• English / العربیة / French  
  •  

     


     

     


     

     


     

     


     

     


       

      صفحه خانگي خود كنید !   ایمیل به مدیر !   اضافه کردن به علاقه مندیها !   سال89،کـــار و همت مضــاعف

       



    قرائت‌های نو از آیات حجاب

    مرتبط با:همت و کار مضاعف در مبارزه با فقر و فساد


    قرائت‌های نو از آیات حجاب

    قرائت‌های نو از آیات حجاب

    چکیده:

    این نوشتار با هدف عرضه قرائت های نو از آیات حجاب و نقد و بررسی آنها به سامان رسیده است.
    قرائت محمد عابد الجابری، محمد شحرور، محمد سعید القدال، محمد سعید العشماوی، عبدالفتاح عبدالقادر و احمد عقیله، در این پژوهش عرضه شده است.
    مستندات اصلی این دگراندیشان در قرائت های نو عبارتند از: 1- عرف و عادت عرب جاهلی 2- علت حکم 3- واژگان و جملات آیات 4- اسباب نزول 5- آیات قرآن
    مجموع آیاتی که در این نوشتار به بحث و بررسی گرفته شده است عبارتند از: آیه پنجاه و سوم سوره احزاب، آیه سی و یکم سوره نور و آیه پنجاه و نهم سوره احزاب.
    در نقد و بررسی این نظریات نویسنده از سبب نزول، واژگان آیه، آیات قرآن، علت حکم و ... سود می برد.
    كلید واژه‏ها: حجاب، جابری، شحرور، عقله، القدال، عشماوی، علت حکم، فلسفه حکم، سبب نزول
    حجاب به عنوان یك حكم شرعی مستندات قرآنی و روایی بسیاری دارد. مهمترین آیاتی كه دلالت بر حكم حجاب دارد عبارتند از:

    آیة نخست

    «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُیوتَ النَّبِی إِلا أَنْ یؤْذَنَ لَكُمْ إِلَى طَعَامٍ غَیرَ نَاظِرِینَ إِنَاهُ وَلَكِنْ إِذَا دُعِیتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذَا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا وَلا مُسْتَأْنِسِینَ لِحَدِیثٍ إِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ یؤْذِی النَّبِی فَیسْتَحْیی مِنْكُمْ وَاللَّهُ لا یسْتَحْیی مِنَ الْحَقِّ وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ ذَلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَقُلُوبِهِنَّ وَمَا كَانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَلا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْوَاجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَدًا إِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِیمًا» (احزاب/53)
    «ای كسانی كه ایمان آورده‌اید! در خانه‌های پیامبر داخل نشوید مگر به شما برای صرف غذا اجازه داده شود، در حالی كه( قبل از موعد نیاید و) در انتظار وقت غذا ننشینید؛ اما هنگامی كه دعوت شدید داخل شوید؛ و وقتی غذا خوردید پراكنده شوید، و ( بعد از صرف غذا) به بحث و صحبت ننشینید؛ این عمل، پیامبر را ناراحت مي‌نماید، ولی از شما شرم مي‌كند و (چیزی نمي‌گوید)؛ اما خداوند از (بیان) حق شرم ندارد و هنگامی كه چیزی از وسایل زندگی را (به عنوان عاریت) از آنان (همسران پیامبر) مي‌خواهید از پشت پرده بخواهید؛ این كار برای پاكی دلهای شما و آنها بهتر است! وشما حق ندارید رسول خدا را آزار دهید، و نه هرگز همسران او را بعد از او به همسری خود در آورید كه این كار نزد خدا بزرگ است!»

    آیة دوم

    «قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِكَ أَزْكَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یصْنَعُونَ (٣٠)وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ یغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلا یبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیوبِهِنَّ وَلا یبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَیمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیرِ أُولِی الإرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاءِ وَلا یضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیعْلَمَ مَا یخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعًا أَیهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» (النور/30-31)
    «به مؤمنان بگو، چشمهای خود را از نگاه به نامحرمان فرو گیرند و عفاف خود را حفظ كنند این برای آنان پاكیزه‌تر است؛ خداوند از آن چه انجام مي‌دهید آگاه است! و به زنان با ایمان بگو چشمهای خود را از نگاه هوس آلود فرو گیرند، و دامان خویش را حفظ كنند و زینت خود ار جز آن مقدار كه نمایان است آشكار ننمایند و اطراف روسري‌های خود را بر سینه خود افكنند تا گردن و سینه با آن پوشانده شود) و زینت خود را آشكار نسازند مگر برای شوهرانشان، یا پدرانشان یا پدر شوهرانشان، یا پسرانشان یا پسران همسرانشان یا برادرانشان یا پسران برادرانشان یا پسران خواهرانشان یا زنان هم كیششان یا بردگانشان یا افراد سفیه كه تمایلی به زن ندارند یا كودكانی كه از امور جنسی مربوط به زنان آگاه نیستند و هنگام راه رفتن پاهای خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانیشان دانسته شود.»

    آیة سوم

    «یا أَیهَا النَّبِی قُلْ لأزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ یدْنِینَ عَلَیهِنَّ مِنْ جَلابِیبِهِنَّ ذَلِكَ أَدْنَى أَنْ یعْرَفْنَ فَلا یؤْذَینَ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِیمًا» (احزاب/59)
    «ای پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مومنان بگو: جلبابها(روسري‌های بلند) خود را بر خویش فرو افكنند، این كار برای این كه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است؛خداوند همواره آمرزنده رحیم است.»
    بسیاری از تفسیر نویسان و فقهاء از آیات یاد شده و برخی دیگر از آیات قرآن حجاب شرعی را نتیجه گرفته‌اند و در برابر، گروهی از نواندیشان قرائت جدیدی از آیات عرضه داشته و حجاب را به عنوان یك حكم شرعی برنمي‌تابند و نظرگاه مخالفان خویش را به نقد و بررسی مي‌گیرند. دراین نوشتار برخی از قرائتها را مورد بحث قرار می دهیم.

