• English / العربیة / French  
  •  

     


     

     


     

     


     

     


     

     


       

      صفحه خانگي خود كنید !   ایمیل به مدیر !   اضافه کردن به علاقه مندیها !   سال89،کـــار و همت مضــاعف

       



    کار و تلاش در قرآن و سیره معصومین (ع)

    کار و تلاش در قرآن و سیره معصومین (ع)
    نويسنده: عطیه کاملی




    کار در قرآن

    اسلام، مردم را برای برطرف کردن نیازهای زندگی، به کار و کوشش امر کرده، از بیکاری، تنبلی و سربار دیگران شدن به شدت منع نموده است.
    قرآن کریم می فرماید:
    به تحقیق شما را در زمین مسلط کردیم و برای شما در آن وسایل و مایه های زندگی قرار دادیم (تا شما به کوشش خود از زمین و آنچه در آن است، استفاده برید و شکرگزارید، ولی) شما اندک شکر می کنید.[1]
    پس چون نماز به پایان رسید، در زمین پراکنده شوید و از فضل و احسان خدا یاری جویید.[2]
    و (خداوند) از رحمت خود، برای شما شب و روز را قرار داد تا در شب بیارامید و (در روز) از فضل او بجویید؛ شاید شکرگزار باشید.[3]

    کار در حدیث

    پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم) افراد تنبل و بیکار را که تن به کار نمی دهند و می خواهند از دست‌رنج دیگران استفاده کنند، مورد نکوهش و سرزنش شدید قرار داده، می فرمایند: «از رحمت خدا دور است کسی که با زندگی خود را به گردن دیگری بیندازد. ملعون است، ملعون، کسی که اعضای خانواده اش را در اثر ندادن نفقه تباه کند».[4]
    امام باقر(علیه السلام) یارانش را به کار و کسب تشویق می کرد، از شغل آنها می پرسید و اگر بیکار بودند، سفارش می-کرد به کاری مشغول شوند و می فرمودند: «من کسی را که کار و کاسبی را رها کرده و به پشت بخوابد و بگوید: خدایا! روزی‌ام ده، دشمن دارم».
    ایشان به یکی از یارانش که بیکار بود، فرمودند: «مغازه ای بگیر و جلویش را جاروب کن و آب بپاش و بساطی در آن بگستر. چون چنین کنی، وظیفه ات را انجام داده ای».
    آن گرامی تنها سفارش به کار نمی کرد، بلکه خود نیز به باغ و مزرعه خویش می رفت و حتی در هوای گرم تابستان، عرق ریزان کار می کرد.[5]
    امام صادق‌(علیه السلام) فرموده اند: «کسی که برای تأمین معاش خانواده اش تلاش می کند، همانند مجاهد در راه خداست».[6]

    بزرگان هم کار می کردند!

    پیامبر اکرم‌(صلی الله علیه و آله و سلم) نه تنها با راهنمایی ها و زمینه سازی های خود، موجب هدایت افراد به سوی میدان های کاری می‌شد، بلکه خود نیز عملاً وارد صحنه شده، هم‌دوش با دیگران کار می کرد.
    هنگامی که مسجد قبا و مسجدالنبی ساخته می شد، ایشان هم دوش دیگر مسلمانان کار می کرد. آن حضرت سنگ‌های کوچک و بزرگ را برمی داشت و آنها را به محل ساختن مسجد می برد. گاهی هم که مردی از اصحاب نزدش می آمد و التماس می کرد که یا رسول الله! پدر و مادرم فدای تو باد! اجازه بده سنگ و خاک را من ببرم و به جای شما کار کنم، حضرت می فرمودند: «نه، تو هم سنگ دیگری بردار».[7]
    این عمرو می گوید:
    روزی امام صادق(علیه السلام) را در یکی از باغ ها ملاقات کردم. آن حضرت لباس مخصوص کار پوشیده بود و بیل به دست گرفته، در باغ خویش مشغول کشاورزی بود. چنان فعالیت می کرد که عرق از پیشانی مبارکش می ریخت. گفتم: فدایت شوم! بیل را بدهید تا من کار کنم. فرمودند: «دوست دارم آدمی برای کسب روزی حلال در برابر آفتاب آزرده شود».[8]

    کار، قبیح نیست!

