مرتبط با:همت و کار مضاعف در مبارزه با فقر و فساد
حجاب حق الهى |
![]() شبههاى كه در ذهنيتبعضى افراد هست، اين است كه خيال مىكنند حجاب براى زن محدوديت و حصارى است كه خانواده و وابستگى به شوهر براى او ايجاد نموده است، و بنابراين، حجاب نشانه ضعف ومحدوديت زن است. راه حل اين شبهه و تبيين حجاب در بينش قرآن كريم اين است كه زن بايد كاملا درك كند كه حجاب او تنها مربوط به خود او نيست تا بگويد من از حق خودم صرف نظر كردم، حجاب زن مربوط به مرد نيست تا مرد بگويد من راضيم، حجاب زن مربوط به خانواده نيست تا اعضاى خانواده رضايتبدهند، حجاب زن، حقى الهى است، لذا مىبينيد در جهان غرب و كشورهايى كه به قانون غربى مبتلا هستند اگر زن همسردارى الوده شد وهمسرش رضايت داد، قوانين آنها پرونده را مختومه اعلام مىكنند، اما در اسلام اينچنين نيست، حرمت زن نه اختصاص به خود زن دارد نه شوهر و نه ويه برادر وفرزندانش مىباشد، همه اينها اگر رضايتبدهند قرآن راضى نخواهد بود، چون حرمت زن وحيثيت زن به عنوان حق الله مطرح است و خداى سبحان زن را با سرمايه عاطفه آفريد كه معلم رقتباشد وپيام عاطفه بياورد، اگر جامعهاى اين درس رقت و عاطفه را ترك نمودند و به دنبال غريزه وشهوت رفتند به همان فسادى مبتلا مىشوند كه در غرب ظهور كرده است. لذا كسى حق ندارد بگويد من به نداشتن حجاب رضايت دادم، از اين كه قرآن كريم مىگويد هر گروهى، اگر راضى هم باشند، شما حد الهى را در برابر آلودگى اجرا كنيد، معلوم مىشود عصمت زن، حقالله است وبه هيچ كسى ارتباط ندارد. قهرا همه اعضاى خانواده واعضاى جامعه وخصوصا خود زن امين امانت الهى هستند. زن به عنوان امين حقالله از نظر قرآن مطرح استيعنى اين مقام را و اين حرمت و حيثيت را خداى سبحان كه حق خود اوست، به زن داده وفرموده: اين حق مرا تو به عنوان امانتحفظ كن، انگاه جامعه به صورتى در مىآيد كه شما در ايران مىبينيد، جهان در برابر ايران خضوع نموده است، زيرا كه در مساله جنگ تا آخرين لحظه، صبر نمود و كارى كه بر خلاف عاطفه ورقت ورافت و حمتباشد انجام نداد. با اين كه دشمنان او از آغاز، حمله به مناطق مسكونى، كشتار بىرحمانه بىگناهان و غير نظامىها را مشروع نمودند. جامعهاى كه قرآن در او حاكم است، جامعه عاطفه است و سرش اين است كه نيمى از جامعه را معلمان عاطفه به عهده دارند و آن مادرها هستند، چه بخواهيم، چه نخواهيم، چه بدانيم و چه ندانيم اصول خانواده درس رافت ورقت مىدهد، و رافت و رقت در همه مسائل كارساز است. فلسفه حجاب در قرآن بنابراين در هر بخشى و هر بعدى از ابعاد براى سير به مدارج كمال بين زن ومرد تفاوتى نيست منتها بايد انديشهها قرآنگونه باشد، يعنى همانگونه كه قرآن بين كمال و حجاب وانديشه و عفاف جمع نمود، ما نيز در نظام اسلامى بين كتاب و حجاب جمع كنيم. يعنى عظمت زن در اين است كه:«ان لايرين الرجال ولايراهن الرجال» (1) نبينند مردان نامحرم را و مردان نيز آنان را نبينند. قرآن كريم وقتى درباره حجاب سخن مىگويد مىفرمايد: حجاب عبارت است از احترام گذاردن و حرمت قائل شدن براى زن كه نامحرمان او را از ديد حيوانى ننگرند لذا، نظر كردن به زنان غير مسلمان را، بدون قصد تباهى جايز مىداند و علت آن اين است كه زنان غير مسلمان از اين حرمتبىبهرهاند. حال اگر كسى از تشخيص اصول ارزشى عاجز باشد، ممكن استمعاذ الله حجاب را يك بند بنداند، و حال اين كه قرآن كريم وقتى مساله لزوم حجاب را بازگو مىكند، علت و فلسفه ضرورت حجاب را چنين بيان مىفرمايد: «ذلك ادنى ان يعرفن فلا يؤذين» (2) يعنى براى اين كه شناخته نشوند و مورد اذيت واقع نگردند. چرا كه آنان تجسم حرمت و عفاف جامعه هستند و حرمت دارند. نتيجه بحث مرد و زن در آن معيارهاى اصلى همتاى هم هستند، و يك سلسله مسؤوليتهاى اجرايى براى مرد است كه اگر انجام ندهد بايد وزر آن را تحمل كند، بنابراين نتيجه مىگيريم كه اولا: آن تهمتهايى كه به اسلام زده ومىگويند كه: اسلام نيمى از جامعه را از بسيارى از حقوق محروم نموده است، نارواست.ثانيا: اين تعصبات و رسومات جاهلى كه از ديرباز در فرهنگ جوامع اسلامى رواج پيدا كرده است كه زن را به عنوان مظهر ضعف و زبونى ياد مىكنند اين بايد زدوده بشود. ثالثا: اگر كسى احساس مىكند كه زن نبايد از علوم و مسائل تربيتى و مانند آن كه خدمات قابل عرضهاى به جامعه ارائه مىدهد استفاده كند، بايد از اين اعتقاد صرف نظر كند و علاقهمند باشد زن همتاى مرد در اين علوم و معارف بار يابد و به جامعه خدمت كند مگر آنجايى كه به طور استثنا وظيفه مرد قرار گرفته است. رابعا: جمله «عاشروهن بالمعروف» اختصاصى به مسائل داخل منزل ندارد، بلكه در كل جامعه هم جارى است و مساله پنجم اين است كه زن در مقابل مرد غير از زن در مقابل شوهر استيعنى زن در مقابل شوهر بايد تمكين كند اما زن در مقابل جامعه، مثل فردى از افراد جامعه است واين چنين نيست كه بايد اطاعت كند و در مسائل خانوادگى هم مىبينيم كه گاهى زن قوام وقيوم است و مرد بايد اطاعت كند، همچنانكه لاسر بايد از مادر اطاعت كند ولو در حد بالايى از تخصصهاى علمى باشد. در پايان گرچه هنوز شبهاتى در مساله برابرى زن و مرد قابل طرح است ليكن باتوجه به اصول كلى ياد شده وآشنايى با خطوط اصيل نظام ارزشى در اسلام وتبيين محور سعادت و شقاوت پاسخ آنها روشن خواهد بود. والحمدلله رب العالمين پىنوشت: بحار
الانوار، ج103، ص238. زن در آيينه جمال و جلال « مؤلف: آية الله جوادى آملى » |