مرتبط با:همت و کار مضاعف در مبارزه با فقر و فساد
|
دررابطه با مسأله حجاب غالب بحثها دراطراف مصالح
رعايت حجاب وآثار مطلوب آن دراجتماع وخانواده ومضرات رعايت نکردن آن مي
باشد . به طور کلي عوامل مؤثر علاقه مندي جوانان عبارتند از : 1 ـ شناخت مصالح رعايت حجاب وتبعات ومضرات عدم رعايت آن ، به اين صورت که اگر مصالح ومضرات اين امر را ازحيث معرفتي خوب تبيين کنيم به آن سيستمي که درساختار وجودي انسانها است توجه کرده ايم زيرا ما انسانها قبل ازاينکه اقدام به عملي کنيم ياازعملي خودداري کنيم درصورت ذهني خود آن عمل راتصور مي کنيم وازتصور مصالح آن عمل ، شوقي دروجود ما برانگيخته مي شود ودرانجام آن عمل ميل ورغبت پيدا مي کنيم يااگر بدانيم که چه عوارض بدي دارد انگيزه ترک واجتناب براي ما ايجاد مي شود اين شناخت ومعرفت مصالح ومضرات يکي ازراههايي است که مابايد ازآن استفاده کنيم به اين صورت که تبعات داشتن حجاب خوب ومناسب وعدم رعايت آن وبازتابش رابتوانيم طوري تشريح کنيم که به صورت واقعي براي آن مستنداتي عيني وجود داشته باشد تا فرد بتواند آن راتصديق کند.درمورد اين عامل شهيد مطهري درکتاب مسأله حجاب مي فرمايند: " حقيقت امر اين است که درمسأله پوشش ـ وبه اصطلاح عصر اخير حجاب ـ سخن دراين نيست که آيا زن خوب است پوشيده دراجتماع ظاهر شود ياعريان ؟ روح سخن اين است که آيا زن وتمتعات مرد از زن بايد رايگان باشد ؟ آيا مرد بايد حق داشته باشد که از هرزني درهر محفلي حداکثر تمتعات را به استثنا زنا ببرد يانه ؟ اسلام که به روح مسائل مي نگردجواب مي دهد خير، مردان فقط درمحيط خانوادگي ودرکادر قانون ازدواج وهمراه بايک سلسله تعهدات سنگين مي توانند اززنان به عنوان همسران قانوني کامجويي کنند، اما درمحيط اجتماع استفاده اززنان بيگانه ممنوع است وزنان نيز ازاينکه مردان رادرخارج ازکانون خانوادگي کامياب سازند به هرصورت وبه هرشکلي ممنوع مي باشد . درست است که صورت ظاهر مسأله اين است که زن چه بکند ؟ پوشيده بيرون بيايد يا عريان ؟ يعني آنکس که مسأله به نام او عنوان مي شود زن است واحياناً مسأله با لحن دلسوزانه اي طرح مي شود که آيا بهتر است زن آزاد باشد يامحکوم واسير درحجاب ؟ اما روح مسأله وباطن مطلب چيز ديگر است وآن اينکه آيا مردبايد دربهره کشي جنسي اززن ، جز از جهت زنا ، آزادي مطلق داشته باشد يا نه ؟ يعني آنکه دراين مسأله ذي نفع است مرد است نه زن ولااقل مرد اززن دراين مسأله ذي نفع تر است به قول ويل دورانت " دامن هاي کوتاه براي همه جهانيان بجز خياطان نعمتي است " پس روح مسأله ، محدوديت کاميابي ها به محيط خانوادگي وهمسران مشروع ، يا آزاد بودن کاميابي ها وکشيده شدن آنها به محيط اجتماع است . اسلام طرفدار فرضيه اول است . از نظر اسلام محدوديت کاميابي ها ي جنسي به محيط خانوادگي وهمسران مشروع ، ازجنبه رواني به بهداشت رواني اجتماع کمک مي کند وازجنبه خانوادگي سبب تحکيم روابط افراد خانواده وبرقراري صميميت کامل بين زوجين مي گردد وازجنبه اجتماعي موجب حفظ واستيفاء نيروي کاروفعاليت اجتماع مي گردد وازنظر وضع زن دربرابر مرد، سبب مي گردد که ارزش زن دربرابر مرد بالا رود. فلسفه پوشش اسلامي به نظر ماچند چيز است بعضي ازآنها جنبه رواني دارد وبعضي جنبه خانه وخانوادگي وبعضي ديگر جنبه اجتماعي وبعضي مربوط است به بالا بردن احترام زن وجلوگيري ازابتذال او. حجاب دراسلام ازيک مسأله کلي تر واساسي تري ريشه ميگيرد