(17 دی ماه) میهن عزیز وارد یک مرحله جدید از دوره حیات
اجتماعی خودمی گردد. در این روز تاریخی، سند آزادی زنان شرف صدور یافت واز
این به بعد زن ایرانی نیز وارد مرحله سعی و عمل میشود. با مردان خود
اشتراک مساعی و توحید مجاهدت مینمایند. این یک توفیق بزرگ و یک افتخار
جدید دیگری بود که در پرتو همتبلند و عزم آهنین و فکر رسا و توانای
اعلیحضرت همایون شاهنشاه بر فهرستسایر ترتیبات و اصلاحات کشور ایران
افزوده شد.» (1)
دوران پهلوی دوم:
آن چه خواندید
گوشهای از اقدامات تبلیغی دستگاههای مطبوعاتی رضاخان بود که برای نهادینه
کردن بیحجابی تدارک دیده شده بود. حقیقت این است که هر چند دوره رضاخان
به دوره خشونت و اقدامات شدید در مقابل حجاب مشهور است، ولی این به معنای
نادیده گرفتن نقش ابزارهای تبلیغی نبود و رضاخان نهایت استفاده را از
ابزارهای مذکور برد. حداقل سه سال قبل از این فرمان ننگین، روزنامههای
زنجیرهای شاه، آزادی زنان از قید اسارت را مطرح میکردند. کنگرههای زنان
را تشکیل میدادند، به طور مرتب از جشنها و میهمانیهایی که به اجبار
تشکیل میشد و مردان در کنار زنان بیحجاب در آن شرکت داده میشدند، گزارش و
عکس تهیه میشد. هنر پیشههای زن خارجی به عنوان سمبل زنان به صورتی
احترام برانگیز تبلیغ میشدند و خلاصه بستری کاملا گرم و نرم برای پذیرش
فرهنگ غربی از جمله بیحجابی فراهم میآمد. اما استبداد داخلی رضاخانی و
روحیه خشک او موجب شد عموم نویسندگان، برنامههای تبلیغی حساب شده و او در
این دوره را نادیده بگیرند. در هر صورت با فرار رضاخان در زمان جنگ جهانی
دوم، حکومت پهلوی دوم آغاز شد. هر چند در اهداف کلان ضد دینی، این دوره
تفاوتی با قبل نداشت، اما به مقتضای اوضاع سیاسی، فرهنگی و اجتماعی جدید
از جمله سیطره عجیب فرهنگ غربی بر ملل شرقی، در کنار تسلط سیاسی زمامداران
غربی و به خصوص آمریکایی، شاه جدید قالبهای اجرایی متفاوتی را برای همسان
سازی فرهنگ به اجرا گذاشت، به این امید که زودتر به اهداف خود یعنی ترقی و
تمدن برسد. بر همین اساس محمدرضا از یک طرف به اعمال پدرش افتخار میکرد و
از طرف دیگر منسوخ شدن روش او را در مبارزه با حجاب صراحتا ابراز میکرد.
