• English / العربیة / French  



  • ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:48 AM   |  

     

     


     

     


     

     


     

     


     

     


       

      صفحه خانگي خود كنید !   ایمیل به مدیر !   اضافه کردن به علاقه مندیها !   سال89،کـــار و همت مضــاعف

       



    نظام اسلامى، توسعه و ترویج حجاب؛بایدها و نبایدها

    مرتبط با:همت و کار مضاعف در مبارزه با فقر و فساد




    نظام اسلامى، توسعه و ترویج حجاب؛بایدها و نبایدها

    اشاره:

    انقلاب اسلامی ایران، انقلاب ارزش‌هاست و برای صیانت از ارزش‌ها نیز باید از همه ابزارها استفاده کرد. در این میان ابزارهای فرهنگی نقش مهم و تأثیرگذاری دارند. غرب برای مبارزه با انقلاب اسلامی به شیوه‌های مختلفی روی آورده که نفوذ فرهنگی یکی از این شیوه‌ها بود. غرب همواره کوشیده است با استفاده از ابزارهای فرهنگی همچون سینما، تلویزیون، مطبوعات و ... با ارزش‌های اسلامی به مبارزه بپردازد. بد حجابی و فساد از مظاهر فرهنگی ضد اخلاقی غرب در جامعه اسلامی است که با توجه به خطرات آن در جامعه اسلامی پژوهش زیادی را می‌طلبد. بی‌هویتی زنان و نسخ ارزش‌ها از جمله پیامدهای شوم این مظهر فرهنگی ضد اخلاقی است. از این‌رو شایسته است که دولت اسلامی را‌ه‌کارهای مناسب را برای مقابله و مبارزه با این پیامدهای شوم دنبال کند.

    عملکرده
    الف. سیاست‌های سلبی و دفاعى

    در طول دهه‌های گذشته معمول‌ترین سیاست‌های فرهنگی کشور مبتنی بر تدافع و سلب بوده است. از طرفی در انتظار بروز مشکل فرهنگی نشستن و آن‌گاه با صدور یک بخشنامه و یا تصویب یک قانون تعزیر و مجازات، جامعه را از گرایش به روش‌های نوین تبلیغی دشمن بر حذر داشتن و تکرار چنین وضعیتی در مسایل و معضلات گوناگون فرهنگى، از جمله حجاب کارآ و جوابگو نبوده است. دستاوردهای جدید فرهنگی دشمن در قالب‌های نوین و با قدرت تأثیر دو چندان و در مقابل صدور بیانیه‌های انفعالی و اقدامات واکنشی از سوی دست‌اندرکاران حوزه فرهنگی کشور در برابر آنان، تا به حال هیچ مشکلی را حل نکرده است. اگر بپذیریم که انحراف جامعه در زمینه پوششی را می‌توان با اقدامات سلبی و برخوردهای انتظامی حل کرد. پس صدور دستورالعمل‌ها و هشدارها تاکنون باید جوابگو بوده باشد.
    وزارت کشور در تاریخ 31 تیر 63 طی اطلاعیه‌ای اعلام می‌دارد: به زنان بی‌حجاب اخطار می‌شود که رعایت عفت عمومی جامعه اسلامی و عواطف مذهبی امت شهید پرور و همیشه در صحنه را بکنند که در صورت تخلف برخورد قانونی با آن‌ها خواهد شد.
    یک سال بعد روزنامه جمهوری اسلامی تاریخ 5 خرداد 64 می‌نویسد:
    دادستان عمومی تهران دستور بازداشت افراد بد حجاب را به کلیه مأمورین انتظامی صادر کرد. دو سال قبل از این تاریخ سخنگوی شورای عالی قضایی گفته بود برای جلوگیری از منکرات و فحشای علنی در سطح شهر تهران، شعبه دادگاه کیفری در اوین تشکیل و قاضی شرع آن نیز تعیین شده و افراد گشت ستاد مبارزه با منکرات در مناطق مختلف تهران به طور منظم تردد می‌کنند.
    در 4 تیرماه 64 وزیر کشور خطاب به عاملان فساد و بی‌حجابی اخطار کرد: افرادی که به اعمال کثیف در رابطه با فساد و فحشاء و منکرات ادامه دهند، از کلیه منافع و مصالح در نظر گرفته شده برای عموم مردم از جمله استخدام در ادارات و مراکز دولتی محروم خواهند شد!.
    در 22 فروردین 68 در روزنامه جمهوری اسلامی آمده است:
    شورای عالی قضایی خواستار برخورد فعال نیروهای اجرایی و انتظامی با بدحجابی شد.
    ریاست قوه قضائیه در تاریخ 24 شهریور 68 در خطبه‌های نماز جمعه، خواستار برخورد جدی وزارت کشور با بدحجابی و مفاسد اجتماعی می‌شود.
    در 12/3/75 وزیر کشور تصریح می‌کند: طرح مبارزه با بدحجابی به زودی در تهران اجرا می‌شود. در 27/5/80 فرمانده نیروی انتظامی می‌گوید: از فردا نیروی انتظامی با خطا و فساد و بدحجابی در واحدهای صنفی و اماکن عمومی برخورد می‌کند. سه سال بعد و در 7/4/83 رئیس مجلس برخورد جدی با مفاسد اجتماعی و بد حجابی را به اطلاع عموم می‌رساند.
    یک سال بعد 9/5/84 نماینده تهران: ارائه تسهیلات برای اجرای مصوبه مد و لباس به زودی معضل بدحجابی را رفع می‌کند.
    بد نیست گذری به خیابان‌ها و اماکن عمومی شهرها به خصوص شهرهای بزرگ داشته باشیم. اگرچه در جای خود در اختیارات دولت بر این مهم خواهیم پرداخت، اما از جهت پی‌آمد برخورد سلبی در بعضی از موارد منجر به تلقی سیاسی از جریان شد و با شعار آزادی زمینه‌هایی نیز برای واکنش ضد انقلاب را فراهم نمود.

    ب. مقابله مردمی و توده‌ای با مظاهر فرهنگی غرب

    شیوه‌ معمول دیگری که تاکنون در سیاست‌های فرهنگی کشور در مقابل با مظاهر فرهنگی غربى، مورد توجه بوده و باورها به صورت کلی از سوی دست ‌اندرکاران و مجریان حکومت توصیه شده است، استفاده از اهرم توده‌های جامعه در جهت محدود کردن و مبارزه با حضور فرهنگ غربی در جامعه است. این سیاست مبنی بر این است که مشکل بدحجابی و گرایش‌های رفتاری به غرب و گسترش آن، قبل از آن‌که مشکل دولت باشد، مشکل اجتماعی است و لذا در حل آن بایست از جامعه کمک گرفت.
    در حرکت مشارکت اجتماعی به جای آن‌که بسیجی همگانی در جهت تغییر الگوهای زندگی صورت گرفته و از توده مردم در جهت تغییر باورهای قشر غرب‌گرا و غرب زده اجتماع بهره‌گیری شود، بیشتر شیوة رفتاری و در انزوا قرار دادن در مورد آن‌ها اعمال شده است و لذا مشکل به گونه‌ای ریشه‌ای علاج نگردیده و این شیوه‌ها بیشتر به عقب نشینی‌های از روی اکراه از سوی قشرهای غرب زده و غرب‌گرا منجر شده، تا در فرصتی مناسب دوباره نمود پیدا ‌کند.
    تظاهرات علیه بدحجابی و برخوردهای اخلاقی سخت، به گونه‌ای موقت نمودهای فساد و بی‌بند و باری را کم می‌کند، اما این رفتارها هیچ‌گاه تأثیر اصلاحی و پرورشی نداشته و درد اصلی را حل نمی‌کند. لذا در فعالیت‌های فرهنگی جهت اصلاح چنین افرادی به جای کوبیدن و محکوم کردن صرف وضع موجود آنان، باید موقعیت سالم را بر ایشان ترسیم کرد و آنان را به نوعى، صاحب نقش نمود و روند اصلاح باورهای دینی و اسلامی را در روح و جان افراد جای داده و شیفتگی فطرت پاک آن‌ها را برانگیزاند و بی‌زاری از الگوهای غربی را به بار آورد.

    ج. برنامه‌ریزی و شیوه‌های فرهنگى

    با توجه به آنچه قبلاً ذکر شد عدم تفاهم و هماهنگی در برداشت‌ها از وضعیت فرهنگی کشور و فقدان برنامه ریزی صحیح در عرصه فرهنگ، باعث در تنگنا قرار دادن بهره‌گیری از آخرین پیشرفت‌ های تکنیکی در این زمینه است.
    دشمن در شرایطی که رادیو و تلویزیون داخلی را در اختیار ندارد، با گسترش تولیدات فرهنگی خود در قالب فیلم، کاست، CD، مجلات مبتذل و شبکه‌های اطلاع‌رسانی جهانی و مانند آن، راه خود را در القای ارزش‌های فرهنگی خود می‌پیماید و تا حد زیادی موفق است. این در حالی است که تکلیف موسیقی حرام و حلال، حضور زن در رسانه‌ها به طور موجه و مقبول و به کارگیری زن در حوزه‌های هنری و تبلیغی به واسطه ابهام‌های فقهی و شرعى، شفاف و روشن نیست. عدم توجه کافی به نقش والا و موثر وسائل ارتباط جمعی از موارد دیگر است. باید اهمیت و نقش ویژه ابزارهایی چون فیلم، سینما، تئاتر، هنرهای تجسمی و مانند آن ... در ابلاغ و تبلیغ، به خصوص در نزد برنامه‌ریزان دولتی به راستی ملموس گردد. در حالی‌که استفاده از این ابزارها، بهره جستن از ابزار زمان است و عدم بهره‌گیری از ابزار پیشرفته زمان با شکست برابر است. شهید مطهری(ره) می‌فرماید: اگر کسی در مورد وسایلی که انسان را به هدف‌های صحیحش نزدیک می‌کند. بگوید نه؛ من نمی‌خواهم از این وسایل استفاده بکنم و ‌آن وقت کسی که دنبال هدف‌های نامشروع می‌رود، از این وسایل استفاده کند و این که دنبال هدف‌های مشروع می‌رود، از این وسایل استفاده نکند، چنین شخص محکوم به شکست است. مثل این‌که شما بگویید من مسلمانم و می‌خواهم هدف اسلامی را تعقیب کنم، می‌خواهم جهاد کنم، ... دیگری در راه شیطان می‌خواهد بجنگد، او از وسایلی که امروز پیدا شده است، مثل توپ و تفنگ و خمپاره استفاده می‌کند، شما می‌گویید نه ... قطعاً شما محکوم هستید. هدف شما محکوم است.([1])
    مشکل اساسی ما در برنامه‌ریزی‌ها و شیوه‌های اجرای فرهنگى، ابزار و روش ارائه است نه پیام. پیام‌های فرهنگ اسلامی از استواری و غنای پایان ناپذیر برخوردار است و در صورت ادراک، نافذ و پا برجاست، اما مشکل در رساندن و القاء این پیام‌ها به نسل امروزی با ویژگی‌های خاص به خودش است. عدم هماهنگی لازم بین ارگان‌ها و تداخل عملکرد نهادهای فرهنگی تبلیغی در عرصه الگوهای فرهنگی و ارزش‌های اجتماعی اسلام، مانع عمده‌ای در راه موفقیت در از بین بردن مظاهر فساد و ابتذال و بدحجابی در اجتماع بوده است.
    سخن کوتاه آن‌که باید سیاست‌های فرهنگی کشور، در سطح ارگان‌های فرهنگی یکسان و متحد و دارای هدف واحد باشد و در شیوه‌های اجراء هم باید به جذابیت، محتوای غنی و استفاده از ابزار نوین ارتباطی در بهترین وجه آن، عنایت شایسته داشت.

    راه‌کارها، بایدها

    عرصه فرهنگ، عرصه‌ای است که تسامح و تعلل در آن، هم در دراز مدت و هم در کوتاه مدت خطراتی جدی هستند. حافظ و پدید آورنده هر فرهنگى، مردم و اعتقادات آنان است. این نقش اساسی البته گاه حرکتی منظم و منسجم و برنامه‌ریزی شده دارد و گاه می‌تواند از روندی ناهماهنگ برخوردار باشد.
    در طول حیات جوامع هرگاه دولت‌ها از مسیر فرهنگی مردم جدا افتاده و برای خود سیاستی غیر مردمی برگزیده‌اند و از طرفی مردم نیز به دلایل جغرافیایى، سیاسى، اقتصادی و نظایر آن از تشکل و تعامل فرهنگی دور گشته و پراکنده شده‌اند؛ فرهنگ، جریان مطلوب خویش را از دست داده و به گسیختگی مبتلا شده است.
    در جهان امروز که نقش و نیروی اجتماعی فرهنگ نسبت به گذشته افزون‌تر شده، به خاطر ضرورت هماهنگی و همسویی صاحب‌نظران و کارشناسان و برنامه‌ریزان با نیازهای فرهنگی هر جامعه و حداکثر بهره‌برداری از موج با دوام اراده معنوی مردم، باید محورهای لازم برای این حرکت را شناسایی و سیاست فرهنگی مناسب را تدوین نمود.
    یک سیاست فرهنگی موفق را می‌توان توافق رسمی و اتفاق )راء مسئولان و متصدیان امور در تشخیص یقینی و تدوین مهم‌ترین اصول و اولویت‌های لازم در حرکت فرهنگ جامعه، دانست.
    سیاست فرهنگی حاوی سلسله‌ای از اولویت‌ها و اصول و فروعی است که یک حرکت فرهنگی را شکل می‌دهد. اولویت‌ها و اصولی که ملهم از آرمان‌ها، اعتقادات مذهبی و ملى، واقعیت و تجربه‌ها، ظرفیت‌ها و امکانات آینده و اهداف دور و نزدیک و در هر حال در سایة قانون اساسی کشور است.

    آیات پوشش در قرآن کریم

    ای رسول ما، مردان مؤمن را بگو تا چشم‌ها فرو گیرند و فروج و اندامشان را محفوظ دارند که این برای پاکیزگی شما بهتر است و البته خدا بر آن چه کنید کاملاً آگاه است. ([2]) ای رسول ما، به زنان مؤمن بگو تا چشم‌ها فرو گیرند و فروج و اندامشان را محفوظ دارند و زینت و آرایش خود را جز آنچه قهراً ظاهر می‌شود بر بیگانه آشکار نسازند و باید سینه و دوش خود را با مقنعه بپوشانند....([3])

    اصل اول. شناخت واجبات

    حجاب و پوشش از مسلمات دین اسلام و یک فریضه الهی است، و این حکم شرعی بر مبنای دلایل عقلى، سیره عملی و متون دینی )قرآن و روایات) استوار شده است.
    بر این اساس منکر حجاب، منکر ضروری دین محسوب می‌شود و میان عالمان دین در مذاهب مختلف اسلامی در این مسأله اخلاقی نیست و همگان پوشش از سر تا به پا به استثنای وجه و کفین را ضروری دانسته که البته در موارد خاصى، پوشش آن دو هم لازم می‌شود.
    امام خمینی(ره) در رابطه با ضرورت دینی حجاب فرموده است: اصل حکم حجاب از ضروریات است و منکر آن، حکم منکر ضرورى، را دارد و منکر ضرورت محکوم به کفر است، مگر این‌که معلوم باشد منکر خدا یا رسول نیست. ([4]) مقام معظم رهبری آیت الله خامنه‌ای نیز می‌فرمایند:
    اصل حجاب، ضروری دین محسوب است، ولی بعضی از فروع آن ممکن است ضروری نباشد و بی‌اعتنایی به اصل حجاب و عدم رعایت آن معصیت و گناه است.([5]) همچنین در استفتائات از هر دو بزرگوار، آمده است که هر چیزی که در عرف زینت محسوب شود، نشان دادن آن در مقابل نامحرم حرام و باید پرهیز شود.

    اصل دوم. شناخت منکرات

    با توجه به آیات قرآن و ذکر مراتب برای پوشش و توصیه به عفاف و پاکدامنى و نیز با توجه به بررسی پیامدهای بی‌حجابی و تأثیرات فرهنگى، اجتماعى، اقتصادی و سیاسى آن و سیرة عملی اجرا شده در زمان معصومین: مبنی بر تشویق و ترغیب نسبت به معروف از جمله عفاف و پوشش زن مسلمان، عملکرد زنان صدر اسلام و تأثیر خودآرایی و بدحجابی بر زن مسلمان، از این جهت ‌که او را از فرهنگ و معنویت و معرفت تهی ساخته و جامعه را نیز در برابر آفات و معضل این ناهنجاری قرار می‌دهد، که رواج این رویه، نهاد خانواده را از اعتدال و سامان یافتگی روانی و رفتاری خارج ساخته و ثبات و آرامش روح جمعی سازمان اجتماعى را در هم می‌ریزد؛ منکر بودن این رفتار به یقین ثابت شده و قابل توجه است و مطمئناً بی‌حجابی و بد حجابی جزء منکرات به حساب می‌آید.

    نقش دولت در صیانت از ارزش‌ها

    علاقه عقلانی به اسلام، اعتقاد و اعتماد قلبی به کامل و جامع بودن ارزش‌های اسلامی و پذیرفتن این واقعیت که پای‌بندی به موازین شرع مقدس اسلام، از جمله رعایت عفاف و حجاب و پوشش باعث سعادت دنیا و آخرت انسان می‌شود، ما را بر آن می‌دارد که جایگاه دولت و قانون را در اهتمام به این مهم بررسی کنیم:
    1. دولت باید به مسائل خلاف عفت عمومی و اعمال مخالف با ارزش‌ها و باورهای دینی توجه نموده و مقابله نماید؛ چون نظارت دولت ناشی از حقی است که اکثریت جامعه به او داده‌اند، تا از باورهای دینی و عرفی اکثریت جامعه حراست کند و او ناگزیر از چنین کاری است.
    2. اعمال روش‌های کارآمد در زمینه پرورش و تربیت، تا از بروز معضلات و بی‌قیدی‌ها کاسته شود.
    3. قانون اساسی به عنوان کارآمدترین منبع باید مبنا قرار گرفته و به آن توجه شود و آحاد جامعه باید مهارت پیروی از قانون را فرا بگیرند.
    4. حذف زمینه‌های فساد، برنامه دین برای اداره جامعه است؛ یعنی کاری کنیم که در ابتدا فساد به وجود نیاید و در مرحله بعد اگر در جامعه فساد به وجود آمد، باید از شیوع و اشاعة آن به طور جدی پرهیز نمود. به این ترتیب ضریب امنیت بالا رفته و احساس ناامنی در جامعه به حداقل می‌رسد؛ پس ترس از فساد همیشه باید وجود داشته باشد.
    5. حمایت از قانون در ابلاغ و اجرا، براساس تبصرة ماده 638 قانون مجازات اسلامى، اگر زنان بدون حجاب شرعی در سطح شهر و انظار عمومی ظاهر شوند، به حبس از ده روز تا دو ماه و یا از 50 هزار تا پانصد هزار ریال جزای نقدی محکوم خواهند شد. اما آیا این قانون، شامل بد حجابی هم می‌شود یا نه؟ چون بد حجابی غیر از بی‌حجابی است. قسمت اخیر ماده 638 قانون مجازات اسلامى، بیانگر این است فردی هر که به طور علنی در انظار و اماکن عمومی و معابر، تظاهر به عمل حرامی نماید، علاوه بر کیفر عمل به حبس از 10 روز تا دو ماه یا تا 74 ضربه شلاق محکوم می‌گردد و در صورتی که مرتکب عملی شود که نفس آن عمل دارای کیفر نمی‌باشد، ولی عفت عمومی را جریحه دار می‌کند، فقط به حبس از 10 روز تا دو ماه و تا 74 ضربه شلاق محکوم خواهد شد. از آن‌جا که بدحجابی فعل حرامی است، بد حجاب مشمول این قانون می‌شود. حتی اگر فعلی را مرتکب شود که شرعاً حرام نباشد، اما عفت عمومی را نیز جریحه‌دار کند، مشمول مجازات خواهد شد.

    در مورد فروشندگان آمده است:

    کسانی که عالماً لباس‌ها و نشانه‌هایی با علامت مشخصه گروه‌های ضد اسلام و یا ضد انقلاب، را تولید می‌کنند یا وارد می‌کنند و یا می‌فروشند و یا در ملأ عام و انظار عمومی از آن‌ها استفاده می‌کنند، مجرم شناخته شده و البسه و اشیاء مذکور در حکم قاچاق محسوب می‌شود.
    مجازات تعزیری این گروه عبارت است از: 1. تذکر و ارشاد، 2. توبیخ و سرزنش، 3. تهدید و اخطار، 4. تعطیل محل کسب به مدت سه ماه تا شش ماه و در مورد فروشنده و جریمه نقدی از 500 هزار ریال تا یک میلیون ریال و در مورد وارد کننده و تولید کننده، 10 تا 20 ضربه شلاق یا جریمه نقدی از 20 تا 200 هزار ریال در مورد استفاده کننده. 5 . لغو پروانه کسب در مورد فروشنده و 20 تا 40 ضربه شلاق یا جریمه نقدی از 20 تا 200 هزار ریال در مورد استفاده کننده. دادگاه با توجه به شرایط و حالات مجرمان و دفعات و زمان و مکان وقوع جرم و دیگر مقتضیات، مجرم را به یکی از مجازات‌های مذکور محکوم می‌نماید. کسانی که در انظار عمومی پوشیدن لباس و آرایش آنان خلاف شرع یا موجب ترویج فساد و یا هتک عفت عمومی باشند، توقیف و خارج از نوبت در دادگاه صالح محاکمه و به یکی از مجازات‌های ماده دو محکوم می‌شوند. ([6])
    در شرایط امروز به نقل از ضابطین دادگسترى، اگر کسی را به این جرم در خیابان‌ها بگیرند، ممکن است در دادگاه تبرئه شود و گاهی فقط تذکر می‌دهند و واکنش دیگری ندارند.

    حکومت اسلامی مقابله با عرف غلط

    مراقبت انظار عمومی یا امر به معروف و نهی از منکر در آیات و روایات دینی به عنوان یک تکلیف مهم، مقدس و واجب آمده است. اما حاکمان وظیفه‌ای فراتر از ارشاد و دعوت و تبلیغ را بر عهده دارند. از امام صادق(ع) روایت شده است: اگر مردم حج را ترک کنند، بر والی است که آنان را مجبور کند و اگر زیارت نبی اکرم(ص) را ترک کنند، بر والی است که آنان را مجبور سازد و اگر مال ندارند، از بیت‌المال مسلمین به آنان انفاق کند. ([7]) همچنین از آن حضرت نقل شده است: اگر حج تعطیل شود، بر امام مسلمین است که مردم را مجبور کند به انجام این فریضه، چه بخواهند و چه نخواهند.([8]) گاهی در جامعه‌ای یک مسأله و رفتار به صورت عرف عمومی در می‌آید و منعی نیز صورت نمی‌گیرد. بر حاکمان است که مردم را بر حذر دارند. امام باقر(ع) فرمود: رسول خدا(ص) از بازار مدینه عبور می‌کرد. مردی را در حال فروختن حبوبات دید. رسول خدا(ص) فرمود: چه حبوبات نیکویى، چند می‌فروشى؟ سپس حضرت9 دست در زیر حبوبات فرو برد و ملاحظه نمودند که جنس آن‌ها با هم تفاوت دارد، آن‌گاه فرمودند: تو بین خیانت به مسلمین و غش جمع کرده‌اى.([9])
    امیر مؤمنان7 وارد بازار خرما فروشان شد. زنی را مشاهده کرد که می‌گریست و با مردی خرما فروش بحث می‌کرد. حضرت7 به زن فرمود: چه شده است؟ زن گفت: ای امیرمؤمنان! این مرد خرمای پست و بی‌‌ارزش و خرمای مرغوب را به یک قیمت با هم به من فروخته است. حضرت7 به مرد خرما فروش فرمود: پول این زن را پس بده. مرد خرمافروش قبول نکرد. حضرت7 سه بار تکرار کرد. چون نپذیرفت، حضرت7 با شلاق خویش او را تنبیه نمود، تا پول زن را پس داد. ([10])
    اسلام در مقابله با زشتی‌ها در مواردى، حدود و اندازه معین کرده، ولی در بعضی دیگر، تعیین اندازه و مقدار آن به عهده حاکم شرع واگذار شده است که تعزیرات نامیده می‌شود، حتی در مورد دیوانگان و کودکان نیز در اموری همچون سرقت، در صورتی که برای تأدیب و بازداشت آنان مفید و مؤثر باشد اجازه تعزیر داده شده است. )به کتب فقهی مراجعه شود، به تفصیل آمده است) امام صادق(ع) می‌فرمایند: خداوند پیامبری فرستاد ... و برای هر چیز حدود و مقرراتی تعیین کرد و برای کسی که از این حدود و مقررات تجاوز کند، نیز مجازات‌هایی قرار داده است. ([11])
    بنابراین با توجه به مسأله اقامه حج )عبادی)، غش در معامله )اقتصادی)، مقابله با زشتی‌های اجتماعى )فرهنگی) و باز بودن دست حاکم در تعزیرات )قضایی)، می‌توان نتیجه گرفت که وظیفه و مسئولیت و اختیارات حاکم و دولت اسلامی در حفظ شعائر، عدم ارتکاب منکر، پاسداری از ارزش‌ ها و مقدسات، ترویج معروف و مقابله با منکر و مفاسد اجتماعى، مسلم و قطعی است. هم در تصویب قانون، هم فراهم نمودن زمینه‌های مساعد برای اجرا و هم حمایت از اجرا و مجریان قانون و مواردی که تخلف شود، الزام ضرورت دارد.

