• English / العربیة / French  



  • ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:11 AM   |  




    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:11 AM   |  




    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:11 AM   |  




    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:11 AM   |  




    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:11 AM   |  




    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:11 AM   |  




    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:11 AM   |  




    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:11 AM   |  




    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:11 AM   |  




    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:11 AM   |  




    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:11 AM   |  




    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:11 AM   |  




    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:11 AM   |  




    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:11 AM   |  




    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:11 AM   |  

    تعداد صفحات :87      10   11   12   13   14   15   16   17   18   19   >  

     

     


     

     


     

     


     

     

     


     

     


     

     


     

     


     

     


       

      صفحه خانگي خود كنید !   ایمیل به مدیر !   اضافه کردن به علاقه مندیها !   سال89،کـــار و همت مضــاعف

       



     اهمیت خانواده 
در دوران نوجوانی


    اهمیت خانواده در دوران نوجوانی

    نیازهای مرحله نوجوانی دوران حساس است. بطوری که در کنار سایر تحولات و تغییراتی که از جنبه‌های جسمانی و روانی در فرد اتفاق می‌افتد، ویژگی مشترک و مهم دیگر آن دوران ، استقلال طلبی نوجوان در خانواده است. نوجوان می‌خواهد به طریقی رشد استقلال خود را به خانواده ثابت کند و بر این اساس شروع به ایجاد فاصله بین خود و خانواده می‌کند و به گروه همسالان نزدیک می‌شود.
    در صورتی که خانواده در این دوران به کارکردهای اساسی خود آشنایی نداشته باشد و همچنین با ویژگیهای دوران نوجوانی آشنا نباشد، نخواهد توانست عملکرد تربیتی خود را به نحو احسن ایفا نماید. و چه بسا که اقدامات نادرست از سوی خانواده ، فضای نامناسب موجود در خانواده و غیره ، بیشتر و بیشتر نوجوان را از محیط خانواده دور ساخته و در صورتی که خانواده در گذشته نیز کارکرد تربیتی خود را به شیوه درست اعمال نکرده باشد و فرد از پختگی فکری کاملی برخوردار نباشد با گرایش به زمینه‌های ناسازگارانه مثل عضویت در گروههای افراطی و سایر زمینه‌ها مشکلات فردی و اجتماعی زیادی را به بار خواهد آورد.
    سخت گیری زیاد والدین و خانواده در این دوران و همچنین سهل‌ گیری و آزاد گذاری آنها فرزند را موجودی سرکش ، طغیانگر و متزلزل بار خواهند آورد. از این گذشته این دوران ، دوران الگو گیری و همانند سازی و لازم است خانواده الگوهای مناسبی را برای نوجوان خود فراهم سازند. میزان حضور خانواده در اجتماع نیز در این اهمیت بسزایی دارد. هابز معتقد است که بسیاری از نوجوانان پریشان حال و آشفته به خانواده‌هایی تعلق دارند که از زندگی اجتماعی مجزا و بیگانه‌اند. خانواده در عین حال که کوچکترین واحد اجتماعی است، مبنا و پایه هر اجتماع بزرگ است. افراد سالم جامعه ، افراد موفق و افراد فعال اجتماعی از داخل خانواده‌های سالم بیرون آمده‌اند و افراد ناسالم پرورش یافته خانواده‌های ناسالم هستند.

    forumمنبع

    نگاهی تفصیلی بر
 محبث حجاب


    نگاهی تفصیلی بر محبث حجاب

    تحقيق و مطالعه درباره هر موضوعي بايد با بررسي مختصات ظرف تحقيقي و موضوع کلي که پژوهش در آن انجام مي‌شود ، صورت بگيرد تا کارکردي علمي داشته باشد.
    مفاهيم و موضوعات ديني و اخلاقي که خود زير مجموعه‌اي از علوم انساني هستند نيز بايد با ويژگي‌هاي تحقيق در علوم انساني تطابق داشته باشد. براي انجام پژوهش در علوم انساني لازم است که ابتدا طرح تحقيق انجام گيرد و سوال و مفروضات اصلي حتما مشخص شده باشد که با گستردگي منابع و پراکندگي مطالب بتوان يک اثر علمي را به وجود آورد.
    اما اين تحقيق به صورت خاص و با محدوديتي که استاد براي گستره بحث تعيين نموده‌اند انجام مي‌گيرد بدين صورت که به موضوع حجاب از منظر و نگاه دو کتاب تفسيري ارزشمند خواهد پرداخت که اين دو کتاب عبارتند از:
    1. تفسير الميزان اثر جاودانه علامه سيد محمد حسين طباطبائي (ره)
    2. تفسير نمونه اثر آيه الله ناصر مکارم شيرازي
    و براي به سامان رساندن اين تحقيق با توجه به گستره محدود، بايد ترتيب خاصي در نظر گرفته مي‌شد که باعث محدوديت در عناوين و سرفصل‌ها مي‌گردد تا فقط به موضوعاتي پرداخته شود که در اين دو کتاب از آن‌ها ذکري به ميان آمده است.
    سعي شد که در بررسي عناوين در آياتي که به صورت مشترک در هر دو کتاب به آن پرداخته شده است به صورت تطبيقي پرداخته شود و موارد اختصاصي نيز به صورت جداگانه آورده شود.
    اما اين نکته بايد مدنظر قرار بگيرد که سياق و روش پرداخت در دو کتاب نسبت به تفسير آيات، شيوه‌اي متفاوت است که اين تفاوت مي‌تواند در سايه پرداخت تطبيقي روشن گردد. در تفسير الميزان سعي شده است که آيات به صورت تطبيقي تفسير شوند و معناي هر آيه با آيات ديگر مورد فهم قرار گيرد و مجموعه کتاب به عنوان يک اثر علمي و تخصصي شناخته مي‌شود اما تفسير نمونه که حاصل کار عده‌اي از‌انديشمندان در کنار مولف است، به عنوان تفسيري عام و در دسترس عموم مردم نگاشته شده است تا همه بتوانند از آن بهره بگيرند.
    اميد است در اين اثر، آشنايي اجمالي درباره اصل موضوع يعني حجاب حاصل گردد و در کنار آن معرفت و شناختي نسبت به اين دو کتاب تفسيري ارزشمند نيز ايجاد شود.

    1. معنا و معيار حجاب

    در تفسير نمونه بحث گسترده‌اي درباره معنا و مصداق حجاب صورت گرفته است و معيارهاي سه گانه‌اي که در ضمن رعايت آن، حجاب به درستي رعايت شده است را ذکر کرده است. اين موارد به صورت تکميلي و تدريجي از حداقل حجاب تا معناي کامل حجاب مي‌باشند.
    در تقسير نمونه واژه حجاب اين گونه در دو معناي خود تعريف مي‌شود:
    حجاب هر چند در استعمال هاى روزمره به معنى پوشش زن به کار مى‏رود، ولى در لغت و در تعبيرات فقها چنين مفهومى را ندارد.
    حجاب در لغت به معنى چيزى است که در ميان دو شى‏ء حائل مى‏شود. به همين جهت پرده‏اى که در ميان قلب و ريه کشيده شده « حجاب حاجز» ناميده شده است.
    در قرآن مجيد نيز اين کلمه همه جا به معنى پرده يا حائل به کار رفته است، مانند آيه:
    جَعَلْنا بَيْنَکَ وَ بَيْنَ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ حِجاباً مَسْتُوراً: ما در ميان تو و کسانى که‌ايمان به آخرت نمى‏آورند پرده پوشيده‏اى قرار داديم. (سوره اسراء / 45)
    در اين آيه نيز مى‏خوانيم: حَتَّى تَوارَتْ بِالْحِجابِ: تا موقعى که خورشيد در پشت پرده افق پنهان شد. (سوره / ص32)
    و در آيه ديگر: وَ ما کانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُکَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْياً أَوْ مِنْ وَراءِ حِجابٍ: براى هيچ انسانى ممکن نيست که خداوند با او سخن بگويد مگر از طريق وحى يا از پشت پرده. (شورى / 51)
    در کلمات فقها از قديم ترين ايام تا کنون نيز در مورد پوشش زنان معمولا کلمه ستر به کار رفته است، و در روايات اسلامى نيز همين تعبير يا شبيه آن وارد شده است. و به کار رفتن کلمه حجاب در پوشش زنان اصطلاحى است که بيشتر در عصر ما پيدا شده و اگر در تواريخ و روايات پيدا شود، بسيار کم است.
    حال به بررسي مفهوم حجاب در معناي دوم که موضوع بحث ما در اين مقاله است، خواهيم پرداخت که از منظر تفسير نمونه بررسي شده است:
    قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أَزْکى‏ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِما يَصْنَعُونَ (نور / 30)
    به مؤمنان بگو چشم هاى خود را (از نگاه به نامحرمان) فرو گيرند، و فروج خود را حفظ کنند، اين براى آنها پاکيزه‏تر است،
    خداوند از آنچه انجام مى‏دهيد آگاه است.
    در اين آيه دو دستور جداگانه ذکر شده است:
    الف) اين آيه نمى‏گويد مؤمنان بايد چشمهاشان را فرو بندند، بلکه مى‏گويد بايد نگاه خود را کم و کوتاه کنند، و اين تعبير لطيفى است به اين منظور که اگر انسان به راستى هنگامى که با زن نامحرمى روبرو مى‏شود بخواهد چشم خود را به کلى ببندد ادامه راه رفتن و مانند آن براى او ممکن نيست، اما اگر نگاه را از صورت و‌اندام او بر گيرد و چشم خود را پائين‌اندازد گويى از نگاه خويش کاسته است و آن صحنه‏اى را که ممنوع است از منطقه ديد خود حذف کرده‏ است.
    ب) دومين دستور در آيه فوق همان مساله حفظ فروج است که موضوع بحث ما در حجاب است. منظور از حفظ فرج که در روايات وارد شده است پوشانيدن‏آن از نگاه کردن ديگران است. و به اين ترتيب چشم‏چرانى همان گونه که بر مردان حرام است بر زنان نيز حرام مى‏باشد، و پوشانيدن عورت از نگاه ديگران، چه از مرد و چه از زن براى زنان نيز همانند مردان واجب است.‏
    در تفسير نمونه، معيار سه گانه‌اي نيز براي حجاب ذکر شده است:
    1- آنها نبايد زينت خود را آشکار سازند جز آن مقدار که طبيعتا ظاهر است. در اينکه منظور از زينتى که زنان بايد آن را بپوشانند و همچنين زينت آشکارى که در اظهار آن مجازند چيست؟ در ميان مفسران سخن بسيار است.
    بعضى زينت پنهان را به معنى زينت طبيعى (اندام زيباى زن) گرفته‏اند، در حالى که کلمه زينت به اين معنى کمتر اطلاق مى‏شود. بعضى ديگر آن را به معنى محل زينت گرفته‏اند، زيرا آشکار کردن خود زينت، مانند گوشواره و دستبند و بازوبند به تنهايى مانعى ندارد و اگر ممنوعيتى باشد مربوط به محل اين زينت‌ها است، يعنى گوشها و گردن و دستها و بازوان.
    بعضى ديگر آن را به معنى خود زينت آلات گرفته‏اند در حالى که روى بدن قرار گرفته است. زيرا آشکار کردن چنين زينتى توام با آشکار کردن ‌اندامى است که زينت بر آن قرار دارد.
    حق اين است که ما آيه را بدون پيش داورى و طبق ظاهر آن تفسير کنيم که ظاهر آن معنى سوم است و بنا بر اين زنان حق ندارند زينت هايى که معمولا پنهانى است را آشکار سازند هر چند‌اندامشان نمايان نشود. به اين ترتيب آشکار کردن لباس هاى زينتى مخصوصى را که در زير لباس عادى يا چادر مى‏پوشند مجاز نيست، زيرا قرآن از ظاهر ساختن چنين زينت هايى نهى کرده است.
    در روايات متعددى که از ائمه اهل بيت (ع) نقل شده نيز همين معنى ديده مى‏شود که زينت باطن را به گردنبند و بازوبندتفسير کرده‌اند.
    و چون در روايات متعدد ديگرى زينت ظاهر به انگشتر و سرمه و مانند آن تفسير شده مى‏فهميم که منظور از زينت باطن نيز خود زينت هايى است که نهفته و پوشيده است.
    2- دومين حکمى که در آيه بيان شده اين است که: آنها بايد خمارهاى خود را بر سينه ‏هاى خود بيفکنند.
    خمر جمع خمار در اصل به معنى پوشش است، ولى معمولا به چيزى گفته مى‏شود که زنان با آن سر خود را مى‏پوشانند.
    جيوب، جمع جيب به معنى يقه پيراهن است که از آن تعبير به گريبان مى‏شود و گاه به قسمت بالاى سينه به تناسب مجاورت با آن نيز اطلاق مى‏گردد.
    از اين جمله استفاده مى‏شود که زنان قبل از نزول آيه، دامنه روسرى خود را به شانه‏ها يا پشت سر مى‏افکندند، به طورى که گردن و کمى از سينه آنها نمايان مى‏شد. قرآن دستور مى‏دهد روسرى خود را بر گريبان خود بيفکنند تا گردن و آن قسمت از سينه که بيرون است مستور گردد.
    3- در سومين حکم مواردى را که زنان مى‏توانند در آنجا حجاب خود را برگيرند و زينت پنهان خود را آشکار سازند با اين عبارت شرح مى‏دهد: آنها نبايد زينت خود را آشکار سازند مگردر دوازده مورد که در عناوين بعدي به آن موارد خواهيم پرداخت.
    استثنائاتي نيز درباره اصل رعايت حجاب براي خود زنان در اينکه چه مقدار بايد رعايت کنند و در مورد اينکه براي عده‌اي از حتي زنان هم بايد حجاب را داشته باشند وجود دارد که در يکي از سرفصل‌هاي همين تحقيق به آن مي‌پردازيم.
    اما موارد سه گانه‌اي که پرداخت شد به نوعي نشان گر بحث‌هاي تدريجي در صدر اسلام نيز هست چرا که حکم حجاب به صورت تدريجي و براي اولين بار درمورد همسران پيامبر اسلام(ص) نازل شد و عموميت يافت و موارد رعايت و لزوم آن نيز به صورت تدريجي اعمال مي‌شد تا زمينه پذيرش آن نيز در جامعه بهتر فراهم شود.
    نکته مهم در اين ايه اين است که اسلام نگاهي چند متغيري و کامل به عفت در جامعه دارد و همزمان که از لزوم رعايت حجاب از سوي زنان سخن مي‌گويد در همان آيه نيز از مردان مي‌خواهد که چشم‌هاي خود را بپوشانند و سلامت اخلاقي جامعه به هر دو عامل بستگي دارد.

    2. فلسفه حجاب

    در کتاب تفسير نمونه در ذيل آيه‌اي که در عنوان اول ذکر شد، به بحث مفصل و جامعي درباره فلسفه شکل گيري و اصل حجاب به عنوان يک مساله فردي ـ اجتماعي مي‌پردازد:
    بدون شک در عصر ما که بعضى نام آن را عصر برهنگى و آزادى جنسى گذارده‏اند و افراد غربزده، بى بند و بارى زنان را جزئى از آزادى او مى‏دانند سخن از حجاب گفتن براى اين دسته ناخوشايند و متعلق به زمانهاى گذشته است. اما مفاسد بى حساب و مشکلات و گرفتاري هاى روز افزونى که از اين آزادي هاى بى قيد و شرط به وجود آمده سبب شده که تدريجا گوش شنوايى براى اين سخن پيدا شود.
    البته در محيط هاى اسلامى و مذهبى، مخصوصا در محيط ايران بعد از انقلاب جمهورى اسلامى، بسيارى از مسائل حل شده، و به بسيارى از اين سؤالات عملا پاسخ کافى و قانع کننده داده شده است، ولى باز اهميت موضوع ايجاب مى‏کند که اين مساله به طور گسترده‏تر مورد بحث قرار گيرد.
    مساله اين است که آيا زنان بايد براى بهره کشى از طريق سمع و بصر و لمس (جز آميزش جنسى) در اختيار همه مردان باشند و يا بايد اين امور مخصوص همسرانشان گردد.
    بحث در اين است که آيا زنان در يک مسابقه بى پايان در نشان دادن‌اندام خود و تحريک شهوات و هوس هاى آلوده مردان درگير باشند و يا بايد اين مسائل از محيط اجتماع بر چيده شود، و به محيط خانواده و زندگى زناشويى اختصاص يابد؟! اسلام طرفدار برنامه دوم است و حجاب جزئى از اين برنامه محسوب مى‏شود، در حالى که غربي‌ها و غرب ‏زده‏ها طرفدار برنامه اول‌اند.
    اسلام مى‏گويد کاميابي هاى جنسى اعم از آميزش و لذت‏گيري هاى سمعى و بصرى و لمسى مخصوص به همسران است و غير از آن گناه، و مايه آلودگى و ناپاکى جامعه مى‏باشد.
    فلسفه حجاب چيز مکتوم و پنهانى نيست زيرا:
    1- برهنگى زنان که طبعا پيامدهايى همچون آرايش و عشوه‏گرى و امثال آن همراه دارد مردان مخصوصا جوانان را در يک حال تحريک دائم قرار مى‏دهد. تحريکى که سبب کوبيدن اعصاب آنها و ايجاد هيجان هاى بيمارگونه عصبى و گاه سرچشمه امراض روانى مى‏گردد. مگر اعصاب انسان چقدر مى‏تواند بار هيجان را بر خود حمل کند؟ مگر همه پزشکان روانى نمى‏گويند هيجان مستمر عامل بيمارى است؟ مخصوصا توجه به اين نکته که غريزه جنسى نيرومندترين و ريشه‏دارترين غريزه آدمى است و در طول تاريخ سرچشمه حوادث مرگبار و جنايات هولناکى شده. آيا دامن زدن مستمر از طريق برهنگى به اين غريزه و شعله‏ور ساختن آن بازى با آتش نيست؟
    اسلام مى‏خواهد مردان و زنان مسلمان روحى آرام و اعصابى سالم و چشم و گوشى پاک داشته باشند، و اين يکى از فلسفه ‏هاى حجاب است.
    2- آمارهاى قطعى و مستند نشان مى‏دهد که با افزايش برهنگى در جهان طلاق و از هم گسيختگى زندگى زناشويى در دنيا به طور مداوم بالا رفته است، چرا که هر چه ديده بيند دل کند ياد. و هر چه دل در اينجا يعنى هوس هاى سرکش بخواهد به هر قيمتى باشد به دنبال آن مى‏رود، و به اين ترتيب هر روز دل به دلبرى مى‏بندد و با ديگرى وداع مى‏گويد. اما در محيطى که حجاب است ،دو همسر تعلق به يکديگر دارند و احساساتشان و عشق و عواطفشان مخصوص يکديگر است.
    در بازار آزاد برهنگى که عملا زنان به صورت کالاى مشترکى در آمده‏اند ديگر قداست پيمان زناشويى مفهومى نمى‏تواند داشته باشد و خانواده‏ها همچون تار عنکبوت به سرعت متلاشى مى‏شوند و کودکان بى‏سرپرست مى‏مانند.
    3- گسترش دامنه فحشا و افزايش فرزندان نامشروع، از دردناک ترين پيامدهاى بى حجابى است که فکر مى‏کنيم نيازى به ارقام و آمار ندارد و دلائل آن مخصوصا در جوامع غربى کاملا نمايان است، آن قدر عيان است که حاجتى به بيان ندارد.
    نمى‏گوييم عامل اصلى فحشا و فرزندان نامشروع منحصرا بى حجابى است بلکه مى‏گوييم يکى از عوامل مؤثر آن مساله برهنگى و بى حجابى محسوب مى‏شود.
    و با توجه به اينکه فحشاء و از آن بدتر فرزندان نامشروع سر چشمه انواع جنايت‌ها در جوامع انسانى بوده و هستند، ابعاد خطرناک اين مساله روشن‏تر مى‏شود.
    هنگامى که مى‏شنويم در انگلستان، در هر سال پانصد هزار نوزاد نامشروع به دنيا مى‏آيد، و هنگامى که مى‏شنويم جمعى از دانشمندان انگليس در اين رابطه به مقامات آن کشور اعلام خطر کرده‏اند به خاطر خطراتى که فرزندان نامشروع براى امنيت جامعه به وجود آورده‏اند، به اهميت اين مساله کاملا پى مى‏بريم و مى‏دانيم که مساله گسترش فحشا حتى براى آنها اهميت کمي براى مذهب و برنامه ‏هاى اخلاقى قائل‌اند فاجعه آفرين است، بنا بر اين هر چيز که دامنه فساد جنسى را در جوامع انسانى گسترده‏تر سازد تهديدى براى امنيت جامعه ‏ها محسوب مى‏شود.
    مطالعات دانشمندان تربيتى نيز نشان داده، مدارسى که در آن دختر و پسر با هم درس مى‏خوانند، و مراکزى که مرد و زن در آن کار مى‏کنند و بى بند و بارى در آميزش آنها حکم فرما است، کم کارى، عقب افتادگى، و عدم مسئوليت به خوبى مشاهده شده است.
    4- مساله ابتذال زن و سقوط شخصيت او در اين ميان نيز حائز اهميت فراوان است که نيازى به ارقام و آمار ندارد. هنگامى که جامعه زن را با‌اندام برهنه بخواهد، طبيعى است روز به روز تقاضاى آرايش بيشتر و خودنمايى افزون تر از او دارد. هنگامى که زن را از طريق جاذبه جنسي اش وسيله تبليغ کالاها و عاملى براى جلب جهانگردان و مانند اينها قرار بدهند، در چنين جامعه‏اى شخصيت زن تا سر حد يک عروسک يا يک کالاى بى ارزش سقوط مى‏کند و ارزش هاى والاى انسانى او به کلى به دست فراموشى سپرده مى‏شود و تنها افتخار او جوانى و زيبايى و خودنمايي اش مى‏شود.
    در چنين جامعه‏اى چگونه يک زن مى‏تواند با ويژگي هاى اخلاقي اش و علم و آگاهى جلوه کند؟ به راستى درد آور است که در کشورهاى غربى و در کشور ما قبل از انقلاب اسلامى، بيشترين اسم و شهرت و آوازه و پول و در آمد و موقعيت براى زنان آلوده و بى بند و بارى بود که به نام هنرمند و هنر پيشه، معروف شده بودند و هر جا قدم مى‏نهادند گردانندگان اين محيط آلوده براى آنها سر و دست مى‏شکستند و قدمشان را خير مقدم مى‏دانستند. شکر خدا را که زن از صورت ابتذال سابق و موقعيت يک عروسک کالاى بى ارزش در آمد و شخصيت خود را باز يافت. حجاب بر خود پوشيد اما بى آنکه منزوى شود و در تمام صحنه‏هاى مفيد و سازنده اجتماعى حتى در صحنه جنگ با همان حجاب اسلامي ظاهر شد.
    علامه طباطبايي نيز با ذکر روايتي به بيان اين مطلب مي‌پردازد که نقش چشم پوشي از سوي مردان و رعايت حجاب از سوي زنان مي‌تواند جامعه را از خطرات برهاند:
    در کافى به سند خود از سعد الاسکاف از ابى جعفر (ع) روايت کرده که فرمود: جوانى از انصار در کوچه‏هاى مدينه به زنى برخورد که مى‏آمد- و در آن ايام زنان مقنعه خود را پشت گوش مى‏انداختند- وقتى زن از او گذشت او را تعقيب کرد، و از پشت او را مى‏نگريست، تا داخل کوچه تنگى که امام آن را زقه بنى فلان ناميد، شد، و در آنجا استخوان و يا شيشه‏اى که در ديوار بود به صورت مرد گير کرده آن را بشکافت، همين که زن از نظرش غايب شد متوجه گرديد که خون به سينه و لباسش مى‏ريزد، با خود گفت: به خدا سوگند نزد رسول خدا (ص) مى‏شوم و جريان را به او خبر مى‏دهم.
    سپس فرمود: جوان نزد آن جناب شد و رسول خدا (ص) چون او را بديد پرسيد چه شده؟ جوان جريان را گفت پس جبرئيل نازل شد و اين آيه را آورد: قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أَزْکى‏ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِما يَصْنَعُونَ.
    از اين روايت اين گونه برداشت صورت گرفته است که رعايت حجاب از سوي زنان به همراه رعايت تقوا از سوي مردان، هر دو براي سلامت جامعه امري ضروري و لازم است تا در سايه رعايت آن داستان‌هايي نظير آن چه در حديث آمده است رخ ندهد.

