نشانه خوبی است؛ یعنی این فروشنده ها سر و سامان یافته اند و سازمانی هست که مدیریت آن ها را بر عهده داشته باشد. اجاره هر غرفه باید هفتگی پرداخت شود. مدیریت جمعه بازار، به خاطر افزایش درخواست اجاره جا در پارکینگ، همین اواخر طبقه سوم را هم به مجموعه اضافه کرده است. متقاضیان باید در فهرست انتظار قرار بگیرند. جالب است که نه غرفه داران و نه مدیران پارکینگ قیمت حقیقی اجاره را نمی گویند. ما هم بیشتر اصرار نمی کنیم و راهمان را می رویم. عکاسی و فیلم برداری بدون کسب اجازه کتبی از مدیران، ممکن نیست. یعنی حتما باید مجوز داشت. با تعجب می پرسند: «چه می نویسی؟» برای راحتی خیالشان می گوییم: «یادداشت».

    طیف متنوع اجناس ارائه شده در بازار، حقیقتا باورنکردنی است؛ در گوشه ای از طبقه اول، دست نوشته های قدیمی، عکس های خانوادگی سیاه و سفید و دود گرفته و دم و دستگاه فال گیری و رمالی، توجه خیلی ها را جلب کرده است. فروشنده می گوید کافی است عکس قدیمی زرد شده باشد و روی یک تکه مقوای کهنه، در یک قاب رنگ و رو رفته گذاشته شده باشد، خیلی زود فروخته می شود. از دیگر نکات جالب در مورد این پارکینگ شغل های حاشیه ای است که در کنار فروشندگی ایجاد شده است؛ در هر طبقه یک آمبولانس و ۲ متصدی دیده می شود. آب فروش و گاری دار و متصدی پیچ کردن گم شده ها و ماموران پلیس محسوس و نامحسوس و البته دست فروش های بی جا و مکان. نکته جالب در مورد این دستفروش ها این است که بدون پرداخت اجاره غرفه، چند قلم از اجناسشان را در راهروهایی که به طبقات منتهی می شود، در دست می گیرند و بدون حتی یک کلمه تبلیغ، راه می افتند و قیمت اجناسشان هم از غرفه دارها ارزان تر است. یکی دیگر از شغل های جانبی این پارکینگ، بازاریابی است. انگار فروشنده ها اینجا هم از دست بازاریابان در امان نیستند.

    ● بازاریاب ها در جمعه بازار

    از آنجا که اجاره غرفه در پارکینگ پروانه سخت شده است، خیلی از کاسبان معمولی و بازاریابان مایلند به نحوی، اجناسشان را در معرض دید خریداران بگذارند، به همین دلیل، بازاریاب ها را روانه این جمعه بازار می کنند تا با غرفه دارها سر یک قیمت به تفاهم برسند و با هم همکار شوند.

    عتیقه فروش تلفنی هم از آن موارد خاص بود که در بازار دیدیم. خانمی با تلفن همراهش سراغ فروشنده ها می رفت و بعد از آنکه مشخصات قلم مورد نظرش را می داد، قیمت را می پرسید و بعد به خریدارش که حتی زحمت سر زدن به بازار را به خودش نداده بود، زنگ می زد و اطلاعات می داد. یک هنرمند هم در راهروهای طبقاتی نشسته بود و تار می زد. کارت ویزیتش را به مردم می داد تا اگر می خواستند معلم خصوصی موسیقی شان شود.

    در طبقه دوم، اجناس کمی تخصصی تر می شوند؛ بساط ها میهمانان هفتگی خودشان را دارند و مشتری ها اغلب با هدف خاصی به آنجا می آیند. یک کاشی فروش، با وسواس خاصی، اقلامش را می چید تا از لطمه های ناخواسته رهگذران بی توجه در امان بمانند و تذکر هم می داد که کسی بی توجهی نکند و پایش به این کاشی ها نخورد. بعضی از کاشی ها واقعا قدیمی اند و تاریخی و از مکان خاصی مثل خانه ها و مدرسه های چند صد ساله کنده شده اند. اما بعضی دیگر، آن قدرها هم قدمت ندارند، فقط ظاهرشان غلط انداز است؛ گوشه ها شکسته و رنگ ها از لعاب افتاده اند. خرید کاشی از جمعه بازار کمی تخصصی است.

    ● غرفه ای مخصوص اجناسی آلمانی

    هر غرفه، بو و رنگ و حال و هوای خودش را دارد که همگی خوشایند است. غرفه دارها، با فروشنده های معمولی که در خیابان های شهر مغازه دارند، فرق می کنند. از قیافه و رفتارشان پیداست با توجه به دل بستگی های تخصصی شان است که اجناس بساطشان را انتخاب می کنند. مثلا کسی که لوازم کوهنوردی می فروشد، خودش عاشق این ورزش است و اگر کمی علاقه نشان بدهی، حتی حاضر است خاطرات سال های دورش را هم تعریف کند. بعضی دیگر از غرفه داران هم در خیابان مولوی و میرداماد و… مغازه دارند و به خاطر دل خودشان است که به جمعه بازار می آیند. یکی دیگر از صحنه های باورنکردنی جمعه بازار، دیدن یک آقای آلمانی و مترجمش بود که غرفه داشت و اجناسش را روی زمین پهن کرده بود و می فروخت. مردم بسیاری سر بساط این آقا جمع شده بودند و با تعجب به آنچه پیش رویشان قرار داشت، نگاه می کردند. این آقای آلمانی، صنایع دستی قدیمی، مجسمه، جعبه های چوبی و فلزی بی رنگ، تکه پارچه های رنگی و عروسک هایی را می فروخت که پیدا بود با خودش از آلمان آورده است. یک کلمه هم فارسی بلد نبود و یک ریال هم تخفیف نمی داد و در عوض از مزیت غریبه بودن استفاده می کرد. گردشگرهای خارجی دسته دسته جلوی بساط غرفه دارها ایستاده بودند و با زبان های عجیب، با هم حرف می زدند و خرید می کردند. اکثر غرفه داران هم در حد نیازشان انگلیسی بلد بودند و کارشان را می گذراندند.

    هر چه ساعت به ظهر نزدیک می شد، جمعه بازار شلوغ تر می شد. دم ظهر دیگر صدای متصدی بلندگو را نمی شد تشخیص داد.

    هر طبقه موسیقی خاص خودش را دارد؛ یک طبقه موسیقی قدیمی و اصیل ایرانی و یک طبقه صدای آهنگ «جمعه» فرهاد مهراد. بوی عود و چوب تازه و واکس در هواست و مردم رنگارنگ میان محصولات رنگارنگ گم می شوند. همه، بی توجه به طبقه اجتماعی شان جلوی بساط غرفه ها روی زمین می نشینند تا جنس مورد نظرشان را پیدا کنند. جمعه بازار هم از دست اجناس چینی در امان نیست؛ فروشنده به مشتری می گوید تخفیف ندارد، کریستال اصل چک است، مشتری می خندد و می رود؛ پشت ظرف نوشته است: ساخت چین.

    بخش دیگری از طبقه دوم پارکینگ اختصاص به لوازم خانه دارد؛ البته نه یخچال و اجاق گاز، بلکه پریز برق و دستگیره و در خانه و قاب پنجره و آئینه و حتی پلاک قدیمی منازل. جر و بحث یکی از غرفه دارها را با کسی که برای او جنس می آورد اتفاقی شنیدیم. غرفه دار از این عصبانی بود که چرا آن یکی به جای پلاک ۵۳، پلاک ۳۵ برای او آورده بود؛ هر کسی دغدغه خودش را دارد. بعضی از فروشنده ها، حدود ساعت ۱۱ که می شود، میان راهروها و غرفه ها راه می افتند تا قیمت اجناس را بدانند و اگر ببینند کسی جنس خودشان را ارزان تر می فروشد، با او بحث می کنند که دارد بازارشان را کساد می کند.

    فروشنده هایی که اجناس قدیمی و عتیقه دارند، برای فروش و جلب اعتماد مشتری از روش های بسیار جالبی استفاده می کنند. از این همه نوآوری حیرت می کنیم. غرفه دارها اجازه ندارند برای جلب نظر رهگذران داد و فریاد راه بیندازند، بلکه در سکوت، مسیر نگاه رهگذران را دنبال می کنند و اگر حس کنند طرف خریدار است، با او صحبت می کنند.

    اکثر غرفه دارها، بعد از سال ها فعالیت، دیگر روان شناس شده اند و راحت می توانند مشتری واقعی را از رهگذر بی هدف تشخیص دهند و اگر من رهگذر بیش از حد جلوی بساطشان بایستم، راحت عذرم را می خواهند؛ خانم اگر خریدار نیستی، اجازه بده بقیه جلو بیایند، آقا شما بفرما جلو. علی اکبر-م، بساط سنگ فروشی دارد. می گوید: «وقتی مشتری خودش سنگ های نیمه قیمتی و قیمتی را می شناسد، لذت می برم. البته جای دیگر هم مغازه دارم ولی تمام هفته را به عشق جمعه ها و جمعه بازار و آدم هایش می گذرانم».

    ● کارآفرینی مادران کودکان کار

    در راهروی منتهی شده به طبقه دوم، غرفه انجمن فرهنگی حمایت از کودکان کار قرار دارد که روبه رویش هم یک پارچه بزرگ زده اند از نقاشی کودکان کار عضو انجمن و جای اثر دستشان و نقاشی هایشان و آرزوهایشان. در این غرفه، انواع ترشی و سبزی خردکرده و خشک شده و شیرینی فروخته می شود که مادران کودکان کار پخته اند. در واقع یکی از وظایف این انجمن، آموزش به مادران و کارآفرینی برای آن هاست تا کودکانشان بتوانند کودکی کنند و درس بخوانند. حمایت از کودکان کار، اقدام بسیار ارزنده ای است، اما یکی از صحنه های تکان دهنده ای که در جمعه بازار دیده می شود، کودکان کم سن و سال افغانی و ترکمنی اند که در غرفه ها کار می کنند یا دم در ورودی پارکینگ ساز می زنند و آواز می خوانند و فال و شال می فروشند و دائم هم باید نگران باشند که مبادا پلیسی از راه برسد و آن ها را متفرق کند.

    شاید این بچه ها روحشان هم از وجود انجمن حمایتی که مخصوص خودشان است، خبر نداشته باشد. هر چه به ساعات پایانی کار جمعه بازار نزدیک تر می شود، جمعیت بیشتر و پیدا کردن جایی برای نشستن سخت تر می شود. مردم دیگر به کارهای حمل بار پناه می برند و با کسب اجازه از صاحبش، لحظه ای روی گاری ها خستگی در می کنند.

    طبقه سوم، مانند بخشی از طبقه دوم، مخصوص منسوجات است. لباس و پارچه و شال و روسری، طرفداران بسیار دارند. خانم ها، از دورترین نقاط تهران برای خرید به این پارکینگ می آیند و سعی می کنند اجناسی بخرند که با آنچه در ویترین های مغازه دیده می شود، تفاوت داشته باشند. بازار فرش و گلیم و گبه و نمد هم داغ است. فرش های اصفهان و نائین و تبریز و قم، روی زمین و دیوار غرفه ها، بسیار چشم نواز است. فروشنده ها هم اغلب محلی همان جایی اند که فرش ها بافته شده اند.

    خلاصه اینکه در پارکینگ پروانه و با مجموعه اجناس رنگارنگش، زمان ایستاده است و رهگذران و مشتری ها، به دنبال گذشته هایشان می گردند و در این میان، اگر کسی دست خالی از پارکینگ بیرون آید، باید به اراده پولادینش به خاطر مقاومت در برابر اجناس خاطره انگیز و متفاوت جمعه بازار، تبریک گفت.

    ثمین نبی‌پور
    مرجع: سایت فارغ التحصیلان
    خانه کارآفرینان ایران ( www.karafariny.com )




    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:41 AM   |  

    نکات مهم و حیاتی برای معرفی مشاغل کوچک

    مرتبط با:همت و کار مضاعف در کارآفرینی و کسب وکار


    مساله مهمی که هر کسب و کار با آن سر و کار دارد ، معرفی خود به صورت مختصر و مفید است. اثر بخشی یک معرفی خوب و جامع اعم از کتبی و شفاهی می تواند به اندازه اولین ملاقات افراد با یکدیگر مهم باشد و تصویری ماندگار در ذهن مخاطب ایجاد کند.

    مساله مهمی که هر کسب و کار با آن سر و کار دارد ، معرفی خود به صورت مختصر و مفید است. اثر بخشی یک معرفی خوب و جامع اعم از کتبی و شفاهی می تواند به اندازه اولین ملاقات افراد با یکدیگر مهم باشد و تصویری ماندگار در ذهن مخاطب ایجاد کند. برقراری یک ارتباط خوب با مخاطب علاوه بر شرایط مساعد منبع ارسال، گیرنده، وسیله ارسال، و محیط انتقال، به صراحت ، روشنی، وضوح، ترتیب، طبقه بندی، و جامعیت خود پیام نیز بستگی دارد.لازم به یادآوری نیست که مطلب کنونی ناظر بر این ویژگی اخیر بوده که برای مشاغل کوچک به معرفی کسب وکار و محصولات ، و شرحی در مورد مدیران کفایت می کنند. هر کسب و کار بایستی این هشت نکته را آماده در دست داشته باشد و در هر نقطه تماس با مشتریان بالقوه، از آنها جهت معرفی خود، استفاده نماید. جای تعجب است اگر در شرایطی که مشتریان به اندازه کافی در مورد شما نمی دانند از آنان توقع داشته باشید تا شما را انتخاب کنند. پس همین امروز نسبت به تهیه این مطالب در هر قالبی که مناسب می دانید اقدام کنید:

    ۱) شرح مختصری از کسب و کار :

    مردم اعم از مشتریان ، تامین کنندگان ، کارکنان ، خبرنگاران و تمامی کسانی که ممکن است به نحوی بخواهند راجع به هویت شرکت یا کسب و کار چیزی بدانند ، بایستی درکمترین زمان بیشترین اطلاعات را دریافت نمایند، بنابراین چنین شرحی بایستی دارای مطالبی با عناوین زیر باشد:

    ▪ تاریخ تاسیس کسب و کار؛

    ▪ محل دفتر مرکزی و دفاتر یا نمایندگی ها؛

    ▪ نام و شرح مختصری از موسس و مدیران ارشد و سوابق آنها؛

    ▪ شماره تلفن ها و دیگر وسائل تماس؛

    ▪ بیانیه ماموریت مختصر.

    ۲) معرفی محصولات :

    برای هر یک از محصولات یا خدمات خود بایستی متنی شامل موارد زیر آماده داشته باشید:

    ▪ کاری که محصول انجام می دهد؛

    ▪ ویژگی های متمایز و منحصر به فرد؛

    ▪ مقایسه با محصولات مشابه در بازار؛

    ▪ سطح کیفیت محصول؛

    ▪ تعهداتی که برای عملکرد صحیح و سالم محصول وجود دارد ( ضمانت ، خدمات ، و ...)؛

    ▪ قیمت.

    ۳) شرح حال مختصری از بنیانگذاران و مدیران ارشد :

    بایستی شرح حال مختصر و مفیدی در مورد هر یک از بنیانگذاران و نیز اعضاء هیات مدیره را آماده داشته باشید. این شرح حال یا بیوگرافی می تواند موارد زیر را شامل شود:

    ▪ تحصیلات و دوره های غیر آکادمیک؛

    ▪ تجربیات مرتبط؛

    ▪ موفقیت ها و افتخارات؛

    ▪ فعالیت های گروهی و ویژگی های کارهای گروهی انجام شده.

    ۴) بیانیه ماموریت :

    یک بیانیه ماموریت می تواند در کارکنان ایجاد انگیزه نماید و آنان را در مورد فعالیت و اهداف مجموعه راهنمایی کند.این بیانیه زمینه اصلی فعالیت و چشم اندازهای آتی را اعلام می کند و بدین ترتیب می تواند شرایط بروز و ظهور خلاقیت ها و ایده های جدید را در کارکنان فراهم آورد. شما حتی می توانید این بیانیه ماموریت را به سرمایه گذاران بالقوه، وام دهندگان، و یا رسانه ها اعلام کنید و بدین وسیله منشور شغلی خود را به دیگران ابراز و آنان را به وضوح در مورد فعالیت خود آگاه کنید.

    ۵) تاریخچه کسب وکار:

    علاوه بر "شرح مختصری از کسب و کار" (موضوع بند ۱ )، که اصولا فهرستی از واقعیت ها را در مورد شغلتان بازگو می نماید، اکنون بایستی در یک پاراگراف امکانات و شرایط را در بدو تاسیس و راه اندازی، همچنین اشاره های مختصری به مسیر رشد طی شده و توانایی های فعلی ارایه کنید.

    ۶) فهرستی از مشتریان سرشناس و طرف های مهم کاری :

    ارائه فهرستی از مشتریان ، طرف های کاری در زنجیره تامین و یا زنجیره توزیع،که برای عموم شناخته شده هستند، نظیر شرکتها، موسسات، و برندهای معتبر می تواند برای مشتریان بالقوه و نیز جذب سرمایه گذار مفید واقع شود.

    ۷) رپورتاژ آگهی در جراید و یا رسانه های صوتی و تصویری :

    هنگام افتتاح کسب و کار و یا معرفی محصول جدید، در نظر داشته باشید که چاپ رپورتاژ آگهی در روزنامه ها و نشریات و یا ارایه آن به صورت صوتی و تصویری در رسانه های مرتبط با توجه به نکته اشاره شده در ابتدای این مقاله یعنی رعایت نکات الزامی برای به حد اکثر رسانیدن اثربخشی ارتباط با مخاطب، فرصت خوبی برای شناساندن کسب و کارتان به مردم است. این شیوه به هنگام شرکت در نمایشگاههای مختلف نیز از اهمیت خاصی برخوردار است. رپورتاژ آگهی شما بایستی مطالب زیر را شامل شود:

    ▪ دارای آرم مجمو عه شما باشد؛

    ▪ مقدمه ای در مورد نقش صنفی و صنعتی کسب و کارتان در حیطه کلان اقتصاد جهانی و یا ملی؛• تاریخچه کسب و کار (بند۵)؛• شرح مختصری از کسب و کار (بند ۱ )؛

    ▪ معرفی محصولات (بند۲) ؛

    ▪ مقالات و یا خبرهایی که در رسانه ها و از قول شخصیت های گوناگون سیاسی،اجتماعی، و علمی فرهنگی، راجع به کسب و کار شما مطرح شده است. در نطر داشته باشید انباشته کردن مطالب ممکن است موجب شود ناخودآگاه به چاپ و آگهی مطالب قدیمی و ناکارآمد بپردازید. بنابراین بهتر است هر کدام از این مطالب را در یک فایل رایانه ای نگاهداری کنید تا به هنگام نیاز برای دور جدیدی از رپورتاژ آگهی، آنها را به روز نموده و اقدام کنید.

    ۸) بریده اخبار :

    کسی را مسوول جمع آوری و بایگانی عنوان بندی شده بریده های روزنامه و جراید و یا جمع آوری اخبار مربوط به کسب و کار خود کنید. آنها را به صورت دوره ای (روزانه یا هفته ای) مرور کنید و از آن برای تهیه مرجع (رفرانس) و ارایه به دیگران استفاده کنید. همین چند اقدام می تواند به افزایش اثربخشی شیوه معرفی شما به دیگران که در فرصتهایی نادر فراهم می آید منتهی شود. فراموش نکنید اولین برخورد همیشه تعیین کننده مکان و موقعیت شما در اذهان مخاطبان تان خواهد بود ، پس آن را مهم شمارید و نسبت به پربارکردن آن حساست داشته باشید.

    منبع:www.salari.persianblog.ir
    مرجع: روزنامه تفاهم
    خانه کارآفرینان ایران ( www.karafariny.com )



    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:41 AM   |  

    توسعه روستایی و کارآفرینی روستایی در هند

    مرتبط با:همت و کار مضاعف در کارآفرینی و کسب وکار


    کشور هند با نزدیک به ۰۱/۱ میلیارد نفر جمعیت، دومین کشور پرجمعیت جهان محسوب می شود. علی رغم وجود شهرهای بزرگ، هنوز هم این کشور عمدتاً یک کشور روستایی به شمار می آید. نزدیک به ۵۰ درصد مردم هند در فقر به سر می برند که اکثر این فقرا را کارگران بدون زمین یا خرده کشاورزان تشکیل می دهند.

    ● مقدمه

    کشور هند با نزدیک به ۰۱/۱ میلیارد نفر جمعیت، دومین کشور پرجمعیت جهان محسوب می شود. علی رغم وجود شهرهای بزرگ، هنوز هم این کشور عمدتاً یک کشور روستایی به شمار می آید. نزدیک به ۵۰ درصد مردم هند در فقر به سر می برند که اکثر این فقرا را کارگران بدون زمین یا خرده کشاورزان تشکیل می دهند. طبق آخرین برآورد، نزدیک به ۱۳/۴۸ درصد جمعیت این کشور یعنی حدود ۳۰۵ میلیون نفر در زیر خط فقر زندگی می کنند. در حدود ۶۵۰ میلیون نفر از جمعیت هند در روستاها به سر می برند. از همین روست که توسعه اقتصادی هند با "توسعه روستایی" یا به عبارتی "توسعه کشاورزی" عجین گشته است(۱):

    در واقع کشاورزی را می توان پایه اقتصاد ملی این کشور به حساب آورد. هدف عمده از توسعه اقتصادی هند "ریشه کن سازی فقر" است. افزایش توان تولید کشاورزان، نوسازی جامعه روستایی، افزایش اشتغال بویژه در بخش غیرکشاورزی، افزایش درآمد روستاییان و تأمین امکانات اولیه از جمله غذا، مسکن، آموزش و بهداشت از برنامه های عمده توسعه روستایی در هند است. برنامه های متنوع و گسترده ای که از سال ۱۹۷۵ در این کشور به مرحله اجرا درآمده، تأثیر زیادی در توسعه روستایی این کشور داشته است.

