مرتبط با:همت و کار مضاعف درسیره اهل بیت
نامگذاري سال 1389 به عنوان سال « همت مضاعف ؛ كار
مضاعف » در واقع يكي از راهبردي ترين نامگذاري ها توسط رهبر معظم انقلاب به
شمار مي رود.
بدون ترديد بسياري از دلسوزان، انديشمندان، تحليلگران و
علاقه مندان، در تفسير و تبيين « همت مضاعف ، كار مضاعف » تاكنون دست به
كار شده اند و يا خواهندشد؛ به ويژه مسئولين و دولتمردان هم به نوبه خود
اقدامات خود را آغاز خواهند كرد. ولي نكته اساسي و حائز اهميت در اينجاست
كه آيا در اين زمينه دچار شعار زدگي و سخن پراكني خواهيم شد و پس از مثلا 6
ماه با تشكيل و تاسيس انواع كارگروه ها و كميسيون هاي تخصصي و غيرتخصصي و
چندين سمينار و كنفرانس پرخرج و بی اثر و تخصيص انواع بودجه هاي غيرضروري
گزارشي مبسوط و عريض و طويل درخصوص انواع راهكارهاي « افزايش همت و افزايش
كار » ارائه خواهيم كرد!؟ و يا نه؛ از همين امروز آستين هاي همت مضاعف را
بالا زده و دست به دست هم داده و كار واقعي و مضاعف را بدون هيچ گونه
شعارزدگي و در جهت پيشرفت و اعتلاي كشور آغاز خواهيم كرد.
به نظرحقير
شايد به توان آموزه هاي زير را از فحواي كلام و پيام رهبر انقلاب استنباط
نمود:
1 ـ به فرموده پيامبر
گرامي اسلام (ص) « كلكم راع و كلكم مسؤول عن رعيته » :
همه
ما اعم از مردم عادي كوچه و بازار و خواص و دولتيان و كارمندان و كارگران
موظف به افزايش همت و اراده و افزايش بازده كاري خود هستيم. طبيعي است كه
نبايستي دولتمردان فقط از مردم عادي انتظار داشته باشند و مردم هم نبايستي
خود را از مسئوليت ها مبرا بدانند و همه چيز را از دولتمردان بخواهند.
بنابراين هر كسي به تناسب و نوع كار و وظيفه اي كه بر عهده دارد، مي بايست
در اين امر خطير سهيم باشد.
2 ـ
پايان بحثها و مجادلات و جبهه گيري هاي پس از انتخابات 88 و آغاز سالي مملو
از كار و تلاش سازنده :
شايد به جرات بتوان گفت درسال 88 بخش
قابل توجهي از وقت كشور و ملت صرف بحث ها و مجادلات و درگيري ها و
اغتشاشات پس انتخابات رياست جمهوري گرديد و بيشترين توان و انرژي در جهت
خنثي كردن توطئه هاي دشمنان و فريب خوردگان به كارگرفته شد؛ ولي در مقابل،
بايستي سال 89 به مدد همت والا و تدبير و درايت مسئولين و دولتمردان به سال
كار و سازندگي مبدل گردد.
3 ـ
افزايش بهره وري و راندمان كاري :
ميانگين بازدهی كاري ادارات
و سازمان ها و شركت هاي دولتي در كشورمان را مقادير مختلفي عنوان كرده
اند؛ ( از 10 دقيقه در روز تا 120 دقيقه در نوسان بوده است ؛) اين رقم ها
حكايت از ضعف همت كاري و سوء مديريت و نظارت در بخش هاي مختلف دارد و
نيروها و امكانات به نحو احسن و با بهره وري مناسب به كار گرفته نمي شوند؛
به عبارت ديگر در خوشبينانه ترين حالت، 8 ساعت كاري در روز فقط 20 درصد
راندمان دارد و 80 درصد مابقي ساعات كاري به هدر مي رود ؛ و بديهي است يكي
از ساده ترين و كم خرج ترين راه هاي افزايش كار، تغيير و اصلاح نگرش هاي
مديريتي و نظارتي در بدنه اصلي دولت مي باشد.
شايد تا به حال بسياري از
مردم در مراجعه به ادارات و سازمان ها و شركت هاي دولتي و نيمه دولتي و
امثالهم با كارشكني ها و كم كاري ها و امروز و فرداهاي زيادي روبرو شده اند
و كاري كه فقط با چند ساعت فعاليت انجام مي شود، روزها و ماه ها به طول
انجاميده است. بنابراين با انجام به موقع كار مردم، مي توان موفق به انجام
كار بيشتر و مضاعف گرديد. به عبارت روشن تر هر چه بازده كاري افزايش يابد،
در واقع كاري مضاعف و بيشتر انجام شده است.
4 ـ عشق ورزیدن به کاری که انجام می دهیم :
کلید
اصلی موفقیت در هر کاری و راز پیشرفت و توسعه هر کشوری در همین جمله کوتاه
نهفته است؛ « عشق ورزیدن به کار ». کارگری که در کارخانه مشغول تولید است؛
کارمندی که پشت میزش نشسته است؛ کشاورزی که در زمينش مشغول كشت است؛
راننده اي كه مسافر مي برد؛ نانوايي كه نان دست مردم مي دهد؛ پرستاري كه به
بيمارش مي رسد؛ پزشكي كه بيمارش را مداوا مي كند؛ رفتگر زحمت كشي كه شهر
را تميز مي كند؛ و... همه و همه اگر با عشق و صداقت كار خود را انجام دهند،
در واقع نتيجه اش كاري مضاعف و پرثمر و بي عيب و نقص خواهد بود.