    قرائت‌های نو از آیه نخست

    شماری از نواندیشان عرب، دلالت آیه نخست بر حجاب شرعی را نپذیرفته اند و با دلایلی چند كسانی را كه از آن حكم حجاب فهمیده اند به نقد مي‌گیرند.
    دلیل نخست: در آیه شریفه تنها همسران پیامبر(ص) به حجاب فراخوانده شده‌اند و نه دیگر زنان مسلمان و این، نمی تواند وجوب حجاب بر دیگران را اثبات كند زیرا:
    اولاً. در آیات وحی، تنها پیامبر(ص) اسوه معرفی شده و نه همسران وی: « لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ» (احزاب/21)
    ثانیاً. بر اساس آیات قرآن همسران پیامبر(ص) ویژگیهایی دارند و همسان دیگر زنان مسلمان نیستند: « یا نِسَاءَ النَّبِی لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّسَاءِ» (احزاب/32)
    چه اینكه كیفر زنان پیامبر(ص)دو برابر كیفر زنان دیگر است « یا نِسَاءَ النَّبِی مَنْ یأْتِ مِنْكُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُبَینَةٍ یضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَینِ» (احزاب/30)
    همسران پیامبر(ص)پس از وی نمی توانند با دیگران ازدواج كنند.«وَلا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْوَاجَهُ مِنْ بَعْدِهِ» (احزاب /53) اما دیگر زنان این گونه نیستند.
    پیامبر(ص) حق طلاق و ازدواج مجدد ندارد: «لا یحِلُّ لَكَ النِّسَاءُ مِنْ بَعْدُ وَلا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْوَاجٍ» (احزاب/52) در صورتی كه دیگر زنان مسلمان چنین امتیازی ندارند و همسران ایشان مي‌توانند ازدواج مجدد كنند یا همسر خویش را طلاق دهند. (جابری، الحجاب بین الدین و الموروث الاجتماعی)
    بنابراین وجوب حجاب برای همسران پیامبر در حق دیگر زنان مسلمان جاری نخواهد بود. چنانكه روایت انس بن مالك نیز همین نكته را در این روایت، حجاب به عنوان نشانه‌ای برای شناسایی همسران پیامبر از كنیزان آمده است: «پیامبر میان خیبر و مدینه سه روز سكنی گزید و با صفیه دختر حیی ازدواج كرد. مؤمنان گفتند: اگر پیامبر آن زن را در حجاب ببرد آن زن از امهات مؤمنین خواهد بود و اگر چنین نكند پس آن زن ملك یمین حضرت خواهد بود. و وقتی پیامبر صفیه را با حجاب كرد مسلمانان او را در شمار امهات مؤمنین قرار دادند.» (همان)
    محمد سعید القدال نیز با استناد به سیاق پیشینی و پسینی عمومیت حكم حجاب را نمي‌پذیرد و از همین استدلال در اثبات باور خویش سود مي‌گیرد:
    «آیة ششم سورة احزاب و آیات سی تا سی و سوم این سوره و آیة پنجاه و سوم در بارة همسران پیامبر است و احكام مخصوص ایشان را بیان مي‌كند: همسران پیامبر امهات مؤمنین هستند، ثواب ایشان و عذاب ایشان دو چندان است، آنها چون دیگر زنان مسلمان نیستند، مردان حق ازدواج با ایشان ندارند، و ساحت همسران پیامبر از زشتي‌ها و پلیدیها منزه است.» (القدال، الحجاب فی الخطاب القرآنی)
    به باور القدال آیة نخست، از وجوب حجاب بر همسران پیامبر سخن مي‌گوید و دربارة دیگر زنان مسلمان حكمی ندارد كه اگر جز این بود خداوند تمامی زنان را مخاطب قرار مي‌داد نه آن كه حكم را به همسران پیامبر اختصاص دهد. (همان)
    شحرور نیز با جابری و القدال همفكری مي‌كند و از ویژه بودن حكم آیه سخن مي‌گوید و وجوب حجاب را بر دیگر زنان مسلمان برنمي‌تابد. (شحرور، نحو اصول جدیده للفقه الاسلامی،/ 331-381)
    محمد سعید عشماوی نیز وجوب حجاب را بر دیگر زنان مسلمان ردّ می كند و با استناد به سبب نزول آیه شریفه، حجاب را ویژه همسران پیامبر مي‌خواند و آن را ایجاد حایلی میان همسران پیامبر و مومنان می داند به گونه‌ای كه با این حجاب، همسران پیامبر اصلا دیده نشوند. (عشماوی، حقیقه الحجاب و حجیه الحدیث)
    عبدالفتاح عبد القادر نیز از روایت انس بن مالك بهره مي‌گیرد و حكم حجاب را مخصوص همسران پیامبر می خواند و حجاب را بر كنیزان و دختران و دیگر زنان مسلمان واجب نمي‌داند (عبدالقادر، الحجاب لیس فریضه اسلامیه)

    نقد و بررسی

    این برداشت از آیات از چند جهت درخور تأمل و نقد است:
    1. تخصیص حكم حجاب به همسران پیامبر، با توجه به این كه این حكم مردم را به مكارم اخلاق فرامي‌خواند شایسته نیست؛ و افزون بر این دنباله آیه شریفه «ذَلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَقُلُوبِهِنَّ» نشان مي‌دهد كه علت حكم عام است و هر گاه علت عام باشد حكم نیز جنبه عمومی خواهد داشت چه این كه تمام مردان و زنان در هر زمان و مكانی نیازمند چیزی هستند كه برای قلوب ایشان اطهر است. بنابر این هر چند آیه خاص است اما به لحاظ عموم علت حكم جنبه همگانی دارد.
    نویسنده تفسیر «اضواء البیان فی تفسیر القرآن» مي‌نویسد:
    «در این آیه شریفه دلیل روشنی بر عمومیت حكم حجاب وجود دارد. عبارت « ذَلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ » كه به عنوان علت « فَاسْأَلُوهُنَّ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ» آمده است دلیل روشن و آشكاری است بر عمومیت حكم چه این كه علت عام است و علت عام دلالت بر عمومیت حكم دارد.» (شنقیطی، 6/584)
    شمار دیگری از مفسران اهل سنت بر اساس قیاس تمثیل وجوب حجاب را برای تمامی زنان مسلمان نتیجه گرفته‌اند. به باور ایشان در آیة شریفه اصل، فرع، علت و حكم داریم. اصل همسران پیامبرند كه خطاب متوجه ایشان شده است. حكم، پوشش كامل است، علت به دست آوردن طهارت قلب است كه برای مردان و زنان مطلوب است و فرع دیگر زنان مسلمان هستند. بنابر این از آن جهت كه تحصیل طهارت قلب برای تمامی مردان و زنان مطلوب است نتیجه مي‌گیریم كه حكم حجاب بر تمام زنان مسلمان نیز واجب است چنان كه بر اساس همین علت، حجاب به همسران پیامبر(ص) نیز واجب گردیده است.
    2. شماری از مستندات جابری و القدال بر خلاف ادعای ایشان، دلالت بر الگو بودن همسران پیامبر دارد چه این كه همسران پیامبر از آن جهت كه الگوی دیگر زنان مسلمانند گناه نكنند و اگر گناه كنند عذاب دو چندان خواهند داشت و اگر عمل صالح انجام دهند و در برابر خدا و رسول خدا خضوع كنند پاداش دو چندان مي‌بینند. علامه طباطبایی در این راستا مي‌نویسد:
    «الآیه تنفی مساواتهن لسائر النساء ان اتقین و ترفع منزلتهن علی غیرهن». (طباطبایی، 16/308)
    3. روایت انس بن مالك نیز كه مستند جابری و عبدالفتاح عبدالقادر قرار گرفته است بر فرض درستی سند، تنها دلالت بر تفاوت پوشش همسران پیامبر با كنیزان دارد در صورتی مدعای این گروه از نواندیشان عرب تفاوت حجاب در مورد همسران پیامبر و دیگر زنان مسلمان است.
    دلیل دوم: آیه شریفه دلالت بر حجاب مورد نظر فقها ندارد چه این كه آیه شریفه از ایجاد حایل میان همسران پیامبر و مومنان مي‌گوید به گونه‌ای كه همسران پیامبر با وجود این حجاب اصلا دیده نمي‌شوند: «لكنه یعنی الساتر الذی یمنع الرؤیه تماما و یحول بین الرجال المؤمنین و بین زوجات النبی كلیه» (جابری، همان)