او با افتخار میگفت: «ایران پس از ترکیه دومین کشور مسلمانی بود که رسما
حجاب را ممنوع ساخت. پدرم بدوا به رفع حجاب زنان اقدام کرد و در اثر تشویق و
تحریص وی در سال 1309 «ش.» نخستین بار بعضی از بانوان طبقه اول در
خانههای خود در مجالس مهمانی به لباس زنان اروپایی درآمدند و عده کمی هم
جرات کرده، بدون حجاب در خیابانها ظاهر شدند. در سال 1313 «ش.» آموزگاران و
دختران دانشآموز از داشتن حجاب ممنوع شدند...اقدام رضا شاه موفقیت کامل
یافت.» (2) البته بر خلاف این ادعا موفقیت کامل در مسیر رفع حجاب هرگز
عاید پهلویها نشد و مردم در هر فرصت مناسب بنای بازگشتبه حجاب را داشتند
یا در مقابل، به اعتراض علیه آن میپرداختند. در یکی از اسناد مربوط به
حجاب نگرانیهای عمال پهلوی از بازگشت مردم به حجاب را به خوبی مشاهده
میکنیم. «جناب آقای وزیر راه!...به طوری که یکی از رئیسان وزارت کشور
که اخیرا به وسیله قطار راهآهن، مسافرتی در اطراف تهران نموده است، اطلاع
میدهد که در واگنهای قطار عده زیادی از بانوان با چادرهای مشکی والوان
دیده شدهاند، چون در اجرای قانون لباس متحد الشکل و جلوگیری از استعمال
چادرهای مختلف در مراکز شهرستانها دستورات اکید به اداره کل شهربانی صادر
شده است تصدیق میفرمایید که سیر قهقرایی به هیچ وجه پسندیده و به صلاح
نیست، در صورتی که موافقت داشته باشید به مامورین انتظامی راه آهن در طول
کلیه خطوط دستور اکید صادر شود که از ورود بانوان و مردانی که لباس آنها
غیر از لباس متحد الشکل بوده اکیدا جلوگیری نمایند.» (3) در کنار این
رویگردانی عملی، مردم از هر نوع امکان مدنی موجود برای اعلام نارضایتی
استفاده میکردند که نمونه آن ارسال نامههای اعتراضآمیز به نمایندگان و
علمابود! (4) محمد رضاشاه در مورد دلایل به کارگیری شیوههای نوین و
ناکار آمدی روشهای پدر نیز میگفت: «اشغال نظامی ایران در دوره جنگ
دوم جهانی و مهاجرت پدرم (فرار) طبعا اجرای برنامههای وسیعی را که او برای
ترقی و تعالی زنان ایران طرح کرده بود، متوقف ساخت و به علاوه کم کم در
افکار و عقاید ترقی خواهان نیز تحولاتی پدید آمد. رضاشاه اصلاحاتی در
وضع اجتماعی زنان ایرانی به وجود آورده بود که با اجبار نیروی مخالف پیش
نمیرفت، عاقلانه آن بود که از آن پس اقدامات اصلاحی با رویه دمکراسی تعقیب
شود تا نتیجه عالیتر عاید کشور گردد. مساله کشف حجاب نمونهای از همان
اقدامات اصلاحی بود و همین که پدرم از ایران خارج شد، در اثر پاشیدگی اوضاع
در دوران جنگ، بعضی از زنان مجددا به وضع اول خود برگشتند و از مقررات
مربوط به کشف حجاب عدول کردند ولی من و دولت من از تخطی چشم پوشی کردیم و
ترجیح دادیم که این مساله را به سیر طبیعی خودش واگذاریم و برای اجرای آن
به زور متوسل نشویم.» (5) به این ترتیب دوران غلبه خشونتبر سیاست و
نیرنگ به سر آمد و این بار حرکات ضد دینی با صبغه دمکراسی آغاز شد، هر چند
دراین دوره نیز عنصر زور وارعاب به کلی حذف نشد و در درجه دوم اهمیت واقع و
از آن همچنان استفاده شد. نمونهای از تظلم خواهی مردم در تاریخ 2/5/1322
نزد آیت الله میرزا سید محمد بهبهانی پرده از اعمال فشار و خشونت در عصر
پهلوی دوم نیز بر میدارد. «...با این که آقایان متصدیان امور همچنان اظهار