5 ـ پرهيز از دوباره كاري ها و موازي كاري ها :
يكي
از مشكلات اساسي و قديمي كشور دوباره و سه باره كاري ها، موازي كاري ها،
تكرار مجدد تجربه ها و انجام كارهاي تكراري است. به زبان ساده و با يك حساب
سرانگشتي متوجه مي شويم كه بخش قابل توجهي از وقت و انرژي و منابع كشور
صرف كارهاي تكراري و بيهوده مي شود و اگر براي انجام يك كارمشخص به جاي صرف
مثلا بيست واحد منابع بتوان ده واحد منابع صرف كرد، در نتيجه با استفاده
از آن بيست واحد منابع به جاي توليد يك كار، دو كار انجام خواهد شد.
به
ديگر معني در اينجا به خودي خود كار مضاعف انجام داده ايم. به عنوان مثال
اگر خودروسازها كارشان را درست و دقيق و با كيفيت لازم انجام دهند، ديگر
نيازي نيست كه خودرو صفر كيلومتر فقط پس از چند روز كار روانه تعميرگاه شود
و موجب صرف هزينه هاي تكراري و بيهوده از جيب دولت و ملت و باعث تلف شدن
وقت مردم در راه هاي رفت و آمد به تعميرگاه ها گردد.
پرهيز جدي از شروع
پروژه هايي كه فاقد مطالعات لازم امكان سنجي ( feasibility study ) و
نيازسنجي و عدم شناخت ذي نفعان ( stockholders ) مي باشند، بدون ترديد مي
تواند از به هدر رفتن وقت و نيرو و منابع و هزينه ها پيشگيري نمايد. از آن
جمله مي توان به برچيدن پايه هاي مونوريل تهران پس از سال ها اشاره كرد؛ كه
به جاي آن مي شد كاري مفيد و سودمند انجام داد؛ يعني كاري مضاعف و
ارزشمند.
6 ـ اتمام پروژه ها در
زمان موعود خود :
قصه نه چندان خوشايند طويل شدن زمان اجراي
برخي پروژه ها و گاهي اوقات چند برابرشدن زمان اجرا، همچنان بر سر زبان
هاست و هر از چندگاهي سوژه اي براي نقادان و تحليلگران و حتي طنزپردازان هم
مي شود؛ و جالب تر اينكه گاهي اوقات ضعف مديريت ها و سازماندهي ها را هم
به گردن تحريم هاي اقتصادي وغيره مي اندازيم و خود را از پاسخگويي خلاص مي
كنيم.
بدون شك طولاني شدن زمان اجرا و اتمام پروژه ها علاوه بر كاهش
ارزش اقتصادي آن، وقت و نيرو و منابع مالي را به هدر داده و فرصت ها را
براي اجراي پروژه هاي جديد و در نتيجه انجام كار بيشتر و مضاعف نابود مي
كند. بهره مندي كامل و صحيح مديران كشور از دانش ارزشمند يكي از راهكارهاي
اساسي در رسيدن به موقع به اهداف پروژه هاست. (Project Management ) مديريت
پروژه
7 ـ ايجاد و انجام كار
واقعي و مولد :
يكي از مضرات و معضلات اقتصادهاي نفتي،
اطمينان خاطر مردم و مسئولين كشورها از درآمدهاي سرشار نفتي است كه به خودي
خود نگراني ها و دل مشغولي ها را از كاهش توليد واقعي، كار مولد و مضاعف،
ازبين مي برد. بنده در يك جايي گفتم، « اطلاق درآمدهاي نفتي و گازي »
اشتباه بزرگي است؛ چراكه منابع نفت و گاز درآمد نيستند، بلكه سرمايه هستند و
تفاوت فاحش است بين درآمد و سرمايه؛ و تا زماني كه منابع سرمايه اي خود را
به عنوان درآمد مصرف كنيم، از كار و توليد واقعي كمتر بهره خواهيم برد.
به
زبان ساده تر درآمد كشور بايستي از تفكر و دسترنج و خلاقيت مردم و كار
مولد حاصل شود تا به قله هاي رفيع استقلال واقعي و پيشرفت و سعادت مندي
نائل گرديم. بسياري از كشورهاي توسعه يافته و حتي در حال توسعه وجود دارند
كه عمدتا نه تنها داراي منابع نفتي و گازي نيستند بلكه وارد كننده اين نوع
منابع هم مي باشند؛ لكن از اقتصاد غني و پويا و روبه رشدي بهره مي برند.
نتيجه
گيري :
تنها راه مبارزه و مقابله با مشكلات اقتصادي و تحريم هاي جهاني
و رسيدن به استقلال و امنيت كامل اقتصادي و سياسي و اجتماعي و توسعه
پايدار در كشورهاي در حال توسعه، انديشيدن به كار مولد و توليد واقعي و
ايجاد و گسترش زمينه هاي توليدي و كارآفريني در همه زمينه هاست؛ و سياست
هاي كاهش و كنترل امور واسطه گري و دلالي روزافزون به جاي انجام كار واقعي و
مولد نيز بايستي در سرلوحه برنامه هاي اصلاح امور اقتصادي قرار گيرد.
بدون
ترديد از اين گذرگاه به افق هاي ماندگار همت هاي بزرگ و عالي و كارهاي
عظيم و متعالي دست خواهيم يافت. انشاءالله.
نويسنده : محمد يزدي زاده
منبع
: باشگاه انديشه