    سنجش و ارزیابی

    درست است كه آیه شریفه از ایجاد حایل مي‌گوید اما به اولویت، از وجوب حجاب بر همسران پیامبر(ص) حكایت دارد. فخر رازی در این باره مي‌نویسد:
    «از حكم آیه به دست مي‌آوریم كه حجاب شرعی بر فَاسْأَلُوهُنَّ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ» وایشان واجب بوده است كه اكنون مي‌گوید« گر نه اگر حجاب بر همسران پیامبر واجب نبود چنین دستوری لازم نبود.» (فخر رازی، 25/226)
    دلیل سوم: سبب نزول آیه شریفه از وجوب حجاب بر همسران پیامبر(ص) حكایت دارد چه این كه در سبب نزول آیة شریفه مي‌خوانیم:
    «عمر بن خطاب به خدمت پیامبر(ص) رسید و عرض كرد: «یا رسول الله یدخل علیك البر و الفاجر، فلو امرت امهات المؤمنین بالحجاب» پس از این آیه شریفه فرود آمد.(واحدی نیشابوری، /206)»
    نویسنده دیگری از سبب نزول دیگری یاد می كند و حجاب را به معنای عرفانی آن مي‌گیرد وی بر این باور است كه:
    «آیة حجاب درحجله خواب شب عروسی و برای حفظ خلوت و مانع ورود فرد سوّم نازل شد. این فرد انس بن مالك، یكی از اصحاب پیامبر (ص) بود. از ورود انس به وسیله حجاب به عنوان شاهد و سمبل جامعه‌ای كه بیش از حد مورد تعرض قرار گرفته، ممانعت به عمل آمد و خود او به عنوان شاهد، ماجرا را (این‌چنین) شرح مي‌دهد: ... در آن هنگام پیامبر (ص) به تازگی ازدواج كرده بود و بي‌صبرانه مي‌خواست با همسـر جدیدش، زینب، تنها باشـد. گروه كوچكی از مهمانان موقع‌نشناس، گرم گفت‌وگو بودند و به نظر نمي‌رسید، به این زودی قصد ترك آنجا را داشته باشند. به گزارش تفسیر «طبری»، حجاب پاسخ خداوند بود به گروهی كه با رفتار بي‌نزاكتشان موجب آزار پیامبر مؤدب و كمرو شده بودند. طبری، توضیحات انس را این گونه ذكر كرده است:
    «...او به اتاق همه همسرانش سر زد و دوباره به اتاق زینب برگشت. در آنجا دید كه آن سه نفر هنوز مشغول صحبت هستند. پیامبر (ص) بسیار مؤدب و خوددار بود. وی به سرعت آنجا را ترك كرد و به اتاق عایشه رفت. سرانجام به خاطر نمي‌آورم، توسط من یا فرد دیگری، به پیامبر (ص) گفته شد كه آن سه نفر بالاخره آنجا را ترك كردند. آن حضرت به اتاق زینب برگشت. یك پا را در اتاق گذاشت و پای دیگرش را بیرون نگاه داشت و در این حالت پرده ای میان من و خود كشید و آیه حجاب در این لحظه نازل شد.» (مرنیسی،/ 154-153)

    نقد و نظر

    در متون تفسیری و قرآنی اهل سنت، شش سبب نزول برای آیه شریفه ذكر شده است. انتخاب هر یك از این شش مورد و استوار ساختن یك نظریه تفسیری بر هر یك از این موارد نیاز به دلیل دارد در صورتی كه جابری و مرنیسی هیچ دلیلی بر انتخاب خود نمي‌آورند.
    افزون بر این، آیه و سبب نزول آن با نظریه مرنیسی سازگار نیست چه این كه عبارت « فَاسْأَلُوهُنَّ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ» از لزوم حجاب میان مؤمنان و همسران پیامبر مي‌گوید و سبب نزول نیز ناظر به وجوب استفاده از حجاب میان پیامبر و دیگر مومنان نیست در صورتی كه بر اساس نظریه مرنیس حجاب به معنای پرده و حایل میان دو مرد است.

    قرائت‌های نو از آیة دوم

    كسانی كه از آیة دوم قرائت نو دارند متعددند كه در این جا به تعدادی از آنان اشاره می كنیم:
    احمد عقله یكی از نویسندگان جهان عرب در تفسیر آیه دوم، سه شرط برای پوشش زن در اسلام مي‌آورد:
    شرط نخست: تقوی بهترین پوشش است: «یا بَنِی آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنَا عَلَیكُمْ لِبَاسًا یوَارِی سَوْآتِكُمْ وَرِیشًا وَلِبَاسُ التَّقْوَى ذَلِكَ خَیرٌ ذَلِكَ مِنْ آیاتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ یذَّكَّرُونَ» (اعراف/26)

    شرط دوم: پوشش سینه

    عقله در توضیح این شرط به بحث در باره آیه یاد شده مي‌پردازد. به باور او كلمه حجاب در هیچ یك از كاربردهای هفتگانه آن در آیات وحی به معنای پوشش و لباس زن به كار نرفته است.
    در نظرگاه عقله یهودیان نخستین دیندارانی هستند كه حجاب را از پیشینیان خود گرفته و آن را به عنوان یك حكم شرعی در تلمود ذكر كردند در صورتی كه این حكم در آیات تورات نبود و به عنوان یك حكم شرعی شناخته نمي‌شد. پس از یهودیان پیروان حضرت مسیح از سنت یهود بهره بردند و خویشتن را در حجاب قرار دادند. در عصر عرب جاهلی نیز پوشش سر در شمار عادات قرار داشت به خصوص كه برخی برای مصون بودن از آفتاب و گرد و غبار سر خویش را در حجاب قرار مي‌دادند. بنابر این حجاب عادت پیشینیان بود و در كتب الهی این حكم نیامده است.
    پس از این مقدمات عقله به بحث در باره واژه خمار در آیات وحی مي‌پردازد و آیه یاد شده را به بحث و بررسی مي‌نشیند.
    او مي‌گوید:
    «آیة شریفه بر پوشش سینه دلالت دارد و پوشش سر و صورت مدلول آیه شریفه نیست كه اگر پوشش سر و صورت مطلوب بود فروفرستنده قرآن به صورت صریح و روشن امر بر پوشش این قسمت‌ها می كرد و مخاطب قرآن را از كج روی بازمي‌داشت و تفسیر نویسان را از عرضه خواسته‌های خود به نام مراد خداوند باز مي‌داشت.» (عقله، المرأه فی الاسلام)
    به باور عقله سیاق پسینی آیه شریفه «وَلا یضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیعْلَمَ مَا یخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ» نیز نشان مي‌دهد كه مراد از زینت چیزی است كه با كوبیدن پا به زمین مردان را تحریك مي‌كند نه صورت و مو كه با كوبیدن پا به زمین ظاهر نمي‌شوند.
    بنابر این رحمانیت خدواند سبب شده است كه خداوند مصادیق زینت‌های ظاهری و باطنی را ذكر نكند و انتخاب پوشش مناسب را با توجه به زمان و مكان بر عهده مخاطب قرار دهد.
    عقله در نتیجه گیری مي‌نویسد:
    «زنی كه بر اساس عادت و عرف زمان خود حجاب مي‌گیرد كار نادرستی نكرده است اما همین زن اگر ادعا كند كه حجاب حكم الهی است در شمار گناهكاران قرار خواهد گرفت چه این كه او مردم را در حكم خداوند دخالت داده است و آن چه را خداوند و رسول او نگفته است به خداوند نسبت مي‌دهد.(همان)