    در حال حاضر فرصتهای شغلی جدیدی در روستاها ایجاد شده و مسائل معیشتی روستاییان بویژه زنان روستایی که از محرومترین اقشار جامعه روستایی هستند. تا حد زیادی برطرف شده است.

    تحقیقات کشاورزی در هند پیشرفت زیادی داشته و سرمایه گذاری دولت در این زمینه دستاوردهای چشمگیری به همراه داشته است. امروزه بسیاری از گونه های پربازده محصولات به کشورهای دیگر از جمله یمن، الجزایر و بنگلادش صادر می شود و این صادرات تأثیر مهمی در تولید ناخالص ملی کشور داشته است. این کشور بزرگترین تولیدکننده چای محسوب می شود و ۳۰ درصد بازار ادویه جهان را نیز در دست دارد(۲ ).

    ● استراتژی توسعه روستایی

    توسعه روستایی یکپارچه، از سال ۱۹۷۵ در هند مورد توجه و تأکید قرار گرفت و طرحهای عمده ای در این راستا به مرحله اجرا گذاشته شد. هدف از اجرای این طرحها، تقویت زیرساختهای عمده اقتصادی ـ اجتماعی در نواحی روستایی و کاهش فقر و محرومیت در این کشور بود. این برنامه ها چند هدف بلندمدت زیر را دنبال می کردند (۱):

    ۱) افزایش تولید و بهره وری در بخش کشاورزی و بخشهای وابسته به آن

    ۲) افزایش سطح درآمد روستاییان

    ۳) ارتقای سطح مهارت ها و توانمندی های روستانشینان

    ۴) تخصیص اعتبار لازم برای اجرای برنامه های عمرانی و توسعه روستایی

    ۵) ایجاد فرصت های شغلی جدید

    ۶) تأمین حداقل نیازهای معیشتی روستاییان

    ۷) بهره برداری بهینه از منابع محلی

    برنامه توسعه روستایی یکپارچه، برنامه توسعه نواحی در معرض خشکسالی و برنامه توسعه نواحی بیابانی، سه طرح عمده ای بودند که در این راستا به اجرا درآمده و دستاوردهای چشمگیری برای این کشور به ارمغان آوردند.

    ۱) برنامه توسعه روستایی یکپارچه

    برنامه توسعه روستایی یکپارچه، از مهمترین برنامه هایی بود که در سال های ۱۹۷۸ و ۱۹۷۹ به اجرا درآمد. هدف از اجرای این برنامه، حمایت از ۱۵ میلیون خانوار زیر خط فقر در روستاهای هند برای دستیابی به یک درآمد قابل قبول بود. سرمایه لازم برای اجرای این طرح از سوی دولت مرکزی و دولتهای محلی هند تأمین می شود. نخستین گام در این برنامه، شناسایی فقیرترین افراد روستایی در این کشور بود. برنامه ها و طرح های متنوع و متعددی برای یاری رسانی به روستاییان به مرحله اجرا گذاشته شد. این برنامه ها برای هر خانواده از یک سو بر حسب استعدادها و تواناییها و نیز شرایط اقتصادی آنها و از سوی دیگر با توجه به امکانات موجود محلی انتخاب می شد. این برنامه ها با مشارکت مالی مؤسسات اعتباری به اجرا درمی آمد و برای اجرای سریع تر و مؤثرتر این برنامه، "شوراهای توسعه روستایی" در همه بخشهای کشور ایجاد شد. همکاری سازمانهای داوطلب و برخی از شرکتهای صنعتی و تولیدی نیز تأثیر عمده ای در اجرای موفقیت آمیز این طرح داشت. این سازمانها چند وظیفه عمده زیر را در توسعه روستایی بر عهده داشتند: (۱)

    الف) بررسی ویژگی های اقتصادی و اجتماعی منطقه به منظور برآورد پتانسیل های توسعه روستایی

    ب) ایجاد هماهنگی و ارتباط مؤثر میان نهادهای مختلف روستایی

    ج) ارائه اطلاعات و دانش لازم برای توسعه صنایع روستایی

    ۲) توسعه نواحی در معرض خشکسالی

    برنامه توسعه نواحی در معرض خشکسالی در طی سالهای ۱۹۷۰ و ۱۹۷۱ به اجرا درآمد. هدف این برنامه، ایجاد فرصتهای شغلی برای روستاییانی بود که در مناطق مستعد خشکسالی زندگی می کردند. انتخاب این مناطق بر اساس معیارهایی همچون میزان بارندگی، دوره زمانی کاهش محصولات و سابقه کاهش باران در سالهای گذشته تعیین می شد. در ابتدا در قالب این طرح روستاییان به فعالیت هایی همچون توسعه آبیاری، محافظت از خاک، جنگل کاری و جاده سازی می پرداختند. در مراحل بعدی اجرای این طرح ایجاد اشتغال در حوز ه هایی همچون دامداری و ماهیگیری نیز مورد تأکید و توجه قرار گرفت. از زمان شروع این برنامه، تا سال ۱۹۸۱ بودجه ای بالغ بر ۸/۴ میلیارد روپیه به طور مشترک از سوی دولت مرکزی و دولتهای محلی صرف انجام این طرح گردید(۱).

    ۳) برنامه توسعه در نواحی بیابانی

    اجرای برنامه توسعه در نواحی بیابانی از سال ۱۹۷۸ آغاز شد. این برنامه مناطق سردسیر و گرمسیر کشور را تحت پوشش قرار می دهد. هدف عمده این برنامه، توسعه یکپارچه نواحی بیابانی به کمک افزایش باروری زمین، افزایش سطح درآمد و توسعه فرصت های شغلی جدید برای ساکنان این نواحی است. بهره برداری بهینه از منابع فیزیکی و زیست محیطی و نیروی انسانی ماهر، بخشی از اهداف دست اندرکاران این برنامه است. فعالیت های عمده ای که در نواحی تحت پوشش این برنامه صورت می گیرد عبارتند از (۱):

    ▪ توسعه جنگل کاری و پوشش گیاهی

    ▪ توسعه و بهره برداری از آب های زیرزمینی

    ▪ برق رسانی به روستاها

    ▪ توسعه کشاورزی، باغبانی و دامداری

    در طی برنامه پنجم توسعه روستایی مبلغ ۱۳/۲۳ میلیارد روپیه و در برنامه ششم ۵۰۰ میلیارد روپیه به اجرای این طرح اختصاص یافت.

    ۴) برنامه های توسعه کشاورزی

    برنامه های توسعه کشاورزی، از عمده ترین برنامه های توسعه روستایی هند است.

    مؤسسه تحقیقات کشاورزی هند، از نهادهای عمده دولتی است که گام های مؤثری در جهت توسعه کشاورزی این کشور برداشته است. مرکز اصلی این سازمان در دهلی و ۹ مرکز وابسته به آن در سراسر هند مستقر شده اند. فعالیت های عمده این مؤسسه عبارتند از (۲) :

    ▪ مدیریت منابع آب

    ▪ تحقیق در زمینه خواص فیزیکی، شیمیایی، کانی شناسی و زیستی خاک ها و کودها به منظور بهبود حاصلخیزی خاک ها

    ▪ بررسی درجه حرارت و ساختار خاک

    ▪ توسعه فناوری های مناسب به منظور کمک به فرآیند تثبیت نیتروژن

    ▪ بررسی امکان استفاده از ضایعات کشاورزی و صنعتی به عنوان کود

    ▪ پرورش گونه های پربازده محصولات کشاورزی، از اهداف عمده این مؤسسه است.

    ▪ اولین طرح مؤسسه در این راستا، پرورش گندم کوتاه قد از نژاد مکزیکی بود. از آن زمان تاکنون برنامه های ملی پرورش گیاهان باعث تولید فراوان چندین گونه از محصولات زراعی شده که در برابر بیماری ها مقاوم بوده و بازدهی زیادی دارند.

    ▪ انجام تحقیقات گسترده در زمینه های زیر، دستاوردهای زیادی را برای بخش کشاورزی این کشور به ارمغان آورده است.

    ▪ برنامه های اصلاح محصولات که متضمن افزایش بازدهی و مقاومت در برابر بیماریها و آفت هاست.

    ▪ بهبود ژنتیکی از طریق تحقیق در زیست شناسی مولکولی

    ▪ تولید محصولات چندگانه

    ▪ مطالعه در زمینه ارتباط میان فتوسنتز و بهره وری محصولات بویژه نسبت به مقاومت در برابر خشکسالی

    ▪ تحقیق در مورد انواع گونه های غلات و حبوبات از لحاظ ارزش غذایی

    پیشرفت های مؤسسه تحقیقات کشاورزی در پرورش گونه های پربازده، چشمگیر بوده است. از دهه ۱۹۶۰ تاکنون، ۶۴ گونه جدید تولید شده است. در طی همین دوره کیفیت زندگی کشاورزان بهبود یافته و از تعداد کشاورزان زیر خط فقر به حد چشمگیری کاسته شده است. علاوه بر این برگزاری دوره های آموزش برای کشاورزان نیز نقش مهمی در افزایش محصولات کشاورزی داشته است.

    سرمایه گذاری دولت هند در مؤسسه تحقیقات کشاورزی بازگشت سرمایه خوبی داشته است.

    امروزه صادرات گونه های پربازده به سایر کشورها، سرمایه زیادی را به سمت کشاورزان سرازیر کرده است. این کشور با تولید سالانه ۷۴۰ میلیون کیلوگرم چای، بزرگترین تولیدکننده چای در سراسر جهان است که حدود ۲۰۰ میلیون کیلوگرم از آن به سایر کشورها صادر می شود. این کشور سالانه ۱۲۰ هزار تن ادویه تولید کرده و ۳۰ درصد بازار ادویه جهان را در اختیار دارد(۲).

    علاوه بر اجرای طرحهای توسعه روستایی توسط دولت، مؤسسات و مراکز دیگری نیز در این زمینه به فعالیت مشغولند، از جمله این مراکز، "مؤسسه توسعه روستایی هند" است. این مؤسسه طرح بلندمدتی را برای اصلاح مالکیت زمین های زراعی به مرحله اجرا درآورده است. هدف از اجرای این طرح بهبود وضعیت اقتصادی روستاییان، بویژه زنان روستایی است.

    این مؤسسه با همکاری نزدیک با تعدادی از مراکز دولتی، مؤسسات تحقیقاتی و نیز سازمانهای غیردولتی، مطالعه گسترده ای را برای انجام اصلاحات اداری، سیاسی و حقوقی در کشور آغاز کرده است. فعالیت این مؤسسه که از دو ایالت کادناتاکا و بنگال غربی آغاز شد امروزه به بسیاری از نقاط هند گسترش یافته است. مؤسسه توسعه روستایی علاوه بر برنامه اصلاحات ارضی، بر برگزاری کارگاههای آموزشی و ارائه مشاوره به روستاییان می پردازد. بخشی از اقدامات مؤسسه توسعه روستایی برای حمایت از افراد فقیر روستایی و تثبیت حق مالکیت آنها عبارت است از(۳).

    الف) تخصیص یک قطعه زمین کشاورزی و خانه به کارگران بی بضاعت و بدون زمین

    ب) اصلاح قوانین اجاره برای افزایش دسترسی افراد فقیر به زمین های زراعی

    ج) حمایت از زنان روستایی در اشتغال و دستیابی به حق مالکیت

    مطالعات مؤسسه نشان می دهد که اختصاص ۲۰۰۰ فوت مربع زمین بر هر خانوار، وضعیت معیشتی آنها را بهبود می بخشد. بررسی های انجام شده توسط مؤسسه توسعه روستایی نشان می دهد که زنان بیش از مردان از محرومیت رنج می برند. تعداد مرگ و میر زنان در این کشور بیش از مردان و کودکان است. از هر ۱۰ زن، بیش از ۶ نفر آنها بی سوادند. زنان هندی به ندرت از حقوق مالکیت برخوردارند، در حالی که بررسیها نشان می دهند زنان بیش از مردان به کشاورزی می پردازند.

    با توجه به این حقایق، مؤسسه توسعه روستایی برنامه هایی را برای حمایت از حقوق زنان روستایی به اجرا درآورده است.

    ▪ توسعه کارآفرینی و اشتغال

    بیشترین جمعیت روستانشینان هنــد را کشاورزان تشکیل می دهند که بسیاری از آنان فاقد زمین کشاورزی هستند. ۲۵۰ میلیون نفر از روستانشینان نیز در مساحتی کمتر از ۲/۰ هکتار به کشاورزی مشغولند. بدین ترتیب حدود ۵۰ درصد از مردم هند در فقر به سر می برند. یکی از سیاستهای دولتمردان این کشور برای کمک به روستاییان، ایجاد اشتغال برای کشاورزان بدون زمین در بخش های غیرکشاورزی بوده است. همچنین کشاورزان هندی با معضل بیکاری فصلی نیز روبرو هستند. برنامه دولت در این زمینه ایجاد فرصتهای شغلی برای نیروی کار روستایی در کشاورزی و بخش های وابسته به آن است. "برنامه ملی اشتغال روستایی" از طرح های عمده دولت هند برای حمایت از روستاییان است. این برنامه با حمایت مالی دولت مرکزی و دولتهای محلی در سال ۱۹۷۹ به اجرا درآمد. تنها در سال ۱۹۸۱ تا ۱۹۸۲ بودجه ای برابر ۶/۳ میلیارد روپیه به این طرح اختصاص یافت. ۰۶/۵ درصد افراد تحت پوشش این طرح را کارگران بخش کشاورزی و ۷/۱۹ درصد آن را کارگران غیرکشاورزی تشکیل می دادند. این برنامه تأثیر قابل ملاحظه ای بر شرایط زندگی جامعه روستایی داشته است. برنامه دیگری نیز در سال ۱۹۷۹ با هدف "ایجاد اشتغال برای جوانان بیکار" تدوین و به اجرا درآمد. در این طرح با آموزش جوانان ۱۸ تا ۳۵ سال، مهارت ها و توانمندی های آنها، افزایش یافت و این جوانان تشویق شدند که به کارآفرینی و خوداشتغالی روی آورند. هدف دیگر این برنامه آموزش زنان روستایی برای کارآفرینی بود(۱).

    تأسیس و فعالیت "مؤسسه توسعه کارآفرینی» در سال ۱۹۸۳ نیز تأثیر عمده ای بر توسعه کارآفرینی در هند گذاشته است. این مؤسسه، مؤسسه ای غیرانتفاعی است که توسط برخی از مؤسسات دولتی مانند بانک توسعه صنعتی هند، اتحادیه سرمایه گذاران صنعتی و بانک ایالتی هند، از نظر مالی حمایت می شود. مؤسسه توسعه کارآفرینی برنامه های عمده ای را برای توسعه کارآفرینی در روستاها در حوزه های مختلف به اجرا می گذارد. هدف از این برنامه ها، تشویق و آموزش خرده کارآفرینان روستایی است. این مؤسسه با حمایتهای ارزنده بنیاد فورد، در طی سه سال طرحی آزمایشی را در سه ایالت هند به اجرا درآورده است. این طرح که از سال ۱۹۸۶ تا ۱۹۹۰ به طول انجامید، الگویی را برای توسعه کارآفرینی روستایی ارائه داد. این موسسه از حمایت برخی از سازمان های غیردولتی نیز برخوردار است. مؤسسه با اجرای ۶۱۰ برنامه توسعه شرکت های کوچک در طول یک دهه حدود ۱۵۲۴۳ نفر از روستائیان را آموزش داده است. توسعه کارآفرینی روستایی، بر استفاده از فناوری های مناسب تأکید می کند. این برنامه ها با هدف آموزش ۳۳۷۵ کارآفرین روستایی و راه اندازی ۲۷۰۰ شرکت کوچک تدوین شده است. اجرای موفقیت آمیز این طرح حدود ۱۰۰۸۰۰ فرصت شغلی جدید از روستاها ایجاد خواهد کرد(۴) .

    ۱) زنان کارآفرین در هند

    آمار نشان می دهد زنان بیکار روستایی ۶۰ درصد از مجموع زنان بیکار و ۵۶ درصد از کل افراد بیکار هند را تشکیل می دهند. زنان هندی از دیرباز به دنبال اشتغال نبوده اند، به طوری که حتی زنان با تحصیلات عالی نیز تمایل زیادی به اشتغال نداشتند. تنها از دهه گذشته به این سو است که زنان به استخدام روی آورده اند. کارآفرینی زنان در هند هنوز نوپاست. برنامه های آموزش کارآفرینی، زنان را به فعالیت در سه حوزه مهندسی، برق و انرژی تشویق می کند. زنان در ایالت گاجارات شرکتهای کوچک تولید اجاق های خورشیدی را به راه می اندازند و در ارسیا به تولید خازنهای تلویزیونی اشتغال دارند. علاوه بر راه اندازی شرکتهای کوچک صنعتی، زنان کارآفرین در بخش های سنتی مانند سوزن دوزی، ساخت و تولید عروسک و اسباب بازی، بافندگی و تولید لوازم زینتی نیز فعالیت می کنند.

    زنان کارآفرین با مشکلات زیادی مواجهند، ایفای چند نقش همزمان با هم و مزاحمتهای شغلی از جمله این مشکلات هستند. علاوه بر این، این کارآفرینان نیز مانند کارآفرینان مرد با مشکلات مشترکی مانند فقدان آموزش، سیستم های اداری غیرپاسخگو، مشکلات حقوقی و رقابت مواجهند. برای غلبه بر مشکلات زنان کارآفرین، سازمان هایی غیردولتی تأسیس شده اند که وظیفه حمایت از زنان کارآفرین را عهده دار شوند. شورای هندی زنان کارآفرین، اتحادیه زنان کارآفرین کارناتاکا، و اتحادیه زنان خوداشتغال از جمله این سازمانهاو نهادها هستند. گردهمایی هایی نیز هرچند یک بار با حضور زنان کارآفرین برای ایجاد ارتباط و کمک به حل مشکلات آنها برگزار می شود(۵).

    ۲) توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات

    توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات در دهه اخیر تأثیر زیادی در موفقیت کارآفرینان روستایی داشته است. دسترسی به اطلاعات بازار از طریق فن آوری اطلاعات، شرکت های کوچک تولیدی و صنعتی را در روستاها در انتخاب نوع محصول و قیمت یاری می دهد. داشتن این اطلاعات برای کارآفرینان روستایی که دور از مراکز عمده خرید و فروش هستند، بسیار مهم و سرنوشت ساز است. دسترسی به اطلاعات روزآمد از طریق شبکه، زمینه را برای موفقیت طرح ها و برنامه های توسعه روستایی فراهم آورده است. دسترسی مستقیم به پایگاههای اطلاعاتی، ارتباط نزدیکی میان مشتریان و تولیدکنندگان ایجاد کرده و از نقش واسطه ها و دلالان کاسته است.

    دولت هند از فعالیت هایی که به منظور آموزش استفاده از رایانه و دسترسی به اطلاعات در روستاها صورت می گیرد حمایت می کند در حال حاضر بیش از ۱۵ مرکز ارتباط از راه دور در سراسر کشور وجود دارد(۶).

    منابع
    ۱.کا.پاتاس وامایا؛ "برنامه‌ریزی برای فقرزدایی از طریق توسعه روستایی در هندوستان" ؛ ترجمه کرم حبیب‌پور و ابولقاسم شریف‌زاده؛ نشریه جهاد سازندگی , سال ۲۲,شماره ۲۵۳,مهر و آبان ۱۳۸۱
    ۲. راسل اسلاتفورد و یان فیشپول؛ "هند و انقلاب سبز"؛ ترجمه مهدی دهقان نشریه جهاد سازندگی , سال ۲۳,شماره ۲۵۷,خرداد و تیر ۱۳۸۲
    ۳.“Rural Development Institute”,India, …………………………..
    ۴. Edi-Eu Project for Economic Regeneration ………………..
    ۵.” G lobal Enterpreneurship Monitor”,India Report,………..
    ۶. Shireesh ….” ICT as Tool for Rural Development,…………..
    منبع : ایستگاه شریف
    خانه کارآفرینان ایران ( www.karafariny.com )



    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:41 AM   |  

    مهندسی فرهنگ کسب و کار در ایران

    مرتبط با:همت و کار مضاعف در کارآفرینی و کسب وکار


    فرهنگ یکی از تاثیر گذار ترین عوامل در بروز رفتار فردی و جمعی است. تجلی و تبلور هر رفتار، گفتار و پنداری در بستر فرهنگ مبدا آن معنا می یابد و در بستر همان فرهنگ ارزیابی می شود. یکی از بهترین استراتژی های ایجاد رفتار جدید، "فرهنگ سازی" و تغییر رفتار قدیم، "دستکاری فرهنگی" است.

    فرهنگ یکی از تاثیر گذار ترین عوامل در بروز رفتار فردی و جمعی است. تجلی و تبلور هر رفتار، گفتار و پنداری در بستر فرهنگ مبدا آن معنا می یابد و در بستر همان فرهنگ ارزیابی می شود. یکی از بهترین استراتژی های ایجاد رفتار جدید، "فرهنگ سازی" و تغییر رفتار قدیم، "دستکاری فرهنگی" است. برای اینکه جامعه شاهد رفتارهای مطلوب باشد، قبل از هر اقدامی باید فرهنگ مطلوب تعیین شود. فرآیند ترسیم فرهنگ مطلوب را مهندسی فرهنگ گویند. استراتژی رسیدن به فرهنگ مطلوب از طریق ابزار و امکانات سایر نظام های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را نیز مهندسی فرهنگی گویند. امروزه بزرگترین مساله کشور چگونگی نیل به اهداف سند چشم انداز است. مهم ترین هدف چشم انداز توسعه یافتگی در سه حوزه اقتصاد، علم و فناوری است. توسعه یافتگی بدون تلاش خلاقانه توام با مسئولیت پذیری، ریسک و توفیق طلبی نیروی کار کشور امکان پذیر نیست. هدف این مقاله تعیین فرهنگ کسب وکار بر اساس سند چشم انداز ملی (مهندسی فرهنگ کسب و کار) به منظور پرورش نیروهای انسانی با ویژگی فوق است، و همچنین پیشنهاد استراتژی های ممکن برای نیل به آن فرهنگ کار مطلوب (مهندسی فرهنگی کسب و کار) است. برای این تحقق هدف تحقیق با مطالعه منابع تحقیقاتی و مراجعه به آرای خبرگان، فرهنگ کار مطلوب در ایران، فرهنگ کارآفرینانه تعیین شد. برای نهادینه سازی این فرهنگ نیز سه استراتژی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی پیشنهاد گردید. در پایان نیز پیشنهاداتی برای تحقیقات آتی ارائه شده است.

