مرتبط با:همت و کار مضاعف در وقف و امور خیریه
نويسنده: اميد رضايي
مقدمه
شناخت اسناد از ضروريات کار با اسناد است. روشن است که همهي اسناد از نظر محتوا و ظاهر شبيه به هم نيستند؛ به عنوان مثال شيوهي تهيه اسناد وقف و خاصه وقفنامه که از جمله اسناد شرعي است، با اسناد و مکاتبات ديواني تفاوت کلي دارد. همچنان که پژوهشگر مسائل حکومتي بايد شناخت کافي از چگونگي اسناد ديواني و مکاتبات، داشته باشد، پژوهشگر اجتماعي - ديني نيز در هنگام استفاده از اسناد غني وقف، بايد چنين اسنادي را بشناسد. البته اين بدان معني نيست که چنين پژوهشگري بايد سندشناس حرفهاي باشد هم چنانکه سکهشناس و نسبشناس و خط شناس و کتيبهخوان حرفهاي و...؛ چرا که او در مواجهه با سند، پس از اطمينان از درستي ابزار است که دست به کار گزينش و تفسير متن ميشود. لازم است پيش از ادامهي مطلب، هدف از تبيين آن مطرح شود:
1. شمار قابل توجهي رونوشت اسناد وقف کشور - مربوط به وزارت معارف و اوقاف - در بايگاني دفتر کل اسناد و شناسايي موقوفات سازمان اوقاف وجود دارد که ادارهي کل اوقاف در همان دهههاي نخست تصويب قانون وظايف اوقاف، موظف به تهيهي آن شده بوده است.
2. تاکنون هيچ پژوهشي دربارهي سندشناسي وقف ايران، از جمله پژوهشي که نشان دهندهي وجود يا عدم شباهت رونوشت اين اسناد با اصل باشد صورت نگرفته است.
3. معدود پژوهشگران وقف ايران، خاصه فرنگيان، در مورد اعتبار اين رونوشتها ابراز ترديد ميکنند.
پس از مراجعه به بايگاني اسناد سازمان اوقاف و امور خيريه، 150 پروندهي مادر از اسناد وقف استان تهران، سلسلهوار بررسي شد که تنها در 8 پرونده اصل وقفنامه و رونوشت وزارت معارف و اوقاف هر دو موجود بود. اين 8 پرونده حاوي نه فقره اصل وقفنامه و رونوشت بود. جز يک مورد که در ادارهي تحقيق تهيه شده، بقيهي اين اسناد در دفتر اوقاف ادارهي کل اوقاف نسخهبرداري شده است. پس از بررسي مقدماتي معلوم شد که اسناد مذکور مربوط به اصناف و طبقات و سالهاي مختلف است و در حد فاصل 16 سال تهيه شدهاند که به ترتيب تاريخ نسخه يا رونوشتبرداري از اين قرارند:
1. واقف: حاج محمدابراهيم تاجر تنباکوفروش اصفهاني؛ تاريخ تحرير سند: 1266 ه ق؛ تاريخ رونوشت: 1331 ه ق؛ شمارهي پرونده: 69؛ (1)
2. واقف: حاج ميرزا محمود شيرازي، تاريخ تحرير سند: 1131 ه ق؛ تاريخ رونوشت: احتمالا 1331 ه ق؛ شمارهي پرونده 83؛
3. واقف: کربلايي محمد اسماعيل بن کربلايي محمد ابراهيم؛ تاريخ تحرير: 1315 ه ق؛ تاريخ رونوشت: 1336 ه ق؛ شمارهي پرونده: 88؛
4. واقف: نهنه خانم بنت کلبعلي قاجار؛ تاريخ تحرير: 1251 ه ق؛ تاريخ رونوشت: 1337 ه ق؛ شمارهي پرونده: 70؛
5. واقف: محمدرحيم خان قاجار شامبياتي؛ تاريخ تحرير: 1272 ه ق؛ تاريخ رونوشت: 1337 ه ق؛ شمارهي پرونده: 130-1؛
6. واقف: محمدرحيم خان قاجار شامبياتي؛ تاريخ تحرير: 1279، ه ق؛ تاريخ رونوشت: 1337 ه ق؛ شمارهي پرونده: 130-2؛
7. واقف: ميرزا موسي وزير (به سبب گم شدن سند اصلي، توسط آقا ميرزا عيسي وزير اين سند شرعي مجددا تنظيم شده است)؛ تاريخ تحرير: 1308 ه ق؛ تاريخ رونوشت: 1337 ه ق؛ شمارهي پرونده: 139؛
8. واقف: منيرالسلطنه: تاريخ تحرير: 1310 ه ق؛ تاريخ رونوشت: 1343 ه ق؛ شمارهي پرونده: 34؛
9. واقف: آقا ميرزا عيسي وزير سابق دارالخلافه؛ تاريخ تحرير: 1307 ه ق؛ تاريخ رونوشت؛ 1347 ه ق؛ شمارهي پرونده: 17؛
چنان که ملاحظه ميشود، اولين رونوشت اين مجموعه مربوط به سه سال پس از تصويب نخستين قانون اوقاف (1328 ه ق) و آخرين رونوشت مربوط به 19 سال پس از آن است. رونوشتهاي اين مجموعه با اصل آنها در سه مورد ذيل تمايز ظاهري دارد:
1. رونوشتها روي کاغذهايي با نشان شير و خورشيد و با عناوين وزارت معارف و اوقاف و صنايع مستظرفه يا فوايد عامه و ادارهي کل اوقاف، نوشته شده است.