    دولت اسلامی و جامعه سالم

    زندگی و رفتار اجتماعى افراد و گروه‌ها براساس قواعد نوشته و یا نانوشته انجام می‌گیرد. این قواعد تعیین کنندة بایدها و نبایدهای رفتار اجتماعى و ترسیم کننده الگوهای پذیرفته شدة فرهنگی آنان، اعم از آداب و رسوم و نحوه معاشرت و تعامل‌های اجتماعى، نگرش‌ها و باورها می‌باشد. بی‌توجهی به هنجارها در هر جامعه‌ای با عکس‌العمل و برخورد توأم با تنبیه افراد یک گروه یا یک جامعه همراه می‌گردد. بنابراین به میزان اهمیت و نفوذ و گسترده هنجارها، عکس‌العمل‌ها نیز با شدت و ضعف همراه خواهد شد.

    رابطه هنجارها و ارزش‌ها

    بسیاری معتقدند ارزش‌ها همان هنجارها هستند که در علوم اجتماعى از آن یاد می‌شود، در حالی که تمایزی بین آن‌ها وجود دارد که نباید مورد غفلت قرار گیرد. هنجارها پیامدگرا هستند، یعنی پذیرش آن‌ها به خاطر پیامدهایی است که در زندگی فردی و اجتماعى به دنبال دارد. در حالی که پذیرش ارزش‌ها به جهت مطلوبیت خود آن است. ارزش‌ها را ضرورت‌های قطعی و مطلوب دانسته‌اند. اما هنجارها را قواعد و یا رفتار )مطلوب یا نامطلوب) پذیرفته شده و رایج در گروه‌های انسانی تلقی نموده‌اند.
    ارزش‌ها مانند عدالت، راستگویى، ظلم ستیزى، پاکدامنى، همیشه و همه‌جا مطلوب، ضروری و قابل احترام می‌باشند. در حالی که هنجارها به دلیل مورد پذیرش بودن در بین گروه‌های انسانى، لازم الاجرا و مورد احترام شده‌اند. اگر پذیرش یا عمل به یک موضوع توسط کنشگران به صورت غیر مشروط و غیر پیامدگرا باشد، ارزش است؛ اگرچه جنبه هنجاری نیز داشته باشد. هرچه دامنه ارزش‌ها بر دایره هنجارها منطبق شوند، جامعه فرآیند سامان یافته‌تر و سالم‌تری خواهد داشت و هرچه تباین و تعارض بین ارزش‌ها و هنجارها بیشتر باشد، کج‌روی و نابسامانی‌های فرهنگی و اجتماعى در جامعه بیشتر خواهد شد. بازشناسی و بازیابی مفاهیم ارزش‌ها و هنجارها در شناخت موارد تعارض و تفاهم آن‌ها و از تباین آن در موارد مختلف بسیار مفید و لازم می‌باشد. زمانی می‌توان جامعه سالم را تضمین کرد که هنجارها بر ارزش‌ها منطبق گردند.
    به طور مثال پوشش و طرز رفتار و گفتار مورد پذیرش مردم )هنجاره) براساس معیارها و موازین پذیرفته شده در مبانی اعتقادی و آرمانی )ارزش‌ه) برگزیده شوند.([12])

    بایسته‌ها

    نه هر عرفی قابل پذیرش است و نه هر هنجاری ارزش تلقی می‌شود. زمانی که عرف‌ها و هنجارها بر ارزش‌ها تطبیق داشته باشند، فرهنگ جامعه سالم تأمین شده است. البته باید متذکر شویم که بروز بسیاری از ناهنجاری‌ها فقط ریشه در رفتارهای فرهنگی ندارد، لذا نباید به طور جداگانه و انتزاعی به آن پرداخت و راه‌کار ارائه نمود، بلکه باید براساس یک سیستم نظام‌مند و جامع به آن نگریست و رابطه‌ها را کشف نمود و طراحان برای ارائه الگوی جامع، ضمن برگرفتن اصول و مبانی و ارزش‌های ثابت آرمانى، عرصة ظرفیت‌ها و محدودیت‌ها و عنصر زمان و مکان و شرایط اقتصادى، سیاسى و اجتماعى جامعه را مد نظر قرار دهند.

    اصول، اهداف و خط مشی‌ها

    الف. از اهداف مهم انقلاب اسلامی آن بود که فرهنگ اسلام در کلیه شئون فردی و اجتماعى مردم و کشور، اصل و مبنا قرار گیرد. بنابراین سیاست فرهنگی ما باید بر پایه سیاست و اهداف انقلاب اسلامی شکل گیرد. ملیت در معنای اخص آن در کنار اسلام است. اسلام در گستره عام خود برای ما هم مذهب است و هم ملیت، سیاست و فرهنگی که با فکر و عقل و قلب و روح مخاطب سر و کار دارد. عصری که در آن زندگی می‌کنیم، عصری است که امواج تصویری و صوتی مرزهای جغرافیایی کشورها را در هم می‌شکند، از مرزهای خانوادگی نیز عبور کرده و به درون خانه‌ها وارد می‌شود. بنابراین اگر تاکنون از ابزارها و آفت‌ها و موانع سخن گفته‌ایم، اکنون بر قابلیت‌های برتر تکنیکی و امکانات بیشتر فرهنگی در مقابل فرهنگ مهاجم سخن می‌گوییم و اعلام نیاز داریم، دولت اسلامی باید جریان‌ها و نیروهای فرهنگی جامعه را در جهت آفرینش حرکت‌های فرهنگی مثبت و سازنده سوق داده، تا افکار و اندیشه‌های صحیح و صواب در قالب‌های مفید و مؤثر و سالم عرضه شده و افکار نادرست و مخرب در قبال آن رنگ باخته، یا حداقل کم‌رنگ شوند.
    ب. توجه به ارائه تولیدات مؤثر فرهنگی و تبلیغى. فرهنگی که مولد باشد، مهاجم خواهد بود. اگر حجاب، زیبا جلوه کند، رغبت بیشتر می‌شود و ضرورت آن احساس می‌گردد، همان‌طور که بسیاری از بانوان مسلمان دنیا علیرغم فشارهای بین‌المللی به استفاده از حجاب، اشتیاق زیاد نشان می‌دهند.
    ج. بهره‌گیری و استفادة هوشمندانه و مدبرانه از ابزار و ارتباطات مناسب که قبلاً اشاره شد، مانند رسانه‌های جمعی و کتاب.
    د. جلب اعتماد مخاطب، از سیاست‌های راهبردی دستگاه‌های فرهنگی تبلیغی کشور است که دولت‌ها را موظف به رعایت آن می‌نماید، تا در ابلاغ، دچار تشتت و عدم انسجام نشده و هم از ضربات متقابل رقیب و آسیب‌ها و تأثیر آن در امان بمانیم.
    ه . توجه به آفات و هشدارهایی که توجه به آن‌ها باید در برنامه‌ها ملحوظ شود. از جمله: 1. توجیهات نسبت به معضلات اجتماعى تحت عنوان حفظ نظام 2. سوء استفاده شرع برای فرار از قانون و بالعکس 3. رواج برخی خرافه‌ها در پوشش سنن قومی یا دینی 4. مخفی شدن فساد عقیده و اخلاق در جامعه 5 . گرایش به راه حل‌های شتابزده و خشونت آمیز بدون تدبر و تحقیق 6. خطر ریاکاری و ظاهر سازی و بی‌اعتنایی به امور و ارزش‌های اصیل و غفلت از آن 7. غفلت از سوابق غربزدگی در جامعه و ریشه‌های انحراف و التقاط 8 . بی‌توجهی نسبت به ارزش‌های معنوی و غفلت از فرائض جامعه سازی مانند امر به معروف و نهی از منکر 9. عدم برنامه‌ریزی برای اقلیت‌ها و توجه به معتقدات آن‌ها و بی‌حرمتی‌ها 10. توجیه تخلف از نظم اجتماعى به بهانه عدم سوء نیت.
    لازم به ذکر است که تهاجم فرهنگی چون بیماری کشنده‌ای است که ارکان فرهنگ یک جامعه را در هم ریخته و می‌کوبد و بر ویرانه ارزش‌های فرهنگ مورد هجوم، معیارها و پایه‌های خود را پی می‌ریزد. از این‌رو گاهی مشاهده می‌شود که بدحجابى، نشان تشخیص و روشنفکری و ارزش و در مقابل آن حجاب و دفاع از آن نشانه خمودگی و تحجر می‌شود. از سوی دیگر این ضرورت احساس می‌شود که ابعاد،‌ ماهیت و واقعیت خطر تهاجم فرهنگی باید بر عموم جامعه تبیین گردد، تا ذهنیت‌های نادرست، اصلاح شود. بنابراین باید یک آگاهی ملی نسبت به دشمن فرهنگى، راه‌ها و ابزارها و اشکال مواجهه آن با فرهنگ خودی را برای عموم مردم به وجود آوریم، آن‌گاه مقابله با آن مؤثرتر است و راه کارها راهبردی‌تر خواهد بود.

    یک مسئولیت سنگین

    مقابله کامل و تمام با فرهنگ‌های مهاجم و کوبنده ارزش‌ها در شرایط ویژه کنونی و طرح جهانی سازی با برخورداری از امکانات فوق‌العاده گسترده که هر روز بر دامنه این تهاجم نیز افزوده می‌شود، نه تنها کار دولت‌ها و اختیارات آن است و نه کاری است آسان که با برنامه‌های ساده محقق شود، بلکه اصل در مقابله این است که ما وظیفه خود را شناخته و آن را به بهترین نحو ممکن انجام دهیم و نتیجه و قضاوت را به دست تاریخ بسپاریم. چاره‌جویی و همتی اسلامی و ملی در جهت رفع مشکلات فرهنگی )بد حجابی)، استقلال، سرفرازی و اعتلای کلمه حق را به دنبال خواهد داشت. ).... وَ کَلِمَةُ اللّهِ هِیَ الْعُلْیا وَ اللّهُ عَزیزٌ حَکیمٌ(([13])

    پی¬نوشتها:

    [1]. مطهرى،‌ مرتضى، اسلام و مقتضیات زمان، ص 110.
    [2]. النور )24) : 30.
    [3]. همان، 31.
    [4]. امام خمینى، استفتائات.
    [5]. استفتائات جدید و نظرات مراجع )سید محسن محمودی).
    [6]. ماده 4.
    [7]. فروع کافى، ص 17، ح 1 و 2.
    [8]. همان.
    [9]. کلینى، یعقوب، الکافى، ج 5، ص 161.
    [10]. عاملى، حر، وسائل الشیعه، ج 12، ص 419.
    [11]. همان، ج 18، ص 310.
    [12]. اقتباس از مقاله بدحجابى، ریشه‌ها و راهکارها، احمد رزاقى، سازمان تبلیغات اسلامى.
    [13]. التوبه )9) : 40.

    نامه جامعه :: مرداد 1388 - شماره 59

          



    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:48 AM   |  

    حجاب و پوشش اسلامى

    مرتبط با:همت و کار مضاعف در مبارزه با فقر و فساد





    حجاب و پوشش اسلامى

    اصل حجاب مربوط به احکام ویژه بانوان است و اتکاى آن, بر تفاوت هاى طبیعى و ساختارى زن و مرد استوار مى باشد. غربى ها به دلیل این که اصل عدم توجه به جنسیت در تقسیم کار را محور تمدن و عامل پیشرفت دانسته اند, تحلیل درستى از حجاب و فرهنگ آن ندارند; از این رو زنان را بین گزینش انسانیت محورى در محیط کار, و یا مرد محورى و ابزار جذّاب بودن براى خوشایند مردان, مردد ساخته اند, و در نتیجه به جدایى آنان از ارزش ها منجر گردیده است.
    در جوامع اسلامى, بر اثر تأثیر متقابل فرهنگ ها, شاهد کاهش کیفیت حجاب هستیم. این پوشش اسلامى با این که به حسب ظاهر, بار سیاسى ندارد, ولى بر خلاف انتظار, دیروز و امروز در معرض شدیدترین حملات قرار گرفته است. هر از چند گاهى در کشورهاى غربى قانونى بر ضد آن به تصویب مى رسد و زنان و دختران به جرم پوشش اسلامى از تحصیلات دانشگاهى ممنوع مى شوند. آنان مانند مزدورانى چون آتاتورک و رضا خان به کشف حجاب اجبارى دست نمى زنند تا با واکنش مردم مواجه شوند, لیکن با تصویب چنین قوانین ضد انسانى و ضد آزادى, حلقه محاصره را بر زنان با حجاب تنگ تر ساخته تا در نهایت خود, حجاب را بر دارند و هم رنگ زنان جوامع غربى گردند. شایسته است ملت هاى اسلامى در مقابل این نوع تهاجم فرهنگى از خواب غفلت بیدار شده و موضوع حجاب را عمیق تر از گذشته بازنگرى نمایند.

    پیشینه حجاب

    پوشش دینى بانوان, از اختراعات آیین اسلامى نیست, بلکه ریشه در تاریخ دارد. به گفته ویل دورانت: (قوم یهود و ایرانیان قدیم, حجاب را براى بانوان یک نوع کرامت و شرافت, و از واجبات دینى مى دانستند).1 اما اسلام, پوشش و حجاب را براى شبه جزیره عربستان به ارمغان آورد.
    هم اکنون در اسراییل, بسیارى از بانوان قوم یهود با پوشش کامل به مدرسه و دانشگاه مى روند, ولى در فرانسه و ترکیه, به جرم داشتن حجاب, زنان از تحصیل باز داشته مى شوند; در حالى که از نظر منشور جهانى, هر انسانى در اتخاذ عقیده, شغل, مسکن و نوع لباس, آزاد است. هر کشورى لباس ملى خاصى دارد که هر انسانى حرمت آن را پاس مى دارد و کسى حق تعرض و مزاحمت ندارد. متأسفانه برخى از جوانان ساده لوح کشورهاى اسلامى, بر اثر تهاجم فرهنگى, به جاى لباس مردانه, لباس زنانه مى پوشند, موهاى بلند خود را مى بافند و به پشت سر مى آویزند, ریش ستارى مى گذارند یا موهاى بتیلى براى خود درست مى کنند, قیافه هیپى گرانه به خود مى گیرند و یا محاسن قیطانى شبیه ترکمن ها براى خود مى سازند و آزادانه در کوى و برزن, اندام آن چنانى خویش را به نمایش مى گذارند و احدى متعرض آنان نمى شود, در حالى که برخى از حکومت هاى غربى, چادر و یا پوشش اسلامى را که هیچ گونه ضرر و زیانى ندارد, بر نمى تابند; اما در مقابل, برهنگى و خود آرایى زنان را که باعث تهییج شهوات و ناهنجارى هاى اجتماعى و اخلاقى و ناامنى هاست, مورد تشویق قرار مى دهند. بى بند و بارى و مفاسد اخلاقى و جنسى در این کشورها به حدى است که برخى از دختران غربى, براى حفظ امنیت خود, به سیاه پوستان پناه مى برند.
    در این میان, آنچه از همه عجیب تر مى نماید, موضع مفتى الازهر مصرى است که به جاى دفاع از این حکم ضرورى و اجتماعى مسلمان ها, هم صدا با غربیان به نفى حجاب مى پردازد. این گونه رفتارهاى متناقض ما را بر آن داشت تا در این شماره, مسئله حجاب اسلامى را مورد بازنگرى قرار دهیم.

    حجاب و پوشش اسلامى

    واژه حجاب و مشتقّات آن, هفت بار در قرآن کریم تکرار شده و در تمام موارد, به معناى پرده و مانع است. قرآن کریم مى فرماید: (فاسئلوهن ّ من وراء حجاب;2 اگر از زنان پیامبر چیزى خواستید, از پشت پرده بخواهید. )
    حجاب از نظر لغت, در معانى گوناگونى به کار رفته است:
    1 ـ پرده, چادر, روپوش, روبند, آنچه با آن چیزى را بپوشانند.3
    2 ـ پرده حایل میان قلب و شکم.
    3 ـ به غروب خورشید در تاریکى نیز, در حجاب قرار گرفتن تعبیر شده است.4
    اما به کار گرفتن کلمه (حجاب) در خصوص پوشش بانوان, یک اصطلاح تازه و جدید است.
    فقهاى اسلام در کتاب هاى فقهى خود از واژگان (ستر) و (ساتر) استفاده کرده اند. و آن را بر دو تقسیم مى دانند:
    1 ـ پوششى که ذاتاً واجب است; مانند پوشیده نگاه داشتن شرمگاه ها از دید مردان و زنان دیگر, بلکه کودکان ممیز و اهل تشخیص, به جز همسر.
    2 ـ پوشش در حال نماز; واجب است بانوان در هنگام نماز, تمام بدن حتى سر و موى خود را بپوشانند; ولى پوشاندن دست ها تا مچ, پاها تا مچ و گردى صورت به مقدارى که در وضو شسته مى شود, لازم نیست.5

    دلایل وجوب حجاب

    مراجع عظام و عالمان اسلامى براى وجوب پوشش بانوان به قرآن, سنت پیامبر(ص), روایات معصومان &و سیره زنان مسلمان (سیره مسلمین) استناد کرده اند که به مواردى از آنها اشاره مى کنیم:

    الف ـ حجاب در قرآن

    1 ـ (قل للمؤمنین یغضّوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم ذلک ازکى لهم ان الله خبیر بما یصنعون;6 به مردان مؤمن بگو: چشمانشان را (از نگاه به نامحرمان) فرو گیرند و کانون عفت خویش را حفاظت نمایند. این عمل براى آنها پاکیزه تر است. تحقیقاً خداوند به آنچه انجام مى دهید, آگاه است. )
    انسان, مقدس تر و پاک تر از این است که درباره شرمگاه ها بیندیشد, چرا که نگاه به موضع حرام, باعث تفکر مى شود. بر این اساس, بعضى معتقدند مراد از این فراز آیه (یغضوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم), ستر عورت است; یعنى بر مرد و زن واجب است عورت خود را از یکدیگر بپوشانند, اما ما تقریباً جزم داریم که (یغضوا من ابصارهم) اختصاص به نظر به عورت ندارد, بلکه شاید بیشتر اختصاص به نظر به غیر عورت داشته باشد; بنابر این ممکن است مقصود آیه, حفظ شرمگاه ها و نگاه به آنها هر دو مورد توجه باشد.7 چون چشم چرانى و نگاه به نامحرمان از آفات مهم ایمان است و غالباً مردان گرفتارآن هستند و زنان نیز تشویق مى شوند.
    در ادامه آیه, به ضرورت حجاب زن پرداخته و مى فرماید: (و قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن ّ و یحفظن فروجهن و لا یبدین زینتهن ّ الا ما ظهر منها و لیضربن بخمرهن ّ على جیوبهن و لا یبدین زینتهن ّ الا لبعولتهن ّ… ;8 به بانوان با ایمان بگو: چشم هاى خود را از نگاه به اجنبى فرو پوشند و دامن خویش را (از آلودگى) پاک نگه دارند و زینت و جمال خود را جز آنچه که به طور طبیعى نمایان است, از نامحرمان بپوشانند. و مقنعه و روسرى خویش را بر روى سینه ها افکنند و زینت و مواضع زیبایى ها را جز براى شوهران خود نمایان نسازند و…. )
    مطابق آیه, زن نباید زینت خود را ظاهر سازد, مگر در دو مورد: یک استثنا در مورد خود زینت است, یعنى مگر بعضى از زینت ها و به تعبیر قرآن, زینت ظاهر, و استثناى دوم در مورد افراد است; یعنى و مگر براى بعضى از طبقات که غیر شوهر او هستند; مانند پدر پسر, برادرزادگان, خواهرزادگان, فرزندان شوهر و چند طبقه دیگر. 9
    2 ـ (یا ایّها النبى قل لازواجک و بناتک و نساء المؤمنین یدنین علیهن ّ من جلابیبهن ّ10 ذلک ادنى ان یعرفن فلا یؤذین;11 اى پیامبر! به همسران و دخترانت و زن هاى مؤمنان بگو که چادر خویش را بر خود فرو پوشند. این کمترین چیزى است تا به عفت شناخته شوند و از تعرض و آزار افراد هوسران محفوظ بمانند. )

    شأن نزول آیه

    اگر به شأن نزول آیات سوره نور توجه کنیم, فلسفه حجاب به طور کامل روشن مى شود.
    ابن مرویه از حضرت على(ع) بازگو مى سازد: (جوانى از انصار در مسیر راه, با زنى روبرو گردید که مقنعه خود را پشت گوش هایش انداخته و قسمتى از گردن و سینه هاى خود را نمایان ساخته بود. همین طور که با چشمانش زینت ها و گام هایش را بدرقه مى کرد, ناگهان صورتش به استخوان بر آمده از دیوار اصابت کرد و خون جارى شد. جوان سوگند یاد کرد با همین وضع خدمت رسول خدا شرفیاب شده, موضوع را بازگو نماید. تا چشم پیامبر به جوان افتاد, متأثر شد و فرمود: این پاداش گناه توست, و بى درنگ این آیه نازل گردید.)12
    قرآن در آیه 30 این سوره, مردان را از چشم چرانى نهى مى کند و در آیه 31, زنان را از نگاه و عدم رعایت حجاب کامل بر حذر مى دارد, چون مى خواهد هم زنان را از بهره کشى مردان از راه چشم و گوش و قوه لامسه باز دارد و هم آنان را از مسابقه پایان ناپذیر در نشان دادن اندام, عشوه گرى ها, طنازى ها, آرایشگرى ها مانع شود تا در نتیجه آن, هوس رانى, تجدد طلبى و نوخواهى را در نهاد مردها زنده نسازند و سرنوشت خود را به فلاکت نیندازند. وانگهى دامن زدن به شهوات و هوس هاى خفته مردها, در واقع افروختن و شعله ور ساختن آتشى است که نوعاً زن ها در آن خواهند سوخت و یا به ابتذال و سقوط شخصیت آنان منجر خواهد گردید.

    ب) حجاب از نظر روایات

    روایات فراوانى در باره وجوب پوشش از ائمه معصومین& نقل شده است, که ما فقط به یک نمونه بسنده مى کنیم.
    فضیل در حدیثى از امام مصعوم(ع) پرسید: آیا بازوهاى بانوان از زینت هایى است که خداوند متعال پوشاندن آن را واجب دانسته و فرموده است: زن نباید زینت خود را جز براى همسران و سایر محارم ظاهر سازد؟ فرمود: بلى. 13

    فلسفه حجاب

    پوشش بانوان در اسلام, یک اصل تعبدى نیست, بلکه مصلحت ها و حکمت هایى دارد; از جمله:
    1 ـ زن مانند مرد, حوایج و نیازمندى هایى دارد که براى تأمین آن, ناگزیر باید از محیط خانه خارج گردد تا بتواند آنها را فراهم سازد. در کتاب هاى فقهى و حدیثى, خروج زن با اذن شوهر براى تأمین حوایج و شرکت در نمازهاى عید فطر, عید قربان, نماز جمعه و جماعت, تجویز شده است; پس حجاب براى خروج زن از محیط خانه, تشریع گردیده است.
    2 ـ شرکت زن در فعالیت هاى عبادى, سیاسى و اجتماعى و دفاع از حقوق شخصى, تعلیم و تعلّم. در این صورت رعایت حجاب واجب مى شود تا کام یابى ها منحصر در محیط خانه شود و محیط خارج تنها براى کار و فعالیت باشد.
    3 ـ احساس امنیت روحى و حراست آنان از خطرات احتمالى و بیماران جنسى و عناصر لا ابالى. پناه بردن برخى از دختران سفید پوست غربى به سیاه پوستان, علاوه بر قدرت جنسى بیشتر, به دلیل قدرت جسمى و دفاعى آنان است.
    4 ـ حجاب, عامل خودسازى و تهذیب نفس است, چرا که زنان را از خود آرایى, طنازى, خودنمایى و صیادى باز مى دارد.
    5 ـ حفظ نظام خانوادگى و علایق زوجیت, بستگى تام به پوشش بانوان دارد.