    ● مقدمه

    کار کردن نیاز حیاتی یک انسان است. عواید حاصل از کار درونی و بیرونی است. عواید درونی کار احساسی است. انسان با کار کردن احساس مفید بودن می کند. حس مفید بودن، امید را در انسان زنده نگه می دارد. بنابر این نرخ امید به زندگی که یکی از شاخص های مهم توسعه انسانی است افزایش می یابد. یکی از مهم ترین عواید بیرونی کار تامین مایحتاج زندگی از طریق مزد کار است. با این اهمیت که برای کار در زندگی ترسیم شد باید از خود بپرسیم که آیا ما درست کار می کنیم؟ بررسی آمار ها، مستندات و ادبیات علمی و مشاهده فضای کار حکایت از آن دارد که ما از یک فرهنگ کاری ضعیف برخورداریم. از آنجا که ما از لحاظ منابع طبیعی غنی هستیم ولی جزو کشور های در حال توسعه محسوب شده و شاخص های توسعه اقتصادی ما نمایانگر وضعیت خوبی نیستند. توسعه اقتصادی در هدف اصلی دارد: اول، افزایش ثروت و رفاه مردم جامعه (ریشه کنی فقر) و دوم، ایجاد اشتغال که هر دوی این اهداف در راستای عدالت اجتماعی است. هدف این پژوهش تحلیل رابطه فرهنگ کار و توسعه یافتگی بویژه در حوزه اقتصاد در راستای افق ۱۴۰۴ هجری-شمسی است. ضمنا این پژوهش به دنبال آن است که با رویکرد مهندسی فرهنگی راهکار های علمی برای هموار نمودن مسیر توسعه یافتگی از طریق اصلاح فرهنگ کسب و کار ارائه کند. این مقاله با استفاده از بررسی نتایج تحقیقات گذشته و تجربیات سایر کشورها و مراجعه به آرا صاحبنظران نتیجه گیری می کند که ترویج و نهادینه سازی فرهنگ کارآفرینی در فضای کسب و کار کشور، تحقق اهداف سند چشم انداز ملی را تسهیل و تسریع خواهد کرد.

    ● چارچوب نظری و ادبیات تحقیق

    ▪ فرهنگ کسب و کار:

    فرهنگ یک ملت، منشا تحولات عمده آن ملت است. فرهنگ ملی، عاملی است که یک ملت را به تحرک و فعالیت تولیدی یا به بیکارگی و خمودی تحریک می کند. این فرهنگ ملی است که باعث احساس غرور و عزت در مقابل دیگران یا احساس ذلت در مقابل آنان است ( مقام معظم رهبری، ۱۳۸۳). فرهنگ واکنشی است که انسان برای تطبیق با محیط از خود نشان می دهد، ذاتی نیست و کمتر درون زا است ( عبدی، ۱۳۸۷). فرهنگ کار از فرهنگ سازمانی و فرهنگ سازمانی از فرهنگ ملی نشات می گیرد. اصطلاح فرهنگ کار ترکیبی از دو مفهوم فرهنگ و کار است . هنگامی که سخن از فرهنگ به میان می آید، مراد روش یا چگونگی انجام و عینیت یافتن موضوعی مشخص است. چگونگی کنش یا رفتار در قلمرو مشخص ریشه در باورها، اعتقادات، دانش معلومات و در مجموع پذیرفته شده های مشترک اعضای یک جامعه یا گروه دارد. بعنوان مثال هنگامی که از فرهنگ مصرف مواد غذایی شهروندان آمریکایی سخن به میان می آیند ، منظور نوع نگرش ، دانش و اعتقادات درونی شده مردم در مورد مصرف مواد خوراکی است ، چنین پنداشت هایی که غالبا نا نوشته است ، به رفتارهای خاصی ( مثلا افراط یا بی توجهی به مقدار کافی غذا در هنگام رفع گرسنگی یا جشنها ) منجر می گردد .

    در رابطه با مفهوم فرهنگ ، ادگار شاین می گوید : فرهنگ ساخته یک گروه انسانی است . هرکجا که یک گروه دارای حد کافی از تجارب مشترک باشد فرهنگ شکل می گیرد . خانواده و گروههای کاری اولین محلهای شکل گیری یک فرهنگ است . ملیت ، مذهب ، زبان ، زمینه های فنی و علمی مشترک مربوط به یک گروه کوچک یا بزرگ جامعه عوامل ایجاد فرهنگ کار است (علاقبند، ۱۳۸۵).

    کار دارای تعاریف چند گانه ای است . در فلسفه کار به معنای هر فعلی است که از فاعل سرزند . در این حالت تمام موجودات هستی منجمله خداوند کار می کنند . در فیزیک کار به انرژی در حرکت اطلاق می شود ولی تعریف مورد نظر در فرهنگ کسب و کار، بعد اقتصادی آن است که به معنای فعالیتهای فکری و یدی انسان است که موجب ایجاد ارزش افزوده در تولید کالا یا خدمات گردد. (علاقبند، ۱۳۸۵)

    فرهنگ کسب و کار مجموعه ارزش ها، باورها و دانش های مشترک و پذیرفته شده یک گروه کاری در انجام فعالیت های معطوف به تولید و یا ایجاد ارزش افزوده است. هنگامیکه فرهنگ کسب و کار در یک سازمان یا جامعه ضعیف ارزیابی می شود این بدین معنا است که کارکنان به انجام کار مفید، مولد و خلاقانه تمایل نداشته و در نتیجه فعالیت های آن ها از راندمان و اثربخشی کمتری برخوردار است و منابع به کار گرفته شده حداکثر بازده ممکن را نخواهد داشت.

    ترسیم فرهنگ کسب و کار مطلوب (مهندسی فرهنگ کسب و کار)

    ▪ فعال بودن

    ▪ مسئو لیت پذیری

    ▪ برخورداری از وجدان کاری

    ▪ انضباط و نظم جویی

    ▪ روحیه تعاون

    بررسی نظر خبرگان نیز حکایت از مولفه های مهم دیگری از فرهنگ کسب و کار مطلوب برای تحقق اهداف سند چشم انداز دارد:

    ▪ دانش طلبی

    ▪ ریسک پذیری

    ▪ گرایش به نوآوری

    با تحلیل مولفه های فوق نتیجه گیری می شود که فرهنگ مطلوب کسب و کار در ایران فرهنگ کارآفرینانه است. به عبارت دیگر می توان گفت که با ترویج فرهنگ کارآفرینانه در فضای کسب و کار کشور می توان خوشبین بود که تحقق آرمان های سند چشم انداز تسهیل و تسریع شود. اما چگونه می توان روح کارآفرینی را در فضای کسب و کار کشور دمید؟

    ● توفیق طلبی

    بهترین مرجع برای ترسیم فرهنگ کسب و کار مطلوب، سند چشم انداز بیست ساله است. به عبارت دیگر فرهنگ مطلوب اعم از فرهنگ ملی، فرهنگ کسب و کار یا فرهنگ سازمانی به اعتبار سند چشم انداز تعریف می شود. البته می توان برای روایی بیشتر بعد از احصا مولفه های فرهنگ کار مطلوب بر اساس سند چشم انداز از مصاحبه با خبرگان یا فن دلفی نیز استفاده کرد.

    در سند چشم انداز چنین آمده است که در سال ۱۴۰۴ هجری شمسی، ایران کشوری است توسعه یافته با جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقه با هویتی اسلامی و انقلابی و الهام بخش در جهان اسلام. اما چگونه می توان به این هدف مطلوب رسید؟ الزامات تحقق این هدف مطلوب چیست؟ مهترین مولفه برای تحقق اهدف سند چشم انداز کدام است؟

    بررسی نظر خبرگان حکایت از این دارد که مهم ترین مولفه برای تحقق اهداف سند چشم انداز، فرهنگ است. به عبارت دیگر فرهنگ موجود تحرک لازم برای حرکت به سمت افق ۱۴۰۴ را ایجاد نمی کند، لذا مهندسی فرهنگ ضروری است. اما اینکه فرهنگ مطلوب چیست؟ بحث مهندسی فرهنگ است و اینکه چگونه می توان فرهنگ مطلوب را نهادینه کرد؟ بحث مهندسی فرهنگی است که در بخش بعدی به آن پرداخته می شود.

    مراد ما در این مقاله تعیین فرهنگ کسب و کار مطلوب به اعتبار سند چشم انداز و نظر خبرگان است. با تحلیل محتوای سند چشم انداز که به دنبال رسیدن به جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقه با اتکا به سهم برتر نیروی انسانی در تولید ملی و اصول اخلاقی و ارزشهای اسلامی و نیل به اشتغال کامل با حفظ کرامت و حقوق انسان ها است مولفه های فرهنگ کسب و کار عبارتند از:

    ● تعیین وضعیت موجود فرهنگ کسب و کار در ایران

    دیدگاه ما نسبت به کار مبتذل است؛ ما کار را فقط برای درآمد می خواهیم و بنابراین اگر درآمد را بتوانیم از راه بیکاری به دست آوریم از کار استقبال نمی کنیم ( ملکیان، ). هدف ما همیشه نه کار بلکه اشتغال است که فقط متضمن پول در آوردن باشد. خود آرمانی ما خود ثروتمند است. چونکه این اعتقاد وجود دارد که ثروت می تواند قدرت را بخرد. خود آرمانی ما خود کارورز، خود خلاق و مولد نیست. در محیط های کار در ایران، عموما حاشیه های کار بر خود کار غلبه دارند. وقتی حاشیه بر متن بچربد دیگر آنچه مهم نیست کار و فعالیت خلاق و مولد است (قاضی مرادی، ۱۳۸۶). حداد عادل (۱۳۸۵) بیان کرد که جامعه ما از حیث فرهنگ کار مشکل دارد. مردم ایران تنبل هستند. عبدی ( ۱۳۸۷) معتقد است این تنبلی ناشی از مصرف گرایی ماست. وی علت مصرف گرایی را اقتصاد نفتی می داند. روحیه کارمندی و حقوق بگیری که ضد تولید و پیشرفت و توسعه است یکی دیگر از مشکلات فرهنگ کسب و کار در ایران است. فضای فرهنگی کسب و کار در ایران عاری از خلاقیت، ریسک پذیری و رفتار کارآفرینانه است. فرهنگ کسب و کار، انفعالی است؛ یعنی تا کار ایجاد نکنی کسی کار نمی کند. کارجویان منتظرند که دولت برایشان کار ایجاد کند. کارکنان نیز وقتی به آنها کاری واگذار شود انجام می دهند. کمتر کسی در محیط های کاری خود کار است. یعنی با رفتار کارآفرینانه سعی در ایجاد کار مفید و مولد می کند.

    اکثرا کار را برای خود کار نمی خواهند. به عبارت دیگر انگیزه کار کردن بیشتر بیرونی است تا درونی. کمتر کسی از خود کار لذت می برد. بیشتر افراد به دنبال نتایج بیرونی مثل درآمد و تشخص ناشی از کار هستند. بیشتر جوانان بعد از فراغت از تحصیل و کسب شرایط لازم برای ورود به بازار کار به دنبال استخدام شدن هستند. آنها کمتر به فکر راه اندازی کسب و کار برای خود می افتند. بیشتر آنها اعتقاد به فرهنگ آب باریکه که از ویژگی های فرهنگ کسب و کار در ایران است پایبند هستند. ریسک پذیری و روحیه کارآفرینی در کارجویان بسیار پایین است. بیشتر نیروی فعال کار برای کسب مدرک به خاطر مدرک گرایی حاکم بر فضای فرهنگی کار در ایران هدر می رود. چونکه معیار ارتقای سازمانی بیشتر مدرک و کمتر خروجی کارکنان است. معیار های ارزیابی عملکرد بیشتر فرآیند گرا هستند تا نتیجه گرا. نظام پرداخت بیشتر بر اساس مدرک یا پست سازمانی طراحی می شود تا عملکرد کارکنان. سیستم های پرداخت مبتنی بر عملکرد در ایران کمتر یافت می شود.

    کار غیر مولد ( دلالی) نسبت به کار مولد بیشتر تشویق می شود. انسان غیر مولد از انسان مولد زرنگ تر و باهوش تر خوانده می شود. تظاهر به کار کردن ( دو رویی) و چاپلوسی از ویژگی های افراد موفق در محیط کار از منظر کارکان به حساب می آید. همچنین سرسپردگی و خاموشی و کمتر شکایت و انتقاد کردن از ویژگی های کارکنان موفق از منظر مدیران محسوب می شود.

    در جامعه ای مثل ایران دستمزد، حاصل فروش نیروی کار نیست، بلکه نتیجه حضور فرد در محیط کار و تلاش او برای حل مناسبات شخصی است که بر چگونگی حضور او در محیط کار نظارت دارد و متضمن تداوم اشتغال اوست. در ایران مهم این نیست که فرد در هر جایگاه یا سلسله مراتبی که قرار دارد چه کار می کند، بلکه مهم این است که در این جایگاه با آنان که در مورد کار او تصمیم می گیرند چه نوع رابطه شخصی وجود دارد.

    هر فرد در محیط کار بیش از آن که دغدغه کار خود را داشته باشد، پیوسته نگران و جویای موقعیت حامی اش است تا به محض درک تزلزلی در قدرت او، رو به سوی حامیان دیگر بیاورد و با اینان بیعت کند تا اشتغالش محفوظ بماند (قاضی مرادی، ۱۳۸۵).

    ● مهندسی فرهنگ و مهندسی فرهنگی:

    مهندسی فرهنگ یک فرآیند است که هدف آن تعیین فرهنگ مطلوب یا فرهنگ هدف است. مهندسی فرهنگ همانند برنامه ریزی استراتژیک دارای مراحل مختلفی است. برای مهندسی فرهنگ نخست باید فرهنگ آرمانی را شناخت، سپس فرهنگ موجود را شناسایی نمود و با توجه به امکانات و محدودیت های محیط درونی و بیرونی فرهنگ مطلوب (هدف) را تعیین نمود ( ناظمی، ۱۳۸۵). به عبارت دیگر مهندسی فرهنگ نقشه هدف است. اما چگونگی رسیدن به این هدف با استفاده از کلیه امکانات و ابزار موجود اعم از اقتصادی، سیاسی و اجتماعی، مهندسی فرهنگی است. مهندسی فرهنگی همان استراتژی است. به عبارت دیگر مهندسی فرهنگی نقشه راه است. در مهندسی فرهنگی هم باید کارکردها را مشخص کنیم و هم ساختار ها را متناسب با آنها شکل بدهیم. مهندسی فرهنگی کشور، نیازمند داشتن نگاه بلندمدت و بصیرتی راهگشا به آینده فرهنگی است ( ناظمی، ۱۳۸۵). مهندسی فرهنگی، نوسازی و بازسازی نظام کلان کشور، ساختارها، دستگاه ها، سیاست ها و قوانین و سازوکارها برای تحقق فرهنگ آرمانی و فرهنگ هدف است. منهدسی فرهنگی راه است، هدف فرهنگ مطلوب است.

    اصلی ترین کارکرد نظام فرهنگی تعیین و تبیین فرهنگ هدف است. تعیین فرهنگ هدف از طریق مهندسی فرهنگ صورت می پذیرد. پس از آن که مهندسی فرهنگ صورت پذیرفت باید این فرهنگ تبلیغ شده و آموزش داده شود. علاوه بر مهندسی فرهنگ به عنوان یکی از کارکردهای اصلی نظام فرهنگی، کارکرد دیگر این نظام تهیه نقشه مهندسی فرهنگی کشور است. در این نقشه مشخص می شود که مجاری جاری شدن فرهنگ مطلوب و هدف چگونه باید باشد. نظام های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و همه دستگاه های زیر مجموعه آن ها و سازوکارهایی که در حوزه تصمیم گیری و اجرای آنها وجود دارد، مجاری جاری شدن فرهنگ مطلوب بوده و موجبات تحقق فرهنگ هدف و مطلوب را فراهم می سازند ( جلالی و حسینی، ۱۳۸۵).

    مهندسی فرهنگ با مهندسی فرهنگی و نیز مهندسی دستگاه های فرهنگی متفاوت است. مهندسی فرهنگ، ترسیم نقشه محتوایی و تعیین نسبت اجزایی است که کلیت فرهنگ را شکل می دهد. نقشه ای که ناظر به وضع موجود باشد و در عین حال گام های حرکت به مسمت وضع مطلوب را ترسیم نماید. در این نقشه، اجزا و لایه های نگرشی، ارزشی و رفتاری فرهنگ به تفصیل مورد توجه قرار گرفته و نسبت میان آنها، میزان تاثیر گذاری هر یک بر سایر اجزا و لایه های ( مثبت و منفی) در وضع موجود و مطلوب مشخص و شبکه تعامل آنها ترسیم می گردد. اما مهندسی فرهنگی جامعه، بخشی اساسی و مهم از مهندسی اجتماعی است که در رابطه ای متقابل ضلع فرهنگی جامعه را در میان کارکردهای مختلف اقتصادی، سیاسی و اجتماعی بخش های گوناگون مورد توجه قرار می دهد. و برای مراقبت و تقویت آن مجموعه ای منسجم از راهکارها را ارائه می کند (روحانی، ۱۳۸۷).

    دکتر سید حمید خدادادحسینی
    پیمان متقی
    خانه کارآفرینان ایران ( www.karafariny.com )



    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:41 AM   |  

    آشنایی باتاثیر متقابل IT بر کارآفرینی

    مرتبط با:همت و کار مضاعف در کارآفرینی و کسب وکار


    جهان در سال های اخیر شاهد انقلاب اطلاعات وارتباطات بوده و تحولات اجتماعی عظیمی در آن به وجود آمده است، به طوری که در اثر این تحولات، قرن جاری به نام فناوری اطلاعات و ارتباطات به ثبت رسیده است.

    جهان در سال های اخیر شاهد انقلاب اطلاعات وارتباطات بوده و تحولات اجتماعی عظیمی در آن به وجود آمده است، به طوری که در اثر این تحولات، قرن جاری به نام فناوری اطلاعات و ارتباطات به ثبت رسیده است. در عصر اطلاعات و ارتباطات سطح بینش و آگاهی مردم افزایش یافته وکلیة فعالیت های مردم دنیا، در قالب شبکه های ارتباطی به تعادل رسیده و کنترل شده است.

    در این عصر دنیا دهکده ای متصل است که افراد آن در هر لحظه که بخواهند به هر گوشه آن می توانند مسافرت کنند، از اخبار آن مطلع شوند و یا بدان جا پیغام بفرستند. فناوری اطلاعات و ارتباطات بر کلیه فعالیت های اجتماعی از جمله کارآفرینی اثرگذاشته و در بسیاری از آنها تحولات اساسی بوجود آورده است. امروزه کارآفرینی به شدت به بسترهای فناوری اطلاعات وابسته است و از آن بهره زیادی می گیرد.

    از سوی دیگر توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات خود مرهون کارآفرینی است. فعالیت های کارآفرینانه باعث شناخت نیازها، خلق ایده ها و تولد فناوری ها می شوند. در هر حال تحولات تکنولوژی همه چیز را متحول کرده است و حتی اشتغال نیز از این تحولات مصون نمانده است.

    در حالیکه یک معضل اساسی کشورهای در حال توسعه ازجمله ایران بیکاری است، کشورهای پیشرفته بطور فزاینده ا ی نیروی کار فنی از سایر کشورها جذب می کنند. چه دلیلی در فراوانی کار و کمبود نیروی کار در کشورهای پیشرفته و در مقابل بیکاری در کشورهای درحال توسعه وجود دارد؟ مسلماًً مهمترین دلیل در ماهیت کار است. نیروی کاری که در آمریکا مورد نیاز است، یک نیروی مجرب تحصیل کرده است، در حالیکه خیل بیکاران کشور ما از تحصیلات عالیه برخوردار نیستند.

    همچنین آن ها نیاز خود را بحدی رسانده اند که نیروی کارشان برای پاسخگویی آن کافی نباشد، در حالیکه نیاز به تکنولوژی های نو در بازار داخل کشور ما ضعیف است. بنابراین حل معضل بیکاری در شرایط دنیای روز، به دو مؤلفة بازار و آموزش وابسته است.

    صنعت اطلاعات نقش اساسی در ایجاد اشتغال دارد. علاوه بر بسیاری از مشاغل که خود ایجاد می کند، به صنعت IT نیز رونق می دهد و در آنجا نیز باعث اشتغال فراوان می گردد. مشاغلی چون مدیریت، مشاوره، تحلیل گری، اطلاع رسانی و بسیاری از خدمات مختلف، نمونه هایی از مشاغل صنعت اطلاعات می باشند. برنامه نویسی، تحلیل و طراحی سیستم و مهندسی نرم افزار یا سخت افزار نیز نمونه هایی از مشاغل صنعت IT می باشند.

    ● نقش کار آفرینان در توسعه تکنولوژی

    کارآفرینی اصطلاحی است که در طول ۳۰۰ سال گذشته توسط دانشمندان و صاحبنظران به صورت های مختلفی تعریف شده است. به طور خلاصه کارآفرینی فعالیتی است مخاطره آمیز که فردی در پی اجرای یک ایده معمولاً اقتصادی توجه نهادهای سرمایه گذاری، علمی، صنعتی و غیره را جلب نموده و نیروی آنها را به سمت عملی نمودن ایده هدایت می کند. بنابراین یک ایده که بر اساس یک نیاز اجتماعی شکل گرفته از ملزومات کارآفرینی است.