میدارند که دوره زور و فشار و سرنیزه سپری شده و اکنون مملکت دمکراسی و
مردم آزاد و ملت مختار استبا وجود این کلانتری و پاسبان ناحیه ما دست از
سر زنها و خانمهای عفیف بر نمیدارند و با این پریشانی و فلاکت عمومی و
هزار گونه بدبختی برای ما فراهم کردهاند. گاهی زنهای ما که برای حوایج از
خانه بیرون میروند در عین حال از دست جلادها خلاصی ندارند. در هر رهگذر
جلوی آنها را میگیرند و با کمال وقاحتیا چادر از سر آنها بر میدارند و
سر برهنه شان میکنند و یا آنها را به کلانتری میکشند و به طوری
سختگیری دارند که مکرر اتفاق افتاده بینوایی برای گرفتن دوا و غذای مریض
از خانه بیرون شده برخورد به پاسبان کرده، جلوی او را میگیرد. هر چه زن
بیچاره التماس میکند که مرا مهلت ده دوای مریض را به منزل برسانم و تو
همراه من بیا، پس از آن به هر کجا که میخواهی مرا ببر، ابدا پاسبان اعتنا
نمیکند و در نهایتبیرحمی او را جلب میکند. ... از مقام مقدس استدعا
داریم که با این آقایان سیر و اولیاء سرمست که ابدا توجهی برای ملت مفلوک
ندارند، هر صحبتبفرمایید که شر کلانتری و پاسبانها را که از پاسبانی تنها
وظیفه خود، دست و گلاویز شدن با خانمها را میدانند از سر زنهای ما
برطرف نمایند و اگر حضرتعالی هم به داد این مشت مردم و باقی مانده از
بینوایان که فقط حیات صوری داریم نرسید، بالاخره ما با سایرین همصدا شده و
فکر دیگری ملتبرای خود خواهد کرد...» (6) به رغم آن چه گفتیم، حرکت
جدید شاه جنبهای کاملا فرهنگی، طبق دمکراسی داشت و او از تمام توان
دستگاههای فرهنگی، هنری و اقتصادی برای محو آثار دینی و یکسان سازی فرهنگی
با غرب، استفاده کرد تا آن جا که «نتیجهاش گرایش عجیب مردم شهرنشین به
طرف تمدن غرب بود، گرایشی که اثراتش برای ایرانی مسلمان بسیار گران بود،
مثل این که گفته تقیزاده که ایرانی باید روحا و جسما و ظاهرا و باطنا
فرنگی مآب شود، آرام آرام میرفت تحقق یابد.» (7) امام خمینیرحمه الله
درباره اوضاع خطرناک این دوره میفرمود: «به اسم آزادی، آزادی زنان و
آزادی مردان، آزادی از زن و مرد را سلب کردند. زنها و جوانان ما را فاسد
الاخلاق کردند. شاه برای زن این خاصیت را قائل بود که میگفت زن باید فریبا
باشد. البته با آن نظر حیوانی که او داشت. ... زن را فرو کشید به مرتبه یک
حیوان، به اسم این که برای زن میخواهد مقام درست کند، زن را از مقام خودش
پایینتر آورد. زن را مثل یک عروسک درست کرد. در صورتی که زن انسان است،
آن هم یک انسان بزرگ... این پدر و پسر و خصوصا این پسر آنقدر جنایات که به
زن کردند، به مردان نکردند... .» (8)
مبارزه با حجاب پس
از انقلاب اسلامی
در پی پیروزی انقلاب اسلامی که زنان نیز نقش عمدهای
در آن داشتند، حرکتشتابندهای که میرفتبه محو آثار دینی از جمله حجاب
بیانجامد، متوقف شد، البته همزمان با آغاز کشمکشهای درونی اوایل انقلاب،
گروه هایی از زنان به ابراز نگرانی پیرامون اجبار به حجاب پرداختند و حتی
بدون حجاب اقدام به راه پیمایی در تهران کردند. اما فضای خاص انقلابی، عکس
العملهای شدیدامام و شخصیت هایی تاثیر گذار مثل شهید بهشتی و آیت الله
خامنهای و مهمتر از همه شروع جنگ، این نغمهها را فرو نشاند و در پس آن،
سالها جنگ تحمیلی فرصتی برای پس ماندههای پهلوی باقی نگذاشت. امام
