• English / العربیة / French  




  • نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در پنج شنبه 23 اردیبهشت 1389  ساعت9:12 PM   |  

     

     


     

     


     

     


     

     

     


     

     


     

     


     

     


     

     


       

      صفحه خانگي خود كنید !   ایمیل به مدیر !   اضافه کردن به علاقه مندیها !   سال89،کـــار و همت مضــاعف

       



    طرح كسب و كار سندی مكتوب است كه جزئیات كسب و كار پیشنهادی را مشخص میكند. این سند باید ضمن تشریح موقعیت كنونی ، نیازها ، انتظارات و نتایج پیش بینی شده را شرح دهد و كلیه جوانب آن را ارزیابی كند.

    طرح هم برای صاحب آن و هم برای حمایت كنندگان مالی آن، به دلایل زیر لازم است:

    ۱) مهم آن است كه مالك درباره هدف خود از كسب و كار و منابعی كه برای آن نیاز دارد به دقت فكر كند. این موضوع در برآورد میزان سرمایه مورد نیاز، به وی كمك خواهد كرد.

    ۲) بعید به نظر میرسد كه مالك كسب و كار، برای راه اندازی آن سرمایه كافی داشته باشد. حمایت كنندگان مالی-بانكها یا سرمایه گذاران ریسكی-باید متقاعد شوند كه سرمایه گذاری در كسب و كار جدید، منطقی و درست است.

    ۳) فرض بر این است كه اگر كسب و كار ایده خوبی نداشته باشد، هم برای صاحب آن و هم برای حمایت كنندگان مالی آن، باید این موضوع را در مرحله برنامه ریزی و قبل از هدر رفتن مقدار زیادی از زمان و هزینه، شناسایی كنند.

    ● اجزای یك طرح كسب و كار:

    ۱) اهداف كلی

    ۲) مشخصات مجری طرح و همكاران

    ۳) تعریف و توصیف كسب و كار

    ۴) تحلیل استراتژی بازار

    ۵) تحلیل مالی

    ۶) خلاصه

    ● طرح كسب و كار نشان دهنده چیست؟

    آماده كردن یك طرح كسب و كار نتیجه نهایی روند طرح ریزی نیست ، بلكه تحقق طرح ، هدف نهایی است. با این وجود نوشتن طرح یك مرحله میانی مهم است. طرح نشان می دهد كه بمنظور یك كسب و كار محرز ، بررسیهای دقیق در ایجاد كسب و كار انجام شده است و برای راه اندازی آن كارآفرین ، وظیفه اش را انجام داده است.

    ● هدف طرح

    وجود یك طرح كسب و كار رسمی ، صرفنظر از اندازه كسب و كار آن ، به همان اندازه كه برای راه اندازی مهم است برای یك كسب و كار برقرار ( محرز ) نیز مهم است.

    این طرح چهار عمل اصلی را بصورت زیر انجام می دهد:

    ۱) به مدیر یا كارآفرین كمك می كند كه جوانب و پیشرفت پروژه یا كسب و كارش را مشخص ، متمركز و بررسی كنند.

    ۲) یك چهارچوب منطقی و حساب شده ایجاد می كند تا در آن یك حرفه بتواند توسعه یابد و تدابیر مربوط به آن حرفه را در چند سال آینده دنبال می كند.

    ۳) بعنوان ماخذ و مبنایی برای مذاكره با اشخاص ثالث مانند سهامداران ، دفاتر نمایندگی ، بانكها ، سرمایه گذاران و ... بكار می رود.

    ۴) معیاری را برای سنجش وضعیت واقعی كسب و كار در برابرآنچه كه باید باشد، ارائه می دهد.

    همانطور كه دو شغل مثل هم وجود ندارد و بنابراین طرحهای كسب و كار مانند هم نیز وجود ندارد. از آنجائیكه ، برخی موضوعات در طرح به یك طیفی از كسب و كارها مرتبط هستند بنابراین این امر مهم است كه مفاد و مندرجات طرح ها با امور فردی متناسب باشد. با این حال ، بیشتر طرح ها از یك ساختار آزموده شده و نظر عمومی بر روی ( در مورد ) آماده سازی طرحی ك بطور وسیعی قابل اجراست متابعت می كنند.

    طرح كسب و كار می بایست نگرشی واقع بین از پیش بینی ها ومقاصد بلندمدت داشته باشد. این دید و نگرش چهارچوبی را به وجود می آورد كه طرح باید در آن فعالیت كند و نهایتا" یا موفق می شود یا شكست می خورد. برای مدیران و یا كارآفرینانی كه به دنبال حمایت خارجی هستند ، آماده كردن یك طرح جامع ، موقیت را در افزایش بودجه ها یا تجهیز پشتیبان ضمانت نخواهد كرد. عدم وجود یك طرح منطقی ، یقینا شكست را حتمی خواهد كرد.