    نتیجه کارآفرینی علاوه بر نوآوری در محصولات جدید، حل نیازهای اجتماعی، ایجاد اشتغال برای دیگران، افزایش سودآوری شرکت ها و افراد و توسعه تکنولوژی است. کارآفرینی باعث رفع نیازها به کمک تکنولوژی های جدید می گردد. بسیاری از محصولات تکنولوژی های جدید خصوصاً در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات، در اثر فعالیت های کارآفرینانه بوجود آمده اند. اکثر شرکت های فعّال در حوزه تکنولوژی مخصوصاً شرکت های مبتنی بر خلاقیت و نوآوری که فناوری های جدید را خلق می کنند و اصطلاحاً درلبة فناوری فعّالند، شرکتهایی کارآفرین هستند.

    افراد کارآفرین از ویژگی های شخصیتی خاصی برخوردارند. مخاطره پذیری، نوآوری و خلاقیت، مسؤولیت پذیری و اعتماد به نفس، توانایی ارتباطات قوی، واقعگرائی، هدفگرایی، تهاجمی بودن، تحمل ابهام و عدم قطعیت، خوشبینی و تعّهد و اعتقاد به مرکز کنترل درونی بخشی از ویژگی های این افراد است. هر فرد کارآفرین ممکن است تعدادی از این ویژگی ها را داشته باشد و با شخصیت منحصر به فردی به کارآفرینی بپردازد. شخصیت از ملزومات کارآفرینی است توسعه کار آفرینی نیازمند تربیت افراد کار آفرین می باشد.

    در سرتاسر دنیا مراکز مختلفی برای آموزش و کارآفرینی وجود دارد اگرچه برخی از افراد روحیة کارآفرینی بیشتر را وابسته به تحولات زندگی افراد در طول سالیان مختلف می دانند ولی این تناقضی با آموزش کارآفرینی ندارد. در آموزش کارآفرینی بایستی افرادی که بصورت بالقوه از روحیه کارآفرینی برخوردارند انتخاب شده و سپس شخصیت شان به فعلّیت برسد. علاوه بر این روش های دیگری مثل انکوباتورها، برای تحریک کارآفرینی وجود دارد که افراد عملاً تا سطحی از کارآفرینی هدایت می شوند و یکباره به خارج پرتاب می گردند و با حمایت ها و راهنمای های بعدی از آنها استفاده می نمایند.

    نقش دولت در توسعه کارآفرینی، علاوه بر ایجاد بسترهای سخت افزاری، نرم افزاری و حمایتی از کارآفرینی، شناسایی، آموزش و هدایت فعالیت های کارآفرینانه است. توسعه تکنولوژی بسیار وابسته به کارآفرینی است و نباید از آن غافل ماند.

    ● فناوری اطلاعات و ارتباطات در کارآفرینی

    اطلاعات و ارتباطات دو ابزار اساسی مورد نیاز هر فعّالیت کارآفرینی است. کارآفرینی در انزوا و بدون حمایت نهادها، سازمان ها و انسان ها امکان پذیر نیست. کارآفرینی مستلزم کشف یک نیاز اجتماعی است. و کشف نیازهای اجتماعی به شناخت اجتماع، نیازهای آن و بافت فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی آن وابسته می باشد.

    در شناسایی نیاز هر فعّالیت کارآفرینانه، ایده پرداز یا تئوریسین می بایست نسبت به محیط بینش و بصیرت داشته باشد و بداند چه راه حل هایی برای رفع آن نیاز، در نقاط دیگری از دنیا ارائه شده است. مطمئناً شناسایی نیازها و ارائه راحل ها بدون اطلاعات امکان پذیر نخواهد بود. بنابراین اطلاعات و دانش مانند ارتباطات از ملزومات هر فعّالیت کارآفرینی است.

    فناوری اطلاعات و ارتباطات جدید تحولات شگرفی در دستیابی به اطلاعات بوجود آورده و بسترهای ارتباطی قویتری را فراهم کرده است. این فناوری ها اهّمیت و ارزش اطلاعات و ارتباطات را بالا برده اند. در نتیجه کارآفرینی نیز مانند سایر امور از مزیت های این فناوری بهره برده است).

    توسعة فناوری اطلاعات و ارتباطات باعث ایجاد شبکه ای عظیم با مقیاس جهانی، (اینترنت) شده است و بنابراین علاوه بر افزایش و ارزش ویژگی های مورد ذکر در نظریه شبکه های اجتماعی، قابلیت های ارتباطی جدیدی مانند کنفرانس از راه دور و یا فعالیت های توزیع شده را بوجود آورده و دسترسی آسان تر و سریع تر به اطلاعات را امکان پذیر ساخته اند.

    در کشورهای پیشرفته اینترنت، یکی از مهمترین ابزراهای کارآفرینان است و این افراد از طریق این شبکه بر قابلیت های خود افروده و از مزایای آن بهره می گیرند.در آینده انواع نرم افزارها، خصوصاً نرم افزارهای هوشمند نیز مورد استفاده کارآفرینان قرار خواهند گرفت. و این افراد به کمک این نرم افزارها فعّال خواهند بود، فرصت ها را بهتر شناسایی خواهند کرد و اطلاعات دقیق تر و مناسب تری را جمع آوری خواهند نمود. دانش و مفاهیم بهتری را درک خواهند کرد و ارتباطات ساده تر و گسترده تری را برقرار خواهند نمود.

    ● کارآفرینی در فناوری اطلاعات و ارتباطات

    تحولاتی که در سال های اخیر در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات بوجود آمده است و عصر اطلاعات را شکل داده و همچنان پیش می تازد و در جوامع و فرهنگ ها دگرگونی ایجاد، مرهون تلاش افراد بسیاری از جمله کارآفرینان است. کارآفرینان اطلاعات، شرایط عصر اطلاعات را شناخته و با کارآفرینی خود ملزومات این عصر را پیدا کرده و با شیوه های خاص خود آن را ایجاد می کنند حتی بروز عصر اطلاعات هم از نتایج کارآفرینی است. اینترنت بزرگترین و قویترین شبکه ارتباطی دنیا، نمونه ای روشن از کارآفرینی است.

    در طول تاریخ کدام یک از کارآفرینان توانسته اند نیازی را کشف کنند که پس از رفع آن تحوّلی در کل دنیا داده و بستری برای کارآفرینی سایر افراد ایجاد نمایند. در سالهای اخیر نمونه های بسیاری از کارآفرینی در اینترنت به ثبت رسیده است، از آنجایکه تاکنون چنین شبکه عظیمی در تاریخ بشر وجود نداشته است. زمینه های فعالیت در آن بکر بوده و فرصت برای نوآوری و خلاقیت بسیار است. شرکت های اینترنتی و شرکت های Com در چند سال اخیر ایجاد، و به سرعت رشد کردند.

    شرکت هایی مانند Yahoo، ebay،Amazon و دیگران در مدت کوتاهی توانسته اند ارزش بسیاری را کسب نمایند. آمارها نشان می دهد که در طی ۵ سال آخر قرن گذشته ارزش برخی از این شرکت ها بیش از ۲۰۰ برابر شده است درحالیکه میزان رشد سودآوری آنها کمتر از ۱۰ برابر بوده است. کارآفرینی در اینترنت به این موارد خلاصه نمی شود و موارد بسیاری خصوصاً در زمینه نرم افزارهای مبتنی بر شبکه و همچنین محتویات شبکه وجود دارد. کارآفرینی در شیوه های جذب مشتریان اینترنتی، بازاریابی اینترنتی، همکاری ها و شبکه های مجازی، الکترونیک، واقعیت مجازی، آموزش و کار از راه دور و … همه و همه گستردگی کارآفرینی در عصر اطلاعات را نشان می دهند.

    «کار آفرینی موتور توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات است» با کارآفرینی است که نیازها شناخته می شود و با رفع نیازها پیشرفت حاصل می شود. کشورهای پیشرفته به این دلیل پیشرفته اند که در فناوری پیشرفت کرده اند و توسط آن، هم اقتصاد جهان را در اختیار گرفته، هم قدرت نظامی شده اند و هم فرهنگ جهان را به سوی خواسته های خود هدایت می کنند. کارآفرینی اطلاعات در سطوح مختلف الف- سخت افزار ب- نرم افزار ج- اطلاعات د-ارتباطات هـ- کاربرد، انجام پذیر است.

    در هریک از این سطوح فرصت های بسیاری برای کارآفرینی وجود دارد. که نیازمند حمایت مراکز سرمایه گذاری و تلاش های کارآفرینانه است. کارآفرینی در حوزه اطلاعات بسیار راحت تر و عملی تر از کارآفرینی در سایر حوزه هاست. به عنوان مثال در حوزه نیروگاه هسته ای به دلیل کاربرد محدود، ایده های کمتری وجود دارد و به علاوه سرمایه گذاری فوق العاده زیاد و درصد امکان پذیری کم، مانع هر فعّالیت کارآفرینانه است و درحالیکه در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات که درهمه جا گسترده شده است، ایده های بسیاری خلق می شود و میزان سرمایه گذاری مورد نیاز که ایده ها را به نتیجه برسانند چندان زیاد نیستند. بنابراین کارآفرینی اطلاعات به راحتی انجام می شود و این خود دلیلی بر سرعت نمایی رشد فناوری اطلاعات است.

    ● تأثیر تکنولوژی بر مشاغل

    توسعة تکنولوژی و بکارگیری وسیع آن، باعث افزایش بهره وری فعالیت های اقتصادی شده است. در اثر افزایش بهره وری، نیاز به برخی از مشاغل از بین می رود. بعنوان مثال، شغلی تحت عنوان "تلفنچی" با پیشرفت در تکنولوژی های مخابراتی و پردازش صوت، از لیست مشاغل حذف می گردد. بنابراین تکنولوژی از یک نظر، حذف و کاهش مشاغل را به دنبال دارد. اصولاًً خودکارسازی و تولید ماشینی از مهمترین نتایج توسعة تکنولوژی است، که علاوه بر کاهش مشاغل، باعث افزایش کیفیت و سرعت و حتی کاهش هزینه های تولید می گردد. آیا این نتیجة مستقیم تکنولوژی برای ناامیدی از ایجاد اشتغال به کمک IT کافی نیست؟

    مروری بر تاریخ تکنولوژی و تأثیر آن بر مشاغل نشان میدهد که پاسخ به این سؤال منفی است . تکنولوژی ظاهراً برخی از مشاغل را حذف و یا تغییر می دهد، اما درواقع بسیار مشاغل جدیدتر، مفیدتر و متنوع تری را ایجاد می کند. مثلاً اگرچه تکنولوژی تراکتور باعث کاهش نیاز به نیروی کار کشاورز گردید، ولی به کمک این تکنولوژی انواع و حجم محصولات کشاورزی افزایش یافت، بعلاوه مشاغل جدیدی را به همراه خود ایجاد کرد و نیروهای کار را به انجام آن رهنمون شد. یا اختراع چرخ خیاطی باعث رونق صنعت پوشاک گردید و تمایل مردم به خرید انواع لباس با رنگ ها و مدل های گوناگون و همچنین کاهش هزینة تولید، باعث شد تا نه تنها دست دوزان بیکار نشوند، که بسیاری از افراد دیگر نیز به کار مشغول شوند.

    یکی از جنبه های مهم تأثیر تکنولوژی در ایجاد مشاغل توسعة بازار است. ارائة محصولات کیفی و همچنین تغییر و تحول فرهنگ مصرف متناسب با تحولات تکنولوژی، بازارها را توسعه می دهد. بطوری که حجم تولید پس از توسعة تکنولوژی به مراتب بیشتر از حجم تولید دستی است. بنابراین تکنولوژی از تعداد مشاغل دشوارتر می کاهد و بر تعداد مشاغل آسانتر می افزاید.

    از سوی دیگر، فرصت های شغلی متنوع و جدید، نتیجة توسعة تکنولوژی است. با توسعة صنعت در اثر توسعة تکنولوژی، بسیاری مشاغل جدید مرتبط با آن صنعت بوجود می آید. تکنولوژی از تعدد مشاغل دشوارتر می کاهد و بر تکثر مشاغل آسانتر می افزاید. مشاغل جدیدی که توسط تکنولوژی ایجاد می شوند، یا تکنولوژی را بکار می گیرند و یا آن را توسعه می دهند. صنعت اطلاعات و صنعتIT از گروه مشاغلی هستند که توسط تکنولوژی اطلاعات ایجاد می شوند. در صنعت اطلاعات، تکنولوژی اطلاعات بکار می رود و در مشاغل مختلف بعنوان ابزار مورد استفاده قرار می گیرد. شاغلین صنعت IT مسؤولیت توسعة تکنولوژی اطلاعات را بر عهده دارند.

    ● نتیجه گیری

    فناوری اطلاعات و ارتباطات تحولات زیادی در کلیه فعالیت های اجتماعی ازجمله کارآفرینی بوجود آورده و به عنوان مهمترین ابزار کارآفرینی مدرن مورد توجه قرار گرفته است. کارآفرینی در فناوری اطلاعات پهنه وسیعی برای فعالیت دارد. کارآفرینی لازمة توسعه فناوری و توسعه فناوری بستر کارآفرینی است. براین اساس اهّمیت نقش بسترسازی کارآفرینی و وظیفه دولت مشخص می شود. دولت باید بستر کارآفرینی در حوزه فناوری اطلاعات که همان شبکه های ارتباطی و اطلاعاتی می باشد را توسعه دهد و تقویت کند و امکان دسترسی آسان همگان به این شبکه ها را فراهم نماید.

    همچنین در ارتباط با اشتغال تکنولوژی از یکسو در اثر افزایش بهره وری، نیاز به نیروی انسانی را کاهش می دهد و از سوی دیگر تنوع فعالیت ها و مشاغل جدید را باعث می شود که برای نیروی انسانی بیشتری اشتغال ایجاد می نماید. مشاغلی که می توان مورد بررسی قرار داد در دو دستة مشاغل مبتنی بر اطلاعات و مشاغل مبتنی بر صنعت اطلاعات طبقه بندی می شوند. به دستة اول صنعت اطلاعات و دستة دوم صنعت تکنولوژی اطلاعات گوییم.

    برگرفته از سایت: www.nasiran.ir
    منابع:
    ۱- احمد پور م. "کارآفرینی: تعاریف، نظرایات و الگوها"، شرکت پردیس ۵۷، ۱۳۷۹.
    ۲- گیلبرت آلن و ژوزف گاگلر، "شهرها، فقر و توسعه"، اداره کل روابط عمومی و بین‌الملل شهرداری تهران، ترجمة پرویز کریمی ناصری، ۱۳۷۵.
    ۳- نهاوندیان م. و کاجی‌زاده ف.، "تکنولوژی اطلاعات و اشتغال"، مجلة مصاف(مهندسان صنایع ایران فردا)، ش ۱۹و۲۰، پاییز و زمستان ۷۹، ص۶۳-۶۸.
    ۴- “How information Technology Enterpreneurship has changed the world,” http://www.jackmwilson.com/eBusiness/ITE.htm
    ۵- Laudon K.C. Traver C.G. and laudon J.P. “information Technoligy and society,” International Thomson publishing, ۲۰۰۰.
    منبع:
    http://www.nasiran.ir/index.php?option=com_content&task=view&id=۸۹۷۲&Itemid=۱۵
    خانه کارآفرینان ایران ( www.karafariny.com )



    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:41 AM   |  

    نقش نهادهای کارآفرینی اجتماعی

    مرتبط با:همت و کار مضاعف در کارآفرینی و کسب وکار


    کارآفرینان اجتماعی تنها به دادن ماهی یا یاددادن ماهی گیری راضی نمی شوند.آنها آرام نخواهندشد تاانقلابی رادرصنعت ماهی گیری ایجادنمایند.

    ● مقدمه

    "کارآفرینان اجتماعی تنها به دادن ماهی یا یاددادن ماهی گیری راضی نمی شوند.آنها آرام نخواهندشد تاانقلابی رادرصنعت ماهی گیری ایجادنمایند."

    من تاچند سال پیش هیچگاه واژه کارآفرینی اجتماعی رانشنیده بودم ،تا زمانی که من عضویک اتحادیه دانشجویی دردانشگاه شدم .ظر ف چندماه ،این واژه وموارد دیگرمانندمسئولیت پذیری اجتماعی شرکتی ،نوآوری اجتماعی یا عوامل تغییربخشی از مکالمات روزانه من شدند.من خداراشاکرم که به این مباحث واردشدم وآنها مرابه چالش واداشتندتا آینده را دراین موضوعات وخودم ورابطه بین آنها را کشف کنم.من ملاحظه کردم که خوش شانس هستم، زیرا من قادرم بودم تااین حوزه ها راکشف وتجربه نمایم ، باافراد جوان وپرحرارتی دراین باره ملاقات داشته باشم،با متخصصین مربوطه ازنهادهای بزرگ دراین خصوص ملاقات کنم ،باافراد شگفت انگیزی که میتوانستند منشا تغییرباشند ودارای شخصیت والا هستند هم مشرب شوم.

    اگرچه این ادبیات برایم جدید بودند، اما حقایق ورای آنها اتفاقات دنیای واقعی رانشان می دادند.حقیقتی که برخی افراد با آنهاشناسایی میشوند وافرادی که درباره آنها بحث کردند وکارنمودند، واژه ها وحقایق واقعی تری را بوجودآوردند.اما ورای خاطرم ،من شناختم تا به قابلیت های کسب وکارها واخلاقیات وتوسعه اجتماعی اعتقاد پیدا کنم ، ولو اینکه عده ای آن راساده لوحانه وتخیلی فرض کنند.

    یکی ازبزرگترین موانع پیش روبرای تعداد از افراد که وارد این حوزه میشوند موضوع شک وتردید می باشد.براساس حوادث منفی یا تجارب ،برخی ازافراد برای آن سود ،بهره کشی وفساد ورشوه خواری راتشخیص می دهند.برای تعدادی ازافراد غیر قابل تحمل است تا سود و ایجادارزش اجتماعی رابرای تهیه اشتغال وکمک به رشد اقتصادی ترکیب نمایند.

    کلیشه دیگری که به جنبش کارآفرین اجتماعی صدمه می زند،پروژه هایی هستند با هدف اجتماعی مرتبط با نهادهای مردم محور وغیرانتفاعی، وجود پول این جنبش رابا بحران زیادی مواجه ساخته وآن رابا کمبود پیشتیبانی زیاد مواجه می نماید. همه این ها میتواند برای آنانی که تصمیم به تعقیب یک ماموریت اجتماعی ازطریق کاربردچیزی که آنها ازآن بعنوان ابزاری موثریادمی کنند ناعادلانه باشد: کسب وکارها ورویکردهای اقتصادی.

    کارآفرینان اجتماعی فقط بخاطر شناسایی نیازها شادنیستند،آنهادرپی تغییراجتماعی وسیستم های مرتبط با وضعیت اجتماعی متفاوت ازچیزی که بعنوان ایده فرض می کنند هستند.کارآفرینان اجتماعی معماران اجتماعی جدیدهستند که رسم میکنند ومی آزمایند نقشه هایی رابرای ساختن دنیا.

    بطور مطمئن چیزهای زیادی برای تغییر وکارهایی برای انجام وجوددارد.درباره نیازهای دنیا مردم تشویق میشوندتا راه حلهایی رابرای مشکلات بوسیله بهترین منابع وابزارهادراین حوزه ها پیداکنند. اگرچه من اشاره کردم ، تردیدها وبحرانها یی را که کارها را برای کارآفرینی اجتماعی خیلی دشوارمی سازند،چیزی که درخودش خیلی تنها وفرآیندهای بشدت سخت رابرای کسی که تصمیم می گیرد تا یک مجموعه مخاطره پذیررابرای تغییرباورهاایجادکند. کارآفرین باتعدادی ازچالشها روبرو میشود ویکی ازمهمترین چالشها همان دسترسی به انواع مختلف حمایتها ست ونه تنها سرمایه.

    ما همچنین قبلا ملاحظه نموده ایم که واژه کارآفرینی اجتماعی جدید است .ما میتوانیم مثالهایی راازسراسر تاریخ دراین خصوص بیابیم مانند رابرت اون بنیانگذارجنبش تعاونی یا وینوبا بنیانگذارجنبش بخشش زمین درهندوستان که سبب شد بیش از۷۰۰۰۰۰۰جریب زمین به هندوی های بدون زمین برسد.

    همچنین مامیتوانیم ببینیم که آن تمرکز دارد برتصویرکارآفرین اجتماعی بعنوان کسی که او عامل شروع یک کسب وکار جدیداجتماعی بوده وتغییری را تعقیب می نماید که به آن اعتقاددارد . درمقابل برای برخی ازنهادهای مردم محور وغیرانتفاعی ،تصویر کارآفرین اغلب بصورت یک پروژه است وآنچنانکه ما خواهیم دید برخی ازموسسات روی تصویرش بمنظورایجادتغییر وافزایش تاثیراجتماعی تمرکزمی کنند.

    یکی ازکارآفرینان اجتماعی معاصر ومطرح محمدیونس است که جایزه صلح نوبل سال ۲۰۰۶ راازآن خود کرد، او بانک گرامین را که یک سازمان مالی کوچک است ووبانک توسعه جامعه رادربنگلادش تاسیس نمود که وام های کوچک به فقرابرای ایجادکسب وکارهای کوچکی که میتوانست اوضاع آنهارا متحول سازد اختصاص دهد.

    درکاتالونیا اغلب مردم صدای کریستوبال کولون بنیانگذاز لافاجندا را شنیدند او افراد بیمار ودرگیر مسایل روحی رااستخدام ومحصولات لبنی تولید می نمود این محصولات برند مطرحی درمنطقه خود شدند که درتحقق اهداف اجتماعی موفق گردید.او به انسجام این افراد که از جاهای مختلف بودند کمک نمود واینک آنها زندگی بهتری راتجربه می نمایند وآنان احساس احترام وارزش می نمایند.آنها هرگز کلمه معلول وازکار افتاده رابکارنمی برند.