    ارزش حجاب

    امام خمینى (ره) در باره ارزش حجاب مى فرماید: (حجاب اسلامى یعنى حجاب وقار, حجاب شخصیت, ساخته من فقیه نیست; این نص صریح قرآن است. آن قدرى که قرآن مجید بیان کرده, نه ما مى توانیم از آن حدود (محدوده) خارج شویم و نه زنانى که معتقد به این کتاب بزرگ آسمانى هستند. )14
    باید به دنیا تفهیم کنیم که دست یابى به مدارج علمى به معناى پشت کردن به مفاهیم ارزشى دینى و رویکرد به مظاهر فریباى تمدن غربى نمى باشد.
    از این جا روشن مى شود که چرا فرانسه در ممنوعیت تحصیل دختران با حجاب اسلامى در دانشگاه ها پیشگام شده است, چون نقش آن را در پیروزى الجزایر چشیده است.
    فرانس فانون مى نویسد: (هر چادرى که دور انداخته مى شود, افق جدیدى را که بر استعمارگران ممنوع بود, در برابر او مى گشاید و بدن زن الجزایرى را که عریان شده است, به او نشان مى دهد و پس از دیدن هر چهره بى حجابى, امیدهاى حمله ور شدن اشغال گران ده برابر مى گردد. هر بار که یک زن کشف حجاب مى کند, در واقع وجود جامعه الجزایرى را بر سیستم دفاعى سست بنیاد, باز و متلاشى شده به اشغال گران اعلام مى دارد. )15
    بنابر این, حجاب, پاسخى است به نداى فطرت, نشانِ تمدن و فرهنگ اسلامى است, فزونى بخش حرمت زنان و مایه سلامت جسم و آرامش روان جامعه است.
    اسلام, طرفدار پرده نشینى نیست, اسلام مى خواهد زن در حضور مردهاى اجنبى, بدن خود را بپوشاند بدون آن که مجبور باشد از اجتماع کناره گیرى کند. رعایت پوشش اسلامى در قالب دو اصل (پوشیدگى) و (سادگى), آثار و نتایج مهمى از لحاظ فردى و اجتماعى در بر دارد.
    در مخزن شرف, گهرى جز حجاب نیست
    شمشیر دیده را سپرى جز حجاب نیست
    اى ملتى که یک سره در خواب غفلتید
    در کاستن ز فرّ نیاکان شتاب چیست؟

    پى نوشت ها:

    1ـ تاریخ تمدن, ج 1, ص 233; براى مطالعه بیشتر, به کتاب مسئله حجاب شهید مطهرى مراجعه شود.
    2ـ احزاب (33) آیه 53.
    3ـ المنجد, ماده (حجب) و فرهنگ عمید, واژه حجاب.
    4ـ عروة الوثقى, ج 1, ص 414.
    5ـ همان.
    6ـ نور (24)آیه 30.
    7ـ مرتضى مطهرى, آشنایى با قرآن, ج 4, ص 82 ـ 84, با تلخیص.
    8ـ همان, آیه 31.
    9ـ مرتضى مطهرى, همان, ص 90.
    10ـ جلباب, پیراهن یا جامه گشاد شبیه چادر و عباى عربى را گویند; المنجد, ماده جلباب.
    11ـ احزاب (33) آیه 59.
    12ـ الدر المنثور, ج 5, ص 40.
    13ـ وسائل الشیعه, ج 20, ص 200 ـ 201.
    14ـ زن از دیدگاه امام خمینى, ص 147.
    15ـ انقلاب الجزایر, ص 210.

    عرفان

          



    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:48 AM   |  

    حجاب در جامعه ما

    مرتبط با:همت و کار مضاعف در مبارزه با فقر و فساد



    حجاب در جامعه ما

    منشا اصلى پيدايش لباس نياز به محفوظ ماندن، عفيف ماندن و زيبابودن است، امااشتباه است اگر تصور كنيم كه مى توانيم اين همه اختلاف و تنوع راكه در لباس افراد در جوامع و دورانهاى مختلف ديده مى شود، تنهابا درنظر گرفتن اين سه اصل توجيه كنيم. تاثير فرهنگ بر لباس مهم تر و كلى تر از آن است كه از آن در رديف سايرتاثيرها گفتگو كنيم .

    رابطه لباس و فرهنگ

    فرهنگ كلى ترين بخش و نگرشى است كه يك جامعه نسبت به جهان دارد و اختلاف در لباس جوامع علاوه بر عوامل اجتماعى، اقتصادى و... ناشى از فرهنگ ها وبينش هاى مختلف آنان است .
    نحوه لباس پوشيدن انسان بسته به اين كه براى جهان چه معنايى قائل باشد،خود را چگونه موجودى بشناسد، چه سرنوشتى براى خود تصور كند وسعادت خود را درچه بداند، تفاوت مى كند.
    اگر در جوامع غربى مذهب و قانون تعيين كننده نوع پوشش نيست، نبايد تصور كرد كه مردم در انتخاب لباس آزادند. جامعه غربى با لباسى كه برتن دارد، با ما سخن مى گويد اگر به اين سخن گوش دهيم فلسفه و فرهنگ غرب را خواهيم شنيد.

    رابطه لباس غربى با فرهنگ غربى

    تمدن غرب، جلوه يك زندگى است كه در آن ديگر معنويت و قدس اصالت ندارد و انسان موجودى نيست كه حامل «روح الهى » باشد و بتواند خليفه خدا در زمين شود. هيچ بهشتى او را به خود دعوت نمى كند، و ارزش زن به اندازه ارزش تن اوست. در چنين فرهنگى لباس وسيله اى براى پوشش تن نيست بلكه براى آرايش آن است و آنچه مدل لباس را تعيين مى كند روانشناسى جنسى است و در حقيقت مبتكران مدهاى تازه همواره در كار تنظيم نسبت ميان برهنگى وپوشيدگى هستند تا بتوانند حداكثر جلوه و جاذبه را در اين جنس وحد كثر اشتياق را در آن حنس ديگر ايجاد نمايند.

    رابطه حجاب با ///فرهنگ اسلامى

    محدوديت هايى كه براي غريزه جنسى در اسلام معين شده براى هدايت و رساندن انسان به مقصد است. تن، تنها بخشي از وجود انسان است، و انسان وظيفه خود را خطيرتر از آن مى بيند كه تنهابه «بدن نمايى » و آرايش جسم بپردازد... ///لباس به تن نمى كند كه تن را عرضه كند، بلكه لباس مى پوشد تا خود را بپوشد.
    لباس براى او يك حريم است به منزله ديوارى و دژى است كه تن را از دستبرد محفوظ مى دارد و كرامت او را حفظ مى كند.
    لباس براى آن است كه تحريك جنسى را كم كند نه آن كه بر قدرت تحريك بيفزايد، لباس پوست دوم انسان نيست، بلكه خانه اول اوست.

    لباس و سر ضمير

    آرايش و نوع لباس از سرضميرانسان خبر مى دهد. همچنين لباس تحت تاثير فرهنگ و معرف ///شخصيت افراد هست. ميان شخصيت افراد وفرهنگ عمومى نيز ارتباطى قوى وجود دارد. نياز به ابراز وجود خود به ديگران در جامعه فاقد ارزش هاى معنوى، به اين دليل است كه تنها جامعه اصالت دارد و فرصت بودن و نشان دادن و لذت بردن تنها چند روزى است.
    در جامعه هاى غربى كه نظام ادارى محكم و تسلط دولتها بر آموزش و پرورش ووسايل ارتباط جمعى، افراد جامعه را روزبه روز به هم شبيه ترمى كند...
    فرد وقتى نتواند خود را از راههاى منطقى ومعقول ممتاز و مشخص كند به هراقدام ديگرى دست مى زند و سعى مى كند با ايجاد هرگونه تغييرى در شكل لباس و نوع آرايش سرو صورت توجه ديگران را به خود جلب كند و خود را از گم شدن درجامعه نجات دهد.
    چرا كه او كه به حقيقتى برتر از جامعه مثلا خدا معتقد نيست و گم شدن در جامعه را فناى ///شخصيت و مرگ خودمى داند.»

    منطق عفاف

    -1 زنى كه تن و اندام خود را در معرض ديد مى گذارد مى خواهد به جاي انسانيت، با زنانگى خود جايى براى خود در دل ها ياشخصيت ها بيابد. در ان زمان كار به اينجا مى كشد كه ديگر از زن نه به عنوان يك موجود داراى شخصيت و ///هويت بلكه ازاجزاى بدن او صحبت مى آيد .
    2- بى بندوبارى در پوشش، بى بندوبارى در تحريك است وبى بندوبارى در تحريك بنياد ///خانواده را متلاشى مى كند. غريزه جنسى يكى از علل مهم ازدواج و به وجود آمدن خانواده است. اماپس از ازدواج هرچه زمانى مى گذرد، نقش غريزه جنسى در حفظ دوام ///خانواده كمتر مى شود و به جاى آن نقش عشق، تفاهم و وفادارى دربقاى خانواده بيشتر مى شود. هم در اينجا بايد گفت كه بى ///حجابى ريشه رخت خانواده را مى خشكاند...

    سخن آخر

    و اينك تمدن غرب، چنين وانمود مى كند كه مى خواهد براى انسان لباس بدوزد... اما در حقيقت به جاى آن كه لباس برتن او كند، او را برهنه ساخته است. آيا در اين جهان كه همه اسير و شيفته تبليغات غرب شده اند مردمى پيدا مى شوند كه دلى به پاكى آن كودك داشته باشندو فرياد برآورند كه آنچه به نام لباس در غرب به تن انسان مى پوشانند، لباس نيست، بلكه برهنگى است.
    چرا آن مردم، ما نباشيم ؟

    منبع: مرکز امور زنان و خانواده

           



    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:48 AM   |  

    چرا حجاب؟

    مرتبط با:همت و کار مضاعف در مبارزه با فقر و فساد



    چرا حجاب؟

    اگر به انسان وساختار وجودی او، چه ازلحاظ جسمی و چه از نگاه روحی، بنگریم و از این رهگذر، نظری به انگیزه های نهفته و امیال گوناگون خفته در سرشت و خمیرمایه وجودی او كه «فطرت» نامیده می شود ، بیندازیم به راحتی درمی یابیم كه ازجمله نیرومندترین، بزرگترین و برترین نیروهای موجود در او ، حس و غریزه «جنسی» است.
    میلی نیرومند كه اگر درمسیر صحیح و راه درست خویش هدایت نشود ، به سهولت سرچشمه گناهان بزرگ و معاصی نابخشوده می شود و پیامدی جز تبدیل زندگی پرنشاط و پویای انسانی به جان كندنی سراسر حزن، اندوه و تباهی درپی نمی آورد.
    نگاهی كوتاه به خون ریزی ها، جنگ ها و عصیان های پدیدارشده درتاریخ تمدن بشری، بیش از همیشه، این واقعیت تلخ را جلوه گر می سازد كه:انسان درهیچ زمینه ای به این اندازه و پایه آسیب پذیر نیست و هیچ نیرویی درایجاد سركشی در نهاد او ، به پای این میل غریزی نمی رسد.

    اندیشمندان و روشنفكران، با توجه به چنین نكته ای، از دیروز تا به امروز همراه با طرح فرضیه های گوناگون و ارائه نظریه های مختلف، سعی درمقابله اصولی و از رهگذر آن ، چاره جویی بنیادین در رویارویی با این غریزه و میل فطری داشته اند و دراین راه ، تاكنون نظریه های مختلف و متفاوت را بیان كرده اند. گروهی چون مانی، بودا و تولستوی گفته اند كه این میل نهفته و غریزه ذاتی را به كلی باید از بین برد تا انسان و جامعه انسانی از آسیب های آن در امان باشد و گروهی دیگر چون فروید درمقابله با این نظر «افراطی» چنین گفته اند كه بازگشایی سدها و مجوز پیش روی به این میل در جامعه سبب ساز كاهش میزان جرم و ارتكاب جنایت در جامعه می شود.

    درگیر و دار كشاكش میان این دونظر ، كه یكی جانب « افراط » می پیماید و دیگری جانب « تفریط » مكتبی زندگی آفرین چون « اسلام » كه همواره از جایگاه «اعتدال» و گریز از « افراط » و « تفریط » سخن می گوید ، راهكاری میانه و معتدل را ارایه كرده است.
    راهكاری كه به رغم گذشت چهارده قرن از پیدایی آن، هنوز بوی تازگی از آن برمی خیزد ، اسلام، میل جنسی را به « رسمیت » می شناسد و حتی آن را پلید نیز نمی داند به شرط آن كه به درستی و با شیوه ای مناسب در مسیر « انسان ساز » خویش به حركت درآید.
    راهكار مكتب « اسلام » درچنین اندیشه ای و درمقام عمل به آن به طوركلی، در دو راهبرد زیر خلاصه می شود:

    الف- اقدام های كوتاه مدت و میان مدت چون ازدواج سهل و آسان درجامعه و ترویج فرهنگ آن درمیان اقشار گوناگون به ویژه جوانان.
    ب- اقدام های بلندمدت و اساسی چون ازبین بردن زمینه های به كارگیری ناسالم این میل درجامعه برپایه دستورات و ارزش هایی چون: حجاب، عفاف، خویشتنداری و پرهیز از اختلاط بی رویه زنان و مردان.
    این دو راهبرد كه برگرفته از دستورات صریح و فرمان های روشن پروردگار درقرآن، كلام الهی، است ما را دربیان فلسفه وجودی و «وجوبی» حجاب، و به بیانی درست تر پوشش، با نكاتی چون نكات زیر مواجه و روبرو می سازد:

    الف- «امنیت» در معنای عام و در تمام ابعاد.

    ابعاد اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و حتی روانی، از جمله مسایلی است كه در اندیشه اسلامی به آن، توجه كافی شده است. این اندیشه و توجه ، تا بدان پایه از ارزش و اعتبار برخوردار است كه از عمده وظایف دولت اسلامی، « ایجاد امنیت همه جانبه در جامعه» است.
    برهنگی به معنای عدم پوشش و ناپوشیدگی در جامعه یا تضعیف و كم توجهی به آن، به دنبال خویش، پیامدهایی ناگوار چون آرایش، خودآرایی و عشوه گری را به همراه دارد و مردان و به ویژه جوانان را در معرض تحریك دایم عصبی و ایجاد التهاب و هیجان دروغین زودگذر در جامعه قرار می دهد.
    این بار هیجان و التهاب آن چنان است كه گاه فرد را به بیماری روانی مبتلا می سازد و از این رو، او را به اعمالی وا می دارد كه سرچشمه بسیاری از مفاسد و معاصی دیگر می شود.

    ب- نگاهی گذرا به متلاشی شدن خانواده ها در جوامع مختلف .

    نكته ای مسلم را به خودنمایی وامی دارد و آن این است كه: درهم شكستن حریم خانواده و برهنگی روزافزون در جامعه انسانی، جدایی(طلاق) و از هم گسیختگی خانواده ها و در پیامد آن، پدیده ای تلخ و جانسوز چون «فرزندان طلاق» را درپی می آورد ، زیرا در بازار آزاد برهنگی، زنان به صورت « كالای مشترك»، به شمار می آیند و دیگر پیوند زناشویی قداست و پاكی خاص خویش را میان دو نفر كه به یكدیگر تعلق خاطر دارند ، ندارد . چراكه هر روز مردی را در دام زنی دیگر و زنی را در دام مردی دیگر فرومی افتد.
    در بازار آزاد برهنگی، زنان به صورت « كالای مشترك»، به شمار می آیند و دیگر پیوند زناشویی قداست و پاكی خاص خویش را میان دو نفر كه به یكدیگر تعلق خاطر دارند ، ندارد . چراكه هر روز مردی را در دام زنی دیگر و زنی را در دام مردی دیگر فرومی افتد.

    ج- بسط و گسترش دامنه فحشا در جامعه و افزایش شمار فرزندان نامشروع.

    از دیگر دلایل این فلسفه «وجوبی» است. نگاهی كوتاه به آمار تولد فرزندان نامشروع در كشور ایالات متحده آمریكا (سال 1999میلادی) نشان گر آن است كه درحدود فرزندان تازه تولد یافته، فرزندان تازه ولادت یافته نامشروع هستند. اگر صادقانه و با انصاف به شكل گیری چنین روندی نظر اندازیم، مشاهده می كنیم كه از جمله بسترسازهای اساسی در وقوع چنین فرآیندی، برهنگی و روابط بی حد و حصر در میان زنان و مردان است.

    د- هنگامی كه «برهنگی» زن در جامعه به ارزش تبدیل شود ، پیامد طبیعی آن «افزایش » روزافزون آرایش و خودنمایی او در جامعه است. در چنین جامعه ای، زن دیگر از راه ارایه «علم»، «آگاهی» و «دانایی» ارزش نمی یابد. بلكه چون «عروسكی» از راه جاذبه جنسی افزون تر به وسیله كسب درآمد گروهی انسان آلوده تبدیل می شود و كار را به جایی می رساند كه این اصل در جامعه، پای می گیرد كه: «هرچه جاذبه جنسی افزون تر، ارزش شخصیتی بیشتر!»
    در ایران پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، بیش ترین شهرت زنان در وسایل ارتباط جمعی و افكار عمومی از آن زنان «هنرپیشه» و «آوازه خوان» بود؛ آن چنان كه هرچه این زنان در شكستن حریم اخلاقی جامعه از خود سخت كوشی بیشتری نشان می دادند، به همان اندازه، بر صفحه مطبوعات و قاب تلویزیون از ارزشی افزون تر برخوردار می شدند.

    منبع : پیام شرق

           



    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:48 AM   |  

    آثار بد حجابي و خود آرايي

    مرتبط با:همت و کار مضاعف در مبارزه با فقر و فساد





    آثار بد حجابي و خود آرايي

    بدحجابي پـديده اي است كه از سوي برخي بيمار دلان تشويق و ترغيب مي شود، بطوري كه آن را ابزاري براي دور زدن قوانين و احكام اسلامي يعني حكم شرعي حجاب قرار داده اند.
    درجامعه اسلامي، بدحجابي به عنوان يك نابهنجاري به وجود آمده كه خود عامل بسياري از مشكلات جنسي، خانوادگي، تعرضات خياباني و بحران هاي اجتماعي شده است.
    از نظر نويسنده اين مطلب، بدحجابي بدتر از بي حجابي است؛ زيرا جامعه عقلاني و اسلامي به طور طبيعي از بدحجابي حمايت نمي كند و به شدت با آن مبارزه مي كند؛ ولي از آن جايي كه جامعه نسبت به برخي از امور تساهل و تسامح روا مي دارد، بدحجابي به عنوان يك شيوه خودآرايي شيوع و رواج مي يابد و خود عامل فساد و تباهي درجامعه مي گردد؛ زيرا بدحجابي به عنوان خودآرايي، عامل تهييج شهوات جنسي است كه پيامدهاي آن مانند موريانه آهسته جامعه را از درون متلاشي مي كند و اساس خانواده ها را از هم مي پاشد.
    درمطلب حاضر نويسنده با مراجعه به آموزه هاي قرآني، برآن است تا تحليل قرآن از اين عمل تهييج كننده را تبيين كند و آثار و كاركردهاي زيانبار و آسيب زاي آن را تشريح نمايد. با هم اين مطلب را از نظر مي گذرانيم.
    ¤¤¤

    فلسفه حجاب

    حجاب براي اين وضع شده تا جامعه درسلامت جنسي باشد و ابزارهاي تحريك قواي شهواني تحديد شود. از اين رو، حجاب به عنوان يك قانون كلي وضع شده است تا اين سلامت فراهم آيد. از آيات قرآن اين معنا به دست مي آيد كه نيازي به پوشيدن از كودكاني نيست كه قدرت تشخيص ميان زن و مرد نداشته و هنوز به مسائل جنسي آگاهي نيافته اند.
    اما كساني كه بدحجابي شان عامل برانگيختگي شهواني است، بايد خود را به طور كامل بپوشانند و بر مومنان است كه به اين افراد بدحجاب ننگرند و چشم خويش را فروافكنند.
    به سخن ديگر، مومن در دو حالت بايد چشمان خويش را از جنس مخالف بپوشاند: 1- در زماني كه شخصي بي حجاب يا بد حجاب است، حال چه اين بي حجابي يا بدحجابي تحريك كننده باشد يا نباشد؛ زيرا حجاب قانوني اجتماعي است كه مراعات آن بر همگان لازم است و اگر كسي مراعات نكرد مي بايست با چشم پوشيدن، خود را از احتمال تحريك قواي شهواني محافظت كند و چشم پوشيدن بر او واجب و لازم است؛ 2- زماني كه شخص با حجاب است ولي او با ديدن همان مقدار مجاز تحريك شده و قواي شهواني او برانگيخته مي شود، دراين حالت بر او لازم و ضروري است كه چشمان خويش را از جنس مخالف بپوشاند و به آن ننگرد.
    اصولا حجاب يك قانون اجتماعي است كه بر همه شهروندان امت اسلام از زن و مرد لازم است تا آن را اجرا كنند و در صورت تخطي به عنوان جرم تلقي شده و مجازاتي چون تعزير دارد؛ چنان كه گناهي است كه عقوبت آن در آخرت و بلكه در دنيا نيز گريبانگير وي خواهدشد و بسياري از بركات و نعمت هاي الهي از او سلب شده و به معيشت سخت و تنگدستي گرفتار مي آيد.
    هدف از وضع حجاب آن است تا زمينه براي سلامت جامعه فراهم گردد و بيماردلان، متعرض مردان و زنان با ايمان نشوند و ايمان ايشان را به غارت و چپاول نبرند.
    البته يكي از فلسفه ها و اهداف حجاب را بايد ايجاد عفت و پاكدامني درميان امت اسلام و شهروندان آن دانست؛ زيرا حجاب شرايط مناسبي را براي پاكدامني و عفت در جامعه فراهم مي آورد؛ چرا كه با وجود حجاب مناسب و شرعي، قواي شهواني، تحريك و تهييج نمي شود و شخص در يك فرآيندي با كمك عقل و شرع، بر نفس خويش مسلط شده و زمام امور نفس را در اختيار عقل مي گذارد.
    از آموزه هاي قرآني اين معنا به دست مي آيد كه عفت و پاكدامني، به معناي چيرگي عقل و مديريت مهار قواي شهواني به دست آن است. اين حالت اگر به شكل ملكه اي در نفس انساني در آيد، شخص در حالتي قرارمي گيرد كه به سادگي تهييج نمي شود و قواي شهواني نمي تواند سركشي كند و او را به سوي گناه سوق دهد.
    به سخن ديگر، هدف آن است كه آدمي در يك فرآيندي به جايي برسد كه قواي نفساني بر او حكومت نكند، بلكه عقل و آموزه هاي عقلاني و وحياني بر جان او مسلط شود كه همان معناي تقوا و پرهيزگاري واقعي است.
    در برخي از روايات آمده است براي هر چيزي مستي و سكري است. انسان ها همان گونه كه با شراب دچار مستي مي شوند، يا به سبب ترس از مرگ دچار اين حالت مي گردند. (ق، آيه 19) يا دنيازدگي، ايشان را مست مي كند (حجر، آيه72) همچنين برخي از اوقات چشمان آدمي مست مي شود و همانند آدم هايي افسون شده مي گردد. (حجر، آيه15) اين مستي چشمان، شايد به سبب چشمان مست آفرين جنس مخالفي باشد و شايد به تار مو و زلف زني و شانه ستبر مردي اتفاق بيفتد. از اين رو بايد انسان چشم، فروهشته دارد تا در دام مست آفرينان گرفتار نيايد. حجاب، مانع بازدارنده اي است كه آدمي را از مست آفرينان در امان نگه مي دارد. لذا به عنوان يك حكم اجتماعي اسلامي مطرح شده است.
    ازنظراسلام، همان اندازه كه انسان نسبت به ايمان و عمل صالح خود مكلف و موظف است همچنين نسبت به ايمان و اعمال ديگران نيز مسئوليت دارد؛ زيرا اسلام ديني اجتماعي است و حوزه هاي فردي آن تا حوزه هاي اجتماعي كشيده شده است و ايمان واقعي جز به رهايي از خود و ديگران معنا نخواهديافت. از اين رو بر هر فردي اين مسئوليت نهاده شده تا با ايجاد حجاب، مانع از برانگيخته شدن شهوات جنسي ديگران شود. بنابراين حجاب براي مرد و زن يك مسئوليت اجتماعي است تا بستر عفاف را در ديگران ايجاد يا تقويت كند. بنابراين اگر به انسان مؤمن گفته شده تا براي حفظ عفاف و يا تقويت آن در خود، چشم بر هر مست آفريني فروهشته دارد، همينطور از وي خواسته شده تا براي حفظ عفت ديگران و يا ايجاد و تقويت آن، حجاب داشته باشد.
    براين اساس، اگر مردي احساس كند و يا احتمال دهد كه پوشيدن مقدار واجب و لازم نمي تواند نقش بازدارندگي را ايفا كند، بايد بيش از حد واجب اندام خود را بپوشاند و اين يك مسئوليت اجتماعي است كه به عنوان آداب پوشش مطرح مي باشد. چنان كه اگر زني ديد كه دستان ظريف و لطيف وي نگاه ها را مجذوب مي كند و يا چشمان مخمورش دل ها را به بند مي كشد و مسحور مي سازد، بايد به آداب اسلامي پوشش، دستان خويش بپوشاند و يا چشمان را با عينك دودي و يا هر ابزار ديگري مخفي نگه دارد و اين گونه حجاب را مراعات نمايد.
    در حقيقت، مقدار لازم براي مرد و زن مسلمان همان چيزي است كه در شريعت بيان شده است ولي مسئوليت اجتماعي و ديني شخص مي طلبد كه وي با توجه به شرايط حتي برخي از بخش هاي مجاز را نيز بپوشاند تا شرايط براي تهييج قواي جنسي ديگران فراهم نيايد؛ زيرا هدف از حجاب ايجاد بسترهاي لازم براي دست يابي به حالت نفساني عفاف است كه نوعي چيرگي عقل بر قواي نفساني و ايجاد تعادل و اعتدال در آن است.
    عفت در كلام الهي همان عصمتي است كه شخص را از انجام گناه باز مي دارد و اجازه نمي دهد تا قواي شهواني حتي در محيط مناسب تهييج برانگيز، خود را بر جان آدمي مسلط و چيره نمايد. از اين رو عفت حضرت يوسف(ع) وي را از گناه در شرايط مناسبي كه زليخا فراهم آورده بود، بازداشت. (يوسف، آيات 29 و 32 و 33)
    همين عفت است كه به عنوان يك ارزش مورد توجه قرآن و آموزه هاي وحياني آن قرار مي گيرد و همه عقلا و خردمندان، دارندگان عفاف را مي ستايند و بر آنان آفرين مي فرستند. (يوسف، آيات پيشين و نيز 46 و 50 تا 54) بي گمان عفت يكي از مصاديق احسان و صالح بودن انسان است. (يوسف، آيه 56) از اين رو حضرت يوسف(ع) مورد ستايش شاه مصر قرار مي گيرد.
    انسان هاي عفيف حتي اگر فاقد امكانات پاسخ گويي به نيازهاي جنسي خويش باشند، هرگز در دام شهوت نمي افتند و با خويشتن داري نشان مي دهند كه چگونه عقلشان بر شهوات و قواي دروني و وسوسه هاي بيروني چيره است.
    زنان و مردان عفيف با همه مشكلات و تنگدستي ها هرگز تن به خفت نمي دهند و خواري تقاضا و سوال را بر خود هموار نمي سازند (بقره، آيه 273) چه رسد كه در دام آن گرفتار آيند و خود را به دست شهوت بسپارند و بدنام و بي آبرو كنند.
    به هر حال هرگونه بدحجابي كه به عنوان عامل تهييج شهوات جنسي باشد، به عنوان يك عمل ضداخلاقي و هنجاري شناخته مي شود و بايد با آن به عنوان يك پديده زشت از سوي اولياي امور و مجريان قوانين به شدت مبارزه شود و از سوي مومنان و شهروندان محكوم شود.