    سنجش

    فهم عقله از چند جهت در خور تأمل است:
    الف. حجاب در تمامی ادیان و كتب الهی آمده است. در دین یهود حجاب به عنوان یكی از دستورات این دین شناخته مي‌شود. در سفر پیدایش مي‌خوانیم:
    «و ربقاه چشمان خود را گشود و اسحاق را دید و از شتر به زیر آمد و به غلام گفت: این شخصی كه از برای استقبال ما در صحرا مي‌آید كیست ؟ غلام گفت: كه آقای منست پس روبند گرفته خود را مستور نمود.» (كتاب مقدس، سفر پیدایش، فصل 25 آیه 65-66)
    در همین كتاب نشانه‌هایی وجود دارد كه یهودیان از چادر و روبند بهره مي‌گرفتند:
    «بوعز گفت: كه دانسته نشود كه زنی به خرمن آمده بود و دیگر گفت: جامه كه بر تست بیار و بگیر و او آن را گرفت و به او شش پیمانه جو پیمود» (كتاب مقدس،كتاب روث موابیه، فصل سوم آیة 14-15)
    مسیحیان نیز با الهام از كتاب مقدس، خویشتن را در حجاب قرار مي‌دادند.
    در اسلام نیز حجاب به عنوان یك امر واجب معرفی شده است و آیات و روایات بسیاری بر آن دلالت دارد.
    ب. بخش عمده‌ای از آداب و رسوم و ... عرب جاهلی پس از ظهور اسلام بر جای ماند و اسلام تنها بخشی از سنت های ایشان را تغییر و یا اصلاح كرد. بنابر این با اصلاح بخشی از یك عرف یا سنت نمي‌توان ادعا كرد اصل آن سنت مورد پذیرش اسلام نبوده است. عرب جاهلی چنان كه عقله مي‌گوید از حجاب استفاده مي‌كردند اما حجاب ایشان حجابی نبود كه مورد قبول اسلام باشد به این جهت در آیات وحی از زنان عرب پوشش سینه نیز خواسته شد بنابراین اصل حجاب پذیرفته شده است و قرآن از زنان عرب پوشش سینه را مي‌طلبد. و اگر در آیات وحی پوشش سر خواسته نشده است این از آن جهت است كه زنان عرب چنین پوششی داشتند و نیاز نبود در آیات وحی پوشش سر از ایشان خواسته شود. بنابر این حجاب چون بسیاری دیگر از احكام یك حكم شرعی شناخته مي‌شود اما چنان كه فقها گفته‌اند یك حكم امضایی است.
    دو نویسنده دیگر به نام های عبدالفتاح عبدالقادر و محمد سعید عشماوی نیز دیدگاه عقله را دارند.
    به باور عبدالفتاح این آیه شریفه تنها از پوشش سینه مي‌گوید و علت این حكم چنان كه از سبب نزول آیه شریفه به دست مي‌آید آن است كه زنان در زمان پیامبر اطراف روسری خویش را به پشت سر خود مي‌انداختند و سینه خویش را نمایان مي‌ساختند بر این اساس آیه شریفه خواهان پوشش سینه است و هدف دیگری جز این پوشش در میان نیست بنابر این علت حكم به حجاب آن است كه میان زنان با ایمان و دیگرانی كه سینه خویش را نمایان مي‌ساختند تفاوت باشد.
    عبدالفتاح نتیجه مي‌گیرد:
    «بنابراین حكم به حجاب یك حكم تاریخی است و نمي‌توان آن را در تمام زمان‌ها و مكان‌ها جاری ساخت و زنان مسلمان را ناگزیر از پوشش ساخت.» (عبدالفتاح، الحجاب لیس فریضه اسلامیه)
    محمد سعید عشماوی نیز دو علت برای حكم حجاب ذكر مي‌كند:
    علت نخست؛ تعدیل عرف عرب جاهلی كه اطراف روسری خویش را پشت سر مي‌انداختند و سینه خود را بدون پوشش مي‌گذاشتند.
    علت دوم؛ تمییز میان زنان با ایمان كه سینه خویش را در حجاب قرار مي‌دادند و زنان بی ایمانی كه سینه خویش را نمایان مي‌ساختند. (عشماوی، حقیقه الحجاب و حجّیه الحدیث)
    به باور عشماوی حكم آیه شریفه مانند حدیث پیامبر (ص) «احفوا الشوارب و اطلقوا اللحی» تاریخی است و نمي‌توان آن را در دیگر زمان‌ها و مكان‌ها جاری ساخت.