    ● اندازه گیری وسنجش تاثیر

    یک شاخص پیچیدگی های زیادکه یک کارآفرین اجتماعی درمواجهه با کارآفرین سنتی بکار می گیرند این است که کارآفرینان اجتماعی هم تاثیرشان رابرموضوعات اجتماعی وهمچنین پایداری مالی شان می سنجند درحالی که کارآفرینان تجاری فقط سود وبرگشت سرمایه شان رامعیار موفقیت خود می دانند.

    تعدادزیادی کار وابزار برای سنجش تاثیرات کارآفرینان کسب وکار وجود دارد اما امروزه ،سنجش تاثیر اجتماعی بطور رسمی ووسیع دشواراست.اخیرا واژه برگشت اجتماعی سرمایه(SROI) بمنظور ایجادرویکردی برای شرح تاثیر اجتماعی ومالی بنگاههای نوآورتوسعه یافته است.درحالیکه واژه نرخ بازگشت سرمایه (ROI) درمدیریت مالی نرخ تنها رابیان می کند ، تجزیه وتحلیل برگشت اجتماعی سرمایه روشی برای گزارش خلق ارزش مبتنی برادارک سهامداران وتلاش برای کاربرد ارزشهای پولی شاخص ها است.بطور آشکار هرگاه آن بکارگرفته میشود آن بایستی همراه شودبا توضیحی درباره نحوه ای که آن محاسبه گردیده است.

    یک مثال درباره نحوه بازگشت اجتماعی سرمایه باکمک گذاشتن شماره هایی برای شناسایی تاثیراجتماعی بوسیله یک شبکه پیشگام درمرکز نوآوری کارآفرینی اجتماعی معروف به هوب (HUB) که حالا در۴ قاره وبالغ بر۳۰ شهرحضوردارد میباشد.

    ▪ ۱۳.۲ میلیون دقیقه وقت عضویت

    ▪ ۵۰۶۲۵ فنجان چای

    ▪ ۳۲۵۰۰۰ ایمیل فرستاده شده ازهوب

    ▪ ۱۰۱۲۰ جلسه

    ▪ ۸۳۰۰ ملاقات کننده

    ▪ ۴۵۰ عضو

    ▪ ۱۳۵۰ پروژه حمایت شده

    ▪ ۲۵۵ ایمیل ازسوی مردم که درخواست شروع فعالیت ازهوب درکشورشان داشتند

    ▪ ۶۵٪بازیافت ضایعات

    ▪ ۵۴ تن ضایعات استفاده شده برای ایجادگرما

    ▪ ۷۵٪گازکربنیک برای استفاده سوخت ارگانیک

    ▪ ۹۵٪اعضا می گویند که هوب تاثیر معناداری برخوشبختی آنان داشته است

    ▪ ۷۱٪اعضا باهمدیگرروی پروژه هاهمکاری نموده اند

    ▪ ۴۴۲۱۲۱ یورو عایدی ازاعضا

    ● چرا سنجش مهم است؟

    "آنچه اندازه گرفته شود مدیریت می شود " پیتردراکر

    بنا بر آنچه دراین مقاله تحت عنوان حمایت نهادی برای کارآفرینی اجتماعی بحث شد،سنجش درمورد کارآفرینی اجتماعی بمنظور دستیابی به منابع بهتر وبیشتر دشوار می باشد مخصوصا درحوزه مساعدتها وکمک ها ازطریق اثبات تاثیر واقعی که آنها ایجاد می کنند بدون لحاظ کردن سود ،این موضوع دشوارتر خواهد بود.ازسوی دیگر سرمایه گذاران وبنیان گذاران اجتماعی می خواهند تا بخشش ها وسرمایه های شان که نتایج مطلوبی رابه بار می آورد شناسایی شود.

    واقعیت آن است که تعدادی از موسساتی که از کارآفرینی اجتماعی حمایت می کنند ، ومخصوصا آنهایی که سرمایه شان راتامین می کنند نتایج را بطور شبانه روزی انتظار کشیده وآرزو می نمایند،چیزی که بغرنج می باشد آنچنانکه که ما متذکر شدیم،کارآفرینان تغییررا جستجو می نمایند

    چنانکه ما درسراسر مقاله متذکر میشویم،افزایش سود هرگز هدف مطلوب شان نیست ، اما سنجش اجتماعی چیزپیچیده است وابزارهای لازم وموثر هنوز برای انجام آن توسعه نیافته اند.

    ۳) نهادهای وابسته به کارآفرینی اجتماعی:

    کارآفرینان اجتماعی با فرآیندهای پیچیده ای روبرو هستند،به همین خاطر آنان نیاز به حمایت دارند.درهمین حال یکی از بزرگترین چالش شان بدست آوردن ونگهداشتن این حمایت هاست .بعقیده پاملا هارتیگان وجیلو بیلیموریا "نه دولتها ،کسب وکارها ،نهادهای دوجانبه وچندجانبه ،موسسات ،فلاسفه ودانشگاهیان ونه بخش مدنی هنوز بااین حوزه نوظهور خونگرفتند."

    این به این معنی نیست که آنها هیچ حمایتی نشدند.امروزه درحقیقت سازمانهای غیرانتفاعی وغیردولتی ،موسسات ،دولتها واشخاص کمک می کنند به ارتقا ،سرمایه ومشاوره کارآفرینان اجتماعی اطراف این سیاره. تعداد زیادی از دانشکده ها ودانشگاهها به آموزش ویادگیری آنها همت گماردند.اینها علایم مثبتی است که اثبات کننده این حقیقت است که جنبش کارآفرینانه اجتماعی مورد پذیرش واقع شده ودراقصی نقاط عالم گسترش یافته است.

    کارآفرینان اجتماعی واقعا چه نوع حمایتی رالازم دارند؟این موضوع به دو عامل اصلی بستگی دارد:

    ۱) مرحله ای از پروژه ای که کارآفرین آن راانجام می دهد.

    براساس مطالعات و مصاحبه های انجام شده زمان مناسب اساسی برای خلاصه فرآیندهای پروژه کارآفرین ایجاد گردید.نوآوریهای کارآفرینی اجتماعی ،ماننداغلب کسب وکارها، سه مرحله اصلی دارند:مرحله نخست اساسا شامل تلاش برای ایجادپروژه کاری وجستجوی منابع است.

    یکی ازآنها باموفقیت اثبات نموده است که آنها به مرحله ای می رسند که پروژه شان تصحیح نموده وبهبود ببخشندتا فرصت هایی را بتوانندپیداکنند.دراین مرحله آنها به مقادیر زیادتری ازحمایت های مستقیم نیازمندند.بعد ازاین مرحله ،مرحله بعدی همان جایی است که پروژه حرکت راشروع نموده ودراین زمان هدف پایداری وثبات آن درطول زمان می باشد، ممکن است تکرارداشته باشد ویاگسترش پیداکند.

    ۲) سطح توسعه کشوری که پروژه درآنجا شروع می شود.

    برخی ازمطالعات ،بالاخص گزارش های سالانه دیده بان جهانی کارآفرینی بوضوح بر اهمیت زمینه درمطالعه کارآفرینی تاکیددارند( برای مثال نحوه درک کارآفرینان از فرصتها ،حمایت ملی ،آموزش و...).

    دیده بان جهانی کارآفرینی درحقیقت آنچه را که آنها وضعیتهای چارچوب کارآفرینانه می نامندرا ثابت می نماید،یعنی همان چیزی که جزو شاخص های بالقوه یک کشوربرای پرورش کارآفرینی همچون سیاست های ملی دررابطه با کارآفرینی ،سرمایه کارآفرینانه وتمایل برای آموزش ویادگیری کارآفرینان می باشد. نمودارزیر که ازگزارش سال ۲۰۰۸ GEMاستخراج شده ،تصویرروشنی راازوضعیت چارچوب کار آفرینانه مرتبط به فعالیتهای کارآفرینانه رادریک کشورهم ازبعدزمینه وابسته به نگرش کارآفرین وهم ازلحاظ ادراکات شان نشان می دهد.

    براساس طبقه بندی انجام شده ازکشورها ازلحاظ رقابت جهانی درگزارش مربوط به دوره ۲۰۰۸ – ۲۰۰۹(پورتر وشواب ۲۰۰۸)، کشورها به سه زیرطبقه دررابطه با سطح توسعه اقتصادی شان تقسیم می شوند.

    - براساس عامل محرکها ومشوقهای اقتصادی مثل آنگولا وهند

    - براساس محرک کارایی اقتصادی مانندروسیه ،برزیل یا آرژانتین

    - براساس نوآوریهای اقتصادی مانند اغلب کشورهای اروپایی وآمریکا

    بسته به زیر مجموعه ای که کشوری درآن قراردارد،کارآفرین برای کسب منابع،چالشها وفرصتها درآن جامعه ،همدستان بالقوه باهم فرق دارند.نیازهای اجتماعی درخصوص تغییر درمیان گروههای سه گانه فوق خیلی باهم فرق دارند.

    ازسوی دیگر زمانی که درسال ۲۰۰۱ بنیادشوآب فعالیت هایش راشروع نمودآنها از صدها کارآفرین اجتماعی مصاحبه بعمل آوردندکه نتایج زیر رادرپی داشت:آنها سه نوع نیاز را عنوان نمودند:مشروعیت کاری را که انجام می دهند،اعتباربرای مدلهایی که آنهاباموفقیت ایجادنمودند ودسترسی به شبکه فرصتها با رهبرانی از بخشهای دیگر(هارتیگان ۲۰۰۵).

    بمنظور نشان دادن تفاوت موسسات وتاثیر ونقش آنان مجموعه ای از اطلاعات اساسی درارتباط با کارآفرینی اجتماعی ارائه میشود.

    ▪ تنظیم پایگاه داده :

    همگان واقفیم که چگونه اطلاعات بیشتری را از طریق اینترنت میتوان بدست آورد.باهدف سلامت ومفیدبودن اطلاعات من موسساتی را مطالعه نمودم که مستقیما باکارآفرینی اجتماعی سروکارداشتند.

    بخش های اصلی که بایستی شرط توسعه کارآفرینی اجتماعی باشد به شرح زیر است:

    ۱) کسب وکارهای دیگر:آنها از مزایای اصلی مشارکت درنوآوریهای کارآفرینی اجتماعی آگاه میشوند،بعنوان بازارهای جدید،نوآوری یا بهبود در توسعه مسئولیت پذیری اجتماعی شرکت شان.

    من تصمیم نداشتم این چیزهارادرپایگاه داده های خود به حساب آورم زیرا آنها نقش مختلفی رابازی نموده ودشوار خواهدبود تا نماینده یک نمونه انتخاب شوند.برخی اوقات این شرکتها موسساتی را بعنوان واسطه برای حمایت از کارآفرینی اجتماعی به روشهای متفاوت انتخاب می نمایند.

    ۲) بخش عمومی: درکل ،دولتها هنوز به کارآفرینی اجتماعی بعنوان جنبشی که توسعه ونوآوری اجتماعی را می پرورانند توجه ننمودند.این شناسایی بایستی اساسا ازراه مشوق های قانونی ومالیاتی اتفاق بیفتد.

    من همچنین از قبل نقشهای مهم بخش عمومی را برای کارآفرینی اجتماعی متذکر شدم. من نخواستم نوآوری های بخش عمومی رادرون پایگاه داده هایم بیاورم ،زیرا به اعتقاد من مطالعه چارچوب حمایت دولتی پیچیده است.من خواستم تا این حوزه را بطور جدی مطالعه نمایم،آن موضوع جالبی برای مطالعه است مخصوصا که برخی ازشاخص ها نظیرشاخص آسانی انجام یک کسب وکار،که بوسیله بانک جهانی بعنوان شاخص ساده بودن قوانین برای کسب وکار وحق مالکیت درسراسر جهان قلمدادمیشود رابیان می کند.

    از سوی دیگر بایستی گفته شودکه هزاران موسسه کوچکتر ی وجوددارندکه به خاطرآنکه به انترنت دسترسی نداشتند از نظر من دورماندند.همچنین برای برخی از گروهها،تعدادزیادی موسسه دورمانده اندهمانند دیگرموسسات موجودی که بایستی دردسترس باشند.باهدف مطالعه بهترنمونه موسسات ،من آنهاراتقسیم بندی نمودم.

    ▪ رده بندی :

    هدف اصلی ازایجاد پایگاه دادهها این بودتا بینش خوبی ازدنیای موسسات مربوط به کارآفرینی اجتماعی پیدانموده وروابط شان را بمنظورتقسم بندی شان درگروههایی که نماینده این پیوندها بوده وشرح دهددلایل سازمانها رابرای بودن تجزیه وتحلیل نماییم.

    ترسی که وجودداشت وباید درمورد نمونه های اصلی به آن توجه میشد بین دوگروهی بود که بایددرون هم می افتادند.هنگامی که چنین قضیه ای بوجودآمدمن سعی کردم تاهدف اصلی شان راببینم وآن راباتوجه به رده اش تعریف نمایم.رده هایی که من تقسیم بندی کردم موسسات را درون آن، درپایگاه داده زیرقابل مشاهده است.

    ▪ آموزش:

    پیتردراکر گفته بود که هیچ چیزی به اندازه ساختن یک دانشگاه جدید کارآفرینانه نیست.این حقیقت وجوددارد که آموزش منبع بسیاری ازپیشرفتهاونوآوری هاست وفقدان آموزش بطورمستقیم یاغیرمستقیم علت اغلب مشکلات گذشته وحال حاضر می باشد.بهبود آموزش فی نفسه هم یک نوع سرمایه گذاری وهم یک راه حل است.

    ▪ ارتقا وترفیع :

    موسساتی که درون طبقه حاضرقرارگرفتند ویژگی های مختلفی دارندکه به آنهاکمک می نمایدتا آگاهی شان راازکارآفرینی اجتماعی افزایش دهد.کارشان شامل تماس جامعه باایده کارآفرینی اجتماعی می باشد.این نوع موسسات بطورواقعی به تردیدها ی که مادرآغاز توجه داریم خاتمه می بخشند وآن رابرای کارآفرینان اجتماعی برای انجام کارشان آسانتر می سازند وآن رابه جامعه پل می زنند.

    ▪ تامین منابع مالی:

    اغلب کارآفرینان (نه فقط کارآفرینان اجتماعی) به دسترسی سرمایه بعنوان یکی ازمهمترین چالشها توجه دارند.کارآفرینان اجتماعی به سرمایه گذارانی نیازدارند که ارزش ایده های جدیدرا می خواهند.موسسات حامی کارآفرینی اجتماعی علاقه ویژه ای هم به بیشترین بازگشت سرمایه داشته وهم به سرمایه گذاری درپروژه هایی که درآینده درجامعه تاثیرگذارباشددارند.طبقه بندی تامین کنندگان شامل موسساتی است که برتدارک منابع اقتصادی ضروری برای فعالیت های کارآفرینانه اجتماعی تمرکز می نمایند.برخی موارد این موسسات خودشان سرمایه رامدیریت کرده وبرخی مواقع دیگرآنها بعنوان واسطه کارمی کنند.

    ▪ تربیت وپرورش :

    موسساتی که رویکرد مربی گری رابرای کارآفرینی اجتماعی تعقیب می کنند، آنهایی هستند که با پروژهها درگیر میشوند ورشدشان راازلحظه ایده تاموفقیت شان فراهم می سازند.

    ▪ شبکه سازی :

    این طبقه به سازمان هایی پاسخ می دهدکه درپروژه هادرگیرنمی شوندولی قادرند چارچوبی ای را درهرعاملی که قادرباشدمنابع محلی رابرای آنها تامین کند ایجادنماید.بعضی وقتها آن بصورت بازار ،جائیکه پروژه ها وسرمایه گذاران میتوانندنیازها واهداف خودراباهم هماهنگ سازنددرمی آید.

    شبکه سازی برای کارآفرینان اجتماعی حیاتی است زیرا آنها می توانند بهترین نوع حمایت رااز کارآفرینان اجتماعی دیگری که همان هدف راداشته ومیتوانند به آنها کمک کنند بدست آورند.

    ▪ خدمات :

    همانگونه که قبلا یادآوری گردید، من قصد نداشتم تا درابتدا این طبقه بندی رابحساب آورم.دلیل اینکه من درباره این طبقه بندی موسسات شک کردم این بود که این موسسات خدمات حرفه ای رابرای شروع پیشنهادمی کردند.بعداز تحقیقات من فهمیدم که آنها تنها درانواع کسب وکارهانیستند.آنها درکل به یک رویکردجدید برای توجه به تاثیر شان نیازدارند.کسب وکارهای اجتماعی بعنوان روشی برای انجام کسب وکار وایجاد تغییراجتماعی وبرای نتایج متنوع انجام می دهند.

    ▪ مطالعه موردی:

    آشوکا یکی ازسازمانهای غیرانتفاعی حامی کارآفرینی اجتماعی است.این سازمان درسال ۱۹۸۰ توسط بیل درایتون تحت این باور که کارآفرینان اجتماعی می توانند سریعترنیازهای اجتماعی را از طریق ایجاد راه حلهای نوآورانه برطرف نموده ،تحویل دهند نتایج فوق العاده را وزندگی میلیونها نفررابهبود بخشند ایجادشد. بعبارت دیگر برای شناسایی وحمایت ازکارآفرینان اجتماعی ازطریق رویکردسرمایه گذاری مخاطره پذیراجتماعی تشکیل شد.آشوکا بوسیله افراد ونها ها وکسب وکارهای کارآفرینانه ای ازسراسر دنیا تامین سرمایه میشود.آشوکا امروزه در۶۳ کشورحضورداشته وبیش از۲۰۰۰ کارآفرین اجتماعی راتحت حمایت دارد.سازمان به قدرت کارآفرینان اجتماعی باوردارد.آنها پروژه هایی راانتخاب می کنند که نوآورانه باشد وکارآفرینانی را حمایت می نمایند که موفق باشند،موسسه درسراسر دنیا به دنبال کارآفرینانی است که کارآفرینی اجتماعی راپیشه سازند وپیرو آشوکاباشند وبرای زندگی انها برای حدود سه سال مواجب تعیین می کند،برای آنها این امکان رافراهم می سازدتابطور تمام وقت موسسه شان راتاسیس نموده وایده شان را گسترش دهند.موسسه همچنین برای آنها شبکه حمایت جهانی راازکارآفرینان دیگر بویژه درکشورخودشان فراهم می کند.(آنها راباکارآفرینان آشنا می کند).آشوکا یک شبکه قدرتمند رابرای پیروانش ایجادنمود به گونه ای که افراد وسازمانها بتوانند باهم کارکنند.

    شاتل کسب وکار یو پی اف درسال ۲۰۰۶ دردانشگاه پمپیوفابرا باهدف حمایت از کسب وکارهای دانش آفرین یاتکنولوژی محور آغاز بکارکرد.طی فعالیت دوساله، آنها به اجرای یک سیستم حامی فعالیتهای کارآفرینانه بوسیله تحریک کارآفرینی دربین معلمان ،کارکنان، دانشجویان وفارغ اتحصیلان آموزشگاهی کمک کردند، سعی کردند تا فرصتهای جدید کسب وکاررا درزمینه دانش ایجادشده دردانشگاهها معرفی نموده وبه کارآفرینان ازطریق فرآیندایجاد شرکت کمک نمایند.تیم یو پی اف با آنها یی که درزمینه نوآوریهای فناورانه دست اندرکارند ملاقات می نماید.آنها اخیرا ۴کسب وکار خودمختاردراین زمینه دارند.آنها برای مربی گری وحمایت کارآفرینانی – کارآفرینان اجتماعی - که ازدانشگاه می آیند آمادگی دارند. اما هم به خاطرآنکه جدیدتر هستند وزیاد ارتقا نیافتند وهم متقاضی زیادی بین دانشجویان ندارند

    کارجاری که شاتل می خواهدتوسعه دهد میتواند تقسیم شود به:

    ▪ ارتقا یا ترفیع: هم برای ایده کارآفرینی وهم درباره منابع وابزارها بمنظور ایجادیک شرکت بین جامعه دانشگاهی ، آنها برای این منظور دوهفته نامه ای رابرای تدارک اطلاعات تحت عنوان بی اس اینفوانتشاردادند.

    ▪ حمایت کارآفرینان: ازطریق کمک شان به ایده هایشان ، مربی گری شان برای تهیه برنامه کسب وکارشان ، کمک برای بدست آوردن منابع درست ،مشاوره درباره مالکیت فکری ودیگرموضوعات قانونی.

    ▪ تعقیب ،پیگیری وارتقای مجموعه بنگاهها

    نویسنده :آلیسیا گاتیوس رودریگویز – دانشگاه پمپیو فابرامی ۲۰۰۹
    مترجم :سید نبی اله حسینی – مدرس کارآفرینی
    خانه کارآفرینان ایران ( www.karafariny.com )



    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:41 AM   |  

    ابتکار در رهبری و کارآفرینی

    مرتبط با:همت و کار مضاعف در کارآفرینی و کسب وکار


    ازنظر سنتی ساختار بهره وری ایتالیا با داشتن تعداد زیادی ازشرکت های کوچک معروف است. با توجه به طبیعت محصول, شرکت های کوچک ایتالیایی برروی بخشهای قدیمی متمرکزاست

    کشور ایتالیا درقاره اروپا قراردارد. جزو۷ کشورصنعتی پیشرفته دنیا محسوب می شود . این کشوردارای ۵/۵۷ میلیون نفرجمعیت است وسرانه تولید ناخالص داخلی آن حدود ۲۳۰۰۰ دلار برای هرنفرونرخ بیکاری درآن حدود ۱۲% می باشد.