    بدحجابي، ترفند شيطاني

    عفت و پاكدامني، حالت نفساني است كه داشتن آن بيانگر تسلط عقل بر نفس و چيرگي آن بر قواي شهواني و مديريت و مهار آن است. انسان هاي پاكدامن به سبب آن كه كمال را در خدايي شدن مي جويند، به عقل گرايش داشته و خردورزي اساس زندگي آنان را شكل مي بخشد؛ زيرا مي دانند كه تسلط عقل بر تن و جانشان، به معناي تسلط حق و حقيقت بر آنان و حركت در مسير تعالي است.
    افراد پاكدامن به حكم عقل نه تنها كمال را براي خود مي پسندند، بلكه آن را براي همگان مي پسندند و بدين منظور نه تنها شرايط را براي حركت هاي كمالي و عقلاني خود فراهم مي آورند، بلكه مي كوشند تا شرايط مطلوب و مناسبي نيز براي ديگران فراهم آيد. از اين رو، از هرگونه ابزاري كه قواي شهواني را تهييج يا تقويت كند، پرهيز مي كنند و پرهيزگاري و تقوا در ايشان به عنوان ملكه درآمده است. آنان از هرگونه خودآرايي كه موجب تهييج قواي شهواني و نفساني جنس مخالف مي شود، خودداري مي كنند و عفت را براي همگان مي پسندند. در همين راستا حجاب در ايشان به عنوان ابزاري مفيد و سازنده در دستور كار قرار مي گيرد تا ضمن ايجاد ديواره امنيتي براي خود و جلوگيري از هرگونه تعرض از سوي بيماردلان، شرايط مناسب را براي تعالي ديگر افراد جامعه فراهم آورند.
    اما در مقابل، بيماردلان و ناپاكدامنان، به سبب فقدان عفت دروني، نه تنها حجاب را ابزار حفاظتي بر نمي شمارند، بلكه آن را به عنوان عامل تهييج قواي شهواني ديگران و تقويت آن به كار مي گيرند و بدحجابي به عنوان يك ترفند فريبكارانه از سوي بي عفتان مورد بهره برداري قرار مي گيرد.
    البته همه كساني كه بدحجاب هستند، از آن به عنوان يك ترفند بهره نمي برند؛ زيرا بسيار از آنان نسبت به احكام شرعي آگاهي كاملي ندارند و ناخواسته اهتمام و جديتي نسبت به احكام شرعي از خود بروز نمي دهند و به طور ناخواسته در انجام كامل قوانين و احكام شرعي كوتاهي روا مي دارند. اين در حالي است كه برخي ديگر از افراد، بدحجابي را به عنوان يك پديده اجتماعي در برنامه ريزي رفتاري و جنگ نرم و رواني خويش قرار مي دهند. بنابراين، بدحجابي به عنوان يك پديده اجتماعي برنامه ريزي شده، ترفندي است كه دشمنان جامعه و بي عفتان خواهان گسترش آن هستند.
    بدحجابي به عنوان يك ترفند فرهنگي و سياسي از سوي برخي از افراد مديريت و هدايت مي شود. اين جاست كه جامعه با جلوه هايي از خودآرايي مواجه مي شود كه بحران هاي فرهنگي، اجتماعي و خانوادگي را به دنبال دارد. از اين رو گفته شده، بدحجابي، ترفند بيماردلان و بي عفتان است؛ زيرا هدف اين گروه ها آن است كه شرايط براي بهره گيري هاي شهواني فراهم آيد و با طبيعي و عادي و معمولي جلوه دادن اين گونه رفتار، هرگونه حساسيتي را از جامعه و مديران آن بردارند.

    بدحجابي، نوعي خودآرايي

    اصولا زنان و مردان گرايش به خودآرايي دارند تا اين گونه جنس مخالف را برانگيزند و توجه آنان را به خود جلب و جذب كنند. در اسلام تهييج همسران از طريق خودآرايي مورد تشويق و ترغيب قرار گرفته و آيات و روايات بسياري در اين زمينه وارد شده است كه چگونه همسران به اين نياز طبيعي يك ديگر پاسخ دهند و با پوشيدن و آراستن خود به زر و زيور و جامه هاي زيبا و خوشنگار، شرايط مناسب و شايسته اي براي پاسخ به عواطف و احساسات يك ديگر در اين حوزه فراهم آورند.
    بي گمان، اين تهييج و برانگيزاندن عواطف و احساسات جنس مخالف، نيازمند پاسخ گويي هاي جنسي مناسبي از سوي همسران است كه در آياتي از جمله 58 سوره نور بدان اشاره و توجه داده شده است. در اين آيات از خلوت هاي سه گانه همسران در شبانه و روز سخن به ميان آمده كه براي ارتباط جنسي بوده و هيچ كسي حتي فرزندان نيز مجاز به شكستن حريم خلوت ايشان نيستند.
    اما از آن جايي كه هرگونه تهييج جنس مخالف از سوي ديگران به معناي شكستن حدود الهي است، امري ممنوع و محرم دانسته شده است. بر اين اساس همه عوامل و ابزارهاي تهييج جنسي جنس مخالف تحريم شده و قوانين سفت و سختي در اين باره وضع شده است تا جامعه در سلامت باقي بماند. از جمله اين قوانين حجاب است.
    قانون حجاب، اختصاصي به مرد و زن ندارد و همگام موظف به اجراي دقيق آن هستند. هر چند كه ميزان و شرايط حجاب در مرد و زن فرق مي كند و اين تفاوت به سبب اختلاف طبيعي در زن و مرد است.
    ناگفته نماند كه اگر زني با ديدن حتي بخش هايي از بدن مردان كه لازم نيست پوشيده باشد، تحريك شود مي بايست چشم خويش را از آن مرد يا مردان بپوشاند. از اين رو با آن كه مردان با ديدن و زنان با لمس تحريك مي شوند؛ خداوند از فرو انداختن چشمان زن و مرد سخن به ميان آورده است (نور، آيه 31) زيرا برخي از زنان با ديدن جاهايي كه به طور طبيعي حجاب مرد نيست، تحريك مي شوند و يا اين كه مرداني بدحجابي را پيشه مي گيرند تا زناني تحريك شوند و در دام شهوت ايشان گرفتار آيند. بر اين اساس بر مؤمنان حكم شده تا چشمان خويش را از نگاه به نامحرم از جنس مخالف بپوشانند تا قواي شهواني آنان تحريك نشود.
    به سخن ديگر، در اين جا دو حكم وجود دارد، حكمي كه بر همگان است كه حجاب مناسب مرد و زن را مراعات كنند و حكمي ديگر آن كه در صورت احتمال تحريك، چشمان خويش را بر همان بخش مجاز نيز بپوشانند؛ زيرا برخي از مردان و زنان نسبت به ديدن جنس مخالف واكنش مثبت نشان مي دهند و قواي شهواني ايشان برانگيخته مي شود. از اين رو، اگر مردي نسبت به ديدن چهره و دست زني تحريك مي شود بر اوست كه چشم فرو بندد و آن جا را نيز نبيند؛ هر چند كه براي ديگران ديدن آن بخش مجاز باشد و بر زن نيز پوشيدن آن بخش لازم نباشد. هم چنين در زنان هم اين حكم جاري است. بنابراين اگر زني با ديدن فوتباليست ها و پوشش آنان تحريك شود مي بايست چشم از ايشان فرو بندد، هر چند كه به طور عموم زنان با ديدن تحريك نشوند.به عبارت ديگر، مبناي احكام، جلوگيري از تهييج جنسي است و اگر مرد و زني احتمال تحريك جنسي و برانگيخته شدن قواي شهواني خود را بدهند نمي توانند مواضع و جاهايي را ببينند كه ديدن آن جايز و پوشيدن آن لازم نيست. از اين رو شخصي كه احتمال تحريك خود را مي دهد، ديدن اين مواضع و جاهائي از زن و مرد جايز نيست و حرام مي باشد.

    /www.kayhannews.ir/
    حميد شريف زاده

           





    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:48 AM   |  


    فلسفة حجاب در قرآن

    در هر بخشی و هر بعدی از ابعاد برای سیر به مدارج کمال بین زن و مرد تفاوتی نیست منتها باید اندیشه‌ها قرآن گونه باشد، یعنی همان گونه که قرآن بین کمال و حجاب و اندیشه و عفاف جمع نمود، ما نیز در نظام اسلامی بین کتاب و حجاب جمع کنیم. یعنی عظمت زن در این است که:
    «ان لا یرین الرجال و لایراهن الرجال»
    نبیند مردان نامحرم را و مردان نیز آنان را نبینند.
     