    3. حجاب، عامل بازدارنده

    اين عنوان و سرفصل مي‌تواند به نوعي بازگو کننده فلسفه حجاب نيز باشد. اما با توجه به اهميت ويژه‌اي که در جامعه امروزي ما دارد ترجيح دادم در عنوان مستقلي پرداخته شود.
    بي شک اين عنوان مي‌تواند خود پاسخي بر شبهاتي باشد که امروز در جامعه بسيار شنيده مي‌شود که حجاب را تا حد يک حکم فرعي و فردي پايين مي‌آورند. فردي شدن حجاب لوازمي در پي دارد که مي‌تواند نشان دهنده نيات طراحان نيز باشد. وقتي حجاب را فردي کرديم مي‌توانيم بگوييم که همه در اختيار امور فردي خود آزاد هستند و اصل حجاب نيز اصلي آزادانه و اختياري است. اما در اين فصل مي‌کوشيم نشان دهيم که حجاب به عنوان مساله‌اي اجتماعي مطرح است و وقتي حق جامعه در ميان باشد نمي‌توان به بهانه آزادي‌هاي فردي، حجاب را فراموش کرد.
    در اين بخش، با بررسي در هر دو کتاب تفسيري نمونه و الميزان به صورت تطبيقي بحث را پي خواهيم گرفت:
    يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلابِيبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنى‏ أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً (احزاب / 59)
    اى پيامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو جلباب‌ها (روسرى‏هاى بلند) خود را بر خويش فرو افکنند، اين کار براى اينکه (از کنيزان و آلودگان) شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند بهتر است و خداوند همواره غفور و رحيم است.
    مفاسد اجتماعى چون غالبا تک علتى نيست بايد مبارزه با آن را از همه جوانب شروع کرد، و جالب اينکه در اين آيات، براى جلوگيرى از مزاحمت هاى افراد هرزه، نخست به زنان با‌ايمان دستور مى‏دهد که بهانه‏اى به دست آنها ندهند، سپس مزاحمين را با شديدترين تهديد بر سر جاى خود مى‏نشاند و توجه اسلام را به بازدارندگي نشان مي‌دهد.
    براى اينکه تصور نشود که اسلام تنها به برنامه مجازات گنهکار قناعت مى‏کند به يکى از مهم ترين راه هاى پيشگيرى از آلودگي هاى جنسى پرداخته، مساله نهى از چشم‏چرانى مردان نسبت به زنان و زنان نسبت به مردان و موضوع حجاب زنان مسلمان را پيش کشيده و مشروحا در اين زمينه بحث مى‏کند، چرا که يکى از عوامل مهم انحرافات جنسى اين دو مساله چشم‏چرانى و بى حجابى است، و تا آنها ريشه کن نشوند آلودگي‌ها بر طرف نخواهد شد.
    در تفسير على بن ابراهيم در شان نزول اين آيه چنين آمده است: آن ايام زنان مسلمان به مسجد مى‏رفتند و پشت سر پيامبر(ص) نماز مى‏گذاردند، هنگام شب موقعى که براى نماز مغرب و عشا مى‏رفتند بعضى از جوانان هرزه و اوباش بر سر راه آنها مى‏نشستند و با مزاح و سخنان ناروا آنها را آزار مى‏دادند و مزاحم آنان مى‏شدند. آيه فوق نازل شد و به آنها دستور داد حجاب خود را بطور کامل رعايت کنند تا به خوبى شناخته شوند و کسى بهانه مزاحمت پيدا نکند.
    به دنبال نهى از ايذا رسول خدا (ص) و مؤمنان در آيات قرآن، در اينجا روى يکى از موارد ايذاء تکيه کرده و براى پيشگيرى از آن از دو طريق اقدام مى‏کند:
    نخست به زنان با‌ايمان دستور مى‏دهد که هر گونه بهانه و مستمسکى را از دست مفسده‏جويان بگيرند، سپس با شديدترين تهديدى که در آيات قرآن کم نظير است منافقان و مزاحمان و شايعه‏پراکنان را مورد حمله قرار مى‏دهد.
    در قسمت اول مى‏گويد: اى پيامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنين بگو روسرى‏ هاى بلند خود را بر خويش فرو افکنند تا شناخته نشوند و مورد آزار قرار نگيرند: يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنى‏ أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ.
    منظور از شناخته شدن چيست؟ دو نظر در ميان مفسران وجود دارد که منافاتى با هم ندارند:
    نخست اينکه در آن زمان معمول بوده است که کنيزان بدون پوشيدن سر و گردن از منزل بيرون مى‏آمدند، و از آنجا که از نظر اخلاقى وضع خوبى نداشتند گاهى بعضى از جوانان هرزه مزاحم آنها مى‏شدند، در اينجا به زنان آزاد مسلمان دستور داده شد که حجاب اسلامى را کاملا رعايت کنند تا از کنيزان شناخته شوند و بهانه‏اى براى مزاحمت به دست هرزگان ندهند.
    بديهى است مفهوم اين سخن آن نيست که اوباش حق داشتند مزاحم کنيزان شوند، بلکه منظور اين است که بهانه را از دست افراد فاسد بگيرند.
    ديگر اينکه هدف اين است که زنان مسلمان در پوشيدن حجاب سهل‏انگار و بى اعتنا نباشند مثل بعضى از زنان بى بند و بار که در عين داشتن حجاب آن چنان بى‏پروا و لاابالى هستند که غالبا قسمت هايى از بدن هاى آنان نمايان است و همين معنى توجه افراد هرزه را به آنها جلب مى‏کند.
    علامه طباطبايي نيز در کتاب الميزان در ذيل همين آيه، به صورتي ديگر به يکي از فلسفه‌هاي وجوب حجاب که در عين حال از موارد بازدارنده خواهد بود خواهد پرداخت و بيان مي‌کند که حجاب يکي از راه‌هاي تشخيص بين مسلمين و غير مسلمين است و اصل حجاب تبليغي براي اسلام و نشان دادن اهداف متعالي اسلام است:
    کلمه جلابيب جمع جلباب است: و آن جامه‏اى است سرتاسرى که تمامى بدن را مى‏پوشاند، و يا روسرى مخصوصى است که صورت و سر را ساتر مى‏شود، و منظور از جمله پيش بکشند مقدارى از جلباب خود را، اين است که آن را طورى بپوشند که زير گلو و سينه‏هايشان در انظار ناظرين پيدا نباشد.
    پوشاندن همه بدن به شناخته شدن به اينکه اهل عفت و حجاب و صلاح و سدادند نزديک‏تر است. در نتيجه وقتى به اين عنوان شناخته شدند، ديگر اذيت نمى‏شوند، يعنى اهل فسق و فجور متعرض آنان نمى‏گردند.
    بعضى از مفسرين در معناى آن گفته‏اند: اين پوشيدگى، نزديک‏تر بودن ايشان به مسلمان بودن و آزاد بودن را مى‏شناساند، چون زنان غير مسلمان، و نيز کنيزان در آن دوره حجاب نداشتند، و حجاب علامت زنان مسلمان بود، و در نتيجه کسى متعرض آنان نمى‏شد، و حتى کسى نمى‏پنداشت که ايشان کنيز و يا غير مسلمانند، و از ملت يهود و نصارى هستند ليکن معناى اول به ذهن نزديک‏تر است.
    ... وَ لا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ ما يُخْفِينَ مِنْ زِينَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعاً أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ (نور / 31)
    آنها هنگام راه رفتن پاى‏هاى خود را به زمين نزنند تا زينت پنهانيشان دانسته شود. (و صداى خلخال که بر پا دارند به گوش رسد) و همگى به سوى خدا بازگرديد اى مؤمنان تا رستگار شويد.

    ممنوعيت عوامل تحريک کننده

    در آخر آيه فوق آمده است که نبايد زنان به هنگام راه رفتن پاهاى خود را چنان به زمين کوبند تا
    صداى خلخالهايشان به گوش رسد! اين امر نشان مى‏دهد که اسلام به چه ‌اندازه‏اى در مسائل مربوط به
    عفت عمومى سختگير است

    /www.oroojesfahan.com









    ضرورت پوشش 
اسلامى در قرآن


    ضرورت پوشش اسلامى در قرآن

    لباس پوشيدن سابقه‏اى به اندازه حيات انسان دارد و جز پيروان يكى از مكاتب فكرى كه بر لزوم برهنه زيستى پاى مى‏فشارند،(1) همه افراد به نوعى آن را تجربه مى‏كنند. اين پديده، به رغم ارتباطش با خصوصيات مختلف فردى و اجتماعى انسان، دست كم به سه نياز وى پاسخ مى‏دهد:
    1. حفاظت در سرما و گرما و برف و باران(2)
    2. حفظ عفت و شرم(3)
    3. آراستگى، زيبايى و وقار(4)
    اين نوشتار به بررسى معناى حجاب اسلامى و دليل‏هاى ضرورت آن مى‏پردازد.» حدود پوشش در اسلام» و نيز نوع پوشش‏هايى كه پيشوايان دين سفارش يا نكوهش كرده‏اند، در شماره‏هاى آينده بررسى خواهد شد.

    رابطه حجاب و پوشش اسلامى

    «حجاب» به معناى پرده، حاجب، پوشيدن و پنهان كردن و منع از وصول است.(5) اين واژه تنها به معناى پوشش ظاهرى يا پوشاندن زن نيست و در اصل به مفهوم پنهان كردن زن از ديد مرد بيگانه است. بدين سبب، هر پوششى حجاب نيست. حجاب پوششى است كه از طريق پشت پرده واقع شدن تحقق يابد ولى بر خلاف تصور عموم و نيز آنچه مشهور است، آيه حجاب(6) در قرآن «وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ»(7) «چون از زنان پيغمبر (ص) متاعى خواستيد، از پس پرده بخواهيد». درباره زنان آن حضرت و بيش‏تر به منظور مسائل سياسى و اجتماعى فرود آمده است(8) نه پوشش زن در مقابل نامحرم. به كارگيرى كلمه «حجاب»(9) در خصوص پوشش زن اصطلاحى نسبتاً جديد است و همين سبب گرديده بسيارى گمان كنند اسلام خواسته است زن هميشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بيرون نرود(10) يا مثل «ويل دورانت» بگويند: «اين امر خود مبناى پرده پوشى در ميان مسلمانان به شمار مى‏رود»(11) و يا مدّعى شوند حجاب به وسيله ايرانيان به مسلمانان و اعراب سرايت كرده است در حالى كه آيات مربوط به حجاب (پوشش اسلامى زنان در مقابل نامحرمان) قبل از مسلمان شدن ايرانيان نازل شده است. در عهد جاهليت نيز- همان طور كه ويل دورانت مى‏گويد(12) و كتب تفسير شيعه و سنى تأييد مى‏كند(13)- اعراب چنين پوششى نداشتند و عادتشان تبرّج و خودنمايى بود كه اسلام آن را ممنوع ساخت: «وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ الْأُولى.»(14)
    آنچه از قديم به ويژه نزد فقها در بحث نماز (كتاب الصلوة) و ازدواج (كتاب النكاح) رواج داشته، واژه «ستر» و «ساتر» به معناى پوشش و وسيله پوشش زن در مقابل نامحرمان بوده است. بنابراين، وظيفه پوشش اسلامى بانوان به معناى حبس و زندانى كردن و قرار دادن آنان پشت پرده و در نتيجه عدم مشاركت اين گروه عظيم در فعاليت‏هاى اجتماعى نيست. اين وظيفه بدان معنا است كه زن در معاشرت با مردان بدنش را بپوشاند و به جلوه گرى و خودنمايى نپردازد و مشاركتش در فعاليت‏ها بر اصول انسانى و اسلامى استوار باشد.(15)

    ضرورت پوشش اسلامى در قرآن

    پوشش اسلامى از احكام ضرورى اسلام(16) است و هيچ مسلمانى نمى‏تواند در آن ترديد كند زيرا هم قرآن مجيد به آن تصريح كرده است و هم روايات بسيار بر وجوب آن گواهى مى‏دهند. به همين جهت، فقيهان شيعه و سنى به اتّفاق به آن فتوا داده‏اند. همان طور كه نماز و روزه به دورانى خاص اختصاص ندارد، دستور پوشش نيز چنين است و ادعاى عصرى بودن آن بى‏دليل و غير كارشناسانه مى‏نمايد.
    خداوند متعال در آيه 30 سوره نور نخست به مردان مسلمان و سپس در آيه بعد به زنان مسلمان فرمان مى‏دهد از چشم چرانى اجتناب كنند و در رعايت پوشش بدن از نامحرمان كوشا باشند: «قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِكَ أَزْكى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِما يَصْنَعُونَ» «[اى پيامبر] به مردان مؤمن بگو ديدگان خود فرو خوابانند و عفت پيشه ساخته، دامن خود را از نگاه نامحرمان بپوشانند. اين كار براى پاكى و پاكيزگى‏شان بهتر است و خداوند بدانچه مى‏كنند، آگاه است».
    «غضّ» در لغت عرب- چنان كه مرحوم طبرسى در مجمع البيان(17) و راغب اصفهانى در مفردات(18) گفته‏اند- به معناى «كاستن» است و «غضّ بصر» يعنى كاهش دادن نگاه نه بستن چشم. البتّه متعلق اين فعل و اينكه از چه چيز چشمان خود را فرو بندند، ذكر نشده است امّا با توجّه به سياق آيات، به ويژه آيه بعد، روشن مى‏گردد مقصود آن است كه خيره خيره زنان نامحرم را تماشا نكنند و از چشم چرانى(19) بپرهيزند. از سوى ديگر، ممكن است مقصود از «حفظ فرج» در اين آيه پاكدامنى و حفظ آن از آلودگى به زنا و فحشا باشد ولى
    عقيده مفسران اوليه اسلام و نيز مفاد روايات از جمله سخن امام صادق (ع)(20) اين است كه مراد از «حفظ فرج» در همه آيات قرآن كريم پاكدامنى و حفظ آن از آلودگى به فحشا است جز در اين دو آيه كه به معناى حفظ از نظر و وجوب پوشش در مقابل نامحرم است. آنگاه خداوند متعال فلسفه اين آموزه را نظافت و پاكى روح مى‏داند و بر خلاف اهل جاهليت قديم و جديد- مانند «برتراند راسل» كه اين ممنوعيت را يك نوع محروميت و اخلاق بى‏منطق و به اصطلاح «تابو» (تحريم‏هاى ترس آور رايج در ميان ملل وحشى) مى‏داند- مى‏گويد: اين پوشش به منظور طهارت روح بشر از اينكه پيوسته درباره مسائل مربوط به اسافل اعضا بينديشد،(21) واجب شده است. سپس در آيه بعد مى‏فرمايد:
    «وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُيُوبِهِنَّ وَ لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبائِهِنَّ أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنائِهِنَّ أَوْ أَبْناءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنِى إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنِى أَخَواتِهِنَّ أَوْ نِسائِهِنَّ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُولِى الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلى عَوْراتِ النِّساءِ وَ لا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ ما يُخْفِينَ مِنْ زِينَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعاً أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» «[اى پيامبر] به زنان مؤمن بگو ديدگان خود فرو خوابانند و عفت پيشه ساخته، دامن خود را از نگاه بيگانگان بپوشانند و زيور خويش را جز براى شوهران و ساير محارم آشكار نكنند، مگر آنچه پيدا است و روسرى‏هاى خويش را به گريبان‏ها اندازند تا سر و گردن و سينه و گوش‏ها پوشيده باشد و پاهاشان را به زمين نكوبند تا آنچه از زينت پنهان مى‏كنند، معلوم شود. اى بندگان مؤمن، همه به سوى خدا توبه كنيد تا رستگار شويد».
    در اين آيه خداوند تعالى، در خصوص پوشش بانوان، آنچه را بر مردان مؤمن لازم است، به دو شكل گسترش مى‏دهد: 1. پوشيدگى سر و گردن 2. پوشاندن زينت‏ها.
    «خمر» جمع «خمار» و به معناى روسرى و سرپوش(22) است. «جيوب» از واژه «جيب» به معناى قلب و سينه و گريبان است.(23) در تفسير مجمع البيان چنين مى‏خوانيم: زنان مدينه اطراف روسرى‏هاى خود را به پشت سر مى‏انداختند و سينه و گردن و گوش‏هاى آنان آشكار مى‏شد. بر اساس اين آيه، موظف شدند اطراف روسرى خود را به گريبان‏ها بيندازند تا اين مواضع نيز مستور باشد.(24) فخر رازى ياد آور مى‏شود: خداوند متعال با به كارگرفتن واژه‏هاى «ضرب» و «على» كه مبالغه در القا را مى‏رساند، در پى بيان لزوم پوشش كامل اين نواحى است.(25) ابن عبّاس در تفسير اين جمله مى‏گويد: «يعنى زن مو و سينه و دور گردن و زير گلوى خود را بپوشاند».(26)
    برخى ادّعا مى‏كنند، حجاب به معناى مقابله با برهنگى را قبول داريم ولى در هيج جاى قرآن از پوشش مو سخن به ميان نيامده است نا درستى اين سخن آشكار مى‏نمايد زيرا، با چشم پوشى از گفتار ابن عبّاس و نيز شأن نزول آيه، اين واقعيت كه زنان مسلمان حتّى قبل از نزول اين آيه موهاى خود را مى‏پوشاندند و آشكار بودن گردن و گوش و زير گلو و گردنشان تنها مشكل به شمار مى‏آمد، ترديدناپذير است. در آيه از رو سرى سخن به ميان آمده است، بايد پرسيد: آيا روسرى جز آنچه بر سر مى‏افكنند و موها را مى‏پوشانند، معنايى دارد. افزون بر اين، حكم ميزان پوشش در روايات متعدد وارد شده است.(27) اگر قرار باشد مانند برخى از صحابه يا گروهى روشنفكر مآبان جديد فقط به قرآن اكتفا كنيم، در كشف جزئيات ضرورى‏ترين احكام مانند ركعات نماز نيز ناكام مى‏مانيم.

    © کپی رایت توسط .::عروج::. پايگاه تخصصي حجاب

           

    چرا فقط بی 
حجابی


    چرا فقط بی حجابی

    تو اين دور و زمونه گناه کردن خيلي عادي و رايجه. مردم هم هر گناهي که بخوان مي کنند. سؤال من اينه که چرا تو اين همه گناه کبيره توجه همه فقط به سمت بي حجابي خانم هاست که تازه گناه کبيره هم نيست. چرا اهالي سرزمين تقوا چشمشون رو روي قتل، رباخواري، شرابخواري، دزدي، کم فروشي، غيبت، ترک نماز و هزار تا چيز ديگه بستن و فقط به اين موضوع توجه دارند؟
    جواب: يكي از اهداف اصلي تشكيل حكومت اسلامي ، فراهم نمودن زمينه هاي لازم جهت تكامل و سعادت مادي و معنوي انسان مي باشد و در اين جهت موظف است هر آنچه در رشد و هدايت جامعه و انسان موثر است را فراهم و از بروز و ظهور موانع جلوگيري نمايد . البته فرايند رشد و تكامل واقعي انسان امري است اختياري و فرد بايد با اراده و با تقويت ايمان و عقيده خويش و عمل به احكام الهي بدان دست يابد و حكومت در اين زمينه نمي تواند نقش تحميلي داشته باشد؛ چنانكه قرآن كريم مي فرمايد : ‌«لا اكراه في الدين»، اما در عين حال موظف است محيط اجتماعي سالم و بدور از معصيت و گناه و هم چنين ساير لوازم تكامل را فراهم سازد تا فرد در مقابل ارتكاب گناه و باز ماندن از رشد و هدايت هيچ گونه عذر و بهانه اي نداشته باشد. در نگاه قرآن، پرداختن به مسائل اجتماعي، اصلاح امور جامعه و برقراري مناسبات عادلانه، از اهداف نبوت و از تعاليم اساسي دين است.«لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْمِيزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَ أَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ»(حديد ، آيه 25) «به راستي كه پيامبران را با پديده هاي روشن گر فرستاديم و همراه آنان كتاب و ميزان نازل كرديم، تا مردم به دادگري برخيزند و آهن را كه در آن نيروي سخت و سودهاي فراوان براي مردم است، پديد آورديم».«وَ لَقَدْ بَعَثْنا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ » (نحل ، آيه 36) «و به راستي در هر امتي، پيامبري فرستاديم كه خداوند را بندگي كنيد و از پيروي طاغوت دوري جوييد» .اين قبيل آيات و نمونه هاي متعدد ديگر بيانگر مسئوليت حكومت و جامعه در قبال اصلاح جامعه مي باشد و در اين راه موظف است نهايت سعي و تلاش خود را به كار ببرد به هيچ وجه نمي توان به صرف فراگير شدن برخي گناهان از نظام اسلامي انتظار داشت كه از انجام كارويژه خود در جهت مقابله با مظاهر فساد در جامعه ، خودداري نمايد.
    البته موضوع مهم ديگري كه در زمينه برخورد حكومت با مرتكبان گناه مهم است تفكيك ميان گناهاني است كه نمود و اثر كاملا آشكاري در جامعه دارد- و وجود آنان علاوه بر تظاهر آشكار به نفي قوانين و مقررات الهي موجبات ارتكاب ساير معاصي را نيز فراهم مي آورد - با ساير گناهاني كه از چنين ويژگي و آثاري برخوردار نمي باشند. بر اين اساس نظام اسلامي علي رغم اينكه موظف به برخورد با همه گناهاني كه آثار اجتماعي دارند مي باشد اما مواجهه با اين قبيل گناهان (قسم اول) نيازمند توجه و برخورد شديد تر است.
    واقعيت اين است كه نظام جمهوري اسلامي ايران به دليل ماهيت اسلامي و انتظاري كه جامعه اسلامي از آن دارد به تناسب امكانات خويش تلاش مي نمايد تا زمينه هاي رشد و ترقي مادي و معنوي جامعه را فراهم و با مظاهر گناه و تجاوز كنندگان به قوانين الهي برخورد نمايد . البته به هيچ وجه مدعي نيستيم در اين زمينه كاملا موفق بوده ، اما اين چنين نيست كه تنها برخورد با گناه را در بدحجابي محدود و از برخورد با مرتكبين ساير گناهان چشم پوشي نموده باشد ؛ كافي است شما سري به محاكم قضايي بزنيد تا با ديدن پرونده هاي متعددي كه مربوط به ساير گناهان است ، واقعيت امر روشن شود و حتي در مقابل برخي معتقدند نظام اسلامي آن گونه كه لازم است در مقابل بدحجابي شدت عمل ندارد ؛ كه البته در پاسخ بايد گفت كه بي حجابي و بدحجابي علاوه بر راهكار فيزيكي ، راهكار فرهنگي و اجتماعي نيز دارد كه توجه جدي به آن مي تواند نقش اساسي در حل اين معضل ايفا نمايد.
    در ادامه جهت تبيين دقيق موضوع توضيحاتي در زمينه چرايي برخورد نظام اسلامي با پديده بدحجابي آورده مي شود:

    نظام اسلامي و بدحجابي

    از آنجا كه انسان موجود اجتماعي است، جامعه بزرگي كه در آن زندگي مي كند، از يك نظر همچون خانه او است و حريم آن همچون حريم خانه او محسوب مي شود. پاكي جامعه به پاكي او كمك مي كند و آلودگي آن، به آلودگي اش مي افزايد! روي همين اصل در اسلام با هر كاري كه جو جامعه را مسموم يا آلوده كند به شدّت مبارزه شده است؛ چرا كه گناه، همانند آتش است. هنگامي كه در نقطه اي از جامعه اين آتش روشن شود، بکوشيم آن را خاموش يا محاصره کنيم. اما اگر به آتش دامن زنيم و آن را از نقطه اي به نقطه ديگر ببريم و يا آن را به حال خود واگذاريم، حريق همه جا را فرا خواهد گرفت و كسي قادر بر كنترل آن نخواهد بود! از اين گذشته عظمت گناه در نظر مردم و حفظ ظاهر جامعه از آلودگي هاي خود سد بزرگي در برابر فساد است. اشاعه فحشا و نشر گناه و تجاهر به فسق و تسامح در اين موضوع، اين سد را مي شكند و گناه را در اذهان كوچك و آلودگي به آن را ساده مي نمايد. بر همين مبنا حكومت اسلامي، موظف است جلوي منكرات را بگيرد. اين به معناي تحميل به حجاب نيست؛ بلكه نوعي واكسينه كردن جامعه در مقابل بيماري هاي رواني و معنوي است. در جامعه اسلامي همه وظيفه دارند به بهداشت رواني و سلامت روحاني توجه كنند. اين همان امر به معروف و نهي از منكر و نظارت ملي است. حاكمان اسلامي موظف اند موانع رشد فضايل انساني را از بين ببرند و اين در حقيقت بستر سازي براي سلامت رواني جامعه است و در زمان پيامبر و امام علي(ع) نيز هرچند زنان بدحجاب وجود داشته؛ اما قرآن با اين پديده برخورد كرده است، به دنبال آن ديگر آنها نمي توانستند هر طور دلشان خواست در اجتماع ظاهر شوند؛ حتي اقليت هاي مذهبي نيز موظف به رعايت مقررات اسلامي در جامعه اسلامي بوده اند.
    در آيات 31 سوره «نور» و 34 و 59 سوره «احزاب» كيفيت رفتار اجتماعي زن مورد توجه قرار گرفته است. نيز از آيات امر به معروف و نهي از منكر مي توان استفاده كرد كه جلوي هر گونه منكر و زشت، بايد ايستاد و اجازه ظهور و بروز به آن نداد.
    در هر صورت هنجارهاي ديني در جامعه را بايد به اجرا گذاشت و نمي توان تنها به عقيده و ميل مردم اكتفا كرد. فكر كنيد چقدر از مردم حاضرند با ميل و رغبت و از روي اعتقاد، از رشوه گرفتن و اختلاس اجتناب كنند؟ چقدر حاضرند از شراب و زنا با ميل و رغبت احتراز نمايند تا آنها را آزاد گذاشت که در عمل هم با ميل و رغبت وظايف خويش را اجرا كنند!؟ اين موضوع منحصر به كشور ما نيست. در هر كشوري يك سلسله دستوراتي است كه به اجبار آنها را به اجرا مي گذارند. در كشوري مثل فرانسه ـ كه آن را مهد آزادي مي شمارند ـ چگونه به اجبار دختران را وادار به بي حجابي مي كنند تا به مدرسه يا دانشگاه راه يابند! تفاوت در جامعه اسلامي و غيراسلامي در نوع هنجارها است؛ نه چگونگي برخورد با آنها.