    نقد و نظر

    هر چند آیة شریفه تنها به پوشش سینه اشاره دارد، اما چنان كه گفته شد از آن جهت كه زنان عصر نزول سر خویش را در پوشش قرار مي‌دادند بنابر این نیازی به امر پوشاندن سر نیست. افزون بر این آنچه عبدالفتاح به عنوان علت حكم مي‌آورد دلیل ندارد و اگر دلیل داشته باشد نمي‌توان حجاب را به عنوان یك پوشش اسلامی زیر سوال برد چه این كه زنان با ایمان در این زمان نیز باید به همان علت سینه خود را در حجاب قرار دهند.
    یكی دیگر از نویسندگانی كه دیدگاه جدید را برگزیده است محمد شحرور است.
    دكتر شحرور مدلول آیه دوم را حد ادنی پوشش مي‌داند و حد ادنی حجاب را پوشاندن جیوب معرفی مي‌كند. به باور او عبارت «قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ» و جمله «وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ یغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ» مؤمنین و مؤمنات را به «غض بصر» فرا مي‌خواند و از آن جهت كه حرف «من» در آیه شریفه برای تبعیض است بنابر این خداوند ما را به غض بعض بصر فرا خوانده است نه به غض تمام بصر.
    به باور شحرور خداوند متعلق غض بصر را نسبت به مرد و زن ذكر نكرده است یعنی نگفته است مؤمنات و مؤمنین چشمان خویش را بر چه چیزی فرو بندند و این نشان مي‌دهد متعلق نسبت به مرد همان متعلق نسبت به زن نیست و افزون بر این ذكر نشدن متعلق نشان مي‌دهد كه خداوند نخواسته است مخاطب خود را ناگزیر از انتخاب یك پوشش در تمام زمان‌ها و مكان‌ها كند.
    نویسنده «الكتاب و القرآن قراءة معاصرة» از كاربرد فعل غض نتیجه مي‌گیرد:
    «آیة شریفه از سلوك اجتماعی سخن مي‌گوید به این معنا كه هر گاه مرد و زن از جهت پوشش به گونه‌ای هستند كه دوست ندارند حتی هم جنس ایشان آنها را در آن وضعیت مشاهده كند در این صورت خداوند از ما «غض بصر» مي‌خواهد یعنی هیچ یك از ما در مواردی كه دوست نداریم در این موقعیت دیگران به ما نگاه كنند به دیگران نگاه نكنیم.» (شحرور، الكتاب و القرآن قراءه معاصره،/611)
    همو در تفسیر جملات آیه 31 نور، عبارت «وَیحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ» و «وَیحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ» را حفظ فرج از زنا مي‌خواند و حد ادنی پوشش را پوشاندن فرج مي‌داند و غض بصر را از ویژگي‌های فردی مي‌شناسد.
    به باور دكتر شحرور زینت در آیه شریفه به دو زینت ظاهری و پنهانی تقسیم مي‌شود. زینت ظاهری با توجه به آیه شریفه و دیگر آیات قرآن و به ویژه آیاتی كه در مورد محارم فرود آمده است عبارت است از: سر، شكم، پشت، دو پا و دو دست، و زینت باطنی همان جیوب است كه مفرد آن جیب است جیب عبارت است از:
    «فتحه لها طبقتان لاطبقه واحده ... فالجیوب فی المرأه لها طبقتان او طبقتان مع خرق و هی ما بین الثدیین و تحت الثدیین و تحت الابطین و الفرج و الالیتین» (همان)
    بر این اساس، بر زن مسلمان پوشش جیوب واجب است و اگر فقها حكم به پوشش بینی، دهان، چشم و گوش نداده‌اند با این كه این اعضا نیز جیوب شناخته مي‌شوند از آن جهت است كه این اعضا جیوب ظاهری هستند و پوشش جیوب ظاهری واجب نیست.
    ظاهر سازی جیوب برای پدر، پسر و دیگر مواردی كه در آیه شریفه آمده است دائر مدار حلال و حرام نیست چه این كه این ظاهر سازی جیوب چنان كه برای همسر روا است برای دیگر افراد مذكور در آیه نیز حرام نیست اما زشت و خلاف عرف است:
    « یجب ان یفهم من كلامی اننی لاادعوا المرأه ان تجلس عاریه امام ثمانیه المذكورین اعلاه و لكن اذاحصل ذلك فرضا فلایوجد حرام و لكن تلبس امامهم من باب العیب و الحرح لا من باب الحرام.» (همان)
    شحرور در تفسیر « وَلا یضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیعْلَمَ مَا یخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ» برداشت تفسیرگران قرآن را نادرست مي‌خواند و پس از آن كه دو معنا برای ضرب مي‌آورد مي‌گوید:
    «براساس آیه شریفه زنان از نشان دادن رفتاری كه به ظاهرسازی جیوب ایشان مي‌انجامد باز داشته شده‌اند.» (همان /613)
    در پایان شحرور مي‌گوید:
    «آن چه در سوره نور آمده است تنها پوشاندن جیوب پنهانی است و این پوشش همان حد ادنی است اما آیه شریفه «یا أَیهَا النَّبِی قُلْ لأزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ یدْنِینَ عَلَیهِنَّ مِنْ جَلابِیبِهِنَّ...»(احزاب/59) پوشش دیگری به عنوان جلباب را پیشنهاد مي‌كند كه این جلباب در مجامع گوناگون متفاوت است و مانع اذیت و آزار زنان با ایمان مي‌گردد.» (همان، /614)

    بررسی و نقد

    ناقدان بسیاری نظریه شحرور را به بحث و بررسی گرفته‌اند بنابر این نقد نظریه تفسیری ایشان ضروری نیست.
    یكی از قرائت های جدید نسبت به آیة فوق قرائت جابری است در نگاه جابری، آیه دوم بر حجاب مورد نظر فقها دلالت ندارد چه این كه:
    1. آیه بیانگر یك حكم عام است و در راستای نشر عفت و تأكید بر دوری از پستي‌ها و زشتي‌ها فرود آمده است: مردان و زنان با ایمان غض بصر داشته باشند.1
    2. آیه از زینت زنان مي‌گوید. زینتی كه آشكار سازی آن با نظر داشت برخی از شروط روا است و زینتی كه آشكار سازی آن جایز نیست. فقها زینت نخست را ظاهری مي‌نامند و زینت دوم را باطنی مي‌خوانند. زینتی كه آشكار سازی آن رواست عبارت است از: صورت، سرمه ، گوشواره ها ، انگشترها و دستبند. به باور برخی خلخالها نیز در شمار زینت ظاهری است و زینتی كه نشان دادن آن جایز نیست مگر برای همسر ، فرزند، پدر و ... عبارت است از ران ، سینه ، شكم و... . بر این اساس زن حق ندارد پاهای خود را به گونه‌ای روی هم قرار دهد كه ران یا دیگر زینت‌های باطنی او نمایان گردد.
    3. آن چه فقهاء به عنوان زینت پنهانی مي‌شناسند در قلمرو بحث حجاب نمي‌گنجد. زینت ظاهری كه محل بحث حجاب است و امر حجاب به آن تعلق مي‌گیرد با زینت باطنی فرق دارد.
    4. عبارت «وَلْیضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیوبِهِنَّ» بر وجوب استفاده از روسری اصلاً و شرعاً دلالت ندارد، بلكه در پی تعدیل عادت زنان عرب است، زنان عرب جاهلی اطراف روسری خویش را پشت سر مي‌انداختند و سینه و گردن ایشان نمایان بود به این جهت آیه شریفه نازل شد تا این عادت اصلاح گردد و زنان مسلمان گردن و سینه خویش را بپوشانند كه اگر هدف تعدیل عادت زنان عرب جاهلی نباشد بلكه هدف واجب كردن استفاده از روسری باشد شایسته بود عبارت «و لیضعن الخمر علی رؤوسهن» جایگزین عبارت «وَلْیضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیوبِهِنَّ» شود.
    5. سبب نزول آیه شریفه نیز نشان مي‌دهد كه هدف آیه، تغییر عادت زنان عرب جاهلی و افكندن اطراف روسری بر روی گردن و سینه است.
    جابری در نتیجه‌گیری از این بحث مي‌نویسد:
    «دو علت برای حكم آیة شریفه مي‌توان بیان كرد: علت نخست تعدیل عرف پوشش زنان در عصر نزول است بدون این كه هدف تعیین پوششی خاص باشد.
    علت دوم ایجاد تمییز میان زنان با ایمان و زنان بی ایمان است. زنان با ایمان زنانی هستند كه گردن و سینه خود را در حجاب قرار مي‌دهند و زنان بی ایمان زنانی هستند كه اطراف روسری خویش را به پشت سر مي‌اندازند و گردن و قسمت بالایی سینه ایشان دیده مي‌شود. بنابر این حكم آیه، یك حكم تاریخی است و مربوط به عصر پیامبر است چنان كه روایت پیامبر(ص) «احفوا الشوارب و اطلقوا اللحی» به اجماع فقها یك حكم تاریخی است و علت آن تمییز میان مؤمنان و غیر ایشان است. (جابری، الحجاب بین الدین و الموروث الاجتماعی)