2. در رونوشتها، مهرهاي نقش علما و آگاهان محلي اصل وقفنامه اغلب بازنويسي شده است. اين بخش از بازنويس در مورد رجال ديني اغلب از الگوي ذيل پيروي ميکردهاند: محل مهر به اضافه متن مهر؛ «محل مهر مرحوم حجت الاسلام... طاب ثراه» يا «محل خاتم مبارک قبلةالانام... حفظه الله تعالي» به اضافه متن مهر، که گاه به سبب خوب ضرب نشدن مهر و در نتيجه خوب منتقل نشدن نقش مهر، متن قابل خواندن و بازنويسي نبوده است.
3. تصديقات اداري؛ در طول تاريخ رونوشتبرداري از مهرهاي مختلفي براي تصديق و تأييد رونوشت استفاده شده است، اما در اين مجموعه که مربوط به ادارهي کل اوقاف بوده است، در تصديق رونوشتها فقط سه مهر اداري ديده ميشود که هر سه به خط نستعليق است. دو مهر نقش مثبت دارند: يکي مهر «وزارت معارف» است که در مستطيلي به ابعاد 1 ضربدر 3ر2 سانتيمتر جا دارد؛ و ديگري مهر: «دفتر اوقاف 1328» است که در يک بيضي به ابعاد 5ر1 ضربدر 5ر2 سانتيمتر جا دارد. مهر ديگر که فقط در يکي از رونوشتهاي اين مجموعه ديده ميشود مهري است به خط نستعليق با نقش منفي با عبارت «دائرهي تحقيق اوقاف 1333 «که در يک بيضي به ابعاد 2 ضربدر 8ر2 سانتيمتر جا دارد.
نبايد چنين توهمي در ذهن خواننده ايجاد شود که ادارهي کل اوقاف اصل سند را نيز ضبط ميکرده است. هرگز چنين نبوده است چرا که:
1. اولين مادهي قانوني وظايف اوقاف، امر به «استنساخ» کرده نه گردآوري اصل يا حتي رونوشتهايي که ديگران پيش از تأسيس ادارهي اوقاف تهيه کردهاند.
2. يکي از وظايف امين يا مدير اوقاف تهيهي رونوشت از اسنادي بوده که مدعي به اوقاف ميآورده است. انبوه رونوشتهاي تهيه شده در دورههاي مختلف اوقاف دليل ديگري بر اين نکته است.
3. در ذيل رونوشتهاي اوقاف تصديقي نوشته شده مبني بر اينکه اصل نسخه به حامل آن مسترد شده است. اما چه بسا که اصل سند گم ميشده است. پروندهي شمارهي 34 از اين نظر بسيار خواندني است. بر اصل سند نوشته شده است:
تحت نمرهي 586 در دفتر ثبت موقوفات مرکزي ثبت شد. مورخهي شنبه، 7 قوس 1303.
حال آنکه نامهاي به تاريخ 15 / 1 / 62 پيوست آن است که دال بر اينکه اصل سند در لابهلاي مقداري اثاث خانه بوده و پس از دست به دست شدنهاي مکرر سرانجام به اوقاف تحويل شده است!