    بسياري از حكمت ها و فلسفه هاي حجاب امروزه روشن شده است؛ از جمله:

    1. پوشش امري غريزي و فطري براي بشر است. كاوش هاي باستان شناسي نشان مي دهد كه از دير زمان بشر در حد امكان نسبت به مسئله پوشش اهتمام ورزيده است و همه صاحبان اديان نيز آن را سرلوحه عمل قرار داده اند.
    2. مستور بودن زيبايي ها و جاذبه هاي جنسي زن و مرد، آنها را از معرض ديد و طمع ورزي شهوت پرستان هرزه محافظت مي كند و امنيت و بهداشت رواني جسمي آنان را تأمين مي کند.
    3. برهنگي راهبر به سوي بي بند و باري و لجام گسيختگي جنسي است كه عواقب شوم و زيانباري دارد:
    3ـ1. گسترش فساد و ناهنجاري هاي اجتماعي،
    3ـ2. شيوع بيماري هايي چون سفليس سوزاك ايدز و...،
    3ـ3. سست شدن پيمان مقدس خانواده، گسترش آمار طلاق و فزوني عقده هاي روحي در كودكان،
    3ـ4. زياد شدن فرزندان نامشروع.
    اينها و ده ها مشكل اجتماعي ديگر، عواقب شومي است كه جهان غرب را سخت برآشفته است و ستاره تمدنش را به افول مي كشاند تا آنجا كه حتي فرياد متفكران ماترياليستي چون راسل را برآورده و جهان را سخت بر آنان تنگ كرده است. اما مكتب گران قدر اسلام در پرتو هدايت هاي نوراني اش (همچون حجاب) از اساس با اين جريان ويرانگر به مبارزه برخاسته و حجاب را دژي استوار براي صيانت فرد وجامعه از آسيب هاي بي شمار قرار داده است. از همين رو است كه استعمارگران براي تخدير جوانان و در بند كشيدن آنان و گسترش اهداف ظالمانه خويش، از بي حجابي و برهنگي به عنوان ابزاري قوي سود مي جويند.
    در هر صورت، موضوعاتي نظير حفظ نظام اجتماعي، بقاي نسل و خانواده، تأمين سلامت فکري و روحي ـ رواني افراد جامعه و فراهم کردن بستري مناسب و محيطي سالم براي پرورش و تکامل مادي و معنوي انسان و بالآخره پرهيز از عواقب شومي که جوامع ديگر به دليل رعايت نکردن اين قبيل محدوديت ها گرفتار آن شده و يا در آن دست و پا مي زنند و... نظام اسلامي را ملزم به اجراي اين حکم ارزشمند الهي کرده است. و البته در كنار برخورد موثر و استفاده از راهكارهاي فيزيكي و فرهنگي براي زدودن اين معضل از جامعه اسلاميمان با ساير مظاهر گناه و مرتكبان آن نيز تا انجا كه توانايي داشته باشد برخورد مي نمايد.

    پايگاه تخصصي حجاب

           

    تاریخچه پوشاک 
وحجاب زنان در شهر قم


    تاریخچه پوشاک وحجاب زنان در شهر قم

    الف) پوشاک بیرونی زنان

    درقم ودیگر مناطق کشور می توان گفت که چادر، عمومی ترین وهمه گیرترین «لباس ملی» زن ایرانی بوده است. جنس و رنگ چادر بستگی به طبقه فرد استفاده کننده داشت که به چه گروه اجتماعی تعلق داشته باشد. جنس چادر می توانست از ابریشم، نخ، کرباس یا ساس باشد. رنگ چادر هم متنوع وگوناگون بود. زنان شهرنشین عمدتاً از چادرهایی با رنگ سیاه استفاده می کردند. زنان روستایی از چادرهایی با رنگ شادتر وطرح های متنوع چون چادرهای شطرنجی وچهارخانه با رنگ های سرخ، سیاه، سفید و زرد وسبز وآبی استفاده می کردند.
    استفاده از چادر الزاماً برای حضوردر انظار عمومی یا معابر شهری وروستایی نبوده است. گاهی زنان ایرانی حتی در منازل خود از چادر بهره می بردند که از این نوع چادر با عناوین«چادرنماز، یا چادرشب» یاد می شده است. درکنار چادر، استفاده از روبند یا نقاب برای حضور زنان شهری در انظار عمومی ضروری بوده است.
    زنان روستایی ملزم به استفاده از روبند نبوده اند. روبند عبارت بود از تکه پارچه ای که قسمت چشم هایش شبکه دوزی شده بود و به وسیله یک سگک یا قزن قفلی به پشت سر محکم بسته می شد. جنس سگک بسته به تمکن مالی استفاده کننده می توانست از طلا یا نقره یا برنج باشد. جنس روبند اغلب از کتان با چیت موصلی وبه رنگ سفید بوده است.
    چاقچور نیز در زمره پوشاک ایرانی جای می گرفته که عبارت بود از: شلوارگشاد و بلند وکف دار زنانه که آن را به روی شلیته وتنبان می پوشیده اند ودارای لیفه وبندی که در زیر شکم بسته می شد. چاقچور به رنگ های متنوعی چون آبی روشن، سبز، بنفش مایل به ارغوانی، سبز بی رنگ و یا سیاه بوده است. چاقچور علاوه بر آن که دلربایی و ظرافت پای زنان را می پوشانده به جای چکمه ومحافظ پا در برابر گردوخاک نیز کاربرد داشت.

    در یک تقسیم بندی کلی پوشاک زنان عبارت بود از:

    پوشیه:پوششی از نوع توری نازک برای پوشیدن صورت زنان بود که توسط بندی که در زاویه های کناری پوشیه دوخته شده بود بر پشت سر گره می زدند.
    پیشانی بند: دستمال چهارگوشی که روی پیشانی می بستند.
    روسری: پارچه مربعی شکلی بود که اضلاعی کوچکتر ازچارقد داشت. روسری را مشابه چارقد برسرانداخته، دوگوشه ای را در زیر گلو گره می زدند.
    چارقد: از روسری بلندتر است وخانم ها به صورت مثلث دولاشده به سر می اندازند.
    چادر: که به اشکال و اسامی مختلفی از گذشته تاکنون در سطح استان رایج بوده است.
    الف)چادر راسته ب) چادر عربی ج) چادرنماز(رنگی)
    د)چادرمشکی که در 50 سال گذشته مرسوم بوده است. ه) چادر عبایی

    تن پوش ها:

    پیراهن دورچین: این تن پوش، لباس دورچین یقه گردی بود که قد بالاتنه آن به زیرکمر می رسد ویقه پیراهن دورچین گرد و بدون برگردان بود. آستین های پیراهن بلند وساده و راسته بود. این لباس تا زیر زانو را می پوشاند و همراه آن از جنس درست به رنگ مشکی به پای می کردند. علاوه براین، زنان قمی پیراهن راسته، شلیته وجلیقه را در شکل های مختلف مورد استفاده قرار می دادند.

    ب) پوشاک اندرونی زنان:

    پوشش وپوشاک اندرونی زنان ایرانی به کلی متفاوت با آنچه بود که به هنگام خروج از خانه بدان آراسته می شدند.
    زن به جهت آزادی عمل نسبی خود در حریم خانه، ویا به عبارتی اندرونی، از لباس ها متنوع بهره می جسته است. از این رو اغلب زنان،پوشاک خانه ای آنها پرزرق وبرق وشاد می بوده است.
    عمده ترین وسیله برای پوشاندن مو، روسری بوده است که آن را روی سر می انداختند و زیرچانه گره می زدند. روسری ها از پارچه های چلواری، ابریشمی و پشمی و به رنگ های سفید، قرمز، آبی ، سبز ولاکی بود که گاهی آنها را با دوختن جواهرات تزیین می نمودند. برخی نیز برای پوشاندن سرخود از چارقد استفاده می کردند که چارقد عبارت بود از پارچه ای مربع شکل مخصوص زنان که آن را دولا کرده به شکل مثلت درمی آوردند وسپس آن را در وسط طوری، روی سراندازند که طرف زاویه قائمه در پشت سر و دو زاویه حاد، در طرفین واقع شود. سپس آن را در زیر گلو محکم کنند. برای جلوگیری از جابجاشدن چارقد بر روی سر از دستمالی ابریشمی به نام «کلاغی» استفاده می کردند که آن را به دور سر می پیچیدند.
    چارقد معمولاً از جنس حریر، ابریشم، چیت، نخ و به رنگ های سفید، صورتی، ارغوانی، رنگ ووارنگ، ساده وگلدار بود.
    پیراهن از اصلی ترین بخش های پوشاک اندرونی زن ایرانی بوده است که در پاره ای مواقع تنها پوشش زن نیز به شمار می آمده است. پیراهن مورداستفاده زنان معمولاً بلند بوده وتا روی زانو را می پوشانده است. پیراهن های تهیه شده از پارچه های قلمکار، توری، ابریشم، کرباس مخمل، نخ، حریر، پشم به رنگ های نارنجی، آبی، سبز، سفید وقرمز بوده است.
    زنان عموماً به هنگام اقامت در منزل، برای پوشش پاها از شلوار، دامن وشلیته استفاده می کردند. شلوارها عموماً بلند وگشاد بوده اند که تا قوزک پا را می پوشانده اند. شلوار زنان شهرنشین تنگ تر از شلوار زنان روستایی وعشایری بوده است.

    منبع:
    نامه قم، فصلنامه فرهنگی پژوهشی شورای پژوهشی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی، سال نهم، شماره 31-32

           

    حجاب بانوان در 
ادیان آسمانی


    حجاب بانوان در ادیان آسمانی

    در مورد حضرت آدم و حوا و فرزندانشان آنچه از پوشش آمده تنها پوشيدن شرمگاه آدم و حوا با برگ‌هاي درختان بهشتي است که در متن قرآن کريم آمده است و جز آن هيچگونه مطلبي در دست نيست. البته تا پيش از بلوغ نوادگان آدم و حوا، خانواده واحد و محرم يکديگر بودند، اما از وضعيت پس از آن هيچ نشاني در دست نيست.

    در دوران نوح و ابراهيم(ع)

    از امام باقر(ع) نقل شده که در زمان نوح(ع) هفت صد نفر از زنان جامه‌هاي رنگ شده پوشيدند و خود را به زيورها و عطرها آراستند و از پرده‌هاي خود به در آمدند و در شهرها متفرق شدند! و در مجالس مردان در عيدها حاضر و جمع مي‌شدند و در صف آنان مي‌نشستند.
    از عبارت در شهرها معلوم مي‌شود که اين سخن مربوط به پيش از طوفان است؛ چرا که پس از طوفان با حداکثر 80 نفر باقيمانده تنها دهي را يا در کوفه و يا در موصل در شمال عراق بر پاي نمودند و شهرها و جمعيتي اين چنين و عصياني در اين حد نداشتند.
    از عبارت از پرده‌هاي خود، معلوم مي‌شود که زنان در آن زمان پرده‌نشين بوده‌اند و يا حجاب داشته‌اند که در متن اصل عربي خبر همين کلمه آمده است و شگفتا که اين نخستين متن خبر معتبري است که در آن حکايت حجاب از پيش از آن زمان و نقض آن در آن دوران آمده است. پس بانوان باايماني که به همراه نوح(ع) در طوفان به کشتي وي سوار بوده‌اند با حجاب بوده‌اند، بنابراين الزاماً يا لااقل ترجيحاً و غالباً جداي از مردان بوده‌اند اما نسبت به حضرت ابراهيم(ع) کساني جز خانواده و خاله‌زاده‌اش لوط(ع) مؤمني شمرده نشده است. امام صادق(ع) فرموده است:
    دختر خاله حضرت ابراهيم، ساره که خوش‌صورت بود به او ايمان آورد و همسر او شد و پس از بت‌شکني ابراهيم(ع) و محکوميت به آتش سوزي و سالم ماندنش و تبديل محکوميت وي به تبعيد و جلاي وطن به شام، حضرت ابراهيم(ع) براي اين سفر الزامي صندوقي تهيه کرد تا همسرش ساره را در آن نهاده و از ديد مردم پنهان دارد که البته اين بيش از مقدار حجاب لازم شرعي و به جهت خصوصيت مورد خاص بوده است، اما اجمالاً نشاني از وجود حجاب خواهد بود به ويژه که اين رفتار مستند به غيرت حضرت ابراهيم(ع) شده است.
    شايد روشنتر از آن متني از سفر پيدايش تورات باشد که حاکي از وجود حجاب در خاندان ابراهيم(ع) مي‌باشد، آنگاه که زني به نام رفقه همراه با خدمتگزار اسحاق(ع) به سوي وي بر روي شترانشان مي‌روند، و اسحاق از دور به استقبال آنهامي‌رود رفقه اسحاق را در صحرايي مي‌بيند و مي‌فهمد که مردي است و به استقبال آنها مي‌آيد اما او را نمي‌شناسد لذا از خدمتگزاراسحاق که همراهش بر روي شتر بود مي‌پرسد: «اين مرد که در صحرا به استقبال ما مي‌آيد کيست؟ خادم گفت: آقاي من (اسحاق) است. پس رفقه از شتر خود فرود آمد و برقع خود را بر گرفت و خود را پوشانيد.»

    موسي(ع) و موسويان يهودي

    در قرآن کريم در داستان فرار موسي(ع) از کاخ فرعون به سوي شهر مدين آمده است که دختر شعيب از طرف پدرش، موسي(ع) را فراخواند چون به نزد پدرش شعيب رسيدند پيشنهاد کرد که از موسي براي چرانيدن گوسفندان کمک بخواهد و گفت: او نيرومند و امانتدار است. در خبر از امام رضا(ع) آمده است که شعيب از او پرسيد: امانتداري او را چگونه دانستي؟ گفت: چون او را از سوي شما فرا خواندم و به راه افتاديم از من خواست پشت سر او حرکت کنم و راه را به او نشان دهم؛ تا چيزي از من نبيند که اين حجب و حيا و احتشام موسي(ع) را مي‌رساند اين مي‌رساند که نديدن جايي از زن ملاک امين بودن شمرده شده اگر حجاب و پوشش يک ارزش نبود، نديدن چيزي از زن ملاک امين بودن شمرده نمي‌شد، بلکه حجب و حياي دختر شعيب را نيز مي‌رساند زيرا نديدن چيزي از زن را ملاک امين بودن شمرده است پس نزد خودش نيز پوشش يک ارزش شمرده مي‌شود.
    اما در تاريخ تمدن ويل دورانت به نقل از اصول اخلاقي تلمود يهود آمده است که: اگر زني به نقض قانون يهودي مي‌پرداخت، چنانچه مثلاً بي‌آنکه چيزي بر سر داشت ميان مردم مي‌رفت... که به روشني حاکي است که بي‌روسري به ميان مردم رفتن زنان، خلاف قانون شرع يهود است.
    از دوران موسي(ع) خبر ديگري در قصص الانبياء در دست است که گويد: عموزاده موسي(ع) قارون که همراه فرعونيان و همانند آنان شده بود، چهارهزار جنگجو و سيصد کنيز و کلفت و خدمتگزار زن آراسته همراهشان بود اين متن تنها گزارش از نقض حجاب دارد و نسبت به وجود حجاب ساکت است.
    گرچه در خبري آمده است که پس از موسي(ع) وصي وي يوشع بن نون لشکرکشي و فتوحاتي نموده است و در يکي از شهرها شخصي از بني‌اسرائيل که مؤمن متديني بود و شهرت يافته بود که اسم اعظم را مي‌داند و لذا مستجاب‌الدعا مي‌باشد به نام بلعم وقتي که لشکريان يوشع به آن شهررسيدند سردارشهرکه قصد مقاومت داشت از بلعم خواست که عليه لشکريان يوشع نفرين کند، بلعم نفرين نکرد امابه آن سردارگفت:به زنان دستور بده که خود را بيارايند و به ميان لشکريان بروند و خود را بر آنان عرضه کنند و طاعون گرفتند و در ظرف سه ساعت هفتاد هزار نفر از طاعون مردند که شايد شاهدي بر نقض حجاب باشد.
    اما پرورش مريم(س) بنا به شريعت موسي(ع) بوده و در اين موضوع در خبري از امام باقر(ع) آمده است که: چون مريم به سن بلوغ زنان رسيد خداوند به زکريا وحي فرمود که براي مريم پرده‌اي بکشد که پنهان باشد که اين حاکي از حجاب است.
    عيسي پس از موسي(ع) پيغمبر اولواالعزم جديد بود اما نه با شريعتي جديد که مبعوث به همان شريعت موسي بود مگر موارد نادري، پس بنابر ثبوت حجاب در شريعت تورات موسي(ع) شامل مسيحيان عيسوي نيز هست، گرچه در اناجيل چهارگانه رسمي باقيمانده و همچنين در رساله پيوسته به اناجيل، حکمي درباره حجاب در دست نيست.
    پولس در رساله (نامه) خود به مبشر و مبلغي قرانتيان بر پوشش و حجاب زن در وقت دعا و نيايش شديداً تأکيد دارد آنجا که گويد: در دل انصاف دهيد، آيا شايسته است که زن ناپوشيده نزد خدا دعا کند؟! مي‌خواهم شما بدانيد. اگر زن را مو بريدن يا تراشيدن قبيح است (پس) بايد بپوشد (و) اگر زن نپوشد موي را (گويا) ببرد (پس) هر زني که سر برهنه دعا کند چنان است که (سرش) تراشيده شود! (و) سر خود را رسوا سازد! از اين جهت زن مي‌بايد عزتي بر سر داشته باشد به سبب فرشتگان.
    پس به نظر مي‌رسد 1. پوشيدن در غير مواقع دعا، مفروغ‌عنه بوده است آنچه تأکيد شده پوشش هنگام دعا يا نمازاست؛ 2. گويا حجاب به عنوان يک عزت و کرامت براي زن مطرح شده است.

    منبع: ماهنامه معارف، شماره 41

           

    حجاب و سیاست


    حجاب و سیاست

    چکيده: برخورد با بدحجابى صرفاً مسئله‏اى سياسى است و جناح حاکم در مجلس و ديگر مراکز قدرت، به دليل انگيزه‏هاى سياسى، مقابله با بدحجابى را سرلوحه کار خود قرار داده است. با اين وجود در لزوم مجازات مرتکبين گناه در جامعه اسلامى، ميان فقها اختلاف نظر وجود دارد و جمهورى اسلامى نظريه لزوم مجازات را در قانون خويش آورده است و ازاين‏رو، بى‏حجابى را مستوجب مجازات دانسته و با آن برخورد مى‏کند، ولى با بسيارى از گناهانِ بدتر از بدحجابى برخورد جدى نمى‏کند که خود گوياى سياسى کارى در تعيين اولويت‏هاى نظام اسلامى است.
    امسال شاه‏بيت بيانيه‏ها، اعلاميه‏ها و مصاحبه‏هاى مسئولان به مناسبت روز زن، با صرف نظر از چند استثنا، ابراز نگرانى از وضعيت حجاب زنان و رواج بى‏بندوبارى و فساد بود. به نظر مى‏رسد مبارزه با آنچه «بدحجابى» خوانده مى‏شود و اصطلاح مبهمى است که در قوانين موجود مابه‏ازا و تعريفى ندارد، امسال از حالت يک موج تابستانى گذرا بيرون آمده و در حال تبديل شدن به يک سياست دائمى است.
    هر چند با روى کار آمدن اصول گرايان در مجلس، تسلط آنها بر بسيارى از اماکن و مراکز فرهنگى شهرى و تعجيل روزافزون گروه‏هايى براى «ارزشى کردن» فضاى جامعه، طبيعى بود چنين برخوردهايى ميان زنان و جوانان و مأموران اتفاق بيفتد، ولى بدون ترديد بخشى از اين سياست در اثر اختلافات داخلى ميان عناصر و اجزاى حکومتى شکل گرفته است. از سوى ديگر لزوم پاسخ‏گويى کسانى که خود را اصول گرا مى‏خوانند به خواسته‏ها و انتظارت رأى دهندگان و نيز نشان دادن تفاوت در روش حکومت‏گرى، احتمال تداوم روند برخورد با نحوه پوشش زنان را افزايش مى‏دهد.
    با وجود اين‏که در مورد حدود حجاب و چگونگى پوشش، اختلاف‏هاى زيادى بين فقها وجود دارد، ولى اصل لزوم رعايت حجاب و گناه بودن بى‏حجابى، تقريباً اجماعى است. درباره اعمالى که در اسلام گناه به شمار مى‏آيند سه نظر وجود دارد. عده‏اى از فقها مثل علامه فيض عقيده دارند حکومت اسلامى تنها اعمالى را مى‏تواند مستوجب مجازات بداند که براى آنها در خود متون اسلامى مجازات دنيوى مثل حد، قصاص و تعزير در نظر گرفته شده است و گناه مقوله متفاوتى از جرم است که تنها براى آن کيفر اخروى پيش‏بينى شده است. بنابراين، بر اساس اين نظريه، از آنجايى که براى بى‏حجابى، مجازاتى در آيات قرآن و ساير نصوص تعيين نشده، ارتکاب اين فعل حرام تنها عذاب اخروى در بر خواهد داشت. (1)
    گروهى ديگر مى‏گويند: «ترک واجبات يا ارتکاب محرمات گناه است و امام‏عليه‏السلام و نايب او بايد آنها را تعزير کند؛ به شرطى که از گناهان کبيره باشند.» (2)
    در نهايت گروه سوم عقيده دارند: در مواردى که براى عملى تعزير پيش‏بينى نشده باشد، وجود فساد در آن عمل ملاک تعزير خواهد بود. به اين ترتيب، حکومت‏ (3) اسلامى خود تشخيص مى‏دهد که ارتکاب کدام گناه مفسده در پى خواهد داشت و آن را جرم و مستوجب مجازات خواهد دانست.
    به نظر مى‏رسد قانون‏گذار جمهورى اسلامى در برخورد با بى‏حجابى، با توجه به اينکه براى اين عمل در نصوص اسلامى مجازات دنيوى پيش‏بينى نشده است، ارتکاب آن تنها مجازات اخروى دارد و نيز اين نکته را که بى‏حجابى از جمله گناهان کبيره نيست يا حداقل بر سر کبيره بودن آن اختلاف است کنار گذاشته و طبق نظر سوم، آن را فسادآور و مستوجب مجازات تلقى کرده است. حتى اگر نظر سوم را به عنوان نظريه قابل قبول فقها بپذيريم و نظريه‏هاى مخالف ديگر را ناديده بگيريم، باز هم يک سؤال باقى مى‏ماند: معيارهاى حکومت اسلامى براى فسادآور بودن يک عمل چيست؟ آيا اين مواضع ايدئولوژيک و سياسى مسئولان است که مصلحت يا مفسده يک جامعه را تعيين مى‏کنند يا صلاح و فساد واقعى جامعه فارغ از نظريه‏ها و باورهاى کسانى که بر آن حکومت مى‏کنند؟ اولويت‏هاى حکومت جمهورى اسلامى ايران در پيش‏گيرى از جرم، کشف جرم و تعقيب و مجازات مرتکبان طى يک روند قضايى تعيين مى‏شود يا جريانات سياسى بر آن حاکم است؟
    صفحه‏هاى حوادث روزنامه ايران پر از اخبار ناامنى‏هاى محيطهاى شهرى است. اين نبود امنيت تنها به تعرض و تجاوز به زنان محدود نمى‏شود. کيف‏قاپى‏هاى هر روزه که بيشتر مرتکبان آنها هرگز پيدا نمى‏شوند، تهديد و اخاذى و ...، نمونه‏هايى نادر يا حوادثى استثنايى نيست. از نظر قانون مجازات اسلامى، ظاهر شدن زنان بدون حجاب شرعى در معابر جرم است و تا پنجاه هزار تومان جريمه نقدى يا تا دو ماه حبس دارد. طبق قانون اگر قاضى بخواهد کيفر را تشديد کند، مى‏تواند اين مجازات‏ها را به مجازات شلاق هم تبديل کند. اين جرم، يک جرم عمومى است و نياز به شاکى خصوصى ندارد و حکومت موظف به پيگيرى، اثبات و تعقيب مرتکب آن و به مجازات رساندن اوست، ولى در همين قانون، جرم ايجاد مزاحمت براى اطفال و بانوان در معابر نيز وجود دارد که علاوه بر اين‏که اطفال و بانوان را در رديف هم قرار مى‏دهد، بلکه يک جرم خصوصى است و بار اثبات آن بر عهده زنى قرار مى‏گيرد که مزاحمت ديده است.
    دادسرا خود وظيفه گزارش دادن و اثبات اين‏که جرم بى‏حجابى اتفاق افتاده است را بر عهده دارد و تنها گزارش مأمور نيروى انتظامى کافى است تا زنى تحت تعقيب قرار بگيرد. در جرم ايجاد مزاحمت براى بانوان، اين خود زن است که بايد آن‏قدر در ميان کلانترى و دادسرا بدود تا اين جمله را بشنود که چطور مى‏خواهى ثابت کنى؟
    ممکن است خواندن جملاتى از اين دست به اين نتيجه برساند که بدحجابى زنان مهم‏ترين مسئله فعلى جامعه ايران است و مهم‏ترين اولويت پليس، مبارزه با زنانى است که حدود شرعى حجاب را رعايت نمى‏کنند، ولى اين سؤال همچنان برجا خواهد ماند که چه کسى و چگونه اولويت‏هاى حکومت اسلامى را تعيين مى‏کند؟
    مشاور امور بانوان نيروى انتظامى اخيراً گفته است اين نيرو در حال تهيه لايحه‏اى براى مبارزه با بدحجابى است. آيا اين نيرو و دفتر امور بانوان نيروى انتظامى در حال تهيه قوانينى براى مبارزه با زن‏کشى، خودسوزى و خودکشى زنان، خشونت خانگى و اجتماعى عليه زنان و ... هم هست؟