    قران کریم وقتی دربارة حجاب سخن می‌گوید می‌فرماید: حجاب عبارت است از احترام گذاردن و حرمت قائل شدن برای زن تا نامحران او را از دید حیوانی ننگرند لذا، نظر کردن به زنان غیرمسلمان را، بدون قصد تباهی جایز می‌داند و علت آن این است که زنان غیرمسلمان از این بابت بی‌بهره‌اند.
    حال اگر کسی از تشخیص اصول ارزشی عاجز باشد، ممکن است معاذالله حجاب را یک بند بداند، و حال این که قرآن کریم وقتی مساله لزوم حجاب را بازگو می‌کند، علت و فلسفة ضرورت حجاب را چنین بیان می‌فرماید:
    (ذلک ادنی ان یعرفن فلا یوذین)
    یعنی برای این که شناخته نشوند و مورد اذیت واقع نگردند. چرا که آنان تجسم حرمت و عفاف جامعه هستند و حرمت دارند.
    حجاب حق الهی
    شبهه‌ای که در ذهنیت بعضی افراد هست، این است که خیال می‌کنند حجاب برای زن محدودیت و حصاری است که خانواده و وابستکی به شوهر برای او ایجاد نموده است، و بنابراین، حجاب نشانة ضعف و محدودیت زن است.
    راه حل این شبهه و تبیین حجاب در بینش قرآن کریم این است که زن باید کاملا درک کند که حجاب او تنها مربوط به خود او نیست تا بگوید من از حق خودم صرفنظر کردم، حجاب زن مربوط به مرد نیست تا مرد بگوید من راضیم، حجاب زن مربوط به خانواده نیست تا اعضای خانواده رضایت بدهند، حجاب زن، حق الهی است، لذا می‌بینید در جهان غرب و کشورهایی که به قانون غربی مبتلا هستند اگر زن همسرداری آلوده شد و همسرش رضایت داد، قوانین آنها پرونده را مختومه اعلام می‌کنند، امادر اسلام این چنین نیست، حرمت زن نه اختصاص به خود زن دارد نه شوهر و نه ویژة برادر و فرزندانش می‌باشد، همة اینها اگر رضایت بدهند قرآن راضی نخواهد بود، چون حرمت زن و حیثیت زن به عنوان حق‌الله مطرح است و خدای سبحان زن را با سرمایة عاطفه آفرید که معلم رقت باشد و پیام عاطفه بیاورد، اگر جامعه‌ای این درس رقت و عاطفه را ترک نمودند و به دنبال غریزه و شهوت رفتند به همان فسادی مبتلا می‌شوند که در غرب ظهور کرده است. لذا کسی حق ندارد بگوید من به نداشتن حجاب رضایت دادم، از این که قرآن کریم می‌گوید هر گروهی، اگر راضی هم باشند، شما حد الهی را در برابر آلودگی اجرا کنید، معلوم می‌شود عصمت زن، حق‌الله است و به هیچ کسی ارتباط ندارد. قهراً همة اعضای خانواده و اعضای جامعه و خصوصاً خود زن امین امانت الهی هستند. زن به عنوان امین حق‌الله از نظر قرآن مطرح است یعنی این مقام را و این حرمت و حیثیت را خدای سبحان که حق خود اوست، به زن داده و فرموده: این حق مرا تو به عنوان امانت حفظ کن، آنگاه جامعه به صورتی در می‌آید که شما در ایران می‌بینید، جهان در برابر ایران خضوع نموده است، زیرا که در مسالة جنگ تا آخرین لحظه، صبر نمود و کاری که برخلاف عاطفه و رقت و رافت و رحمت باشد انجام نداد. با این که دشمنان او از آغاز، حمله به مناطق مسکونی، کشتار بی‌رحمانة بی‌گناهان و غیرنظامی‌ها را مشروع نمودند.
    جامعه‌ای که قرآن در او حاکم است، جامعة عاطفه است و سرش این است که نیمی از جامعه را معلمان عاطفه به عهده دارند و آن مادرها هستند، چه بخواهیم، چه نخواهیم، چه بدانیم و چه ندانیم اصول خانواده درس رافت و رقت می‌دهد، و رافت و رقت در همة مسائل کارساز است.
    زن در فرهنگ غرب
    سر این که جهان غرب در خصوص این امر نیز فرهنگ منحط غلطی دارد و متاسفانه برخی افراد که از فرهنگ غنی و قوی اسلام بی‌اطلاعند، گوش به تبلیغات سوء آنان می‌دهند این است که انسان‌شناسی آنها همانند جهان‌بینی آنهاست. و به عبارت دیگر انسان‌شناسی آنها فرع بر جهان‌بینی آنان است، جهان بینی آنها در حد:
    (ماهی الا حیاتنا الدنیا نموت و نحیی و مایهلکنا الا الدهر)
    است، و چون جهان را در نشئه طبیعت خلاصه می‌کنند، و از ماورای طبیعت سهمی ندارند، انسان را نیز در قلمرو طبیعت خلاصه می‌کنند و صرفاً تن شناسند نه انسا‌ن‌شناس.
    دیدگاه آنان در انسان‌شناسی، این است که تمام حقیقت انسان را بدن و تن آدمی تشکیل می‌دهد و چون می‌بینند بدن انسان به دو شکل است، یا به صورت زن یا به صورت مرد، لذا گمان می‌کنند که زن و مرد با هم تفاوت دارند، همانطوری که بدنهایشان متفاوت است.
    کسی که به انسان‌شناسی از دیدگاه جهان‌شناسی مادی می‌نگرد، هرگز در جهان سیرعمودی ندارد و نمی‌داند که مبدا و منتهای سیر زندگی انسان چیست بلکه همواره سیرافقی دارد، همانگونه که اخترشناسی، دریاشناسی، گیاه‌شناسی، جانورشناسی، زمنی‌شناسی، معدن‌شناسی و... اینها مادی است، انسان‌شناسی اینان نیز مادی است. او برای انسان مقامی برتر از آنچه که در نشئة طبیعت است، قائل نیست، و مسائلی از قبیل فرشته، ملک و وحی برای او مفهوم ندارد.
    فلسفة حجاب
    1- حجاب از نظر روانی
    حجاب، حریمی میان زن و مردان نامحرم است و سبب فروکش کردن غریزه جنسی می‌شود. خاموشی این شعله و در مسیر طبیعی قرار گرفتن آن باعث می‌گردد بسیاری از مشکلات نظیر قتل و جنایت از جامعه رخت بربندد. و اگر چنین حریمی برداشته شود و آزادی بی‌قید و شرط به میان آید، باید شاهد زندگی حیوانی باشیم که در آن صورت، اضطرابهایی دچار افراد می‌شود، زیرا غریزة جنسی نیرومند و چون اسبی سرکش است که هر چه بیشتر اطاعت شود و افسارش رهاتر گردد، سرکشتر می‌شود و ضربه‌ای کاری‌تر بر انسان وارد می‌کند یا همچون آتشی است که هر چه به آن بیشتر هیزم بدهند، شعله‌ورتر می‌شود.
    برهنگی زنان و آرایش و عشوه‌گری آنان، مردان مخصوصاً جوانان را در تحریکی دایم قرار می‌دهد؛ تحریکی که سبب کوفتگی اعصاب ایشان و ایجاد هیجانهای بیمارگونه عصبی می‌شود و گاه سرچشمة امراض روانی است.
    2- حجاب از جهت معنوی
    حجاب باعث می‌شود که زن کمتر دچار لغزش و گناه شود. و به دنبال آن زن و بطور کلی جامعه بیشتر می‌توانند مراتب معنوی و انسانی را طی نمایند براین اساس رهبر معظم انقلاب فرمود:
    ما که این قدر به حجاب مقید هستیم به این دلیل است که حفظ حجاب به زن کمک می‌کند تا بتواند به آن رتبة معنوی عالی خویش برسد و دچار لغزشگاههای بسیار لغزنده‌ای که سر راهش قرار دارد نشود و درست نقطه مقابل این فرهنگ رومی حاکم بر امروز اروپاست.
    3- سبب استحکام خانواده
    حجاب لذتها و بهره‌های جنسی را به محیط خانواده مخصوص و محدود می‌گرداند و به دنبال آن ازدواجهای مشروع به وجود می‌آید. این گونه ازدواجها پیوند زن و شوهر را محکم می‌سازد و در نتیجه، کانون خانواده گرمتر می‌شود، در حالی که بدحجابی و بی‌حجابی و آزادی بدون قید و شرط، باعث فروپاشی کانون خانواده می‌شود. زیرا در چنین نظامی، اساس خانواده را بردشمنی و نفرت پایه‌گذاری می‌کند و معمولا این نوع زندگیها و روابط زناشویی دوام نخواهد داشت. زیرا زندگی برپایة غریزه جنسی بنا می‌گردد و چون غریزه جنسی بعد از مدتی فرومش می‌کند، مسائل دیگر از قبیل نداشتن توافق اخلاقی و مشکلات خانوادگی و... بروز می‌کند و در نتیجه، به طلاق و آوارگی فرزندان منجر خواهد شد.
    درواقع بی‌حجابی و بی‌عفتی، سبب گریز جوانان از ازدواج و اشنه خالی کردن از زیر بار مسئولیت زندگی می‌شود. زیرا راه برای رسیدن به هوسهای آنان باز و آماده است.
    بهتر است به برخی گزارشها دراین باره اشاره کنیم:
    هشت هزار دختر در هندوستان به سبب عدم توانایی در ازدواج خودکشی کردند. در هندوستان دختران به خواستگاری پسران می‌روند و جهیزیه برعهده آنان است و قدری هم پول نقد می‌برند و اینها در هندوستان واجب است.
    برطبق آماری تکان دهنده هر بیست دقیقه یک بار، یک زن در سوئد کتک می‌خورد و مجروح می‌شود، و در هر سه ساعت یکبار، به یک زن تجاوز می‌شود.
    شبکه تلویزیونی «سی‌ان‌ان» در گزارشی از وضعیت کنونی خانواده‌ها در امریکا گفت: طی سال گذشته، 16270مرد آمریکایی خانواده‌هایشان را بی‌اطلاع گذاشتند و رفتند. استمداد زنان از پلیس فدرال امریکا، تنها منجر به بازگرداندن هفت هزار نفر از شوهران گریزپا به خانواده‌هایشان گشته است. دلایل این عده برای گریز از خانه، بداخلاقی، سلطه‌جویی، خرج‌تراشی، سبکسری همسر، پشیمانی ازدواج، شیطنت فرزندان، مزاحمت مادرزن، میل به تجرد و عشق به زن دیگر عنوان شده است.
    بین سالهای 1968-1992 در امریکا هشت هزار نفر از همسرانشان جدا شدند که فرانسه، آیمان، سوئد، ایتالیا و انگلستان نیز با فاصله کمی به دنبال امریکا هستند.
    به گزارش «سی‌ان‌.ان» برآورد موسسات بین‌المللی و پیگیری امور خانوادگی‌ نشان می‌دهد که از هز سیزده ازدواج در امریکا، یکی به مرحله طلاق کشیده می‌شودو همین امر باعث می‌شود که کودکان را ناپدریها و نامادریها آزار دهند حتی به دست آنها کشته شوند.
    آمارهای قطعی و مستند نشان می‌دهد که با افزایش برهنگی و بی‌حجابی در جهان، طلاق و از هم گسیختگی زندگی زناشویی به طور مداوم بالا رفته است، چرا که «هرآنچه دیده بیند دل کند یاد» و هوسهای سرکش هر روز دل را به دنبال دلبری تازه می‌کشاند و
    اما در محیطی که حجاب و موازین دیگر اسلامی رعایت می‌شود و همسر احساسات و عشق و عواطفشان در بند یکدیگر است. در بازار آزاد برهنگی- که زنان به صورت کالای مشترکی درآمده‌اند دیگر قداست پیمان زناشویی مفهومی ندارد و خانواده‌ها، همچون تار عنکبوت به سرعت متلاشی می‌شوند و کودکان بی‌سرپرست می‌مانند.
    4- مانع فرزندان نامشروع
    31درصد کودکانی که در سه ماهه اخیر سال گذشته میلادی در انگلیس متولد شده‌اند، پدر مشخصی نداشته‌اند. زندگی اکثر افرادی که قبل از ازدواج با یکدیگر روابط نامشروع داشته‌اند در کشورهای غربی معمولاً به طلاق منجر می‌شود و در همین حال، تعداد کودکانی که در خارج از زندگی زناشویی در غرب به دنیا آمده‌اند نیز روز به روز در حال افزایش است.
    شبکه تلویزیونی «سی‌.ان.ان» اضافه کرد 50درصد کودکان در امریکا را اطفال نامشروع تشکیل می‌دهند و شمار خانواده‌هایی نیز که قربانی طلاق شده‌اند روز به روز افزایش می‌یابد.
    5- سلامت اقتصاد
    اگر زن در محیط کار پوشیده و باحجاب باشد نظرها را کمتر به طرف خود جلب می‌کند و چنین چشم‌پوشی که دراثر حجاب کامل به وجود می‌آید حواس و فکر مردان نامحرم را در هنگام فعالیت‌، بیشتر متوجه وظیفه‌شان می‌نماید و در نتیجه، پاکدامنی و حجاب زنان در سازمانهای دولتی و شخصی باعث دقت و سرعت در کار می‌گردد و این سرعت، موجب تولید بیشتر و حل مشکلات جامعه و دقت نیز سبب بالارفتن کیفیت می‌شودو این دو اصل به رشد کمی و کیفی کمک شایانی می‌کند.
    از آن سو چون زن بدحجاب با صدها حرکت زنندة شهوت‌انگیز بر سرکار می‌آید، چشمها بیشتر متوجه او می‌شوند و کسانی که ایمانشان به مبدا و معاد ضعیف است به آلودگی در می‌افتند واز سرعت و دقت کار کاسته می‌شود و در نتیجه، تولید اندک می‌گردد و کیفیت نیز پایین می‌آید.
    6- حجاب از نظر سیاسی
    ستمگران و غارتگران جهان هر گاه از راه تهدید، ارعاب، ترور و... نتوانستند ملتی را به بند بکشند، به گسترش فحشا و منکرات می‌پردازند و برای دستیابی به اهداف پلیدشان، با نام آزادی و دفاع از حقوق زن و تمدن عریانی را در جامعه ترویج می‌کنند تا ملتها را از درون و فرهنگی بی‌هویت نمایند.
    پیام حضرت آیه الله العظمی گلپایگانی (ره)
    حجاب بانوان در اسلام، یکی از اموری است که از وقتی استعمارگران چشم طمع به کشورهای اسلامی وغصب معادن و منابع آنها دوختند مورد حمله آنها قرار گرفت، زیرا چادر و حجاب زنان مسلمان را یکی از عوامل بزرگ برای بقای استقلال شخصیت اسلامی کل جامعه مسلمان و حفظ هویت اسلامی آن دیدند و آن 0را مانع نفوذ سیاسی و اقتصادی خود شناختند.
    فرانتس فانون- تحلیل گر انقلاب الجزایر- می‌گوید: جامعه‌شناسان استعمار توصیه می‌کنند که زنها را در دست بگیریم، همه چیز به دنبال آن خواهد آمد.
    7- ارزش واقعی زن
    در واقع عفت و حیا و حجاب زن تدبیری است که او با نوعی الهام، برای گرانبها کردن خود و حفظ موقعیتش در برابر مرد به کار می‌برد، زیرا زن با هوش فطری و حس مخصوس خود درک کرده که از نظر جسمی با مرد برابر نیست و اگر بخواهد با وی دست و پنجه نرم کند از زور بازوی مرد بر نمی‌آید. از طرفی، زن ضعف مرد را در همان نیازی یافته که خداوند حکیم در وجود مردان نهاده است. زن خوب می‌داند که خداوند او را مظهر معشوقیت قرار داده است. برهمین اساس ، زن با عفت و حجاب بهتر می‌تواند مرد را مجذوب خود کند و با متانت و وقار براحترام خویش بیفزاید.
    اما هنگامی که جامعه، زن را با اندام عریان جستجو کند، طبیعی است که روز به روز تقاضای آرایش بیشتر و خودنمایی افزونتری را از او دارد. وقتی زن از طریق جاذبه جنسی، وسیله تبلیغ کالا، تزیین اطاق انتظار و عاملی برای جلب جهانگردان و سیاخان و مانند اینها قرار گیرد؛ در چنین جامعه‌ای، شخصیت زن تا سرحد عروسک یا یک کالای بی‌ارزش دیگر سقوط می‌کند و ارزشهای والای انسانی او به کلی به دست فراموشی سپرده می‌شود و تنها افتخار او جوانی و زیبایی و خودنمایی‌اش می‌گردد. و به این ترتیب، وسیله‌ای برای اشباع هوسهای سرکش مشتی آلوده و نابکار می‌شود.
    در چنین جامعه‌ای زن چگونه می‌تواند با ویژگیهای اخلاقی، علم و آگاهی و دانایی‌اش جلوه کند و به مقام والایی برسد؟!
    8- سدی در برابر فرهنگ مصرفی و مدپرستی
    یکی از ترفندهای استعمار برای گرم کردن بازار تجارتش، تولید و عرضه اجناس به شکلهای مختلف در بازار می‌باشد. تا به این طریق مشتری بیشتر جلب، و منافع زیادی را حاصل نماید. بسیاری از مردم مخصوصاً بعضی از بانوان به محض دیدن جنس جدید در بازار تمایل به خریدن آن پیدا می‌کنند، گرچه نمونه قدیمی از همین کالا را داشته باشند. با این که متنوع بودن اشیاء موضوعی است که هرانسانی دوست دارد، و این از فطرت و سرشت او سرچشمه می‌گیرد. همان طوری که خداوندسبحان جهان طبیعت و تمام مخلوقات عالم را برهمین اساس خلق نموده است. لکن مستکبرین و افراد سودجو از این خصلت بشر سوء استفاده کرد، و با گسترش فرهنگ مصرفی و مدسازی در بین مردم دنیا مخصوصاً بعضی از بانوان می‌خواهند این سد و سنکر نرم و نخی ولی مستحکم را بشکنند، تا چرخ کارخانجات مدسازی، ریسندگی و بافندگی و لباسهای رنگین زنان، ساخت لوازم زینت‌آلات، لوازم آرایش و تولیدات انواع رنگها و... را به چرخش درآورند. تا بتوانند نیازهای ملیونها زن که خود استکبار باعث آن شده تامین نمایند.
    سفارش رهبر عزیز
    رهبر معظم انقلاب فرمود: من به خانمهای جوان و خانمهای خانه‌دار مسلمان سفارش می‌کنم به دنبال این تبلیغ مصرفگرایی که غرب مثل خوره به جان جوامع دنیا و جوامع کشورهای درحال توسعه و کشورهای روبه رشد از جمله کشور ما انداخته است نروند مصرف در حد لازم خوب است نه در حد اسراف.
    خرده‌گیریهای مخالفان
    مخالفان حجاب برای توجیه مخالفت خود با حجاب به طرح اشکالهایی پرداخته‌اند که در ذیل به آنها اشاره می‌شود.
    آیا حجاب سبب منزوی شدن زن است؟
    مهمترین مسئله‌ای که همة مخالفان آن را ایرادی اساسی بر مساله حجاب ذکر می‌کنند این است که زنان، نیمی از جامعه را تشکیل می‌دهند و اگر آنان حجاب داشته باشند، منزوی می‌شوند و طبعاً از نظر فکری و فرهنگی عقب می‌مانند، مخصوصاً در دوران شکوفایی اقتصاد که احتیاج زیادی به نیروی فعال انسانی است از نیروی زنان در حرکت اقتصادی، هیچ گونه بهره‌گیری نخواهد شد و جای آنها در مراکز فرهنگی و اجتماعی نیز خالی می‌ماند. به این ترتیب، آنان فقط موجوداتی مصرف کننده و سربار اجتماع می‌شوند!
    جواب :
    کسانی که به این منطق تمسک می‌جویند، از چند امر به کلی غافل هستند یا خود را به غفلت می‌زنند، زیرا اولاً: هیچ مسلمانی نمی‌گوید حجاب اسلامی زن را منزوی می‌کند و از صحنه اجتماع دور می‌سازد اگر درگذشته لازم بود ما زحمت استدلال در این موضوع را بر زنانی می‌بینیم که با داشتن حجاب اسلامی در همه جا حاضر بوده و در اداره‌ها، کارگاهها، راه‌پیماییها و تظاهرات سیاسی، رادیو و تلویزیون، بیمارستانها و مراکز بهداشتی و مخصوصاً درمراقبت‌های پزشکی برای مجروحان جنگی، مدرسه و دانشگاه و بالاخره در صحنة جنگ و پیکار با دشمن، بدون هیچ مشکلی به فعالیت پرداخته‌اند.
    پیام زن ایرانی به دنیا
    رهبر معظم انقلاب فرمود:
    من می‌خواهم بگویم شما خانمها یک پیامی برای دنیا دارید... زنهای ایران به خصوص آن کسانی که در رشته‌های گوناگون دانش توانسته‌اند در چهارچوب اسلام و احکام اسلامی و مهمتر از همه مساله حجاب حرکت کنند. اینها بایستی به زنان و دختران دنیا و دانشجویان زن دنیا عملا تفهیم کنند که علم به معنای بی‌بندوباری نیست و لازمه تحصیل علم نه تنها بی‌قیدی نسبت به موازین اخلاقی در مورد معاشرت زن و مرد نیست، بلکه می‌توان با رعایت کامل، موازین، علم را تحصیل کرد و به مراحل بالا رسیدو
    از طرفی باید از این گروه پرسید آیا ادارة خانه، تربیت فرزندان برومند و ساختن انسانهایی که در آینده قادر باشند با بازوان توانای خویش چرخهای عظیم جامعه را به حرکت درآورند، فعالیت نیست؟! آنها که این رسالت عظیم زن را کار مفید نمی‌دانند، از نقش خانواده درتربیت اجتماعی سالم، آباد و پرحرکت بی‌خبر هستند. تصور می‌کنند راه صحیح این است که زن و مرد از آغاز صبح، خانه را به قصد اداره، کارخانه و مانند آن ترک کنند و بچه‌های خود را به شیرخوارگاهها و مهدکودکها بسپارند یا دراتاق تنها بگذارند و در را به روی آنها ببندند و طعم تلخ زندان را از همان زمان که غنچه ناشکفته‌ای هستند به آنها بچشانند! غافل از اینکه با عمل، شخصیت آنها را درهم می‌کویند و کودکانی بی‌روح و بدون عواطف انسانی بار می‌آورند؛ کودکانی که آینده جامعه را به خطر خواهند انداخت.
    آیا حجاب باعث حریص شدن مردان خواهد شد؟
    حجاب از این نظر که میان زنان و مردان فاصله می‌افکند، طبع حریص مردان را بیشتر تحریک می‌کند و به جای اینکه خاموش کنندة شهوت باشد حرص افراد را شعله‌ور می‌سازد زیرا گفته‌اند انسان به آنچه از آن باز دارندش حریص‌تر است.
    بهترین پاسخ این است که در جوامع اسلامی با آنکه حجاب حکمفرماست هرگز حرص و تنوع خواهی مردان افزونتر از جوامع غربی نیست. در غرب با اینکه موانع زن و مرد برداشته شده است از حرص و تنوع‌طلبی مردان هرگز کاسته نشده است.
    آیا بدحجابی نتیجه فقر است؟
    مفاسد اجتماعی و بدحجابی نتیجة فقر است. اگر فقر برطرف شود این گونه اعمال و حرکات از کسی سر نمی‌زند!
    می‌ پذیریم که فقر در بعضی از مردم باعث انحراف می‌شود و اسلام هم برای از بین بردن فقر تاکید نموده است، ولی ریشة اصلی مفاسد و شیوع گناهان فقر نیست، بلکه فقر فرهنگی و فقر ایمان به مبدأ و معاد منشأ این مفاسد است. اگر ثروت وزندگی راحت جلوی فساد را می‌گرفت باید همة کشورهای ثروتمند جهان و فرزندانشان از همه متدین‌تر و پاکتر باشند. در حالی که اکثر مفاسد و جنایت‌ها از همین‌ها است.
    پیام زن باحجاب
    وقتی زن با حجاب، با وقار و متین گام بر می‌دارد و بدون ناز و عشوه سخن می‌گوید در حقیقت با عمل خود پیام می‌دهد که من گل خوشبویی هستم که تنها به خانواده‌ام تعلق دارم. با چادرم که چون خاری است از گل وجودم محافظت می‌کنم و چشم ناپاکان را کور و آنان را در اهداف شیطانیشان ناامید می‌گردانم. با چادر و حجابم، غیرت شوهرم، پدر و برادرم را به نمایش می‌گذارم که پروانه‌وار به‌دور گلشان می‌چرخند و آن را از دید نامحرمان حفظ می‌کنند.
    پوشش من دلی روشن، درونی پاک . ایمانی قوی می‌دهد. می‌گوید: من اسیر نفس و مطیع شیطان و دچار کمبودهای دیگر نیستم. از هر بند و اسارتی آزاد گشته‌ام و در سایة ولایت الهی درآمده‌ام و همچون مروارید در چادر صدف گونه‌ام جای گرفته‌ام.
    پیام زن بی‌حجاب و بدحجاب
    زن بی‌حجاب و بدحجاب با طرز پوشش و سخن، ناز و عشوه‌های خود ناخودآگاه می‌گوید: من به ظاهر مسلمانم، اما در عمل خیر، و به خدا و قیامت چندان اعتقادی ندارم و ظاهرم و گواه روشنی از باطنم است.
    خداوند علیم می‌فرماید:
    «قل کل یعمل علی شاکلته فربکم اعلم بمن اهدی سبیلا»
    ای پیامبر، بگو هر کس برطبق روش و باطن خود عمل کند. پس پرودگار شما آنان را که راهشان نیکوتر است، بهتر می‌شناسد.
    به قول شاعر: از کوزه همان برون تراود که در اوست.
    این قبیل زنان با حرکات تحریک آمیز خود اظهار می‌کنند که شوهر، پدر و برادرشان نسبت به ناموس، غیرت و مردانگی از خود نشان نمی‌دهند، زیرا اگر غیور بودند اجازه نمی‌دادند آنها این گونه پا به محیط بیرون از خانه بگذارند.
    پیام این زنان آن است که من گلی خوشبو هستم که با آرایش و ناز و کرشمه همه از بویم استشمام می‌کنند و من با صرف وقت برای آرایش و زیباسازی خود می‌خواهم دلهای مردان هرزه را متوجه خود سازم. و با این کار مورد نظر آنها قرار گیرم. و شهرتی به دست آورم و کمبودهایی که در وجودم هست جبران کنم. زیرا می‌بینم بعضی از انسانها مورد احترامند و از مقام و شخصیت بالایی برخوردار هستند. اما من هم بناچار می‌خواهم با ناز و عشوه و حرکات شهوت انگیز مورد احترام قرار گیرم. ولی افسوس در همان لحظه‌ای که مرد هرزه‌ای نگاهم می‌کند در خود احساس شخصیت و غرور کاذب می‌کنم ولی بعد دچار اضطراب و سردرگمی می‌شوم و تمام آن کمبودها و عقده‌ها در وجودم نه تنها کم نمی‌شود بلکه شدت می‌یابد. اگر نتوانستم کسی راشکار کنم یا در اثر تقوا و غیرت، جوانی نگاهم نکرد برایم ناراحت کننده است به طوریکه می‌خواهم از درون فریاد برآورم.
    خانم ساچیکو موراتا که ژاپنی است می‌گوید:
    «لطف زن به محجبه بودن اوست. اصولاً طبع هر انسانی طالب کشف تنوع‌هاست. وقتی زنان به شکل امروز مکشوفه باشند چیزی برای توجه مردان باقی نمی‌گذارند. هر چیز با اهمیتی چندین بار رویاروی قرار گیرد اهمیت خود را از دست می‌دهد.
    گل عفاف
    هیچ باغبانی را سرزنش نمی‌کنند که چرا دور باغ خود حصار و پرچین کشیده است، چون باغ بی‌دیوار، از آسی مصون نیست و میوه و محصولی برای باغبان نمی‌ماند.
    هیچ کس هم با نام آزادي دیوارخانه خود را برنمی‌دارد و شبها در حیاطش را باز نمی‌گذارد، چون خطر رخنة دزد، جدی است.
    هیچ صاحب گنج و گوهری هم جواهرات خود را بدون حفاظ، در معرض دید رهگذران نمی‌گذارد تا بدرخشد، جلوه کند و چشم و دل برباید، چون خود جواهر ربوده می‌شود.
    هر چیزی که قیمتی باشد، مطمئناً درصد مراقبت از آن بالاتر می‌رود.
    هرچه که نفیس‌تر باشد، بیم ربودن و غارت بیشتر است و مواظبت، لازمتر.
    اگر در شیشة عطر را باز بگذاری عطرش می‌پرد.
    اگر رشتة مرواریدت را در گنجینه و صندوق نگذاری و در آن را نبندی، گم می‌شود.
    اگر در مقابل پنجرة خانه‌ات، توری نزنی، از نیش پشه‌ها و مزاحمت مگسها در امان نخواهی بود.
    وقتی راه ورود پشه‌ها را می‌بندی، خود را «مصون» ساخته‌ای، نه «محدود» و زندانی. وقتی در خانه را می‌بندی، یا پشت پنجرة اتاقت پرده می‌آویزی، خانه خود را از ورود بیگانه و نگاههای مزاحم در پناه قرار داده‌ای، نه که خود را در قید و بند و حصار افکنده باشی.
    اگر برای ایمنی از خطرها و آسودگی از مزاحمان، خود را بپوشانی، نه کسی ایراد می‌گیرد، و اگر هم ایراد بگیرد اعتنا نمی‌کنی، چرا که سخنش را بی‌منطق و ناآگاهانه می‌دانی و می‌بینی.
    اینکه دل باید پاک باشد بهانه‌ای برای گریز جاهلانه از همین مصونیت است و آویختن به شاخة «لاقیدی» و گرنه از دل پاک هم نباید جز نگاه و رفتار پاک برخیزد.
    ظاهر، «آینة باطن است و.. «ازکوزه همان برون ترا ود که در ا وست».
    زن، به خاطر ارزش و کرامتی که دارد، باید محفوظ بماند و خود را حراج نگذارد و در بازار سوداگران شهوت، خود را به بهای چند نامه و نگاه و لبخند نفروشد.
    زن به خاطر لطافتی که دارد، نباید در دستهای خشن کامجویان دیو سیرت، که نقاب مهربانی و عشق به چهره دارند، پژمرده شود و پس از آنکه گل عصمتش را چیدند، او را دور اندازند، یا زیرپایشان له کنند.
    زن به خاطر عصمتی که دارد و میراث‌دار پاکی مریم است، نباید بازیچة هوس و آلوده به ویروس گناه گردد. گوهر عفاف و پاکی، کم ارزشتر از طلا و پول و محصول باغ و وسایل خانه نیست.
    «دزدان ایمان و غارتگران شرف نیز فراوان هستند.
    سادگی و خامی است که کسی خود را در معرض دید و تماشای نگاههای مسموم و چشمهای ناپاک قرار دهد و به دلیری و جلوه‌گری بپردازد و خیال کند بیمار دلان و رهزنان عفاف را به وسوسه نمی‌اندازد و از زهر نگاهها و نیش پشه‌های شهوت در امان می‌ماند.
    بعضی از «نگاه»ها، ویروس «گناه» منتشر می‌کند،
    و بعضی از چهره‌ها حشرة مزاحمت جمع می‌کنند.
    خراب کردن همة دیوارها و برداشتن همة پرده‌ها و بازگذاشتن همة پنجره‌ها، نشانة تیره‌اندیشی است، نه روشنفکری! علامت جاهلیت است نه تمدن!
    می‌گویی نه؟ به طومار کسانی نگاه کن که پس از رسوایی و بی‌آبرویی، با دو دست پشیمانی برسرغفلت خویش می‌زنند و برجهالت خود لعنت می‌فرستند.
    کسانی که از «جماعت رسوا» نگریزند «رسوای جماعت» می‌شود!
    آنکه ایمان را به لقمه ‌ای نان می‌فروشد،
    آنکه یوسف زیبایی را با چند سکة بی‌ارزش عوض کند،
    آنکه «کودک عفاف» را جلوی صدها گرگ گرسنه می‌برد و به تماشا می‌گذارد، روزی هم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌«پشت دیوار ندامت» اشک حسرت بر دامن پشیمانی خواهد ریخت، در آخرت هم در آتش بی‌‌پروایی خودخواهد ساخت.
    از اول باید مراقب بود این کاسة چینی نشکند و این جام بلورین ترک برندارد.
    از اول نباید به پای بیگانه، اجازة ورود به مزرعه نجابت داد، که بوته‌های نورس عصمت را لگد مال کند.
    ولی... گریه بی‌حاصل است و بی‌ثمر، وقتی که شاخه شکست و گل چیده شد!!
     
    ثبت نظر شما  
    نام و نام خانوادگی
    نشانی پست الکترونیکی
    متن نظر شما
       

    برای این مقاله هیچ نظری ثبت نشده





    زمینه های تردید در ضرورت حجاب

    حجاب و پوشش زنان یکی از احکام شناخته شده و تردید ناپذیر اسلامی است که اصل آن مورد وفاق همة مذاهب اسلامی می باشد و در عصر حاضر، حجاب زنان از نگاه ملتهای مختلف، یکی از مشخصه ها و نمادهای زن مسلمان شناخته می‌شود.
    اگر اقامة نماز و یا حرمت شراب، درشمار ضروریات دین اسلام قرار دارد، حجاب زن نیز در همان سطح و اندازه به شمار می آید.
    البته موضوع حجاب و پوشش ویژة زنان، اختصاص به آیین اسلام نداشته و ندارد، بلکه پوشش خاص زنان، در همة آیین‌های آسمانی مانند مسیحیت و یهودیت نیز مطرح بوده است؛ چنانکه درآئین زرتشتیان حجاب وجود داشته وهم اکنون نیز در میان زنان سنّتی که بر آیین پیشینیان زندگی می کنند و از فرهنگ مسلط زمان رنگ نگرفته اند، همچنان پوششی نزدیک به حجاب اسلامی رعایت می شود . آثار باقی مانده از ملتها و اقوام پیشین در آیین ها و فرهنگ های مختلف، حکایت از آن دارد که زنان معمولا پوشیده تر از مردان بوده اند. تصاویر حضرت مریم در نقاشی‌های کهن‌تر مسیحیان یا پوشش زنان راهبه که به تبعیت از حضرت مریم، خود را وقف مسایل معنوی و خدمت به بندگان خدا کرده اند، دقیقاً معیارهای حجاب رایج در میان مسلمانان را دارد و از نظر معیارهای قرآنی و روایی، حجابی کامل به حساب می آید.
    در آیین یهود نیز حجاب مطرح بوده و در میان خانواده های مذهبی‌تر و سنتی‌تر آنان، هنوز موضوع حجاب زنان مورد توّجه است .
    این واقعیت نشان می دهد که اصل حجاب زنان، پدیده ای جغرافیایی، تاریخمند و نشأت گرفته از شرایط آب و هوایی خاستگاه اسلام، یا علاقة شخصی پیامبر(ص) و مردم یا شرایط خاص مردم جزیره العرب نبوده است. بلکه دیدگاه اسلام در تأیید آموزه‌های ادیان آسمانی قبل از خود است.
    «مُصَدِّقًا لِمَا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ الْکِتَابِ» (مائده /48)
    با این همه روند زندگی اجتماعی و فرهنگ و اقتضائات و مناسبات عصر مدرنیته در دو، سه قرن اخیر ـ و به ویژه قرن حاضر ـ باعث شده تا بسیاری از زنان یهودی، مسیحی و زرتشتی نه تنها از حجاب زنانه خود بکاهند، و به دلایل مختلف، به خود آرایی و برهنگی، فراتر از آنچه مردان همان جامعه انجام می دهند رو آوردند. تا آنجا که بسیاری از زنان در این آئین ها، اکنون حجاب و پوشش خاص زنان را، ضرورتی دینی یا حکم آسمانی نمی شناسند و آن را متأثر از آداب و رسوم ملّی و محیطی پیشینیان خود تلقی می کنند! و ارزشی برای آن قائل نشده، اثرسازنده و ثمربخشی را برآن مترتب نمی بینند. بلکه به عکس، آن را نشانه عقب ماندگی اجداد خود و یا سلطه و زورگویی مردان در جوامع پدرسالار و مرد سالار تلقی می کنند.
    ماهیت رو به گسترش تجدد، هماهنگی آن با تمایلات و علاقه های غریزی، همپایی برهنگی و جلوه گری زنان با عوامل متعدد، اقتصادی، صنعتی، تبلیغی و اجتماعی و سیاسی در کشورهای اروپایی، سبب شد تا بخشی از زنان در کشورهای اسلامی نیز به تبعیت و تقلید از فرهنگ مسلط جهانی، علی رغم صراحت، و قطعیت ضرورت حجاب آن را کنار نهاده و یا به تدریج از آن بکاهند و در مواردی هم گوی سبقت را در برهنگی و جلوه گری از زنان اروپایی بربایند! ولی با این همه، بسیاری از زنان مسلمان، همچنان بر اصل حجاب استوارند و بدان معتقدند و آن را یک ضرورت و ارزش می شمارند و حتی آنان که گام از دایرة حجاب بیرون نهاده اند ولی خود را مسلمان می دانند، بر این باورند که به هرحال حجاب امری دینی و معنوی است و دستکم به هنگام نماز و عبادت حجاب را لازم می دانند.
    حیات درونی آیین اسلام در مقایسه با آموزه ها، احکام و آداب مسحیت ویهودیت، سبب شده است تا حجاب، همانند نماز همچنان به عنوان نمادی اسلامی در میان ملت های مختلف شناخته شود .
    چه بسا دوام و پایداری حجاب در میان جوامع اسلامی در مقایسه با سایر جوامع نمودی از مهیمن بودن آموزه های قرآن بر سایر کتابهای آسمانی باشد که فرمود:
    « مُصَدِّقًا لِمَا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ الْکِتَابِ وَمُهَیْمِنًا عَلَیْهِ » (مائده /48)
    یعنی گرچه اصل حجاب، ره آورد پیامبر خاتم (ص) نیست و اسلام در این قانون، امضا کنندة آموزه های ادیان آسمانی پیشین است، امّا هم در نوع نگاه به حجاب و ارائه الگوها و ضوابط و شرایط آن، و هم در سطح پایداری و دوام، بر سایر آموزه‌ها و قوانین برتری دارد.
    به هرحال 1- صراحت قرآن درامر حجاب 2- تأکید سنت پیامبر (ص) وعترت(ع) برآن 3- پایبندی نظری و عملی اکثریت قاطع اسلام باوران به حجاب 4- استواری بسیاری از زنان مسلمان بر این اصل، سبب شده است تا موضوع حجاب از جوانب مختلف و با انگیزه‌های گوناگون و شیوه های متفاوت مورد نقد و ایراد از سوی غیرمسلمانها و یا اساساً دین ناباوران قرار بگیرد !
    البته تردید در ضرورت حجاب به قلمرو محافل دینی- اسلامی نیز رخنه کرده است و در میان گروهی از روشنفکران دینی- که به هر حال منکر اصل دیانت نیستند- این ذهنیت شکل گرفته است که حجاب رایج در جوامع اسلامی، توصیة قرآن و پیامبر(ص) نبوده است.
    در میان طبقه ای که اصطلاحاً روشنفکران جامعه اسلامی نامیده می شوند، تشکیک در ضرورت حجاب به دو گونه بروز داشته و دارد.
    یک. بعضی رسماً ضرورت دینی حجاب را انکار کرده و برای اثبات نظریة خود به دلایل تاریخی و روایی و یا حتی قرآنی تمسّک کرده اند- که برخی از آن دیدگاهها در مقالات این شماره از این نشریه مطرح شده و مورد نقد و ارزیابی قرار گرفته است-
    دو. گروه دیگری که اکثریت این جمع را شکل می دهند، نه در مباحث استدلالی که در شیوة عمل و زندگی خود، موضوع حجاب را قابل چشم پوشی شمرده اند؛ چنانکه زنان و دختران و خانوادة آنان، پایبندی چندانی به مسألة حجاب از خود نشان نمی دهند. و یا از میان آموزه های دینی به تأیید و توضیح جنبه های اجتماعی، اخلاقی و عرفانی دین بسنده کرده اند و موضوع حجاب را به عنوان یک ضرورت مورد توجه قرار نداده اند! و تأکید بر رعایت آن را- از سوی حکومت دینی- لازم نشمرده اند.
    چنان که گفته شد، تردید در ضرورت حجاب، دارای زمینه ها، ذهنیت ها و انگیزه های متفاوتی بوده و است ولی آن ها را می توان در یک جهت، مشترک و همراه دید و آن این است که به هر حال، حتی کسانی که در عمق جانشان دغدغه منافع مادی و جسمانی را دارند، به هنگام انتقاد از حجاب، بیشتر به جنبه های حقوقی- انسانی تکیه می کنند و از آن جهت حجاب را نفی می کنند که جلوی منافع طبیعی زنان را گرفته و یا زیان ها و محدودیتهایی را برای آنان به وجود آورده است.
    اگر مهمترین دغدغة منکران حجاب یا تردید کنندگان در وجوب شرعی آن را این بدانیم که حکم حجاب را برای زنان و جامعة انسانی مفید و سازنده ارزیابی نکرده اند! در این صورت مهمترین رسالت پژوهشهای قرآنی، تبیین مبانی ارزشی حجاب و بیان فلسفه این حکم و مفید بودن امر حجاب برای جامعة زنان، بلکه کل جامعة انسانی است.
    چه این که باید این پژوهش را با تکیه بر متن وحی و تفسیر علمی و معتبر آن سامان داد و از واقعیت های عینی و تجربی نیز در ارائه شواهد بهره جست.
    بخشی از این رسالت- اجمالاً- در مطاوی مقالات این شماره دنبال شده است ولی موضوع نیازمند مطالعات فزونتر و پیگیری های علمی بیشتر است.
    بدان امید که اهل نظر گامهای بعدی را برداشته و با نقد و تحلیل مباحث ارائه شده، بر غنای بحث ها بیفزاید.