4. ادارات اوقاف ايران، در دهههاي گذشته و حتي امروز، درصدد گردآوري و خريد اصل برخي از وقفنامهها از مجموعهداران نبوده يا شايد امکانات اين کار را نداشته است. در حال حاضر سازمان اوقاف در صورت دستيابي به اصل سند با اجازهي صاحبش از آن کپي تهيه ميکند و بنا به همان سنت مذکور اصل به آورندهاش مسترد ميشود.
ساختار تشکيلات
رونوشت برداري
مقابله نويس
نام مقابله کنندگان رونوشتها به قرار ذيل است:
70 (1337 ه ق)، 88 (1336 ه ق) و 139 (1337 ه ق) توسط «عبدالحسين»؛ 69 (1331 ه ق) و 1-130 (1337 ه ق) و 130-2 (1337 ه ق) توسط «تقي»؛ 83 (1331 ه ق) توسط «اديب»؛ 17 (1347 ه ق) و 34 (1343 ه ق) هم نامشخص است.
در مورد اين قسمت از تشکيلات ادارهي کل اوقاف نکات ذيل را بايد خاطرنشان کرد:
چنان که تاريخ رونوشت پروندههاي 70 و 130 و پروندههاي 69 و 131 نشان ميدهد اين کار در يک سال بر عهدهي مسؤول ثابت و منفردي نبوده است.
تصديق ثبت دفتر موقوفات که بر اصل پروندههاي 88 (1336 ه ق) و 139 (1337 ه ق) توسط تقي نوشته شده و امضاي او نشان ميدهد که وي همان شخصي است که کار مقابله را نيز انجام ميداده و همزمان به کار ديگري در زمينهي رونوشتبرداري نيز مشغول بوده است.
مطابقه نويس
رونوشتهاي پروندههاي 69 (1331 ه ق)، 70 (1337 ه ق)، 88 (1336 ه ق)، 130-1 و 130-2 (1337 ه ق) توسط «حسين مقبل»؛ 83 (1331 ه ق)، 139 (1337 ه ق) توسط «فخرائي»؛ 17 (1347 ه ق) توسط «محمد علي دفتري» 34 (1343 ه ق) توسط «محمد اسدزاده» مورد تصديق مجدد قرار گرفته است.
با توجه به چند رونوشت ادارهي کل اوقاف از اسناد وقف مازندران، حداقل در مورد فخرايي که اسم کامل او «ميرزا آقاخان فخرايي» است، آشکار است که همزمان با حسين مقبل در سالهاي 1330 و 1333 ه ق تصديق تطبيقي را مينوشته، او نوشتن تصديق مقابلهاي را برعهده داشته است؛ اين در حالي است که با توجه به مکاتبات موجود، ميرزا آقا فخرائي در حد فاصل سنوات 1334-1330 ه ق در ادارهي کل به برخي از امناي اوقاف شيوهي رونوشتبرداري را آموزش ميداده و پيشنويسهايي براي رئيس کل اوقاف مينوشته، هم چنين رونوشت اسناد ارسالي از ادارات شهرستانها را در دفاتر مخصوصي ثبت ميکرده است، که ميتواند حاکي از وظايف متفاوت و تخصصي مطابقهنويس باشد. البته با توجه به حجم کلان مکاتبات ارسالي، بعيد است که سند را کاملا ميخوانده است، بلکه احتمالا فقط بنا به يک رسم اداري، با اين کار صحه بر کار مقابلهنويس ميگذارده است.
در سمت چپ و راست سربندهاي رونوشت پروندههاي 130-2، 130-1، 69 و 139 که دو يا چند کاغذ به هم الصاق شده بنا به سنت با مهر، تأييد شده است.
در اين مجموعه سربندهاي رونوشتهاي اداري، با مهر دفتر اوقاف و در يک مورد با مهر ادارهي کل تحقيق تأييد شده و از آنجا که در نمونههاي بسيار، اين مهر با تصديق مطابقهنويس همراه است، احتمالا اين کار نيز پس از رونوشتبرداري توسط او انجام ميشده است. با توجه به يادداشت مطابقهنويس بر رونوشت 130-2:
توضيح آنکه اصل وقفنامهي (130-1) مزبوره که حاکي از وقفيت يک دانگ مشاع قريهي ميمونآباد بود و تعيين متولي و ناظر را در اين ورقه (310-2)، محول به قبالهي فوق (130-1) ميکند، قبالهي مزبور عبارت از وقفنامهي ميمونآباد مرقوم است.[مهر:[ (ادارهي اوقاف 1328).