    اشاره‏

    1. يکى از شيوه‏هاى نادرست در برخورد با يک پديده و حرکت فرهنگى و دينى، آن است که آن‏را سياسى کارى و جناح‏بازى معرفى نمايند. اين شيوه سال‏هاست که توسط برخى گويندگان و نويسندگان اعمال مى‏شود. متأسفانه نويسنده اين نوشتار نيز به همين روش روى آورده و مقابله با بدحجابى را مسئله‏اى جناحى و باندى معرفى کرده است. در اين خصوص دو نکته قابل توجه است: اول آنکه وى دلايل کافى بر سياسى بودن مسئله برخورد با بدحجابى ارائه نکرده است. اين‏که جناح خاصى در کشور مسئله‏اى را دنبال کند، دليل بر آن نيست که انگيزه آنان حتماً سياسى و جناحى است. بسيارى از حرکت‏هاى جناح‏هاى سياسى کشور بر اساس انديشه‏ها و باورهاى آنها صورت مى‏گيرد. دوم آن‏که به فرض که حرکت مقابله با بدحجابى، حرکتى سياسى باشد، آيا اگر يک جناح خاص سياسى به دليل انگيزه‏هاى سياسى حرکتى را آغاز کند به صرف داشتن انگيزه سياسى، در اين حرکت محکوم و مطرود است؟ آيا نبايد اصل آن حرکت ارزيابى شود و چنانچه منطقى و اسلامى بود آن‏را حمايت کرد و يا اگر اصل حرکت صحيح است، ولى اشکال‏هايى دارد آن‏را تصحيح نمود و دلسوزانه به تحقق آن کمک رساند؟
    2. نويسنده، موضع خود را در برابر مسئله حجاب و بدحجابى روشن نساخته است. ازاين‏رو، نخست بايد از وى پرسيد که صرف نظر از درستى يا نادرستى برخوردهاى جارى با مسئله بدحجابى آيا اصولاً وى به حجاب اعتقاد دارد يا نه؟ آيا وى آثار و پى‏آمدهاى ناگوار بدحجابى و بى‏بند و بارى در پوشش و برهنگى زنان را در وقوع جرم، جنابت، طلاق، اختلاف‏هاى خانوادگى و ديگر موارد مشابه انکار مى‏کند؟ جاداشت نويسنده آشکارا اعتقاد خود را نسبت به حجاب بيان مى‏کرد تا مخاطبان بدانند نويسنده از چه پايگاهى به نقد برخورد با بدحجابى نشسته است.
    3. نويسنده مدعى است در مورد حجاب و نحوه پوشش، اختلاف‏هاى زيادى بين فقها وجود دارد. به نظر مى‏رسد اطلاعات فقهى نويسنده کافى نيست. جا داشت نويسنده لااقل کتاب مسئله حجاب نوشته استاد شهيد مطهرى را مطالعه مى‏کرد. بررسى کتاب‏هاى فقهى و حتى رساله‏هاى عمليه فارسى به خوبى نشان مى‏دهد که تمامى فقها اتفاق نظر دارند که پوشيدن تمام بدن زن از نامحرم به جز وجه و کفين واجب است. تنها اختلاف در اين است که آيا پوشاندن وجه و کفين (دست‏ها و صورت) هم واجب است يا خير؟ با اين وجود، همه فقها نيز اتفاق نظر دارند که اگر نامحرم به قصد لذت و ريبه (نگاهى که ترس فتنه و انحراف در آن باشد) به زن نگاه کند، پوشاندن وجه و کفين نيز واجب است و چنانچه در وجه و کفين آرايش‏هاى تند و تحريک کننده باشد، حتماً پوشاندن وجه و کفين نيز واجب است. البته بسيارى از فقها وجود هر گونه آرايش در وجه و کفين را موجب وجوبِ پوشش وجه و کفين مى‏دانند. بنابراين، اختلاف‏هاى فقهى به گونه‏اى نيست که در اصل حدود پوشش مشکلى را پديد آورد. نکته مهم آن است که امروزه وضعيت پوشش برخى زنان در جامعه به گونه‏اى است که نه تنها هيچ فقيهى بلکه هيچ مسلمان آشنا به فقه اسلامى، اين‏گونه پوشش‏ها را اسلامى نمى‏داند. آيا در تحليل اين‏گونه ناهنجارى‏ها بايد سخن از اختلاف فقهى در حدود حجاب ميان فقها را به غلط مطرح ساخت و معضل اصلى را به حاشيه برد؟
    3. نويسنده سخن از اختلاف مبانى فقهى در مجازات مرتکبين گناه به ميان آورده است. در اين مجال فرصت بررسى اين ديدگاه‏ها نيست، لکن بايد توجه داشت که اولاً ملاک در برنامه‏ريزى اجتماعى و عملکرد مسئولان و مردم، قانون رسمى و مصوب کشور است و امروزه برخورد با بدحجابى و مجازات‏هاى اعمال شده، بر اساس قانون صورت مى‏گيرد. ثانياً اگر در مجازات گناه اختلاف نظرهاى فقهى وجود داشته باشد، در اين مسئله هيچ اختلافى نيست که حکومت دينى و حتى مؤمنان و دين‏داران به عنوان امر به معروف و نهى از منکر موظفند بکوشند گناه را از جامعه بزدايند و براى کاهش گناه تلاش کنند و ترديدى نيست که هر مسلمانى بى‏حجابى و بى‏بندوبارى را گناه و مقابله با آن‏را بر خود واجب و لازم بداند.
    4. بى‏گمان حل معضل بدحجابى تنها با مقابله و مجازات متخلفان عملى نخواهد گشت. اين مسئله نيازمند بررسى‏هاى کارشناسانه و شناخت عوامل مختلفى است که در پديده حجاب و بى‏حجابى تأثير گذارند . از مهم‏ترين عوامل در اين خصوص ايجاد زمينه‏هايى است که موجب مى‏شود مردم به شکل طبيعى به ارزش‏هاى اسلامى علاقه‏مند شده و به آن گرايش پيدا کنند. اگر عملکرد مسئولان و مديران جامعه اسلامى مقبول مردم باشد و مردم طعم عدالت اجتماعى و قسط اسلامى را احساس کنند، بى‏شک گرايش آنان به اسلام و ارزش‏هاى اسلامى فزونى خواهد يافت.
    عامل ديگرى که در اين زمينه بسيار تأثيرگذار است فضاى عمومى جامعه نسبت به پديده بدحجابى است. اگر عملکرد و موضع‏گيرى‏هاى مسئولان و دست اندرکاران کشور و به ويژه مواضع رسانه‏هاى جمعى کشور و در رأس آنها صدا و سيما در راستاى ايجاد فضايى باشد که در آن بدحجابى به عنوان رفتارى ناپسند تلقى شده و تنفر عمومى نسبت به آن پديد آيد و آثار و تبعات ناگوار آن براى عموم جامعه آشکار گردد، آن‏گاه جامعه خود به خود در برابر بدحجابى موضع خواهد گرفت. طبيعى است در شرايطى که برخورد يک مدير در نظام اسلامى با افراد بدحجاب و با حجاب تفاوتى نداشته باشد، نبايد انتظار کاهش بدحجابى را در جامعه داشته باشيم و برخوردهاى قانونى و مجازات متخلفان نيز نتايج چندانى نخواهد داشت. در پايان از بايد بر اين نکته مهم تأييد کرد که حل مسئله بى‏حجابى بريده از ديگر مسائل کشور عملى نخواهد بود و تا زمانى که معضلاتى همچون بى‏عدالتى، فساد ادارى، سوء استفاده از پست‏ها و مسئوليت‏ها، بيکارى، فقر، تبعيض، افزايش سن ازدواج در جامعه وجود دارد، نبايد انتظار داشت بتوان مسائل فرهنگى ساده‏تر و جزئى‏تر از جمله بدحجابى را حل کرد.

    پايگاه تخصصي حجاب

           

    تعارض نمایی 
حجاب و آزادی


    تعارض نمایی حجاب و آزادی

    پاسخ: واقعیت این است که محدودیت‎ها (در مورد لباس) باعث شکستن حرمت افراد نمی‌شود، بلکه دقیقاً برعکس، آزادی به معنای نفی محدودیت‎ها، باعث عدم احترام به افراد و انهدام ارزش‎ها می‎گردد. برای تصدیق این سخن، کافی است نیم نگاهی به طرز لباس پوشیدن افراد در قسمت‎های مرفه‌نشین شهرهای بزرگ، مثل تهران بیفکنیم و ببینیم که چگونه این افراد با سوء استفاده از آزادی، ارزش‎ها و هنجارهای دینی مربوط به پوشش اجتماعی را که قانوناً ملزم به رعایت آن هستند، زیر پا می‎گذارند و حتی آنها را به تمسخر می‎گیرند.
    اما این‌که گفته‌اند محدودیت‎ در لباس، تنها باعث ایجاد عقده و حسرت‎ در افراد می‌شود، کلامی مبهم است و معلوم نیست مراد گوینده، چه اشخاصی هستند؟ اگر مراد گوینده این است که محدودیت‎ها در مورد لباس زنان و دختران جوان، باعث شکل‎گیری عقده‎ها و حسرت‎های جنسی و روانی در پسران جوان می‎گردد، واقعیت این است که برعکس، آزادی پوشش به معنای نفی محدودیت در لباس بانوان و دختران جوان، باعث انعقاد حسرت‎ها در پسران می‎گردد، و با اندک تأملی تصدیق می‎گردد در جامعه‎ای که بخش عظیم آن جوانانی هستند که به دلیل شرایط سنی و تحریکات مختلف روانی به وسیله‌ی محصولات آلوده‌ی فرهنگی، مانند بعضی از فیلم‎ها، رمان‎ها و نوارهای مبتذل، در معرض طغیان غرایز جنسی هستند و از طرفی ازدواج نیز در جامعه بسیار سخت شده است، چگونه ممکن است آزادی پوشش دختران جوان و نفی محدودیت در لباس، باعث شکل‎گیری عقده‎ها و حسرت‎های روحی و روانی پسران جوان درباره‌ی مسائل جنسی نگردد.
    چه زیبا، امام صادق(ع) در روایتی فرموده ‎اند:
    النظر سهم من سهام ابلیس مسموم کم من نظرة اورثت حسرة طویلة؛[2] نگاه ناپاک، تیری از تیرهای مسموم و آلوده‌ی ابلیس است و چه بسیار نگاهی که باعث عقده و حسرت طولانی می‎گردد.
    همین واقعیت در شعر شاعر این‎گونه بیان شده است:
    زدست دیده و دل هر دو فریاد
    که هرچه دیده بیند دل کند یاد
    ولی اگر مراد گوینده‌یِ محترم این است که محدودیت در لباس‎ و پوشش بانوان و دختران جوان، باعث شکل‏گیری عقده‎ها و حسرت‎هایی در خود دختران می‎گردد؛ چون در آرزوی پوشیدن لباس‎های رنگین و مدل‎های مختلف آن ناکام می‎شوند، در پاسخ می‎گوییم.
    اولاً، در فرهنگ اسلامی و قرآنی، زنان نه تنها در استفاده‌ از زینت‎آلات و لباس‎های زیبا منع نشده‎اند، بلکه تشویق نیز شده‎اند. جواز استفاده‌ی زنان از لباس زربافت و حریر، از جمله شواهد در نظر گرفتن علاقه‌ی فطری زنان به خودآرایی و زیباگرایی است.
    امام باقر(ع) در روایتی فرموده است:
    لاینبغی للمرأة ان تعطل نفسها و لو ان تعلق فی عنقها قلادة؛[3] سزاوار نیست زنی خود را بدون زیور واگذارد، لااقل گردن‌بندی به گردن آویزد.
    ولی اسلام در کنار توصیه‌ی زنان به خودآرایی، به منظور پاک ماندن محیط اجتماعی، به حجاب و پوشاندن زینت‎ها و زیبایی‌ها و عدم تبرّج و خودنمایی در مقابل نامحرم نیز دستور داده است؛ چون نمایش زینت‎ها و لباس‎های زیبا باعث تحریک و تهییج می‎شود.
    و لایبدین زینتهن الا لبعولتهن[4] غیر متبرجات بزینة[5] و لا تبرجن تبرج الجاهلیة‌ الاولی[6].
    ثانیاً، رعایت اندازه و حدود لباس و پوشش، در معدودی از زنان و دختران که در اثر تربیت نادرست، حاضرند برای اشباع غریزه‌ی خودآرایی، زیبایی‎های ظاهری و باطنی خود را، حتی به مردان نامحرم نیز نمایش دهند، ممکن است عقده‎ها و حسرت‎هایی برای برخی ایجاد نماید، ولی در مجموع، نمی‎توان انکار نمود که حجاب، دستوری حکیمانه است که برای سلامت روحی و روانی همه‌ی پسران جوان و حتی زنان، خصوصا گروهی که اندام و یا لباس زیبا ندارند مفید است. چه زیبا گفته‎ است یکی از زنان مسلمان:
    حجاب، حتی از ایجاد عقده‎ها و حسادت‎ها در میان زنان جلوگیری می‎کند. چرا باید زنی به خاطر این که اندام زیبا ندارد احساس حقارت و کوچکی کند و دیگری به واسطه‌ی داشتن اندام موزون و زیبا به دیگران فخر بفروشد.[7]

    حدود آزادی اظهار نظر درباره‎ی حجاب و لباس

    شبهه: بعضی با این عبارت که «اصلا مگر ما حق داریم راجع به لباس پوشیدنمان نظر بدهیم؟»[8] خواسته‎اند این شبهه را القا کنند که افراد حق اظهار نظر درباره‌ی لباس را ندارند. آیا ادعای مذکور صحیح است؟
    پاسخ: اولاً، واقعاً جای تعجب است؛ با وجود این که برگزاری هم‎اندیشی با حضور جوانان و انتشار نظرهای آنها در سطح عمومی به وسیله‌ی روزنامه، خود بهترین دلیل و شاهد است که جوانان حق اظهار نظر درباره‌ی لباس پوشیدن را دارند؛ لکن معلوم نیست چرا گوینده‎ی محترم به طور غیر واقعی، و به دور از صداقت، با تبلیغ به روش القایی در صدد تلقین وجود زور و فشار درباره‌ی لباس است.
    ثانیاً، بدون تردید گوینده‌ی محترم قبول دارد که اظهار نظر نیز، همانند هر عمل دیگری باید مطابق قاعده و روشمند باشد؛ یعنی اظهار نظر در زمینه‌ی مسائل مهم و نیازمند کارشناسی مثل مسئله‎ی حجاب، حداقل باید براساس یکی از دو قاعده‌ی عقلایی زیر باشد:
    الف) خود فرد در زمینه‎ای که اظهار نظر می‎کند متخصص و کارشناس باشد.
    ب) به نظر متخصصان و کارشناسان، استناد و تکیه کند.
    با دقت و مطالعه‎ی اظهار نظرهای افراد شرکت کننده در هم‎اندیشی، به روشنی فهمیده می‎شود که متأسفانه هیچ یک از دو قاعده‌ی عقلایی فوق در آن رعایت نشده است.
    ثالثاً، درباره‌ی‌ اظهار نظر افراد غیر متخصص، مثل جوانان شرکت کننده در هم‎اندیشی مذکور، سه دیدگاه مهم قابل طرح است:
    الف) دیدگاه افراطی. دیدگاهی که می‎گوید افراد غیر متخصص نیز، حتی بدون استناد به نظر کارشناسان و یا حضور آنان در هر مسئله‎ی مهمی حق اظهار نظر دارند. برگزاری هم‌اندیشی جوانان درباره‎ی لباس، بدون حضور و نظر کارشناسان، و چاپ گزارش آن توسط روزنامه‌ی نوروز، مؤید این است که دیدگاه مذکور مورد قبول گزارش دهنده‎ی محترم و هم‌فکران ایشان است.
    نقد: دیدگاه فوق قابل دفاع منطقی نیست؛ زیرا تردیدی نیست که اظهار نظر افراد ناآگاه درباره‌ی مسائل مهم و نیازمند کارشناسی، بدون استناد به نظر کارشناسان و بدون حضور آنها، باعث طرح نظرات نادرست در اذهان مردم، خصوصا جوانان می‎گردد. مهم‎تر این‎که وقتی این‎گونه نظرها در «روزنامه» منتشر گردد، پیامدهای منفی آن چندین برابر است؛ زیرا از مصادیق آشکار تشویش اذهان عمومی است.
    ب) دیدگاه تفریطی. دیدگاهی که می‎گوید افراد به طور مطلق، هرگز حق اظهار نظر درباره‌ی هیچ مسئله‌ای را ندارند.
    نقد: این دیدگاه نیز غیر منطقی است، و قابل دفاع عقلانی نمی‎باشد؛ زیرا مهم‌ترین لازمه‌ی منفی آن، احترام نگذاشتن به شخصیت افراد و تقویت استبداد رأی در جامعه است که امر مردودی می‎باشد. امیرمؤمنان امام علی(ع) در روایتی تصریح فرموده‌اند:
    من استبدَّ برأیه هلک و مَنْ شاور الرجال شارکها فی عقولها[9]؛ هر انسانی که استبداد به رأی داشته باشد هلاک و گمراه می‌شود؛ و هر کسی که با دیگران مشورت کند، در عقل‌های آنها شرکت جسته است.
    ج) دیدگاه اعتدالی. دیدگاهی که می‎گوید افراد غیر کارشناس با استناد به نظر کارشناسان یا با حضور آنها، درباره‌ی مسائل مهم، از جمله لباس می‎توانند اظهار نظر کنند. این دیدگاه ایرادهای دو دیدگاه قبل را ندارد؛ بنابراین، دیدگاهی منطقی و قابل دفاع عقلانی است.
    ما معتقدیم هم‎اندیشی جوانان درباره‎ی لباس اگر با مطالعه و تحقیق قبلی و با استناد به نظر کارشناسان و یا با حضور آنان برگزار می‎گردید، بسیاری از مطالب نادرست مطرح شده[10] با تذکرات و راه‌نمایی‎های آنها جرح و تعدیل می‎شد و فرهنگ‎سازی به مفهوم صحیح و دقیق آن صورت می‎گرفت.

    رابطه ‎ی حجاب و فشارهای اجتماعی

    شبهه: بعضی با این عبارت که «نگاه ارزشی به رنگ، موجب شده تا افراد کنترل‎های محسوس و غیر محسوسی را بر نوع پوشش خود از سوی اطرافیان و محیط‎های مختلف احساس کنند»[11] خواسته‎اند این گونه القای شبهه نمایند که نگاه ارزشی از سوی افراد و محافل دینی به حجاب دارای رنگ تیره، مثل چادر مشکی باعث می‎شود افراد دیگری که از حجاب‎های غیر مشکی استفاده می‌نمایند تحت فشار اجتماعی، روحی و روانی قرار ‌گیرند. آیا ادعای مذکور صحیح است؟
    پاسخ: این که هنجارها، ارزش‎ها، آداب و رسوم هر جامعه‎ای یک نوع فشار روحی و روانی بر افراد مخالف با آن هنجارها وارد می‎نماید، اجمالاً مورد قبول است؛ ولی این مطلب اختصاص به عدم استفاده از چادر مشکی ندارد؛ زیرا اگر یک زن محجبه نیز بخواهد با چادر مشکی وارد یکی از شهرهای کشورهای اروپایی ـ که زنان آن جا معمولاً بی‎حجاب یا بدحجاب هستند و اساساً از چادر مشکی استفاده نمی‎کنند ـ وارد شود، یا مثلاً در داخل ایران، زن محجبه‎ای از یک شهر مذهبی با چادر مشکی وارد منطقه‎ای گردد که غالباً بدحجاب هستند و یا از چادر کم‌تر استفاده می‎کنند، با فشارهای اجتماعی که از ناحیه‌ی محیط بدحجاب بر او وارد می‎شود مواجهه است؛ بنابراین، وجود این‎گونه فشارهای اجتماعیِ نشأت گرفته از فرهنگ و آداب و رسوم جوامع، مختص زنان غیر محجبه نیست، بلکه امری عمومی است.
    نکته مهم این است که نوع پوشش در جامعه‌ی اسلامی باید معقول و مشروع و قابل دفاع عقلانی و شرعی باشد. هر فردی باید با توجه به ملاک یاد شده عمل نماید و نیز تسلیم فشارهای اجتماعی نامشروع نگردد و به تعبیر قرآن، در راه خدا و احکام الهی تلاش کند و از سرزنش دیگران نهراسد:
    یجاهدون فی سبیل الله و لا یخافون لومة لائم.[12]
    در روایتی از امام کاظم (ع) در درباره‎ی چشم و هم‎چشمی نکردن و دهن‎بین نبودن و تسلیم فشارهای اجتماعی نامشروع نشدن، چنین آمده است:
    یا هشام: لو کان فی یدک جوزة و قال الناس فی یدک لؤلؤة ما کان ینفعک و انت تعلم انها جوزة و لو کان فی یدک لؤلؤة و قال الناس انها جوزة ما ضرّک و انت تعلم انها لؤلؤة؛[13] ای هشام اگر گردویی داشته باشی و همه بگویند لؤلؤ است سودت ندهد و تو خود می‎دانی که گردوست و اگر لؤلؤی در دستت باشد و مردم بگویند گردوست، زیانت نرساند و تو خود می‎دانی که لؤلؤ است.

    رابطه ‎ی حجاب و پوشش و مسئله آزادی

    شبهه: بعضی با این عبارت که «چرا نمی‎گذارند آن طور که دوست داریم لباس بپوشیم»[14] خواسته‎اند این گونه ادعا نمایند که در لباس پوشیدن آزاد نیستند. آیا ادعای مذکور صحیح است؟
    پاسخ: اولاً، برخی عبارت‎های گوینده‎ی محترم، مثل این عبارت که «مونا شاهرخی و بهزاد خلیفه، همین لباسی را که پوشیده‎اند دوست دارند»‌[15] حاکی از عدم صحت ادعای فوق است؛ زیرا عبارت ذکر شده گویای این است که افراد یاد شده همان لباسی را که دوست دارند پوشیده‎اند و در پوشیدن لباس آزاد بوده ‎اند.
    ثانیاً، واقعیت خارجی، حاکی از لباس پوشیدن افراد براساس ملاک‌های مورد علاقه‌ی خود و با تفاوت بسیار از نظر جنس، مدل و رنگ است که روزانه در کوچه و خیابان نیز با آن مواجهیم، و برخی عبارت‎های روزنامه‎ی نوروز نیز تکذیب کننده‎ی ادعای یاد شده است؛ زیرا گزارش دهنده‎ی محترم نیز به یک دنیا تفاوت در لباس‎های افراد شرکت کننده در هم‎اندیشی که نمونه‎ی کوچکی از یک دنیا تفاوت در لباس پوشی افراد جامعه است تصریح کرده است «به نحوه‎ی لباس پوشیدن‎ها که نگاه می‎کنی متوجه کلی تفاوت می‎شوی. مهدی جبرکش را با تی‎شرت مشکی و شلوار جین می‎بینی که کنار امیر رسولی با پیراهن چهار خانه‎ای که یقه‎اش را کیب بسته نشسته است. بین لباس‎های ملیحه و کتایون یک دنیا تفاوت دیده می‎شود.»[16]
    ثالثاً، اگر مراد گوینده این است که افراد به طور مطلق و بدون پذیرش هیچ حد و مرزی، هر لباسی را که دوست دارند بتوانند بپوشند ولو مطابق هنجارها و ارزش‎های معقول و مقبول جامعه نباشد، پاسخ این است که چنین آزادی مطلقی وجود ندارد و به فرض وجود، معقول نیست. موجود نیست، چون ما عملاً مشاهده می‎کنیم حتی در کشورهایی، مثل فرانسه که می‎گویند مهد آزادی است چگونه از پوشش دلخواه دختران محجبه جلوگیری می‎کنند، اما معقول نیست؛ زیرا عقل نیز حکم می‌کند که تمام اعمال و رفتار اعضای جامعه، از جمله لباس پوشیدن، باید تحت ضابطه و قانون مشخص و معقولی انجام گیرد تا آن جامعه در فرهنگ پوشش دچار هرج و مرج نگردد.
    رابعاً، اگر در موردی فردی دوست داشته باشد لباس خاصی را بپوشد، لکن خودش با تأمل و دلیل منطقی، یا با تذکر و راه‌نمایی دیگران، یا حتی تحت تأثیر فشار اجتماعیِ برآمده از فرهنگ صحیح جامعه و آداب و رسوم مردم، پوشش و حجاب منطقی دیگری را ترجیح داد، شبیه آنچه که در گزارش هم‎اندیشی نیز آمده است «ملیحه رضاخان با اشاره به مقنعه‎اش می‎گوید حقیقت این است که می‎خواستم روسری سر کنم، اما فکر کردم شاید این جا (نشست هم‎اندیشی) زیاد خوب نباشد»[17] تردیدی نیست که در این گونه موارد، آزادی فرد سلب نشده است، بلکه فرد بر اساس پذیرش این اندیشه منطقی طرح شده در ضمن هم‎اندیشی «لباس خوب، لباسی است که در عین سادگی، مناسب هم باشد. هر لباسی برای جایی خوب است و باید عرف و فرهنگ را در انتخاب لباس رعایت کرد»[18] بلوغ فکری خویش را به نمایش گذارده و به طور منطقی پذیرفته است که نباید تابع احساسات و علایق زودگذر بود، بلکه باید بر اساس ملاک و معیارهای معقول و مشروع، به تناسب هر جایی لباسی متناسب با آن را انتخاب کرد؛ و ممنوعیت استفاده از لباس شهرت در احکام نورانی اسلام نیز بر اساس همین نکته است. این عین حریت و آزادی مطلوب است که انسان خودش را از قید و بند شهوت و از جمله شهوت مدپرستی رایج در جامعه آزاد نماید و چه نیکو فرموده است امیر مؤمنان امام علی(ع):
    من ترک الشهوات کان حراً؛[19] هر کسی که شهوت‎ها و خواهش‎های نفسانی را ترک نماید، آزاد است.

