
اي امام آشنايي و غربت!
سيبهاي سرخ دعا به بركت نامت به استجابت ميرسند و سياهترين ابرها از نفس روشنت چندان بارور ميگردند كه دامندامن مرواريد تر بر خاك خشك ميريزند و درختان هزار در هزار گلوبند شكوفه بر خويش ميبندند.
تو بر خاك گام مينهي، بهشتيترين گلها ميرويند.
تو بر خاك گام مينهي، بهشتيترين گلها ميرويند.
شادمانهترين چشمهها بر ميجوشند.
بادها در برابر ارادهات نرمتر از حرير ميايستند تا گردهگاه خود را به مهميزت بسپارند.














پروردگارش و سنتی از پیامبرش و سنتی از امامش. اما سنت پروردگارش، پوشاندن راز خود است، اما سنت پیغمبرش، مدارا و نرم رفتاری با مردم است، اما سنت امامش، صبر کردن در زمان تنگدستی و پریشان حالی است. 