    روزی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) با جمعی از اصحاب در محلی حضور داشتند. در آن میان، چشمان آنان به جوانی نیرومند و زیبا اندام افتاد که در اول صبح به کار اشتغال داشت. یاران پیامبر گفتند: اگر این جوان نیرومند، نیرو و انرژی خود را در راه خدا مصرف می کرد، چقدر شایسته ستایش بود. حضرت فرمودند:
    این سخن را مگویید. اگر این جوان برای تأمین معاش می کوشد و انگیزه او بی نیازی از دیگران است، در راه خدا قدم برداشته. اگر هدف او پذیرایی از پدر و مادر ناتوان خود باشد، باز هم در راه خدا کار می کند. اگر هم مقصود او سر و سامان دادن به خانواده و فرزندانش باشد، او به راه خدا رفته و انگیزه مقدسی دارد.[9]

    بوسه بر دست کارگر

    هنگامی که پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از جنگ تبوک برمی گشت، سعد انصاری، یکی از کارگران مدینه به استقبال آن حضرت آمد. وقتی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) با او دست داد، لمس دست های زبر و خشن مرد انصاری، حضرت را تحت تأثیر قرار داد و برای همین از او پرسید: چرا دستان تو این‌طور کوفته و خشن شده، آیا ناراحتی خاصی به تو رسیده؟ عرضه داشت: یا رسول‌الله! خشونت و زبری دستان من، بر اثر کار با بیل و طناب است که به وسیله آنها زحمت می کشم و مخارج خود و خانواده ام را تأمین می کنم. در این هنگام، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) دست او را بوسید و فرمودند: «این دستی است که آتش جهنم آن را لمس نخواهد کرد».[10]

    احترام به همه شغل ها

    حضرت خاتم الانبیاء(صلی الله علیه و آله و سلم) و دیگر معصومان(علیهم السلام)، مسلمانان را به کار و تلاش توصیه می کردند و برای مشاغل تولیدی، صنعتی، تجاری و دیگر شغل ها، اهمیت خاصی قائل بودند. در اینجا به نقل برخی گفتارهای آنان راجع به بعضی مشاغل می پردازیم:

    خانه‌سازی:

    امام صادق(علیه السلام) به فردی که در اثر جهل و غرور تن به کار نمی داد و خود را نیازمند دیگران نموده بود، فرمودند: «برو کار کن و در بالای سرت بار حمل کن و از مردم بی نیاز باش. همانا رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) سنگ ها را به‌دوش خود حمل می کرد و دیوار خانه اش را می ساخت».[11]

    باغ‌داری:

    امام علی (علیه السلام) به سلمان فرمودند: «باغی را که پیامبر با دستان خویش آن را ساخته و درخت هایش را کاشته است، برای فروش به مشتریان عرضه کن» و سلمان هم باغ پیامبر را فروخت.[12] همچنین پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «هر مسلمانی که نهال درختی بنشاند و آن درخت به ثمر برسد، خداوند متعال در مقابل آن درختی در بهشت قرار می دهد».[13]

    دامداری:

    روزی پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «تمام پیامبران الهی پیش از آنکه به مقام نبوت برسند، مدتی چوپانی کردند.» از ایشان سؤال شد: آیا شما هم چوپانی کرده اید؟ فرمودند: «بلی، من مدتی گوسفندان اهل مکه را به چراگاه برده ام».[14]

    راه سازی:

    امام صادق(علیه السلام) به نقل از پدر بزرگوارش امام باقر(علیه السلام) فرمودند: «پیامبر اعظم(ص)، یکی از راه های عمومی را که آب، آن را خراب کرده بود، با چیدن سنگ تعمیر کرد. به خدا سوگند! انسان ها و چهارپایان تا این لحظه از آن استفاده می کنند».[15]

    کشاورزی:

    حضرت امام صادق‌(علیه السلام) فرمودند: آن روز که آدم ابوالبشر از بهشت به زمین رانده شد و نیاز به غذا و آب پیدا کرد، با حضرت جبرئیل به مشورت پرداخت و از او یاری طلبید. جبرئیل آدم را چنین راهنمایی کرد: «ای آدم! اگر می-خواهی نیازمندی های خود را برطرف کنی، کشاورز باش و به زراعت بپرداز»[16] و این‌گونه بود که پدر انسان ها، نخستین کشاورز روی زمین شد.
    روزی یکی از یاران امام صادق(علیه السلام) از ارزش کار دهقانان پرسید، امام پاسخ فرمودند: «همه پیامبران الهی جز حضرت ادریس(ع)، از راه کشاورزی امرار معاش می کردند، ولی حضرت ادریس به کار خیاطی مشغول بود».[17]

    صنعت:

    امام صادق(علیه السلام) می فرمایند: «ساختن، آموختن و کار کردن با انواع و اقسام آلات و ادواتی که بندگان خدا به آنها نیاز دارند و منافع ایشان در آنها و قوام زندگی شان به آنهاست، حلال است».[18]

    تجارت:

    امام صادق(علیه السلام) فرمودند: «تجارت را وامگذارید که خوار می شوید. تجارت کنید تا خداوند به شما برکت دهد.»[19] همچنین امام علی(علیه السلام) می فرمایند: «تجارت کنید که در تجارت برای شما بی نیازی است از آنچه مردم دارند، و خداوند عزّوجل، پیشه ور امین را دوست دارد».[20]

    پرستاری:

    امام صادق(علیه السلام) می فرمایند که رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «کسی که برای برآوردن نیاز بیماری تلاش کند، خواه نیاز او برآورده شود یا نه، همانند روزی که از مادر متولد شده است، از گناهان پاک می-شود».[21]
    امام صادق(علیه السلام) نیز فرمودند: «یکی از عواملی که موجب شد یوسف را فردی نیکوکار بدانند، این بود که در زندان به پرستاری از بیماران اهتمام می ورزید و از آنان مراقبت می کرد».[22]

    چند شغله بودن

    از روایات ائمه(علیه السلام) به دست می آید که چند شغل داشتن، در نظر اسلام چندان پسندیده نیست.
    امام صادق (علیه السلام) در حدیثی می فرمایند: «کسی که توان و همتش را در یک شغل به کار گیرد، خداوند در آن کار یاری اش می کند و هرکس توان و همتش را در چند شغل به کار گیرد، خداوند او را رها خواهد کرد».[23]
    از قدیم هم ضرب المثل جالبی داریم که می گوید: با یک دست چند هندوانه نمی توان برداشت.

    پی نوشت ها :

    [1] . اعراف: 9.
    [2] . جمعه: 10.
    [3] . قصص: 73.
    [4] . تحف العقول، ص37.
    [5] . الکافی، ج4، ص12.
    [6] . همان، ج5، ص88.
    [7] . طبرانی، معجم الکبیر، ج24، ص318.
    [8] . مستدرک الوسائل، ج2، ص417.
    [9] . المحجه البیضاء، ج3، ص145.
    [10] . اسدالغابه، ج2، ص72.
    [11] . وسائل الشیعه، ج17، ص38.
    [12] . حلیة الابرار، ج1، ص331.
    [13] . کنزالعمال، ج3، ص896.
    [14] . میزان الاعتدال، ج3، ص293.
    [15] . حلیة الابرار، ج1، ص329.
    [16] . وسائل الشیعه، ج19، ص37.
    [17] . تهذیب، ج2، ص115.
    [18] . وسائل الشیعه، ج2، ص536.
    [19] . همان، ص528.
    [20] . همان.
    [21] . بحارالانوار، ج81، ص217.
    [22] . همان، ج12، ص230.
    [23] . کافی، ج2، ص246.

    منبع: ماهنامه گلبرگ ، شماره 105

     


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در سه شنبه 24 فروردین 1389  ساعت12:16 AM   |