    سوء استفاده از عواطف مذهبی جوانان در مقوله ‎ی حجاب

    «دختری که در آرزوی پوشیدن یک بلوز بلند و شلوار گشاد است، نه نامسلمان است، نه بی‎دین و نه هرج و هرج طلب؛ بد نیست گاهی به صداقت او هنگام نماز هم بیندیشیم»؛[20] چه مغالطات و سوء استفاده‎ای از عواطف مذهبی جوانان در تعبیر فوق صورت گرفته است؟
    ‎ اولاً، ما نیز قبول داریم که هر دختر جوانی که در آرزوی پوشیدن لباس‎های فوق است، لزوماً نامسلمان و یا بی‎دین نیست، بلکه برعکس، معتقدیم چون زنان به طور فطری و غریزی بیش‌تر از مردان به خودآرایی و زیبایی خود اهمیت می‎دهند، در احکام نورانی اسلام که مطابق با فطرت انسان است با تشویق زنان به آرایش و خودآرایی، زمینه‌ی اشباع و پاسخ‌گویی این نیاز زنان به خوبی فراهم شده است؛ ولی اسلام علاوه بر نیاز فطری مذکور، نیاز فطری دیگر زنان به حجاب و پوشش را نیز در نظر گرفته است؛ و چه زیبا در احکام متعالی خویش بین دو نیاز فطری و غریزی زنان، یعنی نیاز به خودآرایی و نیاز به حجاب و پوشش جمع نموده است. از طرفی زنان را تشویق نموده که از زیورآلات و دیگر پوشش‌های زیبا استفاده نمایند و از طرف دیگر، به زنان دستور داده است از طریق حجاب و پوشش، از ارائه و نمایش آن به نامحرم و در نتیجه، تحریک روحی و روانی دیگران اجتناب نمایند.
    ثانیاً، منکر صداقت جوانان عزیز نمازخوان در موقع نماز نیستیم، بلکه به صداقت آنان می‎اندیشیم و به آن احترام می‎گذاریم؛ ولی معتقدیم نباید آن گونه که عبارت گوینده‌ی محترم القا می‎کند، عواطف مذهبی جوانان، مثل صداقت در نماز، مورد سوء استفاده و مغالطه قرار گیرد.
    ثالثاً، معتقدیم اگر صداقت در نماز همراه با عفت و نجابت در پوشش مقابل نامحرم نباشد، مقدار صداقت در نماز هم مورد تردید قرار می‎گیرد؛ زیرا احکام نورانی اسلام احکامی یک پارچه است که باید به تمام آنها مؤمن و عامل بود.
    هم‎چنین معتقدیم اعمال صالح در یکدیگر تأثیر متقابل دارند، به گونه‎ای که انجام یک عمل صالح در تشویق انسان به سمت کارهای صالح دیگر و ترک کارهای منکر و ناپسند مؤثر است؛ با این توضیح که مثلاً قرآن نماز را بازدارنده از کارهای ناشایست و نامطلوب معرفی می‎کند:
    إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ.[21]
    و از طرفی چون قرآن شکل حجاب بیرون از منزل بانوان در مقابل نامحرم را مقنعه «وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُیُوبِهِنَّ»[22] و چادر «یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ»[23] معرفی می‎نماید؛ بنابراین، پوشیدن بلوز بلند و شلوار گشاد بدون مقنعه و چادر را برای بانوان و دختران جوان در مقابل نامحرم کاری ناشایست و نامطلوب می‎داند؛ زیرا باعث جلب توجه نامحرم و تحریک روحی و روانی می‎گردد، و روشن است که یک دختر متدین و نماز‎خوان، کاری که قرآن آن را نامطلوب می‎داند، انجام نخواهد داد.

    لباس و پوشش و حق انتخاب آن

    شبهه: بعضی با این عبارت «سیاه که در اسلام مکروه است. من نمی‎دانم! مقررات می‎گوید رنگ تیره، جوراب ضخیم، مانتوی بلند و گشاد، آستین بلند، شلوار پارچه‎ای گشاد، همین و همین و همین».[24] این گونه القای شبهه کرده‎اند که مقررات موجود لباس‎پوشیدن زنان در کشور، خلاف اسلام است. آیا ادعای مذکور صحیح است؟
    توضیح: نگارنده‌ی محترم به ناحق در بخشی از یک سناریوی خود ساخته، با قطعی گرفتن کراهت رنگ سیاه به طور مطلق از دیدگاه اسلام به مخاطب این گونه القا نموده که چون در مقررات فعلی، اصرار و اجبار بر استفاده از لباس‎های تیره و سیاه است؛ بنابراین مقررات موجود، خلاف اسلام است.
    پاسخ: اولاً، واقعیت بیرونیِ لباس پوشیدن بانوان در سطح جامعه و استفاده از انواع و اقسام جوراب‎های نازک و مانتوهای کوتاه و شلوارهای تنگ با رنگ‎های بسیار متنوع، حاکی از این است که یا اساساً مقررات یاد شده وجود خارجی ندارد، یا بر فرض وجود، متأسفانه به آن عمل نمی‎شود؛ ولی به هر حال، نتیجه‌ی هر دو احتمال مذکور واقعیت نداشتن اجبار بر پوشش خاصی است که عبارت گوینده‌ی محترم، به دروغ و به طور غیر واقعی القا کننده‌ی آن است.
    ثانیاً، فرض می‎کنیم ادعای ایشان واقعیت خارجی داشته باشد، همان‎گونه که قبلاً گذشت حجاب تیره برای بانوان و دختران (در مواجهه با نامحرم) کراهتی ندارد؛ بنابراین، ادعای کراهت لباس تیره و مشکی برای بانوان و دختران اساساً نادرست است؛ اما موارد دیگر، مثل جوراب ضخیم، مانتوی بلند و غیره، چون در راستای تأمین حجاب بیش‎تر و بهتر بانوان است، مورد قبول اسلام است؛ لذا مقررات مذکور بر فرض وجود، خلاف اسلام نیست.
    شبهه: بعضی با این عبارت که «باید به انسان دنیای امروز اجازه داد که خودش لباس انتخاب کند»[25] خواسته‎اند این شبهه را القا کنند که انسان امروزی در انتخاب لباس آزاد نیست و به او اجازه نمی‎دهند خودش لباس انتخاب کند. آیا ادعای مذکور صحیح است؟
    پاسخ: اولاً، واقعیت خارجیِ رفتن افراد، اعم از مرد و زن، دختر و پسر، جوان و غیر جوان به مغازه‎های لباس فروشی و گاهی صرف ساعت‎ها وقت برای انتخاب یک مدل و رنگ خاص، حاکی از این است که افراد در انتخاب لباس آزادند؛ البته طبیعی است که در هر جامعه‎ای به تناسب هنجارها و ارزش‎های حاکم بر جامعه، نوع خاصی از لباس‎ها و پوشش‎ها در مغازه‎ها وجود دارد که به نحوی انتخاب افراد را محدود می‎کند، ولی این امر عمومی است و اختصاص به جامعه‌ی ما ندارد.
    ثانیاً، در این که انسان موجودی انتخاب‎گر است، تفاوتی بین انسان امروز و دیروز نیست؛ مهم کیفی و ارزشمند بودن انتخاب است. دو شرط زیر در کنار یکدیگر یک انتخاب را کیفی و ارزشمند می‎کند:
    الف) انتخابی که از روی شناخت و آگاهی صحیح و کامل صورت می‎گیرد.
    ب) انتخاب آگاهانه‎ای که منجر به تأمین منافع و مصالح حقیقی انسان، اعم از منافع اخروی، دنیوی، فردی و اجتماعی ‎گردد. در خصوص انتخاب لباس نیز همین دو شرط صادق است.
    ثالثاً، فرض کنید دختر جوانی با لباس بسیار نازک و بدن‎نما از منزل بیرون بیاید؛ اگر از او سؤال کنید این چه نوع لباسی است که پوشیده‎ای؟ و او در جواب بگوید لباسی است که خودم انتخاب کرده‎ام؛ آیا عقل سلیم و شرع حکیم چنین اجازه‌ای به او می‌دهد که با لباس مذکور وارد جامعه شود و باعث تحریک و تهییج جنسی جوانان گردد؟ ما مطمئن هستیم که پاسخ شما نیز به این سؤال منفی است؛ زیرا شما نیز انسان منطقی و معقولی هستید و چهارچوب‎های معقول و مشروع را قبول دارید.

    پی نوشتها :

    [1] . مرتضی زنده‏دلان، روزنامه نوروز 18 / 4 / 80 ، ص 8.
    [2] . محمد بن یعقوب کلینی، فروع کافی، ج 5، کتاب النکاح، ص 559، حدیث 12.
    [3] . حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 14، کتاب النکاح، ص 114، حدیث 1.
    [4] . سوره‌ی نور (24)، آیه‌ی 31.
    [5] . سوره‌ی نور (24)، آیه‌ی 60.
    [6] . سوره‌ی احزاب (33)، آیه‌ی 33.
    [7] . فاطمه هرسن، حدیث هدایت در نشستی با چند تن از بانوان غیر ایرانی (اتریشی) اینک دیگر رو به شرق نماز می‎گذاریم، مجله‌ی پیام زن، شماره‌ی‌46، دی ماه 74، ص 23.
    [8] . گیو نمازی، هم‎اندیشی جوانان درباره لباس پوشیدن، روزنامه نوروز، 18 / 4 / 80، ص8.
    [9]. نهج‌البلاغه، تحقیق صبحی صالح، حکمت 161، ص500.
    [10]. ر.ک : مقاله‎ی نگارنده «هم‎اندیشی منطقی با جوانان درباره‎ی لباس» پاسخ به مقاله‎ی روزنامه‎ی نوروز با عنوان «هم‎اندیشی جوانان درباره لباس پوشیدن» روزنامه‎ی جمهوری اسلامی، تاریخ 19 و 21 شهریور 1380.
    [11] . اژدر شهابی، روزنامه‌ی آفتاب، 24 شهریور 1380، ص 6.
    [12] . سوره‌ی مائده (5)، آیه‌ی 54.
    [13] . ابن شعبه حرّانی، تحف العقول، ص 45.
    [14] . گیو نمازی، روزنامه‎ی نوروز، 18 / 4 / 80، ص 8، ستون دوم.
    [15] . همان.
    [16] . همان.
    [17] . گیو نمازی، هم‎اندیشی جوانان درباره لباس پوشیدن، روزنامه‎ی نوروز 18/4/80 ص8، ستون آخر.
    [18] . همان.
    [19] . محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج2، ص 352، واژه‌ی حریت.
    [20] . گیو نمازی، روزنامه‎ی نوروز، 18 / 4 / 80، صفحه‌ی 8، ستون پنجم.
    [21] . سوره‌ی عنکبوت (29)، آیه‌ی 45.
    [22] . سوره‌ی نور (24)، آیه‌ی 31.
    [23] . سوره‌ی احزاب (33)، آیه‌ی 59.
    [24] . گیو نمازی، روزنامه‎ی نوروز، 18 / 4 / 80، صفحه‌ی 8، ستون اول.
    [25] . گیو نمازی، روزنامه‎ی نوروز، 18 / 4 / 80، صفحه‌ی 8، ستون چهارم.

    درگاه پاسخگویی به سوالات دینی

           

    آیا حجاب در صدر
 اصلام اجباری بوده است؟


    آیا حجاب در صدر اصلام اجباری بوده است؟

    درپاسخ به اين پرسش به پيشينه مختصري از حجاب در قبل و بعد از اسلام و بعد به صدراسلام مي پردازيم. اطلاع تاريخي چنداني از مسئله حجاب ملل قبل از اسلام در دست نيست و لذا نمي توان در اين مورد اظهار نظر حتمي كرد اما به گفته شهيد مطهري قدر مسلم اين است كه قبل از اسلام در ميان بعضي ملل حجاب وجود داشته است.[1]
    اقوام و مللي مانند ايران باستان ، قوم يهود و هند ملزم به رعايت حجاب بودند اما در زمان جاهليت عرب حجاب وجود نداشته و بوسيله اسلام پيدا شده است.[2]
    ويل دورانت راجع به قوم يهود مي نويسد «اگر زني به نقض قانون يهود مي پرداخت: چنانكه مثلا بي آنكه چيزي بر سرداشت به ميان مردم مي رفت يا با مردان درد دل مي كرد و يا ... مردحق داشت بدون پرداخت مهريه او را طلاق دهد».[3]
    همين نويسنده به وجود حجاب در ايران قديم هم اشاره مي كند.[4] و از مطالبش استفاده مي شود كه حجابي كه در قوم يهود و ايران باستان معمول بوده است از حجاب اسلامي بسي سخت تر و مشكل تر بوده است.حال با اين مقدمه به وضعيت حجاب در صدر اسلام مي پردازيم . همانطور كه گفته شد زنان در قبل از اسلام هيچ نوع حجابي نداشته اما با ورود اسلام به سرزمين عربستان تحول عظيمي در اين باره رخ داد و آيات و روايات فراواني در اين موضوع بيان شد كه به بعضي از آنها اشاره خواهد شد. عايشه همواره زنان انصار را اين چنين ستايش مي كرد: «مرحبا به زنان انصار، همين كه آيات سوره نور نازل شد يك نفر از آنان ديده نشد كه مانند سابق بيرون بيايد، سرخود را با روسريهاي مشكي مي پوشيدند گوئي كلاغ روي سرشان نشسته است».[5]
    پس با توجه به اين نكته كه تمام اعمال و احكام درصدر اسلام مستند به قرآن و دستورات آن بوده است ما نيز در مسئله وضعيت حجاب در صدر اسلام با استناد به قرآن و آيات نوراني آن را بررسي مي كنيم.
    آنطور كه از تاريخ استفاده مي شود قبل از نزول آيات حجاب مسلمانان ملزم به رعايت حجاب نبودند اما با نزول اين آيات كه صريحادستور به رعايت حجاب مي كند تمام مسلمانان حجاب را رعايت مي كردند كه به بعضي آيات بعد از دعوت از زنان و مردان براي حفظ چشم و دل خود از نامحرمان مي فرمايند:«قل للمومنات يغضضن من ابصارهم و يحفظن فروجهن و لايبدين زينتهن الا ما ظهر منها و ليضربن بخمرهن علي جيوبهن و لا يبدين زينتهن ...» يعني اي پيامبر به زنان مومنه بگو ديدگان خويش فروبندند و زيورهاي خويش را آشكار نكنند مگر آنچه كه از آن پيداست و سرپوشهاي خويش را برگردن خويش اندازند ...
    درشاًن نزول اين آيه اكثر مفسران مانند طبرسي ، علامه طباطبائي ، مكارم شيرازي و ... مي گويند چون زنان عرب معمولا پيراهنهائي مي پوشيدند كه گريبانهايشان باز بود و روسريهاي خود را بنحوي مي گذاشتند كه دور گردن و سينه را نمي پوشانيد و قهرا گوش ها وجلوي سينه ها نمايان مي شد. اين آيه نازل شد و دستور داد كه بايد روسري ها را طوري ببنديد كه قسمتهاي ياد شده پوشيده گردد و زنان مو و سينه و دور گردن وزير گلوي خود را بپوشانند.[6]
    در تفسير مجمع البيان در ذيل آيه مورد بحث آمده است «زنان مامور شده اند كه روسريهاي خود را برروي سينه خود بيفكنند تا دور گردن و موها و گوش و گوشواره ها پوشيده شود.»[7]
    به هر حال اين آيه در كمال صراحت حدود پوشش لازم را بيان مي كند و اين بيان نه به عنوان توصيه اخلاقي بلكه بصورت يك حكم شرعي و اجباري مي باشد.
    آيه ديگر كه به اين موضوع مي پردازد آيه 59 سوره احزاب مي باشد خداوند در اين آيه مي فرمايد: «اي پيامبر به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو كه جلبابها(روسري هاي بلند ) خود را بر خويش فروافكنند كه اين كار براي اينكه (از كنيزان و آلودگان ) شناخته شوند و مورد آزار واذّيت قرارنگيرند بهتر است.»[8] و در اين آيه هم خداوند زنان پيامبر و مؤمنان ديگر را به رعايت حجاب و پوشانيدن بدن و سروگردن امر مي كند و باز اين امر چيز اخلاقي و اختياري نيست بلكه يك امر اجباري براي زنان مي باشد.
    روايات و شواهد ديگري از اين آيه در صدر اسلام موجود است كه همگي نشانگر رعايت حجاب توسط زنان مي باشد. بعنوان نمونه در تاريخ نقل شده است كه حضرت فاطمه زهرا(س) وقتي مي خواستند به بيرون منزل و نزد پيامبر اكرم(ص) بروند از پوششهاي خاصي مثل چادر و روپوش صورت استفاده مي كردند. در جريان داستان غم انگيز غصب فدك آن حضرت با شكل خاصي از حجاب و پوشش براي دفاع از حق خويش از منزل به مسجد آمدند. راوي داستان شكل خاص حجاب حضرت را اينگونه توصيف نموده است: «لا نت خمارها علي راسها و اشتملت بجلبابها و اقبلت في لمه من حفدتها و نساء قومها نطا ذيولها » آن حضرت هنگام خروج از منزل مقنعه را محكم برسر بستند و جلباب و چادر رابه گونه اي كه تمام بدن آن حضرت را مي پوشاند وگوشه هاي آن به زمين مي رسيد ،به تن كردند وبه همراه گروهي به مسجد حركت نمودند،»[9]
    پس ازاين جريان تاريخي هم استفاده مي شود كه زنان درصدر اسلام حجاب كاملي داشتند.
    اما در مورد زنان سالخورده قرآن اين افرادرازقاعده حجاب مستثني مي كند ومي گويد: «والقواعد من النساءالافي يرجون نكاحا فليس عليهن جناح...»[10] يعني زنان از پا افتاده اي كه اميدي به ازدواج ندارند مي توانند لباس روي خود را برزمين نهند، مشروط براينكه نخواهند خودنمائي بكنند درعين حال اگر جانب عفاف را رعايت كنند و خود را پوشيده دارند بهتر و خدا شنوا و دانا است.
    پس طبق اين آيه زنان سالخورده و پير مي توانند روسري خود را بردارند. و درصدر اسلام هم اين زنان سالخورده ملزم به رعايت حجاب نبودند.
    در مورد اديان ديگري هم كه در ميان مسلمانان زندگي مي كردند بايد بگوئيم كه اينها هم الزامابايد قوانين ظاهري اسلام را در اجتماعات و كوچه و بازار مسلمانان رعايت مي كردند از جمله حجاب اسلامي كه زنان ملزم به رعايت آن بودند، از اين گذشته ادياني كه در ميان مسلمانان زندگي مي كردند مثل يهود و مسيح اينها خودشان قائل به حجاب زن بودند و همانطور كه گفته شد قبل از اسلام هم رعايت حجاب را مي كردند.[11]
    براي آگاهي بيشتر در اين مورد مطالعه كتابهاي مسئله حجاب شهيد مطهري و حجاب شناسي حسين مهدوي زاده توصيه مي شود.
    اگر بي حجابي تمدن است پس حيوانات از همه متمدنتر هستند.

    پی نوشتها :

    [1] . شهيد مطهري ، مسئله حجاب، انتشارات صدرا ص5.
    [2] . همان ص9.
    [3] . ويل دورانت، تاريخ تمدن علمي فرهنگي، جلد 12، ص30.
    [4] . همان.
    [5] . زمخشري، الكشاف، دار الكتاب العربي، بيروت، جلد 3 ص231/ ذيل آيه 31 نور.
    [6] . طبرسي، مجمع البيان، كتاب فروشي اسلامي، جلد 5 ص138 ذيل آيه 31 سوره نور - مكارم شيرازي، تفسير نمونه، دارالكتب اسلاميه، ج 14 ص440 -طباطبائي، الميزان، دارالكتب اسلاميه، ج 15 ص126
    [7] . همان.
    [8] . مكارم شيرازي، پيشين، ج 17 ص425
    [9] . طبرسي، الاحتجاج، موسسه الاعلمي للمطبوعات، ج 1 ص98
    [10] . سوره توبه، آيه 60.
    [11] . ويل دورانت، تاريخ تمدن، علمي فرهنگي،ج 12 ص30.

    شهيد مطهري
    سایت شیعه آنلاین

           

    فلسفه حجاب در 
نماز


    فلسفه حجاب در نماز

    با توجه به اينكه خداوند متعال عليم و حكيم است، پس يكايك احكام حكمت خاصى دارد ولكن پى بردن به آن اسرار براى ما هم ميسر نيست و هم چندان مفيد نيست چه اينكه با علم محدود ما از نيازها، استعدادها و نيز راه رفع نيازهاى واقعى و شكوفا كردن استعدادها به نحو صحيح و بدون مخاطرات جسمى و روحى، مادى و معنوى، چگونه مى‏توان چنين ادعايى نمود.
    علاوه بر اينكه اساس در اين احكام فراخوان بشر به تعبد و اظهار بندگى در مقابل حضرت پروردگار است. البته چه بسا ممكن است آگاهى به اين اسرار و حكمت‏ها حداقل در بعضى افراد موجب تقويت انگيزه آنها در پيروى از آن دستورات شود به همين جهت در صدد كنكاش از اسرار و حكمت‏هاى احكام مى‏كنند.
    به هر صورت حجاب و پوشش بانوان در نماز، علل و فلسفه‏هاى متعددى دارد از جمله:
    الف. اين خود نوعى تمرين مستمر و روزانه براى حفظ حجاب مى‏باشد و يكى از عواملى است كه در پاس‏داشت دائمى پوشش اسلامى زن و جلوگيرى از آسيب‏پذيرى آن، نقش مهمى ايفا مى‏كند.
    ب. وجود پوششى يك‏پارچه براى تمام بدن و داشتن پوششى مخصوص براى نماز، توجه و حضور قلب انسان را بيشتر مى‏كند و از التفات ذهن به تجملات و چيزهاى رنگارنگ مى‏كاهد و ارزش نماز را صد چندان مى‏كند.
    ج. داشتن پوشش كامل در پيشگاه خداوند، نوعى ادب و احترام به ساحت قدس ربوبى است. ازاين‏رو براى مرد نيز در بر داشتن عبا و پوشاندن سر در نماز، مستحب است و همين ادب حضور در پيشگاه الهى زمينه ساز حضور معنوى و بار يافتن به محضر حق مى شود.
    افزون بر آن، حكم پوشش در نماز، با حفظ حجاب در برابر نامحرم تفاوت‏هايى دارد و با آن قابل مقايسه نيست مثلًا پوشاندن روى پا در برابر نامحرم واجب است ولى در نماز- بدون حضور نامحرم- واجب نيست.

    پايگاه تخصصي حجاب

           

    اگر روسری خود 
را برندارم


    اگر روسری خود را برندارم

    دكتر مرتضي آقا تهراني تعريف مي كند كه: وقتي در «مؤسسه اسلامي نيويورك» مشغول فعاليت بودم روزي دختر جواني آمد كه مي خواست مسلمان شود؛ گفتم براي پذيرفتن اسلام، ابتدا بايد خوب تحقيق كنيد بعد اگر به اين نتيجه رسيديد كه دين اسلام دين حق است مي توانيد مسلمان شويد. او رفت و شروع به مطالعه كرد. در اين بين چندين بار ديگر به من مراجعه كرد و در نهايت با ناراحتي گفت: «اگر مرا مسلمان نكيند من مي روم و در وسط سالن داد مي زنم و مي گويم: من مسلمانم!»
    گفتم حالا كه در پذيرفتن اسلام مصمم شده ايد فردا كه روز ميلاد است بياييد تا در طي مراسمي تشرف شما انجام شود. روز بعد، در بين مراسم گفتم اين خانم مي خواهد امروز به دين مبين اسلام مشرف شود. يكي از حضار گفت: «لابد اين دختر عاشق يك پسر مسلمان شده و چون دين ما اجازه ازدواج او را نمي دهد مي خواهد به صورت صوري مسلمان شود.» گفتم: «از صراحت لهجه شما متشكرم! ولي اين طور كه شما گفتيد نيست زيرا او در مورد حقانيت اسلام، مطالعه گسترده اي داشته است. به عنوان مثال در عقايد اسلامي چيزي به نام «بداء» هست كه مي دانم هيچ كدام از شما چيزي از آن نمي دانيد ولي اين دختر خانم مي داند، به هر حال او در آن مراسم مشرف به اسلام شد. خانواده وي كه مسيحي بودند با ديدن حجاب او، شروع به آزار و اذيت او كردند. اين آزار و اذيت ها روز به روز بيشتر مي شد به حدي كه مجبور شدم با حضرت «آيه الله مظاهري» تماس گرفته و جريان را با ايشان در ميان گذارم. ايشان فرمودند: «آيا احتمال خطر جاني وجود دارد؟» گفتم: «بي خطر هم نيست.» فرمودند: «پس شما به ايشان بگوييد مي تواند روسري خود را بردارد.» ماجرا را به آن خانم ابلاغ كردم و گفتم: «مي توانيد روسري خود را برداريد.» او پرسيد: «آيا اين حكم اوليه است يا حكم ثانويه است و به خاطر تقيه صادر شده است؟» گفتم: «نه! حكم ثانويه است و به خاطر تقيه صادر شده است.» گفت: «اگر روسري خود را بر ندارم و به خاطر حفظ حجابم كشته شوم آيا من شهيد محسوب مي شوم؟» گفتم: «بله!» گفت: «والله روسري خود را بر نمي دارم هر چند در راه حفسظ حجابم جانم را از دست بدهم.»
    البته بعد از اين ماجرا خانواده او نيز با مشاهده رفتار بسيار مؤدبانه دخترشان از اين خواسته صرف نظر كردند.

    پايگاه تخصصي حجاب

           

     توضیحی در مورد
 فلسفه حجاب، حدود، كيفيت و رنگ پوشش بانوان


    توضیحی در مورد فلسفه حجاب، حدود، كيفيت و رنگ پوشش بانوان

    ترديدى نيست كه حجاب و پوشش زن يكى از احكام ضرورى اسلام به شمار مى‏رود.

    قرآن مجيد درباره اين امر مهم مى‏فرمايد:

    «يا أَيُّهَا النَّبِىُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ ذلِكَ أَدْنى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً»(1)
    «اى پيامبر به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: جلباب‏ها (روسرى‏هاى بلند) خود را بر خويش فرو افكنند. اين كار براى اينكه [از كنيزان و آلودگان‏] شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند، بهتر است و خداوند همواره غفور و رحيم است».
    پوشش سابقه‏اى به اندازه حيات بشريت دارد و غير از پيروان يكى از مكاتب كه بر لزوم برهنه زيستى پاى مى‏فشارد همه جامعه بشريت به نوعى رعايت مى‏كنند.(2)

    درباره اهميت و فلسفه «حجاب»، اشاره به چند نكته بسيار حائز اهميت است:

    1. كاهش خطا و خطر مصونيت زن در برابر طمع ورزى هوس بازان از ثمرات آشكار رعايت حجاب است.
    2. حفظ احترام اگر چه رعايت حجاب، از يك سو به مردان كمك مى‏كند كه به طور ناخواسته، و خارج از چارچوب‏ها، عواطف و احساسات خود را هزينه نكنند. اما بيش از آن به خانم‏ها كمك مى‏كند كه به طور ناخواسته و خارج از چارچوب‏ها، وسيله لذت انگارى قرار نگيرند و شخصيت و احترام آنان خدشه دار نگردد.
    3. نشاط و رغبت احكام الهى بيش از آنكه به محدوديت لذت‏ها بيانجامد به ماندگارى لذت‏ها و پايدارى نشاط و خوشى‏ها مى‏انجامد از اين رو اگر چه حجاب از يك سو براى خانم‏ها محدوديت است و موجب خستگى و زحمت مى‏باشد اما از سوى ديگر اوج احساسات را سالم نگه مى‏دارد و عاطفه‏ها و محبت‏ها را در كانون گرم خانواده متمركز مى‏سازد و زن و مرد را از بى تفاوتى نسبت به همديگر در نظام خانواده نجات مى‏دهد و اين بحرانى است كه هم اكنون دامنگير جوامع غربى شده است، به طورى كه در هنگامه برپايى كانون خانواده كه بر اساس عشق و محبت بايد تحكيم شود و مهم‏ترين ابزار آن ميل جنسى نسبت به يكديگر است اين ميل رو به افول گذاشته و بنيان خانواده‏ها را متزلزل ساخته است، بلكه عشق و عاطفه آن دو، در سال‏هاى قبل از ازدواج و بعد از ازدواج در ميان افراد متعدد پخش شده است و تمركز خود را از دست داده است.