وآن اينست که اسلام مي خواهد انواع التذاذهاي جنسي ، چه بصري ولمسي وچه نوع ديگر به محيط خانوادگي ودرکادر ازدواج قانوني اختصاص يابد ، اجتماع منحصراً براي کاروفعاليت باشد . برخلاف سيستم غربي عصر حاضر که کار وفعاليت رابا لذتجويي هاي جنسي به هم مي آميزد اسلام مي خواهد اين دو محيط راکاملا ازيکديگر تفکيک کند " 1 همانطور که ملاحظه مي کنيد درعلاقه مند کردن جوانان به رعايت پوشش دريک محور به بيان مصالح ومفاسد رعايت حجاب وعدم رعايت آن پرداخته مي شود البته اين بحث خيلي گسترده است وجنبه هاي مختلفي را شامل مي شود که دراينجا به تأثيرات آن ، درخانواده مي پردازيم . يکي ازتأثيرات رعايت حجاب به محيط خانواده برمي گردد . خانواده به عنوان يک اجتماع کوچک ازاين عامل بسيار متأثر مي شود به عنوان مثال يک خانم وقتي باپوشش مناسب دراجتماع ظاهر مي شود رعايت اين امر موجب آرامش رواني خودش وخانواده اش مي گردد اما اگر خداي نکرده خلاف اين امر باشد يعني زن باعدم رعايت پوشش درجامعه ظاهر شود اين تصور را براي مرد ايجاد مي کند که براي غير، زينت کرده و براي غير ، خودش را عرضه مي کند يا اگر زن نسبت به شوهرش احساس کند که او بدنبال ديگراننکته اي که دراينجا وجود دارد اين است که تبعات اين مسأله خيلي مهم است که اين تبعات عبارتند از: 1 ـ اين حس هرچقدر تحريک شود و به آن دامن زده شود هميشه قابل امتداد است يعني به هرحال مرد مي بيند دراجتماع به هر مرتبه اي که بوالهوسي وشهوتراني اش را ادامه دهد حدوپاياني ندارد لذا آرامش دروني خود را ازدست مي دهد واين ازهمه تبعات مهم تر است . 2 ـ آرامش رواني همسرش ازبين مي رود. 3 ـ اين مسأله تبعاتي نيز نسبت به فرزنداني که دراين خانواده تربيت مي شوند دارد وقتي مرد وزن هردو خودشان رابراي غير زينت کردند ودرجامعه بدنبال غير بودند واعتنايي نسبت به هم نداشتند يکديگر رانمي توانند تحمل کنند وبراي هم آزار دهنده مي شوند واين بخاطر اين است که درجامعه نمونه هاي مناسب تر با امتيازات عالي تر مي بينند اينها همه اثرات بي تقوايي دررعايت پوشش وچشم چراني است که آرامش روحي را به هم مي زند واين عوارض را ايجاد مي کند واگر درخانواده فرزنداني هم باشند نزاع پدرومادر لطمه زيادي به آنها وارد مي کند. 4 ـ ازتبعات ديگر اين مسأله تبهکاري ، جنايت وکشتار است زيرا بسياري ازآمارهاي مربوط به تبهکاري ، جنايت وکشتارها به اين محرکهاي قوي برمي گردد که افراد رااز ماندن درحدود قانوني وشرعي خود خارج مي کند وعامل ايجا د جرم وجنايت مي شود خلاصه ابعاد مسأله خيلي گسترده است . به طور کلي باعدم رعايت اين مسأله ازيک جهت اجتماع ازکامروايي وکامجويي سالم نمي ماند وازجهت ديگر خود انسانها دچار آشوب وبحران مي شود به طوري که معنويت وراه هدايت دراين آشفتگي وبحران روحي براي آنها قابل درک نيست وفلسفه زندگي ، راه هدايت وسلوک ، تعاليم انبياء وتعليم وتربيتها همه اينها نقض غرض مي شود يعني کلاً معطل باقي مي ماند وقابليت جزم نسبت به اين مسائل ازبين مي رود . 