مرتبط با:همت و کار مضاعف در مبارزه با فقر و فساد
گوهرشاد در خون |
رضا¬شاه به خوبي ميدانست که براي عملي ساختن نقشه
شومش، ابتدا بايد شهرهاي مذهبي را دگرگون سازد. پس فرمان رضاخان از تهران
به مشهد رسيد: «ازاين پس، درشکه¬چيها و پسوران مشهد بايد کلاه شاپو (کلاه
تمام فرنگي) بر سر بگذارند». اجراياين برنامه از ابتداي خرداد 1314 به همراه شايعههاي مربوط به کشف حجاب، در مشهد آشوبي به پا کرد و نخستين فرياد اعتراض را آيت¬الله حاج آقا حسين قمي سر داد.ايشان پس از مشورت با تعدادي از شخصيتها و روحانيان، تصميم گرفت براي جلوگيري از کشف حجاب و استفاده از کلاه شاپو در 9 تير 1314 به تهران سفر کند، ولي رضاشاه با بيشرمي تمام محل اقامتايشان را در شهر ري محاصره کرد. خبر به شيخ محمدتقي بهلول رسيد. بهلول به سرعت خود را به مشهد رساند. در حرم، مأموران شهرباني مانع او شدند و قصد دستگيري وي را داشتند که با دخالت خادمان و زائران حرم، وي دست¬گير نشد، ولي در صحن کهنه زنداني شد. خبر در شهر پيچيد و کم¬کم صحنها از دوستداران بهلول پر شد. همهمه مبهمي فضاي صحن را پر کرده بود، ولي کسي براي آزادي بهلول قدم پيش نميگذاشت. ناگهان فريادي همهمه مردم را به سکوت تبديل کرد. اين صداي اعتراض نواب احتشام، يکي از خادمان حرم بود. او کلاه شاپو را از سر برداشت و فرياد زد: اي مردم! چهار هزار نفر هستيد و از چهار پليس ميترسيد؟! حمله کنيد و شيخ را آزاد کنيد! نابود باد کسي کهاين کلاه بيغيرتي را به سر ما گذاشت. لعنت براين کلاه! مردم با فرياد ياحسين به حجره بهلول حمله¬ور شدند و وي را بر سر دست، هلهله¬کنان و تکبيرگويان در مسجد گوهرشاد بر منبر صاحب¬الزمان(عج) نشاندند. بهلول از بالاي منبر جمعيت را از نظر گذراند و با لحني حماسي فرياد برآورد: مردم! خواسته من و شما آزادي آيت¬الله قمي از زندان تهران است! دولت بايد بهاين خواسته ما تن در دهد! جمعيت انبوهي که در مسجد گرد آمده بود، با سر دادن تکبير، سخنان بهلول را تأييد ميکرد. شهرباني چندين بار وارد عمل ميشود و دستور پراکنده شدن مردم را ميدهد. کار به درگيري تن به تن ميرسد، ولي ايمان استوار مردم سدي در برابر تهديدهاي مأموران شهرباني است! آفتاب روز شنبه در حال غروب کردن بود که چند دسته از دهات اطراف مشهد با بيل و تبر و داس و قمه و شمشير به ياري مبارزان گوهرشاد آمدند. خبر پيوستن دستههاي بزرگ مسلح و آماده از دهات دور دست، مبارزان را دلگرم ميساخت. از قوچان و تربت حيدريه هم خبر رسيد که مردم براي ياري بهلول مسلح شدهاند. توفان خروش مردم، هراسي عجيب در دل دولتيها افکند. فرماندهان تصميم گرفتند تا به پيش از رسيدن نيروهاي مردمي، قيام را در نطفه خفه کنند. ماه بالا آمد و شب يکشنبه تا نيمهاش به آرامي گذشت. ساعت دوازده نيمه¬شب خبر رسيد که دولتيها براي جنگي بزرگ آماده شده و تمام سربازان شيعه و متدين را از ميدان بيرون کردهاند تا به مردم نپيوندند و سربازان غيرشيعه و يهودي و بهائي و زردشتي و شيعههاي¬ سست¬مذهب را آماده جنگ ساختهاند. دور تا دور شهر را براي جلوگيري از آمدن مردم از بيرون، سنگربندي کرده و هواپيماهاي جنگي را در فرودگاه به بمب مجهز و براي بمباران آماده ساخته بودند. توپها و مسلسلها در جاهايي که به حرم و صحن و مسجد اشراف داشت، قرار داده شده بود. مقدمات دفاع مردمي نيز آماده ميشد. پشت درهاي مسجد، يک دسته مسلح به تفنگ و تفنگچه و چند قطار فشنگ، آماده دفاع، سنگر گرفته بودند. دري که به دستشوييهاي مسجد وصل بود و به فلکه ميرسيد، از همه درها خطرناکتر بود؛ چون بهايوان مقصوره و منبر صا¬حب¬الزمان(عج) که محل استقرار بهلول و فرماندهان قيام بود، منتهي ميشد.اين سنگر به نواب احتشام که از نخستين عوامل انقلاب بود، سپرده شد. همه ميدانستند کهاين ساز و کارها در مقابل سپاه تا بن دندان مسلح رضاخان به چشم نميآيد، ولي همين انقلاب نتيجههاي مهمي در پي داشت که براي هميشه به شيعه و اسلام آبرو بخشيد، از جمله: زنده ماندن آيت الله قمي و کند شدن حرکت ماشين بيديني و اعمال خلاف شرع پهلوي. مأموران دولتي نيم ساعت پيش از اذان صبح با تفنگ و توپ و مسلسل حمله بزرگ خود را آغاز کردند و مبارزان گوهرشاد نيز با اسلحههاي اندک خود، مقاومتي درخشان و بيسابقه در تاريخ، از خود نشان دادند. از دروازههاي مسجد و صحن نو و صحن کهنه فريادهاي الله اکبر، يا علي، يا حسين(ع) و يا ثامن الحجج و يا صاحب¬الزمان(عج) به گوش ميرسيد. حتي عدهاي با دندان و مشت و سنگ و خشت به نظاميان مسلح حمله ميکردند، به¬گونهاي که نظاميان از هيچ دري جز آن دروازه که به نواب احتشام سپرده شده بود، نتوانستند داخل مسجد شوند. با خيانت نواب احتشام راه براي سربازان گشوده شد و نظاميان با ورود به ايوان مقصوره، مردم را به رگبار مسلسل بستند. مقاومت مردم در هم شکست و گوهرشاد به خون نشست. آن روز دو هزار نفر از زائران و مجاهدان حرم رضوي در خون خود غلتيدند، ولي موج سرخ قيام گوهرشاد سد بزرگي در برابر توطئههاي فرهنگي بيگانگان و بستري مناسب براي رشد بذر انقلاب اسلامي شد.[1] [1]. محمدتقي بهلول، خاطرات سياسي بهلول، اصفهان، انتشارات پيام عترت، 1383. |