    از اين رو «حجاب و پوشش زن»، داراى مشخصه‏ها و ويژگى‏هايى است كه بعضى از آنها اشاره مى‏شود:

    يك. حدود و ميزان پوشش: هر اندازه بدن زن پوشيده‏تر باشد، نقش نيرومندترى در دورسازى ديدگان نظاره گر ايفا مى‏كند. اگر نگاه‏هاى آلوده را «تيرهاى زهرآلود شيطان» همچنانكه در روايات آمده است قال النبى‏صلى الله عليه وآله: النَّظر سهمٌ مسمومٌ من سهام ابليس فمن تركها خوفاً من اللَّه اعطاه اللَّه ايماناً يجد حلاوته فى قلبه.(3) بدانيم پوشش زن همانند قوسى است كه تيرها را كمانه مى‏كند و از اصابت آنها به هدف باز مى‏دارد. هر اندازه حجاب كمتر رعايت شود، تيرهاى شيطانى بيشتر متوجه او مى‏گردد و از آن آسيب مى‏بيند. با توجه به اين امر، چادر حجاب برتر است زيرا با وجود شرايط ديگر، بيشترين پوشش و مطمئن‏ترين مصونيت ر ا به همراه دارد.
    دو. كيفيت پوشش: پوشندگى لباس و كيفيت دوخت، بخش مهمى از حجاب را تشكيل مى‏دهد. لباس‏هاى نازك و تنگ و بدن نما، آماج پيكان مسموم شيطان و موجب خيره شدن چشم‏هاى هرزه و آلوده است در مقابل لباس‏هاى مناسب و كاملًا پوشيده، مانع اين نگاه‏هاى هوس‏آلود است.
    سه. رنگ‏ها: برخى از رنگ‏ها ديدگان را خيره مى‏سازد و باعث جلب توجه مى‏شود. و علماى دين هر چند نسبت به اصل رنگ لباس‏ها، تأكيد چندانى ندارند ولى بر اين مسأله پاى مى‏فشارند كه لباس نبايد موجب جلب توجه شود و عواقب سوئى داشته باشد. از اين رو در طول تاريخ، زنان مسلمان به ميل خود، لباس مشكى را براى حجاب برگزيدند و بدين وسيله احساس امنيت و مصونيت بيشترى مى‏كر دند. اين سنت حسنه، مورد نظر و پذيرش پيامبر (ص) و امامان (ع) نيز قرار گرفت. گفتنى است كه عبا و چادر مشكى جزء لباس‏هاى مكروه به شمار نمى‏رود و از آن مستثنا شده است.
    چهار. شيوه گفت‏وگو و حركت: حفظ وقار و متانت، همان نقشى را دارد كه پوشش زن ايفا مى‏كند و عدم رعايت آن، عواقب شومى در پى دارد. قرآن مجيد يكى از صفات خوب زنان مؤمن را- كه در رفتار دختران شعيب جلوه‏گر است- حيا و وقار مى‏داند.(4)
    بايد دانست كه پيدايش فحشا و فرزندان نامشروع، افزايش طلاق و از هم گسيختگى زندگى زناشويى و نا آرامى درونى و هيجان جنسى مستمر برخاسته از برهنگى و عشوه گرى زنان، همه آثار شوم بى‏حجابى و بى‏بندوبارى است و اين حجاب است كه مى‏تواند به خوبى مصونيت‏بخش باشد.
    برخى به نادرستى ادّعا مى‏كنند: حجاب به معناى مقابله با برهنگى را قبول داريم ولى در هيج جاى قرآن از پوشش مو سخن به ميان نيامده است در پاسخ گفتنى است كه زنان حتّى قبل از نزول آيه حجاب موهاى خود را مى‏پوشاندند و مشكل تنها آشكار بودن گردن، گوش، زير گلو و گردن آنان بود.
    همان طور كه مفسران بزرگ (مانند شيخ طوسى و طبرسى) فرموده‏اند، در گذشته دو نوع روسرى براى زنان معمول بود: روسرى‏هاى كوچك كه آنها را «خمار» يا «مقنعه» مى‏ناميدند و معمولًا در خانه از آن استفاده مى‏كردند و روسرى‏هاى بزرگ كه مخصوص بيرون خانه به شمار مى‏آمد. زنان با اين روسرى بزرگ- كه جلباب خوانده مى‏شد و از «مقنعه» بزرگ‏تر و از «ردا» كوچك‏تر است و به چادر امروزين شباهت داشت- مو و تمام بدن خود را مى‏پوشاندند.(5)
    نزديك ساختن جلباب «يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ» كنايه از پوشيدن سر و روى خود با آن است(6) يعنى، چنان نباشد كه چادر يا رو پوش‏هاى بزرگ (مانتو) تنها جنبه تشريفاتى و رسمى داشته باشد و همه پيكرشان را نپوشاند و از مصاديق «كاسيات عاريات»(7) شمرده شوند قرآن فرمان مى‏دهد: بانوان با مراقبت، جامه را بر خود گيرند و آن را رها نكنند، تا نشان دهند اهل عفاف و وقار به شمار مى‏آيند. از پايان آيه بر مى‏آيد كه پوشش مطلوب آن است كه خود به خود دورباش ايجاد مى‏كند و هوس‏بازان را نااميد مى‏سازد.
    بنابراين، وظيفه پوشش اسلامى بانوان به معناى حبس و زندانى كردن و قرار دادن آنان پشت پرده و در نتيجه عدم مشاركت اين گروه، در فعاليت‏هاى اجتماعى نيست. اين وظيفه بدان معنا است كه زن در معاشرت با مردان، بدنش را بپوشاند و به جلوه گرى و خودنمايى نپردازد و مشاركتش در فعاليت‏ها، بر اصول انسانى و اسلامى استوار باشد.

    پى‏نوشتها :‏

    (1) احزاب (33)، آيه 59.
    (2) ر. ك: مصطفوى، انسانيت از ديدگاه اسلامى، ص 129.
    (3) بحار، ج 101، ص 38.
    (4) قصص (28)، آيه 25.
    (5) درباره جلباب گفته‏اند: آن روسرى خاصى كه بانوان هنگامى كه براى كارى به خارج از منزل مى‏روند، سر و روى خود را با آن مى‏پوشند» الجلباب خمارالمرأة الذى يغطّى رأسها و وجهها اذا خرجت لحاجة «) التبيان فى تفسير القرآن، ج 8، ص 361 مجمع البيان، ج 7- 8، ص 578).
    (6) مجمع البيان، ص 580 الميزان، ج 16، ص 361.
    (7) زنانى كه ظاهراً پوشيده هستند، ولى در واقع برهنه‏اند، از رسول خداصلى الله عليه وآله روايت شده است:» صنفان من اهل النار لم أرهما قوم معهم سياط كأذناب البقر يضربون بها الناس و نساء كاسيات عاريات، مميلات مائلات، رؤسهنّ كأسنمة البخت المائلة. «: ميزان الحكمة، ج 2، ص 259.

           

    حجاب و پوشش 
اسلامی، روش ها وتوصیه ها


    حجاب و پوشش اسلامی، روش ها وتوصیه ها

    مقدمه:

    آنچه در مسئله حجاب و طرح آن در جامعه، خصوصاً پس از انقلاب اسلامي مطرح است دفاع بد از آن است که کار دشمن را راحت کرده هر چند که حملات به پوشش اسلامي و ايجاد شبه در ميان جوانان نيز کم نبوده است.
    آنچه که فرايند انتقال حجاب و پوشش اسلامي را (به عنوان يک فرهنگ) و به نسل جديد، دچار چالش نموده است. ريشه در انتقال اين فرهنگ در نسل هاي گذشته دارد. اگر حجاب را يک مفهوم ديني و پوشش اسلامي را يک تکليف و وظيفه ي ديني بدانيم،‌فرايند انتقال آن مي بايست مطابق با مباني نظري اسلام در تربيت ديني و رعايت استانداردهاي آموزشي باشد. آموزش ، پرورش و يا فرآيند انتقال فرهنگ به نسل جديد، تابع مراحل و مراتبي است. بنا به يک ديدگاه، در مراحل و مراتب تربيت ديني اين مراحل و مراتب به شرح زير هستند:
    1. انس ديني
    2. عادت ديني
    3. معرفت ديني
    4. شاکله ديني
    5. خودجوشي ديني
    حال در ارتباط با حجاب و پوشش ، به عنوان يک مفهوم ديني و يک وظيفه و تکليف، بايد سئوال کرد که نسل گذشته در کداميک از اين مراحل داراي نقص و کاستي بوده و به عبارت ديگر کدام مرحله را نگذرانده و ميان برزده است.
    با کمي دقت مرحله معرفت ديني را مي توان نام برد. زنان و مادران ما در ارتباط با حجاب و با توجه به محيط خودشان ، از مراحل انس و عادت عبور کرده و در اجتماع به صورت شاکله ديني مشاهده شده است. ولي به دليل ضعف در مرحله ي معرفت ديني، مادران نتوانسته اند پاسخگوي سئوالات ساده ي فرزندان خود باشند تا چه رسد که بتوانند به شبهات آنها نيز پاسخ دهند.
    دختر جوان امروزي بر خلاف مادر يا مادربزرگ خود، در صحنه ي اجتماع (اشتغال و تحصيل) بيش از گذشته حضور دارد و بيش از زنان گذشته نيز در مقابل سيل تهاجمات فرهنگي قرار دارد. دختر امروزي براي عبور از چگونگي و پاسخ به چرايي ها دچار ضعف اساسي شده و با توجه به اينکه انگيزه اي نيز براي پرداختن بهاء در اين زمينه ندارد، عطاي پوشش سنتي را به لقايش بخشيده است و خود را با حداقل هاي مورد پذيرش همسالان خود قانع کرده است.
    متاسفانه در سطح جامعه و حکومت نيز، بيش از اينکه تکيه براين مرحله باشد (آنهم با روش ها نو، ظريف و متنوع) به تاکيد بر شکل و شاکله ظاهري پرداخته شد و سال ها پافشاري بر يک نوع پوشش و عدم توجه به روحيه تنوع طلبي، نشاط و نوع جويي جوانان، راه براي پذيرش مدهاي بيگانه باز شد. از سوي ديگر عدم تعريف و تعيين حدود، عدم هماهنگي ميان اجزاء حکومت، غلبه ي روش هاي غلط بر روش هاي صحيح و موارد ديگر نوعي گريز و مقابله جوانان را نيز به دنبال داشت.
    علاوه بر نقص و خطا در مراحل و مراتب تربيت ديني، در زمينه ي روش ها نيز دچار نقص و خطا بوده ايم.
    بنا به استناد کتاب هاي تعليم و تربيت ديني، روش هاي الگويي تکريم شخصيت، محبت، پند وموعظه، تشويق و تنبيه، استدلال و برهان و ... مورد تاکيد قرار گرفته شده است.
    بديهي است که حجاب و پوشش اسلامي به عنوان يک ارزش اجتماعي و تکليف ديني مي بايست با بهترين روش ها به نسل جديد ارايه مي گردد.
    باکمال تاسف، اين روش ها نيز معمولاً در کلي گويي باقي مانده اند و بر اساس هر مخاطب، هر محيط اجتماعي و موقعيت ارتباطي تبديل به موارد کاربردي نشده اند. در مفهوم حجاب و مقوله پوشش اسلامي نيز اين اتفاق افتاده است.
    هر چند معتقد هستيم، اولياء و بسياري طرح ها ، ايده ها، روش هاي خلاقانه را به کار برده اند، ولي ظاهراً در کشور ما آنچه که تبديل به مجموعه مقاله در همايش ها و سمينار ها مي شود بحث هاي انباشته، تکراري در حوزه نظر است و در حوزه عمل داراي مجموعه هايي نيستيم.
    اين مقاله با نگاهي به مراحل تربيت ديني – روش هاي تربيت ديني، حيطه هاي ياد گيري، شيوه ها و قالب ها و رسانه ها و ... و ايجاد ارتباط به مقوله پوشش به بيان روش ها و توصيه هايي اقدام مي نمايد که شايسته است که در هر قسمت، راهکارهاي متنوع اولياء و مربيان به آن افزوده شود.
    هرچند که آحاد مردم و مسئولين ، به نحوي درگير اين موضوع هستند، ولي مخاطب اين مجموعه در درجه اول مربيان و سپس اولياء هستند. از اين رو برخي اقدامات و روش ها که در سطح بالاتر از خانه، مسجد و مدرسه مي بايست انجام شود. در اين مجموعه نيامده است:
    نکته آخر اينکه، هر چند پوشش و حجاب براي زن و مرد است ولي تصور مي شود که گرايش توصيه ها جهت پوشش دختران است.

    آنچه که درباره موضوع حجاب و پوشش بايد بدانيم:
    اهداف اسلام از پوشش چيست:

    • اينکه پوشش به صورت عام براي مرد و زن است.
    • اينکه پوشش با شدت بيشتري در گذشته و در اديان ديگر بوده و هست واسلام مبتکرآن نيست.
    • اينکه پوشش ظاهري و عفت و حياي باطني به صورت لازم و ملزوم مطرح است
    • سير تاريخي پوشش در جوامع انساني.
    • مغايرت تفکر اسلامي با رياضت و رهبانيت، محدود کردن زن نابرابري ميان زن و مرد، استثمار زن، حقير شمردن او و ...
    • اينکه در اسلام گرامي داشتن و ارزشمند بودن زن در همه عرصه ها مورد تاکيد قرار گرفته است.
    • اينکه حجاب و پوشش وظيفه اي الهي است که به عهده زن گذاشته شده است.
    • اينکه کرامت انساني و تکريم شخصيت از اساسي ترين موضوعات در اين زمينه است.
    • اينکه لباس هر انسان پرچم کشور وجود اوست و معلوم مي شود که از چه ارزشها و بينشهايي تبعيت مي کند.

    سئوالات و شبه هايي که بايد براي آن جواب داشته باشيم:

    • چرا خداوند حجاب را قرار داده است؟
    • آيا حجاب يا پوشش اسلامي فقط چادر است؟
    • آيا حجاب فقط براي زنان است؟
    • چرا بايد پوشش داشته باشيم؟
    • آيا پوشش و حجاب فقط در اسلام است؟
    • چادر و مشکي بودن آن مال عرب هاست ما ايراني ها چرا بايد آنرا بپوشيم؟
    • آيا ما ايراني ها قبل از اسلام هم داراي حجاب و پوشش بوديم؟
    • آيا پوشش اسلامي باعث محدوديت براي زنان نمي شود؟
    • چرا افرادي که رعايت حجاب را نمي کنند مشکلي هم برايشان پيش نمي آيد؟
    • وقتي اکثر افراد رعايت حجاب را نمي کنند ما چگونه اينکار را بکنيم؟
    • آيا مي توانيم نماز را بدون پوشش و حجاب بخوانيم؟
    • خيلي ها که با حجاب هستند ولي کارهاي خطا انجام مي دهند.
    • آيا بي حجابي يا بدحجابي مجرم مخاطي و گناهکار است يا جاهل و بيمار؟
    • آسيب يک بدحجاب بيشتر است يا يک مجرم اقتصادي که راست راست راه مي رود؟
    • آيا مي توان برخورد با بدحجابي را با تخلفات رانندگي مقايسه کرد؟

    مراحل و مراتب تربيت و فرهنگ مذهبي:

    در تربيت، هر فرد منحصر به فرد است و نمي توان افراد هم سال، هم جنس و حتي از يک خانواده يکسان تلقي کرده با يک روش با آنها برخورد نمود.
    علاوه بر نکته فوق، در تربيت ديني هر فرد مي تواند در هر يک از تکاليف ، وظايف و واجبات ديني نيز در مرحله اي متفاوت باشد. براي مثال در امر نماز در مرحله معرفت ديني و در موضوع روزه در مرحله ي شاکله ديني باشد. همين فرد شايد در امر به معروف و نهي از منکر حتي در مرحله انس ديني نباشد و برعکس در حجاب و پوشش اسلامي در مرحله شاکله باشد بدون اينکه معرفت ديني را گذرانده باشد . (همان نقصي که از آن گفتگو داشتيم)
    پس مربيان و والدين مي بايست ابتدا تشخيص دهند هر فرد، در هر موضوع و مفهوم ديني، در چه مرحله اي هست و آنگاه محتوي و روش مناسب را مطابق با ويژگي هاي آن مخاطب بکار برد.
    توضيح هر يک از مراحل در زير ارايه شده و سپس براي هر مرحله روش ها و توصيه هايي ارايه مي شود.
    انس ديني: ايجاد تعلقات معنوي ازطريق شرطي شدن اعمال و افعال مذهبي.
    عادت ديني: ايجاد عادت مذهبي به کمک تکرار اعمال و احساس مسئوليت در عبادات.
    معرفت ديني: فهم و استنباط معارف ديني به کمک تفکر، تعقل و تحليل مسائل مذهبي.
    شاکله ديني: تجلي و تبلور فرهنگ مذهبي در وجود و شخصيت نوجوان (اخلاقيات)
    خودجوشي ديني: درجستجوي عشق، عرفان و معنويت برتر به کمک جاذبه هاي قدسي

    در مرحله انس ديني:

    • مادران، مانند چادر و يا مقنعه و روسري خود براي او نيز تهيه نمايند.
    • هيچگاه در برابر او از پوشش خود گله نکرده مگر حدود آن را رعايت کنيد.
    • بانظر او برايش چادر، مقنعه و روسري تهيه نماييد.
    • از دوره هاي مختلف (مانند جشن تولد) حداقل يک عکس با حجاب تهيه نماييد.
    • عکس او با پوشش مناسب را در آلبوم گذاشته و يا قاب کرده و نصب نماييد.
    • از علاقه ي او به پوشش در ميان جمع صحبت کنيد و رضايتمندي خود را نيز اعلام نماييد.
    • چادر، مقنعه و روسري او را همواره تميز کرده و معطر نماييد.
    • باروحاني محل، اقوام متدين و ... ارتباط بيشتري برقرار نماييد.
    • شعر و سرود مربوط به پوشش، عفت و حيا و ... به او ياد دهيد.
    • براي اماکن و موقعيت هاي مختلف، پوشش مناسب آنجا را در نظر بگيريد.
    • جشن تکليف باشکوه بگيريد و اثرات آن را با هداياي سالانه، تداوم ببخشيد.
    • از او بخواهيد خاطرات مربوط به عبادت، زيارت، مجالس و مراسم هايي که شرکت داشته است را بيان نمايد.
    • در نمازهايتان و در زمانهاي مناسب و حضوري او را دعا کنيد.
    • به حضور خانوادگي و يا گروه همسالان در مراسم هاي مذهبي اهميت دهيد.

    در مرحله عادت ديني:

    • باتوجه به ايجاد تنوع در پوشش و علاقمندي او، سعي کنيد از محيط بيرون از خانه رعايت پوشش را آغاز نمايد.
    • براي رفتن به بيرون از خانه ، همراه با شادي و نشاط به او کمک کنيد که با پوشش مناسب حاضر شود.
    • اقامه نماز که در ارتباط مستقيم با پوشش است را مورد تاکيد قرار دهيد.
    • عادت به نماز، عادت به پوشش را تسهيل مي کند مراقب نماز او باشيد.
    • به صورت منظم و متنوع در اماکن زيارتي حضور يافته و در مراسم ها و نمازهاي جماعت او را شرکت دهيد.

    در مرحله معرفت ديني:

    • در جمع هاي خانوادگي و يا دوستانه موضوع پوشش را مطرح نموده و بحث نماييد.
    • کتابهاي مناسب سن او را تهيه نمايد. و يا او را درکتابخانه ها عضو نماييد.
    • براي طرح پرسش هاي او فضاي محبت آميزي فراهم آوريد.
    • او را با مراکز پاسخ به سئوالات، روحانيون، بانوان مبلغ و کتابهاي پاسخ به پرسشها آشنا نماييد.
    • حجاب و پوشش را با مفاهيم ديگر دين مطرح نماييد.
    • در مورد انواع پوشش و لزوم آن براي زنان و مردان، توضيح دهيد.
    • باورهاي غلط پيرامون حجاب و پوشش را براي او توضيح دهيد تا رفع شود.
    • از ويژگي هاي انسان با حجاب با او گفتگو نماييد.
    • در مورد تاثيرات حفظ حجاب در ديگر ابعاد زندگي با او گفتگو نماييد.
    • او را با ادبيات مقوله حجاب و مفاهيم مرتبط با آن آشنا نماييد.
    • او را تشويق نماييد تا در مسابقات مربوط به مفاهيم ديني شرکت نمايند.
    • هر چند وقت يکبار درباره خصلت هاي خوب او و در رابطه با حجاب گفتگو نماييد.
    • سعي کنيد او را با ديگران مقايسه نکرده و به اندازه ي توانش توقع داشته باشيد.
    • او را به عضويت انجمنها و کانونهاي ديني درآورده و رفتن منظم به مسجد را فراموش نکنيد.
    • راجع به ارزش و جايگاه زن، مادر و پوشش در اسلام، (قرآن و سنت) برايش توضيح داده و يا در معرض مطالب آن قرار دهيد.
    • بيش از هر چيز از نمادها نشانه ها استفاده کنيد.

    در مرحله شاکله ي ديني:

    • شکل و تيپ همراه با پوشش و حجاب را جزيي از شخصيت او قرار دهيد.
    • حجاب، عفت و حيا را علاوه بر ظاهر در شکل هاي رفتاري او اعم از کلام و غير کلام تعميم دهيد.
    • ضمن گفتگو با او، موانع داشتن پوشش مناسب، در موقعيت هاي مختلف را بررسي و رفع نماييد.
    • شاکله ي ظاهري او را با ديگر فرايض ديني، مانند نماز، و وظايف ديگر، مانند انجام امور خير، احترام به ديگران و ... پيوند دهيد.
    • با برنامه ريزي دقيق در مراسم ها و مکان هاي مذهبي حضور يافته و در امور خير، او را شرکت دهيد.
    • تصوير برداري از فعاليتهاي او را فراموش نکنيد. (در مراسم ها، زيارت ها و ...)
    • براي پوشش او در خانه جايگاه خاصي در نظر بگيريد که در مواقع لازم به راحتي از آن استفاده نمايد.
    • سعي کنيد دوستان خود را از ميان افراد با حجاب و عفت و ادب انتخاب نمايد.

    در مرحله خودجوشي ديني:

    • به او کمک کنيد تا بتواند از عقايد خود در مقابل ديگران دفاع نمايد.
    • به او کمک کنيد تا بتواند در ميان همسالان خود موثر بوده و مبلغ پوشش باشد.
    • هر چند وقت يکبار در مورد پوشش گفتگو نماييد.
    • موانع حضور او را در امور داوطلبانه رفع نماييد.
    • زمينه اي رافراهم آوريد که از رفتار خود رضايت داشته و خود را تشويق نمايد.
    • هيچگاه به جاي او از حجاب و پوشش تعريف نکنيد. بگذاريد خودش آنرا دوست داشته باشد.
    • روي عوامل بازدارنده مثل خودنمايي، حسادت، اکراه و بي ميلي کار کنيد.

    روش هاي تربيت ديني:

    روش ها بسار زياد هستند و به نسبت تلاش اولياء و مربيان مي تواند همواره تغيير و افزايش يابند و از سوي ديگر با دانستن هر يک از روش ها و ترکيب آن با شيوه ها و قالب ها و محتواي مختلف، اقدامات بسيار متنوعي را مي توان تدارک ديد.
    اولياء و مربيان به دانستن روش ها و حتي روش هاي گذشته و توصيه هاي ارايه شده در اين مجموعه نبايد اکتفا کرده و با شناخت مخاطب و موقعيت و کمي نوآوري، مي توانند راهکارهاي فراواني را پيش رو داشته باشند.
    در ادامه برخي روشها و توصيه ها، ذيل برخي روش هاي کلي مي آيد. و بديهي است که در مقوله حجاب و پوشش اسلامي تلاش هاي فراواني براي توسعه ي روشها مورد نياز است.

    در روش الگويي:

    • هر چه بيشتر و بهتر حضرت فاطمه زهرا (س) و زينب کبري (س) را معرفي نماييد.
    • به صورت حضوري و غير حضوري (در نشريه ها و ...) زنان موفق در عرصه هاي جهاد، تعليم و تربيت، اشتغال، ورزش ، علم و پژوهش، خدمت رساني و نيکوکاري و ... معرفي نماييد.
    • پوشش هاي کشورها، اقوام و مذاهب ديگر را معرفي و نشان دهيد.
    • همسالان با پوشش اسلامي که در عرصه هاي علمي، فرهنگي هنري موفقيت هايي را کسب نموده اند را معرفي نماييد.
    • اساب بازي (عروسک، بگو و ...) با موضوع پوشش تهيه نماييد.
    • مجسمه ها، تنديس ها ونمادهاي مربوط به پوشش را تهيه و در مدارس نصب نماييد.
    • والدين سعي نمايند با خانواده هاي متدين دوست شده و با آنها رفت و آمد نمايند.
    • والدين سعي نمايند فرزندشان با همسالان متدين وبا حيا دوست شوند.
    • والدين سعي نمايند در خانه، مهماني ها و جامعه پوشش مناسب آن محيط را رعايت نمايند.
    • والدين در گزينش مدرسه و مربي و مربيان در هماهنگي با والدين دقت نمايند.