به سبب تفاوت خط يادداشتها با متن سند، احتمالا مطابقهنويس بر کل کار نظارت داشته است. پس از بررسي و مهر کردن سربندها، تاريخ رونوشتبرداري و شمارهي ترتيبي دفتر موقوفات و دفتر تمبر به اصل و رونوشت افزوده ميشده است.
سواد نويس
در حاشيهي رونوشت پروندهي 153 (جماديالثاني 1330) تهران که جزو اين مجموعهي نهگانه نيست، يادداشتي به امضاي ميرزا آقا وجود دارد نشان ميدهد که پيش از اينکه تصديق آن دو بر سند نوشته شود، شخصي با عنوان سوادنويس، سواد يا رونوشت را به خط خوش و همانند آن دو با خودنويس تهيه ميکرده است؛ بيآنکه نام و امضايي بر سند بنويسد:
اين يک سطر که در حاشيه نوشته شده / چون سوادنويس در موقع / نوشتن سهوا انداخته بود / لذا در حاشيه الحاق شد / در اصل آن الحاق نبوده / صحيح است.[امضا:]ميرزا آقا.
مقايسهي اصل با رونوشت و ضوابط
اداري
سواد اين وقفنامه در ادارهي کل اوقاف (اوقاف مرکز) مضبوط است. 1 / 5 / 1307.[امضا:]محمد علي دفتري.
و بر رونوشت آن، همان شخص با همان خط و تاريخ و مهر نوشته است:
سواد مطابق اصل و اصل آن به آقاي آقا شيخ حسن، حامل آن مسترد گرديد. 1 / 5 / 1307.[امضا:]محمد علي دفتري.
2. گفتني است که تمبرهاي اين مجموعه همگي با مهر چهارگوش «وزارت معارف» باطل شدهاند. ديگر آنکه با توجه به پروندههاي 88، 83، 70، 69، 34 و اسناد بسيار ديگري که در ادارهي کل اوقاف و وزارت معارف تهيه شدهاند، دانسته ميشود که مسؤولان مشخصي به نامهاي «مهدي» و «اسماعيل» پس از رونوشتبرداري اقدام به الصاق تمبر و شمارهگذاري در پشت سند ميکردهاند.
مکاتبهاي در ضمن پروندهي 33 تهران - که البته جزو اين مجموعه نيست - از دائرهي تحقيق خطاب به ادارهي کل اوقاف به تاريخ 22 سنبله 1303 ه ش / 1343 ه ق در دست است که حاکي از آن است که دفتر اوقاف هزينهي تمبر را در صورت بضاعت، از صاحبان سند که احتمالا متوليان آن بودهاند، دريافت ميکرده و در غير اين صورت، از آن چشمپوشي ميکردهاند:
اخيرا وقفنامهي معتبره راجع به چهار دانگ قريهي حسن / آباد و غيره واقعات در فيروزکوه که از جملهي موقوفات / مرحوم ميرزا کريم خان سردار مکرم فيروزکوهي است / دائرهي تحقيق تحصيل نموده و براي ثبت آن به دفتر / ادارهي کلي اوقاف ارسال شده است. چون صاحبان / آن چند نفر علويهي فقير بيبضاعت هستند و قادر بر / تأديهي قيمت تمبر نميباشند لهذا مقتضي است / دستور فرمايند که دفتر اوقاف ثبت و وجه تمبر مطالبه ننمايند.[امضا:]محمدرضا الغروي.
حاشيهي
راست يادداشت:
گرچه متن اين يادداشت حاکي از اين است که ادارهي تحقيق، سند را براي تمبر کردن و ثبت نمودن در دفتر
موقوفات، به دفتر اوقاف ادارهي کل اوقاف ارسال ميکرده است، اما توجه به يادداشت رونوشت سند 34 چيز ديگري نشان ميدهد:
رونوشت کتابچهي وقفنامه است که در پنجاه و يک صفحه نوشته شده و در صفحات آن (چند کلمهافتادگي دارد احتمالا: که مشتمل است) بر سجلات که فوقا سواد شده است. هر صفحه منطبع به طبع دو مهر است؛ يکي مهر مرحوم حاجي ميرزا حسن مجتهد آشتياني و يکي مهر واقفه مرحوم منيرالسلطنه و در بعضي صفحات هم مهر شاهزاده کامران ميرزا اميرکبير و اين سواد 14 صفحه است. 6؟ قوس 1303. محمد صدر؟ زاده.[مهر:](ادارهي کل تحقيق 1333).