    نقد و نظر

    احكام شرعی به دو گروه تأسیسی و امضایی تقسیم مي‌شوند و با فرض درستی سخن این گروه از نواندیشان حجاب در شمار احكام امضایی قرار مي‌گیرد. بنابر این اگر آیه شریفه در پی تعدیل نوع پوشش عرب جاهلی باشد این آیه یك حكم امضایی است و نمي‌توان به صرف امضایی بودن شرعی بودن آن و در نتیجه وجوب حجاب را انكار كرد چنان كه بسیاری دیگر از احكام به ویژه تمامی احكام وضعی امضایی هستند و به صرف امضایی بودن نمي‌توان از پذیرش آنها طفره رفت.
    اگر آن چه این عده به عنوان علت حكم حجاب مي‌گویند درست باشد در این صورت مي‌توان ادعا كرد كه با از میان رفتن علت، حكم نیز از میان می رود اما آیه سوم با نظریه این گروه سازگار نیست؛ چه این كه آن چه به عنوان علت معرفی شده است، فلسفه حكم است نه علت حكم: « ذَلِكَ أَدْنَى أَنْ یعْرَفْنَ فَلا یؤْذَینَ» زنان مسلمان حجاب داشته باشند تا ایشان شناخته شوند و مورد اذیت و آزار قرار نگیرند.