    در روش محبت :

    • مربيان و والدين ، اول زبان محبت و سپس زبان استدلال داشته باشند.
    • محبت را در همه حال ، همه مراحل و همه آدمها موثر بدانند.
    • درصورت سئوال، کوتاهي و هر مورد ديگر، برخورد با محبت را فراموش نکنيد.
    • جلب اعتماد و محبت را مقدمه و صداقت را نهايت کار خود بدانيد.
    • با او که پوشش مناسب دارد عکس يادگاري بگيريد.

    در تکريم شخصيت:

    • به کساني که پوشش صحيح دارند، احترام بيشتري بگذاريد.
    • به کساني که پوشش صحيح ندارند بگوييد، اي کاش که اين کار خير را نيز انجام دهي.
    • همواره بگوييد، که علت احترام شما اين است که فرد با پوشش خودش براي خود احترام قائل است.
    • عکس تکي او در خانه، و عکس دستجمعي همسالان با پوشش مناسب را در مدرسه نصب نماييد.
    • به بيانات او، حتي نظرات مخالف او با ديده احترام نگاه کنيد.
    • به شخصيت و توان او احترام گذاشته و در مورد پوشش، او را با فردي ديگر مقايسه نکنيد.
    • بگوييد که پوشش براي او مفيد است و هيچگاه وانمود نکنيد که به پوشش او نياز داريد.
    • در مراسم ها به آنها احترام بيشتر گذاشته و در کنار آنها بنشينيد.

    منبع:www.pajohe.ir/

           

    حجاب از ديدگاه 
فقهاي متأخر


    حجاب از ديدگاه فقهاي متأخر

    ستر در نماز

    زن بايد در موقع نماز تمام بدن حتي سر و موي خود را بپوشاند، ولي پوشاندن صورت به مقداري كه در وضو شسته مي‏شود و دستها تا مچ و پاها تا مچ، لازم نيست اما براي آنكه يقين كند كه مقدار واجب را پوشانده است، بايد مقداري از اطراف صورت و قدري پايين‏تر از مچ را هم بپوشاند.2 * بر زن واجب است ، گردن و زير چانه خود را حتي بنابر احتياط واجب مقداري از زيرچانه را كه بعد از بستن روسري ديده مي‏شود، بپوشاند.3 ـ كنيز و دختر بچه ـ در پوشش نماز ـ مانند زن حرّ و بالغ مي‏باشند. جز آنكه پوشاندن سر و مو و گردن بر اين دو واجب نيست.4 ـ هر گاه انسان در بين نماز بفهمد كه قسمتي را كه بايد بپوشاند، پيداست، بايد فورا آن را بپوشاند به شرط اينكه كاري كه صورت نماز را بر هم مي‏زند، بجا نياورد و چنانچه پوشاندن آن زياد طول بكشد، احتياط واجب آن است كه خود را بپوشاند و نماز را تمام كرده و دوباره بخواند.5 ـ هرگاه بعد از نماز بفهمد كه مقدار واجب را در حال نماز نپوشانده، نمازش صحيح است.6 بنابر آنچه گفته شد، در مي‏يابيم كه زن در غير حال نماز، هنگامي كه در معرض ديد نامحرم قرار گيرد، لازم است تمام بدنش را بپوشاند بجز دو مورد: يكي دستها تا مچ و ديگر صورت به اندازه‏اي كه در وضو، شستن آن واجب است7، در حال نماز نيز اگر در معرض ديد نامحرم قرار گرفت، همين حكم را دارد و اگر جايي نماز مي‏خواند كه در معرض ديد نامحرم نيست، بايستي تمام بدن خود را بپوشاند بجز سه مورد كه اگر نپوشاند، نمازش صحيح است:
    الف :صورت به اندازه‏اي كه در وضو، شستن آن واجب است.
    ب : دستها تا مچ
    ج : كف و روي پاها تا قوزك پا
    نپوشاندن عضو در موارد ياد شده نيز تا زماني جايز است كه با قصد ريبه8 و تلذذ به آن ننگرند وگرنه براي پرهيز از گناه، پوشيدن آن موضع نيز لازم است و همچنين آن عضو داراي زينت نباشد و الاّ پوشش آن مقدار هم لازم است.9 خوب است با هم نگاهي بر نظرات مذاهب پنجگانه بيفكنيم:
    مذاهب اتفاق دارند10كه هر زن و مردي بايد خود را در حال نماز بپوشاند، همانطور كه از بيگانه در غير نماز مي‏پوشاند، ولي اختلاف دارند در آنچه بيش از آن زن بايد بپوشاند صورت و دو دست يا چيزي از آن را كه در حال نماز واجب است و در غير آن واجب نيست و نيز آنچه بر مرد بيش از بين ناف و زانو بايد بپوشاند در حالي‏كه آن در غير حال نماز، واجب نيست.
    حنفيه: بر زن است كه روي دو دست و كف پا را بپوشاند و بر مرد است كه زانو را علاوه بر بين زانو و ناف بپوشاند.
    شافعيه و مالكيه: در حال نماز بر زن واجب است كه صورت و روي و پشت دو دست را بپوشاند.
    حنابله: جز كشف صورت براي او جايز نيست.
    اماميه: آنچه بر هر زن و مرد در حال نماز واجب است، در غير نماز هم واجب است هر چند ناظر بيگانه باشد، بر زن جايز است صورت خود را در حال نماز به مقدار شستن وضو و نيز دو دست را تا مچ و دو پا را تا ساق باز بگذارد و نيز بايد عورتين خود را بپوشاند و افضل بين ناف تا زانو است.

    پرسش و پاسخ

    سوال 1: مگر خداوند به زنها نامحرم است كه زن گر چه در اتاق هفتم و در بسته و تاريك نماز بخواند، بايستي خود را بپوشاند؟
    جواب: اولا" فلسفه همه احكام الهي براي ما روشن نيست.
    ثانيا: شايد حكمت دستور الهي اين باشد كه اين بهترين حالت نزد خداوند است و با بهترين وضع نزد او حاضر شود و به عبادت بپردازد و يا اينكه خود، بهترين تمرين براي حجاب به شمار مي‏رود.11 سوال 2: آيا پوشش زن در نماز بايد طوري باشد كه از هيچ طرف، بدن او ديده نشود؟
    ج : از تمام اطراف بايد پوشش داشته باشد مگر جاهايي كه از قسمت پايين قابل ديدن باشد. فرضا اگر زن بدون روسري و يا مقنعه نماز بخواند و طوري چادرش را روي صورتش بياورد كه زير گلويش ديده نشود ـ اگر چه در هنگام ركوع ممكن است از زير قابل ديدن باشد ـ اشكال ندارد و يا هنگامي كه بر سطح يا پنجره‏اي ايستاده باشد به طوري كه عورتش را نبيند،اگر در آنجا ناظري باشد، اقوي واحتياط واجب پوشاندن آن از تحت است.12 سوال 3: چنانچه زن هنگام نماز يا پس از آن در يابد برخي از اندامش كه پوشيدن آن لازم بوده، عريان مانده است، تكليفش چيست؟
    ج: نمازش صحيح است و اگر در ميان نماز است، بايستي براي ادامه نماز آن را بپوشاند.13 اگر چه احتياط واجب اعاده نماز است بعد از اتمام، مخصوصا اگر پوشانيدن محل، به زمان زيادي نياز داشته باشد.
    سوال 4: چنانچه مدتي با پوششي نماز خوانده است و بعد دريافته كه كافي نبوده (جهل به حكم است)، تكليف چيست؟
    ج: اگر احتمال بطلان نمي‏داده تا اينكه تحقيق كند، قضا ندارد.14 ستر مرد
    مردان بايد عورتين خود را از مردان ديگر و ايضا از محارم خود بپوشانند بجز از همسران خود و پوشانيدن بقيه بدن ا ز آنها واجب نيست15، لذا دكتر بودن از مستثنيات نيست و مردان بايد عورتين خود را از دكترها نيز بپوشانند مگر در مقام اضطرار.
    ـ مردان بنابر احتياط مستحب بايد مواضعي را كه بطور معتاد مردان مي‏پوشانند، از نامحرم بپوشانند خصوصا اگر بدانند نامحرمي به قصد لذت و ريبه به آنها نگاه مي‏كند كه پوشاندن آنها واجب مي‏باشد.16 * ـ مرد بايد بالاتر از مچ و سينه و پاهاي خود را و مواضعي را كه معمولا" مردان مي‏پوشانند، از نامحرم كه ناظربرآنهاست بپوشاند و پوشاندن مواضع ديگر مثل سر، صورت و دست لازم نيست.
    ـ نپوشاندن هر جاي بدن به قصد به حرام انداختن نامحرم حرام است.17 ـ برهنه كردن بدن به قصد لذت و ريبه در مقابل محارم و ديگران حرام است.18 * ـ لذا اگر مردي بازو و سينه و يا بدن خود را به قصد آنكه نامحرمي به او نگاه بكند، باز بگذارد و يا پيراهن نازك بدن نما بپوشد به قصد آنكه نامحرم به او نگاه كند، حرام است و بايد از آن اجتناب نمايد، لذا اگر لباس آستين كوتاه بپوشد نه به قصد حرام انداختن ديگري اگر چه علم داشته باشد ديگري به حرام مي‏افتد بنابر احتياط مستحب، نبايد چنين لباسي بپوشد.
    * اما در مورد بچه ها، بچه ها يا مميزند يا غير مميز:
    ـ اگر بچه ها مميز نيستند چه پسر و چه دختر پوشش از آنها واجب نيست حتي عورتين.
    ـ اگر بچه ها مميز هستند، مرد بايد عورتين خود را از آنها مطلقا بپوشاند.19 پرسش و پاسخ
    سوال 1 : آيا خانمهاي نامحرم مي‏توانند براي مردان آمپول بزنند و يا فشار خون گرفته و يا عكسبرداري كنند؟
    ج: اگر مستلزم لمس و يا نگاه به بدن مرد باشد، جايز نيست مگر در مقام اضطرار.20 سوال 2 : آيا پوشيدن مايو يا لباسهاي زير كه حجم عورتين پيدا است لكن پوست بدن پيدا نيست، براي پوشش در مقابل ديگران كافي است؟
    ج: اگر مفسده‏اي بر آن مترتب نباشد، اشكالي ندارد.21 سوال 3 : پوشيدن پيراهني كه آستين آن بالاي آرنج مي‏باشد براي مردان چه صورتي دارد؟
    ج : بر مردها پوشاندن بدن خود از ديدن زن نامحرم واجب نيست ولي اگر بداند كه در معرض ديد نامحرم قرار مي‏گيرد و نگاه مي‏كنند جهت تحرز از معاونت بر اثم بايد دستها تا مچ را بپوشاند.22 ستر زن از نامحرم
    ـ پوشيدن بدن از نامحرم بالغ، سواي صورت و دستها، واجب است و صورت و دستها را نيز اگر دريابد كه با قصد لذت و ريبه نگاه مي‏كنند، پوشيدن آن واجب است.23
    ـ خانمها نمي‏توانند آستين خود را براي آمپول زدن و يا فشار خون و يا نبض گرفتن و غيره در مقابل نامحرم بالا بزنند، مگر در مقام اضطرار.24

    سترزن از بچــه

    ـ بچه‏ها يا به سن تمييز رسيده‏اند يا نرسيده‏اند:
    اگر به سن تميز نرسيده باشد، پوشيدن بدن حتي عورتين از او واجب نيست.
    و اگر به سن تمييز رسيده باشد يا دختر است يا پسر:
    اگر دختر باشد، خانمها بايد عورتين خود را بپوشانند. و اگر پسر باشد(محرم‏يانامحرم) در صورتي كه مميز محرم باشد، پوشيدن عورتين براي خانمها لازم است و اگر نامحرم باشد، علاوه بر اينكه بر خانمها واجب است عورتين خود را از آنها بپوشانند، بنا بر احتياط واجب بايد تمام بدن خود، به استثناي وجه و كفين را از آنها بپوشانند.25
    *پوشيدن بدن از نامحرم غير بالغ، مميز بجز قرص صورت و دستها تا مچ ـ بخصوص پسر بچه‏اي كه نزديك بلوغ است ـ واجب است. لذا در حمامهاي عمومي در برخي از روستاها كه زنها پسر بچه‏هاي مميز خود را همراه مي‏آورند، بايستي از اين كار جلوگيري شده و پوشش را رعايت كرد.26

    پرسـش و پاســخ

    س1: گفته شد كه بايد زن از پسربچه مميز خود را بپوشاند، بفرماييد مميز بودن پسر بچه از چه راه و يا راههايي شناخته مي‏شود؟
    ج: مطالبي كه بزرگترها مي‏فهمند و اطفال آنها را درك نمي‏كنند اگرچه به حدي برسد كه آن مطالب را تشخيص بدهد، او را مميز مي‏گويند.27
    س2 : آيا شوهر خواهر و برادر شوهر همچون باقي نامحرمند و حكم خود پوشي از آنان نيز مانند ديگران است؟
    ج : آنها مانند باقي نامحرمانند و در حكم، با آنها تفاوتي ندارند و همانگونه كه زن از ديگر نامحرمان خود را حفظ مي‏كند، از آنان نيز خود را بايد حفظ كند؛ فرضا نمي‏تواند با پاي بدون جوراب عبور كند.28
    س3 : چنانچه نپوشاندن وجه و كفين، فسادي را براي زن در جامعه به بار آورد،آيا پوشاندن آن دو، واجب مي‏شود يا نه ؟
    ج : در فرض سؤال واجب است.29
    س4 : كسي كه از روي احتياط كه مبادا نپوشيدن وجه و كفين فسادي را باعث مي‏شود، آن را بپوشاند، آيا امر مستحبي را به جا آورده است يا نه؟
    ج : احتياط خوبي انجام داده است.30
    س5 : آرايشگري كه زنها را آرايش مي‏كند و مي‏داند زن، خود را به نامحرم نشان مي‏دهد، چه حكمي دارد ؟
    ج : اگر به قصد نشان دادن به نامحرم او را آرايش مي‏كند، اعانت بر اثم است و حرام ولي اگر علم دارد و بدون قصد، عيبي ندارد.31
    س6 : آيا براي زن در عده رجعيه، حفظ حجاب از شوهر واجب است ؟
    ج : ستر واجب نيست بلكه در روايات امر شده به خضاب و اكتحال و تزيين و اظهار زينت و تشويق زوج به رجوع.32
    س7 : آيا پوشيدن مانتو و شلواري كه حجم بدن و يا برجستگي هاي آن را در مقابل نامحرم آشكار مي‏كند، جايز است ؟
    ج : از جهت حجاب و ستر، كافي است ولي چنانچه پيدا بودن حجم يا برجستگيهاي بدن باعث ريبه و مفسده باشد، بايد بپوشاند.33 (آيات عظام: امام، آية‏اللّه‏ گلپايگاني )
    س8 : آيا خانمها مي‏توانند بدون تحقيق كردن از وجود دكتر زن، نزد دكتر مرد بروند؟
    ج : جايز نيست.(آيات عظام:امام،اراكي، گلپايگاني)
    س9 : در شهر ما، هم دكتر زن هست و هم دكتر مرد، لكن دكتر مرد حاذقتر است ؛ آيا خانمها مي‏توانند نزد دكتر مرد بروند؟
    ج : در صورتي كه دكتر زن نتواند مداوا كند، اشكالي ندارد.(آيات عظام:امام،اراكي، گلپايگاني)
    س10 : آيا نمايان بودن كف پا، روي پا، قوزك پا و يا پاشنه پا از مردان نامحرم جايز است؟
    ج : جايز نيست. (استفتاء از آيات عظام:امام،اراكي، گلپايگاني)
    * لذا خانمها نمي‏توانند با پاي بدون جوراب در مقابل نامحرم رفت و آمد كنند و يا با اين وضع براي خريد چيزي به مغازه نزديك بروند و يا اگر نامحرم در خانه است، بدون جوراب، در مقابل او ظاهر شوند؛ اگر چه نامحرم برادر شوهر، شوهر خواهر و يا فرد ديگري باشد.
    س11 : اگر شخصي از دختري از بستگان خود خواستگاري كند و دختر قبول نكند ولي پس از آن هم يكديگر را ملاقات كنند، در صورتي كه آن پسر هنوز مجرد باشد، آيا دختر بايد بيشتر از حد واجب، حجاب را رعايت كند؟
    ج : از هر كاري كه موجب مفسده و گناه مي‏شود، بايد پرهيز كرد.(آيات عظام:امام،اراكي، گلپايگاني)
    به عنوان نتيجه مي‏توان گفت: نمايان بودن زير چانه، گردن، گوش، سينه، دستها تا بازو براي خانمها جايز نيست و بايد اين مواضع را از نامحرم بپوشانند. خانمها در منزل و يا اماكني كه نامحرم است، هنگام برداشتن چيزي از بلندي يا گرفتن چيزي از دست نامحرم و يا تعارف كردن ميوه و غيره به نامحرم و يا غذا خوردن در مقابل او و يا در هنگام خريد اجناس از مغازه‏ها و يا هنگام حمل بار بايد كاملاً مراقب باشند زيرا احتمال عقب رفتن آستين و كنار رفتن پوشش دست، پا و ديگر اعضا زياد است.

    انواع لباسهاي زينتي
    الف : زنان

    در حجاب اسلامي، نوع لباس و رنگ آن تفاوت نمي‏كند بلكه پوشاندن تمام بدن غير از صورت و دستها تا مچ است. پوشيدن لباسهاي زينتي هرچند بدن آشكار نباشد، جايز نيست ؛ لذا براي زنان، پوشانيدن موهاي مصنوعي و زينتهاي مصنوعي مثل دستبند، گردنبند نيز لازم است. البته در غير حال نماز، در مقابل نامحرم؛ ولي در حال نماز پوشاندن آنها لازم نيست.

    پرسش و پاسخ

    س1 : آيا براي زنان پوشيدن كفش صدادار، به طوري كه موقع راه رفتن، صداي آن را نامحرم بشنود، اشكال دارد؟
    ج : در صورتي كه مفسده‏اي بر آن مترتب شود، اجتناب از آن لازم است.34
    س2 : اگر خانمي بداند نامحرمي با قصد لذت و ريبه به دست و صورت او نگاه مي‏كند ـ اگرچه وجه و كفين او زينت نداشته باشد ـ آيا پوشاندن آنها لازم است؟
    ج : بله، بايد اين دو موضع را از نامحرم بپوشاند.
    *لذا رفتن به مكاني كه زن مي‏داند نامحرم به قصد لذت به او نگاه مي‏كند، جايز نيست.35
    س3 : مراد از زينت چيست؟
    ج : هر چيزي كه عرفا زينت محسوب گردد، به آن زينت گويند.36
    س4 : آرايش كردن خانمها در بيرون از خانه و يا محل كار يا درس چه صورتي دارد؟
    ج : آية‏اللّه‏ اراكي: بر زن واجب است، زينت خود را از نامحرم بپوشاند.
    ـ آية‏اللّه‏ گلپايگاني: جايز نيست.
    ـ آية‏اللّه‏ خامنه‏اي: اصل آرايش اشكال ندارد ولي واجب است در برابر نامحرم بپوشاند.37
    س5 : اگر بانوان سرمه را نه براي زينت بلكه به خاطر فوايدي كه از نظر طبي در آن وجود دارد، بزنند آيا در مقابل نامحرم در اين صورت بايد بپوشانند؟
    ج : اگر عرفا زينت محسوب شود بايد بپوشاند، قصد زينت داشته باشد يا نداشته باشد.38 (استفتاء آيات عظام: امام، اراكي، گلپايگاني)
    س6 : آيا شرعا زني كه مشخص است ابروانش را برداشته، براي رعايت اصول حجاب كامل، حتما بايد آن را بپوشاند يا مي‏تواند آن را نمايان كند.
    ج : بايد بپوشاند.39
    س7 : آيا بند انداختن صورت براي خانمها زينت محسوب مي‏شود؟
    ج : امام و آية‏اللّه‏ گلپايگاني: بله! زينت است و بايد از نامحرم بپوشاند.40
    ـ آية‏اللّه‏ اراكي: در صورتي كه عرفا زينت باشد، پوشيدن آن از نامحرم واجب است.
    * لذا خانمها مي‏توانند همان قسمتي از صورت يا دست را كه زينت كرده‏اند، بپوشانند و پوشاندن بقيه صورت واجب نيست، البته بنا به نظر آية‏اللّه‏ گلپايگاني، بنا بر احتياط واجب، وجه و كفين بايد از نامحرم پوشيده شود چه زينت داشته باشد، چه نداشته باشد. پس داشتن النگو، دستبند، انگشتر، بلند كردن ناخن، لاك زدن، حنا گرفتن و بعضي ساعتهاي مچي كه براي زينت استفاده مي‏شود، پوشيدن بعضي دستكشهاي توري براي زينت، همگي از زينتهاي دست به شمار مي‏آيد و بايد آنها را از نامحرم بپوشاند كه در مسأله پوشش فرقي بين نامحرمها نيست؛ چه فاميل نزديك و چه غريبه، خانمها بايد در مجالس و ميهمانيهاي فاميل و يا غير آن وجه و كفين خود را بپوشانند و يا از زينت كردن آن پرهيز كنند.
    س8 : خانمي هستم كه حلقه ازدواج خود را نه براي زينت بلكه براي يادگاري و وفاداري به شوهرم دست كرده‏ام آيا پوشاندن آن از نامحرم واجب است؟
    ج : به دست كردن هرگونه حلقه‏اي زينت محسوب مي‏شود و پوشاندن آن از نامحرم واجب است.41(استفتاء از آيات عظام: امام، اراكي، گلپايگاني)
    س9 : آيا فرقي بين آرايش كردن هست؟ و اگر كسي بسيار بد زينت كرد، بايد از نامحرم پوشيده شود؟
    ج : زينت كردن به زشتي و زيبايي نيست هر چه كه عرفا به آن زينت گويند، بايد از نامحرم پوشاند.42 (استفتاء از آيات عظام: امام، اراكي، گلپايگاني)
    س10 : آيا عطر زدن و يا خوشبو كردن به وسيله مواد و مايعات ديگر، براي آقايان و خانمها در صورتي كه بوي آن به مشام نامحرم برسد، اشكال دارد؟
    ج : عطر زدن اشكالي ندارد ولي اگر عطر زدن بانوان موجب مفسده و تحريك باشد، جايز نيست43. ـ البته بنا به نظر آية‏اللّه‏ گلپايگاني اگر به قصد جلب توجه نامحرم باشد، اشكال دارد.
    س11 : آرايش كردن زن براي غير همسر در بعضي مجالس زنانه مثل عروسي چه حكمي دارد؟
    ج : در صورتي كه نامحرم او را نبيند، اشكالي ندارد.44(استفتاء از آيات عظام: امام، اراكي، گلپايگاني)
    س12 : پوشاندن زينت و زيورهاي صورت و دست در نماز در جايي كه نامحرم نيست، آيا لازم است؟
    ج : واجب نيست.
    س13 : در جايي كه نامحرم به قصد ريبه و تلذذ به زن نگاه كند و يا صورت و دستهايش زينت دارد، اگر صورت و دستها را نپوشيده با همان حال نماز بخواند چه حكمي دارد؟
    ج : اگر چه كار حرامي انجام داده ولي نمازش صحيح است.45
    ب : مردان
    1ـ طلا 2ـ حرير 3ـ ابريشم

    1ـ طــلا

    پوشيدن لباس طلا بافت براي مرد حرام است و نماز با آن باطل است ولي براي زن در هر حال اشكالي ندارد لذا به دست كردن حلقه طلا يا به گردن انداختن آن و يا ساعت و دگمه، عينك طلا و يا هر چيز زينتي ديگر كه طلا باشد، جايز نيست.46
    ـ طلاي سفيد حكم طلاي زرد را ندارد، پوشيدن آن براي مرد اشكالي ندارد مگر آنكه همان طلاي زرد باشد كه رنگ آن تغيير كرده باشد.47
    ـ مسأله زينت كردن به مطلا، در صورتي كه صدق طلا بر آن نشود، اشكال ندارد.48
    ـ اگر چيزي ممزوج از طلاي زرد و فلز ديگري باشد، اگر طلاي زرد در آن حل شده باشد به طوري كه طلاي زرد بر آن صدق نكند، حكم طلاي زرد را ندارد.49
    ـ اگر مردي شك كند كه چيزي از جنس طلاست يا نه، استفاده كردن از آن براي او اشكال ندارد.50
    ـ اگر مردي نداند كه انگشتر يا لباسش از طلاست و با آن نماز بخواند، نمازش صحيح است اما اگر فراموش كند اين مسأله را و با آن نماز بخواند، بنابر احتياط واجب نمازش باطل است.51
    ـ محكم كردن دندانها با طلا و پر كردن با طلا بلكه روكش طلا به آنها نمودن و يا از طلا دندان مصنوعي گذاشتن در نماز بلكه در غير نماز هم اشكال ندارد اما در مورد دندانهايي مثل ثنايا كه پيدا هستند اگر قصد تزيين و زيبايي شود، خالي از اشكال نيست و بنا بر احتياط واجب بايد از آن اجتناب شود و همچنين قاب ساعت را از طلا قرار دادن و همراه داشتن آن در نماز، اشكالي ندارد ولي اگر زنجير ساعت از طلا باشد و آن را به گردن و يا به لباس بياويزد، نماز خواندن با آن مشكل است بر خلاف آنكه آويزان نباشد اگر چه همراه نمازگزار در جيبش باشد، كه اشكالي ندارد.52
    س1 : انگشتر طلا در نماز در دست مرد چه صورتي دارد؟
    ج : حرام است ولي حرام نيست همراه داشتن طلا در نماز چه سكه دار باشد يا نباشد.53