    احمد ترابی
    www.quran-p.com

           


    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:48 AM   |  

    زن و مساله حجاب در خطابات قرآنی

    مرتبط با:همت و کار مضاعف در مبارزه با فقر و فساد


    زن و مساله حجاب در خطابات قرآنی

    يكى از مسائل بسيار مهم كه در اسلام براى زنان به آن تأكيد و سفارش شده مسئله حجاب است، حجاب براى زن به اتّفاق علما دين واجب مى‏باشد و آيات متعدّد در اين باره داريم كه بذكر دو تا آن بسنده مى‏شود.
    آيه اوّل:
    «قُل للمُؤمنات يَغُضُضنَ من ابصارهنّ و يحفُظنَ فروجهن و لايبدين زينتهنّ الّا ظهر منها، و ليضربن بخمرهنّ على جيوبهنّ و لايبدين زينتهنّ...»(1)
    همه فقها و دانشمندان اسلامى و مفسّران اتّفاق نظر دارند كه اين آيه دلالت دارد كه بر زنان واجب است بدن و موى خود را از نامحرمان بپوشاند.(2)
    توضيح اينكه در اين آيه شريفه به پنج موضوع در رابطه با حجاب و حفظ حريم عفّت تصريح شده است.
    1- زنان ديدگان خود را از نامحرمان فرو خوابانند. «يغضُضْنَ من ابصارهنّ».
    2- زنان دامان خود را از هرگونه عوامل بى‏عفّتى حفظ نمايند. «و يحفُظْنَ فروجهنّ».
    3- زنان زينت خود را جز آن مقدار كه بطور قهرى آشكار است آشكار نسازند. «و لايبدين زينتهنّ الّا ماظهر منها».
    4- زنان بايد روسرى خود را به سينه خود بيفكنند. «وليضربن بخمروهنّ على جيوبهنّ».
    5- بار ديگر در قسمت پايان جمله فوق آمده. «و لايبدين زينتهنّ».
    منظور از زينت چيست؟
    زينت به معناى زيبايى، مقابل زشتى، و شامل هر نوع زينت طبيعى و عارضى، خواهد شد.
    در تفاسير، براى زينت معانى مختلف ذكر نموده‏اند. در تفسير نمونه، آمده است: «حق اين است كه منظور از زينت‏آلاتى است كه روى بدن قرار گرفته‏اند، طبيعى است كه آشكار كردن چنين زينتى توأم با آشكار كردن اندامى است كه زينت بر آن قرار دارد».
    بنابراين، زنان حق ندارند زينت‏هايى را كه معمولاً پنهان است آشكار سازند، هرچند اندام‏شان نمايان نشوند. به اين ترتيب، آشكار كردن لباس‏هايى زينتى مخصوص كه در زير لباس عادى يا در زير چادر مى‏پوشند مجاز نيست، چون قرآن از آشكار كردن چنين زينت‏هايى نهى كرده است.(3)
    آيه دوم:
    «يا ايّها النّبى قل لِازْواجك و بناتك و نساء المؤمنين يُدنين عليهنّ من جلابيبهنّ ذالك ادنى ان يعرِفْنَ فلايوأذين و كان اللّه غفوراً رحيماً».(4)
    اى پيامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمن بگو جلبابها «روسرى‏هاى بلند»(5) خود را بر خويش فروافكنند، اين كار براى اينكه از كنيزان و آلودگان شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند.
    اين آيه به اصل وجوب حجاب براى زنان تصريح نموده است و در پايان به يكى از فلسفه‏هاى حجاب كه عدم‏آزار از ناحيه مزاحم‏ها است اشاره كرده است.
    پس مى‏توان گفت اين آيه در قرآن جامع‏ترين آيه در حفظ حجاب و حريم عفّت مى‏باشد.(6)
    فلسفه حجاب
    درباره لزوم حجاب و پوشش اسلامى براى زنان علّت و فلسفه ذكر شده كه به بعض آن اشاره مى‏شود
    1ـ جلوگيرى از فساد
    در مرد همواره غريزه جنسى فوق العاده قوى وجود دارد كه او را به شدّت نسبت به زن علاقمند مى‏كند و از سوى ديگر زنان علاقه شديد به خودآرايى و نمايش خود دارد، نتيجه اگر حجاب و پوشش صحيح در جامعه نباشد هركدام از زن و مرد همچون آتش و پنبه به سوى هم نزديك مى‏شوند و شعله‏ور مى‏گردند، و روشن است دود سياه چنين آتشى به چشم همگان آسيب مى‏رساند و موجب فسادهاى گوناگون و زمينه‏سازى براى جرائم و بزه‏كاريهاى مختلف خواهد شد.
    2ـ حفظ كرامت زن
    زن از نظر حقوق و شخصيت انسانى با مرد يكسان است، حرمت و كرامت او به اين است كه به عنوان يك انسان شرافتمند به او نگريست نه به عنوان يك وسيله جنسى و وسيله تبليغ كالا و دكور اطاقها و عاملى براى جلب سيّاحان و آن بانويى كه برهنه يا بدحجاب از خانه بيرون مى‏آيد تا به خانه برگردد دهها و صدها افراد سبكسر و بيماردل او را بچشم شهوت مى‏نگرند.
    3ـ جلوگيرى از بيماريهاى روانى
    هرگاه پوششى براى زنان نباشد و آنها با جلوه‏گرى و عشوه‏گرى آشكار گردد، به طور طبيعى مردان بخصوص جوانان در يك حالت تحريك دايم قرار مى‏گيرند، همين موجب هيجان عصبى و اضطراب اعصاب خواهد شد، چنان‏كه پزشكان روانى مى‏گويند هيجان مستمر موجب بيمارى روانى خواهد شد.(7)
    4ـ حجاب مبازره با حربه استعمار
    يكى از حربه‏هاى مهمّى كه استكبار جهانى و استعمارگران تاريخ براى انحطاط و سقوط ملّت‏هاى مظلوم به كار مى‏برد تا آنها را از درون تهى كنند رواج فرهنگ بى‏حجابى است، اين رواج بى‏حجابى يك سياست است كه استعمارگران براى سركوب غيرتهاى دينى و وجدانهاى بيدار ملّتهاى آزاده و مبازر بكار مى‏برند، با از بين بردن باورهاى دينى و اعتقادات درونى قيام و مبارزه فيزيكى آنها نيز شكسته مى‏شوند و در نتيجه در دام استعمار استعمارگران درمى‏آيند.
    فرانتس فانون، جامعه‏شناس مشهور، در كتاب «انقلاب الجزاير يا بررسى جامعه‏شناسى يك انقلاب»، به بررسى نقش حجاب زنان الجزاير در مقابل استعمار فرانسه پرداخته و سياست‏هاى سرسختانه استعمار را در مبارزه با حجاب زنان الجزاير مورد بحث قرار داده است. وى در اين كتاب مى‏نويسد: «سياستمداران استعمار به اين نتيجه رسيده بودند كه «اگر بخواهيم به تار و پود بافته جامعه الجزايرى هجوم بريم و استعداد مقاومت آنها را از بين ببريم، بايد ابتدا زنها را تحت تسلّط خود درآوريم، و لذا هر چادرى كه دور انداخته مى‏شود افق جديدى را كه بر استعمارگر ممنوع بوده در برابر او مى‏گشايد، و سپس از ديدن هر چهره بى‏حجابى اميدهاى حمله‏ور شدن استعمار ده برابر مى‏شود».(8)
    پس براى مبارزه با استعمارگران و شكست آنها بر تمام زنان مسلمان لازم و واجب است كه سنگر حجاب را حفظ بكنند.
    اشكال:
    انسان چه مرد باشد و چه زن، آزاد آفريده شده، و آزادى مفهوم مقدّس است كه همگان طرفدار آن هستند، ولى حجاب و پوشش اسلامى دست‏پاگير است. زنان را منزوى و پرده‏نشين كرده و از مواهب آزادى محروم مى‏سازند.
    جواب:
    آزادى كلمه مقدّس است، ولى هرچيزى داراى حد است، مثلاً انسان آزاد است، آيا مى‏تواند غذاى مسموم بخورد، يا نصف شب همسايه‏ها را كه در خواب هستند با بلندكردن صداى طبل آنها را بيدار نمايد...؟
    قطعاً آزادى داراى مرز و حد است، آن آزادى مقدّس است كه موجب ضرر و زيان و باعث سلب آزادى ديگران نشود.

    پاورقي ها:

    1. سوره نور، آيه 31.
    2. حجاب بيانگر شخصيت زن، محمد محمّدى اشتهاردى، انتشارات ناصر.
    3. تفسير نمونه، ج 14، ص 439.
    4. سوره احزاب، آيه 59.
    5. جلباب پارچه‏اى است از روسرى بزرگ‏تر، كه تمام سر و سينه را مى‏پوشاند؛ كه در فارسى به آن چهارقد مى‏گويند.
    6. حجاب بيانگر شخصيت زن، محمد محمّدى اشتهاردى.
    7. همان، ص 72، 75 و 78.
    8. بينش اسلامى 3، آموزش پرورش، ص 115.
    9. سوره آل عمران، آيه 104.
    10. همان، آيه 110.
    11. مفردات قرآن، راغب اصفهانى، ماده عرف.
    12. سوره توبه، آيه 71.
    13. همان، آيه 67.
    14. همان، ص 40.

    http://www.qomicis.com

           



    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:48 AM   |  

    صدیقه کبری سلام الله علیها , مساله حجاب

    مرتبط با:همت و کار مضاعف در مبارزه با فقر و فساد


    صدیقه کبری سلام الله علیها , مساله حجاب

    سید محمد حسین یثربی در وبلاگ خود اینگونه مینویسد :

    قال الباقر علیه السلام: و لقد کانت علیهاالسلام مفروضة الطاعة علی جمیع من خلق الله من الجن و الانس و الطیر و الوحش و الانبیاء و الملائکة. (۱)
    حضرت امام باقر علیه السلام فرمودند: به تحقیق حضرت زهرا علیهاالسلام بر تمام آنچه خداوندخلق فرموده از جن و انسان و پرندگان و درندگان وپیامبران و فرشتگان، فرمانروایی بی چون وچرابودند.
    اولیا و برگزیدگان الهی اشخاصی هستند که در تمام جوانب شخصیتی دارای کامل ترین روح ها و سترگ ترین حریم هایند. در میان این افراد دست چین شده چهارده نور پاک از همه درخشنده تر جلوه گری می کنند و زیباتر دل افروزی. اما آنگاه که در کلمات خود ایشان علیهم صلوات الله می نگریم، به سرعت در میابیم که تمام آن پاکان به یک نقطه خیره گشته و یک شخصیّت را حجّت خداوند بر خود می دانند. نقطه ای که قبله دل های امامان و سرمشق و اسوه ای نیکو برای پیشوایان ما سلام الله علیهم اجمعین است و او ام الائمه زهرای مرضیّه علیها سلام الله است .
    البتّه در این مجال بنابر آن نیست که در مورد تمام ابعاد وجودی ایشان علیهاالسلام، سخن به میان آید، چه اینکه نه این مجال و نه هیچ عرصه دیگری گنجایش چنین مقال را ندارد، بلکه چون خطاب این نوشته به خواهران پیرو مکتب آن یگانه اعصار است، سعی خواهد شد به شخصّیت ایشان از زاویه الگویی کامل برای زنان در مسئله حجاب نگریسته شود.
    برای آغاز مطلب به مسجد پیامبر بزرگ الهی صلّی الله علیه و آله وسلم رفته، در حلقه ای که ایشان در جمع صحابه نشسته اند، قرار می گیریم. رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم را می بیینیم که از اصحاب چنین سوال می کنند: برای زنان چه چیزی نیکوتر است؟ هر یک از اصحاب درخور فهم و دانش خود جوابی می دهند. در این میان امیرالمومنین علیه السلام بهتر آن می بینند که پاسخ را از بانوی بانوان جهان بشنوند، تا این بهانه ای باشد برای انتقال معارف از برترین زن و همه با نگرش ایشان بهتر آشنا شوند. پاسخ ایشان چنین است:
    خیر للنساءأن لا یرین الرجال و لا یراهنّ الرجال. (۲)
    برای زنان بهتر آن است که نه مردی را ببینند و نه مردی آنان را بنگرد.
    این گفتار ایشان است و زمانی شیرینی گفتار بیشتر به کام می نشیند که با عمل همراه گردد. در مقام عمل امّا، از ایشان چنین نقل شده است:
    مردی نابینا پس از اجازه گرفتن وارد منزل پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم می شود. رسول الله صلوات الله علیه مشاهده می کنند که حضرت زهرا سلام الله علیها برخاسته فاصله می گیرند و خود را می پوشانند. نبی اکرم علیه و علی آله صلوات الله می فرمایند: دخترم این مرد نابینا است. پاسخ چنین است:
    إن لم یکن یرانی فإنّی أراه و هو یشمّ الریح.
    اگر او مرا نمی بیند، من او را می بینم و او بوی زن بیگانه را استشمام می کند.
    پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم در مقام تحسین چنین عفت و پاکدامنی و برای فهماندن بهترین نوع عمل، این گونه می فرمایند:
    شهادت میدهم که تو پاره ای از وجود من هستی. (۳)
    بانوی بزرگ اسلام سلام الله علیها برای اصلاح این طرز تفکّر که زن را در جای جای اجتماع و در میان مردان بیگانه جستجو می کند و به غلط ارزش او را در به عهده گرفتن نقشهای غیر ضروری بیرون منزل می داند ، چنین بیانی دارند :
    أدنی ما تکون من ربّها أن تلزم قعر بیتها. (۴)
    زن از تمام لحظات، زمانی به خداوند نزدیک تر است که در کنج خانه خویش باشد.
    این است فرمایش کامل ترین زن در مکتبی که عفّت و انضباط از پایه های اساسی آن است . مکتبی که هدفدار است و برای هر موجود مکانی تدارک دیده و وظیفه ای خاصّ بر گردن او نهاده.
    به فراز کوتاه دیگری از زندگی این بانوی بزرگ نظر می افکنیم.
    بعد از آنکه پیامبرخدا صلی الله علیه و آله وسلم کارهای منزل را تقسیم فرمودند و امور داخل خانه را به حضرت زهرا سلام الله علیها و کارهای خارج منزل را به امیرالمومنین علیه السلام محوّل کردند، حضرت زهرا سلام الله علیها فرمایشی شنیدنی دارند:
    فلا یعلم ما داخلنی من السرور إلا الله بإکفایی رسول الله تحمّل رقاب الرجال. (۵)
    اندازه سرور مرا جز خداوند کسی نمی داند چون رسول خدا مرا از انجام کارهایی که مربوط به مردان است بی نیاز کردند.
    روشن شد که بزرگ ترین خوشحالی برترین بانوی عالم سلام الله علیها دوری جستن از بیرون خانه و ظاهر نشدن در میان مردان است. آیا این موارد با رفتارهای امروزی و ارزش های مورد ترویج سازگاری دارد؟
    آنچه ما را متوجّه اهمّیت فوق العاده حجاب در نظر این وجود مبارک می سازد، توجه ایشان به مستور بودن حتی پس از وفات است. به این فراز تاریخی توجه کنید :
    در ایامی که ایشان در بستر شهادت آرمیده و آماده لقای حضرت ربّ جلّ و علا بودند، به اسماء بنت عمیس فرمودند:
    إنی قد استقبحت ما یصنع بالنساء أنه یطرح علی المرأه الثوب فیصفها لمن رأی فلا تحملینی علی سریر ظاهر استرینی سترک الله من النار.
    من آن گونه عملی را که درمورد زنان پس از مرگ آنان می شود، بسیار زشت می شمارم که پارچه ای روی بدن آنهامی کشند که اوصاف بدن آنها را برای بیننده نمایش می دهد. از تو می خواهم که این چنین بامن رفتار نکنی و مرا در چنین تابوتی نگذاری. مرا بپوشان، خداوند تو را از آتش بپوشاند.
    اسماء می گوید: به ایشان عرض کردم در حبشه برای حمل جنازه تابوتی درست می کنند که بدن مّیت را می پوشاند و سپس برای ایشان با چوب های تر و نازک درخت شکل و قیافه آن را ترسیم کردم. حضرت زهرا سلام الله علیها خوشحال شده فرمودند:
    إصنعی لی مثله استرینی سترک الله من النار. (۶)
    مانند همین را برایم بساز . مرا بپوشان ، خداوند تو را از آتش بپوشاند.
    دیده شد که هر جا برای صدّیقه کبری سلام الله علیها امکان برای پوشش بیشتر فراهم آمده، خوشحالی از ایشان نمایان گردیده است که این، جهت و سمت شوق و خرسندی آن وجود مبارک را مشخص می سازد .

    یک سؤال و جواب آن

    در مواردی دیده شده که حضرت زهرا سلام الله علیها نه تنها در اجتماع و درمیان مردان ظاهر شده اند، بلکه حتی به ایراد خطابه و سخنرانی درجمع مردان بیگانه پرداخته اند. با توجه به معتبر بودن این گونه نقل ها، این رفتار را چگونه پاسخ می دهید؟ آیاتناقض میان روشی که در این نوشتار است، باروش مذکور وجود ندارد؟
    در پاسخ به این سؤال و دیگر سؤالات از این دست که معمولا برای توجیه فعّالیت های غیر ضروری بانوان در اجتماع مطرح می شود، باید چنین گفت:
    با اذعان به صحت نقل حضور حضرت صدّیقه سلام الله علیها در اجتماع مردان، به موشکافی شرایط این عمل تاریخ ساز و مهم می پردازیم . ( البته باید به این نکته توجّه داشت که هیچ منبعی حضورغیرضروری ایشان در اجتماعاتی از این دست را درزمان حیات رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم، ثبت نکرده است. )
    پس از ارتحال اندوه بار خاتم الانبیاء صلوات الله علیه و آله و انحراف خلافت الهی از مسیری که آخرین فرستاده خداوند معیّن فرموده بودند، جنبشی از دو سوی پدید آمد. در یک طرف سقیفه سازان را سعی براین بود که با فشار تبلیغات و سایر اقدامات، خلیفه دست ساز خود را تثبیت کنند و با دادن جلوه قدسی به وی، راه حاکمیت اش را هموار سازند و تمام مخالفین را به تمکین از او وادار کنند. این گروه از انجام هیچ عملی در مسیر خواسته خود روی گردان نبودند و با جّدیت طرح خودرادنبال می کردند.
    در طرف دیگر کسانی بودند که علی رغم شمار اندک خویش، سعی بر این داشتند که خلافت را به مسیری که رسول الله علیه و علی آله السلام مقرّر فرموده بودند، بازگردانند. این گروه به زعامت امیرالمومنین علی علیه السلام، تمام تلاش خود را به توجّه دادن مردم به وصایای متعدّد پیامبر خاتم صلی الله علیه وآله وسلم معطوف داشتند. اما از یک سوی با فشار سهمگین جریان حاکم و از سوی دیگر به جهت بی اعتنایی مردم، نتوانستند کاری از پیش ببرند. از جمله این فشارها می توان به حمله حکومتیان به خانه امیرالمومنین علیه السلام و آتش زدن درب خانه ایشان و مضروب ساختن وجود مبارک صدیقه طاهره سلام الله علیها اشاره نمود .
    در چنین شرایطی که تمام سعی جریان حاکم بر دور ساختن مردم از خلیفه برحقّ رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم متمرکز شده بود، چاره ای جز مداخله مستقیم تنها بازمانده رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم نمی ماند. کسی که هیچ راهی برای انکار نزدیکی و ارتباط اش با ریاست اعلای دین و اطّلاع اش از کلمات و وصایای رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم وجود نداشت. کسی که پیامبر صلوات الله علیه وی را پاره ای ازوجود خود نامیده بودند و همه مردم به محبّت دوسویه میان این پدر و فرزند واقف بودند. پس حضرت زهرا سلام الله علیها با درک صحیح از ضرورت آگاه سازی مردم و عدم جایگزین در انجام این کار مهمّ در صحنه حاضر شدند. شکل حضور این بانوی بزرگ سلام الله علیها برای تکمیل پاسخ ما بسیار حایز اهمیّت است. به این عبارات توجّه بفرمایید:
    لاثت خمارها علی رأسها و اشتملت بجلبابها تطؤ ذیولها . . . فنیطت دونها ملاءه . . . (۷)
    حضرت زهرا سلام الله علیها مقنعه خودراپوشیدند و چادر به سر کشیدند... در حالی که لباس بلندایشان زیرقدمشان قرارمی گرفت... پرده ای درپیش روی شان آویخته شد...
    روشن است که پس از آنکه شرایط حادّ زمان، ایشان را ناچارساخت تا در میان مردان حاضر گردند، این حضور با رعایت کامل مسایل پوشش همراه شد و هنگام سخنرانی در جمع نامحرمان پرده ای میان ایشان و مستمعین حایل بود.
    پس آنچه به دنبالش بودیم کاملا واضح شد و معلوم گردید که اوّلا ضرورت موجب حضور اجتماعی ایشان شده است و ثانیا این حضور با نهایت پوشش انجام پذیرفته است. سایر حضورهای ایشان نیز در راستای ضرورت قابل ارزیابی است و تا ضرورت ایجاب نمی کرده از ایشان حضور اجتماعی در میان مردان سراغ نداریم .
    اینک این سؤال از تمام بانوانی که به این وجود مقدّس سلام الله علیها علاقه مندند، پرسیده می شود:
    تا چه مقدار نزدیکی بین خود و سیره و دستورات برترین بانوی عالم سلام الله علیها احساس می کنید؟ آیا وقت آن نرسیده است که در رفتار و الگوپذیری خود بازنگری کنیم؟ آیا تا چه زمانی از فرهنگ غرب که حتی در خاستگاه خود تجربه ناموفّقی داشته و علاوه بر از میان بردن حریم های اجتماعی، مساله ارتباط خانوادگی و تربیت فرزندان را هم تحت تاثیر قرار دارده است، باید الگو گرفت؟

    پی نوشت ها :

    ۱. مستدرک سفینة البحار 6 : 208
    ۲. مجمع الزواید هیثمی 4 : 468 و وسایل الشیعة، جلد20، صفحه67
    ۳. دعایم الاسلام 2 : 215 و بحارالانوار 43 : 91
    ۴.مستدرک الوسايل 14 : 182 و جامع احادیت الشیعة 20: 384
    ۵. بحارالانوار43 : 83 و وسایل الشیعة 14 : 123
    ۶. وسایل الشیعه 2 : 876 و بحارالانوار 43 : 212
    ۷. دلائل الامامه، طبری، صفحه 110

    www.shia-news.com

           