خمینیرحمه الله پیرامون تحرکات مرموزانهای که اوایل انقلاب صورت
میگرفتبه شدت هشدار داد و فرمود: «آنهایی که رضاخان را درک کردند
میدانند که چه میگویم، آنها دیدند که چه کردند با ما، چه کردند با
زنهای محترم ما، آنها که زمان محمد رضا را درک کردند، آنها هم میبینند،
با اسمهای فریبنده با الفاظ بزک کرده مملکت ما را رو به خرابی بردند...ای
زنهای محترم! بیدار شوید، توجه کنید، فریب نخورید، گول این شیاطین را که
میخواهند شما را به میدان بکشند، نخورید، اینها دنبال فریبایی هستند مثل
شاه ملعون. به اسلام پناه بیاورید.» (9) به این ترتیب دوران انقلاب و
جنگ را باید مرحله انزوای کامل این حرکت ضددینی دانست، دورهای که زن نه
تنها از دام دشمنان حجاب خلاصی مییابد که با حرکات و اقدامات ارزشی، میدان
فعالیت جدیدی را برای زن مسلمان تعریف میکند و به الگویی برای بانوان
دیگر تبدیل میشود، دقیقا به همین خاطر، بیگانگان تلاشهای فرهنگی، علمی و
تبلیغی رابرای احیای افکار ارتجاعی و زنده کردن نهضت کشف حجاب به راه
میاندازند و سیل گزارشها، مقالات، تحلیلها، کنفرانسها، داستانها،
فیلمها و... را پیرامون حجاب به خورد ملتهای خود میدهند تا آنان را به
پدیده نوظهور حجاب، حجابی که میتواند مظهر تلاش و پویایی نیز باشد، بدبین
سازند و وجهه انقلاب اسلامی را نیز تخریب کنند.
موج جدید
تهاجم
موج جدید مبارزه با حجاب، از دوران تثبیت نظام اسلامی آغاز
میشود. دورهای که در آن از جنگ و فرهنگ غنی آن خبری نیست و تمام توانها
به جمع آوری ثروت و سرمایه سالاری معطوف گشته است. به عبارت دیگر، از بین
رفتن فضای انقلابی، حذف ارزشهای متعالی و الهام بخش جبهه و شهادت از یک سو
و بروز عوامل گرایش و حرص به سرمایه و زندگی اشرافی در نسل پس از جنگ،
تمام زمینههای لازم برای بازگشت مبارزه ارتجاعی را فراهم ساخت و این بار
حداقل 3 گروه (بیگانگان، ایرانیان خارج از کشور و روشفنکرنمایان داخلی) در
صف واحد و البته با مطامع متنوع، جبهه جنگ فرهنگی علیه ارزشها و نمادهای
دینی از جمله حجاب را تشکیل دادهاند. شگفت آور این که بیگانگان و خارج
نشینان، حتی اهداف خود را پنهان نمیکنند و میکوشند روشنفکرنمایان داخلی
را نیز متوجه مسیری که باید بپیمایند بکنند. «اگر سیاست مهار مضاعف
دولت کلینتون نتواند ایران انقلابی را به زانو درآورد شاید برنامههای رقص و
آواز MTY و شبکه تلویزیونی ماهوارهای آمریکا به این کار موفق شود...»
(10) و دیوید کیو مامور سازمان سیا میگوید: «مهمترین حرکت در
جهتبراندازی جمهوری اسلامی، تغییر فرهنگ جامعه فعلی ایران است و ما مصمم
به آن هستیم.» (11) جدیدترین اظهارات بیگانگان نیز مربوط به سخنان میشل
هوئلبک نویسنده فرانسوی است که میگوید: «ما از طریق زور نمیتوانیم تندروی
دینی را متوقف کنیم، بنابراین بهتر است مسلمانان را فاسد کنیم. نبرد علیه
افراط گرایی اسلامی با کشتن مسلمانان میسر نیست و تنها میتوان با به فساد
کشاندن آنان به پیروزی رسید. باید به جای بمب، دامنهای کوتاه و تعدادی
گوشواره فرو بریزیم، چون ضعف واقعی مسلمانان در همین جاست.» (12) خارج
نشینان ما نیز اهداف خود را به خوبی میدانند و میگویند: «بدون پرده پوشی
بگویم که ماهم خواستار جایگزینی جمهوری اسلامی با یک جمهوری لائیک هستیم.