    ● اهمیت پروسه

    ایجاد یك طرح كسب و كار رضایت بخش امری پردردسر ، اما ضروری است ، روند برنامه ریزی ، مدیران یا كارآفرینان را وادار می كند كه كاملا دریابند آنچه را كه می خواهند بدست بیاورند و اینكه چطور و كی آنرا انجام دهند. حتی اگر هیچ حمایت خارجی هم نیاز نباشد ، طرح كسب و كار می تواند برای دوری گزیدن از اشتباهات یا تشخیص فرصتهای پنهانی نقش حیاتی را بازی كند.

    برای عده بسیار زیادی از كارآفرینان و طراحان ، روند طرح ریزی (‌ فكر ، مذاكره ، تحقیق ، تجزیه و تحلیل ) به اندازه طرح نهایی و یا حتی بیشتر از آن مفید است.

    بنابراین حتی اگر به یك طرح رسمی نیاز ندارید ، درباره روند طرح ریزی بطور دقیقی فكر كند. این كار می تواند سود زیادی برای طرح كسب و كار شما داشته باشد.

    هفته های بسیار زیاد كار سخت و پیش نویسهای متعدد را از زمان بروز طرح تا گرفتن حق كار پیش بینی كنید. یك طرح مكتوب واضح با بسته بندی جذاب سبب خواهد شد تا حامیان ، سرمایه گذاران و ... آسانتر به آن گرایش پیدا كنند . یك طرح كسب و كار كاملا آماده نشان خواهد داد كه مدیران یا كارآفرینان، كار را می شناسند و آنها را برای پیشرفت طرح بر حسب فرآوریها ، مدیریت ، سرمایه ها و مهمتر از همه بازارهای اقتصادی و رقابت اندیشیده اند.

    این روزها مباحث فراوانی پیرامون ویژگیهای شخصیت كارآفرین مطرح است، لیكن تنها تعداد كمی از كارآفرینانی كه من طی سه سال گذشته با آنها برخورد كرده ام، از چنین ویژگیهایی برخوردار بوده اند. من پی برده ام كه بسیاری از افراد (فروشندگان، جراحان، روزنامه نگاران، پژوهشگران و حتی موسیقیدانان)،حداقل در مواردی كارآفرین هستند. در مجموع استنباط من از كارآفرینان موفق این است كه كارآفرینی نوع خاصی از شخصیت نبوده،بلكه ناشی از منظم بودن نوآوری است.

    نوآوری وظیفه ای ویژه بریا كارآفرینی است، چه در یك صنعت باشد، یا در یك نهاد خدمات عمومی و یا در كاری كه فرد به تنهایی یك آشپزخانه خانوادگی انجام می دهد و بدین معناست كه از طریق كارآفرین می تواند هم ثروتهای جدید ایجاد كرده، منبع آفرین باشد و هم به منابع موجود، استعداد بیشتری بریا ثروت آفرینی ببخشد.

    امروز تعریف مناسب كارآفرینی با بیشترین ابهام روبروست. برخی صاحبنظران این واژه را برای اشاره به همه صنعت های كوچك بكار می برند و برخی دیگر برای صنعت های جدید از آن استفاده می كنند. به هر حال،موسسات كارآمد فراوانی وجود دارند كه از كارآفرینی بطور موفقیت آمیزی بهره برداری می كنند. بنابراین، این اصطلاح به اندازه یا عمر خاصی از سازمان اشاره نمی كند. بلكه منظور از آن، نوع خاصی از عملكرد است كه در بطن آن نوآوری نهفته است. نوآوری كوششی برای ایجاد تغییرات هدف دار در توانایی های اقتصادی یا اجتماعی سازمان است.

    ● منابع نوآوری

    نوآوری می تواند ناشی از نبوغ افراد و تراوشات قریحه آنها باشد. لیكن، اكثر نوآوریها، به ویژه نوآوریهای موفق ناشی از جستجوی هوشمندانه در فرصتهای نوآوری است، كه تنها در موقعیتهای خاصی به دست می آید.

    در یك شركت یا صنعت چهار نمونه از این فرصتها وجود دارند كه عبارتند از :

    ▪ رویدادهای غیرمنتظره

    ▪ ناسازگاریها

    ▪ نیازهای فرآیندی

    ▪ تغییرات صنعت و بازار

    سه منبع دیگر فرصت ها در خارج از شركت، در محیطهای اجتماعی و فكری ایجاد می شو ند كه عبارتند از :

    ▪ تغییر ویژگیهای جمعیت

    ▪ تغییر نگرش

    ▪ دانش جدید

    این منابع همپوشی داشته، لیكن از نظر ریسك پذیری، دشواری و پیچیدگی با یكدیگر تفاوت دارند و در یك زمان، بیشتر از یك مورد آنها می تواند عامل نوآوری شود. به هر حال، موارد فوق علت اكثر فرصتهای نوآوری را بیان می كنند.