    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:48 AM   |  

    حجاب و هدایت غریزه جنسی

    مرتبط با:همت و کار مضاعف در مبارزه با فقر و فساد


    حجاب و هدایت غریزه جنسی

    دنیای غرب و زیبایی هایش ،این روزها به برکت وجود ماهواره ها و اینترنت بیشتر از گذشته در چشم همگان ،بخصوص جوانان خود نمایی می کند. آن چیزی که تحت عنوان آزادی و در قالب های رنگارنگ و دلفریب جلوه می کند ، بسیاری از جوانان را تحت تاثیر قرار داده ،به نحوی که نسبت به دین و فرهنگ خودمان معترض شده و چهارچوب هایی را که دین برای روابط بین دو جنس قائل شده است را نفی کرده و گمان می کنند اگر ما نیز مسیری که آن ها رفته اند طی کنیم ،زندگی بهتری خواهیم داشت .
    - غریزه جنسی، قوی ترین غریزه انسانی است که زندگی انسانی را از نظر کمی و کیفی مورد تاثیر و تاثر قرار می دهد. این غریزه در کنار دیگر غرایز بسترساز فرهنگ های انسانی در طول تاریخ شده و دین با ورود در این بستر، معنا بخش فرهنگ انسانی می شود. به همین دلیل در تاریخ ادیان کمتر دینی است که درباره ی این غریزه سخن نگفته باشد و برای آن برنامه ای تدوین نکرده باشد.
    غریزه ی جنسی در یک چارچوب، مورد توجه ادیان قرار می گیرد و در چارچوب جهان بینی آن دین، جایگاه این موضوع را با توجه به انسان شناسی خود و جهان شناسی و اخلاقیات مبتنی بر آن، تشریح و تفسیر می کند .
    - در غرب مسیحی قرون وسطی که انسان کامل مسیحی، محور معرفت شناسی، جهان شناسی، انسان شناسی و سپس جامعه شناسی واقع شده بود ، درباره مسئله جنسی، چه از بعد انسان شناسی و چه جامعه شناسی، به همان میزان قضاوت می شد و چون انسان های کامل مسیحی، حضرت مسیح و حضرت مریم و حضرت یحیی (ع)، هر سه ازدواج نکرده، در مسیحیت دوری از این غریزه ، یک شرط برای انسان کامل شمرده شد و کم کم ترک این عمل به ترک کلی لذت های جسمی کشانده می شود و در دوران قرون وسطی، انسان هایی اعم از زن و مرد، دور از شهرها در نقاط دور افتاده جنگل ها و کوه ها و بیابان زندگی می کردند که به دور از لذت های جسمی یک زندگی کاملا مجردانه داشتند. پس حجاب در همین جهت قلمداد می شد. یعنی دوری از لذت های جسمانی بطور کامل.
    - با شروع رنسانس، تفسیری دیگر از انسان کامل ارائه شد که بر فرهنگ جنسی غرب به شدت اثر گذاشت. این تفسیر آن بود که چون خدا در جسم انسان (عیسی) تجلی یافته است، پس جسم انسان تقدس می یابد، به همین دلیل سعی در زیباشناسی جسم انسان است و با یک نوع آناتومی جسم انسان و بدست آوردن رگ، پی، ماهیچه، استخوان و... به ترسیم جسم های زیبا پرداخته شود که این مهم به وسیله «لئوناردو داوینچی » و «میکل آنژ» و «رافائل »، بر روی دیواره های کلیساهای روم و فلورانس انجام می شود. به طوری که جسم های بسیار موزون و هماهنگ بر روی دیوارها ترسیم و یا در مجسمه ها تجسم می یابند. با همین ترسیم انسان بدون پوشش، اولین قدم برهنگی در غرب، توسط نوعی تفسیر از انسان کامل رخ می دهد.
    - این تاکید از سوی بعضی نظریه پردازان صورت گرفت که بر فرهنگ یهودی در باب جنسیت تاکید می کردند. فرهنگ یهودی یکی از جسمی ترین فرهنگ های دینی است که بر رابطه های جنسی برخی محارم با دیده اغماض نگریسته است و آنها را بی اشکال دانسته است. این نظریه پردازان با فرهنگ یهودی بر فرهنگ مسیحیت هجوم برد و سعی کرد که بر برهنگی ، چه از نظر بدنی و چه از نظر روحی تاکید کند و ریشه تمامی عقده های انسانی را در حجاب (به معنای عام) خلاصه کند که مانع است.
    - انقلاب صنعتی در غرب و مهاجرت جغرافیایی انسان ها از مکان های کوچک به مکان های بزرگ و تماس های دو جنس در سطوح مختلف کاری، هنجارشکنی را افزایش داد. حال اگر این را به بد پوشی اجباری زنان، به علت کار با دستگاه های سنگین را اضافه کنیم ، جامعه ای که به وجود آمد قابل تصور است.
    تاثیر صنعت تا جایی رسید که همسران، چه زن و چه مرد، به روابطی فراتر از ازدواج روی آوردند و این روابط خارج از عرف و قانون موجب شد که ارزش خانواده کم رنگ و کم رنگ تر شود.
    - ماشین و محیط کار صنعتی و نظریه پردازان مختلف ، سه عاملی بودند که انقلابی در غرب به وجود آوردند. و غرب را از دوران ملکه ویکتوریا به دوران برهنگی وارد کرد و بر همین اساس، گروه هایی به وجود آمدند که سخت بر برهنگی جمعی تاکید کرده و آن را نیز معیار گروهی قرار دادند، این گروه ها هیپی ها، پانک ها، رپ ها و... بودند و سبب رواج برهنگی شدیدتر شدند که امروزه به Nake یا برهنه های مادرزاد مشهور شده اند.
    - بنابراین، در غرب اگر حجاب مطرح شده است، یعنی دوری شدید از غریزه (چه زن و مرد) و اگر برهنگی مطرح شده است، یعنی آزادی عمل و رفتن به سمت ارضای بی حد غریزه . پس حجاب در غرب، نقطه مقابل انسان و غریزه قرار گرفته است، بطوری که اگر کسی حجاب داشته باشد ، علیه انسانیت خود قدم برداشته است و بی حجابی، یعنی برگشت و بازگشت به خویشتن خویش.
    - ولی این برهنگی به جای بازگشت به خویشتن انسانی، موجب شد که انسان ها از خودشان بیشتر دور شوند ، اول آنکه وسیله ای شد که بدن انسانی طعمه مطامع اقتصادی شود. به صورت مانکن تبلیغاتی کالا و ... معمول شد; یعنی به جای کرامت انسانی، ذلت و رذالت انسانی نصیب او گردید.
    - برهنگی در غرب، بر خلاف ظاهر بی رغبتی جنسی را برایشان به ارمغان آورد ، چرا که شروع زود هنگام و مرتفع کردن اشتباه این غریزه در نهایت به سرد مزاجی تبدیل می شود ، مگر آنکه کالاهای رغبت افزا به میدان بیاید، مثل الکل و یا قرص های نشاط آور که باز در دراز مدت سبب بی رغبتی بیشتر خواهد بود و اگر این غریزه که نشاط آور زندگی است، به رکود کشانده شود، بنیاد خانواده رو به سستی می رود .انگیزه ی تشکیل و حفظ خانواده کم می شود و این بزرگ ترین آسیب برای یک جامعه است.

    همسر

    - حجاب در اسلام برای حفظ نشاط جنسی است، چون حجاب باعث می شود این غریزه دچار بی معنایی نگردد و چون اسلام بر طبیعت و غرایز انسانی تاکید دارد و انسان کامل خود را نه فقط در معنویت کامل، بلکه در پرداختن اصولی به مسائل دنیوی و فطری وغریزی می داند. پس انسان کامل در اسلام الگوی جامع و کامل انسان در دنیا و آخرت است.
    پس حجاب یک فرهنگ است که سبب گرم واقع شدن غریزه جنسی در سطح یک جامعه و هدایت ارضای آن در قالب خانواده می شود .
    اگر ما بخواهیم به بهانه ی تجدد راه رفته ی آن ها را تکرار کنیم ، هم فرهنگ عفاف خود را از دست خواهیم داد وهم مثل آن ها لذت داشتن خانواده ای گرم محروم شده و باید به دنبال راهکارهایی باشیم تا افراد را به سمت تشکیل خانواده سوق دهیم. انسان عاقل از تجربه ی دیگران استفاده می کند و راه به خطا رفته ی دیگران را تکرار نمی کند.

    منبع: هفته نامه پگاه -ماهنامه پیام زن
    تنظیم برای تبیان :داوودی

           



    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:48 AM   |  

    دو حکایت خواندنی درباره ی عفاف

    مرتبط با:همت و کار مضاعف در مبارزه با فقر و فساد




    دو حکایت خواندنی درباره ی عفاف

    روزی زلیخا با یوسف خلوت کرد و از فرصت به دست آمده استفاده نمود. روبه یوسف کرد و گفت: سرت را بلند کن و به من نگاهی کن.
    یوسف گفت: می ترسم هیولای کور و نابینایی بر دیدگانم سایه افکند.
    - زلیخا: به به! چه چشم های شهلا و زیبایی داری!
    - یوسف: همین دیدگان من در خانه ی قبر، نخستین عضوی هستند که متلاشی شده و روی صورتم می ریزند.
    - زلیخا: چه قدر بوی خوشی داری!
    - یوسف: اگر سه روز بعد از مرگ من بوی مرا استشمام نمایی، از من فرار می کنی.
    - زلیخا: چرا نزدیک من نمی آیی؟
    - یوسف: چون می خواهم به قرب خداوند نایل شوم.
    - زلیخا: گام بر روی فرش های پر بها و حریر من بگذار و خواسته مرا برآور.
    - یوسف: می ترسم بهره ام در بهشت از من گرفته شود.
    وقتی که زلیخا استقامت و پاک دامنی یوسف را دید و یقین کرد که تسلیم هوس های او نمی شود، از راه تهدید وارد شد و به یوسف گفت: حالا که چنین است تو را به شکنجه گران زندان می سپارم... یوسف با کمال نیرو گفت: باکی نیست، خدا یاور من است.
    امام علی (علیه السلام) فرمودند: همراه حضرت زهرا (سلام الله علیها) به حضور پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) رفتیم، دیدیم پیامبر به شدت گریه می کنند. عرض کردم: پدر و مادرم به فدایت، چرا گریه می کنی؟ فرمودند: ای علی! در شب معراج زنانی را در عذاب های گوناگون دیدم، از این رو گریه می کنم. از جمله فرمودند:
    1. زنی را دیدم که به مویش آویزان است و مغز سرش از شدّت گرما می جوشد.
    2. و زنی را دیدم که به دو پایش آویزان شده است.
    3. و زنی را دیدم که گوشت بدن خود را می خورد.
    4. و زنی را دیدم که با قیچی ها گوشت بدن خود را بریده بریده می کرد.
    5. و زنی را دیدم که صورت و بدنش می سوخت و او روده های خود را می خورد.
    حضرت زهرا (سلام الله علیها) عرض کردند: ای حبیب و نور چشمم! به من بگو عمل آن زن ها در دنیا چه بود که این گونه مجازات می شدند.
    - زنی که به مویش آویزان شده بود و مغز سرش از گرما می جوشید، به خاطر آن بود که در دنیا موی سرش را از نامحرمان نمی پوشاند.
    - زنی که به دوپایش آویزان بود، به خاطر آن بود که در دنیا بدون اجازه ی شوهرش از خانه بیرون رفت.
    - زنی که گوشت بدنش را می خورد، به خاطر آن بود که در دنیا اندام خود را برای نامحرمان آرایش می کرد.
    - زنی که با قیچی ها گوشت بدنش را می برید، به خاطر آن بود که او در دنیا خودفروشی می کرد و خود را برای کام جویی عیّاشان در معرض تماشای آن ها می گذاشت.
    - زنی که صورت و بدنش می سوخت و روده های خود را می خورد، به خاطر آن بود که بین زن و مرد نامحرم رابطه ی نامشروع برقرار می نمود و در این جهت دلاّلی می کرد. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در پایان فرمودند: «وَیل لامرأۀٍ اَغضَبَت زوجَها و طوبی لامرأۀٍ رضی عنها زوجُها؛ وای بر زنی که شوهرش را خشمگین کند و خوشا به حال زنی که شوهرش از او خشنود باشد». (1)

    پی نوشت:

    1. اقتباس از: عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 10 و بحارالانوار، ج 103، ص 246 – 245 و کتاب پوشش زن در اسلام، ص 53 – 52.

    منبع: با معارف اسلامی آشنا شویم، شماره ی 40.

           



    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:48 AM   |  

    فواید و زمینه های عفاف

    مرتبط با:همت و کار مضاعف در مبارزه با فقر و فساد

    فواید و زمینه های عفاف

    فواید عفاف

    عفاف و پاک دامنی دارای فوایدی است که به چند مورد آن اشاره می کنیم:
    1. حفظ نفس: عفاف موجب کنترل و حفظ نفس از بدی ها می شود. در این باره حضرت علی (علیه السلام) می فرماید: «پاک دامنی نفس را حفظ می کند و از پستی ها دور می کند». (1)
    2. عزت و سربلندی: انسان عفیف در سایه ی عفاف عزت پیدا می کند.
    3. سلامت جامعه: عفاف، سلامت جامعه را به دنبال دارد، زیرا هر جامعه ای را افراد آن تشکیل می دهند و اگر این افراد صالح و عفیف باشند، بالطبع سلامت جامعه را باعث می شود و آن را از آسیب مصون می دارد.
    4. پاکی اعمال: عفاف وسیله ای است برای پاک شدن اعمال. هرگاه که پای نفس و امیال نفسانی در میان نباشد، اخلاص در عمل جای خود را باز خواهد کرد.
    5. قدر و منزلت الهی: از دیگر برکات عفاف قدر و منزلت و نزدیکی به درگاه خدا است. حضرت علی (علیه السلام) در این باره می فرمایند: «کسی که عفت داشته باشد، گناهانش سبک می شود». (2)
    6. فرونشاندن آتش شهوت: حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند: «العِفۀ تُضَعِّف الشهوۀ؛ (3) عفت شهوت را کاهش می دهد».
    7. قناعت: بنا به گفته ی حضرت علی (علیه السلام) «عفت محصولاتی به بار می آورد که قناعت از جمله ی آن هاست». (4)
    8. استحکام بنیاد خانواده: عفاف موجب تحکیم بنیان خانواده می شود و بی عفتی باعث تزلزل آن می شود. چه بسا طلاق هایی که بی عفتی مردم یا زن آن را باعث می شود.

    زمینه های عفاف
    الف) زمینه های فردی:

    1. ایمان: ایمان به خدا و زندگی پس از مرگ از بهترین و قوی ترین راه های پیش گیری از شهوت و هوس های دنیوی است.
    2. تقوا: انسان، با تقوا و خداپرست کم تر دچار خواسته های نفسانی و شهوانی می شود.
    3. آگاهی: اگر انسان به فواید عفاف آشنا باشد، سعی می کند آن را در زندگی به کار بندد.
    4. نماز و عبادت: بهترین و پر ثمرترین بازدارنده ی انسان از فساد و گناه، عبادت نماز و عبادت خداوند، ایمان انسان را قوی می کند و او را از بی عفتی و زشتی مصون می دارد. قرآن می فرماید: «همانا نماز انسان را از زشتی و منکرات باز می دارد». (5)
    5. حیا: از ثمرات عفاف که اصلی ترین موانع انحراف جنسی می باشد، حیا است که برخاسته از ادراک خوبی ها و بدی های اختیاری است که انسان به دلیل داشتن آن، از حیوانات برتر شمرده شده است.
    6. کنترل نگاه: کنترل چشم در نگاه کردن به چیزهای حرام از زمینه های فردی عفاف و باعث سلامت جامعه می باشد. برای کنترل نگاه اموری چون: توجه به علم و آگاهی خداوند و به این که در هر لحظه خدا کارهای ما را زیر نظر دارد، توجه به قیامت و عذاب های آن و توجه به این که دست ها و زبان و پاها و سایر اعضای بدن علیه انسان شهادت می دهد، مؤثر خواهد بود.

    ب) زمینه های خانوادگی:

    1. پاک دامنی همسر: یکی از زمینه های عفاف در خانواده، داشتن همسری پاک دامن و عفیف است، زیرا همسر پاک دامن تأثیر بسزایی در عفت همسر خویش دارد، به علاوه این که همسر عفیف، فرزندان عفیف تربیت کرده، الگوی آن ها خواهد بود.
    2. ازدواج: از مهم ترین راه های مبارزه با بی عفتی تشکیل خانواده است. قرآن در این باره می فرماید: «مردان و زنان بی همسر و هم چنین غلامان و کنیزان صالح و درست کارتان را به نکاح یک دیگر درآورید و اگر فقیر باشند، خداوند آن ها را بی نیاز خواهد کرد که رحمت خدا وسیع است». (6)
    3. تحکیم پیوند زناشویی: یکی از زمینه های تحکیم پیوند زناشویی است. به تجربه ثابت شده خانواده هایی که کانون گرم و صمیمی ای داشته اند، کم تر دچار اختلاف شده اند. در این بین، هدیه دادن، محبت کردن، آرایش و تأمین نیاز جنسی همسر دارای اهمیت است.
    4. مراقبت از خانواده: نگه داری خانواده، به تعلیم و تربیت صحیح و امر به معروف و نهی از منکر و فراهم ساختن محیطی پاک و خالی از هر گونه آلودگی در فضای خانه و خانواده است.
    5. غیرت: یکی از عوامل اساسی عفت، غیرت و تعصب است. کسی که برای ناموس خود حرمت قائل می شود و تعصب دارد، به خود اجازه ی خیانت به دیگران نمی دهد. او می داند که اگر به ناموس دیگری سوء نظری داشته باشد، مطمئناً دیگران نیز به ناموس او سوء نظر خواهند داشت. بنابراین غیرتش به او اجازه را نمی دهد. حضرت علی (علیه السلام) می فرماید: «مازنی غیور قط؛ (7) شخص با غیرت زنا نمی کند».

    ج) زمینه های اجتماعی:

    1. امر به معروف و نهی از منکر: اگر بپذیریم که جامعه مانند یک بدن است و افراد جامعه اعضای این بدن هستند، هنگامی که جامعه دچار فساد و اختلاف می شد، بر همه افراد واجب است برای جلوگیری از آن اقدام نمایند؛ یکی از این راه ها امر به معروف و نهی از منکر است که از زمینه های اجتماعی عفاف می باشد.
    2. حجاب: از زمینه های اجتماعی عفاف و حجاب و پوشش است که اسلام بسیار به آن اهمیت داده است. تا زمانی که زن چون غنچه ای در داخل حجاب باشد، کسی قصد چیدن آن را نمی کند؛ اما هنگامی که حجاب کنار رود و غنچه باز شود، هوسرانان قصد چیدن او را می کنند و بعد از پرپر کردن، آن را به دور می اندازند. قرآن می فرماید: «حجاب برای این است که زنان شناخته نشوند و مورد اذیت و آزار قرار نگیرند». (8)

    پی نوشت ها:

    1. میزان الحکمه، ج 6، ص 363.
    2 و 3 و 4 . همان.
    5. عنکبوت (29) آیه ی 45.
    6. نور (24) آیه ی 32.
    7. نهج البلاغه، کلمات قصار، شماره ی 305.
    8. نور (24) آیه ی 30.

    منبع: با معارف اسلامی آشنا شویم، شماره ی 40، نویسنده: مرضیه آقامحمدی.

           





    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:48 AM   |  

    گوهرشاد در خون

    مرتبط با:همت و کار مضاعف در مبارزه با فقر و فساد


    گوهرشاد در خون

    رضا¬شاه به خوبي مي‌دانست که براي عملي ساختن نقشه شومش، ابتدا بايد شهرهاي مذهبي را دگرگون سازد. پس فرمان رضاخان از تهران به مشهد رسيد: «از‌اين پس، درشکه¬چي‌ها و پسوران مشهد بايد کلاه شاپو (کلاه تمام فرنگي) بر سر بگذارند».
    اجراي‌اين برنامه از ابتداي خرداد 1314 به همراه شايعه‌هاي مربوط به کشف حجاب، در مشهد آشوبي به پا کرد و نخستين فرياد اعتراض را آيت¬الله حاج آقا حسين قمي سر داد.‌ايشان پس از مشورت با تعدادي از شخصيت‌ها و روحانيان، تصميم گرفت براي جلوگيري از کشف حجاب و استفاده از کلاه شاپو در 9 تير 1314 به تهران سفر کند، ولي رضاشاه با بي‌شرمي تمام محل اقامت‌ايشان را در شهر ري محاصره کرد. خبر به شيخ محمدتقي بهلول رسيد. بهلول به سرعت خود را به مشهد رساند. در حرم، مأموران شهرباني مانع او شدند و قصد دست‌گيري وي را داشتند که با دخالت خادمان و زائران حرم، وي دست¬گير نشد، ولي در صحن کهنه زنداني شد. خبر در شهر پيچيد و کم¬کم صحن‌ها از دوستداران بهلول پر شد. همهمه مبهمي فضاي صحن را پر کرده بود، ولي کسي براي آزادي بهلول قدم پيش نمي‌گذاشت. ناگهان فريادي همهمه مردم را به سکوت تبديل کرد‌. اين صداي اعتراض نواب احتشام، يکي از خادمان حرم بود. او کلاه شاپو را از سر برداشت و فرياد زد:
    اي مردم! چهار هزار نفر هستيد و از چهار پليس مي‌ترسيد؟! حمله کنيد و شيخ را آزاد کنيد! نابود باد کسي که‌اين کلاه بي‌غيرتي را به سر ما گذاشت. لعنت بر‌اين کلاه!
    مردم با فرياد ياحسين به حجره بهلول حمله¬ور شدند و وي را بر سر دست، هلهله¬کنان و تکبيرگويان در مسجد گوهرشاد بر منبر صاحب¬الزمان(عج) نشاندند.
    بهلول از بالاي منبر جمعيت را از نظر گذراند و با لحني حماسي فرياد برآورد:
    مردم! خواسته من و شما آزادي آيت¬الله قمي از زندان تهران است! دولت بايد به‌اين خواسته ما تن در دهد!
    جمعيت انبوهي که در مسجد گرد آمده بود، با سر دادن تکبير، سخنان بهلول را تأييد مي‌کرد. شهرباني چندين بار وارد عمل مي‌شود و دستور پراکنده شدن مردم را مي‌دهد. کار به درگيري تن به تن مي‌رسد، ولي ‌ايمان استوار مردم سدي در برابر تهديد‌هاي مأموران شهرباني است!
    آفتاب روز شنبه در حال غروب کردن بود که چند دسته از دهات اطراف مشهد با بيل و تبر و داس و قمه و شمشير به ياري مبارزان گوهرشاد آمدند. خبر پيوستن دسته‌هاي بزرگ مسلح و آماده از دهات دور دست، مبارزان را دلگرم مي‌ساخت. از قوچان و تربت حيدريه هم خبر رسيد که مردم براي ياري بهلول مسلح شده‌اند. توفان خروش مردم، هراسي عجيب در دل دولتي‌ها افکند. فرماندهان تصميم گرفتند تا به پيش از رسيدن نيروهاي مردمي، قيام را در نطفه خفه کنند.
    ماه بالا آمد و شب يکشنبه تا نيمه‌اش به آرامي گذشت. ساعت دوازده نيمه¬شب خبر رسيد که دولتي‌ها براي جنگي بزرگ آماده شده و تمام سربازان شيعه و متدين را از ميدان بيرون کرده‌اند تا به مردم نپيوندند و سربازان غير‌شيعه و يهودي و بهائي و زردشتي و شيعه‌هاي¬ سست¬مذهب را آماده جنگ ساخته‌اند. دور تا دور شهر را براي جلوگيري از آمدن مردم از بيرون، سنگربندي کرده و هواپيما‌هاي جنگي را در فرودگاه به بمب مجهز و براي بمباران آماده ساخته بودند. توپ‌ها و مسلسل‌ها در جاهايي که به حرم و صحن و مسجد اشراف داشت، قرار داده شده بود. مقدمات دفاع مردمي نيز آماده مي‌شد. پشت در‌هاي مسجد، يک دسته مسلح به تفنگ و تفنگچه و چند قطار فشنگ، آماده دفاع، سنگر گرفته بودند. دري که به دستشويي‌هاي مسجد وصل بود و به فلکه مي‌رسيد، از همه درها خطرناک‌تر بود؛ چون به‌ايوان مقصوره و منبر صا¬حب¬الزمان(عج) که محل استقرار بهلول و فرماندهان قيام بود، منتهي مي‌شد.‌اين سنگر به نواب احتشام که از نخستين عوامل انقلاب بود، سپرده شد. همه مي‌دانستند که‌اين ساز و کارها در مقابل سپاه تا بن دندان مسلح رضاخان به چشم نمي‌آيد، ولي همين انقلاب نتيجه‌هاي مهمي در پي داشت که براي هميشه به شيعه و اسلام آبرو بخشيد، از جمله: زنده ماندن آيت الله قمي و کند شدن حرکت ماشين بي‌ديني و اعمال خلاف شرع پهلوي.
    مأموران دولتي نيم ساعت پيش از اذان صبح با تفنگ و توپ و مسلسل حمله بزرگ خود را آغاز کردند و مبارزان گوهرشاد نيز با اسلحه‌هاي اندک خود، مقاومتي درخشان و بي‌سابقه در تاريخ، از خود نشان دادند. از دروازه‌هاي مسجد و صحن نو و صحن کهنه فرياد‌هاي الله اکبر، يا علي، يا حسين(ع) و يا ثامن الحجج و يا صاحب¬الزمان(عج) به گوش مي‌رسيد. حتي عده‌اي با دندان و مشت و سنگ و خشت به نظاميان مسلح حمله مي‌کردند، به¬گونه‌اي که نظاميان از هيچ دري جز آن دروازه که به نواب احتشام سپرده شده بود، نتوانستند داخل مسجد شوند. با خيانت نواب احتشام راه براي سربازان گشوده شد و نظاميان با ورود به ‌ايوان مقصوره، مردم را به رگبار مسلسل بستند. مقاومت مردم در هم شکست و گوهرشاد به خون نشست. آن روز دو هزار نفر از زائران و مجاهدان حرم رضوي در خون خود غلتيدند، ولي موج سرخ قيام گوهرشاد سد بزرگي در برابر توطئه‌هاي فرهنگي بيگانگان و بستري مناسب براي رشد بذر انقلاب اسلامي شد.[1]

    [1]. محمدتقي بهلول، خاطرات سياسي بهلول، اصفهان، انتشارات پيام عترت، 1383.
           



    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:48 AM   |  

    مسئله بد حجابی و راه مقابله با آن

    مرتبط با:همت و کار مضاعف در مبارزه با فقر و فساد


    مسئله بد حجابی و راه مقابله با آن

    مقدمه:

    در این مقاله ابتدا تاریخچه حجاب و فلسفه آن از نظر خوانندگان میگذرد و سپس به مسئله بد حجابی و راه مقابله با آن پرداخته میشود.