در این هیچ تعارضی نداریم.» (13) ; «با سلاح فرهنگ بهتر میتوان به جنگ
نظام رفت تا چیزی که در خارج بر آن نام مبارزه سیاسی نهادهاند. مبارزه
بدون زمینهسازی فرهنگی فراهم نمیشود.» (14) این تحرکات حتی در
صحنههای هنر و ادب نیز رسوخ کرد و خارج نشینان برای حذف و نابودی حجاب،
تلاش فراوانی به خرج داده و میدهند. نمونه هایی از نوشتههای آنان را که
کوشیدهاند حجاب را در ضمن آثار ادبی هجو کنند میخوانیم: عباس معروفی
که در کتاب «آخرین نسل برتر» زنهای برهنه را نیکو توصیف میکند، در همان
سطر از زنهای چادری و محجبه توصیف هایی اهانتآمیز به دست میدهد: زنها
با چترهای رنگانگ و پیراهن صورتی یا بنفش و دمپایی قرمز - بیشتر دمپاییها
قرمز رنگ بود - تک و توک هم چادر سیاهی با صورت چروکیده درستشبیه کشمش
میگذشتند. (15) در اثری دیگر پیرامون دختری مذهبی که پدرش در عصر
پهلوی یک مبارز بود نیز این گونه میخوانیم: «یارو دخترم بدک نیست،
نامردی نکنیها؟ و من کرده بودم. راست میگفتبدک نبود، چند تا که رفته
بودند، در خانه سرداری گفتند بدک نیست موهاش؟ چادر نمازش سرش بود فقط چشم
هایش پیدا بود از پشتسر مادرش نگاه میکرد ... .» (16) «کبری خانم
نزدیکش آمد و خواست چیزی بگوید، اما لبه چادر از میان دندانهایش در رفت،
صورت چاله چالهاش پیدا شد که مثل نان سنگگ خالدار بود... .» (17) ظرافتهایی
که در این نوع از تهاجم علیه حجاب به کار رفته، دقیقا در آثار
روشنفکرنمایان داخلی نیز منعکس است و آنان نیز همنوا با دشمنان خارجی، سیل
حملات خود را متوجه حجاب کردهاند که خود حدیث مفصلی است و ما تنها به ذکر
نمونه هایی از اقدامات فرهنگی در قالب ایجاد شبهات اکتفا میکنیم و بررسی
سیل تهاجمات فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، و حتی اقتصادی را به فرصتی دیگر وا
میگذاریم. برخی از این شبهات که در چند سال اخیر علیه حجاب سرازیر شده است
چنین است: 1 - «پیش از انقلاب جاذبه فعالیتهای سیاسی اجتماعی برای
زنان بیشتر بود ولی بعد از انقلاب به لحاظ سرکوب، حقوق شهروندی زنان نقص شد
و برنامههای جداسازی زن و مرد و تاکید بر نقش خانگی زنان، اعتماد به نفس
را از آنها گرفت.» مهرانگیزکار،هفتهنامه پیام هامون 12/10/78، ش 53، ص
6. 2 - «آزادی مطلق است و کسی حق ندارد مثلا زنی را وادار به
رعایتحجاب کند والا این کار با کار رضاخان که به اجبار حجاب را بر میداشت
فرقی نمیکند.» مجید محمدی، روزنامه خرداد، 20/3/78 3 - «احکام
اسلام آمیخته به اسطورهاند و اگر از آنها اسطوره زدایی شود به راحتی به
مرور زمان قابل تغییراند، مثلا حجاب جنبه اسطورهای دارد، نه این که برای
حفظ عفتباشد. بله، عفت را باید حفظ کرد، ولی حفظ آن در هر زمانی به یک روش
است و آن روشی است که عرف زمان، آن را بپسندد.» عبدالکریم سروش،
ماهنامه زنان، «دی 78،ش 59، ص 33 به بعد» 4 - «خانواده و حقوق زن و
شوهر، نظام طبیعی ندارد، بلکه امری است عصری که به موازات زمان تغییر
مییابد، تفاوتهای فعلی زن و مرد هم واقعی نیست، بلکه زاییده زمان است.