    بعضی ازشاخص های اقتصادی دراین کشور درمقایسه با ۴۷ کشور دنیا به قرارذیل است:

    - سرانه تولید ناخالص داخلی به ازاء هرنفرشاغل حدود ۵۸۰۰۰ دلارآمریکا می باشد. ( رتبه ۴ بین ۴۷ کشور)

    - توانایی سرمایه گذاری مخاطره آمیز برای توسعه کسب وکاردارای مقیاس حدود۵/۴ درصد ( ازمقیاس یک تا ۱۰ ) است. ( رتبه ۳۰ ازبین ۴۷ کشور)

    - میزان درک مدیران این کشور ازکارآفرینی مقیاسی درحدود ۳/۶ ( ازمقیاس یک تا۱۰ ) می باشد ( رتبه ۲۱ ازبین ۴۷ کشور)

    - هزینه کل تحقیقات دراین کشور حدود ۱۲ میلیارد دلارمی باشد( رتبه ۶ ازبین ۴۷ کشور)

    ۱) کارآفرینی درایتالیا:

    ازنظر سنتی ساختار بهره وری ایتالیا با داشتن تعداد زیادی ازشرکت های کوچک معروف است. با توجه به طبیعت محصول, شرکت های کوچک ایتالیایی برروی بخشهای قدیمی متمرکزاست وسطح تکنولوژی آنها درحد متوسط می باشد.

    سطح درک فرصت ها برای کسب وکارجدید درایتالیا ۲۵% است که دربین کشورهای اتحادیه اروپا دررده

    دوم قراردارد. علاوه برآن نرخ شروع کسب وکاردرمیان افراد ۱۸ تا ۲۴ ساله ایتالیایی ۸% می باشد. که درمقام دوم بعد ازآمریکا می باشد. این برآورد نشان دهنده این است که تعداد افراد خود اشتغال درایتالیا افزایش یافته است ودلیل منطقی آن را می توان شرایط بازارکارجستجو کرد. ایتالیا پایین ترین سطح فعالیتهای فرشتگان کسب وکاررا داراست( ۲/۲%) .

    علاوه برمحدودیت های مالی, کارآفرینان درایتالیا با مشکلات وموانع دیگری مواجهند که عبارتند ازسختی بازارکار, بوروکراسی اداری بالا به دلیل رعایت قوانین ومالیات ارزش افزوده نسبتا بالا.

    نتایج GEM نشان می دهد که درایتالیا فعالیتهای کارآفرینانه درمیان نسل جوانتربیشتراست. بنابراین وجود این افراد جوان ترمی تواند برای حفظ یک بخش کارآفرینانه نسبتا بزرگ یک امرحیاتی باشد. افزایش مشارکت زنان برای کاستن این مشکل می تواند راه حلی محسوب شود.

    ورود به فرهنگ محلی یک عامل مهم برای تقویت موفقیت شروع کسب وکارها محسوب می شود. درایتالیا به دلیل اینکه مشارکت زنان درکارآفرینی نسبت به سایر کشورها کمتراست و جمعیت تا سال ۲۰۲۵ , ۱۲% کاهش خواهد یافت و مقایسه خصوصیات اقتصادی- اجتماعی, هنوزهم تفاوتهای ناحیه ای خیره کننده را نشان می دهد, الگوهای فعالیت کارآفرینانه دورازحد متوسط است.

    ۲) محیط کارآفرینی درایتالیا:

    ۱-۲) محتوای اجتماعی کشور:یعنی ازشاخصهای اجتماعی رابطه سیستماتیک وعمده ای را با میزان شروع کسب وکارنشان می دهند که می توان ازآموزش, سطح درآمد و دموگرافی جمعیت نام برد.

    ۲-۲) شرایط کسب وکارملی: رشد تولید ناخالص داخلی ومیزان بیکاری را برای ارزیابی شرایط کسب وکاریک جامعه مورد استفاده قرارمی دهند. درایتالیا بین سالهای ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۸ رشد تولید ناخالص داخلی به طور متوسط ۲/۱% بوده است که درسال ۱۹۹۹ تا حدی کاهش یافته است . میزان بیکاری درایتالیا ۵/۱۲% می باشد که نسبت به سایرکشورها بالااست . نرخ بالای بیکاری تا حدی به دلیل سختی بازارکارایتالیا می باشد.

    ۳-۲) شرایط چارچوب کاری کارآفرینانه : هنجارهای اجتماعی وفرهنگی, توانایی دستیابی به منابع مالی یکسان, دسترسی به خدمات شغلی, انتقال موثرتحقیق وتوسعه ووجود آموزش مفید ازجمله عواملی هستند که دارای همبستگی مثبت , با فعالیت های کارآفرینانه می باشد.

    درایتالیا نا مربوط ترین جنبه های محیط کارآفرینانه عبارتند از: کمی انتخاب روشهای تامین مالی, فقدان R&D وانتقال های تکنولوژی می باشد.

    درایتالیا شرکت های کوچکترسودآورترازشرکتهای بزرگترهستند. با وجود این برخلاف کاهش میزان بهره, درآمدهای حاصل ازمزیتهای بهره وری ازطریق هزینه های تامین مالی عمده, ازبین می رود. این هزینه های تامین مالی برای شرکتهای کوچک ۳/۱ سود ناخالص وبرای شرکتهای بزرگ درحدود ۱۷% می باشد. شرکت های کوچک ازنظر تامین مالی شکننده تر هستند وبیشتر در معرض وضعیت نامشخص چرخه کسب و کار قرار می گیرند. ایتالیا ازنظر سرمایه گذاران غیررسمی ازبقیه کشورها به جزژاپن کمتراست . درایتالیا انتقال تکنولوژی نسبت به سایرکشورهای GEM ضعیف تراست چون ازمنابع مانند دانشگاه ها , شرکت های بزرگ, شرکت های کارآفرینانه وآزمایشگاه های دولتی سرمی زند و هنوزهیچکدام ازنوآوری های ایجاد شده دردانشگاهها به صورت تجاری درنیامده اند.

    ۳) بخش کارآفرینانه ایتالیا:

    ۱-۳) درک فرصت های کارآفرینانه :

    کارشناسان عقیده دارند که فرصتهای خوبی درچندین سال اخیردرایتالیا وجود داشته است واین مساله می تواند امید وارکننده باشد.

    ۲-۳) انگیزه وظرفیت کارآفرینانه:

    فعالیت کارآفرینانه فقط درصورتی به وقوع می پیوندد که افراد علاوه بر آگاهی ودرک موقعیت ها دارای ظرفیت بهره برداری ازاین فرصتها باشند. ظرفیت کارآفرینانه نیازمند وجود مهارت های مناسب می باشد.

    ۳-۳) اختلاف جغرافیایی :

    وجود تفاوتهای عمده درمیان ۲۰ ناحیه ایتالیا یک موضوع دیرینه و شناخته شده است. درایتالیا حدود ۲۰۰ ناحیه( ۱۲۵ مورد درشمال شرق ومرکزکشور, ۵۹ درصد درشمال غرب , ۱۵ مورد درمزوگیرونو) وجود دارد. درسال ۱۹۹۴ شرکتهایی که دراین نواحی فعالیت داشته اند ۴۲% ازنیروی کاررادراختیار داشته اند. این درصد درناحیه شمال شرق ۶۰ درصد وجنوب ۱۰% می باشد.

    ۴-۳) خود اشتغالی درمقابل کارآفرینی :

    تمایل کشور به سوی ایجاد تعداد زیادی ازشرکتهای کوچک درخود کفایی بیشترازرشد تمرکزدارد. این مساله با یافته هایی که نشان می دهد ایتالیا فاقد انتقال تکنولوژی بین تحقیق وفعالیت تجاری است, سازگارمی باشد. همچنین نشان می دهد که هرچند ایتالیا تعداد زیادی شرکت های کوچک ایجاد می کند, ولی فقط تعداد کمی ازآنها پیشرفت می کنند.

    ۴) آینده کارآفرینی درایتالیا:

    چهارعامل اصلی برای تعیین سطح فعالیت کارآفرینی عبارتست از:

    - وجودیک فرهنگ مطلوب برای قانونی کردن کارآفرینی به عنوان یک فعالیت مورد احترام

    - وجود درک برای استفاده ازموقعیت های کارآفرینانه

    -وجود افرادی که با مهارتهای مورد نیازبرای استفاده ازفرصتهای تشخیص داده شده ویک سیستم محرک انگیزه های بالقوه کارآفرینانه

    - وجود روشها وانتخابهای سرمایه گذاری خارجی کافی

    درمقابل این زمینه عمومی باید عملکرد ایتالیا را مورد ارزیابی قرارداد, درایتالیا مسائلی وجود دارد نظیر:

    - تجاری سازی تکنولوژی وانتقالهای R&D هردوبسیارپایین می باشد وهیچگونه ارتباطی بین صنعت و موسسات تحقیقاتی وجود ندارد.

    - تفاوتهای اقتصادی- اجتماعی عمده ای هنوز بین نواحی کشوروجود دارد .

    - ساختارغیرقابل انعطاف بازارنیروی کارباعث کاهش محرکهای کارآفرینانه می شود.

    - شروع بسیاری ازکسب وکارها بیشتربه منظور خودکفایی صورت می گیرد.

    - کاهش مورد انتظارعمده ای که درنرخ جمعیت بوجود خواهد آمد, کشوررابرای افزایش یا حفظ سطوح جاری کارآفرینی تهدید خواهد کرد.

    - تمایلات کارآفرینانه درنسل جوان موج می زند.

    - دولت ازافراد کارآفرین حمایت می کند.

    - طبق تعریف, کارآفرینی مربوط به ایجاد شرکت ها وکسب وکارهای جدید به منظوربهره وری می باشد و این اقدام درجایی صورت می گیرد که یک موقعیت برای بهره وری ازطریق توانایی کارآفرین برای ایجاد نوآوری محصولات وسازمانها ایجاد شده است .

    یک چارچوب محرک قوی نشان می دهد که دولت درقبال کارآفرینان متعهد می باشد ووجود چنین سیستمی می تواند باعث افزایش انگیزه کارآفرینانه شود.

    درواقع درمیان کشورهای GEM آنهایی که ازسطح بالای فعالیت های کارآفرینانه دارا می باشند, دولتهایی دارند که نسبت به تدارک شبکه های ایمنی تاکید زیادی برعوامل محرک برای نوآوری دارند.

    درایتالیا تمایلات به سمت حمایت ازابتکارات بوده اما مدرکی دال برتغییر این سیاست توسط دولتهای اخیروجود دارد. متاسفانه عدم ثبات دولتهای ایتالیا ارزیابی این تغییرات را مشکل می سازد.

    لازم است ایتالیا درموارد زیرتقویت شود:

    - انتقالهای R&D تکنولوژی

    - انتخابهای سرمایه گذاری وتامین مالی

    - قابلیت انعطاف بازارنیروی کار

    - تفاوتهای ناحیه ای

    - ساختارجمعیت

    - توسعه یک فرهنگ رشد گرا

    درمقابل خود اشتغالی یک رهیافت گسترده برای این موضوع توصیه می شود:

    ۱) دولت باید برایجاد یک محیط کسب وکارازطریق عوامل انگیزشی قوی تاکید بیشتری داشته باشد.

    ۲) افزایش سطح ظرفیت کارآفرینانه نیازمند تعهد اساسی دولت برای معرفی کارآفرینی به درون سطح سوم آموزش ( دانشگاه) بویژه درمیان دانشجویان علوم ومهندسی می باشد.

    ۳) افزایش سطح ظرفیت کارآفرینانه نیازمند تعهد اساسی دولت برای ارتقاء R&D وانتقال دانش فنی بین موسسات تحقیقاتی ودنیای کسب وکارمی باشد.

    ۴) به دلیل روند دموگرافیک ایتالیا, افزایش سطح ظرفیت کارآفرینانه به تعهد اساسی دولت برای معرفی قوانین مناسب مهاجرت وافزایش مشارکت زنان درکارآفرینی نیازمند می باشد.

    ۵) دولت نقش عمده ای درارتقاء وتدوین یک رفروم عمده درسیستم سرمایه گذاری دارد.

    ۶) درارتقاء رفروم بازارنیروی کاردارد.

    ۷) دولت نقش عمده ای درشفاف سازی وترویج یک ذهنیت رشد گرا دارد.

    ۵) اقدامات دولت ایتالیا برای ارتقاء کارآفرینی:

    - آموزش یک جامعه کارآفرینانه

    - دسترسی به منابع مالی برای شرکتهای کوچکترودریک مرحله زودترومنابع مالی برای شرکتهای درحال توسعه وتکنولوژیکی

    - دسترسی به تحقیق ونوآوری واستفاده بهترازپتنت های توسط SME ها

    - بهبود دیدگاه خدمات حمایتی

    - بهبود امور اداری

    - بهبود انتقال و شرایط کاری

    ۶) معرفی سازمانهای حامی کارآفرینانه درایتالیا:

    Confapi-

    CAN-

    Confartigrananto-

    CASA-

    - اتاق بازرگانی

    - سازمان کارآفرینی جوانان

    - سازمان confidi

    - صندوق تضمینی مرکزی برای SME

    - وزارت تحقیقات وعلوم

    - وزارت صنایع

    - موسسه G.Tagliacarne

    - اتحادیه ملی اتاقهای بازرگانی

    - موسسه suiltppo Italia

    - AIFI ( انجمن سرمایه گذاران مخاطره آمیزایتالیا)

    ۷) کارآفرینی دردانشگاههای ایتالیا:

    وزارت علوم ایتالیا برنامه ای طراحی کرده تا با همکاری دانشگاهی ودانشجویان درتوسعه یک ایده اساسی کمک وهمراهی نماید که کارآفرینی دردانشگاههای ایتالیا به صورت ذیل مطرح می شود:

    ۱-۷) دانشگاه بولوگانا: برنامه این دانشگاه شامل آموزش, تحقیق ومشاوره و... می باشد. هدف این دانشگاه ازکارآفرینی کاربرد تکنولوژی وتاسیس شرکت می باشد.

    ۲-۷) انستیتو پلی تکنیک میلان: دراین دانشگاه هدف ازکارآفرینی شامل موارد زیراست:

    - ایجاد فضای مناسب دردانشگاه وهماهنگ کردن سیستم

    - فراهم نمودن ارتباط با افراد نوآوردرصنعت

    - همکاری وارتباط با برگزارکنندگان سمینارهایی دررشته های اقتصاد, ساخت ونوآوری وکارآفرینی

    ۳-۷- انستیتو دانشجویی: هدف آن تربیت وحمایت ازموسسین شرکتها و موسسات تحقیقاتی است که فعالیتهای این انستیتو برای شرکت عبارتند از:

    - مشاوره واطلاعات برای پیشبرد برنامه ها

    - آگاهی درجهت گیری به سوی کارآفرینی

    - رشد دادن کارآفرینان درشرکتهای کوچک

    - توسعه وایجاد کارآفرینی دردرون موسسات

    - دانشگاه تورنتو: فعالیت این دانشگاه درزمینه آموزش, تحقیقات ومشاوره و....می باشد.

    - دانشگاه باکونی: این دانشگاه فعالیتهایی درزمینه آموزشی , تحقیقاتی ومشاوره و... درزمینه کارآفرینی ارائه می دهد.

    گردآوری:گروه سبک زندگی سیمرغ
    www.seemorgh.com/lifestyle
    منبع:creativity.ir
    پورتال سیمرغ ( www.seemorgh.com )



    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:41 AM   |  

    رقابت، عامل اصلی پیروزی پپسی

    مرتبط با:همت و کار مضاعف در کارآفرینی و کسب وکار


    شرکت پپسی در سال۱۸۹۰ توسط داروساز جوانی به نام «کیلب برادهام» اهل نیوبرن در ایالت کارولینای شمالی در کشور آمریکا تاسیس شد.

    شرکت پپسی در سال۱۸۹۰ توسط داروساز جوانی به نام «کیلب برادهام» اهل نیوبرن در ایالت کارولینای شمالی در کشور آمریکا تاسیس شد. هدف برادهام از تولید این نوشیدنی، درمان درد معده بود. نام فعلی آن از اصطلاح پزشکی دیس پپسی (Dyspepsia) به معنای سوء هاضمه گرفته شده است و گویای سهل الهضم بودن و گوارا بودن این نوشیدنی است.

    کیلب در ابتدا نوشابه را در داروخانه خود تولید می کرد و به فروش می رساند و بعدها نام آن را به دلیل داشتن آنزیم پپسین و دانه های کولا که در آن به کار رفته بود، پپسی کولا نامید. او به دنبال این بود که نوشیدنی بسازد که علاوه بر خوشمزگی و کمک به هضم غذا، در افزایش انرژی نیز موثر باشد.

    در ۱۹۰۳ برادهام شروع به فروش پپسی کولای ساخت خودش در یک انبار اجاره ای کرد و در آن سال ۷۹۶۸ گالون از شربت پپسی را فروخت. سال بعد پپسی در بطری های ۲۸۰ سی سی عرضه شد و فروش آن به ۱۹۸۴۸ گالن افزایش یافت.

    در سال ۱۹۰۹ قهرمان اتومبیلرانی، بارنی اولدفیلد، اولین فرد مشهوری بود که با جمله «نوشیدنی قهرمانان، طراوت دهنده، مقوی و یک محرک خوب برای قبل از مسابقه» پپسی را تایید کرد. بعد از آن عبارت «خوشمزه و سالم» برای دو دهه در تبلیغات پپسی مورد استفاده قرار گرفت.

    در ۱۹۲۶ لوگوی امروزی پپسی شکل گرفت که یک لوگوی ساده با پس زمینه ای از رنگ های پپسی و لغت Pepsi در جلوی آرم است. پنج سال بعد، در اوج رکود بزرگ اقتصادی جنگ جهانی اول، پپسی به دلیل نوسان وحشتناک قیمت شکر، دچار ورشکستگی شد و هشت سال بعد دوباره این قضیه تکرار شد. در پی آن دارایی های پپسی توسط شرکت «لوفت» خریداری شد. لوفت یک تولید کننده شیرینی با فروشگاه هایی بود که در آنها نوشابه نیز عرضه می شد. مدیر این شرکت پس از پاسخ منفی کوکا در رابطه با تخفیف در نرخ نوشابه، تصمیم به جایگزینی آن با پپسی گرفته بود.

    پپسی یکی از بهترین برند های دارای رتبه دوم در جهان بود که از لحاظ رتبه به رقیب اصلی اش بسیار نزدیک بود. درست است که پپسی در آن زمان به اندازه کوکاکولا موفق نبود، ولی این شرکت هیچ گاه سعی نکرده از کوکاکولا تقلید کند. بلکه همواره در تقابل و تضاد با کوکاکولا بود و رمز موفقیت و پیشرفت آن در همین رقابت است. مثلا در همان سال های جنگ جهانی و در حمایت از آمریکا، پپسی ترکیب رنگ های آبی، سفید و قرمز را برای خود انتخاب کرد که تا سال های اخیر هم رنگ آبی، رنگ غالب تجاری پپسی است که با رنگ ویژه کوکاکولا یعنی قرمز، در تضاد است.

    تا دهه ۵۰ قرن بیستم، پپسی بر این باور بود که بهترین راه رقابت با کوکاکولا، استفاده از عامل قیمت است. ولی از سال ۱۹۵۸ بیشتر روی هویت نام تجاری اش متمرکز شد. شعار جهانی «خوش مشرب باشید، پپسی بنوشید» اولین شعاری بود که بازار جوانان را هدف گرفت. سپس شعارهای دیگری در تاکید هیجان جوانی ساخته شد که این ایده را به عنوان یک طرز تفکر مطرح می کرد.

    اما سال ۱۹۶۳ برای پپسی یک سال کلیدی بود. در این سال کمپین تبلیغاتی «نسل پپسی» بسیار تاثیرگذار ظاهر شد و نشان داد چگونه تبلیغات می تواند به جای خواص یک نام تجاری، بر پایه طرز تفکر و رفتار مصرف کنندگان آن شکل بگیرد.

    در ۱۹۷۵ پیروزی دیگری نصیب پپسی شد؛ پیروزی در آزمایش طعم، که نه تنها مصرف کنندگان، بلکه کوکاکولا را هم وارد مبارزه کرد. در نتیجه این آزمایش روشن شد که مصرف کنندگان، طعم پپسی را به کوکاکولا ترجیح می دهند. در گذر سال ها، آنقدر پیام مبارزاتی پپسی قدرتمند شد که باعث نگرانی کوکاکولا شد؛ به طوری که کوکاکولا مجبور شد فرمول اصلی خود را کنار بگذارد و محصول جدیدی با نام New Coke (کوک جدید) را وارد بازار کند که دچار شکست شد؛ چون با استفاده از ارزش هایی مثل «طعم» و «جدید بودن» که به پپسی تعلق داشت، جهتی مخالف هویت کوکاکولا را در پیش گرفته بود.

    این بهترین زمان برای پپسی بود که بازار خود را تقویت کند. پس کمپین تبلیغاتی جدیدش را با حضور یکی از ستارگان موسیقی پاپ آن زمان آغاز کرد. بعد از آن نیز افراد مشهور زیادی از جمله رابی ویلیامز، دیوید بکهام، بیانسه نولز، پینک و انریکه ایگلسیاس از پپسی حمایت کردند.

    «ایندرا کریشنامورتی نویی» از سال ۲۰۰۶ تاکنون مدیر ارشد پپسی است. خوراکی های سالم تر طی این مدت تولید شده اند و نویی به دنبال ایجاد کمترین تاثیر شرکت روی محیط است. این تمرکز بر روی غذاها و شیوه زندگی سالم از فلسفه «کارآیی با هدف» نویی سرچشمه می گیرد.

    پپسی که بیش از ۲۰۰هزار کارمند در سراسر جهان دارد، از طریق استراتژی تمایز که در رابطه با کوکاکولا اعمال می کند، به صعود خود ادامه می دهد و به نظر می رسد هرچه این تمایز بیشتر می شود، فاصله بین ارزش مالی این دو نام تجاری به هم نزدیک تر می شود و حتی در سال گذشته با فروش ۴۴ میلیاردی خود گوی سبقت را از کوکاکولا با ۳۱ میلیارد دلار ربوده است.