و به همان خط و قلم بر اصل نوشته شده است:
تحت نمرهي 586 در دفتر ثبت موقوفات مرکزي / ثبت شد. / مورخهي شنبه 7 قوس 1303.
اين تصديق نشان ميدهد که در همان سال، مسؤولي نيز در ادارهي تحقيق بر همان سياق همزمان با دفتر اوقاف، بر رونوشتبرداري نظارت داشته است. دليل ديگر بر اينکه اين رونوشت در ادارهي تحقيق تهيه شده است، تکرار 24 بار مهر ادارهي تحقيق در طرفين چپ و راست متن در محل الصاق سربندهاست. اين رونوشت و اصل سند، همچنين نشان ميدهند که پس از رونوشتبرداري و آن يادداشت مفصل که ميتوان آن را در حکم يادداشت مطابقهنويس به شمار آورد، سربندها، مهر ميشده و پس از ذکر تاريخ رونوشتبرداري، بر اساس نمرهي ترتيبي دفتر موقوفات، نمرهاي به سند تخصيص مييافته است.
3. پشت اکثر رونوشتها از جمله تعدادي از رونوشتهاي اين مجموعه، توسط شخصي به نام «حسن تقوي» با خودنويس و مرکب نيليرنگ، نمرههايي درج شده است که دلالت بر آن دارد که در سالي که تاکنون مشخص نيست، آن هم به شيوهاي نامشخص، برخي از اسناد وقف تهران در دفتر جديدي به نام «دفتر موقوفات تهران» شمارهبندي و ثبت شدهاند. چنان که بر 6 رونوشت پروندههاي 69 (نمرهي 8)، 70 (نمرهي 268)، 88 (نمرهي 259)،130-1 (نمرهي 127)، 130-2 (نمرهي 128)، 139(نمرهي 113) مشاهده ميگردد. تنها اصل سندي که اين شماره را دارد پروندهي 83 (نمرهي 549) است. فقط پروندههاي 17 (1307 ه ش / 1347 ه ق) و 34 (1303 ه ش / 1343 ه ق) هستند که چنين شمارهاي ندارد.
گفتني است چنين يادداشتي بر دو رونوشت ديگر آرشيو سازمان نيز وجود دارد که خوشبختانه تاريخ ثبت در «دفتر موقوفات طهران» را دارند. اين دو رونوشت اگر چه در مجموعهي گزينش شدهي اين نوشتار جاي نگرفتهاند، اما با استناد به آنها ميتوان يک احتمال را رد کرد، احتمال اينکه شايد اسنادي که پس از 1303 ه ش / 1343 ه ق براي انجام دادن امور اداري به دفتر اوقاف وارد ميشدهاند ديگر در دفتر موقوفات تهران ثبت نميشدهاند. پروندهي شمارهي 45، با نمرهي 618 در 9 / 12 / 1309 و پروندهي شمارهي 29، با نمرهي 635 در 14 / 9 / 1309 توسط شخص ديگري ثبت «دفتر موقوفات طهران» شده است.
4. نکتهي ديگر نوع تاريخ يادداشتهاي اداري است. در يادداشت اصل پروندهي 70 ميخوانيم:
تحت نمرهي 136 / 1306 ثبت دفتر موقوفات شد. يونت ئيل قوس 1337.
در يادداشت رونوشت آن ميخوانيم: «تاريخ 5 قوس 1297 «.
و در يادداشت اصل سند 130-2 آمده است: «تحت نمرهي 178 به تاريخ 26 سنبله 1337 ثبت شد».
و در يادداشت پروندهي 34 ميخوانيم:
نمرهي 586 دفتر موقوفات مرکزي مورخهي 7 قوس 1303.