احکام فقهی علمای ما تابع نظام طبیعی خانواده است که اصل این مبنا مورد
قبول نیست.» محمد مجتهد شبستری، ماهنامه زنان، آبان 78، ش 57، ص 21. 5 -
«بینش علمای اسلامی و فقهای ما در مورد زنان بر اساس روایات مجعول شکل
گرفته است واین بینش منجر به صدور نظرات و فتاوای آن چنانی در مورد زنان
گشته است.» عبدالکریم سروش، ماهنامه زنان، دی 78، ش 59، ص34 . 6 -
«ارزشهای دینی دائما در تغییراند، اگر روزی فاطمهعلیها السلام میگفت:
بهترین زنان کسی است که نامحرم او را نبیند، امروز کسی نمیتواند این را
بپذیرد. اگر آن روز سعادت دختر این بود که در خانه پدر حیض نبیند، ولی
امروز این امر خلاف سعادت است و شوهر دادن دختر 9 ساله خلاف ارزش است.
اینها همه داد میزند که این کلمات مقطعی و مخصوص جامعهای خاص بوده است.»
عبدالکریم سروش،ماهنامه زنان، دی78، ش 59، ص 33. 7 - «حکومت دینی
هرگز به معنای اجرای احکام فقهی نیست، در هیچ جا حضرت علیعلیه السلام امر
به اجرای احکام فقهی مثل حجاب یا نوع عبادت مردم نکرده است، بلکه همواره
بر اجرای عدالت و منع ظلم تاکید داشته است، چه برسد به این که فقه فعلی ما
چیزی جز نظریات علما و فقهای جدید و قدیم نیست.» حسین واله، هفته نامه
عصر ما، 10/9/78، ش 140، ص 8 - 6. 8 - «اباحهگری جزو لاینفک جامعه
مدنی است. جامعه ما با مشکل کمبود قطار شادی، آواز خوانی و دست افشانی و
نواختن موسیقی روبه رو است.» محمد رضا نیکفر، فصلنامه نگاه نو، بهار77.
9 - «بی اعتنایی به همه ارزشها چاره رفع تعارضات یک جامعه تکثرگرای
فرهنگی است. همچنان که امروزه در خارج از کشور روابط بیرون از محدوده
زناشویی و همجنس بازی امری روا شمرده میشود و کسی معترض آن نمیگردد.» ترجمه
عزت الله فولادوند، ماهنامه کیان، بهمن 77. 10 - «در بعد مسائل فرهنگی
سه مشکل هست که حوزویان باید آن را حل کنند. یکی موسیقی به نحوی که انسان
هر وقت دلش خواست ضبط را روش کند و یکی هم رقص و دیگری ماهواره به نحوی که
در فیلم به زنان از زانو به بالا عریان هم بتوان نظر انداخت.» جهانبخش
محبی نیا، روزنامه آفتاب امروز، مهر 78. 11 - «یکی از قوانینی که بنده
به شدت با آن مخالفم، با حجاب بودن زن در تمامی صحنههای فیلم حتی در حریم
خانواده است. چنین صحنههایی در واقع تحریف واقعیت هستند.» آلیسون مک
کالی، ترجمه کاوه نیلی، ماهنامه فیلم و سینما، بهمن 78، ش 56، ص 35. 12
- «حذف صحنههای جنسی و مشروب خواری از فیلمها هیچ مستند شرعی
ندارد...مگر قرآن قضیه لواط را بیان نمیکند، مگر دم از دختران ناز پستان و
جامهای شراب نمیزند... .» محمد جعفر هرندی، هفته نامه آبان،
9/11/78، ش 112، ص 7. 13 - «در کشورهای آسیایی از بس مردم را زیر فشار
گذاشتند، آنها را دچار عقده کردهاند، ولی در ترکیه چون آزادی زیاد است،
اغلب جوانها فهمیدهاند که این چیزها نون و آب نمیشود. اصلا پای
