
ایجاد یک بازار موفق علاوه بر داشتن فرصتهای مختلف خطرهایی را نیز بوجود می آورد. من به عنوان وکیل یکی از نمایندگی های شرکتهای ایجاد کننده بازارهای آزاد عنصر اصلی را بعنوان ایجاد یک بازار موفق حیاتی می دانم .
1
-
شریک
خوب، 2- روشنفکری، 3- مشارکتی فعال، 4 -شکیبایی فوق
العاده
.
من به اندازه کافی شباهت
های اصلی بسیار زیادی را در کشورهای مختلف همانند روسیه،
کره، ویتنام و حتی کلمبیا دیدم و بطور قطع به ایجاد هسته اصلی و پیامدهای
جانبی یک
بازار موفق در کشورهای مختلف اعتماد پیدا کرده ام. فقط یک تدبیر خوب می
تواند یک
بازار قوی ایجاد کند و انجام کامل آن تدبیر برای همه کشورها الزامی است
.
قاعده اول:
یک شریک خوب شرط رسیدن به موفقیت: وجود یک شریك
محلی از عوامل حتمی برای ایجاد یک بازار موفق است شما از کجا باید شروع
کنید.
ابتدا باید تمام وظایف خود را با پشتکار انجام دهید و قبل از آغاز هر
فعالیت تجاری
با هر شخصی باید آنچه را که از شریکتان انتظار دارید و آنچه را که نیازمند
آن هستید
را در آن کشور برای شما انجام دهد و هدایت ایجاد بازار را بر عهده گیرد را
تعیین
کنید. بر اساس تجربیات شرکتهای خارجی به یک شریک داخلی و محلی همان کشور که
فعال و
خلاق و قابل اعتماد باشد نیاز دارند. ایجاد بازار در کشورها اغلب شكل
قانونی كامل ندارد
و به سمت دولت متمایل است تا ایجاد یك بازار آزاد. دادگاههای آن اغلب
بسیار کند و
رشوه خواه هستند و یک اشتباه کوچک از جانب شما باعث اقامه دعوی بر دزدیدن
خریدن
تمام پولهایتان توسط شریکتان خواهد شد. همچنین یک اشتباه کوچک باعث اخراج
شما از
آن كشور شود در حالیكه سرمایه شما هنوز در آن كشور است. چرا باید به دنبال
یك شریك
محلی گشت؟ فردی با خط مشی سیاسی؟ هم بلی و هم خیر. بلی بخاطر اینکه شما به
یک فرد
ماهر برای مانور بر روی بعضی از قوانین باز دارنده نیاز دارید. نه به خاطر
اینکه
همه چیز در او خلاصه نمی شود و ممکن است بنابر ارتباط با دولت کل فعالیتها و
سود
شما را به سمت دولت سوق دهد و به دلیل مخالفت با دولت و عدم تحمل فشارهای
سیاسی به
کشورش بازنگردد. نفوذ سیاسی برای ایجاد یک بازار در کشورها اغلب دارای
مسوولیت
حقوقی بیشتری نسبت به شخصی که از مسائلی مانند بدهی ها، عایدهای شرکت و
مسایلی از
این دست مطلع است، می باشد. بنابراین وجود یک شریک با خط مشی سیاسی تنها
برای دستیابی
به عوامل ضروری ایجاد بازار کافی است نه بیشتر. شهرت و شخصیت شریک می تواند
از سیستم
قضایی آن کشور شما را مصون نگه دارد. راجع به استعدادها و چیزهای بالقوه
شریک خود
تحقیق کنید. بعد از اینکه مشروعیت او بر شما ثابت شد او نیز می خواهد بداند
که شما
چقدر استعدادهای بالقوه دارید و خواهان چند ملاقات با شما قبل از امضاء هر
گونه
قرار داد خواهد شد. شما می توانید یک وکیل یا بازرس محلی استخدام کنید تا
مطالب
ذکر شده توسط او را تایید کند
.
قاعده دوم:
ذهنتان را آماده نگه دارید. انجام فعالیتهای تجاری
برای ایجاد بازار تجاری امری ضروری است. در ذهن من همیشه یک سرود هندی نقش
می بندد
که قانون کاری من در کشورهای مختلف است که ترجمه آن بدین صورت می شود: «همه
را هیچ
فرض کن اما چیزهایی را بپذیرد که هیچ چیز درباره انجام آنها نتوانی درک
کنی.»
امکان بوجود آمدن چیزهایی در کشورهای مختلف وجود دارد كه احتمالا حتی به
ذهن شما
حتی خطور هم نکند. چیزهایی را که برای ایجاد یک بازار در یک کشور یاد می
گیرید
ممکن است در کشور دیگر اصلا کاربردی نداشته باشد حتی در نزدیکی همان کشور،
اما با
دین و مذهبی دیگر برای ایجاد بازار تفاوتهایی وجود نداشته باشد. اما همیشه
یک
قاعده کلی وجود دارد «ذهنتان را آماده نگه دارید و همه چیز را هیچ فرض کنید
و
شراکت را همه چیز
».
قاعده سوم:
در خیلی از کشورها فعالیتهای تجاری محلی از رشوه
خواری سوءاستفاده کرده و از اجرای قانون برای ایجاد بازار داد وستد جلوگیری
می
کنند. محلی نیز ممکن است برای کشورهای محلی کار کنند و نه برای شما. ساده
ترین راه
برای ترساندن شما توسط رقیب محلی تهمت زدن به شما مبنی بر اینکه شما کار
غیرقانونی
انجام می دهید، است. نه خود شما و نه دوست شما در صورت بروز یک مشکل غیر
قانونی در
کار نمی توانید و نمی تواند باعث بسته نشدن شرکت شما در آن شوید. شما باید
مردم آن
کشور را از فعالیت خود مطلع سازید. و آنها را راهنمایی کنید و آموزش دهید
.
روشهای
اخلاقی را نیز به آنها متذکر شوید و بگویید راندمان کاری و کنترل کیفیت
در راس امور کار شما قرار دارد ما باید با سران اداره های مرتبط ملاقاتی رو
در رو
بصورت ماهیانه داشته باشیم و وضعیت خود را چه با تلفن و چه با فکس بصورت
واضح تر
روشن کنیم واز نمایندگان محلی نیز دعوت نماییم از فعالیتهای ما بازدید
نمایند
.
قاعده چهارم:
تمرین
کنید که شکیبا باشید
:
تنه اصلی درخت با صبر
فراوان دست، چرا
که ممکن است شما برای انجام یک کار ساده مجبور باشید در طول یک روز بارها و
بارها
به یک جا سر بزنید یا كاغذ بازیهای فراوان را تحمل کنید و بعدا هم به نتیجه
نرسید
و یا برای پیدا کردن یک شرکت بسیار زحمت بکشید بطور مثال پس از فروپاشی
اتحاد جماهیر
شوروی خطر سرمایه گذاری 000/250 دلاری را در روسیه پذیرفتیم و خیلی سریع به
سود
قابل ملاحظه ای رسیدیم، اما خیلی سریع نیز 000/250 دلار نیز توسط شركت های
روسی از
من ربوده شد چون من بسیار عجول بودم. البته این فكر بسیار غیر منطقی بود
زیرا كه
من می خواستم به راحتی به سود برسم چرا که دولت و سیستم مالیاتی هیچ کشوری
قابل پیش
بینی کتبی صددرصد نمی باشد و صبر و شکیبایی فوق العاده ای را برای تغییر
ذهنیت
آنها می طلبد
.
گرد آورنده: www.creativity-v2.blogfa.com