به زودی خاطرات و موقیعت این روستا را در اختیار شما خواهم گذاشت
روستای سرچاهان بعد از تونل 17 شهریور .....البته اول دلتنگی ام رو از دوری غربت بخونین.....ادمه در لینک.....
تفکرات زندگی حقایقی زیبا
no pain nogain
sarchahan & palangan
به زودی خاطرات و موقیعت این روستا را در اختیار شما خواهم گذاشت روستای سرچاهان بعد از تونل 17 شهریور .....البته اول دلتنگی ام رو از دوری غربت بخونین.....ادمه در لینک.....
نوشته شده توسط
| نظرات 0 |
دوشنبه 9 اسفند 1389 ساعت 6:06 PM
¬ گرچه از دوری این فاصله ها مایوسم ولی از همین فاصله دور تورا می بوسم
¬ دلگیرم از الفبای بی کسی بخصوص از این پنج حرف ف ا ص ل ه
¬ انسان عزیزانش رو فراموش نمیکنه بلکه تنها به ندیدنشون عادت می کنه تقدیم به کسی که عادت به ندیدنش مثل فراموش کردنش غیر ممکنه
¬ درویش کوچه های تنهاییم کاسه گدایی مرا ، سکه های نگاه تو کافیست
¬ موجی از عشق را بر ساحل دلت می فرستم تا بدانی که فراموش نشدنی هستی ¬ هر چه تلخی بود امتحان کردم ولی دیدم هیچ چیز ی تلخ تر از ندیدنت نیست
¬ برای صحبت های که عمیق اند ندیدن ونبودن هرگز بهانه از یاد بردن نیست
¬ روزگار استاد فراموشیهاست امیدوارم شاگردش نباشی
¬ تو را باتیشه عشقم میان مرمر قلبم تراشیدم از آن پس من تورا چون بت پرستیدم
¬ عشق تنها گلی است که بی نیاز از فصلها می روید و غنچه می دهد
¬ رویاهایت را برآورده کند آنکه آسمانی را می گریاند تا گلی بخندد
¬ حلالم کن گل نازم اگه راز ازتو پوشاندم اگه هرگز نمی خواستم بفهمی عاشقت بودم حلالم کن اگه گفتم ازت سیرم اگه هرگز نمی خواستم بفهمی بیتو می میرم
¬ اگه بیکار شدی ستاره های آسمون رو بشمار اگه کم اومد دانه های بارون رو بشمار اگه بند اومد به رفاقت من اعتماد کن که نه بند می آد نه کم می یاد
¬ خداوند دوری را آفرید تا لحظه های دیدار قشنگ تر بشه به امید روزهای قشنگ دیدار
¬ شاد بودن شدیدترین انتقامی است که می توان از زندگی گرفت
¬ آن کس که پای تیرک چوبی آب می ریزد دیوانه نیست او باغبانی است امیدوار
¬ زندگی یعنی بخند هر چند غمگینی ببخش هر چند مسکینی فراموش کن هر چند دلگیری اینگونه بودن زیباست هر چند آسان نیست
¬ از فال فروشی پرسیدن چه می کنی ؟ گفت به آنانکه در دیروز مانده اند فردا می فروشم
¬ خوش باش در آن دم که غمی رو به تو آرد بگذار غم نیز رود شاد زدستت
¬ خدا را گفتم بگذار جهان را قسمت کنیم آسمون مال تو زمین مال من خد اخندید و گفت تو بندگی کن همه دنیا مال تو من هم مال تو
¬ وقتی برای دردهای کوچک دادهای بزرگ میزنیم خدا مارا به دردهای بزرگ مبتلا می کند
نوشته شده توسط
| نظرات 0 |
دوشنبه 9 اسفند 1389 ساعت 5:55 PM
بنام خدااسمم علیرضا است تو روستا زندگی میکنم بیشتر وقتم رو صرف کار شرکت بتن گستر و چارک میکنیم البته گرد وخاک زیادی می خوریم منظورم البته از پرونده های سالای قبل . من دوران سختی رو تو کودکی گذروندم الان راضی ام به رضای خدا دوست دارم مثل یه دوست کل حرفام رو گوش بدین تا بدونین که واقعا زندگی سخته اما تحمل اونا راهی پیروزی هستش اگه میخاین زندگی کامل منو بخونین باید هرروز این زندگی نامه رو دنبال کنین منتظر پیشنهاداتون هستم
نوشته شده توسط
| نظرات 0 |
یک شنبه 8 اسفند 1389 ساعت 5:38 PM
موضوعات
آخرين مطالب
آمار وبلاگ
کل بازديد ها : 10585
تعداد کل پست ها : 7
تعداد کل نظرات : 0
تاريخ آخرين بروز رساني : دوشنبه 28 بهمن 1392
تاريخ ايجاد بلاگ : یک شنبه 8 اسفند 1389
|