    قرائت‌های نو از آیه سوم

    در رابطه با آیه سوم نیز برداشت های جدیدی مطرح شده است. یكی از كسانی كه در این زمینه نظر داده است. عقله است وی در قرائت خود از این آیه شریفه مي‌گوید:
    « خداوند به عمد مقدار پوشش را در این آیه شریفه ذكر نكرده است تا زنان مسلمان ناگزیر از انتخاب نوع خاصی از پوشش نباشند و بتوانند بسته به محیط و مكان زندگی خویش پوشش مناسبی اختیار كنند. چه این كه چه بسا پوشش مناسب در دمشق در ریاض ناپسند باشد و آن چه در لندن پوشش مناسب شناخته مي‌شود در خارطوم پوشش روسپي‌ها باشد.» (عقله، زی المراه فی الاسلام)
    نویسنده مقاله حجاب شرعی، دلالت آیه شریفه بر حجاب شرعی را باور ندارد و مراد از نساء را تنها زنان شوهر دار مي‌شناسد و جلباب را پارچه‌ای مي‌داند كه از جهت طول و عرض به اندازه ملافه و شمد است. او مي‌گوید:
    «آیة شریفه تنها سه دسته از خانم‌ها را شامل مي‌شود: دستة نخست: همسران پیامبر(ص)دستة دوم: دختران پیامبر(ص) كه امروزه همان زنان شوهردار هستند. دستة سوم: بانوان شوهردار.» (بهبودی، شماره42،/146)
    همو در ادامه مي‌نویسد:
    «در هر حال، بدیهی و روشن است و لفظ آیه كریمه نیز ، صراحت دارد كه این لباس(جلباب)، جنبه تشریفاتی دارد و به عنوان حجاب شرعی معرفی نشده است به همین جهت استفاده از تور نازك، حریر و ابریشم در تابستان و بهره بردن از فاستونی و مخمل در زمستان روا است. بنابر این اگر زنان مسلمان از جلباب چون شنل بهره برند یا مانند رومیها و هندیها جلباب را بر دوش خود افكنند رفتاری ناسازگار با تكلیف شرعی خود بروز نداده‌اند در نتیجه پوشیدن این لباس ، جنبه تشریفاتی دارد و به منظور دور داشتن اجنبی از تماس با آنان صادر شده است.» (همان)
    جابری نیز پیش از عرضه قرائت خویش از آیه شریفه شرایطی برای اجتهاد شمارش مي‌كند:
    شرط نخست. شناخت عرف و عادت عرب عصر نزول از آن جهت كه آیات وحی به زبان ایشان فرود آمده و از چیزهایی مي‌گوید كه عرب عصر نزول آنها را مي‌شناختند و ارتباط دادن معانی آیات وحی به عرف و عادت عرب.
    شرط دوم. شناخت اسباب نزول یعنی آن مناسبتی كه آیه به آن مناسبت فرود آمده است.
    شرط سوم. شناخت مقاصد شرع.(جابری، الحجاب... قول فیه مختلف؛ آیات الحجاب... اسباب النزول و معطیات عصرنا)
    در این راستا جابری فهم آیه «یا أَیهَا النَّبِی قُلْ لأزْوَاجِكَ...» را بدون نظر داشت شرایط عصر نزول و موقعیت اجتماعی ناممكن مي‌خواند. او در تأثیر سبب نزول در فهم آیة شریفه مي‌گوید:
    «در گذشته برخی كوچه‌ها مسقف بود و مردان در دو طرف كوچه مي‌نشستند و با یگدیگر گفتگو مي‌كردند ... وقتی زنان آزاده به همراه كنیزان برای قضای حاجت از منزل بیرون مي‌رفتند مردانی كه در كنار كوچه نشسته بودند به زنان متلك مي‌گفتند و با اشاراتی خاص ایشان را اذیت و آزار مي‌دادند. این وضعیت به عرض پیامبر رسید و در پاسخ آیه شریفه «یا أَیهَا النَّبِی قُلْ لأزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ....» فرود آمد.» (همان)
    جابری از سبب نزول یاد شده به علت حكم به حجاب پل مي‌زند و در این باره مي‌گوید:
    «علت حكم به حجاب آن است كه جوانان و مردان زنان آزاد را از كنیزان بازشناسند و ایشان را مورد اذیت و آزار قرار ندهند و به ایشان نگاه آلوده نداشته باشند.» (همان)
    محمد عابد برای اثبات درستی فهم خود از آیه نیز سود مي‌برد به باور او عبارت «أَنْ یعْرَفْنَ» علت حكم به حجاب را بیان مي‌كند. حجاب واجب گشت تا مردان زنان آزاد را از كنیزان بازشناسند. در نظرگاه جابری افزون بر سبب نزول و آیه ، رفتار عمر نیز از علت حكم به حجاب پرده برمي‌دارد وقتی عمر كنیزان با حجاب را تنبیه مي‌كند. این كار تنها برای آن است كه كنیزان به زنان آزاده شباهت نرسانند:
    «و كان عمر رضی الله عنه اذا رأی امه قد تقنعت ضربها بالدره محافظه علی زی الحرائر». (قرطبی، 14/244؛ ابن سلام، 3/ 154)
    همو در نوشتاری دیگر، حجاب را عرف و عادت عرب عصر نزول مي‌خواند و بر این باور است كه قرآن این مردم را به زبان ایشان و در قالب عادات ایشان مورد خطاب قرار داده است تا آیات وحی را دریابند و به آنها عمل كنند و از سویی دیگر میان عرف و عادت عرب عصر نزول و عصر جدید تفاوت بسیار مي‌بیند و عرف و عادت پیشینیان را ناسازگار با دگرگوني‌ها و تحولات عصر جدید می شمارد. اما در عین حال قرآن را خطاب به تمام مردم در تمامی زمان‌ها و مكان‌ها مي‌داند و اجتهاد را جمع میان این دو عرف متفاوت مي‌خواند؛ به گونه‌ای كه تجدید و استمرار با هم لحاظ گردد در صورتی كه مجتهدان تنها زنان را عامل شهوت مي‌شناسند و به این مناسبت حجاب را برایشان واجب مي‌دانند، غافل از این كه زنان مي‌توانند با همین حجاب نیز مردان را تحریك كنند. چه بسیارند زنان با حجابی كه بیش از زنان غیر محجبه مردان را تحریك مي‌كنند. افزون بر این مردان نیز با تحریك عضلات و چهره شان مي‌توانند زنان را تحریك كنند. بنابراین چنان كه تحریك مردان بدون وجود زنان امكان پذیر نیست تحریك زنان نیز بدون مردان ممكن نمي‌باشد در نتیجه زن و مرد در مساله حجاب حكم واحدی دارند؛ اگر حجاب واجب است بر هر دو واجب است و اگر واجب نیست هیچ یك نباید ملزم به رعایت حجاب گردد به خصوص با توجه به این كه بر اساس آیه شریفه زیر مردان در مرحله نخست مخاطب قرار گرفته‌اند و زنان در مرحله دوم مورد خطاب قرار گرفته‌اند:
    «قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِكَ أَزْكَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یصْنَعُونَ (٣٠)وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ یغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ...» (نور/30)
    در نظرگاه جابری آن چه نشان از عرف و عادت عرب دارد و با حجاب نیز در ارتباط است عبارت است از :
    «در عصر جاهلی مرد سالاری حاكم بود. در این دوره مردان امر و نهی داشتند و اگر زنی اعتبار و منزلت داشت این موقعیت از ناحیه پدر ، همسر ، فرزند و ... بود اما خود زن قطع نظر از این انتساب هیچ موقعیتی نداشت و مرد سرور و مالك او خوانده مي‌شد. در این عصر چنان كه بردگان حق نداشتند خود را شبیه احرار سازند كنیزان نیز چنین حقی نداشتند.
    در این عصر دختر كشی رواج داشت و عرب جاهلی با این ادعا كه از علاقه جنسی میان زن و مرد مي‌هراسد دختران را زنده به گور مي‌كرد. در این دوران زنا در میان عرب رواج داشت و به سخن برخی مفسران در طائف و مدینه برخی زنان به صورت رسمی به زنا مي‌پرداختند. وجود زنا در عصر عرب جاهلی نشان مي‌دهد كه زنا فی حد ذاته زشت، مستهجن و ناپسند نبوده است و حساسیت عرب جاهلی نسبت به زنا تنها در حق زنان آزاد بوده است زنانی كه حافظ نسب فرزندان و افراد قبیله شناخته مي‌شدند و هویت قبیله به پاكدامنی ایشان گره خورده بود به این جهت این گروه از زنان ناگزیر از حفظ حجاب بودند و در برابر، كنیزان ناگزیر از كشف حجاب مي‌شدند.» (جابری، الحجاب قول فیه مختلف؛ آیات الحجاب ... اسباب النزول و معطیات عصرنا!)
    به باور جابری استناد برخی فقها به قاعده «الضرورات تبیح المحظورات» و استثنا برخی صاحبان مشاغل، شایسته نیست چه این كه اولا موارد استثناء محدود به آن موارد اندك نیست و بسیاری دیگر از صاحبان مشاغل را با استناد به این قاعده مي‌توان استثناء كرد.(همان)
    و ثانیاً، بر این عللی كه تشریع حجاب را موجب شده است از میان رفته است چه این كه زنان در عصر جدید برای قضای حاجت به بیرون از خانه نمي‌روند، در عصر جدید برده و كنیز وجود ندارد، زنان مانند گذشته نیاز به همراهی كنیزان ندارند و زنان و دخترانی كه شاغل هستند و در بیرون از منزل كار مي‌كنند اذیت و آزار نمي‌شوند.
    بنابراین از آن جهت كه حكم دائر مدار علت است و با وجود علت پدید مي‌آید و با رفتن علت معدوم مي‌گردد حجاب واجب نخواهد بود.» (همان)
    به باور جابری نظریه تفسیری او به معنای تعطیلی حكم حجاب یا الغای آن نیست؛ چه این كه خطابات قرآن ابدی است و با گذشت زمان تغییر نمي‌پذیرد. اما توجه به این نكته لازم است كه این خطابات، حقیقت، مجاز، خاص و عام، ناسخ و منسوخ، اوامر و مقاصد و ... دارد و تمام واژگان و كلمات وسیله‌‌ای است برای بیان مراد خداوند و مراد خداوند در آیات حجاب كاملا روشن و بدیهی است و این مراد عبارت است از غض الابصار، التزام الحشمه، الوقار و عدم التبرج تبرج الجاهلیه. اما در كیفیت این كار امور بسیاری دخالت دارد كه در رأس آنها دگرگون ساختن عادت‌ها است و پس از آن آزادی زن و آن چه مورد رضایت زنان است. و آن چه گفته آمد همگی در قلمرو اخلاق قرار مي‌گیرد. در نتیجه اگر زنان از لباس سنتی یا عصری استفاده كنند مقدمات گناه را فراهم نخواهند ساخت چه این كه پوشش كامل در عصر جدید مي‌تواند بیش از بی حجابی مشكل آفرین باشد. (همان)
    محمد عابد جابری در اثبات درستی قرائت خویش و انكار حجاب از آیه شریفة «إِنَّ اللَّهَ یأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالإحْسَانِ» (نحل/90) نیز سود مي‌برد:
    «رعایت عدالت، برابری زن و مرد را در «غض بصر» مي‌طلبد و «احسان» انجام فعل به بهترین شكل و نیكوترین صورت است چه این امر به عبادات تعلق گرفته باشد و چه به معاملات یا عرف و عادات مردم. بر این اساس بدیهی است كه عمل زن در صورت آزادی او و در حجاب نبودن وی نیكوتر است به خصوص با توجه به این كه اسلام بر «آسانی» پایه ریزی شده است: « یرِیدُ اللَّهُ بِكُمُ الْیسْرَ وَلا یرِیدُ بِكُمُ الْعُسْرَ» (بقره/185) و آیات و روایات بسیاری در این موضوع داریم.» (همان)
    برخی دیگر از نواندیشان عرب نیز چون جابری از سبب نزول آیه، علت حكم حجاب را نتیجه مي‌گیرند و ادعا دارند چون در عصر جدید این علت وجود ندارد بنابر این حجاب نیز واجب نخواهد بود.
    نصر حامد ابو زید به همین شیوه از پذیرش حجاب به عنوان یك حكم شرعی طفره مي‌رود. او نیز علت حكم به حجاب را تمییز میان كنیزان و زنان آزاده مي‌داند و از این كه نظام برده‌داری منسوخ شده است نتیجه مي‌گیرد:
    «بنابر این حجاب نیز در عصر جدید واجب نیست زیرا حكم دائر مدار علت است با آمدن علت مي‌آید و رفتن علت از میان مي‌رود.» (ابوزید،/123)
    عبدالفتاح عبدالقادر نیز دلالت آیه شریفه را بر حجاب برنمي‌تابد. به باور او سبب نزول آیة شریفه حكایت از آن دارد كه این حكم برای تمییز میان زنان آزاده و كنیزان فرود آمده است. در سبب نزول مي‌خوانیم: زنان آزاده از آن جهت كه از كنیزان تشخیص داده نمي‌شدند گاه مورد اذیت و آزار قرار مي‌گرفتند این مطلب به عرض پیامبر رسید و در نتیجه آیه شریفه فرود آمد.
    عبدالفتاح از برخورد سخت عمر با كنیزانی كه حجاب داشتند به عنوان دلیل این نظریه بهره مي‌برد و در پایان نتیجه مي‌گیرد:
    «علت تشریع حجاب تمییز میان زنان آزاده و كنیزان است. بنابراین از آن جهت كه در عصر جدید كنیز وجود ندارد، زنان با ایمان برای قضای حاجت از منزل بیرون نمي‌روند و مورد اذیت و آزار قرار نمي‌گیرند، علت حكم منتفی است و چون علت منتفی است و بر اساس قاعده فقهی با انتفای علت، حكم منتفی مي‌شود بنابر این حجاب در عصر جدید واجب نیست. (عبدالفتاح، الحجاب لیس فریضه اسلامیه)
    محمد سعید عشماوی نیز درست به همین شكل از پذیرش حجاب سرباز مي‌زند و بر این باور است كه چون علت حكم حجاب منتفی شده است بنابراین حكم نیز از بین مي‌رود. (عشماوی، حقیقه الحجاب و حجیه الحدیث)