برنامههای مبتذل نمینشینند. اگر در ایران هم از همان اول آزاد
میگذاشتند، تهاجم فرهنگی کمتر بود و ما هم راحتتر بودیم.» جمعی از
جوانان، هفته نامه ایران جوان، 19/12/78، ش 134، ص 28. 14 - «در عروسی
حضرت خدیجه و عروسی (حضرت) فاطمهعلیها السلام زنان آواز میخواندند و
دایره مینواختند و پیامبر نیز برای آنان دعا کرد.» هفته نامه ایران
جوان، 26/12/78، ش 135، ص 7 - 2. 15 - «مظاهر دینی چون حجاب و حیای
زنان، نماد عقب افتادگی است.» نوشین احمدی خراسانی، ماهنامه جامعه
سالم، تیر77. 16 - «قرآن حجاب و عفت را منوط به ایمان کرده است، یعنی
بی حجابی و بی عفتی را گناه میداند ولی جرم نمیداند. اگر کسی ایمان نداشت
میتواند بی حجاب هم باشد.» فرهاد بهبهانی، روزنامه نشاط، 17/3/78، ص
3. 17 - «عقب ماندگی زنان محصول تحجر اسلام شناسان ماست. آنان زنان ما
را از حضور در اجتماع، نماز و ... منع کردهاند و حک م به وجوب خانهنشینی و
حرمت مشاوره با زنان دادهاند.» مهرانگیز کار، هفته نامه راه نو،
شهریور77. 18 - «زنان بینش فرتوت قدیم را در مورد خود نمیپذیرند.» مجید
شریف، روزنامه قدس، 21/6/77، ش 42، ص 6. 19 - «طبق نظر قرآن هر حکمی
که فوق طاقت جسمی یا روحی انسان بشود ملغی است. طاقت و وسع هم به حسب
زمانها فرق میکند. لذا اگر به حسب مرور زمان حکمی از احکام اسلامی قابل
تحمل برای مردم نبود ولو از نظر روحی آن حکم ساقط است.» عبدالکریم
سروش، ماهنامه زنان، دی 78، ش 59، ص 33. 20 - «از دیدگاه بنده امر به
معروف که در اسلام واجب استبه معنای پاییدن قدرت است...نه نظارت مردم بر
مردم و بر این خانم یا آقا که مثلا حجابت را درست کن... .» عزت الله
سحابی، روزنامه فتح، 20/11/78، ص 7. لطفا برای دیدن پاسخ شبهاتی از این
قبیل، به بخش «شبههشناسی شمارههای بعدی «مبلغان» توجه کنید.
پینوشتها:
1) حکایت کشف حجاب، ص
27، نقل از روزنامه ایران، 18 دی ماه سال 1314. 2) ماموریتبرای وطنم.
نقل از حکایت کشف حجاب. 3) حکایت کشف حجاب، ص 79. 4) همان، ص 81. 5)
ماموریتبرای وطنم نقل از حکایت کشف حجاب. 6) حکایت کشف حجاب، ص 83. 7)
همان، ص 29، نقل از حجاب و کشف حجاب در ایران. 8) صحیفه نور، ج 6، ص
185و 186. 9) همان. 10) هویت، ص 15. 11) همان. 12) جمهوری
اسلامی، 16/8/1380. 13) هویت، حسن شریعتمداری. 14) هویت، ص 55،
ایرج گرگین. 15) همان، ص 338، نقل از آخرین نسل برتر، ص 136. 16)
همان، ص 354، از نماز خانه کوچک من، ص 30. 17) همان، ص 303، آداب
زیارت، ص 96.
محمد عابدی ، مبلغان
نورپورتال
نظرات (0)
نويسنده:وحید صباغی - در شنبه 29 خرداد 1389 ساعت3:07 AM
|
نابرده رنج ، گنج، میسّر نمی شود
مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد
پایگاه اطلاع رسانی ویژه سال 89 سال همت مضاعف و کار مضاعف
نویسندگان :
وحید صباغی MrSabbaghi@Gmail.com