    کوشان غلامی
    روزنامه دنیای اقتصاد ( www.donya-e-eqtesad.com )



    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:41 AM   |  

    سبک زندگی و کارآفرینی فرهنگی

    مرتبط با:همت و کار مضاعف در کارآفرینی و کسب وکار


    کمونز ویلسون همیشه انسانی مبتکر بوده است. او از هفت سالگی شروع به کار کردن نمود و از آن زمان هرگز دست از کار نکشیده است.

    کمونز ویلسون همیشه انسانی مبتکر بوده است. او از هفت سالگی شروع به کار کردن نمود و از آن زمان هرگز دست از کار نکشیده است. کارش را با فروش مجله، روزنامه، و ذرت بو داده شروع کرد. در ۱۹۳۰، در هفده سالگی تصمیم گرفت برای نخستین بار زندگی حقوق بگیری را تجربه کند و نزد یک دلال پنبه استخدام شد. قیمتها را روی مقوا می نوشت و برای این کار ۱۲ دلار در هفته دریافت می کرد.

    وقتی یک شغل دفترداری با ۳۵ دلار در هفته برایش پیش آمد، به آن سمت رفت. اما وقتی حقوقش را گرفت، باز هم همان ۱۲ دلار بود. او درخواست اضافه حقوق کرد، و آن را دریافت نمود. هفته بعد ۳ دلار بود. وقتی پرسید چرا مانند دیگر دفتر دارها ۳۵ دلار نمی گیرد، به او گفتند شرکت چنین پولی به یک بچه هفده ساله نمی دهد. ویلسون آن کار را رها کرد. در طول هفتاد و پنج سال بعدی این آخرین باری بود که زندگی حقوق بگیری را تجربه کرد.

    ویلسون از آن پس از راههای مختلفی پول در آورد: دستگاههای پین بال، توزیع نوشابه های غیر الکلی، و دستگاههای سکه ای فروش نوشیدنی و سیگار. و توانست آن قدر پول جمع کند که برای مادرش خانه ای بسازد. در این هنگام بود که دریافت ساخت خانه ظرفیتهای بالقوه بسیاری دارد. بنابراین این کار را در ممفیس پیش گرفت و ثروتی به دست آورد، که آن را در صنعت ساختمان پس از جنگ سرمایه گذاری کرد.

    قوه ابتکار ویلسون پول زیادی برای او به همراه آورد، اما بر دنیا تأثیری نگذاشت- یعنی نه تا سال ۱۹۵۱، در این سال بود که تاجر ممفیسی خانواده اش را برای گردش به واشنگتن دی. سی. برد. در این سفر از وضعیت اسفبار هتلداری در ایالات متحده آگاهی یافت. از دهه ۱۹۲۰ متلها مثل قارچ در همه جا سبز شده بودند. بعضیها مکانهای خانوادگی مناسبی بودند. بعضی دیگر تختخوابهایشان را ساعتی اجاره می دادند. مشکل این بود که مسافران نمی دانستند کدام یک گیرشان می آید.

    ویلسون بعدها گفت: هرگز مطمئن نبودی چه چیز نصیب می شود. بعضی از آنها بسیار محقر بودند. و همه شان برای بچه ها نیز پول می گرفتند. این خون اسکاتلندی مرا به جوش آورد. کسی مثل ویلسون که پنج فرزند داشت، خانه خراب می شد. متلها برای هر اتاق شبی ۴ تا ۶ دلار می گرفتند. به اضافه ۲ دلار برای هر بچه. این صورتحساب او را سه برابر می کرد.

    خیلیها ممکن بود شکایتی بکنند و بعد ماجرا را از یاد ببرند. اما ویلسون که همیشه انسانی مبتکر بود، تصمیم گرفت قدمی بردارد و در این مورد کاری انجام دهد. به همسرش گفت: بیا برگردیم خانه و هتلهای خانوادگی زنجیره ای را بیندازیم. هتلهایی که بشود به نامشان اعتماد کرد. هدف او این بود که چهار صد هتل بسازد. زنش فقط خندید.

    ویلسون وقتی به ممفیس برگشت، نقشه کشی استخدام کرد که او را در طراحی نخستین هتلش یاری دهد. می خواست هتلش تمیز، ساده، و طبق انتظار باشد. و می خواست دارای همه آن چیزهایی باشد که او و خانواده اش کمبودشان را حس کرده بودند، مثلاً تلویزیون در همه اتاقها و استخر. سال بعد اولین هتلش را در حومه ممفیس افتتاح کرد. نام هتل روی تابلویی به بلندی ۱۶ متر با حروفی بزرگ به چشم می خورد. هتل را “هالیدی این” نا گذاشت.

    داشتن چهارصد هتل بسیار بیش از آنچه ویلسون انتظار داشت زمان برد. تا سال ۱۹۵۹ تعدادشان به صد عدد رسیده بود. اما وقتی تصمیم گرفت نمایندگی آنها را واگذار کند، یکباره کار سرعت گرفت. در ۱۹۶۴ پانصد هالیدی این وجود داشت. در ۱۹۶۸ هزار تا شد. و در ۱۹۷۲، در هرهفتاد و دو ساعت یک هالیدی این افتتاح می شد. این زنجیره هنوز رو به گسترش بود که در ۱۹۷۹ ویلسون به دلیل سکته قلبی رهبری شرکت را کنار گذاشت.

    ویلسون می گفت: “وقتی بچه بودم با گرسنگی کاملاً آشنایی داشتم. باید کار می کردم تا زندگی ام را می گذراندم. و وقتی پس از سکته قلبی ام باز نشسته شدم، به خانه رفتم تا به بوییدن رزهایم بپردازم. این حدود یک ماه طول کشید. برای انسان مبتکر بسیار دشوار است که دست از کار بردارد.

    رهبران چه خصوصیاتی دارند که آنها را قادر می سازد کاری صورت دهند ؟ به نظر من دست کم چهار خصوصیت عمده دارند:

    ۱) می دانند که چه می خواهند: اسکار لوانت، پیانیست بذله گو، زمانی به شوخی گفت: وقتی تصمیم می گیرم، پر از تردید می شوم. متأسفانه بیشتر افراد در واقع همین طورند. اما نمی شود هم مردد بود و هم مؤثر. همان طور که ناپلئون هیل می گوید، نقطه شروع هر دستاوردی، خواستن است. اگر می خواهید رهبری مؤثر باشید، باید بدانید چه می خواهید. تنها در این صورت است که با پیش آمدن فرصت، آن را تشخیص می دهید.

    ۲) خود را به عمل وادار می کنند: ضرب المثلی قدیمی می گوید: خواستن توانستن است. افراد مبتکر صبر نمی کنند تا دیگران آنها را برانگیزند. می دانند وظیفه خودشان است که خود را از حیطه آسایششان بیرون بکشند. و پیوسته این کار را انجام می دهند. به همین دلیل است که یکی از بزرگترین رهبران مبتکر قرن بیستم می توانست بگوید: “هیچ چیز درخشان و برجسته ای در پرونده کاری من وجود ندارد مگر یک چیز: کارهایی را که فکر می کنم باید انجام شوند، انجام می دهم … و وقتی تصمیم می گیرم کاری را بکنم، می کنم.”

    ۳) بیشتر دست به مخاطره می زنند: رهبران وقتی بدانند چه می خواهند و بتوانند خود را به عمل وادار کنند، باز هم یک مانع دیگر پیش رو دارند. این مانع، تمایل به مخاطره است. انسانهای پیشتاز همیشه دست به مخاطره دارند این است که می دانند فقدان ابتکار نیز بهایی دارد. رئیس جمهور جان اف. کندی گفته است: (( انجام دادن هر عملی خطر و بهایی دارد، اما دست روی دست گذاشتن خطر و بهای درازمدت بیشتری دارد.))

    ۴) بیشتر اشتباه می کنند: خبر خوب برای افراد مبتکر این است که آنان کارهای مثبتی صورت می دهند. خبر بد این است که آنان زیاد اشتباه می کنند. تامس جی. واتسون، بنیانگذار آی بی ام، این را می دانست که گفت: راه موفق شدن این است که میزان شکستهایتان را دو برابر کنید.

    اگر چه رهبران مبتکر شکست بیشتری را تجربه می کنند، نمی گذارند این ناراحتشان کند. هر چه قابلیتهای فردی بیشتر باشد، احتمال شکست بیشتر است. سناتور رابرت کندی این مسئله را چنین جمع بندی کرد: (( تنها کسانی که شهامتش را دارند که شکستهای سختی بخورند، می توانند دستاوردهای بزرگی داشته باشند.)) اگر می خواهید به عنوان رهبر دستاوردهای بزرگی داشته باشید، باید بخواهید که ابتکار نشان دهید و خود را در خطر بیندازید.

    رئیس پیشین شرکت کرایسلر، لی یا کوکا، گفته است: حتی تصمیم درست اگر خیلی دیر گرفته شود، تصمیم اشتباهی است.

    ● برای پیشبرد قوه ابتکارتان کارهای زیر را انجام دهید:

    ▪ ذهنیت خود را تغییر دهید: اگر دچار فقدان قوه ابتکار هستید، بدانید که مشکل از درون شما ناشی می شود، نه از دیگران. بیندیشید که چرا در اقدام کردن تردید به خرج می دهید. آیا مخاطره کردن شما را می هراساند ؟ آیا شکستهای گذشته شما را دلسرد می کند ؟ آیا قابلیتی که در فرصتها نهفته است به چشمتان نمی آید؟ منبع تردیدتان را شناسایی کنید و در موردش کاری انجام دهید. تا زمانی که نتوانید در درونتان به جلو حرکت کنید، در بیرون نمی توانید حرکتی رو به جلو داشته باشید.

    ▪ منتظر نمانید تا فرصتها به سراغتان بیایند: فرصت در خانه تان را نمی زند. باید از جا برخیزید و آن را جستجو کنید. داراییها، استعدادها، و منابعتان را ارزیابی کنید. اکنون به مدت یک هفته هر روز در پی فرصتها باشید. چه جایی به نیازی بر می خورید؟ چه کسی به دنبال مهارتی است که شما دارید؟ چه کسانی برای آنچه شما می توانید ارائه کنید جان می دهند ؟ فرصتها در همه جا هستند.

    ▪ گام بعدی را بردارید: دیدن فرصت یک چیز است و در مورد آن کاری انجام دادن چیز دیگر. کسی به شوخی گفته است هر کسی در حمام به نظرات فوق العاده ای دست می یابد. اما تعداد کمی هستند که از حمام خارج شوند، خود را خشک کنند، و در این مورد کاری انجام دهند. بهترین فرصتی را که در برابر خود می بینید انتخاب کنید و آن را تا جایی که می توانید پیش ببرید. تا زمانی که بیشترین تلاشتان را در آن زمینه انجام نداده اید دس بر ندارید.

    لستر ووندرمن در ۱۹۴۷ به طور کاملاً بی دلیلی از شغل تبلیغاتی اش در نیویورک اخراج شد. اما این مرد جوان می دانست از رئیس مؤسسه، مکس سکهایم، چیزهای زیادی می تواند یاد بگیرد. روز بعد ووندرمن به سر کار رفت و مانند روزهای قبل به کار پرداخت- اما بدون هیچ دستمزدی.

    سکهایم یک ماه به او هیچ توجهی نکرد، اما سرانجام نزد او رفت و گفت: خیلی خب، تو برنده شدی. هرگز ندیده ام کسی کار را بیش از پول بخواهد

    ووندرمن یکی ازموفقترین افراد صنعت تبلیغات قرن شد. او را پدر بازاریابی مستقیم می نامند.بایدامروز گام جسورانه ای بردارید تا فردا به همه قابلیتهایتان دست یابید.

    نویسنده: admin
    http://www.blog.toomaj.com



    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:41 AM   |  

    کارآفرینی در سایر کشورها(ایتالیا)

    مرتبط با:همت و کار مضاعف در کارآفرینی و کسب وکار


    ازنظر سنتی ساختار بهره وری ایتالیا با داشتن تعداد زیادی ازشرکت های کوچک معروف است. با توجه به طبیعت محصول, شرکت های کوچک ایتالیایی برروی بخشهای قدیمی متمرکزاست

    کشور ایتالیا درقاره اروپا قراردارد. جزو۷ کشورصنعتی پیشرفته دنیا محسوب می شود . این کشوردارای ۵/۵۷ میلیون نفرجمعیت است وسرانه تولید ناخالص داخلی آن حدود ۲۳۰۰۰ دلار برای هرنفرونرخ بیکاری درآن حدود ۱۲% می باشد.

    بعضی ازشاخص های اقتصادی دراین کشور درمقایسه با ۴۷ کشور دنیا به قرارذیل است:

    - سرانه تولید ناخالص داخلی به ازاء هرنفرشاغل حدود ۵۸۰۰۰ دلارآمریکا می باشد. ( رتبه ۴ بین ۴۷ کشور)

    - توانایی سرمایه گذاری مخاطره آمیز برای توسعه کسب وکاردارای مقیاس حدود۵/۴ درصد ( ازمقیاس یک تا ۱۰ ) است. ( رتبه ۳۰ ازبین ۴۷ کشور)

    - میزان درک مدیران این کشور ازکارآفرینی مقیاسی درحدود ۳/۶ ( ازمقیاس یک تا۱۰ ) می باشد ( رتبه ۲۱ ازبین ۴۷ کشور)

    - هزینه کل تحقیقات دراین کشور حدود ۱۲ میلیارد دلارمی باشد( رتبه ۶ ازبین ۴۷ کشور)

    ۱) کارآفرینی درایتالیا:

    ازنظر سنتی ساختار بهره وری ایتالیا با داشتن تعداد زیادی ازشرکت های کوچک معروف است. با توجه به طبیعت محصول, شرکت های کوچک ایتالیایی برروی بخشهای قدیمی متمرکزاست وسطح تکنولوژی آنها درحد متوسط می باشد.

    سطح درک فرصت ها برای کسب وکارجدید درایتالیا ۲۵% است که دربین کشورهای اتحادیه اروپا دررده

    دوم قراردارد. علاوه برآن نرخ شروع کسب وکاردرمیان افراد ۱۸ تا ۲۴ ساله ایتالیایی ۸% می باشد. که درمقام دوم بعد ازآمریکا می باشد. این برآورد نشان دهنده این است که تعداد افراد خود اشتغال درایتالیا افزایش یافته است ودلیل منطقی آن را می توان شرایط بازارکارجستجو کرد. ایتالیا پایین ترین سطح فعالیتهای فرشتگان کسب وکاررا داراست( ۲/۲%) .

    علاوه برمحدودیت های مالی, کارآفرینان درایتالیا با مشکلات وموانع دیگری مواجهند که عبارتند ازسختی بازارکار, بوروکراسی اداری بالا به دلیل رعایت قوانین ومالیات ارزش افزوده نسبتا بالا.

    نتایج GEM نشان می دهد که درایتالیا فعالیتهای کارآفرینانه درمیان نسل جوانتربیشتراست. بنابراین وجود این افراد جوان ترمی تواند برای حفظ یک بخش کارآفرینانه نسبتا بزرگ یک امرحیاتی باشد. افزایش مشارکت زنان برای کاستن این مشکل می تواند راه حلی محسوب شود.

    ورود به فرهنگ محلی یک عامل مهم برای تقویت موفقیت شروع کسب وکارها محسوب می شود. درایتالیا به دلیل اینکه مشارکت زنان درکارآفرینی نسبت به سایر کشورها کمتراست و جمعیت تا سال ۲۰۲۵ , ۱۲% کاهش خواهد یافت و مقایسه خصوصیات اقتصادی- اجتماعی, هنوزهم تفاوتهای ناحیه ای خیره کننده را نشان می دهد, الگوهای فعالیت کارآفرینانه دورازحد متوسط است.

    ۲) محیط کارآفرینی درایتالیا:

    ۱-۲) محتوای اجتماعی کشور:یعنی ازشاخصهای اجتماعی رابطه سیستماتیک وعمده ای را با میزان شروع کسب وکارنشان می دهند که می توان ازآموزش, سطح درآمد و دموگرافی جمعیت نام برد.

    ۲-۲) شرایط کسب وکارملی: رشد تولید ناخالص داخلی ومیزان بیکاری را برای ارزیابی شرایط کسب وکاریک جامعه مورد استفاده قرارمی دهند. درایتالیا بین سالهای ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۸ رشد تولید ناخالص داخلی به طور متوسط ۲/۱% بوده است که درسال ۱۹۹۹ تا حدی کاهش یافته است . میزان بیکاری درایتالیا ۵/۱۲% می باشد که نسبت به سایرکشورها بالااست . نرخ بالای بیکاری تا حدی به دلیل سختی بازارکارایتالیا می باشد.

    ۳-۲) شرایط چارچوب کاری کارآفرینانه : هنجارهای اجتماعی وفرهنگی, توانایی دستیابی به منابع مالی یکسان, دسترسی به خدمات شغلی, انتقال موثرتحقیق وتوسعه ووجود آموزش مفید ازجمله عواملی هستند که دارای همبستگی مثبت , با فعالیت های کارآفرینانه می باشد.

    درایتالیا نا مربوط ترین جنبه های محیط کارآفرینانه عبارتند از: کمی انتخاب روشهای تامین مالی, فقدان R&D وانتقال های تکنولوژی می باشد.

    درایتالیا شرکت های کوچکترسودآورترازشرکتهای بزرگترهستند. با وجود این برخلاف کاهش میزان بهره, درآمدهای حاصل ازمزیتهای بهره وری ازطریق هزینه های تامین مالی عمده, ازبین می رود. این هزینه های تامین مالی برای شرکتهای کوچک ۳/۱ سود ناخالص وبرای شرکتهای بزرگ درحدود ۱۷% می باشد. شرکت های کوچک ازنظر تامین مالی شکننده تر هستند وبیشتر در معرض وضعیت نامشخص چرخه کسب و کار قرار می گیرند. ایتالیا ازنظر سرمایه گذاران غیررسمی ازبقیه کشورها به جزژاپن کمتراست . درایتالیا انتقال تکنولوژی نسبت به سایرکشورهای GEM ضعیف تراست چون ازمنابع مانند دانشگاه ها , شرکت های بزرگ, شرکت های کارآفرینانه وآزمایشگاه های دولتی سرمی زند و هنوزهیچکدام ازنوآوری های ایجاد شده دردانشگاهها به صورت تجاری درنیامده اند.

    ۳) بخش کارآفرینانه ایتالیا:

    ۱-۳) درک فرصت های کارآفرینانه :

    کارشناسان عقیده دارند که فرصتهای خوبی درچندین سال اخیردرایتالیا وجود داشته است واین مساله می تواند امید وارکننده باشد.

    ۲-۳) انگیزه وظرفیت کارآفرینانه:

    فعالیت کارآفرینانه فقط درصورتی به وقوع می پیوندد که افراد علاوه بر آگاهی ودرک موقعیت ها دارای ظرفیت بهره برداری ازاین فرصتها باشند. ظرفیت کارآفرینانه نیازمند وجود مهارت های مناسب می باشد.

    ۳-۳) اختلاف جغرافیایی :

    وجود تفاوتهای عمده درمیان ۲۰ ناحیه ایتالیا یک موضوع دیرینه و شناخته شده است. درایتالیا حدود ۲۰۰ ناحیه( ۱۲۵ مورد درشمال شرق ومرکزکشور, ۵۹ درصد درشمال غرب , ۱۵ مورد درمزوگیرونو) وجود دارد. درسال ۱۹۹۴ شرکتهایی که دراین نواحی فعالیت داشته اند ۴۲% ازنیروی کاررادراختیار داشته اند. این درصد درناحیه شمال شرق ۶۰ درصد وجنوب ۱۰% می باشد.

    ۴-۳) خود اشتغالی درمقابل کارآفرینی :

    تمایل کشور به سوی ایجاد تعداد زیادی ازشرکتهای کوچک درخود کفایی بیشترازرشد تمرکزدارد. این مساله با یافته هایی که نشان می دهد ایتالیا فاقد انتقال تکنولوژی بین تحقیق وفعالیت تجاری است, سازگارمی باشد. همچنین نشان می دهد که هرچند ایتالیا تعداد زیادی شرکت های کوچک ایجاد می کند, ولی فقط تعداد کمی ازآنها پیشرفت می کنند.

    ۴) آینده کارآفرینی درایتالیا:

    چهارعامل اصلی برای تعیین سطح فعالیت کارآفرینی عبارتست از:

    - وجودیک فرهنگ مطلوب برای قانونی کردن کارآفرینی به عنوان یک فعالیت مورد احترام

    - وجود درک برای استفاده ازموقعیت های کارآفرینانه

    -وجود افرادی که با مهارتهای مورد نیازبرای استفاده ازفرصتهای تشخیص داده شده ویک سیستم محرک انگیزه های بالقوه کارآفرینانه

    - وجود روشها وانتخابهای سرمایه گذاری خارجی کافی

    درمقابل این زمینه عمومی باید عملکرد ایتالیا را مورد ارزیابی قرارداد, درایتالیا مسائلی وجود دارد نظیر:

    - تجاری سازی تکنولوژی وانتقالهای R&D هردوبسیارپایین می باشد وهیچگونه ارتباطی بین صنعت و موسسات تحقیقاتی وجود ندارد.

    - تفاوتهای اقتصادی- اجتماعی عمده ای هنوز بین نواحی کشوروجود دارد .

    - ساختارغیرقابل انعطاف بازارنیروی کارباعث کاهش محرکهای کارآفرینانه می شود.

    - شروع بسیاری ازکسب وکارها بیشتربه منظور خودکفایی صورت می گیرد.

    - کاهش مورد انتظارعمده ای که درنرخ جمعیت بوجود خواهد آمد, کشوررابرای افزایش یا حفظ سطوح جاری کارآفرینی تهدید خواهد کرد.

    - تمایلات کارآفرینانه درنسل جوان موج می زند.

    - دولت ازافراد کارآفرین حمایت می کند.

    - طبق تعریف, کارآفرینی مربوط به ایجاد شرکت ها وکسب وکارهای جدید به منظوربهره وری می باشد و این اقدام درجایی صورت می گیرد که یک موقعیت برای بهره وری ازطریق توانایی کارآفرین برای ایجاد نوآوری محصولات وسازمانها ایجاد شده است .