2 ـ عکس العمل اجتماع ومحيط درمورد مسأله حجاب ، اگر علاقه مندي درجوانها نسبت به اين مسأله بخواهد زياد شود غير ازتبيين خوب بازتاب رعايت حجاب ويا مضرات عدم رعايتش بايد به عامل اجتماع هم اشاره کنيم چگونگي برخورد جامعه عاملي است که مي تواند درعلاقه مندي يا عدم علاقه مندي جوانان ا ثر بگذارد به عنوان مثال اگر خانمي باپوشش مناسب درمحيط دانشگاه يا اداره يا جاهاي مختلف ببينند که به جهت داشتن حجاب مورد تحقير قرار مي گيرد ونسبت به او بي اعتنايي مي شود وبرخوردهاي منفي با او صورت مي گيرد اينها مي تواند موجب بي علاقگي اين فرد به حجاب شود. دراين زمينه استاد يوسف غلامي درکتاب مبلغان وپديده کم حجابي مي فرمايند: " دراين مرحله ضروري ترين طرح جلب اعتماد بانوان است هرگاه آنان مطمئن شوند که جامعه ارزشهاي معنوي ايشان را مي شناسد وبه آن ارج مي نهد شتابزده براي اثبات آن ارزشها به جلوه نمايي رو نمي کنند . " 2 براي ايجاد علاقه مندي بايد سعي کنيم که جامعه خود را از اين نظر متناسب وهماهنگ باايجاد اين علاقه درجوانان قرار دهيم به اين صورت که ، مراکز آموزشي ومحلهايي که جوانها بيشتر درآنجا حضور دارند نسبت به پديده حجاب وپوشش استقبال وديده احترام3ـ عامل سوم که بسيار مهم است تربيت هاي خانوادگي است گاهي اوقات مي بينيد که درخانواده اي پدر ومادر اهتمام جدي دارند به اينکه فرزندانشان افرادي قانونمند باشند يعني درک کنند که درمحيط کوچک خانواده هم قوانيني حاکم است از جمله : رعايت حقوق ديگران ، تقسيم کار ، انجام مسئولتها ووظايف و . . . . لذا اگر ازدوران کودکي تربيت به اين صورت باشد وشخصيت کودک با اين مبنا شکل بگيرد دراين صورت قبول قيد وبند براي رسيدن به منافع ومصالح حجاب برايش آسان مي شود اما اگر رها شود وپدر ومادر اورا به رعايت ضوابط وقوانيني که لازمه يک زندگي مشترک است مقيد نکنند ، او را بي مسئوليت رهاکنند ودررعايت وعدم رعايت آداب ، رسيدگي لازم را نسبت به او انجام ندهند اين فرد بي پروا وقانون شکن بار مي آيد وچون درمحيط خانواده قانون ورعايت حقوق ديگران را ياد نگرفته است آنچه که راحت ولذت درآن است همان را انتخاب مي کند و پذيرش قيدوبند براي او خيلي مشکل مي شود وبا اين روحيه وساختار شخصيتي رعايت مسأله حجاب مانند همه ارزشهاي ديگر چون باسختي ها ومشقتهايي همراه است براي او امر مشکل وسختي مي شود لذا نسبت به پذيرش حجاب عکس العمل منفي ازخود نشان مي دهد. به عنوان مثال وقتي دختري به سن تکليف برسد وبا اين حال حجابش را رعايت نکند وپدرومادرش هم اهتمامي به اين امر نداشته باشند و ازآن طرف درجامعه نيز فضاي مناسبي براي فرارکردن اززير بار اين مسئوليت وبي قيد وبندي فراهم باشد برگرداندن چنين شخصي وعلاقه مند کردن او به مسأله حجاب امر مشکلي خواهد بود. غير ازاين سه عامل مهم عنوان ديگري نيز وجود دارد که به چند مورد اشاره مي شود : 1 ـ درموارد خاص گاهي مي شود که فردي به خاطر علاقه اش به فرد ديگر وتأمين رضايت او ازحجاب استقبال مي کند يابرعکس حجاب راکنار مي گذارد.2 ـ نقش يک مربي ، معلم يادوست يا افرادي که تحصيلات ويژه دارند 3 ـ بعضي از اغراض شخصي وفردي ، مثلاً فردي به مسأله تمکن مالي خيلي اهميت مي دهد اما براي رسيدن به اين تمکن مالي مي بيند راهش اين است که حجابش را کنار بگذارد مثلاً اقدام به ازدواجي مي کند که با اين ازدواج به تمکن مالي مي رسد اما حجاب رامانع ازرسيدن به مقصودش مي بيند به همين خاطر آنرا کنار مي گذارد يابرعکس داشتن حجاب راوسيله رسيدن به اين مقصود مي بيند لذا آن را انتخاب مي کند غير ازاين سه مورد موارد خاص زياد ديگري نيز وجود دارد که برسر مسأله حجاب تأثير دارد وعوامل کلي هم که بيان شد منحصر دراين سه مورد نيست وممکن است عوامل کلي ديگري نيز وجود داشته باشد که بحث مفصلي مي طلبد © کپی رایت توسط .::عروج::. پايگاه تخصصي حجاب |