    تاریخچه حجاب:

    آنطور که در تواریخ آمده حجاب نه تنها قبل از اسلام بلکه قبل از میلاد مسیح علیه السلام هم وجود داشته است.ودر میان ایرانیان باستان –یهود –یونان و برخی ملل دیگرحجاب رواج داشته است.البته شکل آن بسته به آداب وفرهنگ هر قوم متفاوت بوده است.برای اثبات این مدعا چند مثال زیر را به عنوان مشتی از خلوار از نظر خوانندگان عزیز میگذرانیم:
    حجاب در یهود:((اگر زنی به نقض قانون یهود میپرداخت مثلا بدون آنکه چیزی بر سر داشت به میان مردم میرفت ... در آنصورت مرد حق داشت زن را بدون پرداخت مهریه طلاق دهد.)) تاریخ تمدن ویل دورانت-ج ۴عصر ایمان ص ۴۶۱
    حجاب در ایران باستان:((زنان طبقات بالای اجتماع جز در تخت روان حق نداشتند بدون روپوش در اجتماع ظاهر شوند.))
    ((در نقشهایی که از ایران باستان به جا مانده است هیچ صورت زنی دیده نمیشود.))که این نشان مواظبت از زن بعنوان موجودی حساس در ایران باستان بوده است.
    تاریخ تمدن ویل دورانت ج۱ ص۵۵۲
    حتی زمانیکه دختران کسری پادشاه شکست خورده ساسانی که به دین زرتشت بودند را به نزذ عمر آوردند با پوشش و نقاب و روپوش بودند.
    حجاب در مسیحیت:گذشته از این حجاب در میان مسیحیها هم وجود داشته.به طوری که نقاشان قدیمی مسیحی تصویر حضرت مریم سلام اله علیها را با پوشش کامل میکشیدند.و راهبان بعنوان روحانیون دینی آنها هنوز هم با حجاب در اجتماع ظاهر میشوند که این خود نشان از این دارد که حجاب به دینداری نزدیکتر است.و حتی در قرون وسطی نوعی از چادر در اروپا زینت سر زنان بوده .بعد از انقلاب صنعتی و با آغاز جنگ جهانی دوم بود که جنبش آزادی زنان موسوم به فمنیسم شکل گرفت و بیحجابی را تشویق کرد.
    پس این تقریرات نشان میدهد که حجاب مخصوص دین خاصی نبوده بلکه خداوند آن را در فطرت انسانها سرشته است.

    فلسفه حجاب:

    و اما اینکه چرا باید زنان حجاب را رعایت کنند؟قرآن کریم در آیه ۵۹ سوره احزاب میفرماید((پیامبر به زنان و دختران خود و زنان مومن بگو که خویشتن را به چادر فرو پوشند.که این کار برای اینکه آنها (به عفت)شناخته شوند و از تعرض(هوسرانان)آزار نکشند.))
    آنچه که پر واضح است اینکه فیزیک بدن زنان با مردان متفاوت است.ودیدن قسمتهایی از بدن زنها برای مردها تحریک کننده است.ورویت آن قسمتها توسط مردان موجب التذاذ بصری و افکار پلید میشود.که این موضوع با آزادی زنان مغایر است.و جسم زنان را در حد یک کالا پایین میاورد.پس حجاب همچون صدفی از گوهر وجود زن حفاظت میکند.به بیان لطیف علامه مطهری ((حجاب مصونیت است نه محدودیت))یعنی حجاب در مقابل التذاذ بصری و ظنهای پلید افراد گرگ صفت برای زنها آزادی میاورد.و او را از بند نگاههای پلید آزاد نگه میدارد.پس حجاب آزادی است.
    و دلیل دیگر بر واجب بودن حجاب اینکه اسلام خواستار فعالیت عزتمندانه زنان در اجتماع است به طوری که از نگاههای شهوت آلود محفوظ باشد.تصور کنید که مردان و زنان در محیط کار یا دانشگاه تحریک شهوانی شوند آن موقع است که از تمرکز و کارایی آنها کاسته میشود و شهوت بر مناسبات حاکم میشود.ولی ممکن است عده ای بگویند که در کشورهای غربی و آمریکا زنها بی حجاب در مراکز عمومی ظاهر میشوند و مشکلی هم پیش نمیاید.اما به آماری که اداره تحقیقات اجتماعی آمریکا در نزدیکی سال ۸۶ منتشر کردتوجه کنید:((تعداد نوزادان غیر مشروع نسبت به ۱۰ سال قبل در آمریکا ۴۷ درصد افزایش داشته است.))که این خود به علت افزایش بی بند و باری است.چرا که اراده رابطه غیر مشروع حاصل چیزی جز پوشش تحریک آمیز که نگاهها را جلب میکند نیست.
    و از همین رو هست که پیغمبر صلوات اله علیه فرمود:زنای چشم نگاه به نا محرم است.پس دیگر فایده حجاب جلوگیری از روابط نا مشروع است.وبرای یک زن آزاده از هر دین و ملتی شایسته نیست که اندامهای خود را وسیله جلب توجه قرار دهد.چرا که آن چیزی که در واقع جلب میکند امواج هوس های آلوده است.

    مسئله بد حجابی:

    بر خلاف تصور رایج که کلید قفل بد حجابی را در برخورد انتظامی و اجباری می یابداصلا اینگونه نیست.اولا اینکه بد حجابی در مرحله نخست به نظم ربطی ندارد.و اگر هم به نظم مربوط باشد در کنار جرمهایی مثل الواتی و زورگیری نیست که بشود با بدحجابی مثل آنها برخورد بگیر و ببند انجام داد.چرا که اول از همه برای آنها نسبت به حکومت دینی تنفر ایجاد میکند.ودیگر اینکه بر فرض هم اگر فرد بد حجاب دفعه بعد با حجاب ظاهر شد هنوز علت بدحجابی رفع نشده بلکه به خاطر ترس آن را بروز نمیدهد.و حال آنکه بدحجابی یک مشکل اخلاقی است که با ضمانت اجرای ترس حل نمیشود.چرا که ضمانت اجرای اخلاق وجدان آدمی است.اصلا مگر جوانها با زور بد حجاب شدند؟و یا با زور پسر ها زیر ابرو برمیدارند؟جواب خیر است .یک علت مهم و عمده آن تبلیغات گسترده برای ارزشمند نشان دادن نوع تیپ و مدل زندگی غربی توسط ماهواره ها است.و جالب آنکه افرادی هم که ماهواره ندارند از آنها که دارند الگو برداری میکنند.و این فرهنگ غلط مثل دومینو مدام گسترش میابد.به این آماری که روزنامه رسالت در ۲۵ فروردین ۸۸ منتشر کرده توجه کنید:
    .پس به بد حجابی باید با دید کلان نگریست وریشه آن را خشکاند.چرا که بریدن شاخه های آن باعث بار بیشتر آن است.
    مبارزه نظامی با بد حجابی مثل اینست که دملی در صورت ما سبز شده و ما بخواهیم آنرا با چاقو ببریم.راه درست آن است که با مراجعه به پزشک ریشه آنرا از بین ببریم.یکی از دلایل پیشرفت جوامع غربی این است که در هر کاری از متخصص و دانشمند آن رشته استفاده میکنند.حتی به بیحجابی کشاندن جوانها و ایجاد معضلات فرهنگی در جامعه ما.حال ما چرا از عالمان علم جامعه شناسی –مردم شناسی و متخصصان دینی و فرهنگی استفاده نکنیم؟باید آنها را جمع کرد تا طرحی عملی برای حفظ این ارزش مقدس بریزند.و باید برای به نتیجه رسیدن جانانه هزینه کرد .این همه قراردادهای ۴۰۰-۵۰۰ملیون تومانی با بازیکنان فوتبال تیمهای دولتی بسته میشود و قراردادهای ملیاردی که با مربیان بسته میشود چه عیبی هست اگر مقدار قابل توجهی هم در امر فرهنگ هزینه شود؟ وبا ایجاد شبکه های گسترده ماهواره ای که فیلمهای جذاب وحاوی فرهنگ اصیل دینی داشته باشد.با تشکیل گروه گسترده از سخنرانان جوانپسند و اعزام آنها به دانشگاها و مدارس و... به طور منظم و پیوسته.ویا با نشان دادن زنان محجبه موفق در زمینه اختراع-نویسندگی-نقاشی-هنر و...در رسانه ها به طور گسترده از آنها الگو ساخت.
    ونباید فراموش کرد که تبلیغات و ایجاد پشتوانه فکری یکی از راههای موثر در این زمینه هست.الان که ارزشهایی مثل زیبایی-مدوخودنمایی در جامعه حاکم است.میتوان با تبلیغات فراگیر ارزشهایی مثل هنر و علم را برای افراد مهم جلوه داد تا صاحبان این ارزشها در جامعه مهم شمرده شوند .و افراد برای جلب توجه که نیاز انسان است به جای نمایان کردن اندامهای خود به سمت علم و هنر و امثالهم بروند.

    هادی تاجیک
     آفتاب

           



    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:48 AM   |  

    حریم عفاف و پاکدامنی

    مرتبط با:همت و کار مضاعف در مبارزه با فقر و فساد




    حریم عفاف و پاکدامنی

    زنان بطور تجربی دریافتند که دست و دل بازی (بی بند و باری ) مایه طعن و تحقیر است آنها فهمیدند که آنچه بجوئیم و نیابیم عزیز و گرانبهاست.»
    زن براساس یک الهام فطری و برای حفظ مقام و موقعیت خود، از همان آغاز خلقت تلاش کرده است که خود را از دسترس مردان دور نگاه دارد. حجب و حیا که یکی از ویژگیهای طبیعی زن است، به نوعی تدبیر آفرینش برای صیانت گوهر درونی زن و حفظ مقام و موقعیت او دربرابر مرد بوده است زن هر اندازه پاکدامن و با وقار باشد و اندام خود را درمعرض دید دیگران قرار ندهد، بر احترامش افزوده می شود.
    عفاف و پاکدامنی ابزاری است که همواره زن برای حفظ موقعیت و ارزش خود در برابر مرد به کار بسته است.
    ویل دورانت مورخ آمریکایی در کتاب تاریخ تمدن در این باره می نویسد:
    «زنان بطور تجربی دریافتند که دست و دل بازی (بی بند و باری ) مایه طعن و تحقیر است آنها فهمیدند که آنچه بجوئیم و نیابیم عزیز و گرانبهاست.»
    «حجاب» بهترین حریم عفا و پاکدامنی است که به زن حرمت می بخشد لذا بهتر است از این حریم عفا و پاکدامنی بیشتر بدانیم.

    حجاب چیست؟

    حجاب نوعی پوشش است در زبان عربی، حجاب به معنی پوشش و وسیله ای برای پوشاندن تعریف شده است. استاد مطهری در کتاب خود، کلمه حجاب را هم به معنی پوشیدن و هم به معنی پرده و حاجب می داند.

    قدمت حجاب

    میل به پوشش جزئی از طبیعت انسان و یک کشش درونی است که قدمت آن به داستان خلقت آدم و حوا بر می گردد. در قرآن کریم در سوره اعراف ( آیه ۲۲) آمده است:« و به این ترتیب (شیطان) آنها را با فریب ( از مقامشان) فرود آورد و هنگامی که از آن درخت چشیدند اندامشان (عورتشان) برای آنها آشکار شد و شروع کردند به قرار دادن برگهای (درختان) بهشتی بر یکدیگر تا آنرا بپوشانند.»
    چنان که می بینیم از همان آغاز خلقت بشر، احساس شرم و نیاز، زن و مرد را بر آن داشت تا به هر نحو ممکن، خود را بپوشانند، بی آنکه قبلا در این مورد آموزش دیده باشند علت این موضوع آنست که در نهاد انسان، عامل بازدارنده و هدایت کننده ای بنام حیا وجود دارد که انسان را دربرابر خطرها و انحرافات مصون می کند.
    براساس متون تاریخی ، حجاب بخشی از لباس زنان یونان باستان و روم قدیم بوده که برای زینت از آن استفاده می کردند. جواهر لعل نهرو نخست وزیر فقید هند معتقد است که رومیان نیز تحت تاثیر قوم یهود حجاب داشته اند.یونانیان بیشتر در مراسم و مجالس دینی دارای حجاب بودند در اروپای قرون وسطی نیز حجاب جزئی از زینت زن بوده است.
    در هند همانند ایران باستان، به حجاب شدیدا پایبند بودند. استاد مطهری می نویسد:« اگر تمایل به ریاضت و ترک لذت را یکی از علل پدید آمدن حجاب بدانیم، باید قبول کنیم که هند از قدیم ترین ایام حجاب را پذیرفته است. زیرا هند از مراکز قدیم ریاضت و پلید شمردن لذات مادی بوده است.»
    در ایران پیش از اسلام نیز زنان از حجاب استفاده می کردند ویل دورانت درباره ایرانیان قدیم می گوید:« در زمان زرتشت، زنان منزلتی عالی داشتند؛ با کمال آزادی و با روی گشاده درمیان مردم آمد و شد می کردند. پس از داریوش مقام زن مخصوصا در طبقه ثروتمندان کنترل شد زنان فقیر برای کار کردن ناگزیر بودند که در بین مردم آمد و شد کنند به همین دلیل آزادی بیشتری داشتند ولی در میان زنان دیگر بویژه باتوجه به آنکه گوشه نشینی آنها در دوران حیض واجب بود، پرده پوشی رواج یافت.
    این مورخ آمریکایی همچنین می نویسد: «زنان طبقات بالای اجتماع جرات آن را نداشتند که جز در تخت روان روپوش دار از خانه بیرون بیایند حتی پدران و برادران نسبت به زن شوهردار نامحرم شمرده می شدند.»

    حجاب در میان ادیان

    مطالعه متون تاریخی نشان می دهد که حجاب محدود به دین خاصی نیست و پوشش پیش از ظهور اسلام نیز وجود داشته است استاد شهید مرتضی مطهری در این باره می نویسد: «در ایران باستان و درمیان قوم یهود و احتمالا در هند، حجاب وجود داشته و از آنچه در قانون اسلام آمده، سخت تر بوده است.»
    ویل دورانت در تاریخ تمدن درباره قوم یهود و قانون تلمود می نویسد:« اگر زنی به نقض قانون یهود می پرداخت، چنانکه مثلا بی آنکه چیزی بر سر داشت به میان مردم می رفت و یا در ملاء عام نخ می ریسید یا با هر صنفی از مردان درد دل می کرد یا صدایش آنقدر بلند بود که چون در خانه اش تکلم می نمود، همسایگانش می توانستند سخنان او را بشنوند، در آن صورت مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد.»
    حجاب و پوشش در تمام ادیان و مذاهب دارای جایگاه خاصی بوده است و یکی از دلایل اساسی آن این است که حجاب و پاکدامنی امری فطری است به همین دلیل هریک از ادیان به نوعی صورتی از حجاب را برای زن مقرر داشته است در ادیان زردتشت، یهودیت ، مسیحیت و اسلام، حجاب زنان امری لازم شمرده شده است.
    در آئین زرتشت زنان علاوه براینکه باید از حجاب کامل شامل لباسهای بلند و روسری، شلوار تا مچ پا و چادر یا شنلی بلند بر روی لباسها استفاده کنند، موظف بودند که صورت خود را با روبنده بپوشانند این حجاب در زمان پارسها ( هخامنشیان - اشکانیان و ساسانیان ) نیز معمول بوده است حتی زنان اشراف نیز علاوه بر این در محیط بیرون از خانه، از روبند برای پوشاندن صورت استفاده می کردند در زمان داریوش نیز حجاب با الزام بیشتری در بین زنان معمول بود.
    ویل دورانت نویسنده کتاب تاریخ تمدندر این باره می نویسد : « زنان طبقات بالای اجتماع جرات نداشتند که جز در تخت روان روپوش دار از خانه بیرون بیایند.»
    حجاب در بین زنان قوم یهود نیز معمول بود. در نگاه قوم یهود زنان موجوداتی کم بها بودند و وجودشان از آن رو قابل تحمل بود که تنها منبع تولید سرباز بشمار می آمدند لذا مقررات سختی را برای ارتباطهای آنان منظور می داشتند.
    در آئین مسیحیت نیز احکام سخت شریعت یهود درمورد حجاب زن استمرار یافت دین مسیح استفاده از هرگونه آرایش و زینت را منع می نمود به همین جهت زن می بایست خود را بپوشاند حواریون و پس از آنها پاپ ها و کاردینالهای بزرک که دستورهای دینی آنان ازطرف کلیسا و مذهب مسیحیت لازم الاجراء شمرده می شد، بشدت زنان را به پوشش کامل و دوری از آرایش کردن و استفاده از زینت آلات فرا می خواندند.

    حجاب در اسلام

    اسلام به عنوان آخرین و کامل ترین آئین الهی، حجاب را هدیه ای ازجانب خداوند معرفی نموده است این آئین برای جلوگیری از افراط و تفریطهایی که درطول تاریخ درمورد حجاب بوجود آمده بود، به قانونمند کردن و تنظیم پوشش همت گماشت و آن را بصورت متعادل و صحیح و متناسب با طبیعت انسانی زن و مرد، ارائه نمود.
    از نگاه اسلام، حجاب علاوه بر ارزش بخشی و قداست به زن، وسیله ای برای حفظ زن از معرض خطرات ظاهری و باطنی است.
    بنابراین از نگاه اسلام، زن که نشانه زیبایی آفرینش است، با پوشش مناسب، به عفاف و پاکی شناخته می شود. اسلام از این رو حجاب را وضع نمود که آثار مثبت آن، جامعه را متعادل می کند و بدین طریق دین اسلام به زن ارزش و قداست خاصی می بخشد و جایگاه انسانی او را به دیگران متذکر می شود.

    حدود روابط زن و مرد در اسلام

    خداوند در آیات سوره نور و سوره احزاب به چگونگی رابطه میان زن و مرد و همچنین حکم پوشش زنان اشاره کرده است؛« به مومنان بگو چشمهای خود را (از نگاه به نامحرمان) فرو گیرند و فروج خود را حفظ کنند، این برای آنها پاکیزه تر است، به درستی که خدا به آنچه که انجام می دهید آگاه است و به زنان با ایمان بگو چشمهای خود را (از نگاه هوس آلود) فرو گیرند و دامان خویش را حفظ کنند و زینتهای خود را آشکار نکنند، مگر آنچه از آن ظاهر است و روسریهای خود را بر سینه خود افکنند و زینتهای خود را آشکار نکنند مگر برای شوهرانشان.» (آیات ۳۰ و ۳۱ سوره نور)
    براساس تحقیقات علمی و فیزیولوژیکی، از تفاوتهای جسمی و روحی زن و مرد این است که مردان نسبت به محرکهای چشمی شهوت انگیز، از زنان حساستر و آسیب پذیرتر هستند آسیب پذیری زنان عموما در تمایل آنها به خودنمایی، بروز می کند.
    نگاه تیز و از روی هوس، آغاز لغزش و در بعضی اوقات مقدمه سقوط و انحراف است ممکن نیست کسی بدون کنترل نگاه خود، موفق به مهار نفس و شهوت شود زیرا بعد از دیدن، میل و هوس نیز تحریک می شود و در این حال، خویشتنداری و پیشگیری از تبعات بعدی آن، کار آسانی نیست شخصی که نگاه شهوت انگیز داشته باشد، به علت آنکه به موارد دلخواه خود دسترسی ندارد، دایما در یک حالت ناآرامی و حسرت و رنج بسر می برد این حالت در بعضی از موارد به نوعی جنون کشیده می شود روانشناسان معتقدند که عشقهای شکست خورده و اقدامات خطرناک نظیر خودکشی و دیگر عوارض آن، گاهی با یک نگاه آغاز می شود.
    دین اسلام سفارش می کند اگر زن و مرد بیگانه، بطور غیرارادی به هم نگریستند، از نگاه مجدد بپرهیزند و به هم خیره نشوند و در این باره از هرگونه فکر و خیال و وسوسه خودداری کنند تا دچار اختلالات روحی و روانی نشوند این دعوت اسلام برای تامین سلامت روحی و اخلاقی فرد و جامعه است.
    خداوند از مردان مسلمان می خواهد برای آنکه پاکدامن و عفیف بمانند و به گناه آلوده نشوند، در درجه اول نگاهها و دیده هایشان را تربیت کنند امام صادق (ع) در این باره می فرماید:« نگاه شهوت آلود، تیری است از تیرهای زهر آگین شیطان.»
    و باز آن حضرت درباره پاداش حفظ نگاه می فرماید:« کسی که زنی را ببیند و چشمش را به بالا بیندازد و یا آن را برگرداند، به زودی خداوند مزه ایمان را به او خواهد چشانید.»
    بنابراین اسلام درنظر دارد که خودنمایی زن به محدوده خاصی مانند خانواده اختصاص یابد و زن خود را تنها برای همسر و نزدیکان خود بیاراید این نشان می دهد که زنان مجبور نیستند همیشه و در همه حال خود را بپوشانند در اسلام بعضی از انسانها به عنوان محرم معرفی می شوند که زنان می توانند دربرابر آنها بدون چادر یا روسری ظاهر شوند.

    حجاب اسلامی

    بوسیله حجاب اسلامی، زیبائیهای اندام و جذابیتها و زینتهای زن که معمولا جلب نظر می کند، از نظر چشمهای نافذ و هوسران بیگانگان پوشیده می ماند زن با حجاب خود، در حفاظی مطمئن قرار می گیرد که برای او نوعی امنیت به ارمغان می آورد.
    ازنظر کارشناسان دینی، حجاب اسلامی می تواند شکلهای مختلفی داشته باشد مانتو، روسری، چادر و یا هرچیز دیگری که بوسیله آن برجستگیهای بدن زن پوشیده و مستور شود، از اشکال حجاب محسوب می شود.
    حضرت امام خمینی (ره) بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران درباره حجاب زن می فرماید: «در اسلام زن باید حجاب داشته باشد، ولی لازم نیست که چادر باشد بلکه زن می تواند هر لباسی را که مصداق حجاب است، اختیار کند.»
    حجاب اسلامی نه تنها مانع پیشرفت و ترقی زنان در عرصه کار، علم و هنر نیست، بلکه موانع پیشرفت را از سر راه آنها بر می دارد و میدان فعالیت را از آفات و آسیبها خالی می کند امروزه زنانی که در صنعت و هنر کوشا هستند به این مسئله معترفند که بین حجاب اسلامی و کار هنری هیچ تضادی وجود ندارد.
    حجاب اسلامی، مغایرتی با آزادی زن ندارد. اسلام با آنچه خلاف پاکدامنی زن است، مخالفت می کند به همین دلیل توصیه می کند که زنان زیبائیهای اندام خویش را بپوشانند.
    در اسلام، حجاب اسلامی به معنای حبس زنان در خانه یا پرده نشینی و دوری از شرکت در مسائل اجتماعی نیست، بلکه بدین معناست که زن در معاشرت خود با مردان بیگانه، موی سر و اندام خود را بپوشاند و به جلوه گری و خودنمائی نپردازد.
    ویژگی حجاب در اسلام این است که نه تنها مانع حضور زن درعرصه های مختلف اجتماعی نمی شود، بلکه موجب سلامت محیط کار و حضور مفید و موثر زن در میدان کاری می شود.

    فواید حجاب در جامعه

    ازنظر جامعه شناسی جنسیت، زنان و مردان دارای جاذبه و کشش خاصی نسبت به هم هستند حجاب، زنان و مردان را وا می دارد که فارغ از انگیزه ها و ویژگیهای جنسیتی خود، به عنوان انسانهایی متفکر و خلاق، قابلیت و استعدادهای انسانی خویش را ظاهر سازند و در عین حال از بی بند و باری نیز دوری کنند.
    زنان به عنوان بخشی از نیروی کارآمد جامعه انسانی موظفند برای سلامت اجتماع تلاش کنند درهمین رابطه ضروری است که بانوان هنگام حضور در جامعه، از پوشش مناسب استفاده کنند زیرا پوشش نامناسب و عریان بودن بخشی از بدن آنها، از عوامل مهم انحرافات و ناهنجاریهای اجتماعی است.
    بنابراین حجاب از هنجارهای اجتماعی است که بر سلامت و آرامش روانی جوامع تاثیر می گذارد و بستری سالم و مناسب برای کار و فعالیت زنان و مردان فراهم می آورد در محیطی که زنان و مردان، پوشش و حیا را رعایت می کنند، راندمان کار نیز افزایش می یابد به عبارت دیگر، حجاب برای زن، در جامعه مرزی قابل قبول و متعادل ایجاد می کند و این مرز موجب حضور سالم و مفیدتر او در عرصه تلاشهای اجتماعی می شود.

    در پایان برخی از آثار و پیامدهای فردی و اجتماعی رعایت حجاب را می توان به شرح زیر برشمرد:

    ۱) حرمت بخشیدن به زن
    ۲) مصونیت ارتباطات زن با مردان
    ۳)حفظ اعتقادات مذهبی افراد
    ۴) حفظ عفت زن و جلوگیری از فساد و ناهنجاری.
    ۵) سلامت نسل جدید جامعه
    ۶) پیشگیری از فساد اخلاقی
    ۷) مبارزه با مظاهر بی‌دینی
    ۸) حفظ و استیفای نیروی کار
    ۹) ایجاد آرامش روانی در افراد جامعه
    ۱۰) حفظ کیان خانواده

    نویسنده: علیرضا تاجریان
    مقالات ارسالی به آفتاب

           



    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:48 AM   |  

    تعداد صفحات :17   1   2   3   4   5   6   7   8   9   10   >