    سنجش و نقد

    الف. آن چه این گروه به عنوان علت حكم معرفی مي‌كنند پشتوانه قرآنی و روایی ندارد و اسباب نزول مستند در خور اعتمادی برای رسیدن به علت حكم نیست و عبارت «ذَلِكَ أَدْنَى أَنْ یعْرَفْنَ فَلا یؤْذَینَ» (احزاب/59) نیز كه مستند قرآنی این گروه قرار گرفته است، بیانگر علت حكم حجاب نیست؛ بلكه این عبارت، فلسفه حجاب را بیان مي‌كند. اگر زنان مسلمان حجاب داشته باشند مورد اذیت و آزار قرار نمي‌گیرند.
    ب. در نظرگاه برخی از تفسیرگران قرآن و فقهاء كنیزان نیز امر به حجاب شده‌اند و ایشان از مصادیق «و نساء المؤمنین» هستند: «و نساء المؤمنین یشمل الحرائر و الاماء» (ابوحیان، 7/250) بنابراین قرائت این گروه از نواندیشان كه كنیزان را مكلف به حجاب نمي‌شناسند و علت حكم به حجاب را تمییز میان زنان آزاده و كنیزان مي‌شناسند درست نیست. بنابر این حفظ حجاب بر كنیزان نیز واجب است و از جهت حجاب هیچ تفاوتی میان ایشان و دیگر زنان وجود ندارد. بنابر این نمي‌توان علت حكم به حجاب را ایجاد تفاوت میان زنان آزاده و كنیزان خواند و آن گاه از بسته شدن پرونده كنیزداری به نفی حجاب پل زد.
    ج. روایتی كه حكایت از برخورد عمر با كنیزان محجبه دارد در خور استناد نیست چه این كه یقین به درستی آن وجود ندارد، افزون بر این رفتار عمر حجیت ندارد و نمي‌توان بر اساس آن به علت حكم حجاب رسید.

    پی نوشت :

    1. آقای بهبودی نیز پوشیدن موی سر را یك تشریف اسلامی مي‌بیند و آن را بی ارتباط با عفت جنسی مي‌خواند: "نكته شایان تذكر آن است كه پوشیدن موی سر ، با هر وسیله‌ای كه باشد ، به عفت جنسی ربطی ندارد ، بلكه یك تشریف اسلامی است تا خانمهای آزاده با ایمان از زنان یهود و نصاری و مجوس ، ممتاز باشند و لذا مي‌بینیم كه حتی كنیزان مسلمان از پوشیدن موی سر، معاف، بلكه ممنوع بوده‌اند.(مجله حوزه،شمارة42،/142)

    منابع و مآخذ
    1. ابن سلام؛ غریب الحدیث، دائرة المعارف العثمانیة، حیدر آباد.
    2. ابوحیان؛ البحر المحیط، دار احیاء التراث العربی، بیروت.
    3. ابوزید، نصر حامد؛ دوائرة الخوف، چاپ چهارم، المركز الثقافی العربی، بیروت.
    4. بهبودی، محمد باقر؛ « حجاب شرعی»، فصلنامه حوزه. شماره42.
    5. جابری، محمد عابد؛ الحجاب بین الدین و الموروث الاجتماعی) http://okda.blogspot.com )
    6. ---------- ؛ الحجاب... قول فیه مختلف) http://okda.blogspot.com )
    7. ---------- ؛ آیات الحجاب... اسباب النزول و معطیات عصرنا.( http://anouar.blogspirit.com/archive)
    8. شحرور، محمد؛ الكتاب و القرآن قراءة معاصرة، شركة المطبوعات، بیروت.
    9. -------- ؛ نحو اصول جدیدة للفقه الاسلامی.
    10. شنقیطی، محمد امین؛ اضواء البیان فی ایضاح القرآن بالقرآن، عالم الكتب، بیروت.
    11. طباطبایی ، محمد حسین؛ المیزان فی تفسیر القرآن، جامعه مدرسین، قم.
    12. عبدالفتاح عبدالقادر، اشرف؛ الحجاب لیس فریضة اسلامیة. (www.kwtanweer.com/articles/readarticle )
    13. عشماوی، محمد سعید؛ حقیقة الحجاب و حجیة الحدیث ، چاپ اول، مؤسسة روز یوسف ، 2002م. http://www.exmuslim.com/books))
    14. عقله ، احمد؛ زی المرأة فی الاسلام، http://knoooz.com))
    15. فخر رازی؛ التفسیرالكبیر، چاپ سوم، دار احیاء التراث العربی، بیروت.
    16. القدال، محمد سعید؛ الحجاب فی الخطاب القرآنی،www.alsahafa.info/index.) )
    17. قرطبی؛ الجامع الاحكام القرآن، دار احیاء التراث العربی، بیروت.
    18. كتاب مقدس؛ سفر پیدایش، فصل بیست و پنجم.
    19. مرنیسی، فاطمه؛ زنان پرده نشین و نخبگان جوشن پوش، نشر نی، تهران 1380ش.
    20. واحدی نیشابوری؛ اسباب النزول، المكتبة الثقافیة، بیروت.
    محمد بهرامی
    منبع: شماره پنجاه و یکم و پنجاه و دوم ویژه قرآن و حجاب پاییز و زمستان 1386

           




    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در شنبه 29 خرداد 1389  ساعت3:07 AM   |