    یک چارچوب محرک قوی نشان می دهد که دولت درقبال کارآفرینان متعهد می باشد ووجود چنین سیستمی می تواند باعث افزایش انگیزه کارآفرینانه شود.

    درواقع درمیان کشورهای GEM آنهایی که ازسطح بالای فعالیت های کارآفرینانه دارا می باشند, دولتهایی دارند که نسبت به تدارک شبکه های ایمنی تاکید زیادی برعوامل محرک برای نوآوری دارند.

    درایتالیا تمایلات به سمت حمایت ازابتکارات بوده اما مدرکی دال برتغییر این سیاست توسط دولتهای اخیروجود دارد. متاسفانه عدم ثبات دولتهای ایتالیا ارزیابی این تغییرات را مشکل می سازد.

    لازم است ایتالیا درموارد زیرتقویت شود:

    - انتقالهای R&D تکنولوژی

    - انتخابهای سرمایه گذاری وتامین مالی

    - قابلیت انعطاف بازارنیروی کار

    - تفاوتهای ناحیه ای

    - ساختارجمعیت

    - توسعه یک فرهنگ رشد گرا

    درمقابل خود اشتغالی یک رهیافت گسترده برای این موضوع توصیه می شود:

    ۱) دولت باید برایجاد یک محیط کسب وکارازطریق عوامل انگیزشی قوی تاکید بیشتری داشته باشد.

    ۲) افزایش سطح ظرفیت کارآفرینانه نیازمند تعهد اساسی دولت برای معرفی کارآفرینی به درون سطح سوم آموزش ( دانشگاه) بویژه درمیان دانشجویان علوم ومهندسی می باشد.

    ۳) افزایش سطح ظرفیت کارآفرینانه نیازمند تعهد اساسی دولت برای ارتقاء R&D وانتقال دانش فنی بین موسسات تحقیقاتی ودنیای کسب وکارمی باشد.

    ۴) به دلیل روند دموگرافیک ایتالیا, افزایش سطح ظرفیت کارآفرینانه به تعهد اساسی دولت برای معرفی قوانین مناسب مهاجرت وافزایش مشارکت زنان درکارآفرینی نیازمند می باشد.

    ۵) دولت نقش عمده ای درارتقاء وتدوین یک رفروم عمده درسیستم سرمایه گذاری دارد.

    ۶) درارتقاء رفروم بازارنیروی کاردارد.

    ۷) دولت نقش عمده ای درشفاف سازی وترویج یک ذهنیت رشد گرا دارد.

    ۵) اقدامات دولت ایتالیا برای ارتقاء کارآفرینی:

    - آموزش یک جامعه کارآفرینانه

    - دسترسی به منابع مالی برای شرکتهای کوچکترودریک مرحله زودترومنابع مالی برای شرکتهای درحال توسعه وتکنولوژیکی

    - دسترسی به تحقیق ونوآوری واستفاده بهترازپتنت های توسط SME ها

    - بهبود دیدگاه خدمات حمایتی

    - بهبود امور اداری

    - بهبود انتقال و شرایط کاری

    ۶) معرفی سازمانهای حامی کارآفرینانه درایتالیا:

    Confapi-

    CAN-

    Confartigrananto-

    CASA-

    - اتاق بازرگانی

    - سازمان کارآفرینی جوانان

    - سازمان confidi

    - صندوق تضمینی مرکزی برای SME

    - وزارت تحقیقات وعلوم

    - وزارت صنایع

    - موسسه G.Tagliacarne

    - اتحادیه ملی اتاقهای بازرگانی

    - موسسه suiltppo Italia

    - AIFI ( انجمن سرمایه گذاران مخاطره آمیزایتالیا)

    ۷) کارآفرینی دردانشگاههای ایتالیا:

    وزارت علوم ایتالیا برنامه ای طراحی کرده تا با همکاری دانشگاهی ودانشجویان درتوسعه یک ایده اساسی کمک وهمراهی نماید که کارآفرینی دردانشگاههای ایتالیا به صورت ذیل مطرح می شود:

    ۱-۷) دانشگاه بولوگانا: برنامه این دانشگاه شامل آموزش, تحقیق ومشاوره و... می باشد. هدف این دانشگاه ازکارآفرینی کاربرد تکنولوژی وتاسیس شرکت می باشد.

    ۲-۷) انستیتو پلی تکنیک میلان: دراین دانشگاه هدف ازکارآفرینی شامل موارد زیراست:

    - ایجاد فضای مناسب دردانشگاه وهماهنگ کردن سیستم

    - فراهم نمودن ارتباط با افراد نوآوردرصنعت

    - همکاری وارتباط با برگزارکنندگان سمینارهایی دررشته های اقتصاد, ساخت ونوآوری وکارآفرینی

    ۳-۷- انستیتو دانشجویی: هدف آن تربیت وحمایت ازموسسین شرکتها و موسسات تحقیقاتی است که فعالیتهای این انستیتو برای شرکت عبارتند از:

    - مشاوره واطلاعات برای پیشبرد برنامه ها

    - آگاهی درجهت گیری به سوی کارآفرینی

    - رشد دادن کارآفرینان درشرکتهای کوچک

    - توسعه وایجاد کارآفرینی دردرون موسسات

    - دانشگاه تورنتو: فعالیت این دانشگاه درزمینه آموزش, تحقیقات ومشاوره و....می باشد.

    - دانشگاه باکونی: این دانشگاه فعالیتهایی درزمینه آموزشی , تحقیقاتی ومشاوره و... درزمینه کارآفرینی ارائه می دهد.

    گردآوری:گروه سبک زندگی سیمرغ
    www.seemorgh.com/lifestyle
    منبع:creativity.ir
    پورتال سیمرغ ( www.seemorgh.com )



    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:41 AM   |  

    کارآفرینی در سایر کشورها(آمریکا)

    مرتبط با:همت و کار مضاعف در کارآفرینی و کسب وکار


    سابقه طولانی امریکا درتوسعه کارآفرینی باعث توانا بودن بخش خصوصی این کشور در انجام بسیاری ازبرنامه های توسعه کارآفرینی شده است.

    ● آمریکا

    سابقه طولانی امریکا درتوسعه کارآفرینی باعث توانا بودن بخش خصوصی این کشور در انجام بسیاری ازبرنامه های توسعه کارآفرینی شده است. قانونگذاری ایالات متحده آمریکا برای حمایت ازکارآفرینان اقتصادی با تصویب قانون وکسب و کارهای کوچک به عنوان قدیمی ترین سابقه سیاستگذاری وبرنامه ریزی دولتی برای توسعه کارآفرینی محسوب می گردد..

    دپارتمان مذکورکه به طورخلاصه SBA small business administration نامیده می شود. به عنوان مدافع و محافظ منافع کسب و کارهای کوچک و کارافرینان اقتصادی درنظام حکومتی ایالات متحده آمریکا برنامه های متعددی رادرسطوح ملی ومحلی ودرجهت بهبود موقعیت این گروه ازکسب وکارها وکارآفرینان به اجرا گذاشته است.

    ● SBA

    یک سایت اختصاصی با آدرس Http://www.sba.ogv برروی اینترنت داردکه علاوه بر تامین اطلاعات کامل درمورد sba ومراکز وابسته منبع منحصر به فردی نیزبرای کارآفرینان اقتصادی داخل این کشورمحسوب می گردد. همانند کتابخانه ای الکترونیکی , منابع نوشتاری متعددی را درخصوص سیاست ها وبرنامه های توسعه کارآفرینی درایالات متحده آمریکا دردسترس قرار می دهد. این گزارش با استفاده ازاطلاعات موجود برروی سایت تهیه شده است وطی مراجعه به آن اسناد متعددی جهت استفاده دراین گزارش به داخل کشور منتقل می شود که فهرست کتاب شناختی آنها درانتهای گزارش ارائه شده است.

    ▪ اهداف SBA

    - تسهیل موفقیت برای کسب وکارهای کوچک

    - تحویل درSBA وتبدیل آن به تشکیلاتی مناسب با مقتضیات قرن آینده

    - مساعدت به افراد وکسب وکارها بحران ها ومخاطرات طبیعی واقتصادی

    - هدایت کسب وکاردرمشارکت برای کارگیری بیکاران

    - حفاظت ازمنابع کسب وکارهای کوچک درآمریکا درنظام حکومتی این کشور

    ▪ برنامه های SBA

    ۱) برنامه های تامین مالی

    - برنامه تضمین وام

    - وام های کوچک

    - برنامه وام دهندگان مجازوتوجیهی

    - برنامه بازارضمانت نامه ها (Secondary Market)

    - برنامه وام حداقل کاغذ بازی (Loan Low Documentation)

    - وام های کوتاه مدت

    - برنامه تشخیص صلاحیت اولیه متقاضیان وام

    - برنامه تغییردرکسب وکارهای دفاعی

    - برنامه کمک به کسب وکارهای فردی

    - برنامه تامین سرمایه درگردش صادراتی

    - برنامه وام تجارت بین المللی

    - وام های حرفه جوئی درانرژی

    - وام های کنترل آلودگی

    - وام کمتراز۲۵۰۰۰ دلار برای کسب وکارهای بسیارکوچک ومتوسط موسسات غیرانتفاعی

    ۲) برنامه های حمایت ازسرمایه گذاری

    - برنامه شرکتهای سرمایه گذاری

    - شبکه الکترونیکی سرمایه گذاران خیر

    - تضمین بیمه نامه ها وسپرده ها

    - برنامه قراردادهای دولتی

    - برنامه های تحقیق وتوسعه

    - تحقیقات نوآوری درکسب وکارهای کوچک

    - انتقال تکنولوژی به کسب وکارهای کوچک

    - مشاوره وآموزش های کاربردی

    - مراکزتوسعه کسب وکارهای کوچک

    - مراکزاطلاعاتی کسب وکارهای کوچک

    - هیات خدماتی مدیران بازنشسته

    - خدمات اطلاعات کسب وکارها

    - اتاق مشاوره

    - انتشارات

    - اطلاع رسانی کامپیوتری

    - حمایت های زمان بحران

    - برنامه کمک به گروه های ویژه

    - برنامه کمک به بازنشستگان

    - برنامه حمایت ازصادرکنندگان

    - حمایت ازبومیان

    - حمایت ازکارآفرینان با قدرت اقتصادی کم

    - حمایت اززنان کارآفرین

    - حمایت ازکارآفرینان ساکن درمناطق کم توسعه

    ● تجارت ایالات متحده آمریکا در توسعه کارآفرینی

    تعداد واقعی کسب وکارها درآمریکا برای SBA نامشخص است. ولی گمان می رود بین ۱۳ تا ۱۶ میلیون کسب وکاردرامریکا وجود دارد که کسب وکارهای کوچک ۹۹% ازکل شرکت ها را تشکیل می دهند و۵۲% ازکارکنان شاغل دربخش خصوصی را دراستخدام خود دارند. ۹۶% ازکل صادرات متعلق به این کسب وکارها است . حدود ۳۵% ازقراردادهای دولتی توسط کسب وکارهای فوق اجرا می شود. به دلیل قدمت سیاستگذاری جهت توسعه کارآفرینی دراین کشور, استانداردهای متعددی برای تعیین حدود ومشخصات شرکت های کوچک ومتوسط ازیکدیگروازشرکت های بزرگ تدوین شده است. مطالعه این استانداردها نشان می دهد:

    ۱) این استانداردها درطول زمان ثابت نبوده ومرتبا مورد بازبینی واصلاح قرار می گیرند

    ۲) این استانداردها درحوزه های مختلف تعاریف یکسانی ندارند وبسته به زمینه کاری این کسب وکارها, استاندارد آنها متغییراست. تقسیم بندی کسب وکارهای کوچک برحسب اوضاع وویژگی های مالکان وکارآفرینان می باشد. به این معنی که توجه سیاستگذاران توسعه کارآفرینی دراین کشوربرارائه انواع حمایت ها به کارآفرینانی است که به دلایل تاریخی یا جنسی یا نژادی وجغرافیایی نسبت به سایرکارآفرینان ازموقعیت مشابهی برخوردارنمی باشند.

    دریک جمع بندی ازتجارب این کشوردرزمینه توسعه کارآفرینی می توان اظهارداشت که اصولا سیاست های توسعه کارآفرینی درایالات متحده آمریکا برای بسترسازی ومتناسب کردن محیط اقتصادی گذاشته می شود.

    به طورکلی سیاست های این کشوررا درزمینه توسعه کارافرینی می توان درمحورهای زیرتفکیک نمود:

    - سیاست های حمایت وپشتیبانی مالی

    - سیاست های حمایت وپشتیبانی اطلاعاتی

    - سیاست های آموزشی

    - شبکه سازی

    - تحول اداری

    گردآوری:گروه سبک زندگی سیمرغ
    www.seemorgh.com/lifestyle
    منبع :creativity.ir
    پورتال سیمرغ ( www.seemorgh.com )



    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:41 AM   |  

    فلسفه کسب و کار بیل گیتس

    مرتبط با:همت و کار مضاعف در کارآفرینی و کسب وکار


    من همیشه می گویم کسب و کار شباهت زیادی به زندگی انسان ها دارد. پس به همین خاطر در این مقاله کاربردی سه پرسش کلیدی را با شما در میان می گذارم که نه تنها در متحول نمودن و موفقیت شما در کسب و کار و تجارت برایتان کارساز خواهد بود، سه پرسش کلیدی تغییر و تحول زندگی شخصی و موفقیت فردی نیز به شمار می رود که من آنها را در سمینارهای موفقیت فردی که برگزار می کنم با دیگران در میان می گذارم.

    من همیشه می گویم کسب و کار شباهت زیادی به زندگی انسان ها دارد. پس به همین خاطر در این مقاله کاربردی سه پرسش کلیدی را با شما در میان می گذارم که نه تنها در متحول نمودن و موفقیت شما در کسب و کار و تجارت برایتان کارساز خواهد بود، سه پرسش کلیدی تغییر و تحول زندگی شخصی و موفقیت فردی نیز به شمار می رود که من آنها را در سمینارهای موفقیت فردی که برگزار می کنم با دیگران در میان می گذارم.

    این سه پرسش به ترتیب عبارتند از:

    ۱) امروز دقیقا در کجا هستیم؟

    ۲) به کجا می خواهیم برویم؟

    ۳) چگونه به نقطه تعیین شده برسیم؟

    این سه پرسش، همان سوال هایی هستند که با پاسخ دهی دقیق به آنها می توانید کسب و کار و تجارت خودتان را متحول کنید. پیشنهاد می کنیم برای آنکه به پاسخ های موثر و کاربردی تری دست بیابید حتما این پرسش ها را به کمک پرسنل و سایر همکاران خود پاسخ دهید و ایده هایتان را با همدیگر به اشتراک بگذارید.

    ● امروز دقیقا در کجا هستیم؟

    تعیین کنید ماهیت کلی سازمان، سطح آگاهی و رضایت پرسنل، عرضه و تقاضا بازاری که در آن فعال هستید، میزان فروش و سود سازمان، ضریب نفوذ شما در بازار، رضایت مشتریان از شما و موارد دیگری چون میزان نقدینگی و نظریات منقدان و تحلیلگران در مورد بازار و سازمان شما چگونه است.

    ببینید نیازهای شما کدام هستند، چه فعالیت هایی را می بایست کاهش دهید و در عوض به تقویت کدام فعالیت ها بپردازید. تعیین کنید که کدام فعالیت را می بایست برای همیشه کنار بگذارید و کدام فعالیت را از همین امروز شروع کنید. دقیقا مشخص کنید که دیگران از بیرون شما را چگونه تلقی می کنند، ضریب نفوذ شما در بازار چقدر است و تعبیر پرسنل و مدیران از درون چگونه است.

    من به این مرحله لقبِ ترازو را داده ام و آنرا اینگونه شرح می دهم که فرض کنید که می خواهید به وزن ایده آل برسید. قبل از هر چیز می بایست به روی ترازو بروید تا دقیقا متوجه شوید که چند کیلوگرم هستید و با توجه به داده های به دست آمده، اگر کمبود وزن دارید برای افزایش وزن و اگر افزایش وزن دارید برای کاهش وزن تان کاری بکنید. منتهای مراتب، قدم اول برای تغییر شناخت دقیق و به دست آوردن اطلاعات مستند و دقیق است.

    تا زمانی که وضعیت فعلی خودتان را به صورت جدی و صادقانه تعیین نکنید نمی توانید برای تغییرات و ایجاد تحول قدم موثری بردارید. پس از همین حالا برای جمع آوری و دسته بندی و تحلیل هر اطلاعاتی که می دانید در تعیین وضعیت فعلی کسب و کار و تجارتتان شما را یاری می کند دست به کار شوید.

    ● به کجا می خواهید بروید؟

    زمانی که دقیقا تعیین نمودید در کجا هستید، پس از آن می توانید تعیین کنید که به کجا می خواهید بروید. سریعا دست به کار شوید و مشخص کنید می خواهید به کجا برسید. ایده آل شما چیست؟ چه چشم اندازی را برای کسب و کار خود در نظر گرفته اید؟

    می خواهید پنج سال آینده، ده و بیست سال دیگر در کجا باشید؟ کسب و کار شما چگونه توصیف شود؟ چه تعداد پرسنل به کار گرفته باشید؟ در کدام شهر و کشور ها دفاتر فروش و نمایندگی داشته باشید؟ می خواهید به چه سقف فروش و درآمدی برسید و چقدر سود کنید؟ دوست دارید جایگاه شما و نام تجاری سازمان شما در چه رده و مرحله ای باشد؟

    در تعیین آنجایی که می خواهید باشید و آنچه که می خواهید به دست بیاورید بلند پرواز باشید. هرگز به بیشتر از آنچه که تصور می کنید و در ذهنتان می بینید نمی توانید دست بیابید.

    برای پاسخگویی به این پرسش می بایست موقعیت خودتان را در دو وضعیت شرح دهید. اولی در وضعیت طولانی مدت که در بازاریابی آنرا استراتژیک می خوانیم و دومی در وضعیت کوتاه مدت که اصطلاحا تاکتیک نام می گیرد. طول زمان تاکتیک و استراتژیک خودتان را مشخص کنید و دقیقا بگوئید که در هر کدام می خواهید چه جایگاهی داشته باشید. تعیین کنید چه کسانی شما را می شناسند، فروش روزانه شما چقدر است، مردم تا چه اندازه رقبت دارند تا شما را به دیگران توصیه کنند و رقبا در مورد شما چه می گویند و شما را چگونه می بینند؟

    خودتان و سازمان خود را در آینده تصور کنید. ببینید که به موفقیت های چشمگیر رسیده اید، ببینید که فروش تان فزونی یافته است و به موقعیت های جدید دست یافته اید. میزان هر یک را مشخص کنید و تمام آن چیزهایی را که مایل به رسیدن شان هستید به روی کاغذ بیاورید.

    ● چگونه به نقطه تعیین شده برسیم؟

    تا ایده آل و چشم اندازی تعیین نکرده باشید و تا زمانی که جایی را در ذهن متصور نشده باشید هرگز نمی توانید کسب و کار خودتان را تغییر دهید و متحول کنید پس اگر هنوز چشم انداز مشترکی را با پرسنل و همکارنتان مشخص نکرده اید پیشنهاد می کنم به سوال قبلی باز گردید و به صورت جدی برای پاسخ دهی به آن فکر کنید.

    زمانی که چشم انداز و تصویر ذهنی داشته باشید و از قبل موقعیت فعلی خودتان را در شرایط حاضر تعیین کرده باشید کافی است که فاصله خود تا هدف را اندازه بگیرید و بعد از آن تمام نیروی خود را برای رسیدن به هدف بسیج کنید و در راه نیل به هدف لحظه ای باز نایستید!؟

    با اندازه گیری فاصله موجود بین شرایط حاکم با موقعیت هایی که می خواهید در آینده به دست بیاورید دقیقا تعیین کنید که به چه میزان سرمایه و نقدینگی، چه روابط حرفه ای و پشتیبانی کدام شرکت ها و انجمن ها و متخصصان بازار کار نیاز دارید.

    برنامه دقیق و مدون برای کار خود آماده کنید. دقیقا بگوئید که سنارویوی پیروزی شما در کوتاه مدت و بلند مدت چگونه نوشته می شود و یادتان باشد که هر ایده و برنامه ای که به ذهنتان می رسد را می بایست به صورت مکتوب نگاه دارید. حرف و برنامه های ذهنی کافی نیست. می بایست برنامه هاتان را به روی کاغذ بیاورید تا جدی تلقی شوند. حتی اگر به صورت ذهنی و لفظی بارها و بارها برنامه هایتان را مرور کرده اما آنها را به روی کاغذ منتقل نکرده باشید یعنی برنامه ای ندارید!

    مشخص کنید به چه تعداد و کدام دسته از متخصصین برای سازمان خود نیاز دارید، هزینه ایشان و تجهیزات مورد نیازشان چیست. دقیقا تعیین کنید که روزانه، هر هفته، ماهانه و هر سال به چه میزان پول برای نگهداری نیاز دارید. هزینه های ماهیانه و سالیانه خود را به صورت دقیق مشخص نمائید.

    و همچنین اهمیت زمان و چهارچوب زمانی را از یاد نبرید. تعیین کنید که طی چه زمانی می خواهید به هدف تان برسید. به یاد داشته باشید حتی اگر بهترین اهداف را برای خود تعیین کرده اما زمان دقیقی برای هر یک از مراحل اجرایی و زمانی برای اتمام پروژه خود تعیین نکرده باشید در راه رسیدن به هدف با خسارات جبران ناپذیری مواجه می شوید که احتمالا شما را از نیل به هدف و پیروزی باز می دارند.

    نویسنده: علی
    نویسنده: توماج فریدونی
    منبع: http://blog.Toomaj.com
    مقالات ارسالی به آفتاب



    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:41 AM   |  

    تعداد صفحات :87      10   11   12   13   14   15   16   17   18   19   >