چنان که مشاهده ميشود در اين يادداشتها از دوازده برج (حمل، ثور، جوزا، سرطان، اسد، سنبله، ميزان، عقرب، قوس، جدي، دلو و حوت) و گاهشماري ايراني يا تاريخ هجري شمسي، همراه با تاريخ هجري قمري استفاده شده است؛ بدون اينکه حرف ه ق يا ه ش جنب آن درج شود. به طوري که ممکن است يادداشت را غلط يا مربوط به چند دهه قبل يا بعد از زمان مورد نظرش تصور کند. گفتني است با مصوبهي 11 فروردين 1304 مجلس شوراي ملي (رک: گاهنامهي تطبيقي سه هزار ساله، احمد بيرشک، بنياد دانشنامهي بزرگ فارسي) اين مشکل برطرف شد. در سربرگهاي وزارت معارف و ادارات تابعه در دههي سي هجري قمري، براي رفع ابهام و توجه دادن نويسنده، جايي براي تاريخ شمسي و جايي براي تاريخ قمري منظور شد:
به تاريخ...... برج..... 129
به تاريخ...... شهر..... 133
5. سجل يکي از ارکان سند است. در دو سند 130 و در عکس اصل پروندهي 130-1 در محل الصاق کاغذها ذيل سه مهر عبارتي آمده که در رونوشت منعکس نشده است:=
اين قباله به خط ميرزا محمد ساوجبلاغي ولد مرحوم ميرزا عليقلي نجمآبادي است.
اين در حالي است که سجل ديگري به قلم قرمز خط زده شده و در ذيل آن با همان قلم نوشته است: «مکرر است».
در حاشيهي سمت راست اصل سند 130-2 سجلي است که نشان ميدهد سند در تهران و منزل واقف و در حضور يکي از رجال و علماي وقت تنظيم شده است، اما در رونوشت بازنويسي نشده است.
به تاريخ عشر ثاني جماديالاول ايتئيل 1279 هجري در دارالخلافه / احقر الأنام در منزل خان معظم واقف حاضر محضر جناب قبلة الأنام سرکار حجت الاسلام آقاحاجي ملا ميرزا محمد [اندرماني] سلمه الله تعالي / بودم صيغه جاري فرمودند از قرار تفصيل در متن شاهدم.[مهر بيضي شکل به خط نستعليق:](عبده الراجي امامقلي).
هم چنين سجل ديگري در همين سند به قرار ذيل وجود دارد:
کنت من الحاضرين في المجلس و جرت صيغة لمحضري. انا ابن صدرالدين استرآبادي.[مهر بيضي شکل به خط نستعليق:](صدرالدين).
اين سجل در رونوشت به صورت ذيل دچار دخل و تصرف شده است:
قد جرت الصيغة لدي و انا من الشاهدين.[محل مهر بيضي شکل به خط نستعليق:](صدرالدين).
در مورد سجلات پرونده 69 نيز چنين موردي وجود دارد. در اصل آمده است:
بسم الله تعالي / اقر بالوقف بشرايطه لدي.[مهر بيضي شکل به خط نستعليق: ](عبده عبدالحسين).
يا:
قد اقر و اعترف جناب کهف الحاج / حاجي محمد ابراهيم علي الوقف / المرقوم المسطور جميعا / حرره محمدباقر في رجب المرجب / في سنة....[مهر بيضي شکل به خط نستعليق:](يا باقرالعلوم).
يا:
بسم الله خير الاسما/ قد اقر و اعترف جناب الحاج الواقف / علي حسب ما زبر فيه لدي الجاني / في يوم الخميس الخامس و العشرين في رجب المرجب سنة 1271.[مهر بيضي شکل به خط نستعليق:](عبده الراجي ابن محمدباقر، محمد).
اين سجلات به ترتيب در رونوشت چنين دچار دخل و تصرف شدهاند:
بسم الله / اقر بالوقف بشرايطه لدي.[محل مهر:](قرائت نميشود.).
قد اقر و اعترف الواقف بما رقم فيه. محمدباقر.[محل مهر:](محمدباقر)
بسم الله تعالي / قد اقر و اعترف جناب الحاج الموفق / بالوقف علي حسب ما... لدي الجاني في يوم الخميس الخامس / عشر من رجب المرجب. / [محل مهر:](قرائت نميشود.).
اين در حالي است که در حاشيهي رونوشت پروندهي 70 در مورد يک کلمهي سه حرفي به قلم قرمز نوشته است:
کلمه مبتداي حد ثاني قرائت در اصل وقفنامچه نميشد، ولي ظاهرا شبيه به «نهر» است. هم چنين در رونوشت پروندهي 60 در متن سند واژهاي قابل خواندن نبوده است که با ذکر شماره با قلم قرمز در محل مورد نظر و با همان قلم و شماره و در حاشيهي سند نوشته شده است: «قرائت نميشود».
