تاريخ : پنج شنبه 7 مرداد 1395 | 4:00 PM | نويسنده : وحید مهدوی
کاش من هم به لطف مذهب نور
تا مقام حضور می رفتم
کاش مانند یار صادقتان
بی امان در تنور می رفتم
علم عالم در اختیار شماست
جبر در این مسیر حیران است
چشم هایت طبیب و بیمارش
یک جهان جابر بن حیان است
روز و شب را رقم بزن آخر
ماه و خورشید در مُرکّب توست
ملک لا هوت را مراد تویی
آسمان ها مرید مذهب توست
قصه تکرار می شود یعنی
باز هم در مدینه عاشق نیست
کوچه در کوچه شهر را گشتم
هیجکس با امام ، صادق نیست
***
خواب دیدم که پشت پنجره ها
روبروی بقیع گریانم
پابه پای کبوتران حرم
در پی آن مزار پنهانم
گریه در گریه با خودم گفتم
جان افلاک پشت پنجره هاست
آی مردم ! تمام هستی ما
در همین خاک پشت پنجره هاست
.: Weblog Themes By Pichak :.
درباره وبلاگ

این وبلاگ تا مدتی جاییست برای کمی شعر!!!
نويسنده
آخرين مطالب
لينک دوستان
موضوعات وب
آرشيو مطالب
آمار سايت
کل بازديد: 17233 نفر
تعداد کل پست ها: 20 پست
تعداد کل نظرات: 1 نظر
تاريخ آخرين بروز رساني: یک شنبه 10 مرداد 1395
تاريخ ايجاد بلاگ: یک شنبه 27 تیر 1395
امکانات وب