    ● رویدادهای غیرمنتظره

    ابتدا به آسانترین و ساده ترین فرصت نوآوری توجه كنید :

    غیرمنتظره بودن. اوایل دهه ۱۹۳۰،آی. بی. ام نخستین ماشین حساب مدرن خود را برای بانك ها طراحی و عرضه نمود. لیكن بانكها در سال ۱۹۳۳ تجهیزات جدید را نخریدند. آنچه باعث نجات شركت گردید،كشف یك موقعیت غیرمنظره توسط توماس واتسون، موسس و مدیر عامل شركت بود كه از ان بهره برداری شد :كتابخانه عمومی نیویورك متقاضی خرید ماشین بود. برخلاف بانكها،كتابخانه ها در آن زمان پول داشتند،در نتیجه واتسون توانست بیشتر از یكصد عدد از ماشین های غیر قابل فروش در جای دیگر را به كتابخانه ها بفروشد.

    ۱۵ سال بعد،هنگامی كه هر كس فكر می كرد رایانه ها برای كارهای علمی پیشرفته طراحی شده اند،بازار بطور باور نكردنی، متقاضی ماشین هایی شد كه بتوانند لیست حقوق تهیه نمایند. یونیواك كه دارای پیشرفته ترین ماشینها بود، كاربرد های حرفه ای را كنار گذاشته بود، ولی آی. بی. ام فورا تشخیص داد كه با یك موقعیت غیرمنتظره روبروست و در اصل، همان ماشین های یونیواك را برای كاربردها ی معمولی نظیر پرداخت و تهیه لیست حقوق،مجددا طراحی كرد و طی پنج سال در صنعت رایانه ” پیشرو “ گردید، موقعیتی كه تا امروز نیز حفظ كرده است.

    شكستهای غیر قابل انتظار نیز می توانند منابع مهمی بریا ایجاد فرصتهای نوآوری باشند. همگان از شكست فوردادسل بعنوان بزرگترین شكست در تاریخ اتوموبیل های جدید اطلاع دارند. آنچه كه فقط افراد كمی از آن خبر دارند این است كه شكست ادسل باعث موفقیت های بعدی شركت شد. فورد،اتوموبیل ادسل را كه تا آن زمان دقیق ترین ماشین در تاریخ اتوموبیل سازی آمریكا بود برنامه ریزی كرد تا بتواند خط تولید انبوهی را به شركت ارائه نماید كه قابل رقابت با جنرال موتورز باشد. زمانی كه علی رغم همه برنامه ریزیها، پژوهش های بازار و طراحی هایی كه بر روی ادسل انجام گرفته بود،با شكست مواجه شد، فورد تشخیص داد كه در بازار اتوموبیل، اتفاقاتی رخ داده است كه بر خلاف پنداشته های اصلی جنرال موتورز و سایر شركتها یی است كه در حال طراحی و بازار یابی اتوموبیل هستند. چندی بعد، تقسیم بازار كه اوایل بر مبنای گروههای درآمدی انجام می شد،بر اساس اصل جدیدی انجام گرفت كه امروزه ”سبك زندگی “ نامیده می شود. پاسخ فورد،ساخت ماشین جدید موستانگ بود. ماشینی كه باعث شد شركت محبوبیت خاصی پیدا كرده، مجددا در صنعت پیشرو گردد.

    موفقیتها و شكست های غیرمنتظره منابع مهمی برای ایجاد فرصتهای نوآوری هستند. چراكه اكثر موسسات به انها بی توجه بوده، حتی از انها هراسان می شوند. دانشمند آلمانی كه در سال ۱۹۰۵ نووكائین را كه اولین داروی مخدر است ساخت، قصد داشت از آن بریا اعمال جراحی بزرگ نظیر جراحی قطع دست استفاده شود. با این وجود، جراحان ” بیهوشی عمومی “ را برای چنین عمل هایی ترجیح دادند،كاری كه اكنون نیز ادامه دارد. در عوض نووكائین شاهد درخواست فوری از داندانپزشكان بود. مخترع این دارو سالها ی آخر عمرش را صرف مسافرت بین دانشكده های دندانپزشكی نمود،برا ی اینكه از این اختراع عالی استفاده نادرست نشده و در راهی كه وی قصد نداشته مورد استفاده قرار نگیرد.

    تمسخر آمیز به نظر می رسد، لیكن باید پذیرفت كه نگرش مدیران به رویدادهای غیر منتظره عبارت است از :” آن نباید اتفاق می افتاد“، سیستم ها ی گزارش دهنده نیز این واكنش را تشدید می كنند. چراكه آنها نسبتا به امكانت پیش بینی نشده بی توجه هستند. گزارشه های ماهانه یا هفتگی نیز در صفحه اول خود، فهرستی از مشكلات را درج می كنند كه بیانگر حوزه هایی است كه در آنجا نتایج در حد انتظار نیست. البته چنین اطلاعاتی ضروری است و از وخامت اوضاع جلوگیری می كند،ولی موجب به تعویق افتادن شناخت فرصتهای جدید می شود. اولین شناخت از فرصت احتمالی، معمولا در جایی صورت می گیرد كه شركت در آن بودجه بیشتری صرف كرده است. بنابراین تلاشهای كارآفرینی حقیقتا دو ” صفحه “ دارند: یك صفحه مشكل و یك صفحه فرصت و مدیران باید بریا هر دو زمان یكسانی صرف كنند.

    [Image]
    تهیه كننده:منتظر، از قافله عقب مانده
    منبع : سایتهای مختلف اینترنتی