به نظر ميرسد بيشتر به بازنويسي متن در حد واژه توجه ميشده است تا بازنويسي جملهاي سجلات.
6. دو اصل سند به شماره پروندههاي 69 (1266 ه ق) و 139 (1308 ه ق) از مجموعهي مزبور روي متقابل نوشته شدهاند. 69 روي پارچهاي به ابعاد 41 ضربدر 78 سانتيمتر و 139 روي پارچهاي به ابعاد 51 ضربدر 5ر81 سانتيمتر که در رونوشت به جنس هيچ يک از اسناد اشاره نشده است که حاکي از استفادهي همزمان متقال و کاغذ براي وقفنامهنويسي است.
اين مقايسه همچنين نشان داد که اصل و رونوشت در موارد ذيل نيز يکسان نيستند:
1. قطع سند؛ اصل پروندههاي 17 و 34 هر دو کتابچه است، اما رونوشت 17 در دو صفحهي مجزا از هم، و رونوشت 34 از الصاق چهارده برگ به دنبال هم نوشته شده است.
2. اندازهي حروف؛ توجه به تعداد سطر و مقايسهي آن در رونوشت و اصل نشان داد که در مجموعهي گزينش شده به سبب اختلاف در قطع کاغذ و اندازهي نوک قلم، يک پرونده که تعداد سطر اصل و رونوشت آن يکي باشد وجود ندارد. مثلا اصل سند 17 هشتاد سطر است اما رونوشت آن سي سطر است. اصل سند 130-1 سي و دو سطر و رونوشت آن
پنجاه سطر است. يا اصل سند 34 حدودا 592 سطر است؛ در حالي که رونوشت آن حدودا 412 سطر است.
3. نوع خط؛ نوع خط در چهار رونوشت با اصل سند فرق ميکند. اصل سند 34 به خط نستعليق است در حالي که رونوشت آن به شکسته نستعليق است. اصل سند 139 به خط ثلث است در حالي که رونوشت آن شکسته نستعليق است. اصل سند 88 و 130-2 به خط غير تعليم ديدهاي نوشته شده در حالي که رونوشت آنها به شکسته نستعليق است.
4. جدولبندي و تزيينات سند؛ رونوشتهاي ادارهي کل عموما بدون جدولبندي و تزيين ميباشند. اين در حالي است که درصدي از اسناد چناناند. در اين مجموعه اصل اسناد 130-2، 130-1، 34، 17 و 139 آراسته بودند در حالي که در رونوشت اشارهاي به اين موضوع نشده است.
5. رنگ مرکب؛ مقداري از اسامي و عبارات دعايي و قرآني و حديث در اصل سند 34 و 83 و 139 با مرکب قرمز و آبي نوشته شده است؛ در حالي که در رونوشت، اين قسمتها کمي درشت و خط آن تا حدودي متفاوت از متن نوشته شده است.
6. شمار مهرها؛ تعداد مهر رونوشت بيش از اصل سند بود که به دليل مهرهاي اداري است که پيش از اين شرح داده شد.
7. تمايز ديگر رونوشت با اصل، در مشخص نبودن شکل، خط و اندازهي مهرهاي اصل سند است. در رونوشتها به هيچ يک از اين خصوصيات مهر توجه نشده است.
8. در رونوشت 139 صاحب چند سجل که از رجال محسوب ميشوند، توسط رونوشتنويس به صورت کامل معرفي شدهاند. در بعضي موارد، صاحب سجل و مهر اسمش را به صورت عادي نوشته است، مثلا: «عبدالله الموسوي» در حالي که در رونوشت، پس از سجل و قبل از متن مهر نوشته شده است: «محل مهر مرحوم حجت الاسلام آقا سيد عبدالله مجتهد بهبهاني»، يا در بازنويسي اصل سجلي که بدون اسم و امضا فقط با مهر تأييد شده است، پس از سجل و قبل از متن مهر چنين نوشته شده است: «محل مهر مرحوم مغفور آقاي آقا سيد زينالعابدين امام جمعه طهران طاب ثراه».
نتيجه گيري
پي نوشت :
1- طرحهاي مقاله برگرفته از رونوشت اين سند است.