    2ـ حرير

    س 2: اگر لباس نمازگزار حرير باشد چه صورتي دارد؟
    ج : از براي مردان، حرام و مبطل نماز است در صورتي كه پهناي آن از چهار انگشت زياده باشد و اما براي زنان مباح و جايز است چه در نماز و چه در غير نماز.54
    ـ چيزي كه نماز در آن تمام نمي‏شود مانند بند شلوار و عرقچين بنابراحتياط واجب نبايد از حرير خالص باشد.55

    3ـ ابريشم

    ـ لباس مردان، ابريشم خالص نباشد. حتي پوشيدن آن براي آنان در غير نماز هم جايز نيست اگرچه بنابراحتياط واجب، به تنهايي با آن نشود نماز خواند، مثل بند شلوار و كلاه و مقصود از ابريشم آن است كه شامل پيله هم مي‏شود و براي زنان حتي در نماز و براي مردان در ضرورت و در جنگ جايز است.56
    ـ اگر تمامي يا نيمي از آستر لباس از ابريشم خالص باشد، پوشيدن آن براي مرد جايز نيست.57
    ـ آنچه بر مردان حرام است، خصوص پوشيدن ابريشم است، فرش كردن و روي آن سوار شدن و خود را به آن پيچيدن يعني در وقت خواب، زير آن رفتن مانعي ندارد و دكمه لباس و نشانه‏هاي آن و نخها و قيطانهايي كه در لباس قرار داده مي‏شود، از ابريشم باشد، اشكال ندارد كما اينكه دستمال روي جراحات و دمل گونه‏ها و پارچه‏اي كه مسلوس البول است (از آن جهت نگهداري بول استفاده مي‏كنند) از ابريشم باشد، اشكالي ندارد، بلكه وصله زدن لباس و حاشيه دوزي آن با ابريشم در صورتي كه آن قدر زياد باشد كه پوشيدن حرير به آن صدق كند، اشكال ندارد، اگرچه در حاشيه دوزي احتياط اين است كه از اين مقدار بيشتر نباشد.58
    ـ آنچه حرام است، پوشيدن ابريشم محض است، لذا پوشيدن ابريشمي كه با چيزي مخلوط است، اشكال ندارد و معيار آن است كه عرفا ممزوج بودن صدق كند كه از خالص بودن به در آيد اگر چه آن چيز يك درهم باشد59 و آن غير ابريشم بايد چيزي‏باشد كه نماز در آن صحيح است بنابراين كفايت‏نمي‏كند كه با پشم و كرك حيوان حرام گوشت، مخلوط باشد؛ اگرچه مخلوط‏بودن با اينها براي رفع حرمت پوشيدن،كفايت‏مي‏كند، البته پوشيدن لباسي كه از تابيده ابريشم و طلا بافته شده،حرام‏است همانگونه كه نماز در آن صحيح نيست.
    ـ اگر شك كند كه چيزي ابريشم است يا غير ابريشم، پوشيدن و نماز با آن جايز است و چيزي به نام "شعري" براي كسي كه حقيقت آن را نمي‏داند از قبيل آن است كه در ابريشم بودن شك دارد پس نماز با آن جايز است و همچنين است اگر شك كند كه ابريشم خالص است يا با چيزي مخلوط است، مي‏تواند با آن نماز بخواند هر چند احتياط آن است كه از آن اجتناب نمايد.60
    ـ پوشيدن ابريشم براي بچه، اشكال ندارد، لذا اگر ولي به بچه ابريشم پوشاند حرام نيست و بعيد نيست كه نماز بچه در لباس ابريشمي صحيح باشد.61
    ـ اگر دستمال ابريشمي و مانند آن در جيب مرد باشد حرام نيست و نماز را باطل نمي‏كند.62
    ـ در حال اضطرار و ناچاري، پوشيدن لباس ابريشمي خالص و طلا بافت و لباس غصبي و يا لباسي كه از مردار است، مانعي ندارد و مي‏تواند با آن نماز بخواند.63
    * مذاهب اتفاق نظر دارند كه پوشيدن ابريشم و طلا براي مردان حرام و براي زنان جايز است زيرا پيامبر اكرم« صلي‏الله‏عليه‏و‏آله »فرمودند: لباس طلا و حرير براي مردان امتم حرام و براي زنان آنها حلال است.
    اماميه: خواندن نماز با ابريشم خالص يا لباس طلادار مانند كمربند، كلاه، جوراب و انگشتر طلا براي مردان صحيح نيست ولي در حال جنگ يا در حال بيماري اگر با آن نماز بخوانند، جايز است.
    شافعيه: اگر مردي با لباس حرير يا روي فرش حرير نماز گذارد، حرام است ولي نمازش صحيح است.64

    پی نوشتها :

    ـ اگر مردي نداند يا فراموش كند كه انگشتري يا لباسش از طلا است و با آن نماز بخواند، نمازش صحيح است. (اراكي )
    17- كتاب استفتاء امام‏خميني، گلپايگاني، اراكي
    18- همان مدرك
    19- عروة‏الوثقي. ج1. في‏السترو الساتر. ص 550
    1)- در بعضي نسخه‏ها زينت ظاهري از نظر امام انگشتر و النگو و در بعضي ديگر صورت و دستها ذكر شده است.
    10- محمد جواد مفيد ، فقه تطبيقي، باب ستر صلاتي از ديدگاه مذهب خمسه
    11- رك به: «مسئله حجاب»، شهيدمرتضي مطهري ـ «پوشش دراسلام»، محمد محمدي اشتهاردي ـ «احكام بانوان»، محمد وحيدي
    12- عروة‏الوثقي، ج 1 في الستر، صفحه 553، مسئله 13/ تحرير، ج 1 ، ص143، مسئله 6، في الستر و الساتر
    13- عروة‏الوثقي، ج 2، ص 5، في‏الخلل، مسئله 8 / ج 1 ، ص 553، في‏الستر ، مسئله 11و 12
    14- استفتاء حضرت آية‏الله خميني(قدس سره)
    15- عروة‏الوثقي ، ج 1، في الستر و الساتر، ص549، حضرت امام و آية‏الله اراكي
    16- همان مدرك، و امام : عروة‏الوثقي، نكاح، مسئله 51
    2- كتاب توضيح المسائل، حضرت آية‏الله اراكي، مسئله 783، باب ستر بدن در نماز/ توضيح المسائل، حضرت امام خميني، م789، باب ستر در نماز/ توضيح‏المسائل، حضرت آية‏الله مكارم شيرازي، باب ستر در نماز
    21- همان مدرك و كتاب استفتاءات امام، گلپايگاني
    22- استفتاء آية‏الله خامنه‏اي
    23) همچنين اگر وجه و كفين زينت داشته باشد. گلپايگاني: بنابراحتياط واجب بايد وجه و كفين را هم از نامحرم بپوشاند. (عروة الوثقي، ج 1، في‏الستروالساتر، ص 550)
    24) امام، گلپايگاني، اراكي، عروة‏الوثقي، ستر وساتر، ص 550؛ گلپايگاني، اراكي، استفتاء
    25) همان مدرك
    26) توضيح‏المسائل، آية‏اللّه‏ خويي، م 2444؛ آية‏اللّه‏ خويي: زن بايد بدن و موي خود را از مرد نامحرم بپوشاند و بهتر آن است كه بدن و موي خود را از پسري كه بالغ نشده ولي خوب و بد را مي‏فهمد، بپوشاند.
    27) كتاب استفتاءات حضرت امام(ره)
    28) همان مدرك
    20- امام، توضيح‏المسائل، مسأله 2433 و عروة، باب نكاح، م19، استفتاء.
    30) همان مدرك
    31) توضيح‏المسائل حضرت آية‏اللّه‏ اراكي، بخش استفتاءات، ص 524
    32) همان مدرك، ص 512
    33) امام، آية‏اللّه‏ گلپايگاني: جوراب در صورتي كه موجب جلب توجه اجنبي باشد جايز نيست.
    34)امام خميني، استفتاء از كتاب احكام ازدواج ص 194؛ كتاب احكام، روابط زن و مرد، ص 75.
    35) عروة الوثقي، في الستر و الساتر، ص 551، م 4 ؛ احكام روابط زن و مرد، م 129، ص 88
    36) استفتاء امام، گلپايگاني، اراكي
    37) احكام روابط زن و مرد، ص 75
    38) احكام روابط زن و مرد، م 118، ص 83
    39) احكام روابط زن و مرد، م 119، ص 84
    3- مسئله 4 تحريرالوسيله، ج1
    4- مسئله 5، تحريرالوسيله، ج1
    40) استفتاء از كتاب احكام ازدواج، ص 195؛ كتاب احكام روابط زن و مرد، ص 72
    41) احكام روابط زن و مرد، م 123، ص 86
    42) احكام روابط زن و مرد ، م 124 ، ص 86
    43)استفتاء از آيات عظام: امام، اراكي، گلپايگاني، احكام روابط زن و مرد، م 125، ص 87
    44) احكام روابط زن و مرد، م 127، ص 87
    45) عـروة‏الــوثقي، ج1، ص 551، في‏الستر، مسأله 4 و 5
    46) امام، توضيح‏المسائل، م 831؛ گلپايگاني، توضيح‏المسائل، م 839؛ اراكي، توضيح‏المسائل، م 825
    47) امام، ج استفتاءات، لباس مصلي، سؤالات 50 تا 54
    48)امام، گلپايگاني، عروة‏الوثقي، شرايط لباس مصلي، شرط پنجم
    49) امام، كتاب استفتاءات، ج 2، ص 8؛ گلپايگاني، توضيح‏المسائل، م 841؛ اراكي، استفتاء
    50) امام، كتاب استفتاءات، ج 1، لباس مصلي، سؤال 55؛ تحريرالوسيله، م 18
    51) آية‏اللّه‏ فاضل لنكراني، توضيح‏المسائل، شروط لباس نمازگزار
    5- رساله توضيح المسائل آية‏الله مكارم شيرازي، باب ستر در نماز
    52) تحريرالوسيله، مسأله 14
    53) آيت‏اللّه‏ سبزواري: هداية‏الانام، باب شروط لباس مصلي
    55) اراكي، توضيح المسائل، م 828
    56) تحريرالوسيله، ج 1، ص 264، م 14
    57) امام، توضيح المسائل، م 835
    58) امام، تحرير الوسيله، ج 1، ص 265
    59) امام، تحرير الوسيله، م 16
    60) همان مدرك، م 18
    61) همان مدرك، م 19
    62) امام، گلپايگاني، عروة، شرايط لباس مصلي، شرط ششم، ص 564
    63) اراكي، توضيح‏المسائل، م 833؛ امام، توضيح المسائل، م 839
    64) مغنيه ـ محمد جواد: فقه تطبيقي، ص 179، شرايط لباس نمازگزار
    6- همان مدرك
    7- اگرچه احتياط مستحب آن است كه دو موضع را نيز بپوشاند. عروة‏الوثقي، ج 1، في‏الستر والساتر، ص550 / احكام بانوان، محمد وحيدي ، ص 15
    8- ريبه: دودل شدن، شك و ترديد، در اينجا يعني ترس از فتنه وقوع در حرام و خوشگواري و خوشخواهي
    9- عروة‏الوثقي، ج 1، ص 559 ، في‏الستر و الساتر، مسئله 5
    حضرت آية‏الله گلپايگاني: «احتياط واجب اين است كه مرد مواضعي را كه معمولا" پوشيدن آن در بين مردان متعارف است در صورتي‏كه بداند زن اجنبيه به او نگاه مي‏كند، بپوشاند.» مجمع المسائل، ص 644، ج 2
    گلپايگاني، توضيح‏المسائل، م 2442 و مجمع المسائل ج2، س 644 و استفتاء

    نعمتي، نرجس السادات
    نشريه :مشكوة النور

           

    فلسفه پوشش و 
حجاب برای بانوان


    فلسفه حجاب برای زنان

    در فرهنگ و اخلاق اسلامى، پوشش و حجاب - براى عموم و به ويژه زنان - از جايگاه مهمى برخوردار است. اما به نظر مى‏رسد در سال‏هاى اخير، به اندازه اهميت و جايگاه پوشش در اسلام، روشنگرى نشده است و گرچه كتاب‏ها و مقالات فراوانى پيرامون آن نگاشته شده است، اما اين اصل از اصول دينى، همچنان نيازمند روشنگرى و پاسخ‏هاى تازه و متنوع است. ما طرح چنين پرسشى را به فال نيك گرفته، از آن استقبال مى‏كنيم.

    فلسفه حجاب (پوشش) مى‏تواند ناشى از امور زير باشد:
    1. حفظ تعادل جامعه از نظر امنيت و آرامش روانى.

    يكى از غرايز خدادادى در ساختمان وجودى انسان، غريزه جنسى است كه نيرومندترين و ريشه‏دارترين غريزه آدمى است و در صورت كنترل آن، مى‏تواند علاوه بر تداوم و استمرار نسل بشر، موجبات و امنيت روانى انسان‏ها را فراهم كند.
    در قوانين اسلام، براى استفاده درست از اين غريزه حياتى، مكانيسم‏هاى گوناگونى مطرح شده است كه «حجاب» و وجود حريم بين زن و مرد، يكى از راهكارهاى مهم آن است.
    بدون شك، نبودن حريم بين زن و مرد و آزادى معاشرت‏هاى تعريف نشده و بى‏بندوبار (با آرايش‏هاى گوناگون)، هيجان‏ها و التهاب‏هاى جنسى را فزونى مى‏بخشد و تقاضاى برهنگى و سكس را به صورت يك عطش روحى و يك خواست سيرى‏ناپذير درمى‏آورد.
    اسلام به قدرت شگرف اين غريزه آتشين توجه كامل داشته و تدابير زيادى براى تعديل و رام كردن اين غريزه انديشيده است و در اين زمينه هم براى زنان و هم براى مردان، تكاليف خاصى معين كرده است. وظيفه مشترك زن و مرد اين است كه چشم خويش را از نگاه به نامحرم بپوشانند و از نگاه شهوت‏آميز بپرهيزند؛ اما زنان - به خاطر جاذبه‏هاى بيش‏تر - وظيفه خاصى دارند و آن اين كه بدن خود را از مردان بيگانه بپوشانند و در اجتماع با آرايش‏هاى تحريك‏آميز، ظاهر نشوند و به جلوه‏گرى و دلربايى نپردازند تا زمينه انحراف مردان و به ويژه جوانان فراهم نشود.
    لباس افراد جامعه و مخصوصاً لباس زنان نمى‏تواند به هر شكل و اندازه‏اى باشد و بايد حد و ضابطه‏اى داشته باشد. بى‏بندبارى در پوشش و لباس ، موجب بى‏بندبارى در تحريك غريزه جنسى است. تحقيقات علمى در فيزيولوژى و روانشناسى در باب تفاوت‏هاى جسمى و روحى زن و مرد ثابت كرده است كه مردان نسبت به محرك‏هاى چشمى شهوت‏انگيز، حساس‏تر از زنانند و برعكس زنان در مقابل محرك هاى لمسى حساسيت بيش‏ترى دارند.
    آستانه حس لمس و درد در زنان از همان زمان تولد پايين‏تر از مردان است...؛ در عوض مردان بينايى بهترى دارند. اين مزيت‏هاى جنسى در استعداد حسى، آموخته يا اكتسابى نيست؛ بلكه از زمان كودكى آشكار است... .مردان بالغ به محرك‏هاى بينايى شهوانى حساسيت بيش‏تر مى‏داند. اصطلاح «چشم چرانى» كه براى اين ويژگى مردان به كار مى‏رود، زاييده حساسيت مردان نسبت به محرك‏هاى بينايى شهوانى است؛ چون دامنه و برد حس بينايى زياد است؛ يعنى چشم مى‏تواند از فاصله نسبتا دور، تحت تأثير محركها قرار گيرد و از اين گذشته وسعت زيادى از محيط در آن واحد ديده مى‏شود. از سوى ديگر، چون حس لامسه دامنه و برد زياد ندارد و فعاليتش محدود به تماس از نزديك است و هورمون‏هاى جنسى زن به صورتى دوره‏اى ترشح مى‏شوند و به طور متناوب عمل مى‏كند، تأثير محرك‏هاى شهوانى بر زن، صورتى بسيار محدود دارد و از اين نظر فعاليت زنان بسيار كم است؛ به خلاف مردان كه ترشح اندروژن‏ها در آن‏ها صورتى يكنواخت دارد و هيچ عامل طبيعى آن را قطع نمى‏كند. مردان به صورتى گسترده‏تر تحت تأثير محركهاى شهوانى قرار مى‏گيرند و از اين نظر فعال‏ترند.1

    2. حفظ و تحكيم بنيان خانواده‏

    بى‏ترديد نهاد خانواده، يكى از مقدس‏ترين نهادهاى اجتماعى است كه بشر تا به حال خود ديده است. نقش خانواده در پروسه ايجاد جامعه سالم، يك نقش بى‏بديل است و در اين ميان نقش حجاب و پوشش اسلامى در سلامت و استمرار پيوند خانوادگى، غير قابل انكار است. در مقابل، برهنگى، سمّ كشنده نظم و پيوند موجود در نهاد خانواده است.
    آمارهاى مستند نشان مى‏دهد كه با افزايش برهنگى در جهان، طلاق و از هم گسيختگى زندگى زناشويى در دنيا همواره بالا رفته است؛ زيرا «هر چه ديده بيند، دل كند ياد» و هر چه دل در مقوله هوس‏هاى سركش بخواهد، به هر قيمتى باشد، به دنبال آن مى‏رود و به اين ترتيب، هر روز دل به دلبرى جديد مى‏بندد و با قبلى وداع مى‏كند؛ اما در محيطى كه «حجاب» حاكم است و شرايط ديگر اسلامى رعايت مى‏شود، دو همسر تعلق به يكديگر دارند و احساساتشان و عشق و عواطفشان، مخصوص يكديگر است. در بازار آزاد برهنگى، قداست پيمان زناشويى مفهومى ندارد. خانواده‏ها به سادگى متلاشى مى‏شوند و كودكان بى‏سرپرست مى‏مانند.

    3. پيش‏گيرى از فحشا و فروپاشى نظم جامعه.

    گسترش دامنه فحشا و افزايش فرزندان نامشروع، از دردناك‏ترين پيامدهاى بى‏حجابى و آزادى‏هاى بى‏حد و حصر جنسى است كه در جوامع غربى و ساير جوامع مشابه، كاملا مشهود است. عامل اصلى فحشا و ازدياد فرزندان نامشروع، منحصر به فرهنگ برهنگى و بى‏حجابى نيست؛ بلكه يكى از عوامل اصلى و مؤثر در گسترش دامنه فحشا و جريان روبه‏رشد تولد فرزندان نامشروع ، مسأله برهنگى و بى‏حجابى است. امروزه يكى از مشكلات جوامع غربى، تولد روبه رشد فرزندان نامشروع و بدون شناسنامه است. فرزندانى كه داراى پدر و مادر نامشخصى هستند و از نظر حقوقى، مشكلات فراوانى را به همراه آورده، نظم اجتماعى جوامع غربى را تهديد مى‏كنند.

    4. جلوگيرى از نگاه ابزارى به زن و ابتذال وى‏

    يكى از مسائل مطرح پيرامون حقوق زنان و بى‏توجهى به آنان، نگاه ابزارى به زنان است. هنگامى كه جامعه، زن را با اندام برهنه بخواهد، طبيعى است روزبه‏روز تقاضاى آرايش بيشتر و خودنمايى افزونتر از او دارد و هنگامى كه زن را از طريق جاذبه جنسى‏اش وسيله تبليغ كالاها و عاملى براى جلب جهان‏گردان و مانند اين‏ها قرار دهد، در چنين جامعه‏اى شخصيت زن تا حد يك عروسك يا يك كالاى بى‏ارزش سقوط مى‏كند و ارزش‏هاى والاى انسانى او به كلى به دست فراموشى سپرده مى‏شود و به اين ترتيب، زن، وسيله‏اى براى اشباع هوس‏هاى سركش برخى مردان آلوده و فريبكار مى‏شود.
    عنصر حجاب و پوشش اسلامى، نه تنها زن را از صحنه اجتماع وفعاليت‏هاى اجتماعى دور نمى‏كند، بلكه زمينه‏هاى حضور مستمر و فعال زنان را در عرصه اجتماع -به همراه حقوق اجتماعى برابر- تضمين مى‏كند و شخصيت خدادادى زن را از دستبرد نگاه ابزارى ديگران، مصونيت مى‏بخشد.

    پوشش كامل براى زن، چه پوششى است؟

    به نظر مى‏رسد پوشش كامل، آن نوع پوششى است كه هيچ چشم بيگانه‏اى را متوجه خود نكند؛يعنى لباسى كه برجستگى‏هاى اندام زن را اصلاً نشان ندهد و اسباب تحريك شهوت مردان را فراهم نكند و خود زن هم با آرايش در جامعه ظاهر نشود و به تعبير رهبر معظم انقلاب، چادر باوجود شرايط ديگر، كامل‏ترين پوشش است.
    بايد اعتراف كرد كه تاكنون بيش‏تر نوشته‏هاى مربوط به پوشش، نقطه نظر را بر حجاب زن معطوف كرده و كم‏تر به پوشش مرد توجه نموده‏اند و اين يك امر عادى و طبيعى است؛ زيرا زن، مظهر جمال و زيبايى و مرد مظهر شيفتگى است؛ ولى پوشش مردان نيز در ابعاد مختلف فرهنگى - اجتماعى، حائز اهميت است. از اين رو اسلام براى ثبات و پايدارى جامعه، به پوشش زن و مرد توجه بسيار نموده است؛ خداوند متعال مى‏فرمايد: «يا بنى آدم قد انزلنا عليكم لباسا يوارى سوءاتكم و ريشا؛ اى فرزندان آدم! لباسى براى شما فرستاديم كه اندام (عورت) شما را مى‏پوشاند و مايه زينت شماست».2
    خداوند متعال در حق مردان مى‏فرمايد: «قل للمؤمنين يغضّوا من ابصارهم و يحفظوا فروجهم؛ به مؤمنان بگو چشم‏هاى خود را (از نگاه به نامحرمان) فرو گيرند و عفاف (عورت) خود را حفظ كنند»3و در حق زنان نيز مى‏فرمايد: «و قل للمؤمنات يعضضن من ابصارهن و يحفظن فروجهن؛ و به زنان با ايمان بگو چشم‏هاى خود را (از نگاه هوس آلود) فرو گيرند و دامان (عورت) خويش را حفظ كنند».4

    در اين راستا، ذكر نكات زير ضرورى است:

    1. فقها فرموده‏اند كه زن نبايد به بدن مرد نامحرم (به جز سر و صورت و گردن) نگاه كند و اين حكم دليل قطعى دارد كه در جاى خود بيان شده است.
    2. ممكن است نگاه زن به بدن مرد نامحرم حرام باشد، ولى پوشش آن از سوى مرد واجب نباشد؛ همان گونه كه نگاه مرد به صورت و دست‏هاى زن از روى شهوت، حرام است؛ ولى پوشش آن از سوى زن واجب نيست.
    3. مردان مى‏توانند با لباس آستين كوتاه، در مكان‏هاى عمومى نمايان گردند.
    اكنون اين پرسش پيش مى‏آيد كه اگر مردى با اين وضعيت بيرون آيد و بداند كه زنان از روى تعمد و لذت به بدنش نگاه مى‏كنند، آيا از نظر شرعى مرتكب گناه شده است؟
    دو نظر در اين‏جا مطرح است؛ برخى فتوا به حرمت داده و عده‏اى از جواز سخن گفته‏اند. اصلى‏ترين مستند و مبناى اين حكم، قاعده فقهى «اعانت بر اثم» است كه در فقه كاربرد فراوانى دارد. معناى جمله مذكور، اين است كه هر كس زمينه تحقق و پياده شدن گناه را براى ديگرى فراهم سازد، خود نيز مانند انجام دهنده آن گناهكار است.
    در مقابل برخى مراجع اظهار مى‏دارند كه آن چه حرام است، «تعاون بر اثم» است؛ نه «اعانت بر اثم» و اين دو با يكديگر متفاوت است. «تعاون بر اثم» يعنى همكارى و شركت چند نفر در انجام گناه؛ به گونه‏اى كه همگى به طور مستقيم آن را انجام دهند. به همين جهت برخى مراجع گفته‏اند كه اگر مردى با لباس آستين كوتاه، به قصد اين كه زنان به او نگاه كنند، بيرون بيايد، شريك گناه گرديده، قاعده فقهى در حقش پياده مى‏شود؛ اما اگر به اين انگيزه نباشد، اشكالى ندارد و از آن جا كه تشخيص انگيزه افراد مشكل است، به جوانانى كه در خيابان و پارك‏ها به بازى فوتبال يا در جاده‏ها به دوچرخه سوارى مشغول هستند، وجوب نهى از منكر محرز نمى‏شود.
    براساس آن چه گفته شد، فتواى مراجع درباره لباس آستين كوتاه مردان، متفاوت است و هر كس بايد به نظر مرجع تقليد خود عمل كند، ولى مسؤولان دانشگاه‏ها و مديران مدارس و... حق دارند كه مقرراتى را طبق مصالحى كه در نظر دارند، براى محدوده خود وضع نمايند و شرايطى براى نوع لباس دانشجويان مقرر نمايند و اين كار به آن معنى نيست كه حلالى را حرام كرده يا بر خلاف نظر شرع عمل نموده‏اند؛ بلكه اين حق براى مديريت هر مجموعه محفوظ است و در اين صورت، بايد از افراط و تفريط و اعمال سليقه‏هاى شخصى اجتناب شود. مصالح كل مجموعه در نظر گرفته شود و تنها به منظور ايجاد فضاى سالم و آرامش روانى مجموعه، حدود و مقرراتى تعيين گردد.

    پی نوشتها :

    1.دكتر محمود بهزاد، تفاوت‏هاى زن و مرد از نظر فيزيولوژى و روانشناسى، مجله نگين، شماره 134، تير 1355، ص 24.
    2. اعراف(7):26.
    3. نور(24):30.
    4. همان،31.

    پايگاه تخصصي حجاب